افتاده بودیم در گردنهٔ حیران
نویسندهحسین لعل بذری
ناشرنیماژ
محل نشرتهران
تاریخ نشرچاپ اول ۱۳۹۷
شابک۹۷۸-۶۰۰-۳۶۷-۳-۱
تعداد صفحات۱۱۲
موضوعداستان کوتاه فارسی
نوع رسانهکتاب

افتاده بودیم در گردنهٔ حیران مجموعه‌ای از دوازده داستان کوتاه و مستقل از حسین لعل بذری که شایستهٔ تقدیر در دوازدهمین جایزهٔ ملی ادبی جلال آل احمد و سی وهفتمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شده است.

* * * * *
تصویر پشت جلد

داستان‌های مجموعه‌ٔ افتاده بودیم در گردنه‌ٔ حیران جهانی ملموس و آدم‌هایی زنده را با خوانندگانش به اشتراک می‌گذارد. حسین لعل بذری با زبانی تراش‌خورده و نثری پخته و منسجم، به خلق فضاهایی دست می‌زند که میان وهم و واقعیت در نوسان است. او آدم‌هایی را به نمایش می‌گذارد که با ویژگی‌ها و واکنش‌های زنده و قدرتمندشان به خوبی قابلیت ماندگار شدن در ذهن خواننده را دارا هستند.
نویسنده در این مجموعه با بهره گرفتن از فرهنگ‌ها و گویش‌های مختلف، فضایی متنوع ایجاد می‌کند و از یکنواختی و سکونی که گریبانگیر بخش عمده‌ای از فضاهای داستانی اخیر است، دور می‌شود. حس‌های متنوع انسانی از مرگ و رنج‌ گرفته تا عشق و امید، در این مجموعه هر یک سهم خود را دارند و هیچ‌کدام جا را بر دیگری تنگ نمی‌کنند. هرچند درد و مرگ عناصر پررنگی در داستان‌های لعل بذری هستند، امّا افتاده بودیم در گردنه‌ٔ حیران کتابی است که با وجود تمام ناکامی‌ها و رنج‌ها و مرگ‌هایی که روایت می‌کند، در نهایت خالصانه در ستایش عشق و زندگی تصنیف شده است[۱].
حسین لعل بذری متولد سال ۱۳۵۲، دارای مدرک تحصیلی کارشناسی مدیریت تبلیغات فرهنگی است که در حال حاضر به عنوان کارشناس هنری در شهرداری منطقهٔ نه مشهد مشغول به فعالیت است. خودش مسیر نویسندگی‌اش را اینگونه توضیح می‌دهد: «نویسندگی را از دوران مدرسه شروع کردم، هرچند طبیعی است که آن موقع نوشتن خیلی به معنای حرفه‌ای و جدی نبود، چون دانش من از داستان و مراحل آن و تسلط من به عناصر داستانی کم بود، امّا با این حال همان موقع هم در مسابقات دانش آموزی رتبه‌های کشوری کسب می‌کردم ولی در سال‌های بعد به واسطهٔ مطالعه، استمرار در نوشتن و حشر و نشر با دوستان نویسنده این قضیه جدی‌تر شد و با نگاهی تازه‌تر به سمت داستان رفتم»[۲].
لعل بذری با یک بانوی داستان‌نویس تبریزی (لیلا صبوحی خامنه) ازدواج کرده است، حاصل این پیوند در اثر هر دو نویسنده کاملا مشهود است. تاثیری که لعل بذری از تبریز و زندگی‌اش از یک بانوی تبریزی گرفته است در اغلب داستان‌ها نمود پیدا کرده است.

برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

مجموعهٔ داستانِ افتاده بویدم در گردنهّ حیران چشم‌انداز دوازده داستان کوتاه است که مضمون مشترک اکثر داستان‌ها اگر چه مرگ است امّا مرگی نیست که یأس و ناامیدی را در ذهن تداعی کند لعل بذری از دل این مرگ‌ها سعی کرده‌ است زندگی بیافریند[۳]. همچنین تجربه‌های متفاوتی از زیست‌گونه‌هایی در محدودهٔ­ جغرافیایی آذربایجان تا افغانستان و خراسان را در این مجموعه می‌بینیم[۴]. به عقیدهٔ منتقدان افتاده بودیم در گردنهٔ حیران می‌تواند اثری خواندنی و درعین‌حال قابل‌اعتنا دانست که از نظر فرم و نثر داستان‌های سلامتی هستند[۵].

گذری در کتاب

حکایت زندگی انسان سرگشته امروز است. قصه‌هایی که چنان سازه‌های داستانی اعم از شخصیت دیالوگ زاویه دید و مکان و زمان در آن‌ها به خوبی به کار گرفته شده است که مخاطب حین خواندن فراموش می‌کند در دنیای داستان به سر می‌برد او عین زندگی را می‌بیند و می‌خواند[۴].

بعد از بیست سال

«من سال ها بود که هم داستان می نوشتم و هم بواسطه داستان با داستان نویسان ارتباط داشتم، رفته رفته این ارتباطات تجربه‌ای به نویسنده می‌دهد که به او در نوشتن و انتشار داستانش کمک می‌کند. برای انتشار کتابم، عجله‌ای نداشتم چون برای من تعریف لذت از ادبیات فقط در چاپ کتاب خودم خلاصه نمی‌شد، به همان نسبت که از نوشتن داستان لذت می‌برم، از خواندن آن هم حال خوبی دارم. نویسنده باید زمان نوشتن داستانش و انتشار آن را تشخیص دهد. انتشار کتاب مثل میوه است؛ اگر زود چیده شود، کال است و اگر دیر بچینیم قابل استفاده نیست»[۶].

هستی از نگاه لعل بذری «اندوه با من پیوندی خونی دارد»

«اندوه با من پیوندی خونی دارد، حالا مرگ هم با من چنین پیوندی دارد؛ از هر طرف که می‌روم به مرگ می‌رسم! به خلأ‌هایی که با رفتن آدم‌ها در زندگی پیدا می‌شود. بالاخره وقتی یکی از نزدیکان ما از بین‌مان می‌روند چیزهایی را با خودش می‌برد و فقدان آن چیزها که رفته ما را آرام نمی‌گذارد، در واقع ما بیشتر دل‌مان به حال خودمان می‌سوزد که دیگر فرصت بهره‌مندی از آن مواهب را نداریم. البته مرگ در داستان‌های من به معنی نابودی و فنا نیامده بلکه نگاه سرخوشانه‌ای در داستان‌ها به مرگ شده است»[۷].

سال‌شمار کتاب

چند سطری از کتاب

گوش ماهی بازگشت به گذشته، خاطره گرایی، استفاده از حس ها و اشیاء نوستالژیک / مهر ۱۳۹۴

پَر سیاوشان اسطوره گرایی، استفاده از عکس در داستان / آذر ۱۳۸۶، مشهد

پدر کلان برای دوستان افغان

تمام مسیر را می‌خوابیم خاطره گرایی، پیکان جوانان

سبک کتاب

نثر کتاب

داستان‌ها از زبان خوب و یکدستی برخوردار هستند[۵]. زبان داستان، ساده و روان است. استفاده از زبانِ افغانی در داستان «پدر کلان» و زبان ترکی در داستان «تمام مسیر را می خوابیم» از نکات مثبت این مجموعه محسوب می‌شود[۱۵]. این ویژگی نشان از آن دارد که نویسنده به جزء تسلط بر روی زبان فارسی معیار امروز ما کوشیده است کمی ریسک کرده و در حوزهٔ زبان و نثر به نوآوری روی بیاورد. به نظر می‌رسد زبان در خدمت قصه‌گویی متن است تا صرفاً بازی‌های نثری که باعث سخت خوان‌تر شدن داستان‌ها بشود[۵].

موقعیت داستان‌ها

نویسنده با هوشمندی موقعیت‌هایی را برگزیده است که هرکدام در دل خود وقایعی را رقم می‌زنند که هر یک باعث ایجاد جذابیت می‌شوند.در هرکدام از داستان‌ها نویسنده موقعیتی را خلق می‌کند که خودِ موقعیت ازنظر داستانی منحصربه‌فرد محسوب می‌شودد[۵].

تعلیق

در کنار تمام عناصری که در داستان‌ها به کار رفته اکثر داستان‌ها به جز دو سه داستان از تعلیق لازم برخوردار نیست. نکتهٔ مهم این است که هدف درون مایه ایجاد کشمکش در مسیر حرکت داستان باشد. در اکثر داستان‌های این مجموعه به جز دو داستان «افتاده بودیم در گردنهٔ حیران» و «نگهبان سوبَر» کشمکش در تمام صحنه‌های داستان حضور ندارد و یا خیلی کم رنگ است[۱۵].

زاویه دید

از مجموع ١٢ داستان، در نه داستان از راوی اول شخص استفاده کرده‌ است. خود او می‌گوید:‌ «در بازنویسی، زاویه‌دید را تغییر دادم، مثلا داستان سطرهایی از منقار پرنده‌ای گنک در ابتدا با راوی سوم شخص نوشته بودم و بعد متوجه شدم که با زاویه‌دید اول شخص، داستان بهتری شکل می‌گیرد»؛ از نظر او عموما این انتخاب، ناخودآگاه رقم می‌خورد و خود داستان‌ها زاویه‌دیدشان را برمی‌گزینند[۱۶].

شخصیت‌پردازی

شخصیت‌ها و خرده فرهنگ‌های مستتر در داستان‌ها برگرفته از محیط پیرامونش است. با بهره‌گیری از گویش‌ها و فرهنگ‌های متفاوت، یک جذابیت خاصی و هارمونی دلنشین ایجاد کرده است[۱۷]. شخصیت داستان‌ها بر اساس کهن‌الگوها شکل گرفته است[۱۸] و بیشتر شخصیت‌ها درونگرا هستند و دغدغه‌های فردی دارند[۴].

ویژگی‌های مهم کتاب

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این مجموعه موفق که دوازده اثر را دربرمی‌گیرد، متنوع‌بودن درون‌مایه داستان‌ها و تسلط نویسنده در استفاده از سازه‌‌های داستانی است[۱۵].

بومی‌نویسی

او از فضای داستان آپارتمانی خارج شد و فضاهای تازه‌ای خلق کرده است [۶].این رمان در معرفی زیستبوم شهرهای شیراز، اصفهان، کرمانشاه، قم، مشهد و ...، فرهنگ بومی اعم از زبان، مسایل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، آداب و رسوم، اعتقادها و مختصات اقلیمی موفق بوده است و توانسته است طیف وسیعی از ویژگیهای منطقه را در خود جای دهد.

اسطوره

استفاده از اسطوره در سه داستان این مجموعه دیده می شود. «پر سیاوشان» بر اساس اساطیر، نام گیاهی است. این گیاه از ریختن خون سیاوش بر زمین می روید و یا در داستان «نگهبان سوبَر»، پسر یاد قصه‌هایی می‌افتد که موقع بچگی از پدربزرگش در مورد چشمه شنیده بود. در مورد اژدهایی که بر سر این چشمه خوابیده بود و سام نریمان با او می‌جنگد و آب را آزاد می‌کند[۱۵].

رئالیسم جادویی

در برخی داستان‌ها مثل «افتاده بودیم در گردنهٔ‌ حیران»، «در ذکر حکایت احتضار شیخ عبدالواحد اسطیرآبادی» و «نگهبان سوبَر»، ماجرا بر مرز واقعیت و خیال شکل می‌گیرد و به‌نوعی وارد فضای رئالیسم جادویی می‌شویم[۱۶].

تکنیک و محتوا

تکنیک‌هایی که در خلق داستان‌ها استفاده کرده‌اید، با محتوا عجین شده است، مثلا در داستان «اندوهی دور گردن» که دو راوی داستان را روایت می‌کنند، یکی از روایت‌ها درحقیقت نوشته‌هایی است که به دست راوی دیگر افتاده است[۱۶].

الهام از شخصیت‌ها

به نظر می‌رسد «رد تیغ ترک غاتگر»، باسمه‌ای سطحی و اقتباسی از مسخ کافکا و «پر سیاوشان»، باسمه‌ای دیگر از بعضی کارهای احمد دهقان است[۱۹].

نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب

نقد و بررسی
 Y بیست و پنجمین نشست «روی میز منتقد» حوزه هنری استان همدان، با حضور اعضای کارگاه‌های داستان‌نویسی و خانه‌ رمان حوزه هنری و با هدف بررسی نخستین اثر حسین لعل‌بذری، برگزار شد. در نشست نقد مجموعه داستان «افتاده بودیم در گردنه‌ی حیران» مطرح شد؛ نوشتن، دستیابی به جهان‌های تازه‌تر است[۲۰].
 Y نشست «شبی با داستان ایرانی» روز پنج شنبه ۲۶ مهرماه در محل انجمن های اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان جهرم شیراز برگزار شد. [۲۱]
 Y ۱۱ مهرماه ۱۳۹۷ نشست نقد و بررسی کتاب «افتاده بودیم در گردنه حیران» در محل بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع) برگزار شد[۴].
 Y ۳ شهریور ۱۳۹۸ نشست نقد و بررسی و گفتگو درباره کتاب‌های «پاییز از پاهایم بالا می‌رود» و «افتاده بودیم در گردنه حیران» با حضور نویسندگان این دو کتاب در موسسه رویش مهر اصفهان برگزار شد[۲۲].

جشن امضا
 Y چاپ اول کتاب «افتاده بودیم در گردنه حیران»اثر هنرمن حسین لعل بذری هم زمان با آیین رونمایی و امضا کتاب در چناران به طور کامل به فروش رسید[۲۳].  Y جشن امضا برای کتاب «افتاده‌ بودیم در گردنه‌ٔ حیران» برگزار شد. این نویسندهٔ مشهدی در مراسم جشن امضا گفت: در روستایی که هیچ امکاناتی نداشت رشد کردم و نویسندگی را از صفر شروع کردم و هرگز به فکر چاپ کتاب هم نبودم و شاید به همین دلیل بود که چاپ این کتاب طول کشید و بعد از چاپ استقبال خوبی از سمت خوانندگان و منتقدان شد[۲۴].

اظهارنظرها

ابوذر قاسمیان
بخش‌هایی از این مجموعه واقعاً از تجربیات ناب داستانی‌اند و از تجربیات زیستهٔ نویسنده نشأت می‌گیرند[۱۸].
سوسن تقوایی
مضامینی چون آب، تاریکی، سایه، درخت و... را در این مجموعه از نظر آرکی‌تایپ‌ها و نقدهای کهن‌الگویی می‌توان نقد و بررسی کرد. با توجه به تکرار این مضامین در داستان‌های این مجموعه می‌توان گفت که شخصیت، فضا و پیرنگ برخی داستان‌ها بر اساس کهن‌الگوها شکل گرفته است[۱۸].
زهرا زارعی
دغدغه داستان برایم جالب بود به خصوص در دو داستان «گوش‌ماهی» و «پدرکلان»؛ این دو داستان فضای متفاوت‌تری ایجاد کرده بودند. در بعضی داستان‌ها در سال‌های دور نوشته شده، مخاطب امروز فضای جدیدی را نمی‌بیند. در خیلی از داستان‌ها لایه ظاهری از یک زندگی را می‌بینیم در حالی که ممکن است اتفاقی مثل مرگ که درونمایه خیلی از داستان‌هاست، کل مسیر زندگی یک فرد را عوض کند. مانند داستان «شیرجه»، نبود مامان طاهره آنقدر محسوس نبود. انگار پسر بعد از فقدان مادر، سیر طبیعی زندگی خودش را داشت[۴].
هادی تقی‌زاده
از نظر من نویسنده بسیار خوبی است و نثر کاملا پالوده و پالایش شده‌ای دارد. شاید علتش محافظه‌کاری است که ما به واسطه شرایط مختلفی که داریم، اسیرش هستیم. محافظه‌کاری حتی در متن هم مشخص است. نویسنده هیچوقت در نثرش خطر نمی‌کند. نثر آنکادر شده‌ای دارد که آوانگارد نیست. دلیلش این است که داستان‌ها این همه جایزه گرفته. فکر می‌کنم نویسنده با توجه به استعداد و شرایطی که از نوشتنش می‌بینم و تخیل خوب و سابقه‌ای که در ارتباط با امر داستان‌نویسی دارد اگر کمی آزادانه‌تر نگاه کند، داستان‌نویس فوق‌العاده‌ای می‌شود»[۴].
فرشته علیجانی
اغلب داستان‌های مجموعه جان دارند و اتوکشیده نیستند. انگار با خواندن این آثار سینه‌ات سنگین می‌شود و به فکر فرو می‌روی. در داستان «گوش‌ماهی»، شخصیت آصف عمیق، ملموس و محبوب است. «پرسیاوشان»، تصویرهای زنده‌ای دارد و هر چه جلوتر می‌رود ته دلت بیشتر خالی می‌شود. تعلیق داستان «گردنه حیران»، شگفت‌زده‌ات می‌کند و آن ضربهٔ بزرگ پایان داستان. ولی در کل، اگر ضرباهنگ داستان‌ها تندتر بود، حس بیشتر منتقل می‌شد. داستان «پدرکلان» دیالوگ‌های خیلی قدرتمندی دارد. زبان و طنز جاری در داستان «در ذکر حکایت احتضار شیخ عبدالواحد اسطیرآبادی» متناسب با فضای هجوگونه و سوررئال اثر است و بالاخره داستان «نگهبان سوبر»، اثری است که حس دلهره را به خوبی منتقل می‌کند. آب مقدس است و در حریم این آب، واهمه اصلی آلودن است. دیالوگ‌های این اثر، در سطح باقی ماند که دلیلش شاید این باشد خود دختر و پسر هم بسیار سطحی بودند اما پا به جایی گذاشتند که آن‌ها را به عمق کشاند[۴].
امینی
قالب کلمات و جملات، آهنگ و موسیقی خاصی در داستان‌ها ایجاد کند. طوری که تا آخر همراهشان می‌‌شوی. ولی در این کتاب، بیشتر داستان‌ها به جای اینکه سمت نمایش بروند، سمت نقل و توضیح می‌رفتند. بیشتر شخصیت‌ها درونگرا بودند و دغدغه‌های فردی داشتند. این درونگرایی گاهی ممکن است مخاطب را خسته کند. نکته دیگر این است که ایشان از کلماتی استفاده کرده که اثر را فخیم می‌کند[۴].
فرهاد حاجری
بعد از خواندن کتاب تمایلی به نقد نداشتم چون به اعتقاد من وقتی آدم از خواندن یک داستان لذت ببرد نباید خیلی در جزییاتش کند و کاو کند و دنبال ضعف‌ها و نکته‌های منفی‌اش باشد. این کار لذت را می‌گیرد. یکی از ویژگی‌های مثبت این مجموعه این است که زیست‌گونه‌های متفاوتی می‌بینیم. ما در این کتاب از فضای آذربایجان تا افغانستان و خراسان را تجربه می‌کنیم و تم یکدست باعث شده داستان‌ها بر دل بنشیند[۴].
علی براتی گجوان
ما در جای‌جای این اثر، تجربه زیستی حسین لعل‌بذری، پختگی متن و نگاه ایدئولوژیکش به جهان هستی را می‌بینیم. یک نوع ساده‌نویسی در این آثار دیده می‌شود. ولی انگار این مجموعه نوشته شده تا چند بار خوانده شود. حسی که درباره این کتاب داشتم کندی مفرطی بود که در متن هست. داستان امروز نیازمند حوزه تصویر است. در این اثر، کنش بزرگ و سترگی دیده نمی‌شود. البته به جز داستان "رد تیغ غارتگر". این کتاب، از دغدغه‌های افغان‌ها می‌گوید و شکل دیگری از زندگی آن‌ها را شرح می‌دهد. از گمگشتگی انسان‌های مهاجر می‌گوید. از جنگ و تلخی‌هایش می‌گوید. اکثر داستان‌ها در ذهن مخاطب تمام نمی‌شوند. هر نویسنده که کتابی چاپ می‌کند دنبال مخاطب است. لعل‌بذری هم اینجا تکلیفش را روشن کرده که دنبال چه مخاطبینی است. این مجموعه برای عامه مردم نیست. برای قشری است که می‌خواهد اندیشه کند و کنشی هر چند کم را دنبال کند. کنش‌ها بزرگ نیستند جز داستان آخر. آخرین داستان از نظر من جذابترین است و در حوزه کنش و واکنش عمق پیدا کرده است. در بقیه داستان‌ها کندی روند، من را اذیت می‌کرد. آرامش همیشگی نویسنده در حوزه متن جاری شده و اثر، جزو معدود آثاری است که می‌توانم امتیاز خیلی بالایی در حوزه ادبیات داستانی کشور به آن بدهم[۴].
فاطمه تسلیم
مجموعه‌ای است که حال و هوای کلی و غالب آن دلتنگی راوی و شخصیت‌های داستان برای آدم‌هایی است که دیگر نیستند، آدم‌هایی که مفقودند و زمان یا مرگ آن‌ها را گرفته است . وی با بیان سیری از نوستالوژی در در ادبیات داستانی ایران و جهان افزود: مؤلّفه ¬های اصلی غم غربت در داستان‌ها: دلتنگی برای گذشته، گرایش به بازگشتن به وطن و زادگاه، بیان خاطرات همراه با افسوس و حسرت، پناه بردن به دوران کودکی و یادکرد حسرت‌آمیز آن و اسطوره‌پردازی است[۱۸].
مریم حسینیان
قصه‌ آدم‌های در بندِ بودن است که در هزارتوی مرگ دیگری، گم شده‌اند. از رفتن نمی‌ترسند و هنوز با حجم تنهایی خو نگرفته‌اند. آدم‌هایی که می‌لنگند ولی با جزئیات زندگی آرام می‌گیرند. صدای مرگ را به وضوح شنیده‌اند و حجم دلبستگی‌هایشان را در خواب‌ها و جهانی دیگر جست‌وجو می‌کنند. داستان‌های مجموعه با صدایی آرام و دلنشین ساقه‌های سبزی را نشان می‌دهند که از گورهای بی‌نشان سربر می‌آورند و همیشه‌ خدا سبز خواهند بود. به یقین حسین لعل‌بذری نویسنده‌ کهنه‌کاری است که با اولین اثرش نشان می‌دهد نبض داستان را در دست دارد و می‌داند چه‌طور باید ریتم روایت‌ را برای حرکت داستان تنظیم کند[۲۵].
فاطمه خلخالی استاد
روی کلمه به کلمه مکث و صبر می‌کند. گاهی وقت‌ها شده است که نوشتن یک خط، یک روز کامل وقتش را می‌گیرد. برایش مهم است عبارت تکراری به کار نبرد و بهترین کلمات، جمله‌ها و ‌گفت‌وگوهایی را به‌کار بگیرد که مطابق با فضای داستانش باشد[۱۶].
حمید بابایی
نویسنده موقعیت را با بهره‌گیری از روایت‌های تکه‌تکه جلو می‌برد و باعث می‌شود که مخاطب داستان را تا پایان رها نکند و ادامه دهد. این داستان را می‌توان در رابطه بینامتنی با داستان، دست تاریک دست روشن هوشنگ گلشیری دید. اما با فضاسازی جدید. و استفاده از تکنیک روایی جدید[۵].
آرش مونگاری
می توان گفت با تمام پیراستگی ها در نثر و کلمات و انسجامی که دارند، مضامین داستان ها و البته شیوه بیان و روایت شان، از زمره همان هاست که بارها دستمالی شده اند. به عبارت دیگر، شیوه برخورد نویسنده با داستان ها و نحوه بیان روایت شان، البته به جز آن «پدر کلان» و «اندوهی دور گردن»، شیوه برخوردها، باسمه ای و دستمالی شده است. شیوهٔ برخورد لعل بذری با داستان و نحوه روایت کردن آن است، آن گونه که گویی، جای داستان کوتاه با سکانسی از یک فیلم بلند، اشتباه گرفته شده است.[۱۹].

نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب

تأثیرپذیرفته از

تأثیرگذاشته بر

گزارشی از اقتباس‌های هنری انجام‌گرفته در کتاب

فهرست امکان نام‌گذاری‌شده از روی نام کتاب

جمله‌های ماندگار کتاب

جوایز داستان‌ها

 Y «پَریساوش» برگزیده دومین جایزهٔ ادبی یوسف: ۱۸ بهمن ۱۳۸۶ / رتبه ششم و تقدير ويژه هيئت داوران به خاطر بداعت طرح و واقع گرايي نويسنده در نگاه موشكافانه به مناسبات انساني در متن بحران‌های آشكار و نهان [۲۶]
 Y «پدر کلان» رتبهٔ اول در بخش داستان کوتاه جشنوارهٔ کبوتر حرم سال ۱۳۹۲ [۲۷]
 Y «سانگالا» برگزیدهٔ ششمین دوسالانهٔ‌ داستان کوتاه نارنج در جهرم ۳۰ آذر ۱۳۹۶[۲۸]

جوایز کتاب

 Y شایسته تقدیر در دوازدهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آل‌احمد ۲۳ آذر ۱۳۹۸ [۱۰].
 Y شایسته تقدیر در سی و هفتمین جایزه کتاب سال ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ [۱۳].

مشخصات کتاب‌شناختی

تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند

افتادیم در گردنهٔ حیران توسط «نشر نیماژ» در ۱۱۲ صفحه، در چهار نوبت به چاپ رسیده است، که مجموع تیراژ آن طبق آمار خانهٔ کتاب نزدیک به ۲۶۰۰ جلد می‌باشد[۲۹].

نوا، نما و نگاه

تصویر از صفحات کتاب

صدای نویسنده

تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)

طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب

جستارهای وابسته

پانویس

  1. «بررسی نامزدهای بخش مجموعه داستان جایزه جلال آل‌احمد». خبرگزاری مستقل، ۱۰ آذر ۱۳۹۸. 
  2. «گفتگوی اختصاصی با حسین لعل بذری نویسنده چنارانی خالق اثر (افتاده بودیم در گردنه حیران)». نشریه نسیم گل بهار، ۲۱ تیر ۱۳۹۷. 
  3. «سعی کرده‌ام زندگی بیافرینم». خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ۴ اردیبهشت ۱۳۹۷. 
  4. ۴٫۰۰ ۴٫۰۱ ۴٫۰۲ ۴٫۰۳ ۴٫۰۴ ۴٫۰۵ ۴٫۰۶ ۴٫۰۷ ۴٫۰۸ ۴٫۰۹ «مروری بر جلسه نقد کتاب «افتاده بودیم در گردنه حیران» از سلسله نشست‌های «آن» و باز فردا که ساقه علف سبز می‌شود». بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، ۱۱ مهر ۱۳۹۷. 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ «نگاهی به کتاب «افتاده بودیم در گردنه حیران» نوشته حسین لعل بذری/ قدم زدن میان مرگ و زندگی». مؤسسه فرهنگی و اطلاع‌رسانی تبیان، ۲۵ اصفند ۱۳۹۷. 
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ «بومی‌نویسی از گذشته تا امروز تغییرات زیادی کرده است». قدس، ۱۱ دی ۱۳۹۸. 
  7. «اندوه با من پیوندی خونی دارد». روزنامه سازندگی، ۱۹ خرداد ۱۳۹۷. 
  8. «برگزیدگان سومین دوسالانه ملی جایزه ادبی بوشهر تقدیر شدند». سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری بوشهر، ۲۵ خرداد ۱۳۹۸. 
  9. «آثار راه‌یافته به دوردوم جایزه داستان مازندران». خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ۵ شهریور ۱۳۹۸. 
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ «دوازدهمین جایزه ادبی جلال آل احمد، برندگان خود را معرفی کرد». جایزه ادبی جلال آل احمد، ۲۴ آذر ۱۳۹۸. 
  11. «معرفی نامزدهای مجموعه داستان جایزه «احمد محمود»». ایسنا، ۶ بهمن ۱۱۳۹۸. 
  12. «نامزدهای نهایی نهمین دوره جایزه ادبی هفت‌اقلیم معرفی شدند.». خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ۱۴ بهمن ۱۳۹۸. 
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ «جایزهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران». کتاب سال، ۱۶ بهمن ۱۳۹۸. 
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ لعل بذری، افتاده بودیم در گردنهٔ حیران.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ بیان، مصطفی. «یادداشتی درباره مجموعه داستان «افتاده بودیم در گردنه ی حیران» نوشته ی حسین لعل بذری». دوهفته ‌نامه چلچراغ، ش. ۷۶۳ (۹ شهریور ۱۳۹۸): ۴۶-۴۷. 
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ ۱۶٫۳ «افتاده بودیم در گردنه‌ حیران/ گفت‌وگو با حسین لعل‌بذری درباره مجموعه داستان تازه منتشر شده‌اش». شهرآرا، ۳۰ خرداد ۱۳۹۷. 
  17. «گفت و گو با حسین لعل بذری نویسنده مجموعه داستان« افتاده بودیم در گردنه ی حیران»». نیماژ، ۲۴ مرداد ۱۳۹۷. 
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ «مجموعه داستان «افتاده بودیم در گرنه‌ حیران» در جهرم نقد شد». خبرگزاری ایسنا، ۲۷ مهر ۱۳۹۷. 
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ «درباره مجموعه داستان «افتاده بودیم در گردنه حیران» نوشته حسین لعل بذری/ باسمه نویسی در داستان مدرن نو». روزنامه اعتماد، ۸ اسفند ۱۳۹۸. 
  20. «نوشتن، دستیابی به جهان‌های تازه‌تر است». سوره هنر، ۲۲ مرداد ۱۳۹۷. 
  21. «نشست نقد و بررسی مجموعه داستان «افتاده بودیم در گردنه حیران» در «شبی با داستان ایرانی»». هنر مشهد، ۲۵ مهر ۱۳۹۷. 
  22. ««پاییز از پاهایم بالا می‌رود» و «افتاده بودیم در گردنه حیران» در بوته نقد». خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ۳ شهریور ۱۳۹۸. 
  23. «آئین رونمایی و امضا کتاب «افتاده بودیم در گردنه حیران»». هنر مشهد، ۳۱ خرداد ۱۳۹۷. 
  24. «جشن امضا برای کتاب «افتاده‌ بودیم در گردنه‌ی حیران» برگزار شد». خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، ۴ اسفند ۱۳۹۸. 
  25. «راویان جامانده از مرگ». خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ۱۵ مرداد ۱۳۹۷. 
  26. «داستانهایی از یوسف 2 نقد می‌شود». خبرگزاری مهر، ۲۹ تیر ۱۳۸۷. 
  27. «آستان هنر». زمستان ۱۳۹۲. 
  28. «برگزیدگان ششمین دوسالانه داستان کوتاه نارنج مشخص شدند». ایران اکونومیست، ۲ دی ۱۳۹۶. 
  29. «خانهٔ کتاب». 

منابع

  • لعل بذری، حسین (۱۳۹۷). افتاده بودیم در گردنهٔ حیران. تهران: نیماژ. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۳۶۷-۳-۱ مقدار |شابک= را بررسی کنید: length (کمک).

پیوند به بیرون