بازاندیشیِ زبان فارسی
بازاندیشیِ زبان فارسی مجموعۀ نه مقاله از داریوش آشوری است که طی بیست سال پژوهش و اندیشهگری وی نگاشته شدهاند. این کتاب کوششی است برای اندیشهٔ تحلیلی و منطقی و دور از احساساتیگری دربارۀ زبان و خط فارسی. این مقالات بر روی هم دو جنبه از مسائل زبان فارسی شامل مسائل تاریخیفرهنگی و مسائل فنی و ساختی را دربرمیگیرد.
بازاندیشیِ زبان فارسی | |
---|---|
تصویر روی جلد چاپ اول کتاب | |
نویسنده | داریوش آشوری |
ناشر | نشر مرکز |
تاریخ نشر | ۱۳۷۲ |
شابک | 978-964-305-236-2 (چاپ نهم) |
تعداد صفحات | ۱۷۴ صفحه |
موضوع | زبانشناسی نثر معاصر مسائل زبان فارسی در رویارویی با مدرنیته |
سبک | مجموعه مقاله |
نوع رسانه | کتاب |
طراح جلد | محمدعلی بنیاسدی |
اولین چاپ این کتاب در سال ۱۳۷۲ شامل نه مقاله بوده است، اما در چاپ دوم کتاب در سال ۱۳۷۵ با اضافه شدن مقالۀ «سرهمنویسی و جدانویسی» عنوان فرعی کتاب به ده مقاله تغییر یافت. نوشتن مقالات این مجموعه از نیمه نخست دهه ۵۰ آغاز شده و تا نیمه نخست دهه ۷۰شمسی ادامه یافته است. برخی از مقاله ها بیشتر به جنبۀ تاریخی و جامعهشناختی مسائل زبان فارسی میپردازند و مسئلۀ زبان را در بستر بحران تاریخ و فرهنگ ما بررسی می کنند و برخی دیگر چارهجوییهایی هستند برای بازسازی و نوسازی زبان، زدودن کم-و-کاستیهای آن و به کار گرفتن سرمایههای آن تا بتواند از عهدۀ بیان اندیشه علمی و فلسفی امروز برآید. آشوری دراین کتاب بیپروا و با صراحت تمام به بیان نظراتش پیرامون بیماریها و معایبی که در طی سدهها گریبانگیر زبان و نثر فارسی شده است و همچنین به نقد و بررسی رویکردهای مختلفی که در زمینه بازسازی و اساساً در برخورد با نثر مدرن وجود دارد، میپردازد.
مقالات این کتاب عبارتاند از:
« | پیرامون نثر فارسی و واژهسازی»، «پسوند ایسم و مسئلۀ برابریابی برای آن در فارسی»، «نگاهی دیگر به دگردیسی زبان فارسی»، «روح علمی و زبان علمی»، «بازاندیشی زبان فارسی»، «دگرگونی واژگان فارسی»، «چند پیشنهاد درباره روش نگارش و خط فارسی»، «زبان فارسی و کارکردهای تازۀ آن»، «علم و زبان علمی»، «سرهمنویسی و جدانویسی»[۱] | » |
«این مجموعه بر روی هم نشاندهندۀ کوشش ذهنی است که از مرحله برخورد با شکاف واژگانی و بیانی زبان ما در حوزۀ ترجمۀ مفاهیم علمی و فلسفی مدرن و آگاهی به کم-و-کاستیها و ناتوانیهای زبانی، به مرحلۀ توجه بهمعنای تاریخی و فرهنگی این شکاف رسیده که در زبان نیز بازتاب ویژه و بسیار پراهمیت خود را دارد. یعنی سرانجام به درهم تنیدگی تمامی جنبههای مسئله توجه کرده است و به اینکه بحران اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و گذار از یک صورت زندگانی تاریخی به صورت دیگر در زبان نیز همانگونه بازتاب دارد؛ و گذار زبانی نیز یکی از وجههای اساسی و ناگزیر گذارهای دیگر است و آگاهی به آن و فراهم آوردن وسایل آن همان اندازه اهمیت دارد که جنبههای دیگر این گذار.»[۲]
سرنخ
خاستگاه گرایش آشوری به مسائل زبان فارسی
داریوش آشوری در گفتوگویی خاستگاه حساسیت خود در برابر مسائل زبان فارسی را این چنین بیان کردهاست:
- حساسیّت در برابرِ مسائل زبان فارسی خیلی زود، در سنِ چهارده-پانزده سالگی در من شکفت. و آن هنگامی بود که در کلاسِ دوم دبیرستانِ البرز برایِ آموختنِ زبانِ فارسی کلیله و دمنهی نصرالله منشی را درس میدادند. من از همان زمان نسبت به یاوهنویسیهای «نثرِ مصنوع» و عربیچپانیهای بیمزه و بیربط در نثرِ فارسی حساس شدم. البته در سالهای بعد آشنایی با نوشتههای احمد کسروی و دیدگاههایِ زبانیِ او هم این زمینه را در ذهنِ من نیرومند کرد.[۳]
آشوری در گفتوگویی دیگر با مسعود لقمان نویسنده کتاب ''ایران در گذر روزگاران'' در این باره توضیح بیشتری میدهد:
- در دورانِ دبستان و دبیرستان استعدادِ نویسندگی و کشش به آن در من نمایان شد. از ۱۹ سالگی به قلم زدن در مطبوعات پرداختم. آموختنِ زبانِ انگلیسی و مطالعه در قلمروِ علومِ سیاسی و فلسفه به آن زبان و دست بردنِ به ترجمه هم حسّاسیّتِ مرا به زبان و چندـوـچونِ آن افزونتر کرد. امّا یک رخداد بزرگ در زندگیِ من، این توجّه و حسّاسیّت را بسیار بیشتر کرد. آن رویداد آشنا شدن با غلامحسینِ مصاحب و پروژهیِ دایرةالمعارفِ فارسی بود که در مؤسسهیِ انتشاراتِ فرانکلین انجام میشد. در سالِ ۱۳۳۹، من دانشجویِ «دانشکدهیِ حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی» در دانشگاهِ تهران بودم و مصاحب میخواست دو همکارِ جوان برایِ کار در دایرةالمعارف بیابد. با معرفیِ دوستام، ابراهیـمِ مکلا که او هم دانشجویِ همان دانشکده بود و در دایرةالمعارف کار میکرد، من و فریدونِ بدرهای، با دادنِ امتحانی در ترجمه از انگلیسی، پذیرفته شدیم. کار کردن در دایرةالمعارف زیرِ نظرِ مصاحب و آشنا شدن با کارِ علمیِ جسورانه و نوآورانهای که او میکرد، برایِ ذهنِ جوانِ من سخت آموزنده و انگیزنده بود. دورانِ نزدیک به دو سالهای که من آنجا کار کردم، بیش از تمامِ دورهیِ درسِ دبیرستانی، دانشگاهی و دورهیِ دکتریای که ناتمام رها کردم، برایام آموزنده بود. یکی از جنبههایِ بسیار اساسیِ کارِ مصاحب، اندیشیدن به مسائلِ زبانی و به ویژه حوزهیِ ترمشناسی در زمینهیِ علومِ ریاضی، طبیعی، انسانی و مسائلِ عامِ واژگانی برایِ برگرداندنِ مقالهها از انگلیسی به فارسی بود. آنجا بود که من با گسترهیِ عظیمِ واژگانِ مدرن و تنگناهایِ زبانِ فارسی برایِ برگردانِ آن آشنا شدم. این آشنایی تخمِ کنجکاوی و راهیابیای را در ذهنِ من کاشت که در دهههایِ بعد هرچه ریشهدارتر و نیرومندتر شد.[۴]
خلاصۀ فشرده کتاب
نویسنده کتاب گرفتاری امروز زبان فارسی را ناشی از برخورد با تمدن مدرن و نیازهای زبانی آن میداند. [۵] در جایجای کتاب نویسنده تلاش میکند تا نشان دهد دگرگونیهایی که در زبان رخ میدهد مرتبط با دگرگونیها در جهانی است که زبان و صاحبانش در آن به سر میبرند. وی همچنین در چند جای کتاب به مسأله نثر فارسی و سیر تحول آن از منظر تاریخی میپردازد.
نویسنده این کتاب در تلاش است تا دو راه بازسازی و نوسازی زبان فارسی را نشان دهد. یکی برخورد سنجشگرانه با میراث ادبی زبان فارسی و جداسازی بهنجار آن از نابهنجارش[۶] و دیگری، بررسی و به کارگیری مایههای درونی زبان فارسی برای بازگرداندن زبان فارسی به سرِ خانۀ اصلی واژگان و دستور خود و بهرهگیری از راهنماییهای اهل علم در زمینۀ زبانشناسی.[۷]
چرا باید این کتاب را خواند
با خواندن ترجمههای داریوش آشوری برای مثال از کتابهای نیچه، عموماً در ذهن افرادی که در زمینۀ مسائل زبان فارسی تعمق و تأملی نداشتهاند، تصوری مبنی بر وجود اغراق در دقت نظر آشوری در ترجمهها شکل میگیرد. مطالعۀ کتاب بازاندیشی زبان فارسی ما را با مسائلی که در ارتباط زبانی با تمدن مدرن داریم، آشنا میکند. این موضوع به خصوص وقتی اهمیت پیدا میکند که مشاهده میکنیم امروزه بازار ترجمههای نادقیق و با سرعت بالا در میان خوانندگانی که کتابهای متفکرین غربی را صرفا برای اطلاع از نظرات آنها مطالعه میکنند رونق پیدا کرده است.
البته برخی از مسائلی که نویسنده این کتاب در باب ترجمۀ کتابهای غربی مطرح میکند، اگر آغاز جنبوجوش برای بازسازی زبان را در ابتدای این قرن در نظر بگیریم، با گذشت حدود یک قرن، حل شده و تغییرات لازم در زبان فارسی و واژگان علمی و فلسفی پذیرفته شده است اما با موج جدید تحولات ارتباطی در دو دهه گذشته در جهان، ما همچون همه جهانیان دوباره در میانۀ موج جدیدی از تحولات زبانی و در پی آن تحولات معنایی قرار گرفتهایم. با این حساب بازخوانی دوباره تأملات اندیشمندان زبانشناسی پیرامون دگرگونیهای زبان پس از سالها، ضروری مینماید.
سبک کتاب
همانطور که پیش از این گفتیم کتاب بازاندیشی زبان فارسی مجموعه مقاله است. دکتر معصومی همدانی در مقالۀ «داریوش آشوری: روشنفکر تکرو» دربارۀ این سبک خاص آشوری یعنی مقالهنویسی این چنین توضیح داده است:
«[آشوری] به مقاله به عنوان یک نوع ادبی که با وضع اجتماعی ما و نیز با شیوۀ تفکر خود او سازگارتر است نگاه کرده و از همین روست، که باز با یکی دو استثنا، عمدۀ کتابهایی که از او منتشر شده مجموعۀ مقاله است. آشوری مقالهنویس است و مقاله (به معنای essay در انگلیسی) پاسخی است که نویسنده به مسئلهای میدهد که پاسخی سریع و روشن میخواهد و مقالهنویس کسی است که یا مجال اندیشیدن بیش از حد دربارۀ یک موضوع را ندارد یا بر این اعتقاد است که موضوعی که دربارۀ آن مینویسد هنوز آنقدر پرورده نشده و حدودش به آن اندازه روشن نیست که بتوان دربارۀ آن نظریه پردازی تمامعیار کرد و حاصل آن را به صورت کتابی مفرد در دسترس خوانندگان قرار داد. بنابراین هرچند مقاله های آشوری از دستاوردهای نظری خالی نیست، نمیتوان او را در یکی از حوزههای بسیاری که دربارهشان قلم زده نظریهپرداز دانست. آشوری در جامعهشناسی و نقد ادبی و فلسفه و زبانشناسی نظریۀ خاصی نیاورده است و قصد آوردن آن را هم نداشته است؛ اما مقالات او سرشار از تأملها و جرقههای فکری و عناصری مفهومی است که هرکس که بخواهد در این حوزهها نظریهپردازی کند باید آنها را به دقت بخواند و در آنها تأمل کند.» [۸]
پیشینهٔ کتاب
این کتاب، نخستین بار در سال ۱۳۷۲ با نام "بازاندیشی زبان فارسی: نه مقاله" انتشار یافت. این مجموعه، شامل سخنرانیها و مقالههایی میشد که داریوش آشوری آنها را در طی دو دهه ارائه کرده و در مجلهها و نشریههای مختلف چون نگین، رودکی، نشرِ دانش، نقدِ آگاه و کلک به چاپ رسانده بود. در چاپ دوم این کتاب در سال ۱۳۷۵، با اضافه شدن مقالۀ جدیدی به آن، نام فرعی آن به ده مقاله تغییر یافت. نام این مقاله، "سرهمنویسی و جدانویسی" بود و پیشتر، در همان سال، در مجلۀ نگاه نو، نشر یافته بود.[۹]
تاریخ نشر پیشین هر یک از مقالاتی که در کتاب بازاندیشی زبان فارسی جمعآوری شدهاند به این قرار است: [۱۰]
- مقالۀ «پیرامون نثر فارسی و واژه سازی» نخست با عنوان «فارسی دری و فارسی دری وری» در سال ۱۳۵۵ در مجله نگین به چاپ رسیده و سپس در سال ۱۳۵۶ همراه با مقالۀ «پسوند ایسم» با عنوان دو مقاله به دست انتشارات آگاه به صورت کتاب انتشار یافته است.
- مقالۀ «پسوند ایسم» نخست در سال ۱۳۵۵ در مجلهٔ رودکی و سپس در مجموعه دو مقاله نشر شده است.
- مقالۀ «نگاهی دیگر به دگردیسی زبان فارسی» نخست در سال ۱۳۶۱ در «سمینار نگارش فارسی»، که مرکز نشر دانشگاهی برگزار کرده بود، به صورت سخنرانی ارائه شده و سپس در شماره پنجم، ۱۳۶۲ مجلهٔ نشر دانش به چاپ رسیده است.
- مقالۀ «روح علمی و زبان علمی» نخست به صورت سخنرانی در سال ۱۳۶۳ در «دومین سمینار نگارش فارسی» که مرکز نشر دانشگاهی برگزار کرده بود به صورت سخنرانی ارائه شده و سپس در مجلۀ نشر دانش، سال پنجم شماره سوم ۱۳۶۴ به چاپ رسیده است.
- مقالۀ «بازاندیشی زبان فارسی» نخست در نشریهٔ نقد آگاه، (مجموعه مقالات) انتشارات آگاه، سال ۱۳۶۱ به چاپ رسیده است.
- مقالۀ «دگرگونی واژگان فارسی» نخست به صورت سخنرانی در سال ۱۹۸۸ در انجمن ایرانیان دانشگاه آکسفورد ایراد شده و سپس به بزرگداشتنامۀ دکتر غلامحسین صدیقی پیشکش شده است.
- مقالۀ «چند پیشنهاد درباره روش نگارش و خط فارسی» نخست در مجلۀ نشر دانش سال ششم، شماره ششم، ۱۳۶۵ به چاپ رسیده است.
- مقالۀ «زبان فارسی و کارکردهای تازۀ آن» نخست در مجلۀ نشر دانش سال هفتم، شماره چهارم، ۱۳۶۶ به چاپ رسیده است.
- مقالۀ «علم و زبان علم» نخست در مجلهٔ کلک شماره ۴۲ سال ۱۳۷۲ به چاپ رسیده است.
- مقالۀ «سرهم نویسی و جدانویسی» نخست در مجلهٔ نگاه نو، شماره ۲۶ سال ۱۳۷۵ منتشر شد.
گفتنی است که مقالۀ «زبان فارسی و کارکردهای تازۀ آن» همچنین در کتاب «دربارۀ زبان فارسی؛ برگزیده مقالههای نشر دانش (۷)» زیر نظر نصرالله پورجوادی نیز به چاپ رسیده است.[۱۱]
خلاصهٔ مفصلتر کتاب
در این جا خطوط کلی چند مقاله از مقالات کتاب را ترسیم خواهیم کرد:
در مقالۀ اول نویسنده با بررسی تاریخ نثر فارسی از سدههای آغازین پس از اسلام تا قرن نهم سرچشمههایی برای بهکرد نثر فارسی را معرفی میکند. سپس به بررسی تحول در نثر فارسی در دوران مشروطه میپردازد. در ادامه مسائل واژهسازی را واکاوی میکند. نویسنده در این بخش از دوگونه کلی برخورد با زبان سخن میگوید. او این دستهبندی را در مقالۀ «بازاندیشی زبان فارسی» به طور دقیق و جزییتر گسترش داده و از چهار جریان مختلف در برخورد با بازنگری و بازسازی زبان نثر نام میبرد.
در مقالۀ سوم کتاب، نویسنده سه نوع دگرگونی که در اثر دگرگونی شکلِ تاریخیِ زندگی در زبان رخ میدهد را برشمرده و این دگرگونیها را در در تاریخ زبان فارسی میکاود. در مقالۀ چهارم نویسنده کمی از مسائل زبانی فاصله گرفته و به بررسی عمیقتری پیرامون ماهیت علم جدید و تمدن غرب میپردازد. سپس در انتها مقدمهای را دربارۀ زبان علمی و ترجمه زبان علمی آغاز میکند که در مقالۀ پنجم و نهم آن را گسترش داده و ابعاد بیشتری را درباره زبان علمی و بارورسازی زبانهای غیرغربی در زمینه علم و فلسفه میگشاید. این موضوع مسألهای است که در یکی از کتابهای مهم داریوش آشوری به نام زبانِ باز به آن پرداخته شده است.
نویسنده در مقالۀ هشتم با مطرح کردن این نکته که امکانات و تواناییهای خاص هر زبان از سویی بر بنیانهای ساختمانی زبان در قسمت واژگان و در قسمت جملهسازی و نحو و از سوی دیگر بر چگونگی کاربرد تاریخی آن تکیه دارد، در دو قسمت از مقاله به توضیح کاربرد زبان فارسی در طول تاریخ پس از اسلام و چگونگی ساختمان واژگان فارسی میپردازد.
جایگاه «بازاندیشی زبان فارسی» در میان دیگر کتاب های نویسنده
داریوش آشوری در پاسخ به سؤال مسعود لقمان دربارۀ جایگاه کتاب «زبانِ باز» در میان آثار پژوهشی خود این چنین توضیح میدهد:
- لقمان: زبانِ باز که به گفتهیِ خودتان «دستآوردِ نهاییِ کارِ پژوهشی و اندیشه»یِ شما در بارهیِ زبانِ فارسی ست، بیشتر استوار بر رابطهیِ مدرنیّت و زبانهایِ مدرنی چون انگلیسی، فرانسه و آلمانی ست تا رابطهیِ زبانِ ما و مدرنیّت. چرا با وجودِ این خلاء، شما این کتاب را دستآوردِ نهاییِ تأمّلات خود میدانید؟
- آشوری: البته به دلیلِ خستگیِ زیاد، بخشِ بررسیِ زبانِ فارسی را در این کتاب تمام نکرده ام و برایِ فرصتِ دیگری گذاشته ام، اما پیش از این، دو کتابِ دیگر هم منتشر کرده ام و در آنها به نقدِ تاریخیِ زبانِ فارسی و تنگناهایِ آن در رابطه با تمدنِ مدرن پرداخته ام. بازاندیشیِ زبانِ فارسی به نقد و ارزیابیِ تاریخیِ این زبان میپردازد؛ امّا چند مقاله هم در بارهیِ پیجوییِ روشهایِ توسعهیِ این زبان از راهِ بهرهگیری از توانمندیهایِ اشتقاقی و ترکیبیِ آن دارد. «درامدِ» پنجاه صفحهای کتاب فرهنگِ علومِ انسانی نیز به مسائلِ خاصِ توسعهیِ زبان و مدرنگریِ آن میپردازد. همچنین روشهایِ پیشنهادیِ من برایِ توسعهیِ واژگانِ علومِ انسانی را با درنگ در شگردهایِ پیشنهادی و کارِ تکنیکیِ اشتقاقی و ترکیبی با مایههایِ گستردهترِ زبانی در متنِ آن فرهنگ میتوان دید.
- در کتاب زبانِ باز، نشان دادنِ تنگناهایِ فنّیِ زبانهایِ تحلیلی برایِ ساختوپرداختِ واژگانِ ترکیبی و اشتقاقی و همچنین رابطهیِ زبان و زیستبومِ فرهنگیِ آن، در حقیقت، هشداری ست به فارسیزبانان که زبانِشان یک زبانِ تحلیلیِ وابسته به زیستبومِ فرهنگیِ پیشامدرن است. یعنی برایِ مدرنگریِ خود و کارآمدی در این پهنه هم تنگناهایِ زبانی و هم تنگناهایِ فرهنگی دارد. کتابِ زبانِ باز با پیگیریِ و طرحِ چگونگیِ بالیدنِ زبانها در بسترِ پیدایشِ مدرنیّت، میخواهد درامدی باشد به اندیشیدن به این هر دو وجهِ زبانِ ما. باری، در ویرایشِ دیگری از این کتاب در نظر دارم مسائلِ زبانِ فارسی را از این دیدگاه جمعبندی کنم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نقد و نظرها پیرامون کتاب
مروری در مجلاتی که به طور ویژه یا با تک مقالاتی به داریوش آشوری و آثارش پرداختهاند نشان میدهد که در مورد کتاب «بازاندیشی زبان فارسی» به طور خاص نقد و بررسیای صورت نگرفته است و بیشتر نقدها و گفتوگوها پیرامون کتاب زبان باز وی منتشر شدهاند. اما از آن جا که کتاب بازاندیشی زبان فارسی به موضوعات زیادی در حوزۀ زبان فارسی پرداخته است میتوان با مرور اظهار نظرهای کلی صاحب نظران حوزۀ زبان فارسی در مورد داریوش آشوری به دیدگاههای آنان در مورد اندیشههای آشوری در مورد زبان فارسی در این کتاب پی برد.
- در این جا برخی از این اظهار نظرها را خواهیم آورد:
دکتر سید محمد حسینی در مقدمۀ مقاله اش با عنوان «داریوش آشوری و زبان باز» در مورد آشوری و زبان فارسی چنین مینویسد:
« | «داریوش آشوری را از نیمه دهۀ ۱۳۷۰، زمانی که دانشجوی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی بودم، با کتابهای چنین گفت زرتشت، ما و مدرنیت، فرهنگ علوم انسانی و بازاندیشی زبان فارسی شناختم و از همان زمان پیگیر نگاه او به زبان فارسی و بحران آن، و شیفتۀ نثر ساده و همزمان شیوا و پختۀ او شدم. نثر آشوری همواره یادآور این نکته به من بوده است که زبان فارسی توانمندتر از دانش و مهارت من است. ... به نظر نگارنده از زیباییهای کار آشوری آن است که آن چه را میگوید در نوشتههای خود نیز نشان میدهد و فقط نظریهپرداز صرف نیست.
زبان فارسی واژه های بسیاری را وامدار داریوش آشوری است و هرچند بسیاری از واژههای برساختۀ او را اکنون نمیتوان به کار برد، شاید در دهههای بعد واژههای بیشتری پذیرفته شوند. در هر حال، آشوری و دیگرانی مانند او، دستگاه واژهسازی فارسی، و همزمان ذهن فارسیزبانان را به اصطلاح «ورز» دادهاند و موجب بالندگی آن شدهاند؛ چه نوواژههای برساختهشان پسندیده بشود و چه نشود.»[۱۲] |
» |
دکتر حسین معصومی همدانی، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مقالهاش با عنوان «داریوش آشوری: روشنفکر تکرو» درباره فعالیتهای پژوهشی آشوری در زمینۀ زبان فارسی مینویسد:
« | «به کار آشوری به اعتبارهای مختلف میتوان نگریست. برخی از نوشتههای او، از جمله نوشتههایش دربارۀ زبان و خط فارسی، را میتوان به چشم مقالههای پژوهشی دید و به جایگاه آنها در میان کوششهایی که دیگران در همین حوزهها کردهاند اندیشید. در واژهگزینی نگرشی خاص دارد که بیش از آن که از ریشه شناسی واژهها در زبانهای بیگانه و تتبعات فقه اللغهای در آن زبان ها بهره بگیرد، بر میراث ادبی زبان فارسی تأکید دارد. او در این حوزه صاحب سبک و مکتب است و هر که بخواهد به برابر گزینی برای واژه های علمی و فلسفی در زبان فارسی بپردازد، گریزی از رجوع به آثار آشوری ندارد. همین ادبیات در زبان ترجمههای او نیز نمایان است. در ترجمه هم گزیدهکار است و، با یکی دو استثنا، دنبال ترجمۀ آثاری رفته است که در جهان فکر منشأ اثر بوده اند.» [۱۳] | » |
معصومی در جای دیگری از همین مقاله آوردهاست:
« | «... با این که [آشوری] تماشاگر صرف نبوده است، هیچگاه نگذاشته است که درگیریها او را از نگریستن به حوادث از یک منظر بلندتر باز دارد. در رفتار با زبان نیز چنین است: هرچند به عنوان نویسنده و مترجم ناچار بوده است دائم برای مشکلات خاص چارهجویی کند، این چارهجویی را با تأمل نظری دربارۀ زبان فارسی و سرنوشت تاریخی آن همراه کرده است.»[۱۴] | » |
غلامحسین صدریافشار در قسمتی از مطلب کوتاهی با عنوان «داریوش آشوری و واژهسازی» درباره کار واژهسازی آشوری این چنین نوشتهاست:
« | «آشوری این واژه های بسیاری را در زمینۀ علوم انسانی به زبان فارسی وارد کرده است؛ از قبیل آرمانشهر، راهبرد، رهیافت، و گفتمان او گاه برای واژههایی هم که معادل جاافتاده و مقبولی دارند، معادل وضع کرده است؛ مانند علمورز به جای دانشمند در برابر scientist.» | » |
جریان سازی ها
دگرگونی و بازسازی زبان در ایران دوره مدرن، ناگزیر با مسئله آمیختگی زبان فارسی و عربی و لزوم پیراستن زبان فارسی از زبان عربی مواجه بوده است. این مسائل زبانی از همین رهگذر برخوردهایی با هویت دینی ایرانیان نیز داشته و واکنشهای متفاوتی را پیرامون خود رقم زدهاند. داریوش آشوری در گفتوگویی در پاسخ به سوالاتی پیرامون این مسئله چنین گفتهاست:
- جامی: به نظرتان چقدر تسلط ایدئولوژی ناسیونالیسم در کنار گذاشتن عربی موثر بوده است؟
- آشوری: ناسیونالیسم ایرانی از دورانِ مشروطیت، بهویژه با پروژهی «ایرانِ نوینِ» رضاشاهی که زبانِ فارسی را به عنوانِ زبانِ ملی نیرو بخشید، نگرشِ تازهای نسبت به گذشتهی تاریخی پدید آورد که پیرایشِ زبانی نیز یکی از جنبههایِ آن بود. به هر حال، چرخشِ زبانی از برابرِ زبانِ عربی، که هزار و چند صد سال زبانِ اصلیِ دینی و فرهنگیِ تمدنِ اسلامی بود، و رو به رو شدن با زبانِ فرانسه همچون زبانِ تمدن مدرن و مدل قرار گرفتنِ صورت و معنایِ آن زبان – و سپس زبانِ انگلیسی—رویدادِ تاریخیِ بزرگی ست که باید معنایِ آن را در چیرگیِ تمدنِ مدرن بر بخشِ عمدهی کرهی زمین و از جمله تمدنهای کهنِ آسیایی فهمید (در این باب نگاه کنید به مقالهی من با عنوانِ «زبانِ تجدد»)
- جامی: و چقدر دینستیزی چپ در ستیز با زبان دین که زبان عربی بود تاثیر داشت؟
- آشوری: اگر در ماهیّتِ گیتیانه (سکولار) تمدنِ مدرن و جهانِ مدرن درنگ کنیم، میبینیم که گیتیانهگری (سکولاریزاسیون) زبان هم جزءِ ضروریِ آن است. در این جریان نه تنها ایدئولوژی های چپ که ایدئولوژیهای راست نیز نقش دارند. خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
داریوش آشوری در همین گفت-و-گو در پاسخ به سوال جامی درباره تاثیر اندیشه مارکسیستی در نگرش او به زبان فارسی میگوید:
- « دیدگاهِ من در بارهی آرایش و پیرایشِ زبانِ فارسی، در جهتِ پاسخگویی به خواستههای زندگانی در جهان مدرن، نه ناسیونالیستی ست نه سوسیالیستی. بلکه نگاهِ کارکردی و آسیبشناسانهی کسی ست که هم در بارهی رابطهی مدرنیّت و زبان سالها کار و مطالعه کرده و هم چهل-پنجاه سال با ادبیات و واژگان فارسی سر-و-کله زده (از جمله سالیانی در مؤسسهی لغتنامهی دهخداکارِ حرفهای و ویراستاری کرده). نگاهِ من به زبانِ فارسی از یک دیدگاهِ کارکردی (فونکسیونالیستی) ست با درنگ دربارهی شیوهی پاسخگوییِ آن به چالشِ زبانهای پیشاهنگِ مدرنیت. این دیدگاه هم بُعدِ زبانشناسانه دارد، هم بُعدِ نگرشِ اجتماعی و تاریخی به زبانِ فارسی. من از حرکتی گام به گام در تجربههای واژهشناسی و واژهسازی به پایگاهِ نظریِ خود در برخورد با مسألهی مدرنگریِ این زبان رسیده ام.» خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مشخصات کتابشناختی
کتاب بازاندیشی زبان فارسی تاکنون (۱۳۹۸)، ۹ بار تجدید چاپ شدهاست. بیشترین تیراژهای این کتاب در چاپهای ابتدایی آن به میزان ۳۰۰۰ و ۲۰۰۰ و ۱۸۰۰ نسخه بوده است. تیراژ کتاب تاکنون در مجموع به میزان ۱۲,۳۰۰ نسخه بودهاست. تیراژ کتاب در سالهای اخیر هر بار کمتر از ۱۰۰۰ نسخه بوده است.
چاپ نهم کتاب ۲۰۰ صفحه دارد. این کتاب تاکنون فقط توسط نشر مرکز به چاپ رسیدهاست.[۱۶]
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
طرح روی جلد این کتاب فقط یکبار در چاپ دوم کتاب تغییر کرده و تاکنون بدون تغییر باقی مانده است.
بخشهایی از کتاب
- ناممکن بودن ساخت چهلتکۀ فرهنگی
« | بگذریم از سخن مردمان ساده اندیشی که گمان می کنند فرهنگ و تمدن چیزی است که می شود پاره-پاره کرد و پارهای از یکی را به پارهای از دیگری وصله کرد و چهل تکۀ فرهنگی ساخت. مثلاً، تکنولوژی را از جایی که گرفت و اخلاقیات ارزش ها و نظام قضایی و سیاسی را از جایی دیگر و با دوختن اینها به هم تمدنی در خور «خودمان» بنا کرد. وگرنه بر اهل اندیشه پوشیده نیست که تمدن مدرن بنیانی دارد که تکنولوژی نمود بیرونی و ملموس آنست و بیآن بنیان -که از عناصر ذاتی آن جهانبینی ویژه و ارزشها و هنجارها و رفتارهای خاص است - جامعه صنعتی پدید نمیآید.[۱۷] | » |
- لازم به ذکر است این مقاله در سال ۱۳۵۵ نوشته شده و اشارهٔ مستقیمی به کتاب افسون زدگی جدید: هویت چهل تکه و تفکر سیار نوشتهٔ داریوش شایگان که در دههٔ ۷۰ نوشته شدهاست، ندارد.
- پاسداری زبان عامیانۀ فارسی از این زبان
« | سلامت زبان عامیانۀ فارسی و گویشهای محلی و بازماندن بسیاری از صورتهای درست گویش فارسی در آن در برابر زبان «لفظ قلم» نشانۀ آن است که «سواد» همواره به جعل زبان و دوری از بستر طبیعی زبان میگراییده و هرچه زبان «عالمانه» پیشتر رفته زبان را به فساد بیشتری دچار کرده است. بنابراین، فسادی را که از راه قلم به زبان راه یافته باز هم از راه قلم چاره میتوان کرد و وظیفۀ اهل قلم است که برای آن چاره بیندیشند و برای این کار هم قدری جسارت لازم است هم قدری ظرافت و هنر. یورشهای یکباره بیشتر میرماند تا آنکه کاری از پیش ببرد. باید آرام-آرام و مرحله به مرحله آثار کاری را که در چندصد سال با زبان نوشتاری فارسی کردهاند از میان برداشت و این زبان را باز بر پایۀ استواری نهاد که از عهدۀ وظیفههای تازۀ خود برآید. و این کار را باید با داشتن گوشۀ چشمی به بهترین آثار نثری و شعری زبان و آثار کسانی که به راستی هنرمند بودهاند و شمّ و ذوق واقعی زبانی داشتهاند انجام داد نه آن اهل «صناعت» که کارشان بیشتر به کارِ گران و بیمعنای وزنهبرداران میماند تا هنرنماییهای چشمنواز ژیمناستیکبازان.[۱۸] | » |
« | «... مشکل زبانِ فارسی این نیست که با عربی آمیختهاست. بسیاری زبانها با هم آمیختهاند، بلکه آنست که این آمیختگی چنان بیحساب-و-کتاب بوده است که دستگاه صرفی زبان فارسی را از کار انداخته [است.]»[۱۹] | » |
« | «بسیاری از کسانی که در زمینۀ بهکرد و بازسازی زبانِ فارسی در این چند دهه گام زدهاند، دچارِ یک خطای بنیادی شدهاند و آن اینکه یکباره و یکسره با هر واژۀ «بیگانه» به دشمنی برخاستهاند و چه بسا دست-و-پایی نیز زدهاند که برای یکایکِ آنها چارهای بیندیشند، امّا همیشه کامیاب نبودهاند و علّتِ آن نیز همین اندیشۀ نادرست است که گمان میکنند تمامی واژههای زبان باید از ریشۀ اصلی زبان باشند.»[۲۰] | » |
منبعشناسی
برخی از منابعی که درباره این کتاب یا نویسنده آن با موضوع زبان فارسی نوشته شده است عبارتند از:
- جباری حق، محمد؛ جوادی، پاشا: زبانِ باز، گفت-و-گو با داریوش آشوری، مجلۀ بخارا، ۷۲-۷۳
- آشوری، داریوش: علوم انسانی در ایران و مسئلۀ زبان آن، گفت-و-گو، مجلۀ بخارا، سال چهاردهم، شماره ۸۰، فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۰
- روئین پرویزی، مجید: داریوش آشوری و زبان باز، روزنامه دنیای اقتصاد، ۱۳۸۹/۵/۲۵
- خجسته رحیمی، رضا: اصلاح زبان و استبداد زمان، مجلۀ مهرنامه، شماره ۷
- اسکافی، ابراهیم: باز هم زبان، مجلۀ گفتگو، شماره ۶۰
- صلحجو، علی: پیشگام و پویا درباره داریوش آشوری و فرهنگ علوم انسانی، مجله اندیشه پویا، شماره ۹
- غلامحسین صدریافشار: داریوش آشوری و واژهسازی، مجلۀ نگاه نو، شماره ۱۱۷، بهار ۱۳۹۷، ص ۶۶
- حسینی، سیدمحمد: داریوش آشوری و زبان باز، مجلۀ نگاه نو، شماره ۱۱۷، بهار ۱۳۹۷، ص ۷۷
- رکوئی، رضا؛ متقی، محسن: کارنامه فکری داریوش آشوری، ماهنامه جهان كتاب، شماره ۳۵۸، بهمن و اسفند ۱۳۹۷، ص ۴۲
- خزاعی فر، علی؛ آشوری، داریوش: گفت و گو با داريوش آشوري در مقام مترجم، فصلنامه مترجم، شماره ۶۳، پاييز و زمستان ۱۳۹۶، ص ۴
- آشوری، داریوش: در باب زبان ادبی و زبان علمی، فصلنامه نقد و بررسي كتاب تهران، شماره ۵۱، تابستان ۱۳۹۵، ص ۱۴۸
- آشوری، داریوش: «فارسی شکر است»، فصلنامه نگاه نو، شماره ۸۶، تابستان ۱۳۸۹، ص ۵۸
- آشوری، داریوش: براي داشتن زبان باز در ترجمه بايد فرهنگ باز داشت، فصلنامه مترجم، شماره ۴۳، بهار و تابستان ۱۳۸۵، ص ۷۷
- آشوری، داریوش: مشكل زباني ما، دو ماهنامه بخارا، شماره ۴۴، مهر ، آبان ۱۳۸۴، ص ۵۷
- سخنور، حسین: روشنفكري ادبي در گفت و گو با داريوش آشوري، مجله سينما و ادبيات، شماره ۴۲، مهر و آبان ۱۳۹۳، ص ۲۱۹
- جشننامۀ آشوری، ماهنامۀ اندیشۀ پویا، شماره ۹، مرداد و شهریور ۹۲
- حریری، ناصر: هنر و ادبیات امروز/گفت و شنودی با داریوش آشوری، محمود مشرف آزاد تهرانی، کتابسرای بابل
پانویس
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، فهرست کتاب.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۱۲.
- ↑ «تکنیکهای گسترش واژگان؛ گفتوگو مهدی جامی با آشوری ۲». پارسی انجمن، ۱۱ تیرماه ۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۴ تیرماه ۱۳۹۸.
- ↑ «گفتگو با داریوش آشورى/معنا و ماهیّت مدرنیّت، گفتگوى مسعود لقمان و داریوش آشورى». مد و مه، ۲۷ فروردین ۱۳۹۴. بازبینیشده در ۹ تیرماه ۱۳۹۸.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۱۳.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۱۰۰.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۱۰۹.
- ↑ معصومی همدانی، حسین. «داریوش آشوری: روشنفکر تکرو». مجلهٔ نگاه نو بهار ۱۳۹۷ (۱۱۷): ۱۳-۱۴.
- ↑ «جستوجوی عنوان «بازاندیشی زبان فارسی»». خانهٔ کتاب. بازبینیشده در تیرماه ۱۳۹۸.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۷-۸.
- ↑ «جستوجوی عنوان کتاب». کنسرسیوم محتوای ملی. بازبینیشده در تیرماه ۱۳۹۸.
- ↑ حسینی، سیدمحمد. «داریوش آشوری و زبان باز». مجلهٔ نگاه نو بهار ۱۳۹۷ (۱۱۷): ۷۷.
- ↑ معصومی همدانی، حسین. «داریوش آشوری: روشنفکر تکرو». مجلهٔ نگاه نو بهار ۱۳۹۷ (۱۱۷): ۱۳.
- ↑ معصومی همدانی، حسین. «داریوش آشوری: روشنفکر تکرو». مجلهٔ نگاه نو بهار ۱۳۹۷ (۱۱۷): ۱۷.
- ↑ صدریافشار، غلامحسین. «داریوش آشوری و واژهسازی». مجلهٔ نگاه نو بهار ۱۳۹۷ (۱۱۷): ۶۷.
- ↑ «جستوجوی عنوان «بازاندیشی زبان فارسی»». خانهٔ کتاب. بازبینیشده در تیرماه ۱۳۹۸.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۳۰.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۱۰۳.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۱۱۵.
- ↑ آشوری، بازاندیشیِ زبان فارسی، ۱۱۲.
منابع
- آشوری، داریوش (۱۳۹۷). بازاندیشیِ زبان فارسی. تهران: مرکز. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۲۳۶-۲.
- آشوری، داریوش (۱۳۷۲). بازاندیشیِ زبان فارسی. تهران: مرکز.
- معصومی همدانی، حسین. «داریوش آشوری: روشنفکر تکرو». مجلهٔ نگاه نو بهار ۱۳۹۷ (۱۱۷).
- حسینی، سیدمحمد. «داریوش آشوری و زبان باز». مجلهٔ نگاه نو بهار ۱۳۹۷ (۱۱۷).
- صدریافشار، غلامحسین. «داریوش آشوری و واژهسازی». مجلهٔ نگاه نو بهار ۱۳۹۷ (۱۱۷).
پیوند به بیرون
- «تکنیکهای گسترش واژگان؛ گفتوگو مهدی جامی با آشوری ۲». پارسی انجمن، ۱۱ تیرماه ۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۴ تیرماه ۱۳۹۸.
- «گفتگو با داریوش آشورى/معنا و ماهیّت مدرنیّت، گفتگوى مسعود لقمان و داریوش آشورى». مد و مه، ۲۷ فروردین ۱۳۹۴. بازبینیشده در ۹ تیرماه ۱۳۹۸.