ترجمه‌های شازده کوچولو

نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۵۴ توسط ماهور (بحث | مشارکت‌ها)

شازده کوچولو به (فرانسوی: Le Petit Prince) داستانی نوشته‌ٔ آنتوان دو سنت اگزوپری است که با تصویرسازی‌های خود نویسنده در سال ۱۹۴۳ به چاپ رسید [۱] در ایران ۱۳۴ ترجمهٔ مختلف از این اثر به زبان‌های فارسی، کردی، ترکی و تالشی موجود است.

ترجمه‌های شازده کوچولو
* * * * *

شازده کوچولو، با ترجمه به بیش از ۳۰۰ زبان زندهٔ دنیا و فروش بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه در سراسر جهان، «کتاب قرن» نام گرفته است. [۱] این اثر در ایران نیز با وجود ۱۳۰ ترجمهٔ فارسی، ۲ ترجمهٔ کردی، ۱ ترجمهٔ ترکی و ۱ ترجمهٔ تالشی، یکی از ترجمه‌شده‌ترین آثار به‌ شمار می‌رود و افراد سرشناسی چون محمد قاضی، احمد شاملو، ابوالحسن نجفی و مصطفی رحماندوست دست به ترجمهٔ آن زنده‌اند.

برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب

محمد قاضی، نخستین مترجم شازده کوچولو، دربارهٔ ترجمهٔ این اثر می‌گوید:
«داستان آشنا شدن من با کتاب شازده کوچولو داستان شیرینی است. آن هنگام که در اداره‌ٔ حقوقی وزارت دارایی به خدمت مشغول بودم، یکی از دوستان باذوق و باسواد، شادروان دکتر امیرجهان بیگلو که تحصیلاتش را در فرانسه انجام داده بود و زبان فرانسه را خوب می‌دانست، روزی در اداره به من گفت کتابی از فرانسه برایش رسیده است که بسیار شیرین و جذاب است و از خواندن آن کلی لذت برده است. به حدی که علاقه‌مند شده است و خیال دارد آن را به فارسی ترجمه کند. من خواهش کردم که اگر ممکن است آن را چند روزی به من امانت بدهد تا من نیز آن کتاب مورد پسند وی را بخوانم و سپس به او برگردانم. دکتر با لطف و محبتی که به من داشت پذیرفت و روز بعد کتاب را آورد و برای مدت یک هفته به من سپرد که پس از آن حتماً کتاب را به او برگردانم. تشکر کردم و وقتی به عنوان پشت جلد کتاب نگریستم دیدم نام کتاب «شازده کوچولو» و اثر نویسنده‌ای به نام آنتوان دو سنت اگزوپری است. بار اول بود که با چنین کتابی برخورد می‌کردم و قول دادم که در ظرف همان یک هفته آن را بخوانم و سپس به او پس بدهم.
آن وقت سال 1333 بود. منزل من در خیابان امیریه، در چهارراه معزالسلطان واقع بود و از اداره که به خانه برمی‌گشتم، در میدان توپخانه سوار اتوبوس می‌شدم و یک‌راست می‌رفتم تا در آن چهارراه پیاده می‌شدم و به خانه‌ام که در سیصد قدمی آن جا بود می‌رسیدم.
آن روز با کتاب دریافتی از آقای دکتر جهان‌بیگلو، پس از تعطیلی اداره، طبق معمول به توپخانه رفتم و سوار اتوبوس شدم و در همان‌جا که در کنار پنجره نشسته بودم کتاب را گشودم و شروع به خواندن کردم. آن‌قدر کتاب را جالب توجه و شیرین و دلنشین یافتم که اصلاً متوجه نشده بودم کی اتوبوس از مسافر پر شد و کی به راه افتاد، فقط وقتی به خود آمدم که به انتهای خط یعنی به ایستگاه راه‌آهن رسیده بود و شاگرد شوفر خطاب به من که تنها مسافر مانده در اتوبوس بودم گفت:
- آقا این‌جا ته خط است، چرا پیاده نمی‌شوید؟
سرم را از روی کتاب برداشتم و اعتراض کردم که: ای آقا، من می‌خواستم در چهارراه معزالسلطان پیاده شوم، چرا حالا به من می‌گویید؟ گفت: آن‌جا هم اعلام کردیم که چهارراه معزالسلطان است، دو سه نفری پیاده شدند ولی شما پیاده نشدید. لابد در آن‌جا هم مثل حالا سرتان با کتاب گرم بود و نفهمیدید.
دیدم حق با اوست، ناچار پیاده شدم و بیش از یک کیلومتر راه را پیاده رفتم. باری، کتاب شازده کوچولو را چندان زیبا و جالب توجه یافتم که دو روزه قرائت آن را به پایان آوردم و تصمیم گرفتم که به ترجمه‌ٔ آن بپردازم. البته خود دکتر جهان‌بیگلو نیز اظهار علاقه به ترجمهٔ آن کرده بود، ولی چون تا به آن دم نه کتابی ترجمه کرده و نه چیزی با نام او به چاپ رسیده بود که مردم او را بشناسند و با نامش آشنا باشند، من حرفش را جدی نگرفتم و شروع به ترجمهٔ کتاب کردم.
هفتهٔ موعود به پایان رسید و او کتابش را از من خواست. من به عذر این که گرفتاری‌های خانوادگی مجال نداده است کتاب را به پایان برسانم و اکنون به نیمه‌های آن رسیده‌ام خواهش کردم که یک هفتهٔ دیگر هم به من مهلت بدهد. اول اعتراض کرد و جداً کتابش را خواست، ولی چون اصرار ورزیدم پذیرفت و تأکید کرد که دیگر مهلت تمدید نخواهد شد و باید حتماً در آخر هفته کتابش را به او پس بدهم. من بی‌آن که بگویم به ترجمهٔ آن مشغولم قول دادم که حتماً تا آخر هفته کتاب را پس خواهم داد و دیگر همه‌ٔ وقت خود را صرف ترجمهٔ آن کردم تا در پایان دوازده روز دیگر کارم به پایان رسید. آن وقت کتاب را بردم و پس دادم و دکتر را با این‌ که از خلف وعدهٔ من کمی دلگیر شده بود خوشحال کردم. ولی وقتی گفتم که آن را ترجمه هم کرده‌ام دکتر سخت مکدر شد و گفت:
- من خودم می‌خواستم این کار را بکنم. شما به چه اجازه و به چه حقی چنین کاری کرده‌اید؟ من که کتاب را برای ترجمه به شما نداده بودم. گفتم: شما تا به حال به کار ترجمه دست نزده‌اید و من به همین جهت حرفتان را جدی نگرفته بودم. به هر حال اگر از یک کتاب دو ترجمه در دست باشد مهم نیست و عیبی نخواهد داشت. اگر هم موافق باشید من حاضرم ترجمهٔ کتاب را به نام هردومان اعلام کنم و ضمناً ترجمه‌ی خودم را هم به شما بدهم که اگر با هرجای آن موافق نباشید به سلیقه‌ٔ خودتان آن‌جا را عوض کنید و سپس بدهید تا کتاب به نام هردومان چاپ شود. گفت: خیر، من می‌خواستم فقط به نام خودم آن را ترجمه کنم و دیگر شازده کوچولو برای من مرده است. خندیدم و گفتم: اگر هم برای شما مرده است من او را برای همه فارسی‌زبانان زنده کرده‌ام[۲]

چاپ در کتاب هفته، دلیل شهرت

ابوالحسن نجفی دربارهٔ عامل شهرت ترجمهٔ قاضی از شازده کوچولو می‌گوید:
«کتاب آقای قاضی به فروش نمی‌رفت و از زمان چاپ تا سال ۱۳۵۸ که آقای شاملو که مسئول مجلهٔ کتاب هفته بودند آن را چاپ کردند،تجدید چاپ نشده بود و بعد از چاپ در این مجله بود که ترجمهٔ آقای قاضی مطرح شد و مورد استقبال قرار گرفت و کتاب ایشان به کرّات تجدید چاپ گردید.» [۳] البته به نظر می‌رسد نجفی در ذکر تاریخ چاد ترجمهٔ قاضی در کتاب هفته اشتباه کرده باشد. هم به این دلیل که شازده کوچولوی چاپ‌شده در کتاب هفته در سال ۱۳۵۸، ترجمهٔ شاملو است و هم این که نجفی در جای دیگری (نشست هفتگی شهر کتاب مرکزی) تاریخ مهر ۱۳۴۱ را برای این رویداد ذکر کرده است.

چرا باید این کتاب را خواند

شازده کوچولو از مهم‌ترین و برجسته‌ترین آثار نمادین محسوب می‌شود. دنیای شازده کوچولو، دنیای نمادها است. به همین دلیل، زبان نمادین اجازه می‌دهد تا اثر به صورت لایه‌های معنایی تا بی‌نهایت گسترده شود. چنان که هرکس با توجه به پیش‌متن‌ها و دریافت خود می‌تواند با یکی از لایه‌های متن مرتبط شود. در واقع، اثر این اجازه را می‌دهد تا مخاطب فعال باشد و لایه‌‌ٔ معنایی مخصوص‌به‌خود را بیافریند و در آفرینش اثر با نویسنده همراهی کند. به همین جهت است که هم کودکان با این اثر ارتباط برقرار می‌کنند و هم بزرگسالان. اتفاق و رخدادهای این روایت نه در بیرون، بلکه در درون افراد صورت می‌گیرد. به همین دلیل شازده کوچولو به مخاطب این امکان را می‌دهد تا به اکتشاف درونی خود بپردازد، اکتشاف جهانی عمیق‌‌تر و گسترده‌تر. شازده کوچولو به شرایط فردی و خرده‌گروهی نمی‌پردازد، بلکه به شرایط انسانی و سرنوشت انسان‌ها می‌پردازد. شازده‌ کوچولو کتاب به‌ظاهر کوچکی است که تناقضات بزرگ روح بشری را در بر دارد.[۴]
از منظر ترجمه، این اثر پس از کتاب مقدس، ترجمه‌شده‌ترین و خوانده‌شده‌ترین کتاب جهان است. هم‌چنین در ایران بسیار مورد استقبال مترجمین و خوانندگان قرار گرفته است و ترجمه‌های متعددی از آن موجود است. همین مسأله، شازده کوچولو را به عنوان موردی مناسب برای پژوهش‌های مختلف در حوزهٔ ترجمه مطرح می‌سازد.

برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

داستانک‌ها

نوجوان‌هاتو را می‌شناسند نه اگزوپری را

مصطفی رحماندوست می‌گوید: « وقتی ناشر کتاب به من پیشنهاد کرد تا «شازده کوچولو» را ترجمه کنم، گفتم دو ترجمهٔ خوب از قاضی و شاملو وجود دارد، اما ناشر گفت، نوجوان‌ها تو را می‌شناسند؛ نه اگزوپری را!» [۵]

جلسات نقد و بررسی

دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی کودک و نوجوان، به نقد و بررسی ترجمه‌های شازده کوچولو اختصاص داشته است که با حضور ابوالحسن نجفی، مترجم این اثر، برگزار شده و گزارش آن با عنوان «اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد» در کتاب ماه کودک و نوجوان منتشر شده است.
همچنین نشست هفتگی باغ کتاب مرکزی نیز در تاریخ ششم تیرماه ۱۳۸۵ با حضور ابوالحسن نجفی و با عنوان «شازده کوچولو، کتاب قرن» برگزار شده است که در بخش‌هایی از آن به ترجمه‌های شازده کوچولو پرداخته شده. گزارش این نشست نیز با عنوان «در نهایت تنهایی» در کتاب ماه کودک و نوجوان به چاپ رسیده است.

دلیل تعدد ترجمه‌های مجدد

انتخاب شازده کوچولو برای ترجمه، بی‌دلیل نیست. در حوزه‌ٔ ترجمه، این کتاب یک پدیده است و مترجمان و زبان‌شناسان دنیا این نکته را به خوبی دریافته‌اند. کوتاهی قصه‌ی سنت اگزوپری و انتزاع مسلّم آن (بیابان و فضای بین سیاره‌ای، به عنوان قلمرو دست‌نخورده‌ٔ تماشایی، مشخصه‌ها و عوامل ابتدایی، مثل گل سرخ، آتشفشان، آب‌پاش، دیوار، مار، روباه، چاه و ...)، ترجمهٔ آن‌را آسان‌تر ساخته است. شاید بتوان یکی از علل موفقیت کتاب را نیز در همین سادگی آن دانست، که خود زمینه را فراهم ساخته است تا ترجمه‌های متعددی از آن ارائه شود. بی‌تردید سادگی و روانی کتاب در جلب مخاطب بی‌تاثیر نبوده و شهرت جهانی آن در جلب توجه ناشران ایرانی برای ارائه‌‌ٔ ترجمه‌های جدیدتر تاثیر به‌سزا داشته است. باید گفت کهنه شدن زبان ترجمه‌های قبلی و گاهی ضعف مترجم قبلی در درک و فهم متن اصلی و ارائه به زبان مقصد، احساس نزدیکی و فهم مترجم یا کاهش و افزایش در حین ترجمه، از عوامل اصلی ترجمه‌ٔ مجدد به شمار می‌روند. علاوه بر آن هر مترجمی ایدئولوژی، تفکر و زبان و سبکی جداگانه دارد. میزان آشنایی و دانش شخص، نگاه زیبایی‌شناختی، خلاقیت و ذهنیت و اندیشه‌‌ٔ او مطرح است و نیز این نکته که در ترجمه‌‌ٔ جدید چگونه با اثر رو‌برو شده است. هر ترجمه فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد؛ اما این که این فراز و نشیب‌ها تا چه اندازه کارا بوده و توانسته است چیز جدیدی را به ترجمه (یا ترجمه‌های قبل) قبل بیفزاید، نکته‌‌ٔ مهمی است که لزوم ترجمهٔ مجدد را توضیح یا رد می‌کند. شازده‌ کوچولو از برجسته‌ترین آثار نمادین محسوب می‌شود و زبان نمادین کتاب موجب می‌گردد که اثر به صورت‌های متعدد توسط مخاطب بازآفرینی شود. در واقع اثر اجازه می‌دهد که مخاطب فعال باشد و برداشت‌های آزاد خود را داشته باشد. همین امر موجب می‌شود که ترجمه‌های متفاوت و درستی از آن ارائه گردد.[۶]

از نگاه مترجمین

ابوالحسن نجفی

ابوالحسن نجفی دو دلیل برای ترجمه‌ٔ دوبارهٔ این اثر برمی‌شمرد:

  • عدم رعایت مراتب زبان در ترجمه‌های قاضی و شاملو
  • وجود غلط و اشتباه در ترجمه‌ها

وی در‌باره‌ٔ دلیل اول می‌گوید: «وابستگی به مراتب زبان یعنی هنگامی که با متنی مواجه می‌شویم، بدانیم مربوط به چه مرتبه‌ای از زبان است. مثلاً در کتب ادبی، الفاظ باید کاملاً معنای خود را داشته باشند و دومعنایی یا چندمعنایی نباشند. بسیاری از متون، چنین ابهامی را برنمی‌تابند. زبان را می‌توان در مراتب گوناگون به کار برد و مترجم باید درک کند که این زبان در چه سطحی است و آیا زبان معیار است یا زبان ادبی. آیا زبان ادبی قابل فهم است یا کلمات منسوخ در آن به‌کار رفته و یا زبان فرهیخته است که توسط فرهیختگان استفاده می‌شود و با زبان معیار متفاوت است. علاوه بر آن، فرهنگ‌هایی درزبان‌های مختلف وجود دارد که مشخص می‌کند که اصطلاح به‌کاررفته، ادبی است یا به سبک فرهیخته تعلق دارد و اگر زبان عامیانه باشد، درجات آن را مشخص می‌کند. به هر حال، از سه ترجمه‌ٔ موجود و مورد بحث [منظور نجفی احتمالا ترجمه‌های قاضی، شاملو و رستگار است]، هیچ‌کدام مراتب زبان را رعایت نکرده‌اند؛ مگر ترجمهٔ دومِ آقای قاضی که تا حدودی این اصل را رعایت کرده است. زبان به‌کاررفته در کتاب شاهزاده کوچولو زبان معیار است که به آن رنگ ادبی داده شده، نه بیشتر از این و فقط لحن ادیبانه دارد. اصلاً یک متن ادبی نیست و زبان آن زبان معیار است. بنابراین باید زبانی ساده انتخاب و لحن شاعرانه به آن داده شود. با این دید، ترجمهٔ اول آقای قاضی را ترجمه‌ای ادیبانه دیده‌ام. پس این یک دلیل بود برای ترجمه‌ٔ اینجانب»[۷]

مصطفی رحماندوست

مصطفی رحماندوست دربارهٔ انگیزه‌اش از ترجمه‌ٔ دوباره‌ٔ شازده کوچولو می‌گوید: «تفاوت اين اثر ترجمه‌شده با ساير آثار اين است كه بيش از ساير ترجمه‌هاي صورت گرفته به متن اصلي وفادار بوده و با نثر ساده‌تر براي نوجوان‌ها قابل استفاده است. كتاب شاهزاده كوچولو تا به‌ حال براي نوجوان‌ها ترجمه نشده بود. [ترجمه شاملو] ادبيات كوچه‌بازاري و عاميانه دارد؛ حتي فهم اصطلاحات و اشاراتش نيز نياز به فهم فرهنگ عامه دارد.»[۸]
وی با اشاره به ضرورت نو شدن ترجمه‌ها می‌گوید: «اثر بزرگ و تاثیرگذاری چون شازده کوچولو، این زیبندگی را دارد که به دست چندین مترجم، ترجمه شود؛ ضمن اینکه هر شخص از نگاه خود به این اثر جاودان نگاه می‌کند و می‌کوشد تا ترجمه‌اش با کارهای پیشین تفاوت داشته باشد. برای مثال، وقتی انتشارات قدیانی به من پیشنهاد کرد تا «شازده کوچولو» را ترجمه کنم، گفتم دو ترجمه‌ی خوب از قاضی و شاملو وجود دارد، اما ناشر می‌گفت، نوجوان‌ها تو را می‌شناسند؛ نه اگزوپری را! من هم دیدم زبان محمد قاضی، بزرگسالانه و نثر شاملو محاوره‌ای و شاعرانه است؛ پس تلاش کردم تا «شازده کوچولو» را به زبان نوجوانان برگردانم. علت اصلی این اتفاق، مهم بودن خود کتاب است؛ چه به لحاظ مفهوم و محتوا چه میزان فروش و تعداد مخاطبان. یکی دیگر از علت‌هایی که موجب وجود چند ترجمه از یک اثر می‌شود، سیستم بیمار توزیع است. هر ناشر، محدودهٔ پخش خود را دارد و به نشر تعداد محدودی کتاب می‌پردازد. در نتیجه انتشار ترجمه‌های متفاوت می‌تواند شمارگان بیشتری از یک کتاب خوب و خواندنی را در حوزهٔ گسترده‌تری در اختیار خوانندگان بگذارد؛ آن هم با کاستی‌های بسیاری که در حوزهٔ پخش کتاب وجود دارد. دلیل آخر این‌ که مترجمان ما به کارهای تازه رو نمی‌آورند و وقتی اثری بازار خوبی داشته باشد به ترجمهٔ چندبارهٔ آن می‌پردازند.»[۵]

اصغر رستگار

اصغر رستگار دربارهٔ علت درانداختن ترجمه‌ای دیگر از شازده کوچولو چنین آورده: «من این کتاب را دوست داشتم و دوست داشتم یک بار هم من آن را ترجمه کنم. داعیه‌ای نداشتم» [۹]

بررسی ترجمه‌ها

سبک نوشتار متن اصلی

متن اصلی شازده کوچولو، متن ساده‌ای است. جمله‌ها نسبتاً کوتاهند و معنی کاملاً روشن و واضحی دارند. دامنهٔ لغاتی که در متن اثر به‌کار رفته، در حدی است که کودک ده‌ساله‌ی فرانسوی، تقریباً با همه‌ی آن‌ها آشناست و خیلی راحت می‌تواند معنی آن‌ها را بفهمد. جمله‌ها همگی نحو عادی دارند. به‌طور کلی، زبان اثر طوری است که نه به زبان ادیبانه گرایش دارد نه به زبان عامیانه و هیچ نوع تکلف یا ذوق‌آزمایی تجربی زبان در آن دیده نمی‌شود اما شعر لطیف و عمیقی در سراسر اثر جاری است. این شعرگونگی عمدتاً به معنا و اندیشه و احساس مربوط می‌شود. اگر معنای جمله‌ها دقیق ترجمه شود و سلاست و شیوایی و یک‌دستی آن‌ها در ترجمه از بین نرود، این شعر لطیف و عمیق هم به‌راحتی حفظ خواهد شد. تقریباً تمامی جمله‌های شازده کوچولو ترجمه‌پذیر هستند و لازم نیست مترجم در ساختار جمله‌های اصلی تغییر زیادی بدهد. [۱۰]

بررسی و مقایسهٔ ترجمه‌ها

از میان ترجمه‌های موجود از کتاب شازده کوچولو، ترجمه‌های قاضی، شاملو و نجفی - که هر سه آن‌ها از زبان فرانسه انجام شده‌اند - شاخص‌تر و شناخته‌شده‌تر هستند؛ از این رو پژوهش‌هایی که درباره ترجمه‌های مختلف شازده کوچولو منتشر شده‌اند، بیشر به این سه ترجمه پرداخته‌اند. در متن حاضر نیز به بررسی و مقایسه این سه ترجمه‌‌‌ٔ اصلی می‌پردازیم.

ترجمهٔ محمد قاضی

اولین و برجسته‌ترین اصلی که قاضی برگردان خود را بر آن استوار کرده است، پایبندی به متن اصلی اثر و رعایت سبک و بیان نویسنده و کوشش برای نزدیک شدن به آن تا حد ممکن است که برگردان او را در گروه برگردان تحت‌اللفظی قرار می‌دهد. دقت در انتخاب ترکیب‌ها و واژه‌های مناسب که در عین نزدیکی به کلمات نویسنده، روان و در عین حال زیبا نیز باشند، به همراه گرایش به استفاده از اصطلاحات معمول چون دست‌و‌پا‌کردن، نفله کردن و ... به منظور ملموس کردن روایت از یک سو و علاقه و توجه به بهره‌گیری از تعبیرات ادبی و شاعرانه از دیگر سو، در نثر قاضی جلب توجه می‌کند. به علاوه ایجاد ارتباطی شایسته میان جملات و پیوستن رشته‌ٔ وقایع به یک‌دیگر از طریق مناسب از هنرهای قاضی است و از تیزهوشی او در توجه به محل قرار گرفتن کلمات در جمله حکایت دارد. از دیگر سو، اندک کلماتی که در متن اصلی نیستند و برافزوده‌ٔ مترجمند، سبب می‌شوند که خواننده داستان را پویاتر و پرجاذبه‌تر حس کند. [۱۱]
در این ترجمه سطح زبانی و سبک متن به درستی انتقال یافته است. مخاطب نیز، در کل، با خواندن ترجمه می‌تواند درک درستی از متن اصلی داشته باشد. تنها در بعضی موارد در گفت و شنودها، از کلمات و اصطلاحات عامیانه استفاده شده است که در متن اصلی جملاتی در سطح معمولی هستند و نه کاملاً خودمانی. در ترجمه‌ٔ قاضی درباره‌ی معادل‌یابی نیز به جز اندک مواردی، واژگانی درست به کار رفته است. زمان افعال نیز در اکثر موارد به درستی با زمان افعال فارسی تطبیق داده شده‌اند. [۱۲] در بین مترجمان، قاضی به زیبایی به دنبال انتقال مفهوم و معنا در عین رعایت سبک ساده و قابل فهم سنت اگزوپری بوده است. در عین حال، ریتم نیز از چشم او دور نمانده و ترجمه‌ای موزون ارائه داده است. [۱۳]

ترجمهٔ احمد شاملو

شاملو نثری محکم و آهنگین و شاعرانه دارد، اما سبک خودش را در ترجمه به‌کار برده است. به طور کلی ترجمه‌های شاملو، ترجمه‌های آزاد محسوب می‌شوند و ترجمه‌های آزاد را هم فقط امثال او باید انجام دهند. به هر حال، می‌توان گفت شاملو نه تنها به سبک اگزوپری وفادار نبوده، بلکه گاه واژگانی اختیار کرده که دور از معنای اصلی آن است. شاملو با تسلطی که بر فرهنگ عامه داشته، زبان ترجمه را بسیار به زبان عامه نزدیک کرده است. [۱۴] در ترجمهٔ او متن موزون بر انتقال دقیق کلام و مفاهیم سبقت داشته و به همین دلیل گاه از کلماتی استفاده کرده است که با توجه به شخصیت‌های داستان مناسب نیستند. تا جایی که می‌توان گفت در ترجمه‌ٔ او شازده کوچولوی واقعی دیده نمی‌شود. [۱۳] در این ترجمه، شازده کوچولو به عنوان کتابی برای بچه‌ها در نظر گرفته شده و برای آن‌ها هم ترجمه شده است. سطح زبانی بسیار تغییر یافته و تا سطح زبان خودمانی پایین آمده است. در این ترجمه با نوعی عامیانه‌سازی روبرو هستیم. همین مسئله ممکن است باعث شود تا خواننده نتواند برداشت درستی از نوع زبان متن اصلی داشته باشد. ولی در ترجمهٔ شاملو دربارهٔ معادل‌یابی اشتباه معنایی در ترجمه وجود ندارد و تنها در بعضی موارد ایرادهایی جزئی به ترجمه وارد است. با این حال، زمان افعال نیز به جز مواردی اندک، در اکثر موارد به درستی از فارسی برگردانده‌شده‌اند. [۱۵]

ترجمهٔ ابوالحسن نجفی

به نظر می‌رسد که زبان نجفی در ترجمهٔ این اثر، کمی فخیم‌تر از زبان اصلی اثر باشد. با توجه به این که کودکان هم مخاطب شازده کوچولو هستند، شاید این موضوع در ترجمه این اثر قابل توجه باشد. در هرحال مترجم سعی کرده است نوعی تعادل را در ترجمه‌اش حفظ کند. [۱۶] این ترجمه تقریباً ایرادهای ترجمه‌های پیشین را رفع کرده، سطح زبانی مناسبی را به کار برده و نیز واژه‌های به‌جا و درستی را انتخاب کرده است. از سوی دیگر زمان افعال نیز در اکثر موارد به درستی با زمان افعال فارسی هماهنگ است. در مجموع می‌توان گفت لزوم ترجمه‌ی مجدد در این جا توجیه شده است. از طرفی کهنه بودن بعضی عبارات و کلمات ترجمه‌ٔ قاضی و نامناسب بودن سطح زبانی ترجمه شاملو، در این ترجمه رفع شده است و همین امر خواننده را به درک بهتری از کتاب فرامی‌خواند. هر چند که از نظر علمی کار مترجمان قبلی رد یا منسوخ نمی‌شود ولی می‌توان گفت که تکرار از سر فایده بوده است. [۱۵]

مشخصات کتاب‌شناختی ترجمه‌ها

ترجمه‌های فارسی

اشخاص حقیقی

  1. ابراهیمی، غزاله، 1394، کارگاه نشر، تهران
  2. ابریشمی، جمیل، 1396، کتاب نغمه و کتاب آترینا، تهران
  3. ابطحی، شادی، 1396، اردیبهشت، تهران
  4. اخوان، محمدعلی، 1393، اخوان خراسانی، تهران
  5. اللّه‌وردی، آذری نجف‌آبادی، 1388، آیینه اندیشه، قم
  6. اسدخواه، مرتضی، 1395، متن دیگر، تهران
  7. افتخارزاده، فرشید، جهان فن، کرج
  8. افسری، فرشته، آسو، 1396، تهران
  9. افشار، نگار، باغ فکر و انسان برتر، 1398، تهران
  10. اقبال‌زاده، شبنم، 1393، آوای مکتوب، تهران
  11. آلوشی، زهرا، 1397، نیک‌فرجام، تهران
  12. امیردیوانی، ابوالفضل، 1397، پرک، قزوین
  13. امینی، فاطمه، 1396، شاپیگان کتاب، تهران
  14. انتظاری، مهرداد، 1394، آراسپ، تهران
  15. اندیشه، بابک، 1384، هنر پارینه، تهران
  16. باطنی، فائزه، 1398، بهنود، تهران
  17. بصیر، رامسس، 1386، دادجو، تهران
  18. بلوچ، حمیدرضا، 1386، مجید، تهران
  19. بهرامی، مریم، 1395، آسمان خیال، تهران
  20. بهرامی حران، محمدتقی، 1393، مصدق، تهران
  21. بهرامی، امید، 1396، آرمانی‌ها، اهواز
  22. بهرامیان، جمشید، 1388، بهرامیان، تهران
  23. بیات، حمیدرضا، 1397، اندیشه کهن‌پرداز، تهران
  24. پایدار، مجتبی، 1392، سالار الموتی، تهران
  25. پژمان، عباس، 1385، هرمس، تهران
  26. پیرزاده، شورا، 1392، ثالث، تهران
  27. تامینی، عباس، 1398، آقای کتاب، تهران
  28. توکلیان، مهسا، 1398، اندیشه فاضل، تهران
  29. تیرانی، زهرا، 1392، آموت، تهران
  30. جاوید، حسین، 1395، نون، تهران
  31. جعفرتبار، خدیجه، 1396، آثار گیتی، تهران
  32. جعفری‌صرافی، سحر، 1394، مهراج، تهران
  33. جوادی‌پور، منیر، 1397، کتاب منیر، قزوین
  34. چراغ‌زاده، فرنوش، 1396، کافل، تهران
  35. حاجی‌باقری، الهام، 1395، آتیلا، قم
  36. حبیبی اصفهانی، فرزام، 1398، آتیسا، تهران
  37. حسینی، فاطمه، 1398، آراستگان، قم
  38. حق‌نبی مطلق، هانیه، 1388، سلسله مهر، تهران
  39. حمیدیان، مهسا، 1395، پایتخت، کرج
  40. خاکیانی، رضا، 1397، کارنامه، تهران
  41. خدابنده، هنگامه، 1397، الماس پارسیان، تهران
  42. خرازیان، مریم، 1394، راهنمای سفر، تهران
  43. خسرویار، داریوش، 1396، آذرین‌مهر، تهران
  44. داودی، ژاسمن، 1397، داریوش، تهران
  45. راحله، شیرین، 1398، آیینه‌ی مهر، تهران
  46. طاهری، حسین، 1395، داریوش، مشهد
  47. رحماندوست، مصطفی، 1384، قدیانی، تهران
  48. رحمتی، میثم، 1396، پر، تهران
  49. رستگار، اصغر، 1378، نقش خورشید، اصفهان
  50. رضائیان، سمانه، 1387، واشقان، تهران
  51. روحانی، علیرضا، 1396، عقیل، تهران
  52. زارع، رضا، 1392، آزرمیدخت، قزوین
  53. زارعی، عباس، 1397، سایه‌گستر، قزوین
  54. زردکانلو، محدثه، 1397، فرشته، تبریز
  55. زمانیان دهکردی، سید امیرعباس، 1398، برتراندیشان، تهران
  56. زندی، حسین، 1396، نوروزی، گرگان
  57. زین‌الدین، حمیدرضا، 1395، رازآور، تهران
  58. سبیانی، مهنوش، 1397، سیمرغ خراسان، مشهد
  59. ستوده، حسین، 1396، تیماج، تهران
  60. سرمدی، فائزه، 1377، شرکت توسعه کتاب‌خانه‌های ایران
  61. سعیدی‌تبار، مرتضی، 1391، ولی، تهران
  62. سلطانیه، بهناز، 1396، نبض دانش، تهران
  63. سیفی، یوسف، 1396، یاران، تبریز
  64. شادلو، عباس، 1397، آرایه‌نگار، تهران
  65. شاملو، احمد، 1358، کتاب جمعه، تهران
  66. شاملو، مریم، 1398، قلم شاملو، تهران
  67. شاهین‌زاده، فاطمه، 1397، اهورا قلم، دزفول
  68. شکری، وحیده، 1395، هفت‌سنگ، گرگان
  69. شهدی، پرویز، 1395، به‌سخن / مجید، تهران
  70. شهابی فراهانی، فهمیه، 1393، نهال نویدان
  71. شیرمحمدی، دانیال، 1397، آوای دانیال، تهران
  72. صادقی، مهدیه، امضا / نقش و نگار، تهران
  73. صامتی، محمدرضا، 1393، سفیر قلم، تهران
  74. صبوری، مریم، 1391، کوله‌پشتی، تهران
  75. صفایی‌راد، معصومه، 1396، کتابستان معرفت، قم
  76. صیفی، الهام، 1397، ارغوان مهر، تهران
  77. طاهری، حسین، 1395، داریوش، تهران
  78. طاهری، رضا، 1393، نخستین، تهران
  79. طهوری، سیدهادی، 1396، هلال نقره‌ای، زنجان
  80. عارفی، نگین، 1397، کابلو، تهران
  81. عزیزی، بهاره، 1392، پیرامید، قم
  82. عزیزی، محمدعلی، 1395، رویای سبز، تهران
  83. علیجانی، کاوه، 1396، ریواس، تهران
  84. غفوری‌ثانی، اسدالله، 1391، رادکان، مشهد
  85. غیوری، حسین، 1395، غیوری، تهران
  86. غیوری، حمیدرضا، 1395، راستین، تهران
  87. غیوری، نازنین، 1397، یونگ، تهران
  88. فاطمی‌سیرت، سیداسلام، 1397، عصر جوان، قم
  89. فرقانی، فاطمه، 1396، رادمان، تهران
  90. فرهنگ‌مهر، الهام، 1396، دنیای آرشید، مشهد
  91. فلاح، سمانه، 1395، طاهریان، تهران
  92. فهیمی، هانیه، 1389، بهزاد، تهران
  93. فولادی، شاهین، 1375، کتاب درنا، تهران
  94. قاضی، محمد، 1333، کتابخانه ایران، تهران
  95. قهرمان، دل‌آرا، 1388، بهجت، تهران
  96. کاشیگر، مدیا، 1395، آفرینگان، تهران
  97. کریمی، شایسته، 1397، ساحل گیسوم، تهران
  98. گرگین، ایرج، 1380، ماهور، تهران
  99. مجلسی، محمد، 1387، دنیای نو، تهران
  100. مجیدی، شهناز، 1392، روشا، تهران
  101. محمدحسینی، محمدرضا، 1393، ژیوار، تهران
  102. محمدی‌مقدم، مهری، 1396، آرادمان، تهران
  103. محمدی، مولود، 1391، بهداد، تهران
  104. محمودی، لیلاسادات، 1393، لاهوت، تهران
  105. مستی، زهره، 1394، نوید ظهور، قم
  106. مسیب‌نژاد، امیر، 1396، آسمان علم، قم
  107. مصدق، لیلا، 1395، فراموشی، تهران
  108. معصومی، زهره، 1398، آوای رعنا، مشهد
  109. مفید، محمدعلی، 1396، آراسته، قم
  110. مقدس‌بیات، مرجان، 1386، اردهال، تهران
  111. ملکی دولت‌آبادی، محمد، 1397، آبدنگ، قم
  112. مملکت‌دوست، دنیا، 1395، فانوس دنیا، تهران
  113. مهدوی‌دامغانی، فریده، 1386، ارس، تهران
  114. مهری، فرشته، 1396، یاری‌گر، تهران
  115. میرزایی، سمانه، 1397، کتاب آوا، تهران
  116. میرعباسی، کاوه، 1395، نی، تهران
  117. نجفی، ابوالحسن، 1379، نیلوفر، تهران
  118. نظرآهاری، فاطمه، 1395، گوهر اندیشه، تهران
  119. نوری، افسانه، 1396، هله، تهران
  120. هاشمی، سعید / هاشمی، محمد، 1395، فرهنگ جامع، تهران
  121. هاشمی‌نژاد راد، سیدعلی، 1398، درج سخن، مشهد
  122. وکیلیان، نعیمه، 1397، امید مهر، مشهد
  123. یاسی‌پور، غلامرضا، 1390، هنر اندیشه، تهران
  124. یداللهی، میلاد، 1395، ابر سفید، تهران

اشخاص حقوقی

  1. انتشارات آپامهر، 1397، قم
  2. انتشارات آوای ما، 1398ف ساری
  3. انتشارات رعنا حبیبی، 1397، کرج
  4. فرادیدنگار، 1394، تهران
  5. انتشارات کلک‌واژه، 1398، تهران
  6. انتشارات میلکان، 1393، تهران

ترجمه‌های کردی

  1. بایزیدی، صلاح‌‌الدین، 1397، مانگ، کرج
  2. جهانی‌اصل، وهاب، 1386، خرمشهر، تهران

ترجمه‌های ترکی

  1. گوزل‌سوی، عزیز، 1398، پارلاق قلم، بناب

ترجمه‌های تالشی

  1. شفیقی عنبران، سیاوش / شفیقی، محسن، 1397، شیران‌نگار، اردبیل

طراحی جلد و تصویرسازی

تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف

منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)

نوا، نما و نگاه

تصویر از صفحات کتاب

صدای نویسنده

طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ «The Little Prince». دانشنامه بریتانیکا. بازبینی‌شده در ۱۶ مرداد ۱۳۹۸. 
  2. سرگذشت ترجمهٔ شازده کوچولو. ۲۳. 
  3. اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد (گزارش دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی). ۱۵. 
  4. در نهایت تنهایی. ۲۶۸. 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ «ترجمه دیگری از «شازده کوچولو» در راه است». 
  6. ترجمه مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی. ۷۸ و ۷۹. 
  7. اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد (گزارش دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی). ۹ و ۱۰. 
  8. «مصطفي رحماندوست: ترجمه من از كتاب شازده كوچولو با نثر ساده‌تر براي نوجوان‌ها قابل استفاده است». 
  9. دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد. ۵۹. 
  10. دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد. ۶۱. 
  11. از شازده کوچولو تا شهریار کوچولو. مرداد ۱۳۹۳. ۲۰. 
  12. ترجمه مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی. شهریور ۱۳۸۹. ۸۰. 
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ بررسی ترجمه‌ی صوت‌واژه‌ها در اثر شازده کوچولو. ۹۹. 
  14. دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد. ۶۴. 
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ترجمه مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی. ۸۱. 
  16. دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد. ۶۵. 

منابع

  • «اسرگذشت ترجمهٔ شازده کوچولو». گلستانه خرداد و تیر ۱۳۸۲، ش. ۱۷ و ۱۸ (خرداد و تیر ۱۳۹۷): ۲۳. 
  • «اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد (گزارش دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی)». کتاب ماه کودک و نوجوان آبان ۱۳۸۲، ش. ۷۳ (آبان ۱۳۸۲): ۱۵-۶. 
  • «در نهایت تنهایی». کتاب ماه کودک و نوجوان آبان ۱۳۸۲، ش. ۱۰۶-۱۰۴ (خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵): ۲۶۵-۲۷۲. 
  • «ترجمه مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی». کتاب ماه ادبیات شهریور ۱۳۸۹، ش. ۱۵۵ (شهریور ۱۳۸۹): ۸۷-۸۲. 
  • اقبال‌زاده، شهرام. [133292/https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage «دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد»]. کتاب ماه کودک و نوجوان، ش. ۱۰۶-۱۰۴ (خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵): ۷۱-۵۵. بازبینی‌شده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸. 
  • [133292/https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage «از شازده کوچولو تا شهریار کوچولو (بررسی تطبیقی سه ترجمه از شاهکار سنت اگزوپری از منظر فن ترجمه و زبان معیار)»]. انشا و نویسندگی، ش. ۴۶ (مرداد ۱۳۹۳): ۲۴-۱۸. بازبینی‌شده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸. 
  • «بررسی ترجمه‌ی صوت‌واژه‌ها در اثر شازده کوچولو». مطالعات زبان و ترجمه، ش. ۱۶ (بهار ۱۳۹۳): ۸۶-۱۰۴. 

پیوند به بیرون