فریدون تولَّلی
فریدون توللی،شاعر نوپرداز، طنزسرا و پایهگذار نوعی خاص از طنز سیاسی در ادبیات نوین ایران است.خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشداو تا سال ۱۳۴۴ در فارس به امور باستانشناسی اشتغال داشت.[۱]
فریدون تولَلَّی |
---|
در جستوجوی مشعل تاریک مردگان
او همانگونه که به هنر شاعری خود دلبستگی داشت شیفتهٔ کاوشهای علمی و فعالیتهای باستانشناسی نیز بود و با دقت و جدیت در این زمینه فعالیت میکرد. یافتن هر پارهسنگ یا شکستهسفال و تندیس و سنگنبشته را کشف بخشی از گذشتههای فراموش شدهٔ در کام زمین مدفون شده و توشهای برای آیندهٔ این مرز و بوم میدانست. برای او کار حفاری و امور مربوط به شناخت ادوار پیشین، همان شور و احساس آفرینش هنری را داشت.[۲] شاید بتوان گفت علت تکرر پرداختن به مرگ و مضمون آن در اشعار توللی تاحدی نتیجهٔ غیرمستقیم سالها سروکار داشتنِ شاعر با آثار فرسودهٔ دیرینهسالِ بازمانده از مردگان است . همین دلبستگی و پیشینه است که باعث میشود علاوه بر شعر باستانشناس-که بخصوص در باب مرگ است- برخی دیگر از آثار توللی نظیر «اندوه شامگاه»، «دخمهٔ راز»، «کوی مردگان» و «درّهٔ مرگ» رنگی از این زمینهٔ ذهنی را به خود بگیرند.[۳]
مرگِ ساکتِ گورکنِ قلعهٔ ویران
در واژگان غنی و زبان شعری توانا و آفرینندهٔ توللی کلماتی مثل «سکوت، مرگ، بوم، مرده، تابوت، گور، گورکن، غار، دخمه، معبد، کتیبه، سرداب، بیغوله، مغاک، قلعهٔ ویران» بارها دیده میشود که این خصیصه بیگمان حکایت از کاوشِ شاعر در فضای آثار باستانی دارد.[۴]
سعدیست که گویا شده در شعر فریدون
توللی تنها از مرگ سخن نمیگوید؛ اشعار غنایی او چنان گرم و شورانگیز است که گویا فریدون هرگز جز به برخورداری از جمال و عشق و کام و مستی به چیز دیگری نیندیشیده است. در اینگونه اشعار شاعریست گرفتار عشق زمینی و سطحی، که از جاذبههای وسوسهخیز عشق با مضمونها و تعبیرات نو شعر میآفریند و تخیلی چنان خوشپرواز و زبانی چنان پرتوان و خلاق دارد که گاه باید پذیرفت «سعدیست که گویا شده در شعر فریدون». اندیشیدن به مرگ و فناپذیری و شیفتگی بیکران و عریان و پایانناپذیر به زیبایی ظاهری، دو جلوه متفاوت از سخن فریدون است. پرویز خائفی، از دوستان توللی در اینباره میگوید: «شاید بتوان گفت در منطق فکری و جوهر ذهنی او و اصولا در کیفیت برداشتهای او از حیات، مرگ را به صورت جزئی لاینفک از کلیت آفرینش دوست میدارد و برآنست که همانگونه که هستی را برای آفرینش زیباییهای هنر پذیرفته و لمس کرده است نیستی را در بطن هستی حس کند و درک نماید و از این جهت توصیف مرگ را توجیهی عقلانی از حتمیتی قابلقبول میداند و واقعیت نیستی را چون ضرورت هستی قابل ستایش میانگارد و آن را گریزگاهی برای پرسشهای فلسفی خود و سرانجام حیرت حافظانه میخواهد و میجوید».[۵]
دیگر مضامین شعر توللی
اوصاف او از مظاهر طبیعت، انتقادات اجتماعی و سیاسی، دلسوزی بر طبقات محروم جامعه، تحلیل احوال درونی، آزردگی از نامردیها-که از آن به زخم نهان تعبیر میکردـ و اندیشه در هستی و نیستی، دیگر موضوعاتی است که توللی در آثار منظوم و منثورش به آن ها پرداخته است.غلامحسین یوسفی، چشمهٔ روشن.
یادمان و بزرگداشتها
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
شفیعی کدکنی
رفتاری که ما با توللَّی کردیم در هیچ جای دنیا با چهرهای چون او نمیکنند. مطبوعات، به جرم ناسپاسیاش نسبت به نیما و بیاعتقادیاش نسبت به استمرار تاریخی شعر نو، با چنان سکوتی از کنار مرگ این چهره درخشان گذشتند که گویی هرگز فریدونی از مادر زاده نشده است. درست است که توللَّی خود با نشر مجموعهشعرهای »پویه« و «شگرف» و «بازگشت» موجب تنزل پایگاه ادبی والای آن جوان پیشاهنگِ طرازاولِ سالهای بعد از شهریور۱۳۲۰ شد ، ولی نباید از یاد ببریم که آن جوان همان خالق دو اثر درخورتوجه «رها» و «التفاصیل» است. بعد از مرگ «توللَّی» همه سکوت کردند تا انتقام نیما را از فریدونِ ناسپاس بگیرند؛ چراکه پس از سالیانی ارادت و شاگردی، در حق استاد ناسپاسی کرده بود، و از سویی دیگر با نزدیک شدن به «اسدالله علم» و با سرودن غزلهای جدول ضربی قاآنیوار، حرکتهای پیشروانهٔ سالهای جوانی خود را عملا زیر سوال برده بود.
پیشاهنگ شعرِ نو
دکتر شفیعی کدکنی میگوید: فرض کنیم سرایندهٔ مجموعه «رها» و «التفاصیل» در همان کودتای ۱۳۳۲ کشته شده یا به مرگ طبیعی درگذشته است؛ در این صورت توللَّی آن جوان پرشور سیواندسالهٔ ناآرام است که مورخان ادبیات قرن حاضر به هیچ روی نمیتوانند پایگاه او را به عنوان یک پیشاهنگ «شعر نو» انکار کنند و تاثیر شگفتآور التفاصیل او را در محافل اجتماعی و سیاسی و ادبیِ آن سالها از یاد ببرند.فریدون در این مرحله از عمر خود، سرآمد همهٔ افراد نسل خود بوده است و بر مجموعهٔ شاعران نسل بعد از خود، بی هیچ استثنایی، تاثیرگذار.
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
ورود به عالم سیاست
نخستین ورود توللَّی به عرصهٔ سیاست در بهمنماه ۱۳۲۲ بود. زمانیکه به همراه « جعفر ابطحی»، « رسول پرویزی»، « مهدی پرهام»، « حسن امداد»، « محمد باهری» و «مهدی حمیدی» جمعیت آزادگان فارس را شکل داد. این جمعیت در نخستین گام خود وارد مبارزات انتخاباتی دورهٔ پانزدهم مجلس شورای ملی شد. که علیرغم تبلیغات گسترده جهت انتخاب «حسامزاده پازارگاد» با شکست مواجه شد.[۶]
تبعید به بستک لار
توللَّی با افشاگری های خود علیه شیوهٔ انتخاباتی نمایندگان راه یافته به مجلس، به طور جدی وارد سیاست شد. همین افشاگری ها باعث شد تا در اوایل سال ۱۳۲۳ به بستک لار تبعید شود. اما مدتی بعد به تهران گریخت و سپس به شیراز بازگشت.[۷]
المنة لله که از این شعبده جستیم!
حزب توده در دهم مهرماه ۱۳۲۰ تاسیس شد. این حزب را کسانی پایهگذاری کردند که عملا از لحاظ فکر و اندیشه، عقیده و آرمان، خط مشی سیاسی و اجتماعی و تضاد طبقاتی هیچگونه تجانسی با یکدیگر نداشتند.[۸]توللَّی پس از جریان تبعید به لار و گریختن به تهران و سپس بازگشت به شیراز با توجه به اصول بهظاهر مترقی حزب و رسالتی که در آن زمان برای خویش احساس میکرد عضویت در آن حزب را پذیرفت. شش سال تمام در فارس، منطقه نفوذ امپریالیسم انگلستان، با استبداد داخلی و استعمار خارجی به مبارزه پرداخت و کارگزاران داخلی آن را رسوا کرد، اما به تدریج متوجه شد که گردانندگان ردهبالای حزب و مطبوعات وابسته به آن راه و روش حزب توده را به جهتی گرایش میدهند که حزب کمونیست شوروی به آنها دیکته میکنند و هرچه زمان میگذشت این جریان بیشتر آشکار میشد.[۹]قتی ماهیت حزب توده بر توللی و دیگر روشنفکران مستقل هویدا شد، و انتقادات صریح و جدی و تند و کوبنده از کادر مرکزی حزب آغاز شد، چون تعزیهگردانان حزب نتوانستند در مقابل اعتراضات و افشاگریهای عناصر مستقل، پاسخ مستدل و منطقی بدهند سرانجام »خلیل ملکی« که از اعضای گروه پنجاهوسه نفر و پایهگذاری حزب و متفکران بنام سیاسی و اجتماعی و مبارزان ضداستعماری بود، اعلامیه انشعاب را صادر کرد و »فریدون توللی« جزء اولین کسانی بود که این اعلامیه را امضا نمود.[۱۰]و به همراه جلال آلاحمد، انور خامهای، رسول پرویزی و خلیل ملکی از حزب توده جدا شد. توللَّی با چاپ «بردگان سرخ» به نکوهش حزب توده پرداخت.[۱۱]
نقش توللی در ملی شدن صنعت نفت
از آنجا که نهضت ملی شدن صنعت نفت نهضتی بود اصیل و مردمی که سرانجام پوزه امپریالیسم انگلستان و آمریکا را به خاک مالید و شاه و دربار و عوامل مزدور و جیرهخوار اجانب را رسوا کرد، فریدون توللی از همان آغاز با این نهضت ملی همراه شد و در روزنامهٔ صدای شیراز با مقالات تند و آتشین خود از آرمانهای ملی و وطنی و حقوق اجتماعی مردم میهن خویش دفاع نمود. مقامه «نفت» یکی دیگر از مقامات بجای ماندنی اوست که یادگار آن دوران است. «...و نفت بر وزن جَفت، آتشین آبی را گویند که نیاشامند و بر جای زیت در مخزن سراج ریزند و فتیله نهند و بسوزانند و جلبات ماتم از رخسار نوعروس شب برگیرند و تیرگیها زائل دارند و شعلهٔ نفت را خاصیتی است که در زیت و شموع بنا شد...»[۱۲]
مخالفتهای سیاسی
قوامالسلطنه
«قوامالسلطنه» در دورهٔ نخستوزیری خود به منظور مقابله با حزب توده و بازگرداندن آذربایجان به پیکر میهن و جلوگیری از انتزاع سایر مناطق ایران، از جمله کردستان که اعلام خودمختاری کرده بود، در تاریخ هشتم تیرماه ۱۳۲۵ حزب دموکرات ایران را تاسیس نمود. رهبری کل حزب را خود «قوام» عهدهدار بود. فریدون توللَّی در دو مقامه «قوامالسلطنه» و «عباس شاهنده» ـ پاانداز حزب دموکرات و عنصر فاسد و خیانت پیشهای که بعدا از غلامان حلقهبهگوش شاه و مدیر روزنامهٔفرمان و جاسوس سرویسهای اطلاعاتی غرب گردید ـ علیه قوام و حزب او به مبارزه پرداخت.
«...در مکائدالرجال خواجه حسین ورّاج مسطور است که قوامالدین عمر نفت باز ریایی را به پرورش «افعی» رغبتی تام و شهوتی مالاکلام بود که از جهت تربیت معارک فساد و مدارک عناد کسان به مدائن فرستاد و صندوقها بدیشان سپرد تا افاعی هر بلد به مساعی فراوان گرد آورند و گسیل دارالخلافه کنند...»
تا نپنداری که در افسونگری بیمایهام | مارها آوردهام از هر دیاری رنگرنگ | |
مار زنگی، مارجنگی، مار سرخ جعفری | گرزه مار عینکی، بیعرضه مار بیشرنگ | |
مار زیبا چون عروسی دلنشین در حجلهگاه | مار سرکش چون دلیری خشمگین هنگام جنگ | |
مار غران چون پلنگی جسته از زنجیر دام | مار پران چون رها از شصت صیادان خدنگ | |
مار زخمی، در پی فرصت که خیزد بر حریف | مار اخمی، اخمها درهم دل از اندیشه سنگ | |
مار افیونی ز خاطر برده سودای ستیز | مار بنگی، مهربان گردیده از تاثیر بنگ | |
مر مرا پروای این ماران کجا باشد که من | اوستادی چیرهدستم در همه نیرنگ و رنگ | |
هان به خویش آیید و رخشان قدرت من بنگرید | تا دراین مجلس به رقص آرم همه ماران به زنگ |
همچنین زمانیکه «قوام السلطنه» با حیلهگریها و نیرنگهای سیاسی توانست با ائتلاف حزب توده، حزب ایران و حزب دموکرات در تاریخ ۱۰/۵/۱۳۲۵ کابینه چهارم خود را تشکیل دهد و خود به عنوان نخستوزیر، سرپرستی وزارتخانههای خارجه و کشور و رهبری کل حزب دموکرات را به عهده بگیرد،[۱۳]توللَّی با چاپ قطعهٔ «ذیمقراط» و «اشرافی» مبارزهٔ قلمیاش را با دولت قوام به اوج رساند.[۱۴] در جریان استعفای دکتر مصدق در ۲۶تیرماه۱۳۳۱ و انتخاب قوامالسلطنه برای نخستوزیری برای ششمین بار، و انتشار اعلامیهٔ شدیدالحن و توهینآمیز او به ملت ایران، دکتر مصدق و نهضت ملی با انتشار بیانیهای ملت را به مقاومت و مقابله با دربار تشجیع نمودند. و سرانجام دراثر پایداری دلیرانه ملت که منجر به قیام خونین سیتیر۱۳۳۱ شد ستاره دولت قوام به افول و خاموشی گرایید. دکتر مصدق با پشتیبانی ملت و مجلس دوباره نخستوزیر و آیتالله کاشانی رئیس مجلس شورای ملی شد . فریدون توللی مقامهای تحت عنوان «کابینه» منتشر میکند و وجه تمایز کابینه صالحه «دکتر مصدق» و کابینهٔ مفسده «قوامالسلطنه» را به زیبایی رقم میزند.
سیدضیاءالدین طباطبایی
سیدضیاالدین طباطبایی نیز از قلم معترض و تندوتیز توللی در امان نمیماند. توللی با نگارش مقامات «عراده»، «حلقه»، «فلاخن»، «بخارا» طباطبایی را در دوره دوم فعالیت سیاسیاش پس از شهریور ۱۳۲۰ و مراجعتش از فلسطین، مخاطب خاص خود قرار داده و داغ دل ملت ایران را تا اندازهای التیام میبخشد.[۱۵]او همچنین رسالهٔ «عنعنیه» یا مشت ومال سید را در مقابل عنعنات ملی سیدضیاءالدین طباطبایی نوشت.[۱۶]
مبارزهٔ توللَّی با کارگزاران استعمار و عناصر ارتجاعی منطقه فارس
لبه تیز حمله توللی در مقامه «رقص شرقی» متوجه «قوامالملک» و «شرقی» است که در آن زمان در روزنامه خویش از او پشتیبانی مینمود. مقامه «حرامیان ابیرود»، روشنگر نابسامانی و ازهمگسیختگی و فقدان امنیتی است که در استانداری قوام الملک، فارس و فارسی را به فنا و نابودی محکوم میساخت. و مقامه هزلآلودِ «باشگاه» تصویر گویا و تکاندهندهای است از محلی بنام باشگاه سعدی که جاسوسان خارجی و ایادی داخلی آنها و اشراف دیوسیرت با تجاهر به فسق از هیچگونه زشتکاری و فساد اخلاقی در مهد دانش و دین و فرهنگ و تمدن، شیراز، فروگذار نمی نمودند.[۱۷]
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
فیلم ساخته شده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و کتابشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست آثار
جوایز و افتخارات
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر
ناشرانی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
منبعشناسی
منابعی که دربارهٔ فرد و آثارش نوشته شده است. (شامل کتاب، مقاله و پایاننامه)
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ غلامحسین یوسفی، چشمهٔ روشن، ۶۰۸.
- ↑ غلامحسین یوسفی، چشمهٔ روشن، ۶۰۷.
- ↑ غلامحسین یوسفی، چشمهٔ روشن، ۶۰۸.
- ↑ غلامحسین یوسفی، چشمهٔ روشن، ۶۰۸.
- ↑ غلامحسین یوسفی، چشمهٔ روشن، ۶۰۹.
- ↑ {{یادکرد ژورنال|عنوان=فریدون توللَّی در چند ماه پس از کودتای ۲۸مرداد|ژورنال= بخارا(ویژهنامهٔ فریدون توللَّی)|سال=۱۳۹۰|ص=۲۱۵}
- ↑ «فریدون توللَّی در چند ماه پس از کودتای ۲۸مرداد». بخارا(ویژهنامهٔ فریدون توللَّی)، ۱۳۹۰، ۲۱۶.
- ↑ تبریزی شیرازی، نقش فریدون توللَّی در ادبیات سیاسی و اجتماعی دوران دیکتاتوری محمدرضا شاهی، ۱۲۸.
- ↑ تبریزی شیرازی، نقش فریدون توللَّی در ادبیات سیاسی و اجتماعی دوران دیکتاتوری محمدرضا شاهی، ۳۱-۳۰.
- ↑ تبریزی شیرازی، نقش فریدون توللَّی در ادبیات سیاسی و اجتماعی دوران دیکتاتوری محمدرضا شاهی، ۱۳۴-۱۳۲.
- ↑ «فریدون توللَّی در چند ماه پس از کودتای ۲۸مرداد». بخارا(ویژهنامهٔ فریدون توللَّی)، ۱۳۹۰، ۲۱۶.
- ↑ تبریزی شیرازی، نقش فریدون توللَّی در ادبیات سیاسی و اجتماعی دوران دیکتاتوری محمدرضا شاهی، ۲۲۳-۲۲۲.
- ↑ تبریزی شیرازی، نقش فریدون توللَّی در ادبیات سیاسی و اجتماعی دوران دیکتاتوری محمدرضا شاهی، ۱۵۰-۱۴۹.
- ↑ «فریدون توللَّی در چند ماه پس از کودتای ۲۸مرداد». بخارا(ویژهنامهٔ فریدون توللَّی)، ۱۳۹۰، ۲۱۶.
- ↑ تبریزی شیرازی، نقش فریدون توللَّی در ادبیات سیاسی و اجتماعی دوران دیکتاتوری محمدرضا شاهی، ۱۶۵.
- ↑ «فریدون توللَّی در چند ماه پس از کودتای ۲۸مرداد». بخارا(ویژهنامهٔ فریدون توللَّی)، ۱۳۹۰، ۲۱۶.
- ↑ تبریزی شیرازی، نقش فریدون توللَّی در ادبیات سیاسی و اجتماعی دوران دیکتاتوری محمدرضا شاهی، ۲۳۲.