شرق بنفشه، مجموعه داستانی از شهریار مندنی‌پوراست که نُه داستانِ کوتاه را در بر دارد. تمامی این داستان ها با محوریت «عشق» نوشته‌شده‌اند. اثر نخستین بار در سال ۱۳۷۷ توسط نشر مرکز در ۲۴۸ صفحه منتشر شد.

شرق بنفشه
نویسندهشهریار مندنی پور
ناشرنشر مرکز
محل نشرتهران
شابک964-305-420-9
تعداد صفحات۲۴۸
سبکداستان اجتماعی- عاشقانه
زبانفارسی
سریداستان کوتاه معاصر ایرانی
***

مندنی پور جزو مهم‌ترین نویسندگان نسل سوم ایران محسوب می‌شود. رویکرد فرم‌گرا به روایت و کارکرد شاعرانه‌ی زبان در آثارش همواره ویژ‌گی‌هایی اساسی به شمار آمده‌اند.[۱] مجموعه‌ی شرق بنفشه در سال ۱۳۹۸ به چاپ پانزدهم رسید و پس از گذشت بیست‌ویک سال از اولین چاپ خود هم‌چنان مورد استقبال است. این اثر به‌عنوان یکی از آثارِ شاخصِ مندنی‌پور جزو اسامیِ فهرست آثار نویسندگان نسل سوم ادبیات ایران به‌شمار می‌آید.[۲] شرق بنفشه حاوی داستان‌هایی با زاویه‌دید‌های گوناگون است. فارغ از اینکه راوی کیست، روایت به‌گونه‌ای انجام می‌گیرد که هم واقعیتِ ملموس را ازنظر می‌گذراند، هم نگاهی به تاریخ دارد و هم به ذهن شخصیت‌ها و درونیات آن‌ها نیز پرداخته می‌شود.


برای تازه‌واردان

رمز و راز

در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از «ذبیح» و «ارغوان» آموختم. به روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید. چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند... [۳]

شرق بنفشه داستان عشق است و رازهایش. داستان مواجهه‌ی آن با ناملایمات و گذرش از تاریخ. آدم‌های توی شرق بنفشه هریک به‌گونه‌ای به آن می‌نگرند و روایت خود را از آن دارند. مندنی‌پور مجموعه‌ای از روایت‌های گوناگون را به‌گونه‌ای همگن در کتابش کنار هم چیده است.

داستان‌ها

کتاب از نه داستان مستقل با نام‌های «شرق بنفشه»، «شام سرو و آتش»، «آیلار»، «سالومه»، «ناربانو»، «مهمان»، «کهن‌دژ»، «هزار و یک شب» و «باز رو به رود» تشکیل شده است که هریک با زبان و فرم نوشتاری خاصِ مندنی‌پور روایت می‌شوند. در یکی، داستان عشقِ دو جوان در میان است که در کتابخانه همدیگر را میبینند، در یکی نویسنده خواننده را به دیدنِ جهان از دید شخص مجنونی دعوت می‌کند که عشق را به‌گونه‌ای دیگر درک کرده‌است و درگیر دنیای سرشار از شعر و استعاره‌ی خود است، در دیگری به حکایتِ بازگشت مردی زخم خورده به خانه به میان می‌آید و غیره

تقدیم

 

مندنی‌پور چهار داستانِ اول کتاب را به اشخاصی که اسمشان در صفحه‌ی ابتدایی هریک از داستان‌ها آمده تقدیم می‌کند. داستانِ شرق بنفشه به پوران و عباس، سالومه به فریدون و فریبا، شام سرو و آتش به حسین لیاقت و آیلار را به سیمین دانشور با این عنوان تقدیم می‌کند:

پیشکش به سیمین دانشور، خاتون قصه‌های گفته و ناگفته‌ی ما.

دلیل شهرت و چرا باید این کتاب را خواند

مندنی‌پور در مصاحبه‌ای درباره‌ی چگونگی ترکیب فرم و محتوا در آثارش می‌گوید:

«فرم همه چیز در نوشتن یک داستان است. برای بیش از هزاران بار ، هزار و یک داستان و قصه در این دنیا نوشته و روایت شده‌اند. ما می‌خواهیم چه چیزی را تعریف کنیم؟ کدام قصه نگفته باقی مانده که روایتش کنیم؟ پس سعی می کنی در یک فرم جدید تعریفش کنی.»[۴]

آنچه وجه تمایز اوست توجه و تمرکزش بر فرم داستان‌هایش به اندازه‎‌ی محتوای آن‌ها است و این توجه زیاد به فرم، وی را از توجه به محتوا و غنای هرچه بیشتر داستان‌هایش باز نداشته است و توانسته به نحوی شایسته، شیوه‌ی سیال ذهن را در مجموعه داستان کوتاه خود نیز به کار ببرد.[۵]

مطالعه‌ی عمیق‌تر

روایتِ یک قصه می‌تواند همیشه سرراست و مستقیم نباشد. خواه قرار بر روایتِ داستان یک عشق باشد، خواه روایت دوری و مرگ، خواه بازگشت و سخن گفتن از سختی‌ها و خواه بازخوانی وقایعِ گذشته. تمامی این‌ها را می‌توان به نحوی دیگرگونه روایت کرد. در شرق بنفشه راوی چه شخصیتِ اصلی داستان باشد و چه دانای کل، خواننده علاوه بر دیدنِ فضای بیرونی به عمقِ ذهن و احساسات شخصیت‌ها برده می‌شود و به‌وسیله‌ی کلمات به دنیای آن‌ها نفوذ می‌کند و در تجربیاتشان شرکت می‌کند. حوادثِ داستان‌ها همواره وجهی مخفی و رازآلود را در پس خود باقی می‌گذارند تا تخیل خواننده را به فعالیت وادارند، مندنی‌پور در دو مورد از مصاحبه‌هایش می‌گوید:

« ذهن های خلاق اغلب کار نویسنده را تکمیل می کنند...» [۶]
و
«نویسنده متن را تولید می‌كند و خواننده می‌تواند خودش تعبیر وتفسیر را انجام دهد و یا اعتقاد نویسنده را در پیش بگیرد...»

یکی از رسالات شرق بنفشه این است که مخاطب را به داستان‌سرایی در ذهن و پرداختِ قسمت‌های ناتمام داستان وا دارد.[۷]

جلسات نقد و بررسی

من‌جمله جلساتی که در جهت خوانش، نقد و بررسی شرق بنفشه انجام گرفته است می‌توان به جلسه‌ی خانه‌ی داستان در سال ۱۳۹۴ و نشست عصرانه‌ی فرهنگی هامون در مردادماه سال 1392 در دفتر هفته‌نامه اتحاد جنوب در شهر برازجان با حضور افرادی چون اسماعیل حسام مقدم و فرج‌الله کمالی اشاره کرد. هم‍چنین همایشی بزرگ در شهر مشهد به سال ۱۳۸۲ با محور‌های سخن‌رانی، نقد، داستان‌خوانی و کارگاه با حضور افرادی چون مریم حسینیان برای این کتاب برگزار شد.

 

خلاصه داستان‌ها

شرق بنفشه: روایت عشقی عمیق میان دو جوان به‌نام های ذبیح و ارغوان است که با رمز‌گذاریِ کلماتِ کتاب‌های کتابخانه‌ای که همدیگر را آنجا می‌بینند، برای هم نامه می‌نویسند. داستان با این نامه نگاری‌ها پیش می‌رود و سرانجام به‌دلیل محدودیت‌هایی که این دو دارند، تصمیم می‌گیرند با نیش مار، کنار یکدیگر به زندگی خود پایان دهند.

شام سرو و آتش: روایت جوانی که متولی یک قبرستان است. او که احوالی مجنونانه دارد عاشق زنی می‌شود و در راه رسیدن به عشق زن، شوهر و برادر زن را به قتل می‌رساند و در نهایت برای اینکه بتواند انطور که خودش می‌گوید تا ابد او را برای خود داشته باشد، زن را نیز می‌کشد و درون سردابه‌ی قبرستان دفن می‌کند.

آیلار: روایت مردی به نام طالبا که پس از مرگ همسرش، عاشق زنی که همسر سابقش از صاحب منصبان حکومتی است و به این شرط او را طلاق داده که با هیچ مرد دیگری ارتباط پیدا نکند، می‌شود. او در راه عشقش تهدید به مرگ می‌شود، کتک می‌خورد و سختی‌های زیادی متحمل می‌شود اما از آیلار دست نمی‌کشد.

سالومه: روایت عشق مردی به نام عطا که راهنمای گردشگران است و از همین راه با زنی به نام سالومه آشنا می‌شود و به او دل می‌بازد. زن برای یافتن پاسخ به معمای قتل پدرش که افسری انگلیسی در شیراز بوده به آن‌جا آمده است و در نهایت نیز می‌فهمد که پدرش به زنی ایرانی دل باخته بوده و توسط برادران زن به قتل رسیده است.

ناربانو: روایت مردی زخم خورده است که قصد تمام کردن کار نیمه تمام پدرش را، که هنگام شکار یک شیر کشته شده، دارد. او در تک‌گویی ذهنی خود با معشوقش به نام درنا به بازگویی میل به رفتن و به سرانجام رساندن شکارِ شیر سخن می‌گوید. اما در انتها به‌جای کشتن شیر، سگ‌هایی که به شیر حمله ور شده‌اند را می‌کشد و هم‌چنین با دیدن درنا کنار دوستِ خودش از عشق او نیز چون بقیه ناامید می‌شود.

مهمان (انسیه): روایت مردی به نام امیر که عاشق زنی به اسم انسیه بوده‌است. برادر امیر عاشق انسیه می‌شود و با او فرار می‌کند. امیر برادرش را به قتل می‌رساند و سالها به زندان می‌رود. انسیه خودکشی می‌کند و امیر بعد از سالها که آزاد می‌شود به خانه‌ی دوستش می‌رود و شروع می‌کند به بازگویی خاطرات و وقایعی که در گذشته رخ داده‌است.

کهن دژ: روایت چند دوست که دورهم جمع شده‌اند و درباره‌ی یکی از دوستانشان به اسم ماهان که به مرگی طبیعی اما مرموز مرده است و پرسش‌های پاسخ داده‌نشده‌شان نسبت به این ماجرا صحبت می‌کنند و رمز و راز تغییر و مرگ ماهان را می‌کاوند.

هزار و یک شب: روایت ِمردی که گوینده‌ی اخبار رادیو است و هرروز مجبور است اخباری از حکومت پهلوی که هیچ علاقه‌ای به آن‌ها ندارد را بخواند و آرزویش برای دادن اخبار خوشایند به مردمی که فکر می‌کند از او بیزارند را سرکوب کند.

باز رو به رود: روایت مرگ شاعری مبارز به‌نام میرداماد که گفته شده در دوران حکومت پهلوی در رودخانه غرق شده است. اما اکنون که دیگر حکومت پهلوی از میان رفته، راوی که خود مأمور ساواک و هم‌چنین دوست میرداماد بوده ماجرای قتل بی‌رحمانه‌ی او را روایت می‌کند.

سبک و زبان کتاب

  • این کتاب مشتمل بر داستان‌هایی است که به داستان بلند شباهت دارند. اما چون دارای یک محور و هسته‌ی مرکزی هستند در حقیقت داستان کوتاه محسوب می‌شوند. موضوع و چگونگی روایت آن‌ها در همان مرتبه‌ی اول، با یک یا دو بار خواندن برای خواننده‌ی غیرحرفه‌ای قابل درک نیست. [۸]
 
  • ابهام و رمز‌گونگی و در پرده ساختمان داستان را بنیان نهادن از اصول جدایی‌ناپذیر داستان‌نویسی مندنی‌پور است چراکه او تعلیق و رازوارگی را از پایه‌های اصلی داستان و به مشارکت گرفتن هرچه بیشتر خواننده می‌داند. همین مسأله نیز باعث ایجاد شدن شگرد سیال ذهن در آثار داستانی وی شده است. هم‌چنین استفاده از انواع تلمیحات (ادبی، تاریخی و...)، اسطوره و نماد و نیز کاربرد تک‌گویی‌‌ها و حدیث‌نفس‌ها باعث ایجاد شکست زمان و ایجاد انواع زمان عینی و ذهنی در داستان شده که خود از مهم‌ترین خصوصیات شیوه‌ی جریان سیال ذهن است. از آنجا که مندنی‌پور برای زبانِ متن اهمیت زیادی قائل است، کاربرد زبان شاعرانه در لحن شخصیت‌ها نیز به شکل‌گیری این شیوه در داستان کمک رسانده است.[۸]
  • زمان عینی و ذهنی از مهم‌ترین عناصر داستان‌های جریان سیال ذهن است. به‌عنوان نمونه در داستان شرق بنفشه زبان تقویمی اهمیت ندارد. مسأله‌ی حائز اهمیت، ماجرای درحال وقوع است. این نامه‌ها هستند که اهمیت دارند و داستانی که بدین گونه روایت می‌شود؛ نه زمان رخدادِ آن. بنابراین جابه‌جایی زمان، از طریق تغییر زاویه دید و روایت انجام می‌گیرد.[۸]
  • مندنی‌پور در مصاحبه‌ای می‌گوید:
«  من فكر مي‌كنم نويسنده‌اي كه همه داستان‌هايش را با يك زبان بنويسد، شكست خورده و يا حداقل، تك بعدي است. زبان، هدف نگارش است پس وسيله‌اي براي داستان نويسي نيست و نويسنده بايد بتواند طيفي از زبان‌هاي مختلف را خلق كند...»

او همچنین اذعان می‌کند:

« وقتی من نویسنده می‌خواهم در این دنیا بنویسم، باید تلاش کنم زبانم به زبان این دنیا نزدیک شود. باید تلاش کنم کلماتی را به کار ببرم که از زبان بزرگسالی آشنایی‌زدایی شود،... اگر در متنی، ترکیبی ناآشنا، کلیشه‌شکنی یا خلاف عادت‌های خواننده‌تان دیدید، زود در مقابل آن جبهه نگیرید. آن ترکیب یا جمله نیرویی دارد که بر ذهنتان تدثیر می‌گذارد و حسی از زیبایی و لذت در ذهنتان ایجاد می‌کند.»[۹]

او از آن دست نویسندگانی است که با به‌کارگیری قابلیت‌های گوناگون زبانی اعم از امکانات صرفی- ساختی، زبانی و همچنین تسلط به‌ گونه‌های متفاوت روایتی، خواننده را به شدت مجذوب اثرش می‌کند. او در کنار تسلط بر زبان، به‌مثابه‌ی ابزار انتقال داستان، از تسلطی که یک شاعر باید بر زبان داشته باشد نیز برخوردار است.[۱۰]

  • بخش زیادی از توفیق مجموعه‌ی شرق بنفشه و چاپ‌های مکرر آن مرهون برجسته‌سازی در داستان‌ها در سطح زبانی است. مندنی‌پور با به‌کارگیری انواع هنجارگریزی‌ها به‌ویژه در سطح نحوی، معنایی، سبکی و هم‌چنین توازن، خصوصاً در سطح معنایی، زبانی موفق را در اثر خود به خوانندگان عرضه کرده است.[۱۱]
  • از مهم‌ترین ویژگی‌های متن داستان‌ها، آن است که هر کدام از کاراکترها زبان مخصوص به خود را دارند؛ این زبان با توجه جایگاه، موقعیت اجتماعی، نقش آن‌‌ها در داستان، سن و شخصیتشان تغییر می‌کند. برای مثال در داستان «شرق بنفشه» ، سه کاراکتر درویش، «ذبیح» و «ارغوان» زبان و کلمات متفاوتی دارند؛ زبان درویش پخته‌تر و کهن‌تر است. مخاطب را به یاد شعرهای حافظ می‌اندازد. از طرفی درویش با علم کامل بر شرایط و هوشیاری و درکی بالاتر از «ذبیح» و «ارغوان» سخن می‌گوید. او مدام به این اصل اشاره می‌کند که عشق واقعی، در دنیا مقوله‌ای کمیاب است و مانند کیمیا که هر فلز بی‌ارزشی را به طلا تبدیل می‌کرد، انسان را به بالاترین درجه می‌رساند و می‌تواند تمام هنجارهای اجتماع را از میان بردارد. در این داستان شخصیت ذبیح، شخصیت انسانی عاشق پیشه است که زبان گرمی دارد. با شور از احوالاتش سخن می‌گوید و مدام عشقش را به معشوق خود، «ارغوان»، ابراز می‌کند. در دیالوگ‌های «ارغوان» نوعی خامی و سادگی مشهود است. او که دختری از طبقه‌ی ثروتمند اجتماع است، تا به حال با عشق و شیفتگی برخورد نزدیکی نداشته‌است. در اوایل داستان او هنوز به آموزه‌های خانوادگی خود و همین‌طور معیارهای اجتماع پایبند است و حاضر نیست موقعیت اجتماعیش را به خاطر عشقی ناشناخته به خطر بیندازد. تا مدت‌ها پاسخ نامه‌های علامت‌گذاری شده‌ی «ذبیح» را نمی‌دهد و در مواجهه با آن‌ها سکوت می‌کند. همین سکوت نشان‌دهنده‌ی ترس و تردید او در جریان این عشق است. اما پس از آن که استواری «ذبیح» در خواسته‌اش را می‌بیند، کم کم به حرف می‌افتد و با «ذبیح» گفتگو می‌کند. [۱۲]
  • عشق‌هایی که در این کتاب به تصویر کشیده می‌شوند همه دارای المان‌های شرقی و ویژگی‌‌های کهن مشترکی هستند و در همه‌ی آن‌ها، عاشق کارش به جنون و سیاه بختی کشیده می‌شود و هیچ‌کدام از روایت‌ها، پایان خوش معمول[از دیدگاه باور عمومی] را ندارند. اکثر داستان‌ها در فضا و زمانی از ایران اتفاق می‌افتند که محدودیت‌های اجتماعی، به ویژه در مورد رابطه‌ی زن و مرد غریبه وجود دارد؛ که اکثر این عاشقان رفتاری خارج از عرف دارند و این هنجارهای اجتماعی و باورها را به چالش می‌کشند و ساختارشکنی می‌کنند. البته فقط بازه‌ی زمانی تاریخ قابل حدس است؛ وگرنه متن سیر خطی ندارد و سیال ذهن است.[۱۳]

اظهار نظرها

«شخصیت‌های داستان‌های مندنی‌پور اغلب ناامید و تنها هستند که به عشق پناه می‌برند، با عشق آشنایند، شادی و غم آن را درک می‌کنند، با مشکلاتش می‌جنگند و لذت و ذلت عشق را به جان می‌خرند و گاه متحول می‌شوند... عشق در برخی از داستان‌های مندنی‌پور پر تب وتاب است؛ عشقی که در آن عاشق برای رسیدن به معشوق خودکشی، معشوق‌کشی و یا برادرکشی و خیانت و... دست می‌زند.» [۱۴]

بخش‌هایی از کتاب

«حالا که دانسته‌ای رازی پنهان شده در سایه‌ی جمله‌هایی که می‌خوانی، حالا که نقطه نقطه این کلام را آشکار می‌کنی، شهد شراب مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر در دایره‌ی قسمت، سهم تو را هم از جهان دُرد داده‌اند، رندی هم به جان شیدایت واسپرده‌اند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند. پس سبکباری کن و بخوان. در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از “ذبیح” و “ارغوان” آموختم. به روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید. چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند. سرگشته‌ی “حافظیه”، به سنگ مرمر گور که بالای آن صفه‌ی بی‌معنا هم نیست، نگاه نینداختم. گفتم با آن گنبدی که بر تو ساخته‌اند، دوباره از آسمان و حسرت فرشتگان محرومت کرده‌اند...» [۱۵]
«درد پاییز صدایم را گرفته و بی‌زمان کرده‌است. خودت خواستی بانو، پس گوش کن. صدایم از پس کلمات با تو سخن می‌گوید. می‌پرسد چقدر یاری، تا کی یاری، تا کجا یاری...» [۱۶]
«...، و من می‌ترسم که نکند هدایت راست گفته باشد عشقِ آدم‌ها را، اما اعلامیه‌ها فریاد می‌زنند و روزنامه‌ها فریاد می‌زنند و طرفدارهای حزب‌ها فریاد می‌زنند و هیچ‌کس گوش نمی‌سپارد که ویولون‌زن عاشق است، و هیچ‌کس نمی‌بیند زن قرمزپوشی را که یک سال است گوشه‌ی میدان فردوسی، ساعت پنج عصر می‌ایستد، منتظر محبوبی که از پارسال سر قرار نیامده و می‌ترسم، چون معلوم است که زن می‌خواهد سال‌ها آنجا انتظار بکشد تا چیزی گفته باشد قبل از مرگ...» [۱۷]

اطلاعات کتاب

شرق بنفشه مجموعه داستانی از شهریار مندنی‌پور است که برای نخستین بار در سال ۱۳۷۸، با قیمت ۱۱۵۰تومان توسط نشر مرکز در ۲۴۸ صفحه به چاپ رسید. این اثر در سال ۱۳۹۸ با قیمت ۲۹۸۰۰ تومان در ۲۴۵ صفحه برای بار پانزدهم توسط همین نشر تجدید چاپ شد

 
چاپ نخست: ۱۳۷۸
چاپ دوم: ۱۳۷۹
چاپ سوم:۱۳۸۱
چاپ چهارم: ۱۳۸۳
چاپ پنجم: ۱۳۸۴
چاپ ششم: ۱۳۸۶
چاپ هفتم: ۱۳۸۷
چاپ هشتم: ۱۳۸۸
چاپ نهم: ۱۳۹۴
چاپ دهم: ۱۳۹۵
چاپ یازدهم: ۱۳۹۵
چاپ دوازدهم: ۱۳۹۶
چاپ سیزدهم: ۱۳۹۶
چاپ چهاردهم: ۱۳۹۷
چاپ پانزدهم: ۱۳۹۸

پانویس

  1. «شرق بنفشه مندنی‌پور همچنان بعد از بیست سال خوانده می‌شو». 
  2. «نسل سوم داستان‌نویسان ایران». 
  3. شهریار مندنی پور، شرق بنفشه، ۸.
  4. «مصاحبه با شهریار مندنی‌پور». 
  5. نورمحمدی. جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور. ۱۳۸۹. 
  6. «مصاحبه با شهریار مندنی‌پور». 
  7. «بگذارید شایعه پشت سر داستان هایم را باز کنم». 
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ نورمحمدی. جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور. ۱۳۸۹. 
  9. «بگذارید شایعه پشت سر داستان هایم را باز کنم». 
  10. طلائی. برجسته‌سازی‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌پور. ۱۳۸۹. 
  11. طلائی. برجسته‌سازی‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌پور. ۱۳۸۹. 
  12. «نقد/نگاهی به شرق بنفشه نوشتة شهریار مندنی‌پور». 
  13. خان محمدی. ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎري ﺳﻪ داﺳﺘﺎن ﻛﻮﺗﺎه (ﺷﺮق ﺑﻨﻔﺸﻪ، ﺷﺎم ﺳﺮو و آﺗﺶ و ﻧﺎرﺑﺎﻧﻮ) ﺷﻬﺮﻳﺎر ﻣﻨﺪﻧﻲ ﭘﻮر. ۱۳۹۳. 
  14. داوری. بررسی و تحلیل بن‌مایه‌های آثار مندنی‌پور. ۱۳۹۶. 
  15. شهریار مندنی پور، شرق بنفشه، ۸.
  16. شهریار مندنی پور، شرق بنفشه، ۴۵.
  17. شهریار مندنی پور، شرق بنفشه، ۹۶.

منابعی که به شرق بنفشه پرداخته اند

کتاب‌ها

  1. تحلیلی بر آثار شهریار مندنی‌پور. وزیری(شومیز). قم: ندای دوست. ۱۳۸۸.
  2. شرق بنفشه: تحلیل ساختاری و محتوایی. وزیری(شومیز). قم: آیین احمد. ۱۳۹۱. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۳۳۵-۵۰-۷.

مقالات و نشریات

  1. توانگر، فرشته. «دلهره‌های شرقی». ماهنامه‌ی کتاب ماه ادبیات، ش. ۳۶ (مهر ۱۳۷۹). 
  2. دولت‌شاهی، علیرضا. «شام سرو و آتش». ماهنامه‌ی کلک، ش. ۱۳۴ (مهر ۱۳۸۱). 
  3. حیدری، فاطمه و بیتا دارابی. «بینامتنیت در شرق بنفشه، اثر شهریار مندنی‌پور». نشریه جستارهای زبانی، ش. ۱۴ (تابستان ۱۳۹۲). 
  4. طلائی، مولود، نعیمه فقیهیان و محمدرضا نصراصفهانی. «برجسته‌سازی‌‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌‌‌‌پور (بر مبنای چهارچوب زبان‌‌شناختی دیوید لینچ)». فصل‌نامه ادبیات پارسی معاصر ۴، ش. ۱ (بهار و تابستان ۱۳۹۳). 
  5. حسینی، فرشته. «ساختار (صدا) در داستان‌های مندنی‌پور: نقش (زاویه دید) در (صدا)ی داستان». نشریه‌ی شعر پژوهی، ش. ۶ (زمستان ۱۳۸۹). 
  6. طایفی، شیرزاد و مهدیه حیدری. «زاویه دید در داستان‌های «شرق بنفشه» و «شام سرو و آتش» شهریار مندنی‌پور». فصلنامه‌ی ادبیات داستانی، ش. ۱۴ (بهار ۱۳۹۵). 
  7. خان محمدی، محمدحسین، تیمور مالمیر و گلاله مرادی. «تحلیل ساختاری سه داستان کوتاه (شرق بنفشه، شام سرو وآتش و ناربانو) شهریار مندنی‌پور». فصلنامه پژوهشی زبان و ادب فارسی، ش. ۱۲ (زمستان ۱۳۹۳). 

پایان‌نامه‌ها

  1. داوری، فاطمه. «بررسی و تحلیل بن‌مایه‌های آثار مندنی‌پور». پایان‌نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۶. 
  2. صادقی، سیما. «نقد مؤلفه‌های فانتزی در داستان‌های پسامدرنیستی (بیژن نجدی، شهریار مندنی‌پور، قاسم کشکولی)». پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۵. 
  3. ماستری فراهانی، فرزانه. «نشانه شانسی در دو اثر «شرق بنفشه» و « آبی ماوراء بحار» از شهریار مندنی‌پور». پایان‌نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۷. 
  4. زارعی، فائضه. «آشنایی زدایی در دو داستان (مومیا و عسل و شرق بنفشه) شهریار مندنی‌پور». پایان‌نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۸۸. 

نوا، نما و نگاه

کتاب صوتی «شرق بنفشه»

«کتاب صوتی شرق بنفشه». ۵شهریور۱۳۸۵. بازبینی‌شده در ۵دی ۱۳۹۸. 

منابع

  1. شرق بنفشه. مرکز. ۱۳۷۸. شابک ۹۶۴۳۰۵۴۲۰۹.
  2. طلائی، مولود، نعیمه فقیهیان و محمدرضا نصراصفهانی. «برجسته‌سازی‌‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌‌‌‌پور (بر مبنای چهارچوب زبان‌‌شناختی دیوید لینچ)». فصل‌نامه ادبیات پارسی معاصر ۴، ش. ۱ (بهار و تابستان ۱۳۹۳). 
  3. خان محمدی، محمدحسین، تیمور مالمیر و گلاله مرادی. «تحلیل ساختاری سه داستان کوتاه (شرق بنفشه، شام سرو وآتش و ناربانو) شهریار مندنی‌پور». فصلنامه پژوهشی زبان و ادب فارسی، ش. ۱۲ (زمستان ۱۳۹۳). 
  4. نورمحمدی، خدیجه. «جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور». پایان‌نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۸۹. 

پیوند به بیرون