علی‌اصغر دادبه ادیب و محقق عرفان و فلسفه اسلامی است.

علی‌اصغر دادبه

زادروز ۱۸ اسفند ۱۳۲۵
یزد
مدرک تحصیلی دکتری زبان و ادبیات فارسی
دلیل سرشناسی حافظ‌‌پژوه
* * * * *


داستانک

داستانک‌های انتشار

داستانک عشق

داستانک استاد

داستانک شاگرد

داستانک مردم

ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود

داستانک‌های دشمنی

داستانک‌های دوستی

داستانک‌های قهر

داستانک‌های آشتی‌ها

داستانک نگرفتن جوایز

داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است

داستانک‌های مذهب و ارتباط با خدا

داستانک‌های عصبانیت، ترک مجلس، مهمانی‌ها، برنامه‌ها، استعفا و مشابه آن

داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامه‌ها و مجلات و نمونه‌هایی از آن

داستانک‌های دارایی

داستانک‌های زندگی شخصی

داستانک برخی خاله‌زنکی‌های شیرین (اشک‌ها و لبخندها)

داستانک شکایت‌هایی از دیگران کرده به محاکم و شکایت‌هایی که از او شده

داستانک‌های مشهور ممیزی

داستانک‌های مربوط به مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونه‌هایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری

عکس سنگ‌قبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن

داستان‌های دیگر

زندگی و تراث

سال‌شمار زندگی

کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری

دکتر اصغر دادبه در ۱۸ اسفند ماه سال ۱۳۲۵ خورشیدی در یزد متولد شد. وی تحصیلات خود را، از پنج سالگی، به شیوه آن روزگاران با آموختن قرآن نزد ملا و فراگیری شعر بزرگان ادب وارسی به شیوهٔ «تلقین و تکرار» آغاز کرد؛ تلقین شعر از سوی بزرگ ترهای خانواده و تکرار از سوی کودکی که آماده آموختن می شد و این روش آموختن،‌ روشی بود که در طول قرون و اعصار، فرهنگ . ادب ایران‌زمین را از نسلی به نسلی منتقل می‌ساخت و آن را زنده نگه می‌داشت.
او خود در باب این نوع آموزش در دوره کودکی‌اش می‌گوید:‌ «وقتی به رسم کودکان و نوجوانان آن روزگار، که خوشبختانه سرگرمی‌های متنوع امروزی را نداشتند و در تسخیر عالم مجازی و بازی‌های رایانه‌ای نبودند، در حیاط بزرگ و دلگشای خانه‌های آن روزگار بازی می‌کردم و می‌دویدم، پدربزرگم، که راست و درست به تصویرهایی می‌مانست که از استاد سخن و حکمت، سعدی، ترسیم کرده‌اند و انگار این تصاویر را از روی چهرهٔ پدربزرگم کشیده بودند، با لهجهٔ یزدی می‌گفت: ابا جونم! چرا مث اسب چپر دور خونه مِدویی؟‌ بیا با هم مشاعره کنیم...» و چنین بود که قصهٔ تلقین و تکرار آغاز می‌شد و پدربزرگ هر بار گوهرهای ادبیات بلند و دلنشین ادب پارسی را در خزانهٔ ذهن من به ودیعه می‌نهاد و مرا دلبسته و دلباختهٔ شعر و ادب می‌ساخت. پدر بزرگم از نخستین و مؤثرترین معلمان ادبیات من بود.
دکتر دادبه تحصیلات شش ساله ابتدایی و نخستین سال از دورهٔ شش سالهٔ متوسطه را در زادگاه خود، یزد، گذراند و سپس در سال ۱۳۳۹ با خانوادهٔ خود به تهران مهاجرت کرد و از آنجا به گفته خودش چنین مقدر شده بود که «نازپرورده تنعم» نباشد در کنار کار روزانه تحصیلات خود را به صورت شبانه و متفرقه ادامه داد و در خرداد ۱۳۴۴ موفق به گرفتن دیپلم شد و توانست همان سال یعنی تابستان ۱۳۴۴ از مانع کنکور بگذرد و تحصیلات دانشگاهی خود را آغاز کند و با آنکه با همه وجود به شعر و ادب مهر می‌ورزید اما در پی گذراندن دروس فلسفه دوره دبیرستان به فلسفه دلبستگی یافته بود و چنین بود که در انتخاب رشتهٔ دانشگاهی به فلسفه تمایل نشان داد و در رشتهٔ فلسفه و حکمت اسلامی نام‌نویسی کرد و این رشته را تا گرفتن دکترا در دانشگاه تهران ادامه داد. او در بهمن ۱۳۴۷ لیسانس گرفت؛ دوره فوق‌لیسانس را در خرداد ماه ۱۳۵۰ به پایان آورد و از پایان‌نامه دکتری خود در خرداد ۱۳۵۹ دفاع کرد؛ البته تحصیل در رشته فلسفه و حکمت، وی را از غلاقه و توجه به ادب گران‌سنگ فارسی، که به تعبیر استاد «فلسفی‌تر از متون فلسفی ما هستند»، باز نداشت و دکتر دادبه در کنار گذراندن رشته دانشگاهی، با آثار بزرگان ادب فارسی پیشار مأنوس شد و محضر برخی بزرگان ادب را درک کرد و این گونه بود که از همان دوران به پژوهش‌ها و فعالیت‌های علمی میان‌رشته‌ای روی آورد؛ پژوهش‌ها و فعالیت‌هایی که عمر آن در میهمن ما چندان دراز نیست.
استاد دادبه در دوران تحصیلات دانشگاهی در فلسفه اسلامی از بزرگانی زنده یاد چون استاد جواد مصلح، مرتضی مطهری، حسن ملکشاهی، مفتح، و در فلسفه غرب از شخصیت‌هایی ارجمند چون غلام‌حسین صدیقی، ابوالحسن جلیلی، امیرحسین آریان‌پور بهره برد و در ادب فارسی نزد امیرحسن یزدگردی، مهدوی حمیدی و عبدالحسین زرین‌کوب تلمذ کرد.

شخصیت و اندیشه

زمینهٔ فعالیت

تدریس و فعالیت‌های علمی

از سال دوم لیسانس، یعنی از سال ۱۳۴۵، به معلمی ادبیات و فلسفه در دبیرستان‌های معروف تهران مشغول شده بود، از مهرماه ۱۳۵۳ به استخدام دانشگاهی درآمد که در آن روزگار «سپاهیان انقلاب» نامیده می‌شد. سپس به دانشگاه ابوریحان بیرونی تغییرنام داد و پس از انقلاب اسلامی به همراه شماری از دانشکده‌ها و مدارس عالی به مجتمع ادبیات و علوم انسانی تبدیل شد و سرانجام به نام دانشگاه علامه طباطبایی نامگذاری شد.
کار دانشگاهی خود را با درجه مربی از مهر ماه ۱۳۵۳ آغاز کرد و پس از گرفتن دکترا، با پشت سر نهادن مرتبه استادیاری و دانشیاری به درجه استادی رسید و در بهمن ماه ۱۳۸۵، پس از ۳۲ سال تدریس در دانشگاه علامه طباطبایی، به درخواست خود بازنشسته شد.
استاد دادبه در حوزه‌های فلسفه، کلام، عرفان، ادبیات فارسی و به ویژه ادب عرفانی و خاصه حافظ‌‌شناسی و سعدی‌شناسی از برجسته‌ترین و نام‌آورترین استادان دانشگاه به شمار می‌آید. به سبب فعالیت‌های علمی گسترده در سال ۱۳۸۱ به عنوان «چهرهٔ ماندگار» در عرصه ادبیات عرفانی و حافظ‌شناسی به جامعه معرفی شد.

فعالیت‌های دانشگاهی

  • عضویت در گروه آموزش و پرورش و همکاری با گروه ادبیات دانشگاه ابوریحان در کنار تدریس دروس فلسفی. نوشتن کتاب کلیات فلسفه در سال ۱۳۵۴ برای دانشجویان مکاتبه‌ای.
  • پس از بازگشایی دانشگاه‌ها در سال ۱۳۶۱ به عضویت گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی درآمد و تدریس دروس ادبیات از جمله معانی و بیان، مرصادالعباد، آثار روزبهان، آثار شیخ اشراق، آثار سعدی، مبانی عرفان و تصوف و به ویژه دیوان حافظ را بر عهده گرفت. وی در این دوره افزون بر ۲۰۰ غزل حافظ را شرح کرد.
  • همکاری با دانشگاه یزد از سال ۱۳۷۹ در مقطع دکتری زبان و ادبیات فارسی در قالب تدریس، راهنمایی و مشاوره پایان‌نامه و سخنرانی.
  • در سال ۱۳۷۰ گروه فلسفه را در دانشگاه علامه طباطبایی بنیاد نهاد. این گروه کار خود را با دوره کارشناسی ارشد آغاز کرد و سپس با تأسیس دوره‌های کارشناسی و دکترا گسترش یافت. دادبه تا سال ۱۳۷۶ مدیریت این گروه را برعهده داست و دروسی چون فلسفه افلاطون، فلسفه افلوطین، حکمت اشراق، تاریخ کلام و عرفان تدریس می‌کرد. در دوره مدیرت وی همایش نقد فلسفی ۱۳۷۴، همایش دکارت، پیشرو فلسفه جدید ۱۳۷۵ و همایش نقد فلسفی ۱۳۷۶ را برگزار کرد.
  • در واحد تهران مرکز و تهران شمال دانشگاه آزاد اسلامی و واحد کاشان به تدریس پرداخت. در واحد تهران شمال به تدریس دروس فلسفی و دروس ادبی از جمله درس حافظ‌شناسی دنبال کرد. و از تابستان ۱۳۷۵ به مدیریت گروه زبان و ادبیات فارسی این واحد انتخاب شد و در سال ۱۳۷۶ به تأسیس رشته زبان و ادبیات فارسی در این واحد توفیق یافت. همچنین از سال ۱۳۸۶ دوره کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی در این دانشگاه تأسیس کرد.
  • ۱۳۷۹ برعهده گرفتن سردبیری فصلنامه یگانه (مجله دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال)، ۲۲ شماره از این مجله از شماره ۱۴ تا ۳۶ منتشر کرد. از سال ۱۳۸۷ فصلنامه جستارهای ادبی جایگزین فصلنامه یگانه شد به سردبیری انتخاب شد و تا کنون ۱۶ شماره به چاپ رسیده است.
  • همکاری با دایرة‌المعارف‌ تشیع از سال ۱۳۶۵ و تألیف مداخل کلامی، منطقی و اخلاقی.
  • همکاری با دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی

یادمان و بزرگداشت‌ها

بنیاد میبدی به کمک جمعی از اهالی فرهنگ و ادب استان یزد و با همیاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ۱۸ اسفند مراسم نکو‌داشتی را در یزد برگزار کرد.

از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)

حسن اسدی

محمودرضا اسفندیار

مجید پویان

علی‌اکبر جعفری ندوشن

یدالله جلالی پنداری

بهاءالدین خرمشاهی

هرمز رحیمیان

محمود رهبران

محسن سامع

حمیدرضا شایگان‌فر

سیروس شمیسا

محمد صادقی

محمدخلیل طالبان‌پور

کریم فیضی

حسن قریبی

کوروش کمالی سرستانی

حسین محمودی

عبدالرضا مدرس‌زاده

حسین مسرّت

پژمان موسوی

مرتضی یاوریان

نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش

تفسیر خود از آثارش

موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران

همراهی‌های سیاسی

زبان فارسی

در این میان علی اصغر دادبه از پژوهشگران بنامی است كه دغدغه ای جز اوج گیری دوباره زبان و ادبیات فارسی ندارد. به همین خاطر هم هست كه دائماً هشدار می دهد كه «معلم امروز اگر قادر نیست - به هر دلیلی - به تعهد فرهنگی خود عمل كند و تكلیف خود را انجام ندهد، دچار گناه شده است. زیرا او پذیرفته است كه مفاهیم لازم را از ادبیات پرشكوه گذشته استخراج كند و به دانش آموز و دانشجوی خود منتقل نماید.» او ایراد اصلی در وادی علم، فرهنگ و ادبیات امروز را وجود متولیانی می داند كه از انتقال فرهنگ و ادبیات گذشته مابه نسل های جدید و اساساً به روز كردن آن، عاجزو درمانده اند. چنانكه در این باره می گوید: «مكتب خانه های قدیم، تجربه های خوبی بود، قدیم الایام، معلم كم سواد و بی بضاعت هرگز به خودش اجازه نمی داد كه با دست خالی وارد مكتب خانه و كلاس شود».

مظاهر عقب ماندگی

او عامل عقب ماندگی ما را وجود كسانی می داند كه در عرصه علم و فرهنگ به رغم نابلدی، تمام نقص ها و نارسایی ها را به حساب بیهقی و حافظ و مولوی می گذارند و می گوید: «ما باید در رفتار خودمان تجدیدنظر كنیم، پشتوانه غنی فرهنگی و ادبی ایران باید به حساب بیاید، اگر این پشتوانه چند هزارساله درست به كار گرفته شود، می توانیم آن چه را كه می خواهیم از بدنه آن استخراج كنیم».

=پس از اسلام

او ایرانیان را تنها ملتی می داند كه بعد از مسلمان شدن زبان پارسی را حفظ كردند و می گوید: «اگرچه كسی مانند ابن سینا گاه تفنن می كرد و به عربی می نوشت، ولی ناصرخسرو همیشه به فارسی نوشت و این جریان در عرفان ما هم بسیار آشكار است كه تمام آثار بزرگان عرفان ما به فارسی است».

مخالفت‌های سیاسی

« در دائرةالمعارف نویسی یا در دانشنامه نویسی دچار ضعف و کمبود نیستیم، اما یک گرفتاری بزرگ داریم، آن هم این است که چقدر به آینده می‌توان امیدوار بود. آیا تحصیلکردگان ما که هزار ماشاءالله روز به روز به صورت انبوه افزایش پیدا می‌کنند در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری، خواهند توانست مسئولیت ادامه تألیف این دائرةالمعارف‌ها و دانشنامه‌ها را به عهده بگیرند؟ صریح و آشکارا می‌گویم بعید می‌دانم. تقریباً بندرت و در موارد نادر افرادی پیدا می‌شوند این وظیفه را به عهده بگیرند. اغلب این افراد از عهده نوشتن یک مقاله جامع و کامل برنمی‌آیند».
«مدرسه‌های ما متأسفانه کیفیت لازم را ندارند. بنابر این وقتی به عنوان دانشجو وارد دانشگاه می‌شوند، غالبادانش آنها در حد یک دانشجو نیست و آموزش آنها چنان‌که باید نتیجه نمی‌دهد، ثانیاً گسترش کمی و بی‌رویه تحصیلات عالی موجب شده است تا غالب داوطلبانی که وارد دانشگاه می شوندآمادگی گذراندن دوره‌ای که بدان وارد شده‌اند نداشته باشند اما به هر جهت و به هر صورت دوره را می‌گذرانند»!

نامه‌های سرگشاده

نام‌های دسته‌جمعی

بیانیه‌ها

جملهٔ موردعلاقه در کتاب‌هایش

جمله‌ای از ایشان

نحوهٔ پوشش

تکیه‌کلام‌ها

خلقیات

منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)

گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)

برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

بنیان‌گذاری

تأثیرپذیری‌ها

استادان و شاگردان

علت شهرت

فیلم ساخته شده براساس

به منظور معرفی دکتر دادبه به جامعه فرهنگی استان، فیلم مستندی نیز با حضور استادان برجسته‌ای چون دکتر حداد عادل، دکتر اسلامی ندوشن، دکتر فتح ا... مجتبایی، کامران فانی و... توسط گروه پیشگامان کویر تهیه شد و در مراسم بزرگداشت دکتر دادبه به نمایش درآمد.

حضور در فیلم‌های مستند دربارهٔ خود

اتفاقات بعد از انتشار آثار

نام جاهایی که به اسم این فرد است

کاریکاتورهایی که درباره‌اش کشیده‌اند

مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند

ده تا بیست مطلب نقل‌شده از نمونه‌های فوق از مجلات آن دوره

برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد

آثار و کتاب‌شناسی

سبک و لحن و ویژگی آثار

کارنامه و فهرست آثار

جوایز و افتخارات

منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)

بررسی چند اثر

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها

منبع‌شناسی

منابعی که دربارهٔ فرد و آثارش نوشته شده است. (شامل کتاب، مقاله و پایان‌نامه)

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

پیوند به بیرون