بیکتابی
«بی کتابی» رمانی تاریخی بهقلم محمدرضا شرفی خبوشان است که سال ١٣٩۵ منتشر شد و برندهٔ جایزهٔ جلال و سی و پنجمین دورهٔ جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال ١٣٩۶ شده است. این رمان در ۲۶۴ صفحه از سوی انتشارات شهرستان ادب چاپ شده است که ناشر برای ترجمه به زبانهای آلبانی و هندی به توافق اولیه رسیده است.[۱]
بیکتابی | |
---|---|
نویسنده | محمدرضا شرفی خبوشان |
ناشر | شهرستان ادب |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۹۵ |
تعداد صفحات | ۲۶۴ |
موضوع | تاریخی |
سبک | واقعگرا |
نوع رسانه | کتاب |
رمان «بی کتابی» ماجرایی تاریخی را دستمایه خود قرار داده است که در دوران قاجار رخ داده است و عموم مردم از آن بیخبرند. مظفرالدین شاه کتابداری به نام لسانالدوله را به ریاست کتابخانه سلطنتی منصوب می کند اما او با خیانت در امانت، بخش عظیمی از این میراث غنی، شامل هزاران نسخ نفیس خطی را بهفروش می رساند که این ماجرا با بهتوپ بستهشدن مجلس تنیده شده است. شخصیت اصلی دلال کتاب است که در این اثر به کتابسازی، کتابداری و صحافی و برخی هنرهای مرتبط با کتاب میپردازد و مخاطب را از زوایای دیگر از تاریخ کتاب پردازی مطلع میکند.
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب
یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)
گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش
دلیل شهرت
تقدیمشده به
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
چرا باید این کتاب را خواند
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
داستانکها
مجوز
نشر و تغییر نام
جوایز
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
استحال و اقتباس
سالشمار کتاب
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)
داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)
سبک کتاب
پیشینهٔ کتاب
پیرنگ
شخصیتپردازی
نثر کتاب
شرفی خبوشان درباره نثر این کتاب گفته است: «این زبان ابداعی است و معتقدم که نویسنده باید بگردد و ببیند که چه زبانی میتواند آن حس و فضا را القاء کند تا مخاطب بپذیرد آن چیزی که میخواند، واقعیت و حقیقت است. یکی از اهداف من این بود که بیاییم و داد نثر را از این تاریخی که با نثر ترجمه، رمان را به ما قالب کرده بستانیم و بگوییم که ما نثری داریم که این توانایی را دارد که خودش روایتگر باشد. قابلیت نثر فارسی آنقدر بالا است که ما از آن غفلت کردیم. میتوانیم در هر روایتی گوشهای از این نثر را رو کنیم تا به روایت و فضای داستان کمک کند.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
الهام از شخصیتها
شخصیتهای اصلی
شخصیتهای فرعی
گزارشی از فروش کتاب
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
حمیدرضاشاهآبادی
- «توانایی نویسنده در توصیف تاریخ و فضاسازی آن و ایجاد یک روح متمایز از زمان جزو مهمترین نقاط قوت این رمان بوده است. در واقع عرقریزان نویسنده در سطر سطر آن دیده میشود. نویسنده شناخت خوبی از لباسها، ابزارها و صحنه دارد و حوادث را به خوبی روایت میکند. من دوست داشتم در این رمان ردی از امروز آقای خبوشان هم میداشتیم که این رخ نداد.»[۲]
ابراهیم زاهدی مطلق
- «نویسنده برای بیان ماجرا و نقد اجتماعی از زبانی مناسب و نثری خوب استفاده کرده تا ما را به صورت عریان روبهروی خودمان قرار دهد. نویسنده تا کلمه آخر کاملا بر متن مسلط بوده و کلمات را به خوبی در دست دارد، بهطوریکه زبان متن از ابتدا تا انتها کوچکترین تغییری نمیکند.»خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
نقدهای مثبت
نقدهای منفی
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب
- «در نوشتن این کتاب حکم شاگردی را داشتم که آموختم و بر این باورم که هر رمان فرصتی برای آموزش به نویسنده میدهد. در «بیکتابی» من بیشترین نیرو را برای انتخاب واژهها و جمهها گذاشتم و سعی کردم به موقعیت تاریخی روایت نزدیک شوم و یک نثر خاص را به وجود بیاورم. من در نگارش این رمان به صورت نوددرصد محقق و دهدرصد نویسنده عمل کردم. بر این باور بوده و هستم که نوددرصد یک رمان پایه پژوهش نویسنده آن است و نوشتن تنها بیان چیزی که حس میکنیم نیست بلکه ارادهای است برای شناخت بهتر پیرامون و تلاش برای درک آن.»خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند