بازار خوبان

نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۳۴ توسط هوای تازه (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب |عنوان = بازار خوبان |تصویر = |اندازه تصویر = |زیر...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

[۱] بازار خوبان مجموعه داستانی از آرش صادق‌بیگی نویسنده معاصر ایرانی است.

بازار خوبان
نویسندهآرش صادق‌بیگی
نوع رسانهکتاب
* * * * *

این کتاب که توسط مؤسسه انتشارات نگاه در ۹ خرداد ۱۳۹۴ منتشر شد شامل ۸ داستان کوتاه است که تقریبا همگی حول و حوش شغلی در جریانند. شغل هایی که کمتر در داستانهای ایرانی محلی از اعراب داشته، مردی پارچه نویس، گرمابه داری سن وسال دار و…. فضا و نثر داستانها متنوع و به یاد ماندنی است. داستان های این مجموعه موفق به کسب جایزه اول بوشهر در سال ۱۳۹۲، جایزه تهران سال ۱۳۹۳، جایزه ادبی اصفهان سال ۱۳۸۸، جشنواره داستان های ایران شهر در سال ۱۳۸۷ و دو سالانه ادبی دانشجویان و همچنین در سی و چهارمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، به‌عنوان «کتاب سال ایران» و همزمان در نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آل‌احمد شد. آرش صادق بیگی متولد سال ۱۳۶۱است. او فوق لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران دارد و «بازار خوبان» اولین کار منتشر شده او است. این مجموعه داستان شامل هشت داستان کوتاه و مستقل است که داستان های آن ارتباط های مضمونی با یکدیگر دارند.[۲][۳]

برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

خلاصه کتاب

این مجموعه داستان شامل ۸ داستان کوتاه است که تقریبا همگی حول و حوش شغلی در جریانند. شغل هایی که کمتر در داستانهای ایرانی محلی از اعراب داشته، مردی پارچه نویس، گرمابه داری سن وسال دار و…. فضا و نثر داستانها متنوع و به یاد ماندنی است.داستان‌های این مجموعه ارتباط‌های مضمونی با یکدیگر دارند. کتابی با هشت داستان به ظاهر مستقل که با موضوعی متفاوت شروع می‌شوند، ولی اگر بیشتر دقت کنیم داستان‌ها همگی لایه‌های مشترکی دارد و خوانندگان ارتباطشان را می‌توانند پیدا کنند، البته کاملا شبیه به‌هم نیستند و تنها در موضوعاتی مثل مکان یا از نظر فرمی مشترکند. این کتاب مجموعه پرسش و پاسخ‌هایی است که درباره‌ی اخلاق و احکام می‌شود. راوی در پایان کتاب بازار خوبان خواننده را به نتیجه‌ای اخلاقی راهنمایی می‌کند، البته هنر آرش صادق‌بیگی این است که تمامی این فرآیند‌ها را پنهان کرده است و این شگردش است. عنوان داستان‌های این کتاب به ترتیب «باران تابستان»، «چشمان باز»، «از طرف ما»، «عرض یک حال»،‌ «زن دو دنیا»، «گرمابه ی زیبا»، «عریضجات» و «نقشهٔ ختایی مینا» است.[۳]

چرا باید کتاب بازار خوبان را مطالعه کنیم؟

از ویژگی‌های مهم داستان‌های این کتاب موضوع‌های حول محور اخلاق است، ما با خواندن این کتاب علاوه‌بر اینکه کتابی داستانی را مطالعه می‌کنیم بلکه احکامی را هم یاد می‌گیریم.[۳]

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب بازار خوبان برای طرفداران داستان کوتاه کتاب مفید و جذابی است. اگر شما جزو کسانی هستید که خواندن رمان شما را خسته می‌کند پیشنهاد می‌کنیم این کتاب را حتما امتحان کنید.[۳]

برشی از متن کتاب

می‌دانستم بیست و پنج درصد موجی است اما تازه ماجرای سهمیه‌ی موتور و دزدی و این چیزها را می‌شنیدم. تیر شصت وهفت سرباز وظیفه‌ی لشکر زرهی زاهدان برای عملیات سومار به مناطق مرکزی جبهه اعزام می‌شود. مأموریت شناسایی مواضع دشمن بوده اما یک هفته بعد که لشکر هشتادوهشت زیر آتش خمپاره، آسیب جدی می‌بیند مجروحان را برمی‌گردانند. مابقی گروه برای پاتک راهی سومار می‌شوند. خودش می‌گفت واقعا مجروح شده اما یکبار که از بابا ماجرا را پرسیدم گفت: «گه خورده، همین دیوونه بازی های الإنش رو اونجا درمی‌آره اونا هم فکر می‌کنن یه مرگیشه برش می‌گردونن. اون از شیکم ننه بیست و پنج درصد موج رو داشت.» شب هیوستون بود و سر صبح ما. بالاخره زنگ زدم. اول باورش نمی‌شد، فکر می‌کرد سر کارش گذاشته‌ام. بعد که نامه را خواندم و دید دنبال‌گیرم، خندید، گفت: «چهار میلیون خرج کنم برا یه موتور که معلوم نیس چی ازش مونده دست قاچاقچی جماعت؟ لاشه ی اون موتور دویست تومن هم نمی‌ارزه، الان خود پرواز مریوان باید همین قدرا باشه.» از فرسنگها فاصله، همیشه قیمت همه چیز را به روز داشت. انگار همه‌ی این بیست و پنج سال مهاجرت، شبحش هر شب جامه‌ی تن می‌درانیده و در تهران می‌چرخیده. گفت: «خدا از عمر آدمهای احمق برداره بذاره رو عقلشون.» و قطع کرد. فرداش هنوز آفتاب نزده بود که زنگ خانه چندبار به صدا درآمد. توی خواب لرزیدم. جاكن شدم. رفتم پایین. تا چراغ بیرون را زدم صدای بلندی از پرهيب سياه پشت شیشه تگری درآمد: «صدبار گفتم این شب بند رو ننداز.» باورم نمی‌شد. عمومهدی بود.[۳]