صادق کرمیار
صادق کرمیار نویسنده و فیلمساز ایرانی است.[۲]
صادق کرمیار | |
---|---|
آن کسی که به دنبال حقیقت است، بالاخره آن را پیدا میکند ولو اینکه معیارهای حق را در اختیار نداشته باشد. خداوند میگوید شما راه برو و من هدایت میکنم.[۱] | |
زادروز | ۲۶آذر۱۳۳۸خورشیدی تهران |
ملیت | ایرانی |
پیشه | نویسنده |
مدرک تحصیلی | لیسانس الهیات |
دانشگاه | دانشگاه آزاد اسلامی |
در ۲۶آذر۱۳۳۸ در تهران متولد شد اصالتا از طرف پدری ریشه در روستای ولیان در شهرستان ساوجبلاغ استان البرز و از طرف مادری ریشه در روستای دنبلید طالقان دارد. و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در محلهٔ امامزاده حسن و سپه غربی گذراند. بعد از پیروزی انقلاب در امور تربیتی دو سال فعالیت کرد و سپس به عنوان خبرنگار روزنامهٔ اطلاعات مشغول به کار شد. همزمان در رشتهٔ الهیات دانشگاه آزاد نیز به تحصیل ادامه داد و اولین داستان خود را در سالل ۱۳۶۷ در روزنامهٔ اطلاعات به چاپ رساند. در سال ۱۳۶۹ اولین مجموعه داستان ایشان به نام فریاد در خاکستر به زیر چاپ رفت و بعد از یکسال، مجموعه داستان نوجوانان به نام انتقام در اردوگاه منتشر شد. اولین فیلمنامهنویسی کرمیار که در عرصهٔ جنگ و محاصرهٔ آبادان بود در سال ۱۳۷۵ به نام «کوسهها» ساخته شد. فیلم «سجده بر آب»، «جانسخت» و چند مجموعهٔ تلوزیونی نیز از دیگر آثار او در زمینهٔ فیلمسازی است. از کارهای اخیر او میتوان به رمانهای دشتهای سوزان، نامیرا و خداحافظ دوکوهه اشاره کرد. کرمیار لوح تقدیر نخستین جشنوارهٔ جایزهٔ هنر و ادبیات دفاع مقدس را از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۶۷ دریافت کرد. وی همچنین به عنوان نویسندهٔ برتر جشنوارهٔ بنیاد شهید برای نگارش مجموعه داستان «فریاد در خاکستر» در سال ۱۳۷۰ معرفی شد. در سال ۱۳۸۵ نیز برندهٔ تندیس ویژه و لوح تقدیر برای بهترین فیلم جایزهٔ سال پیامبر اعظم (ص) برای تله فیلم «زیارت» در جشنوارهٔ فیلم پلیس شد. همچنین برای این فیلم لوح تقدیر بهترین فیلمنامهنویس را از جشنوارهٔ کوثر در سال ۱۳۸۶ دریافت کرد. کرمیار دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه سریال «دریا در غربت» از جشنوارهٔ تولیدات صدا و سیما در سال ۱۳۸۶ دریافت کرد و شایستهٔ تقدیر سومین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد در سال ۱۳۸۹ برای نگارش رمان «نامیرا» شد. همچنین شایستهٔ تقدیر در بیستوهشتمین دورهٔ جایزهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۹ بهخاطر نگارش رمان نامیرا و شایستهٔ تقدیر بهخاطر نگارش رمان اخیر به عنوان اثر برگزیده چهارمین کتاب دین و پژوهشهای برتر معرفی شد.[۳] کرمیار در سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ مسئول ویژهنامهٔ «اطلاعات جبهه» در مناطق جنگی بود و از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۵ مسئولیت صفحهٔ ادبی «جوانههای اندیشه» روزنامهٔ اطلاعات و همچنین معاونت سردبیری نشریهٔ سینمایی «مردم و سینما» وابسته به بنیاد سینماسس فارابی را نیز بر عهده داشته است. کرمیار با نوشتن رمانهایی مانند نامیرا و دشتهای سوزان و نیز کارگردانی سریالهایی همچون «یک روز قبل» و «خاطرات مرد ناتمام» شناخته میشود. وی که دارای گوهینامهٔ درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، نگارش چندین رمان، فیلمنامه سینمایی و سریالهای تلوزیونی و نیز کارگردانی چندین فیلم و سریال تلوزیونی را در کارنامهٔ خود دارد. در عین حال بیش از پنج سال مدیریت ادبی و هنری در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از دیگر فعالیتهای کرمیار در عرصههای فرهنگی به شمار میرود.[۴][۵]
آیینهای از صادق کرمیار
از پدربزرگ
پدربزرگی داشتم که هرگز ایشان را ندیدم. امّا پدر مرحومم تعریف میکرد که در جنگ جهانی اول روستای ولیان در ساوجبلاغ که زادگاه پدریمان بود، زیر چکمههای سربازان روس بود و برای لقمهای نان یا سیبزمینی همه خانهها را زیر و رو میکردند. پدربزرگم که از مردان اهل دل بود و در خانهاش همیشه باز بود، به سربازان روس گندم و آرد و سیبزمینی میداد تا به خانههای مردم هجوم نبرند. از کجا میآورد؟ الله اعلم! نیمه شبها نیز گروهی را با نان و سیبزمینی به در خانههای مردم میفرستاد و به قدر وسع میکوشید دوران قحطی با کمترین تلفات سپری شود.[۶]
ارادت به ائمهٔ اطهار
اینکه میگویم هرچه دارم از امام رضاست از این شعارهای معمولی نیست. اولین کاری که در مورد ائمه انجام دادم در مشهد اتفاق افتاد. در سال ۷۹ یا ۸۰ بعد از نوشتن رمان نامیرا به مشهد آمدم، وقتی وارد حرم حضرت رضا شدم. در این فکر بودم که چه حاجتی از حضرت بخواهم با الطاف زیادی که حضرت به من داشتند. دو رکعت نماز خواندم و گفتم: من از شما چیزی نمیخواهم ولی اگر شما چیزی میخواهید برایتان انجام میدهم و خودت هم به من کمک کن. هنگام بازگشت ماشینم خراب شد و مجبور شدم دوباره به مشهد بازگردم و یک هفته بمانم و این تلنگری شد برای نوشتن یک فیلمنامه و آن فیلمنامه تبدیل شد به فیلم «زیارت» و فیلم زیارت در واقع شروع فعالیت من در حوزهٔ هنر و ادبیات دینی بود.[۷]
معاملهٔ پرسود
ائمه هم هیچوقت زیر بار منت کسی نمیمانند و سریع تلافی میکنند، جوری هم جبران میکنند که آدم شرمنده میشود. امام رضا فیلم «زیارت» را چنیدن برابر جبران کرد حتی اگر بخواهیم از نظر تجاری محاسبه کنیم باز هم کار کردن برای ائمه سودش بیشتر است. حتی اگر برای دنیا هم بخواهیم کار کنیم باز هم برای ائمه کار کنیم، آخرت که جای خود دارد.[۷]
شیعهٔ ولایی
این مبنا که از امام بخواهیم کاری برای ما انجام دهد، ما را به جای خوبی نمیرساند اما اینکه بدانیم امام چه کار دارد و ما چه کاری برای امام میتوانیم بکنیم این مبنای حرکت یک شیعهٔ ولایی است و مبنای رمان نامیرا هم همین است.[۷]
دیدار رهبری
هیچ رهبری در تاریخ جهان نمیشناسم که به اندازهٔ ایشان بر ادبیات و هنر تسلط تخصصی داشته باشد و این دو را به مثابهٔ راهبردیترین حرکت فرهنگساز در جامعه تبیین کرده باشد. حلاوت دیدار با رهبر معظم انقلاب برایم فراموششدنی نیست. در لحظهٔ مواجهه با ایشان از تیزهوشی و ذهن دقیقشان حیرت کردم که در میان این همه مشغلههای غیر قابل تصور، مرا که همواره از رسانهای شدن پرهیز داشتم، از روی عکسی که بر جلد کتاب نامیرا بود شناختند و هنوز به ایشان نزدیک نشده بودم که فرمودند: من کتاب شما را خواندهام و به همه توصیه کردم آن را بخوانند.[۸]
عاقبت گواهینامهٔ درجهٔ یک هنری
خیلی به دردم خورده است! قابش قشنگ بود، ولی چون یک در روی آن گذاشته بودند از قابش هم نتوانستیم استفاده کنیم، برای همین گذاشتیم داخل انباری!؟[۹]
زندگی و یادگار
سالشمار زندگی
دیدگاه و اندیشه
کتاب در غربت
جوایز حوزهٔ کتاب در مقایسه با دیگر محصولات فرهنگی در محاق اقتصادی قرار دارند. ای کاش برای یک کتاب برنامهٔ دیگری بعد از برگزیده شدن وجود داشت. بازار کتاب در مقایسه با فروش تولیدات سینمایی یا آثار دیگر حوزههای فرهنگی در مضیقهٔ اقتصادی قرار دارد. وقتی به یک فوتبالیست که حضور او نقشی در کیفیت فرهنگی یا انسانی جامعه نخواهد داشت، دستمزدهای نجومی تعلق میگیرد، برای یک کتاب با شمارگان دوهزارتایی، این روزها، مبلغ جایزهای مانند جلال نه تنها زیاد نیست بلکه اندک است، البته این نگاه را میتوان به بخشهای فرهنگی دیگری نیز تعمیم داد. متاسفانه برای حوزههای دیگر فرهنگ مانند سینما، به عنوان مثال در جشنوارهٔ فجر آن همه تبلیغ میشود، یا در صدا و سیما دربارهٔ آن برنامهسازی و معرفی صورت میگیرد، ولی برای یک کتاب برنامهٔ دیگری بعد از برگزیده شدن وجود ندارد.[۱۰]
جایزه ادبی جلال آلاحمد
بهتر است این جایزه توسط نهادی مانند «بنیاد ادبیات داستانی» برگزار شود، چرا که این بنیاد میتواند نیروهای تخصصی را جذب کند و از این طریق داوریها فراگیرتر شوند و در نتیجه دامنهٔ برخی نقدها بر جایزه تعدیل شود. این بنیاد همچنین میتواند برنامههایی را برای بعد از برگزیده شدن آثار تدارک دهد.[۱۰]
رسالت داستان
کار اصلی داستان این است که رفتار عوام و خواص را توأمان به دید مخاطب خود برساند. چون بدون تحلیل رفتار عوام نمیتوان به تحلیل رفتار خواص رسید و بدون نگاه به رفتار خواص نیز نمیتوان به درک صحیح از رفتار عوام دست یافت.[۳]
نویسنده شدن
نویسندهای که آسوده باشد، نویسندهای که راحت باشد، مشکلی نداشته باشد، نمیتواند بنویسد. چه نسبت به عوام چه نسبت به خواص. نویسندهای میتواند بنویسد که نسبت به آسیبهای جامعهٔ خودش شناخت داشته و بتواند این آسیبها را در قالب اثر ادبی و هنری عرضه کند.[۱]
تعادل نداریم
آن چیزی که در حال حاضر جامعهٔ ما را تهدید میکند، بحث افراط و تفریط است. این افراط و تفریط چیزی است که رهبری هم بارها در فرمایشهایشان تاکید کردند. ما همیشه یا از این طرف پشتبام افتادهایم یا از آن طرف. به همین دلیل نمیتوانیم روی خط تعادل حرکت کنیم.[۱]
آدمهای اصلی، حاشیهنشینها
آدمهای اصلی جنگ، سردارانِ اصلیِ جنگ چه در ردهٔ فرماندهٔ لشگر، چه در ردهٔ ستاد مشترک، چه در ردهٔ فرماندهٔ تیپ، گردان یا گروهان، من ندیدم و نمیشناسم که وارد فضای اقتصادی مسموم شده باشند. اما کسانی را دیدم که حاشیهنشین جنگ بودند و یک مقدار از جبهه فاصله داشتند. به قولی جلوی در بودند و هر خبرنگاری هم میآمد میگفت چهار تا عکس هم از من بگیر! خود آنها هم نمیدانستند که بعدا چه امکاناتی ممکن است در اختیارشان قرار گیرد. این دسته از حاشیهنشین های جنگ، آمدند و بردند و اختلاس کردند. در فعالیتهای اقتصادی غیرقانونی شرکت داشتند، اما من هیچگاه آدمهای اصلی جنگ را ندیدم که وارد این قضایا شوند.[۹]
=در رکاب چه کسی بودیم
چند ماه در جبهه بودن مهم نیست، پای رکاب چه کسی بودن مهم است. سنجش در این است که این ها با چه کسی بودهاند و مهمتر از آن این است که الان چه میکنند؟ آدمها بعد از جنگ چند دسته هستند؛ بعضی از آدمها آتش روشن میکنند، بعضی هیزم جمع میکنند و بعضیها فقط گرم میشوند.[۹]
نسل آینده
نسل بعد نسل متفاوتی است. نسل پویا و صاحب فکر است، نسل بعد نسلی است که میداند چه چیزی را نمیخواهد. ولی اینکه چه کسی را میخواهد هنوز نمیداند. ولی در آن چیزی که نمیخواهد، واقعا پافشاری میکند و حاضر نیست بپذیرد. این افراد با هم انسجام دارند و در نخواستن محکم ایستادهاند.؟[۹]
از نگاه دیگران
کامران پارسینژاد
صادق کرمیار اهل این نیست که نامهنگاری کند و بخواهد با سفارش کارش را پیش ببرد. دوست دارد قابلیت اثر را دریابند و به درستی و از سر انصاف برخورد کنند. نامیرا داستانی است که پایانش برای مخاطب گنگ نمیماند. داستان نامیرا، واقعهٔ جانگداز کربلاست و حوادث مهمی که تا روز عاشورا رخ میدهد. بر هیچکس پوشیده نیست که نگارش رمانی که محوریت داستانش واقعهٔ بزرگ و تاثیرگذار عاشوراست، کار سادهای نیست.[۱]
محمدامین جعفری، مدیرکل کتابخانههای عمومی فارس
در برهوت رماننویسی ایران، نامیرا کورسوی امیدی برای تبدیل وقایع تاریخی به داستان است. این رمان روشناییها و تاریکیهای قیام عاشورا را با پیشدرآمدی جذاب به ذهن مخاطب متبادر میکند. نامیرا به ما نشان میدهد که همهٔ انسانها در هر لحظه در معرض آزمایش هستند و تلنگری است که در آن سال ما در کدام جبهه میایستیم.[۱۱]
بیژن کیا
نامیرا علاوه بر جذابیتهایی که در فرم و محتوا برای مخاطب ایجاد میکند این فرصت را به او میدهد تا خود را ارزیابی کند همانند شخصیتهای داستان که مدام با تردید و دودلی میان قطب مثبت و منفی رمان در تردید هستند و در نهایت جذب یکی میشوند. ما با اثری کلاسیک روبهرو هستیم که شخصیتها در آن استادانه با استفاده از چهار عنصر کنش، واکنش، دیالوگ، سمبل و تعامل با اشیا بهخوبی پردازش شده است.[۱۱]
نظر صادق کرمیار دربارهٔ دیگران
فیلم یتیمخانهٔ ایران
شبی که فیلم «یتیم خانه ایران» را در سالن کورش دیدم، چون در رمان «دشتهای سوزان» خود به گوشهای از آن مقطع تاریخی پرداختهام، با بغض از ابوالقاسم طالبی تشکر کردم که به موضوع بکری پرداخته که کمتر کسی جرئت میکند به آن نزدیک شود. بعد که اخبار و تحلیلها را درباره فیلم دیدم تازه فهمیدم چرا هر جناحی که برسر کار میآید، جناح مقابل به قیمت نابودی کشور حاضر است حمله کند تا جناح حاکم در کارش موفق نشود. این روحیه در سینمای کشور هم متأسفانه به شکل دیگری وجود دارد.
متأسفانه فضای کنونی جامعه نیز به قدری مسموم و سیاست زده است که اگر از فاجعه زلزله منجیل و رودبار هم اثر هنری خلق کنیم، باز به یک گروه بر میخورد و تفسیر و تعبیرهای سیاسی و جناجی بر آن سوار میکنند. چه رسد به فاجعهای که نه بلای آسمانی که تجاوز آشکار به کشور بود و ملت ایران مظلوم واقع شد و جهان آنقدر بی در و پیکر بود که ناله و فریاد ملت قحطی زده به هیچ جا نمیرسید. در چنین شرایطی است که میفهمیم جز به تواناییهای ملت خود به هیچ کشوری نباید تکیه کنیم و هر روز بر این تواناییها بیفزاییم. در غیر این صورت مانند همان زمان با ما رفتار خواهند کرد و آرد و سیبزمینی را هم بر ما روا نخواهند داشت. حاضرند ملتی را قتل عام کنند تا سربازانشان سرپا بمانند، چون قدرت دارند و میتوانند آنچه میخواهند با ملت مفلوک و شکست خورده انجام دهند. این فهم تنها وقتی در ذهن ملت جای میگیرد و پذیرفته میشود که نویسنده و هنرمند بزنگاههای تاریخی کشور را در قالب روایت زیبای هنری بیافریند.[۶]
نظر نویسنده دربارهٔ آثارش
براساس تاثیراتی که از موضوعات و ماجراهای اجتماعی، تاریخی و مذهبی روز میگیرم، رمان مینویسم. همانگونه که کتاب دشتهای سوزان اثری کاملا تاریخی و رمان نامیرا مذهبی است. الزاما اینطور نیست که تصمیم بگیرم کار سیاسی یا اجتماعی بنویسم.[۱۲]
حریم، یکی از نوشتههایی بود که در سالهای ۸۵ و ۸۶ نوشته شد و در سال ۹۸ به فراخور نیاز جامعه تصمیم به انتشار آن گرفتم. جامعهٔ امروز ما به مسئلهای که رمان حریم به آن اشاره میکند، بسیار مبتلاست و آن چیزی نیست جز آسیبدیدن انسانیت انسان. امروز بشریت نیازمند این است که نگاه دوبارهای به خود بیاندازد و در رفتار و روابط خود بازبینی داشته باشد.[۱۳]
میگویند علاقهٔ خاصی به نامیرا دارم؛ در واقع نامیرا را دوست ندارم، امام حسین را دوست دارم. دربارهٔ امام حسین آثار زیادی نوشته شده است اما نامیرا یک کار متفاوت نسبت به سایر کارهاست. معتقدم، فیلم نامییرا هم متفاوت خواهد شد. تصور میکنم چون خودم کتاب را نوشتهام اگر خودم نامیرا را کارگردانی کنم اتفاق تازهای میافتد که شاید مثل کتابش بشود. فیلم سینمایی نامیرا با نذور فرهنگی هیأتهای سوگواری امام حسین(ع) و سرمایهگذاری بخش خصوصی کلید میخورد. ساخت این فیلم برای من بیزینس نبود برای همین هم قرار بود این فیلم را کارگردانی کنم.[۱۴]
نویسنده برای نوشتن به آسیبهای جامعه توجه میکند؛ در واقع اتفاقات جامعهٔ امروز سبب شد فضای غبارآلود آن دوران را در قالب یک رمان به تصویر بکشم. دیالوگهای این رمان از خودم است در واقع نامیرا، بازآفرینی کوفه و کربلا در آن روز است نه فقط یک روایت تاریخی.خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
سایر فعالیتها
فعالیتهای سینمایی
- فیلمنامهٔ «اشک کوسه» (جنگی)، ساخت ۱۳۷۳.
- فیلمنامهٔ «سجده بر آب» (جنگی)، ساخت ۱۳۷۵.
- فیلمنامهٔ «جانسخت» (اجتماعی)، ساخت ۱۳۷۶.[۳]
فعالیتهای تلوزیونی
- فیلمنامهٔ سریال داستانی دریا در غربت/ پخش از شبکهٔ اول سیما، ۱۳۸۶.
- فیلمنامهٔ سریال داستانی گارد ساحلی/ پخش از مرکز خلیج فارس، ۱۳۸۴.
- فیلمنامهٔ سریال داستانی «ویروس ۲۰۰۰»/ پخش از شبکهٔ دوم سیما در زمینهٔ طنز اجتماعی.[۲][۱۵][۳]
فعالیتهای فرهنگی و هنری
نویسنده و کارگردان فیلم «خانهٔ ساحلی»
نویسندهٔ فیلم «کوسهها»، ساخت ۱۳۷۳.
نویسنده و کارگردان فیلمهای کوتاه «نشاط» و «تولد».
نویسنده و کارگردان فیلمهای بلند سینمایی تلوزیونی همانند «زیارت»، «کرانههای کبود»، «رویا».
نویسنده و کارگردان سریال «یک روز قبل».
کارگردان سریال تلوزیونی «خاطرات مرد ناتمام» ۲۶ قسمت از شبکهٔ یک سیما.[۳]
نویسنده و سردبیر برنامهٔ ادبی شبانهٔ رادیو سراسری تحت عنوان «در انتهای شب».[۳]
مدیریت فرهنگی
- مدیر مرکز آفرینشهای ادبی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸.
- مدیر باشگاه نویسندگان و هنرمندان شهرداری تهران از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹.
- طراح و مدیر جشنوارههای ادبی و هنری همچون «جشنوارهٔ سراسری شعر ایران ما»، «جشنوارهٔ طنز تهران» و«جایزهٔ نقد ادب و هنر»
- عضو هیئت علمی هفتمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد.[۵]
آثار و کتابشناسی
کتابها
- انتقام در اردوگاه (مجموعه داستان برای نوجوانان)/ تهران: قرن: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۶۹.
- فریاد در خاکستر (مجموعه داستان)/ تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات: قرن، ۱۳۶۹.
- روزی که بچههای امام تنها شدند/ تهران: نشر قرن، ۱۳۶۹.
- پروانههای سرگردان/ تهران: نشر مطهر، ۱۳۸۰.
- درد/ تهران: عصر داستان، ۱۳۹۲.
- حریم/ تهران: کتاب نیستان، ۱۳۹۵.
- دشتهای سوزان/ تهران: کتاب نیستان، ۱۳۹۰.
- غنیمت/ کتاب نیستان/ ۱۳۸۹.
- وامانده/ تهران: گستره، ۱۳۹۹.
- شیدایی/ قم: کتاب جمکران، ۱۳۹۹.
- مردان نامرئی/ قم: کتاب جمکران، ۱۴۰۰.
- مستوری/ قم: کتاب جمکران، ۱۳۹۷.
- نامیرا/ تهران: کتاب نیستان، ۱۳۸۸.[۲][۱۵]
مقالات
- بهشت گمشده/ جامجم، ۲۳آذر۱۳۷۹.
- پناهنده، طرح پرسشی ساده برای یافتن ارزشهای راستین/ اطلاعات، ۱۰شهریور۱۳۷۳.
- نسل صدسالهٔ نویسندگان نابالغ-نگاهی به کتاب ذهنیت و زاویه دید/ سوره، دورهٔ جدید، ش ۱۲، آبان و آذر ۱۳۸۳.[۱۵]
معرفی تعدادی از آثار
دشتهای سوزان
این رمان پیرامون زندگی «شیخ خزعل» از سران قبایل خوزستان در دورهٔ قاجار است و داستان آن به برههٔ تاریخی کشف نفت توسط نیروهای انگلیسی در جنوب خوزستان برمیگردد.[۳] دشتهای سوزان، روایتگر ماجراهایی دربارهٔ وقایع مقطع خاصی از تاریخ ایران است. صادق کرمیار این رمان را با فصلبندی و نامگذاریهای داستانی آغاز کرده است. نویسنده درصدد بوده تا این رمان تاریخی را با روایتی قصهای و سمبلیک آغاز کند؛ از این رو توصیف برخی جزئیات تاریخی در دل داستانی با زبان سده که قصهگویی در آن نقش پررنگی دارد، از نظر نویسنده اهمیت خاصی داشته است. پرداختن به مسائل و دقایقی از رویدادهای این دوره از تاریخ ایران که پیرامون وقایعی از جنگ جهانی اول و حضور کشورهای بیگانه در ایران است، همراه با نگاهی به دوران حکومت ناصرالدینشاه در لابه لای عباراتی که از حال و هوای قصهای دور نمیشوند، از وجوه تاثیرگذار این کتاب به شمار میرود. کرمیار همچنین تمرکز بر نقش و حضور کشورهای انگلیس و آلمان بر وقایع آن دوره از تاریخ ایران را از نقاط تمرکز خود بر این رمان دانسته است.[۲]
حریم
«حریم» داستان مردی به نام شمس است. مردی نیکوکار و دارا و خوشبخت که تربیتشدهٔ مادری مذهبی است، اما حادثهای ناگوار باعث میشود تا شمس توبه کند؛ توبه از کمک به نیازمندان و توبه از همهٔ باورهای سالهای دور...
کرمیار در این کتاب از سویی به سراغ ژانر تازه و کمتر تجربه شده در داستاننویسی بلند خود رفته از سوی دیگر مهارت و قدرت ذهنی وسیع خود را در این حوزه به رخ مخاطب خود کشیده است. این داستان را میتوان رمانی در ژانر اجتماعی برشمرد. رمانی برخواسته از متن اجتماع امروز و شخصیتپردازیشده با چهرهها و افرادی که بخشی از واقعیت دنیای زیستی جامعهٔ ایرانی در دههٔ چهارم از انقلاب اسلامی به شمار میروند. او باز زبان روایی دانای کل که به خوبی خودش را از دل داستان کنار کشیده و مانند یک گویندهٔ مستند به بازخوانی زندگی و زمانهٔ شخصیتهای خود میپردازد و درهمتنیدگی زندگی آنها نسبت به هم را واکاوی میکند. مهمترین تاکید و وجه ممیزهٔ این رمان را باید در معرفی مفاهیمی کلیدی در بطن این رمان بدانیم. موضوعاتی مانند خیر و شر و نفس و نیت اعمال انسانی و مهمتر از آن، تاثیرگذاری تمامی انسانها در زندگی یکدیگر است. انسانهای داستانی او به شدت در ساختار زیستی یکدیگر تاثیرگذار و فعالیتهای آنها در یکدیگر موثر است و این مساله را باید استعارهای از مفهوم بلندی دانست که کرمیار در رمان خود بیان کرده و آن چیزی جز تاثیر و تاثر تکتک اعضا اجتماع بر یکدیگر نیست.[۱۳]
مستوری
کرمیار در این کتاب به فسادهای اقتصادی و اختلاسها پرداخته است. این رمان دربارهٔ سرگشتگی یک پسر جوان و متمول است که به گذشتهاش شک کرده و در جستوجوی هویت واقعی خود برمیآید. در ادامهٔ داستان، این شخصیت که سیامک نام دارد، با خانوادهٔ شهید «مهدی زینالدین» آشنا میشود و مسیر جستوجوهایش تغییر میکند. شهید زینالدین از فرماندهان دوران دفاع مقدس و متولد ۱۳۳۸ است که در سال ۱۳۶۳ در سردشت به شهادت رسید. او فرماندهٔ لشگر ۱۷ علیبنابیطالب (ع) و رزمندگان قم بود. کرمیار در این کتاب از بین عشق و سرگشتگی پلی به عالم شهادت میزند و مخاطب را با زندگی شهید مهدی زینالدین آشنا میکند.[۱۶]
غنیمت
این کتاب به روایت ماجرای حملهٔ آمریکا به عراق میپردازد و نسبت آن را با جنگ عراق علیه ایران نشان میدهد. رابطهٔ پدری که سالها در جنگ بوده و پسری که با تحلیلهای خود از اوضاع کنونی جهانی، از حملهٔ آمریکا به عراق دفاع میکند. این رمان توانست به بخش نهایی جایزه ادبی جلال آلاحمد راه یابد. غنیمت، بازگوکنندهٔ رابطهٔ بین یک پدر و پسر است، پدری که چند سال از عمر خود را در میدانهای جنگ و نبرد گذرانده و در مقابل پسری که با تحلیل خود از وضعیت کنونی جهان، مدافع حملهٔآمریکا به عراق است. این کتاب سومین اثر صادق کرمیار است. وی در کتاب حاضر برخلاف دیگر کتابهای خود از موضوعات تاریخی فاصله گرفته و این بار به سراغ موضوعات معاصر رفته است. نویسنده در این کتاب سعی کرده که بدون هیچگونه اغماض و پیچیدگی، مواضع مورد نظر خود را باصراحت و بهوضوح بیان کند.[۱۷]
خداحافظ دوکوهه
صادق کرمیار در این رمان سعی دارد به نوعی مدیریت جنگ و نقش فرماندهان در حوادث آن دوران را روایت کند. داستان این رمان از سال ۱۳۶۳ آغاز میشود و تا پایان جنگ نیز ادامه دارد. نویسنده، طی قصه روندی از فعالیت فرماندهان جنگ را روایت میکند.[۳]
درد
موضوع این کتاب فعالیت نیروهای اطلاعات عملیات و شناسایی در سالهای دفاع مقدس است و تمرکز اصلی داستانش بر عملیاتهای جاسوسی و ضدجاسوسی از طرف ایرانی و عراقی جنگ است. کرمیار در این رمان از شخصیتهای واقعی آن سالها استفاده کرده و نام آنها را چون هاشمی، رضایی و قالیباف در جبههٔ خودی و ژنرال وفیق سامرایی و ماهر عبدالرشید در جبههٔ دولت بعثی عراق در کتابش آورده است. مقطع آغازین این رمان، سال ۶۳ است. قصه با یکی از گروههای اطلاعات عملیات سالهای جنگ شروع میشود و مخاطب تا انتها اتفاقات و حوادث مربوط به این گروه را میخواند. مردان نامرئی عنوان جدید رمان درد است که با ویراست و طرح جدید توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شده است.[۱۸]
منبعشناسی
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ «یادداشتی برای صادق کرمیار/ انگاری ایستادهای و ماه را میبینی».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ «دشتهای سوزان و روایتی از تاریخ ایران در دورهٔ ناصری».
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ «صادق کرمیار - پاتوق کتاب فردا».
- ↑ «صادق کرمیار میهمان «اتفاق ترانه» میشود».
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامکرمیار
وارد نشده است - ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ «-یادداشت صادق کرمیار بر یتیم خانه ایران».
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ «گفتوگوی شنیدنی صادق کرمیار پیرامون نامیرا».
- ↑ «ناگفته های صادق کرمیار از ماجرای تقریظ رهبری بر کتاب نامیرا».
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ «باور نمیکنم کسی برای خدمت به مردم میلیاردها خرج کن».
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ «صادق کرمیار: برگزیدگان جایزههای ادبی را رها نکنیم».
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ «صادق کرمیار: نامیرا بازآفرینی کوفه و کربلا است نه فقط روایت تاریخی».
- ↑ «کتاب های جدید صادق کرمیار در راهند».
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ «حریم صادق کرمیار شنیدنی شد».
- ↑ «چرا «صادق کرمیار» خودش «نامیرا» را میسازد؟».
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ «لیست مدارک دریافت شده».
- ↑ «رمان جدید صادق کرمیار به زودی عرضه میشود».
- ↑ «معرفی و دانلود کتاب صوتی غنیمت».
- ↑ «تغییر نام و ویراست رمان جنگی صادق کرمیار/مردان نامرئی آمدند».