ناصر ایرانی (زادهٔ ۷مرداد۱۳۱۶ در تهران- درگذشتهٔ ۲آبان۱۳۹۷در تهران) نویسنده، مترجم و نمایشنامه‌نویس بود.[۱]

ناصر ایرانی
نام اصلی ناصر نظیف‌پور ایرانی
زمینهٔ کاری نویسنده، مترجم، نمایشنامه‌نویس
زادروز ۷مرداد۱۳۱۶
تهران
مرگ ۲آبان۱۳۹۷
تهران
ملیت ایرانی
علت مرگ بیماری
پیشه نویسند، نمایشنامه‌نویس، مترجم
دانشگاه دانشگاه تهران
* * * * *

«ناصر ایرانی» در محلهٔ سنگلج تهران متولد شد. پدرش بنک‌دار بود. او در رشتهٔ مدیریت بازرگانی تحصیل می‌کرد و در بانک بازرگانی نیز کارمند بود اما این رشته و شغل با روحیاتش سازگار نبود و هر دو را رها کرد. مدتی ریاست انتشارات سازمان حفاظت از محیط زیست و سردبیری مجلهٔ شکار و طبیعت را بر ععده داشت. ایرانی در سال ۱۳۵۳ به انگلستان رفت و در کالج پرینستون ادبیات انگلیسی خواند اما نزدیک انقلاب تحصیل را رها کرد و برای مشاهدهٔ انقلاب، به ایران آمد. در دوران جنگ به درخواست خودش برای نوشتن داستان و رمان به جبهه رفت. با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دفتر نشر فرهنگ اسلامی همکاری می‌کرد. در دهه ۷۰ در نشریاتی مانند کیان و روزنامهٔ جامعه مطلب نوشت. ناصر ایرانی پس از این دوره وارد یک دوره انزوای طولانی تا زمان مرگش شد. وی کتاب خاطرات خود را در سال ۱۳۸۶ خورشیدی نوشت ولی تاکنون به آن اجازهٔ چاپ داده نشده است. علاوه بر این کتاب او هزاران صفحه آثار منتشر نشده دارد که شامل چندین رمان، نمایشنامه و داستان کوتاه می‌شوند. از معروفترین نمایشنامه‌های او می‌توان به «ما را مس کنید»، «سه نمایشنامهٔ کسالت‌بار»،‌ «قتل»، «در پایان» و «حفره» اشاره کرد. ناصر ایرانی از چهره‌های پیشگام ادبیات نوجوان در ایران بود. «سختون»، «نورآباد، دهکدهٔ من» و «کلوخ‌انداز» از جمله کتاب‌های او در حوزهٔ کودک و نوجوان است. آثاری که بسیاری از کودکان و نوجوانان دههٔ شصت با آن‌ها خاطره دارند. علاوه بر این او کتاب‌هایی چون «هنر رمان» و «داستان، تعاریف و ابزارها» که آثاری هستند دربارهٔ نقد، فنون و شیوه‌های داستان و رمان‌نویسی را به نگارش درآورد.[۲] سرانجام در تاریخ دوم آبان ۱۳۹۷ ناصر ایرانی در ۸۱ سالگی و پس از تحمل مدت‌ها بیماری درگذشت. وی وصیت کرده بود که جنازه‌اش را برای پژوهش علمی به دانشگاه تهران بدهند.[۱]

از میان یادها

از زبان پسرش

مرگ پدرم پایان یک دوره بیماری بود، پایان انزوای خودخواستهٔ یک نویسنده که در میهن خود به وضع تبعید دچار شده بود، پایان شورش مرد مستقلی که تن به سانسور و ریا نداد، پایان وسواس هنرمند کمال‌گرایی که در بیماری و انزوا بدون هیچ چشم‌داشتی با سرسختی آثاری را بارها و بارها بازنویسی کرد که هیچ امیدی به چاپشان نداشت.[۳]


زندگی و یادگار

همراهی‌ها و مخالفت‌های سیاسی

در آغاز ۱۴سالگی در تابستان ۱۳۳۰ خورشیدی عضو سازمان جوانان حزب تودهٔ ایران شد و در آغاز ۱۸ سالگی در تابستان ۱۳۳۴ خورشیدی از این حزب کناره گرفت. انتقادهای وی به حزب توده به سه دلیل بود: اعضا طبق اصول حزب نمی‌زیستند، حزب از دکتر مصدق حمایت نمی‌کرد و استالین را مثل بُت می‌پرستیدند. در دوران محمدرضا پهلوی نیز ۴بار به زندان افتاد زیرا آثارش عموما سیاسی بودند.[۱]

از نگاه دیگران

مهدی یزدانی‌خرم

سرنوشت ناصر ایرانی نمونهٔ تراژیک نویسنده شدن در ایران است. ما نسلی بودیم که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کتابخوان شدیم و آن زمان بود که با آثار ناصر ایرانی آشنا شدیم. در سال‌های دههٔ شصت و هفتاد نام او مطرح بود اما سال‌ها از ناصر ایرانی خبری نبود و گویی هر جریان سیاسی از او طلبی داشت. اهدای پیکر ناصر ایرانی به دانشگاه تهران دهن‌کجی و پوزخندی بود به تمام کینه‌ورزی‌هایی که از طریق جناح و جریان‌های مختلف علیه او انجام شده بود. این کار حرکتی آوانگارد و در امتداد آثارش بود و خود را به یک متن جدید تبدیل کرد که مدام در سالن تشریح دانشگاه تهران بازخوانی می‌شود.[۳]

نصرالله پورجوادی

ناصر ایرانی شخصیتی چندوجهی داشت و هر کس با یک وجه او آشنا می‌شد. ایرانی ا ز نظر معلومات فرد خاصی بود. از نظر اخلاقی نیز خصوصیات خاصی داشت به کار خود مطمئن و سخت‌گیر بود و کسی نمی‌توانست در مقاله‌های او دست ببرد. در مسائل سیاسی شخصی تیزبین بود و اطلاعاتش همیشه به‌روز. او پیش از انقلاب فعال سیاسی بود و می‌گفت: «انقلاب باید رخ می‌داد.» برای این حرفش دلیل داشت و در اینباره مقاله‌ای با عنوان «انقلابی که ناگذران بود» نوشته بود. پس از چهل سال هر وقت کمی شک می‌کنم یاد حرف ایرانی می‌افتم که می‌گفت این انقلاب باید می‌شد.[۳]

قاسمعلی فراست

ناصر ایرانی جزء آن دسته از نویسنده‌هایی بود که اگر مخالفت یا موافقت می‌کند آگاهانه، از سر درد و بدون هیچ چشم‌داشتی است و مخالفت و موافقتش از سر تعهد است. این دسته از نویسندگان احساس مسئولیت کرده و این احساس را بروز هم می‌دهند و در آثارشان هم می‌بینیم. نمی‌شود کسی مارکسیست باشد و با ناصر ایرانی همخو و همخانه نشود و از او خوشش نیاید زیرا انسانی دورو نیست و خودش است. در هنگام خواندن «اعترافات گرگ تنها» از صدر تا پایین کتاب با فردی روبه‌رو هستیم که خود خودش است. اعترافاتی می‌کند که علاقهٔ ما به ناصر ایرانی بیشتر می‌شود. یکی از خلاءهای داستان ایرانی این است که ما نویسندگان خود را سانسور می‌کنیم. ایرانی در این کتاب از خودش حکایات را تعریف و علایق زندگی‌اش را بی‌پرده مطرح می‌کند.[۳]

آثار و کتابشناسی

کارنامهٔ ایرانی

نمایشنامه‌ها

  1. قتل
  2. در پایان
  3. حفره
  4. ما را مس کنید (شامل دو نمایشنامهٔ «ما را مس کنید» و «ماه عسل»)
  5. کسالت‌آور (شامل سه نمایشنامهٔ «گناه کبیرهٔ انسی»،‌ «آن روز گرم دراز» و «صحنه تاریک می‌شود»
  6. مرده‌ها را اگر چال نکنید
  7. زشت‌ترین نمایش روی زمین

کتاب‌ها

  1. اعترافات گرگ تنها، زندگی‌نامه، ۱۳۸۶
  2. سختون، ۱۳۸۵
  3. نورآباد، دهکدهٔ من، ۱۳۶۷
  4. عروج، ۱۳۶۳
  5. فیل در خانهٔ تاریک، ۱۳۶۶
  6. آخرین لولو (برگردان)، ۱۳۷۰
  7. آیا در سیاره‌های دیگر حیات وجود دارد؟ (ویراستار)، ۱۳۷۲
  8. آیا ستاره‌های دنباله‌دار دایناسورها را کشته‌اند؟ (ویراستار)، ۱۳۷۲
  9. آشغالدانی فضایی (ویراستار)، ۱۳۷۳
  10. آهنرباها: هشت آزمایش علمی (برگردان)، ۱۳۷۶
  11. آخرین دودو (برگردان)، ۱۳۷۷
  12. پاداش کلوخ‌انداز (گزارش ایرانی چهل‌و‌چهار قصهٔ ایرانی برای قصه‌دوستان نه تا نود ساله، ۱۳۹۴، نشر معین
  13. داستان، تعاریف، ابزار و عناصر (دربارهٔ نقد، فنون و شیوه‌های داستان و رمان‌نویسی)
  14. زنده باد مرگ
  15. هنر رمان (دربارهٔ نقد، فنون و شیوه‌های داستان و رمان‌نویسی)
  16. ماهی زنده در تابه، بهار می‌آید، مردیی که دمرو می‌خوابید، قانون شب
  17. قصهٔ کوتاه مصور برای عبرت کودکان بیشتر و کمتر از پنجاه[۱]
  18. داستانی که نوشته نشد
  19. دیو پیر
  20. بیست گونه از پسدانداران ایران
  21. روز چنان زیبایی است[۴]

تعدای از مقالات

  1. دو نکتهٔ مهم در باب آفرینش هنری، نشر دانش، پاییز ۱۳۸۱ شمارهٔ۱۰۵
  2. آسیب‌شناسی داستان جنگ (سخنی از سر دلسوزی)، ادبیات داستانی تیر و مرداد۱۳۸۰ شمارهٔ۵۵
  3. کتاب‌های بازاری نخبه‌گرا و عوام‌پسند، کتاب ماه کودک و نوجوان مهر ۱۳۸۰ شمارهٔ ۴۸
  4. روزنامه‌نگاران غصه می‌خورند و پیر می‌شوند، نشر دانش زمستان۱۳۸۰ شمارهٔ۱۰۲
  5. کتابی که پیش از ۱۱سپتامبر منتشر شد، نشر دانش پاییز ۱۳۸۰ شمارهٔ۱۰۱
  6. آینده‌نگری در صنعت نشر کتاب، نشر دانش بهار۱۳۸۰ شمارهٔ۹۹
  7. تولد رمان/ زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی، نشر دانش زمستان ۱۳۷۹ شمارهٔ۹۸
  8. رمان و دین، کیان ۱۳۷۸ شمارهٔ۵۰
  9. تراژدی ۲۸مرداد براساس کتاب «ایالات متحده و ایران»، نشر دانش تابستان ۱۳۷۸شمارهٔ۹۲
  10. عشق، رمان، سانسور، کیان ۱۳۷۶ شمارهٔ۴۰
  11. سه مشکل رمان در ایران؛ جامعه، نویسنده، حکومت، کیان ۱۳۷۵ شمارهٔ۳۳
  12. با آزادی بیان چه کردیم؟، کیان ۱۳۷۵ شمارهٔ۳۲
  13. ادبیات کلاسیک، بهترین راه ورود به دنیای نیاکان، نشر دانش مرداد و شهریور ۱۳۷۴ شمارهٔ۸۹
  14. کوششی در کشف ساختار رمان و اصول آن، نشر دانش فروردین و اردیبهشت۱۳۷۴ شمارهٔ۸۷
  15. خطرهایی که زبان فارسی را تهدید می‌کند، نشر دانش مهر و آبان۱۳۷۴ شمارهٔ۹۰
  16. مسئله اینست، پیوستن یا نپیوستن به میثاق حق مؤلف، نشر دانش فروردین و اردیبهشت۱۳۷۳ شمارهٔ ۸۱
  17. نگاهی منصفانه به ایران، از چشم غربی، نشر دانش آذر و اسفند۱۳۷۳ شمارهٔ۸۵و۸۶
  18. ریشه‌یابی یک فقر: شش مشکل اجتماعی و فرهنگی، نشر دانش مرداد و شهریور۱۳۷۲ شمارهٔ ۷۷
  19. نگاهی دیگر به از کاخ شاه تا زندان اوین، نشر دانش خرداد و تیر۱۳۷۲ شمارهٔ۷۶
  20. انقلابی که ناگزران بود، نشر دانش مهر و آبان۱۳۷۰ شمارهٔ۶۶[۵]


معرفی تعدادی از آثار

دربارهٔ رمان زنده باد مرگ

به اعتقاد بسیاری این رمان ماندگارترین و بهترین اثری است که ناصر ایرانی از خود بر جای گذاشته است. اثری که سید علی خامنه‌ای در زمان ریاست جمهوری خود مطالعهٔ آن را توصیه کرده بود. داستان این رمان در اواخر سلطنت پهلوی می‌گذرد. ساواک به سراغ محمد زمانی، نویسنده‌ای که مدتی را به علت نوشته‌هایش در زندان بوده، می‌رود و از او می‌خواهد که مخفیگاه یکی از انقلابیون به نام ابراهیمی را که از دوستان دوران قدیم محمد است پیدا کند. ساواک او را تهدید می‌کند که چنانچه راضی به همکاری نشود، گفت‌و‌گوی تلوزیونی محمد را که در زندان و در شرایط بحرانی به آن تن داده و در آن اظهار پشیمانی کرده است پخش خواهند کرد. این کتاب به نوعی شرح کابوس‌ها و درگیری‌های ذهنی قهرمان داستان است و به خوبی می توان ردپای این جدل‌های ذهنی را در شخصیت ناصر ایرانی نیز دنبال کرد. او همچون قهرمان داستانش بارها به تغییر ایدئولوژی و آرمان و کنش‌های سیاسی‌اش در روزهای پرحادثهٔ انقلاب را با تمام وجود تجربه کرده و زیسته بود.[۲]

دربارهٔ اعترافات گرگ تنها

این اثر که ساختار روایی بدیعی دارد خاطرات ناصر ایرانی است. در این کتاب علاوه بر مهمترین و جالبترین تجربه‌های زیستهٔ نویسنده، هر از چند گاهی به مطالبی دربارهٔ تاریخ ایران و فلسفهٔ رمان برمی‌خوریم. جلد اول این کتاب مجوز انتشار بی‌قید و شرط گرفت و مقرر شد تا حدود ۱۳۰ صفحه از جلد دوم آن حذف شود و چون چنین کاری شرط امانت‌داری نبود چاپ جلد دوم به آینده‌ای نامعلوم موکول شد.[۳]

منبع شناسی

 Yمقاله: میزگرد: ادبیات کودک را از سیاست گزیری نیست، (ناصر ایرانی یکی از مصاحبه‌شوندگان)، پژوهشگاه ادبیات کودک و نوجوان۱۳۸۱ شمارهٔ۳۱[۵]

پانویس