بی‌کتابی رمانی در بستر تاریخ به‌قلم محمدرضا شرفی خبوشان است که ١٣٩۵ منتشر و ۱۳۹۶ برندهٔ جایزهٔ ادبی جلال و سی‌وپنجمین دورهٔ جایزه کتاب سال شد. «بی‌کتابی» ۲۶١ صفحه‌ دارد و انتشارات شهرستان ادب در پنج‌هزار نسخه آن را چاپ کرده است.[۱]

بی‌کتابی
«بی‌کتابی» معلم من در نوشتن شد
نویسندهمحمدرضا شرفی خبوشان
ناشرشهرستان ادب
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۹۵
شابک٩-۹۷-۶۸۸۹-۶۰۰-۹۷۸
تعداد صفحات۲۶١
موضوعروایت تاریخ از منظر ادبیّات
سبکواقع‌گرایی
زبانفارسی
نوع رسانهکتاب
طراح جلدمجید کاشانی
برگزیدهٔ دهمین دوره جایزهٔ ادبی جلال
بی‌کتابی برندهٔ جوایز ادبی
* * * * *

«بی‌کتابی» مرثیه‌ای است سهمگین در سوگ دوره‌ای شگفت از تاریخ سرزمین ایران. داستان فروریختن ناگهانی یک تمدن در پایان تاریخ خویش؛ زمانی که از سال‌های سال پیش موریانه‌های خیانت و دروغ و فریب و حرص و جهل و طمع و کاهلی، ایرانِ اواخر قاجار را از درون پوسانده و جز پوسته‌ای پوک و در آستانه فروپاشی چیزی از آن باقی نگذاشته‌ بود؛ نهیبی رعب‌انگیز بر تصویر کارت‌پستالی و نوستالژیک قاجار در ذهن خواننده. رمانی درباره بی‌توجهی یک ملت به کتاب‌ خود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه سوژهٔ «بی‌کتابی»، کتاب است. این رمان که نثرش به ادبیات زمان خود بسیار شبیه است، شخصیت‌هایی را نشان می‌دهد که جذابیت کتاب را به ظاهرش می‌دانند، نه محتوای آن. هرچند خبوشان توجه به جلد و کاغذ کتاب و اهمیت به داشتن‌کتاب و نه خواندن آن را به دوران قاجار برمی‌گرداند؛ لیک روایتی است تعمیم‌پذیر به تمام تاریخ ایران، ازاین‌رو تلاش شرفی در این رمانش را «نقد به امروز با توسل به تاریخ» نیز می‌نامند. ادبیات تاریخی‌اساطیری بی‌کتابی، آن را از نمونه‌های عامه‌پسند دور می‌کند و موضوعش، آن را متفاوت و دغدغه‌مند می‌نماید که درعین جذابیت و سرگرمی، نقبی تاریخی به فرهنگ ایران‌زمین می‌زند.[۲]


برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

پست ریاست کتابخانهٔ سلطنتیِ مظفرالدین‌شاه طی حکمی، به نام شخصی مهر می‌خورد که تا قبل از آن کتابداری ساده بود. لسان‌الدوله اما گویی به گنجی ناتمام رسیده، بخش اعظمی از این میراث غنی را به گودالی می‌اندازد که بوی متعفن کتاب‌سازی از آن به مشام می‌رسد... .

آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب

بی‌کتابی در یک بند

پست ریاست کتابخانهٔ سلطنتیِ مظفرالدین‌شاه طی حکمی، به نام شخصی مهر می‌خورد که تا قبل از آن کتابداری ساده بود. لسان‌الدوله اما گویی به گنجی ناتمام رسیده، بخش اعظمی از این میراث غنی را به گودالی می‌اندازد که بوی متعفن کتاب‌سازی از آن به مشام می‌رسد... .

گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان

دلیل شهرت

بی‌کتابی رمان برگزیده جایزه ادبی جلال شد و توجه اهالی قلم را برانگخیت. این رمان حتی در برنامه‌های تلویزیونی پیشنهاد خواندنش، داده شد.

تقدیم‌شده به

مقدمه‌نویس یا یادداشت‌نویس

چرا باید این کتاب را خواند

برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

داستانک‌ها

مجوز

نشر و تغییر نام

بی‌کتابی را شهرستان ادب یک‌تنه از سال ١٣٩۵ منتشر کرده است.

اهدا

بازتاب در توئیت‌ها و نوشته‌های مجازی

محمدمهدی سیار شاعری که از «بی‌کتابی» در صفحه مجازی خود چنین نوشت: «نکند این کتاب را نخوانید! نکند این کتاب را چندبار نخوانید!اصلاً چطور می‌توانید این کتاب را نخوانید؟!این رمان تاریخی نیست، قصه امروز است و تاریخ آینده»[۳]

«بی‌کتابی» پیشنهاد اهالی قلم و هنر

یپیشنهادهای اهالی قلم و سایر کارشناسان حوزه کتاب درباره خرید کتاب های برجسته و شاخص از نمایشگاه کتاب در لیستی هر سال منتشر می‌شود. «بی‌کتابی» از سوی تعداد بسیاری از اصحاب فرهنگ و هنر، معرفی شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

تقریظ و مقدمه‌هایی بر کتاب

هوادری

استحال و اقتباس

سال‌شمار کتاب

خلاصهٔ مفصل‌تر کتاب در حد دو بند

«بی‌کتابی» ماجرایی تاریخی از دوران قاجار را دستمایه کرده که عموم مردم از آن بی‌خبرند. مظفرالدین‌شاه کتابداری به نام لسان‌الدوله را به ریاست کتابخانه سلطنتی منصوب می‌کند؛ اما او با خیانت در امانت، بخش عظیمی از این میراث غنی، شامل هزاران نسخ نفیس خطی را می‌فروشد و این ماجرا با به‌توپ‌ بستن مجلس تنیده می‌شود. شخصیت اصلی دلالی است که به کتاب‌سازی، کتابداری و صحافی و برخی هنرهای مرتبط با کتاب می‌پردازد و مخاطب را از زوایای دیگر از تاریخ کتاب‌پردازی مطلع می‌کند.

محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)

داستان انتشار کتاب

سبک کتاب

زمان و مکان کتاب

داستان از شب به توپ‌بستن مجلس مشروطه در زمان محمدعلی شاه‌قاجار، توسط لیاخوف روسی؛ سرکرده نیروهای قزاق تا دو هفته بعد از آن را شامل می‌شود. دو هفته­‌ای که پُر از ماجرا و تعقیب و گریز است. مکان داستان شهر تهران است که بیشتر وقایع اطراف مدرسه و مسجد سپهسالار و ساختمان مجلس و کوچه­‌ها اطراف و بازار گلوبندک تهران رخ می‌دهد. محله‌ها و بناهایی که مربوط به خاندان عریض و طویل قاجار است. البته نویسنده آنجا که به ترور ناصرالدین شاه قاجار می­‌رسد از شاه­‌عبدالعظیم و بازار و بقعه­‌های اطراف به قدر ضرورت داستان می­‌گوید.[۴]

پیشینهٔ کتاب

بی کتابی غارت نسخه‌های خطی ایرانی در زمان قاجار را روایت می‌کند که چگونه در آشفتگی آن‌ سال‌هااین نسخ خطی ارزشمند به خارج از کشور برده شدند. شرفی خبوشان برای برای نوشتن این کتاب، حتی به سراغ نسخه‌های خطی رفته است و سرانجام پس از دوسال پژوهش، رمانش را قلم‌زد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

پیرنگ

عنصر اصلی «بی‌كتابی» بینامتنیت و تعلیق زمان است. یعنی زمان و مكان و متون و آدم‌ها با هم درمی‌آمیزد و ماجرایی پر فراز و نشیب و معماگونه رقم می‌خورد. خواننده باید سر نخ داستان را پیدا كند و قدم به قدم پیش برود تا بفهمد بیچارگی‌ها و بی‌ارزشی‌ها و بی‌هویتی‌ها و تمام «‌بی»‌های جامعه، زیر سر«‌بی‌كتابی» است. [۵]

شخصیت‌پردازی

شخصیت‌ها با وسواس پرداخته شده‌اند و کاملاً قابل تفکیک هستند.[۶]


الهام از شخصیت‌ها

شخصیت‌های اصلی

شخصیت‌های فرعی

شگرد مؤلف برای روایت از مشروطه‌خواهان، سخن نگفتن از آنهاست. او آنها را در پس‌زمینه روایتش از وقایع دیگر می‌نشاند و با خونسردی و طمأنینه، از زبان دیگران شرح ماجرای محاصره شدن، گلوله‌باران شدن، به توپ بسته شدن، شکنجه شدن، سلاخی شدن، مثله شدن و در نهایت فروشکستن موجوداتی غریب و بیگانه به نام مشروطه‌خواه را نقل می‌کند. او آنها را نمی‌آفریند. مواد لازم برای آفرینش‌شان را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد تا خود دست به خلق تصویر راستین آنها بزند؛ مبارزان شجاع و آرمان‌خواهی که از دل حجره مدارس و شبستان مساجد و دکان بازارها بیرون آمده‌اند تا آخرین قربانی ماران این تاریخ ضحاک‌‌صفت باشند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

بی کتابی از منظر اسطوره‌شناسی

شرفی خبوشان در «بی‌کتابی» اسطوره ضحاک را بازآفرینی کرده است و به‌صورت نمادین در کنار یک واقعه تاریخی به آن پرداخته است. «بی‌كتابی» پیوند تاریخ و ادبیات و اساطیر است که نویسنده اعتقاد دارد هر انسان، ضحاکی درون خویش دارد. حتی روح ناپدری به‌ظاهر فاضل و کتاب­‌خوان میرزایعقوب خاصه­‌فروش هم در آینه دارای مارهای سرشانه است!خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

نثر کتاب

نویسنده زبان تاریخی را برای روایت داستانش به‌کار گرفته­ است. زبانی که لازمه­‌اش پژوهش و تسلط بر نثر و منشآت دوره قاجار است. ضرب‌آهنگ در ریتم کلمات مشهود است و حتی جاهایی برخی اسامی و کلمات در معنایی تازه بازسازی می­‌شود. کلماتی مانند «بمباردمان» که کلمه­‌ای فرانسوی است را به‌جای «بمباران» استفاده می­‌کند و یا از کلمه «یوم التوپ» برای یادآوری روز به توپ بستن مجلس بهره می‌برد. او به‌جای «قمه» در کتاب از «شوشکه» که از کلمه روسی «شاشکار» به زبان فارسی آمده است استفاده می­‌کند. نویسنده با این شگرد نشان می­‌دهد که اجانب و فرنگیان فقط کتاب‌ها را به تاراج نمی‌برند بلکه حتی زبان فارسی را هم مورد هجوم کلمات بیگانه قرار می‌دهند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد شرفی خبوشان درباره نثر این کتاب گفته است: «این زبان ابداعی است و معتقدم که نویسنده باید بگردد و ببیند که چه زبانی می‌تواند آن حس و فضا را القاء کند تا مخاطب بپذیرد آن چیزی که می‌خواند، واقعیت و حقیقت است. یکی از اهداف من این بود که بیاییم و داد نثر را از این تاریخی که با نثر ترجمه، رمان را به ما قالب کرده بستانیم و بگوییم که ما نثری داریم که این توانایی را دارد که خودش روایت‌گر باشد. قابلیت نثر فارسی آنقدر بالاست که ما از آن غفلت کردیم.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه


بی‌کتابی از منظر روان‌شناختی

این رمان هشدار طبیب به جامعه‌ای پر از گسل است. «بی‌کتابی» نام یک بیماری شایع در ملت ماست؛ از مدیر و مسئول تا استاد و کارمند و کارگر و کارخانه‌دار و خانه‌دار و غیره، که اگر به‌زودی علاج نشود، ما را به نابودی و فروپاشی خواهد کشاند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد بی‌کتابی جامعه­‌ای «کتاب­‌نخوان» را نشان­مان می­‌دهد که در آن کتاب تنها متاعی برای خرید و فروش است و مشتری اصلی آن فرنگیان شرق و غرب عالم هستند. نویسنده همچون جراح،اجتماع به‌ظاهر سالم را پیش چشمان خواننده، می­‌درد. این اجتماع فقط منحصر در زمان قاجار و متعلق به جغرافیای خاصی نیست و تمام گستره انسانی در هر زمان و مکانی را شامل می­‌شود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

بی‌کتابی و ارجاعات تاریخی

شرفی خبوشان از به توپ‌بستن مجلس یا «یوم التوپ» از زبان یک نیروی قزاق حاضر در سرکوب مشروطه‌خواهان به‌تفصیل در بی کتابی روایت می‌کند. روایتی از رخدادهای روز شومی که به یوم التوپ می‌شناسیم؛ اتفاقاتی نظیر به توپ‌بستن مسجد سپهسالار و قتل‌عام مشروطه‌خواهانِ پناه‌گرفته در مسجد و اعدام‌ها و خون‌ریزی‌های باغ شاه.[۷]

یوم التوپ به روایت بی‌کتابی
مشروطه را گیر انداخته بودیم. ما آنجا بودیم، مشروطه را گیر انداخته بودیم. مشروطه از ترس می‌لرزید و لابد آن گوشه با دیدن ما خودش را خراب کرده بود. این اولین شکار یوم التوپ ما بود.حرف نزدیم. از جا بلند شدیم. شوشکه‌ها را طرفش گرفتیم. نزدیکش رفتیم. مشروطه پشتش را فشار داد به سه کنج دیوار. تصور کردیم با همان کمر نحیف می‌خواهد دیوار را ویران کند، تار را به هم بریزد، از چنگالمان فرار کند.بعد دیدیم چیزی درخشید. مشروطه همان‌طور نشسته و مچاله، لولۀ تفنگش را به طرف ما گرفت. دستار سیاه باریکی دور سرش بسته بود، محاسن تُنُکی داشت. بلند شد ایستاد، عبایش از دوشش سُر خورد، افتاد پشت پایش. می‌توانستم لرزیدن آن دو پا را که مثل چوب خشک به هم می‌خورد، حس کنیم.مشروطه می‌لرزید. مثل دوک لاغر بود. همه بی‌اینکه به هم بگوییم، می‌دانستیم یوم التوپ اگر تمام شود و قزاق‌ها و سرباز‌ها درِ اتاق را باز کنند، ما را که مخفی شده‌ایم، ببینند، ننگ بزرگی است. (ص: ١٢۴ک)

گزارشی از فروش کتاب

رمان «بی‌کتابی» از نخستین چاپ از زمستان١٣٩۵ تا زمستان١٣٩٧ در پنج نوبت و هر نوبت یک‌هزار نسخه، به ‌چاپ رسیده است و تاکنون پنج‌هزار نسخه از این رمان روانه بازار نشر شده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر

ناشر بی‌کتابی مذاکراتی انجام داده است تا این رمان به زبان‌های عربی و فرانسه ترجمه شود.[۸]


 
نقد «بی‌کتابی» در شهرستان ادب
 
نقد «بی‌کتابی» در کتابخانه عمومی
 
نقد «بی‌کتابی» در حوزه هنری اردبیل
 
نقد «بی‌کتابی» در دانشگاه الزهرا

نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب

 Y محمدرضا شرفی خبوشان و جمعی از داستان‌نویسان مطرح اردبیل همچون رضا کاظمی، محمود مهدوی و امیر رجبی همراه‌با رئیس حوزه هنری استان اردبیل، رمان «بی‌کتابی» را نقد می‌کنند.[۹]

 Y جمعی از نویسندگان و اهالی فرهنگ در موسسهٔ فرهنگی شهرستان ادب حضور یافتند تا از «بی‌کتابی» رونمایی کنند.[۱۰]

 Y محمدرضا شرفی خبوشان در کنار ابراهیم زاهدی که از نویسندگان و منتقدان ادبی است، در نشستی حاضر شدند که کتابخانه پیروزی تهران برگزار کرد تا اعضایش از فرصت نقد و بررسی «بی‌کتابی» بی‌بهره نمانند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

 Yجلسه نقد و بررسی «بی کتابی» در مرکز تبادل کتاب تهران با جضور نویسنده و محمد حنیف به عنوان کارشناس برگزار شد. ضمن این که طبق پوستر اعلام برنامه کاظم بخشایش هم به عنوان دیگر کارشناس این جلسه معرفی شده بود که در این جلسه حضور نداشت.[۱۱]

 Y نقد بی‌کتابی در دانشکده ادبیات دانشگاه الزهرا(س) با حضور نویسنده و مرتضی کربلایی لو منتقد و جمعی از دانشجویان برگزار شد.[۱۲]


اظهارنظرها

حمیدرضاشاه‌آبادی

ابراهیم زاهدی مطلق

امیر رجبی

علی‌اصغر عزتی پاک

محمد قائم‌خانی


نظرات داوری در مراسم‌های گوناگون

داوران جایزه ادبی جلال از رمان این‌گونه تجلیل کردند که:« بی‌کتابی به‌دلیل استفاده از نثری شیوا در خدمت خلقِ شخصیت‌ها و فضای داستان، نگاه نقادانه به جامعه امروز در گستره تاریخ و آفرینش فضایی رازآلود و پررمز و در عین‌حال داستان‌گویی قدرتمند و تصویرسازی بکر به‌عنوان برگزیده می‌شود»[۱۴]


کتابداری از بی‌کتابی می گوید

«بی‌کتابی رمانی که آخرین روزهای سال به همراه بنفشه‌ها، شکوفه‌ها و نسیم بهاری آمد. گاه حس می‌کنم من و راوی یکی شدیم، برای یک کتابدار چیزی لذت بخش‌تر از کتاب و کتابخانه نیست، از این‌رو فکر می‌کنم «بی‌کتابی» محمدرضا شرفی خبوشان واقعاً یک اتفاق خوب و تازه است، نویسنده‌ای ظهور کرده که برای ظلم‌هایی که به کتاب شده وقت گذاشته است.»


شرفی خوبشان و کلاس درس «بی‌کتابی»


بی‌کتابی

تأثیرپذیرفته از

تأثیرگذاشته بر

گزارشی از اقتباس‌های هنری انجام‌گرفته در کتاب

جمله‌های ماندگار کتاب

«این وطن را می‌خواهم چه‌کار وقتی دست یک عده دزد و عملۀ جهال سفاک است؟ مگر از دست این‌ها می‌شود ایران را خلاصی داد؟ یک مشت جهال بیایند جای یک مشت جهال دیگر را بگیرند، بدتر از قبلی‌ها؟ کی دانشش را دارد که این مملکت را اداره کند؟ کو دانایی؟ کو عشق به کتاب؟» (ص: ۵٣ک)

آنچه تاکنون برنده شده

 Y برگزیدهٔ دهمین جایزه ادبی جلال آل‌احمد
 Y برنده سی‌وپنجمین دورهٔ جایزه کتاب سال در سال ۱۳۹۶
 Y برگزیدهٔ هفدهمین دورهٔ انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنی‌پور


منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته‌شده دربارهٔ کتاب)

نوا، نما و نگاه

تصویر از صفحات کتاب

صدای نویسنده

تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)

طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

پیوند به بیرون