رضانام تا رضاخان
کتاب «رضانام تا رضاخان» اثر هدایتالله بهبودی به زاویه کمتر شناخته شده زندگی پهلوی اول یعنی سالهای قبل از قدرت او پرداخته و پس از بررسی چگونگی آن، با وقوع کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ پایان مییابد.[۱]
رضانام تا رضاخان | |
---|---|
نویسنده | هدایتالله بهبودی |
ناشر | مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۵۷۸۶۵۹۰ |
موضوع | زندگی رضاشاه پهلوی |
نوع رسانه | کتاب |
تاریخ معاصر ایران مشحون از رخدادها و تحولاتی است که روندهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را دستخوش تغییر کرده است. جنگهای ایران و روس، انقلاب مشروطه، کودتای مرداد ۱۳۳۲ و انقلاب اسلامی شماری از این تحولات تاریخساز است که روندهای پیش از خود را دستخوش دگرگونی کرده است. در میان این تحولات اما کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ موسوم به کودتای سیاه نقشی کلیدی در آینده ایران برجای گذاشت. مقدمات تغییر سلطنت از همین واقعه رقم خورد، دولت دستنشانده برای نخستینبار در تاریخ ایران ظهور یافت و روند اجتماعی و فرهنگی جامعه سنتی ایران بهکلی متحول شد. به همین سبب است که رضاخان پهلوی بهطور عام و واقعه کودتای سوم اسفند بهطور خاص، حائز اهمیت فراوانی است و باید مورد مداقه قرار گیرد.
بدین منظور موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در آستانه صدمین سالگرد کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، دست به خوانشی تازه از زندگی مهره نظامی کودتا و سرسلسله دودمان سلطنتی بعدی، رضا پهلوی، زد. «رضانام تا رضاخان: زندگینامه رضا شاه پهلوی از ۱۲۵۶تا ۱۲۹۹» عنوان کتابی به قلم هدایتالله بهبودی است که به حیات سیاسی و اجتماعی رضا پهلوی از بدو تولد تا کودتای سوم حوت میپردازد. در این کتاب، علاوه بر زندگی رضانام -رضاخان بعدی- تا حدی زمانه او هم مورد بحث و نظر قرار میگیرد. آثار انقلاب اکتبر روسیه بر ایران، پایان جنگ جهانی اول، قرارداد ۱۹۱۹، ارتقای بریگاد قزاق به دیویزیون، سرازیری مستشاران نظامی و مالی بریتانیا به ایران، استحاله قزاقخانه روسی به انگلیسی و سیاست انگلستان در ایران.[۲]
نویسنده در کتاب ۳۹۶ صفحهای خود کوشیده است شخص رضاخان را با نگاه به ۳ دایره متحدالمرکز، «انگلیس، قزاقخانه و رضا» بنویسد. دایره اول با شعاع بزرگتر، دولت انگلیس است. انگلیس پیروز جنگ برای استقرار نفوذ و تامین منافع سیاسی اقتصادی خود در شمال آفریقا و غرب آسیا به تناسب شرایط هر کشور سیاستی پیش گرفت. این شرایط در ایران با جلوگیری از نفوذ کمونیسم همراه شد. دایره دوم با شعاع بزرگ، قزاقخانه، محل کار رضاخان است. او از ۱۲ سالگی وارد این سازمان نظامی شد و در فراز و فرود آن نقش پذیرفت. قزاقخانه محل توجه دولت انگلیس برای پیادهکردن راهبرد اصلیاش در ایران، تاسیس قشون متحدالشکل، بود. دایره سوم با شعاع کوچکتر، رضانامه و در دو دهه بعد رضاخان است. اگر زندگی رضاشاه پهلوی به ۳ دوره اصلی، الف- تولد تا کودتای ۱۲۹۹، ب- کودتا تا پادشاهی، پ- پادشاهی تا سقوط بخشپذیر باشد، این کتاب شامل دوره اول یعنی ۱۲۵۶ تا ۱۲۹۹ش است.[۳]
این کتاب در بخش مستندنگاری چهاردهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد به صورت مشترک با داغ دلربا اثر میثم امیری به عنوان اثر برگزیده معرفی شدند.
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
بر پایه تحقیق و پژوهش
کتاب «رضانام تا رضاخان» در واقع شرحی است از زندگی و زمانه مؤسس سلسله پهلوی. نویسنده در این کتاب، زندگی رضاشاه را از سال ۱۲۵۶ تا ۱۲۹۹ مورد بررسی قرار داده و نکتههای جدیدی را عنوان میکند؛ نکاتی که حاصل و چکیده سالها تحقیق و پژوهش او در این حوزه است. کتاب از همان صفحات نخست مخاطب را مطمئن میکند که بر پایه پژوهش و بدون داشتن حب و بغض نوشته شده است. استفاده نویسنده از منابع مختلف و بررسی نکات تاریخی هر کدام از آنها و مقایسه این اطلاعات با دیگر منابع، به مخاطب این اطمینان را میدهد که «رضا نام تا رضاخان» یک کتاب پژوهشی و بیطرف است که تلاش دارد بخشی از تاریخ مغفول و پنهان معاصر را بررسی کند.
این اثر که با تلفیقی از زندگینامه و تاریخ نوشته شده است، نثری ساده و شیرین دارد که بدون ابهام مسائل را گام به گام بررسی میکند. بخش ابتدایی این اثر به تاریخ تولد و نسب رضا شاه اشاره شده است. بهبودی ضمن ارائه نقل قولهای مختلف، روایتی ساده و بیابهام از این موضوع ارائه میدهد که خواندنی است.
خلاصه کتاب
بنا بر همان «اظهارنامه ولادت اداره سجل احوال» مادر رضا شاه، «نوشآفرین خانم» نام داشت و حدود ۱۲۷۹ هجری قمری به دنیا آمده بود. پیشینیان او در شمار مهاجرانی بودند که پس از قرارداد ترکمانچای از قفقاز به ایران آمدند. او در ۱۶ سالگی، به عقد داداشبیک سالخورده و بیمار، با حدود ۶۰ سال سن، درآمد. آنچه روشن است، نوشآفرین خانم، دومین یا چندمین همسر داداش بیک بود؛ و این ازدواج نه با معیارهای اینک، بلکه با ضوابط همان زمان، عجیب به نظر میرسد. پاسخ این پرسش در دست نیست: وابستگان نوش آفرین خانم، بر چه مبنایی دختر نوجوان خانواده را به عقد «پیرمردی که اهل و عیال» داشت درآوردند و او را از دارالخلافه تهران به روستایی در دل کوههای شروین فرستادند؟
روایت بیقرینهای که درباره آشنایی این زوج وجود دارد، چنین است: «عباسعلی خان(داداش بیک) در سالهای آخر عمر بیمار شد. او دوستی داشت به نام علیخان حکیم که با مادرش نسبت داشت. علیخان در دستگاه کامرانمیرزا طبابت میکرد و درجه او معادل سرهنگ بود. عباسعلیخان برای معالجه نزد علیخان حکیم رفت. علیخان حکیم عباسعلی را در منزل خود بستری کرد و خواهرش نوشآفرین را مأمور پرستاری از او کرد. عباسعلیخان به تدریج از آن بیماری نجات یافت ولی بیمار عشق نوشآفرین شد».
نام دکتر علیخان به عنوان یکی از داییهای رضا و سرپرست او در منابع معاصر با رضاشاه و حتی در زندگینامههای رسمی دیده نمیشود. در زندگینامهای که در سال ۱۳۱۷ به وسلیه دولت وقت تهیه شد و در اختیار وزارت امور خارجه آمریکا قرار گرفت، سرپرست رضا پس از درگذشت پدر، عمویش دانسته شده است. او را سرهنگ نصراللهخان، فرمانده پادگان تهران و فوج سوادکوه، معرفی کردند. ملکالشعرای بهار، سرپرست او را، داییاش، ابوالقاسم بیک، خیاط قزاقخانه، دانسته است. نام ابوالقاسم بیک در منابع دیگر نیز تکرار شده است، اما اسم دکتر علیخان، شاید برای نخستینبار، در داستانوارهای که محمدحسین میمندینژاد در مجله رنگینکمان نو با عنوان «زندگی پر ماجرای رضا شاه کبیر» منتشر کرد، آورده شده است.
میمندینژاد در پردازش داستان خود از داداشبیک، مینویسد که او پس از درگیری با دو پلنگ در آلاشت آنها را از پا درمیآورد، اما خودش نیز بیهوش و از ناحیه قلب بیمار میشود و علت مراجعه او به دکتر علیخان نیز همین بوده است. در بخش دیگری از این کتاب به سرنوشت رضاشاه پس از درگذشت پدرش اشاره شده و آمده است: نوشآفرین روزهای سختی را در آلاشت گذراند. اطرافیان و خویشان داداشبیک روزگار را بر او تنگ کرده بودند. ... داداشبیک گویا برای درمان بیماری عود کرده خود به تهران رفته بود که همان جا میمیرد و در زاویه مقدسه شاه عبدالعظیم دفن میشود.
نوشآفرین خانم بهار سال ۱۲۹۵ با نوزادش راهی تهران شد. رضاشاه ماجرای بازگشت مادرش از آلاشت به تهران را بارها برای افراد بازگفته است. کسانی که این بخش از زندگی او را نقل کردهاند، کم نیستند. کلیات ماجرا یکسان است، اما جزئیات آن چندسان است. برخی راه بازگشت مادر را از کورهراههای منتهی به هراز و امامزاده هاشم نوشتهاند و برخی از گردنه گدوک و فیروزکوه. رضا در راه از شدت سرما، سیاه و بیجان میشود. گمان میرود که مرده است. برخی از به جا گذاشتن تن بیجان او در امامزاده گفتهاند و بعضی در کاروانسرا. اینکه گفتههای رضاشاه چندگونه بوده یا نقل قولهای کم و زیاد شده، روشن نیست. محمدتقی بهار از خود شاه چنین شنیده است: «من طفل شیرخوار دو ماهه بودم که با مادرم از سوادکوه به تهران روانه شده بودیم. در سر گردنه گدوک فیروزکوه من از سرما و برف سیاه شدم و مادرم به خیال آنکه من مردهام، مرا به چاروادار سپرد که مرا دفن کند و حرکت کنند. چاروادار مرا در آخور یکی از طویلهها با قنداق برجا گذاشت و خود قافله به راه افتاده به فیروزکوه رفتند. ساعتی دیگر قافله دیگر میرسند و در قهوهخانه گدوک منزل میگیرند. یکی از آنها آواز گریه طفلی را میشنود. میرود و کودکی را در آخور میبیند. او را برده گرم میکنند و شیر میدهند و جانی میگیرد و در فیروزکوه به مادرش تسلیم مینمایند».
... نکته شایان اشاره، بستگی سست رضا به پدر و مادر و تبار خویش است. برخلاف آنچه که فرجالله بهرامی/ دبیر اعظم هنگام نگارش سفرنامه مازندران، از نگاه رضاشاه، پردازش کرده، او در بزرگداشت والدین خود نه سخنی بر زبان راند و نه کاری کرد. البته از اقدامات دیگرانی که میخواستند در اینباره کاری انجام دهند، جلوگیری نمود. ... رضا رفیع/ قائممقام الملک از دوستان نزدیک رضاشاه میگوید: قبر آن مرحوم(داداش بیک) را پس از تجسس زیاد توانستم پیدا نمایم. روی سنگ قبر نوشته شده بود «هو الحق». چون سنگ ساییده شده بود، از رضاشاه تقاضا کردم اجازه داده شود آن را تعویض نمایم؛ ولی شاه اجازه نداد... محل قبر مادر رضاشاه هم معلوم و معین بود و در چهار راه حسنآباد محل فعلی اداره کل آتشنشانی قرار داشت». میتوان گفت که رضاشاه هر روز از کنار این قبرستان کوچک در شمال محله سنگلج رد میشد و البته همو نیز دستور ویرانی آن را داد. وی آشکارا گفته بود که محبت پدر و مادر را درک نکرده است.[۴]
معرفی نویسنده
هدایتالله بهبودی کلهری در ۲۹اردیبهشت۱۳۳۹ در تبریز به دنیا آمد و در سال ۱۳۴۳ همراه خانواده از تبریز راهی تهران شد. او علاوه بر مستندنگاری در حوزۀ انقلاب و دفاع مقدس، نویسندهٔ دو زندگینامهٔ مهم رهبران انقلاب اسلامی ایران، به نامهای شرح اسم و الف لام خمینی است.
بهبودی دانشآموختهٔ رشتهٔ تاریخ از دانشگاه تهران است. پژوهشهای تاریخی را از همان دوران دانشجویی با نگارش کتابهای «ادبیات در جنگهای ایران و روس» و «ادبیات نوین پیش از نهضت مشروطه» آغاز کرد و بعدها دامنهٔ آن را به دهه چهل و پنجاه شمسی کشاند. بیست و پنج جلد «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک» حاصل تلاش یازده سالهٔ او در دهههای هفتاد و هشتاد است. بهبودی از سال ۱۳۷۲ سرپرستی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی در حوزهٔ هنری را به عهده گرفت و در سازماندهی تولید کتابهایی در قالب دایرهالمعارف، روزشمار و خاطرات انقلاب اسلامی مشارکت داشت از جمله کتابهای او «روزشمار تاریخ معاصر ایران در سالهای ۱۳۰۴-۱۳۰۱» در چهار جلد است.
در سال ۱۳۸۲ سردبیر فصلنامهٔ مطالعات تاریخی شد و تا ۱۳۸۹ سردبیری این فصلنامه را برعهده داشت. در دورهٔ حضور او در مؤسسهّ مطالعات و پژوهشهای سیاسی او به سمت تدوین روزشمار تاریخ معاصر ایران رفت. جلد نخست این روزشمار را حسن فراهانی تدوین کرده،امّا جلد دوم و سوم زیرنظر و اشراف او منتشر شد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
از زبان نویسنده درباره اثرش
من تا اندازهای مدعی هستم در تحقیق و تالیف کتاب «رضانام تا رضاخان» توانستیم به بخش عمدهای از اسناد و مدارک دست پیدا کنیم. قصد ندارم بگویم حرف تازهای داریم اما حداقل خیالمان راحت است تا جایی که توان داشتیم اسناد و مدارک را دیدیم و روایتی که در کتاب از کودتای سوم اسفند آمده روایت نسبتا جامع و کاملی است. پیش از نوشتن کتاب، در بخش تحقیق و بررسی برای دریافت اسناد، به اغلب مراکز اسنادی داخلی مراجعه کردیم تا سندهای مرتبط با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را بگیریم. از جمله بایگانی اسناد وزارت خارجه، سازمان اسناد ملی ایران و اسناد وزارت جنگ وقت تا هر نوع سندی که بتوانیم دریافت کنیم. ضمن اینکه به برخی مراکز همچون اسناد ریاست جمهوری مراجعه کردیم، اما از آنجا پاسخی دریافت نکردیم. برای همین نمیتوانیم بگوییم در این بخش سندها را دیدهایم. البته سراغ بایگانی ارتش نیز رفتیم اندکی از اسناد را توانستیم بگیریم. نمیدانیم هنوز در ارتش درباره کودتا اسناد دیگری وجود دارد یا خیر؟ در مجموع تا جایی که میتوانستیم از مراکز داخلی پرسوجو کردیم. به نظرم پژوهشهایی که درباره شخص رضاخان، بعدا سردارسپه و در نهایت رضاشاه صورت گرفته، عمدتا مبتنی بر اسناد وزارت خارجه انگلیس است. به هر حال دو مساله درباره اسناد انگلیسی کودتا وجود دارد؛ نخست هر فردی که این اسناد را مطالعه و بررسی کند، متوجه میشود بخشی از آنها را در معرض نگاه پژوهشگران قرار ندادند. اگرچه نمیتوانم به صراحت بگویم چه تعداد از اسناد اما به طور مشخص دسترسی به بخشی از آنها ممکن نیست.
حتی زمانی که به صورت مجازی به آرشیو وزارت خارجه بریتانیا دسترسی پیدا کردیم متوجه شدیم که در برخی از اسناد بخشهایی از متن سند با رنگ سیاه حذف شده است! به عبارتی قابل رویت نیست. بنابراین باید بگویم کسی نمیتواند ادعا کند که به همه اسناد انگلیسی کودتا دسترسی پیدا کرده است. نکته دیگر، هر پژوهشگری که پژوهشهایی که درباره شخص رضاخان، بعدا سردارسپه و در نهایت رضاشاه صورت گرفته، عمدتا مبتنی بر اسناد وزارت خارجه انگلیس است. به هر حال دو مساله درباره اسناد انگلیسی کودتا وجود دارد؛ نخست هر فردی که این اسناد را مطالعه و بررسی کند، متوجه میشود بخشی از آنها را در معرض نگاه پژوهشگران قرار ندادند بخواهد اسناد مربوط به رضاخان، سردارسپه و رضاشاه را در هر دورهای مطالعه، و کودتا را از لابهلای این اسناد روایت کند به یک نتیجه واحد میرسد. بنابراین متوجه میشوید همان حرفی را که سیروس غنی در کتاب «برآمد رضاخان: برافتادن قاجارها و نقش انگلیسیها» مطرح کرده است همان حرف را صادق زیباکلام نیز در کتاب «رضاشاه» میزند. علتش این است که سراغ اسناد و مدارک دیگر درباره کودتا نرفتند. همان موقع سفارت آمریکا در ایران دائما گزارش به وزارت خارجهاش فرستاد. از طرفی روسیه، درست است که درگیر انقلاب است، اما گزارشهای قابل اعتنایی در این دوره دارد که باید آنها را دید. در عین حال سفارت فرانسه هم گزارشهای جالبی دارد. اخیرا خاطرات ژرژ دوکرو، وابسته نظامی فرانسه با عنوان «نگاه فرانسوی به کودتای سوم اسفند» منتشر شده که بخشی از آن به وقایع زمان کودتا ارتباط دارد. به نظرم همه این روایات و اسناد باید دیده شود تا بعد از آن بتوانیم درباره جزئیات کودتا سخن بگوییم. مدارکی وجود دارد که از سالها پیش به آن استناد میشود، یکی وصیتنامه اردشیر جی که پس از انقلاب به چاپ رسید.
دیگری خاطرات آیرونساید است که تا حدی میتواند پاسخگوی باشد و به اصطلاح تشنگی محقق را تا اندازهای برطرف کند، اما برای دستیابی به روایتی با جزئیات بیشتر کودتا ناچار هستیم اسناد سفارتخانههای دیگر را هم ببینیم. هر چند به نظرم روایتهای داخلی بسیار مهم است که شامل روزنوشتها و خودنگارهایی است که توسط عدهای از رجال دولتی یا ناظر و شاهد وقایع آن زمان به نگارش درآمده است که حتما باید به آنها مراجعه کرد. در این میان روزنامههای آن دوره، هر چند نمیتوانستند به همه جزئیات دسترسی پیدا بکنند، اما باز هم منابع قابل اعتنایی به شمار میآیند که باید دیده شوند. علاوه بر اینها همانطور که ابتدا اشاره کردم به اسناد مراکز آرشیوی و مرتبط با موضوع نیز باید دسترسی پیدا کنیم تا بتوانیم گزارشی صحیح از کودتای سوم اسفند ارائه دهیم که این مهم نیز بدون دیدن همه اسناد و مدارکی که مرور کردیم، امکانپذیر نخواهد بود. من تا اندازهای مدعی هستم در تحقیق و تالیف کتاب «رضانام تا رضاخان» با کمک ناشر و گروه محققی که به من یاری دادند توانستیم به بخش عمدهای از اسناد و مدارک دست پیدا کنیم. قصد ندارم بگویم حرف تازهای داریم اما حداقل خیالمان راحت است تا جایی که توان داشتیم اسناد و مدارک را دیدیم و روایتی که در کتاب از کودتای سوم اسفند آمده است روایت نسبتا جامع و کاملی است، اگرچه شاید در این میان سندی هم باشد که ما آن را ندیدیم و امروز، فردا یا سال دیگر چاپ شود و روایت کتاب ما را نقد کند. این موضوع طبیعی و اصلا کار تاریخ همین است. همیشه منتظر رو شدن اسناد و مدارک تاریخی هستیم.[۵]
وجه تسمیه کتاب
در اصطلاح آن زمان به اشخاص ناشناس پسوند نام میدادند مانند حسیننام یا محمدنام. در واقع کسانی که چندان شناخته نشده بودند؛ رضانام به دلیل اینکه شخصیت ناشناسی بود و از همان زمانی که وارد قزاقخانه شد تا زمانی که لقب خانی گرفت و تا وقتی که مدارج را طی کرد، هر چند افراد شبیه به او خیلی سریعتر ارتقای درجه در قزاقخانه پیدا کردند اما او چون مدرسه نرفته و دوره ندیده بود، خیلی دیر و طی بیست سال توانست به رتبه میرپنجی برسد. در این سیر که یک فرد گمنام به لقب خان یا میرپنجی میرسد که نام کتاب برگرفته از همین سیر است یعنی روایتی از زندگی او از ناشناخته بودن تا کودتا.[۵]
کارنامه و فهرست آثار
- سفر به قلٔهها، ۱۳۶۷
- خرمشهر کو جهانآرا، ۱۳۸۶
- پا به پای باران، ۱۳۶۹
- سفر بر مدار مهتاب، ۱۳۹۱
- سفر به روسیه، ۱۳۸۷
- سفر به حلبچه، ۱۳۸۷
- خرمشهر خانهٔ رو به آفتاب، ۱۳۸۷
- مدال و مرخصی، ۱۳۷۰
- دربارهٔ ادبیات نوین ایران پیش از نهضت مشروط، ۱۳۹۶
- سفر به قبله، ۱۳۸۸
- الف لام خمینی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۹۶
- ادبیات در جنگهای ایران و روس، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۹۶
- سفر به جزیرهٔ سوخته: یادداشتهای سفر به هیروشیما، ایران فرهنگ، ۱۳۹۳
- شرح اسم، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۹۲
- انواط و اجازه: مذاکرات اسیر عراقی، منظمه الاعلام الاسلامی، قسم الفنون،۱۳۷۰
- تبریز در انقلاب، موسسه چاپ و نشر عروج، ۱۳۸۳
- شهید صدوقی، مدرسه، ۱۳۸۲
- یاران آسمانی: خاطرات فرماندهی از لشگر ۳۱ عاشورا، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۲
- کتاب مقاومت، سازمان تبليغات اسلامي، ۱۳۶۸
جوایز و افتخارات
- الف لام خمینی، اثر برگزیدهٔ بخش مستندنگاری در یازدهمین جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد.
- «رضانام تا رضاخان» برگزیده بخش مستندنگاری چهاردهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد به صورت مشتر با داغ دلربا اثر میثم امیری.
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
نقدهای مثبت
حجتالاسلام احمد خزایی، رئیس موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
به این نتیجه رسیدیم که باید کاری در مورد رضاخان نوشته شود و این کار باید به آقای بهبودی سپرده شود. در حقیقت ایشان پس از نوشتن دو کتاب ماندگار «الف لام خمینی» و «شرح اسم» درباره امام خمینی و مقام معظم رهبری باید سراغ آدم بدها هم میرفتند و در مورد آنان مینوشتند. باید اشاره کنم که ایشان به همراه تیم پژوهشی که در اختیار داشتند نزدیک به ۲ سال و نیم زحمت کشیدند تا منابع لازم برای این کتاب بیرون کشیده شود. برای نگارش این کتاب، صدها سند به زبان انگلیسی و آثار و کتابهای مهجوری مثل کتابی از یک فرمانده روس ترجمه شده و مورد استفاده قرار گرفته است. این کتاب با قلم جذاب استاد بهبودی، نیشتری بر دُمل چرکین تاریخ گذشته ماست.[۱]
رونمایی
خانه شعر و ادبیات با مشارکت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی روز دوشنبه ۲۰بهمن ماه ۱۳۹۹ مراسم رونمایی از کتاب «رضانام تا رضاخان» اثر جدید آقای هدایت الله بهبودی را برگزار کردند.[۱]
جلسه نقد و بررسی
کتاب «رضانام تا رضاخان؛ زندگینامه رضاشاه پهلوی از ۱۲۵۶ تا ۱۲۹۹» یکشنبه (۳ اسفند ماه) با حضور هدایتالله بهبودی «مولف کتاب»، سید مصطفی تقوی «منتقد»، رضا مختاری اصفهانی «منتقد»، حجت الاسلام محمدعلی مهدویراد «منتقد»، علی اکبر رنجبر کرمانی «سرویراستار» و محمد مهدی اسلامی «دبیر جلسه» در خانه کتاب و ادبیات ایران نقد و بررسی شد.[۶]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «کتاب «رضانام تا رضاخان» اثر جدید هدایت الله بهبودی رونمایی شد-مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی».
- ↑ «مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی».
- ↑ «کتاب نیوز».
- ↑ «زندگی پر ماجرای رضاشاه به روایت هدایتالله بهبودی/ رضاخان دستور تخریب آرامگاهی را داد که مادرش در آن مدفون بود- اخبار ادبیات و نشر - اخبار فرهنگی تسنیم».
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ««رضانام تا رضاخان» روایت جامع و کاملی از کودتاست پرونده اسناد درباره کودتای سوم اسفند همچنان باز است».
- ↑ ««رضانام تا رضاخان» بررسی میشود».