در بیان اهمیت نقد متون ادبی که در فضای ادبی ایران امروز، تصحیح متون و گاهی نشر و اهتمام خوانده می‌شود، حاجت به تاکید نیست. هر محققی که بخواهد آرا و نظراتش در باب آثار ادبی، نامعتبر و پادرهوا تلقی نشود، باید آن نظریات را بر متونی اصیل و معتبر متکی کند؛ در غیر این صورت، تتبع و تحقیق ادبی به مثابهٔ قدم برداشتن بر روی زمینی لرزان و لغزان است و پُر واضح است که نمی‌توان اطمینان حاصل کرد رهروی که بر روی چنین راهی می‌رود، به مقصد برسد. هدف و غایت نقد و تصحیح متون ادبی به طور خلاصه این است که از روی نسخ خطی موجود، نسخهٔ اصلی یا قریب به اصل یک اثر را احیاء و مرتب و مدون کنند و آن را به صورتی عرضه دارند که خوانندهٔ اهل تحقیق بتواند یقین حاصل کند که اگرچه اصل اثر را در دست ندارد، لااقل نسخه‌ای از آن را دارد که در نهایت درجه، به صورتی که مصنف و مولف اصلی اثر نوشته نزدیک است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه


داستانک (خاطره‌نگاری)

استنساخ متنی مصنوع در شرایطی دشوار

علامه محمد قزوینی در پاریس بود. در خانهٔ محمدعلی فروغی. علی‌رغم اینکه فروغی خانه را کاملا در اختیار او گذاشته است، برای سید حسن تقی‌زاده می‌نویسد که:


اما با این شرایط چیزی هست که او را در پاریس نگاه می‌دارد: استنساخ «تاریخ جهانگشای جوینی». خدا را شکر می‌کند که نسخه‌ای از «تاریخ جهانگشا» که از پاریس بیرون برده شده بود، دوباره به جای خود برگشته است. با تمام قوا مشغول استنساخ است و وضعیت روحی خود را به جنونی تشبیه می‌کند که هر روز که حادثه‌ای پیش نمی‌آید و کار قدری پیش می‌رود، در کمون می‌ماند و سربرنمی‌آورد تا شب، خواب راحتی داشته باشد:

حتی انجیل هم نیازمند تصحیح و تنقیح است

دانشمندان مسیحی قبل از اشاعهٔ مسیحیت در امپراتوری روم از فسادی که در متن انجیل رخ داده‌ بود، آگاه بودند. اوریگن، روحانی معروف مسیحی(۱۸۵-۲۵۴ م.)، در تفسیری که بر انجیل متی باب ۱۵ بخش ۱۴ نوشته، شکایت می‌کند که:


آگوستین قدیس(۳۵۴-۴۳۰ م.) نیز از فساد متن انجیل آگاه بود و ضمن تفاسیر یا بحث‌های مربوط به الهیات، به اشتباهاتی که در نسخه‌های کتاب مقدسشان راه یافته بود، اشاره می‌کرد. از میان این علما، سن ژروم(حدود ۳۴۷-۴۲۰ م.) که از سوی پاپ داماسوس یکم ماموریت داشت که متن لاتینی اناجیل چهارگانه را تصحیح کند، روشمندانه‌تر به این قضیه توجه کرد و نمونه‌هایی از گشتگی‌های معلول بدخوانی، دوباره‌نویسی، جااندازی متن، قلب حروف و حتی دستبردهای آگاهانهٔ کاتبان را به دست داد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

پس ننوشتی!

علمای مسلمان، کاتبانی را که آنچه را می‌نوشتند مقابله نمی‌کردند، یا اگر متن بر ایشان املا شده بود، بر استاد عرض نمی‌دادند، مورد استهزاء و توهین قرار می‌دادند. مثلی رایج در این باره وجود داشت:
«آنکه می‌نویسد و با اصل مقابله نمی‌کند، مانند کسی است که از مستراح بیرون می‌شود بدون آنکه خودش را پاک کرده باشد.»
«قاضی حسن بن عبدالرحمن رامهرمزی»(حدود ۲۶۰-۳۶۰ ه. ق.) در فصل مربوط به «معارضه» در «المحدث الفاضل بین الراوی و الواعی» از قول هشام بین عروة نقل می‌کند که:


این داستان در منابع گوناگونی روایت شده است. «زمخشری»(۴۶۷-۵۳۸ ه. ق.) این نقل را در مورد طاوس و فرزندش به گونهٔ دیگری ادامه می‌دهد:

و جز بر خط معتمدان اعتماد مکن

ادیبان ایرانی و عرب در قدیم‌الایام به اینکه آیا کتابی که می‌خوانند به خط نویسنده، یا کسی که از نویسنده کسب علم کرده هست یا نه، اهمیت می‌داده‌اند و ترجیح می‌داده‌اند که متن معتبری را قرائت کنند. این نکته از عبارات مکرری که در آثاری مانند «الفهرست» ابن ندیم به چشم می‌خورد قابل استنباط است که «فلان مطلب را به خط فلان کس دیدم یا خواندم» یا بیهقی که در جای جای تاریخ خود به اینکه مطلب را از خط یا از نقل «راوی ثقه» نقل می‌کند تصریح می‌کند. صاحب «قابوس‌نامه» نیز خطاب به فرزندش می‌نویسد که:
«و جز بر خط معتمدان اعتماد مکن، هر کتابی و هر جزوی را مقدم مدار.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

شاهنامه چند جلد بوده؟

«دکتر محمود ریاحی» با استفاده از روش کار «کارل لاخمان» در تصحیح متون، تعداد مجلدات شاهنامهٔ فردوسی را در دوران گذشته حدس زده است. ایشان با توجه به محل مدایح محمود در نسخه‌های شاهنامه و برخی عباراتی که کاتبان آن در حین کتابت داستان نوشته‌اند، حدس زده‌اند که شاهنامه‌های قدیم را ابتدا در هفت مجلد و سپس با ظریف‌تر شدن خط و کاغذ در چهار مجلد، و به تدریج در دو جلد و بالاخره در یک جلد کتابت می‌کرده‌اند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

تاثیر علامه قزوینی از شیوهٔ تصحیح اروپاییان؛ آری یا نه؟!

«دکتر محمود امیدسالار» به عقیدهٔ شایعی در محافل علمی و ادبی ایران اشاره می‌کند که «پایه‌گذار تصحیح مدرن در ایران، مرحوم قزوینی است و این شیوه را به هنگام سکونت در اروپا از غربیان آموخته است». البته شکی نیست که از نظر صفحه‌بندی، قزوینی در کتبی که در دورهٔ اقامت در اروپا منتشر کرد، از شیوهٔ غربی پیروی کرده است، اما زندگی مرحوم قزوینی در فرنگ و ملاحظهٔ برخی تحقیقات خوب آنها چیزی است و از فرنگی‌ها علم آموختن، چیزی دیگر. به دلایل زیر می‌توان گفت ادنی دلیلی بر صحت این مدعا در دست نیست و علمای ایرانی دیگر مانند همایی و فروزانفر و بهار نیز پیرو شیوهٔ تصحیح متن سنتی مسلمانان هستند:

  • علامه قزوینی به امانت و دقت زبانزد بوده است. آیا ممکن است تصور کرد که ایشان کوچک‌ترین نکته‌ای در باب فن تصحیح متن از اروپاییان فراگرفته باشد و در هزاران صفحه نوشته‌ای که از او باقی مانده، کوچکترین اشاره‌ای به آن نکرده باشد و از افرادی که این فن را به او «آموختند» تشکر نکرده باشد؟
  • مرحوم قزوینی قبل از اینکه به اروپا برود، تحصیلات خود را مطابق سنت قدیم در ایران تمام کرده بود. به هنگام مسافرت به اروپا ایشان حدودا بیست و هفت-هشت ساله بود. بنابراین نوجوان و مبتدی نبوده است که از نحوهٔ تصحیح شایع میان ادیبان مسلمان بی‌اطلاع باشد.
  • تصحیح متون کهن فارسی و عربی، کاری نیست که یک فرنگی که «نمی‌تواند ده خط فارسی و عربی بدون غلط بنویسد و بخواند» توانایی انجام آن را داشته باشد و یا اینکه دقایق این کار را به علامه قزوینی و امثال ایشان درس دهد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

کتاب، شریک عمر مصحح

میمون بنتلی

برخی می‌پندارند که پیروان تصحیح علمی نباید ذوق یا استنباط‌های شخصی خود را در کار تصحیح دخالت دهند. استدلال این گروه این است که اگر مصحح با کمک ذوق شخصی از میان چند ضبط که هیچکدام برتری به خصوصی بر دیگری ندارد، ضبط صحیح‌تر از منظر خود را انتخاب کند، کار علمی نکرده است. حقیقت این است که تصحیح علمی و خصوصا شیوهٔ «کارل لاخمان»، هیچ‌گونه مخالفتی با مداخلهٔ ذوق مصحح ندارد. لاخمان بر این عقیده است که پس از مطالعات مقدماتی که شامل مقایسهٔ نسخه‌ها و بازسازی نسخهٔ مادر است، مصحح اجازهٔ هر گونه دخالت در اعمال تصحیحات قیاسی خود را دارد. لاخمان پس از انتشار تصحیحی که در ۱۸۳۱ م. از متن یونانی انجیل منتشر کرد، مورد حملهٔ شدید مخالفان تصحیح ذوقی قرار گرفت. یکی از ایشان، روش او را با روش مصحح بزرگ انگلیسی، ریچارد بنتلی(۱۶۶۲-۱۷۴۲ م.)، که در تصحیحات ذوقی بسیار معروف بود، مقایسه کرد و او را «میمون بنتلی» خواند. لاخمان البته در چاپ دوم انجیلی که تصحیح کرده بود، به این انتقادات پاسخ تندی داد و آنها را به این متهم کرد که متن آشنا اما غلط را بر متن ناآشنا اما صحیح، ترجیح می‌دهند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه


تعریف

بیان حداکثری از تعاریف موجود از صاحب‌نظران ایرانی و غیرایرانی

تاریخچه

اروپاخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

گفته می‌شود نخستین تلاش‌ها دربارهٔ فن تصحیح متن در اروپا مربوط به یونان باستان است. پسیستراتوس، حکمران آتن در سدهٔ ششم قبل از میلاد، برای جلوگیری از فساد متون، دستور می‌دهد که یک نسخهٔ رسمی از متن حماسه‌های هومر تهیه شود. پس از او، لایکرگوس، سیاستمدار و ناطق زبردست آتن در سدهٔ چهارم قبل از میلاد، با دانش به اینکه قصه‌گوها و هنرپیشه‌هایی که این متون و آثار هومر را برای سرگرمی مردم به صحنه می‌آوردند، آنها را بر حسب ذوق خودشان تغییر می‌دادند، نسخه‌ای استاندارد از آثار دراماتیست‌های یونان را در آرشیو آتنی قرار می‌دهد. البته این تلاش‌ها را نمی‌توان کوششی در راه تصحیح متن به معنای اخص به شمار آورد زیرا هدف این افراد جلوگیری از فساد بیشتر متن بود و نه تصحیح آنچه در دست است.
تصحیح متن حماسه‌های هومر اولین بار در مصر و به دست زنودوت افسوسی، نخستین مدیر کتابخانهٔ اسکندریه، در دورهٔ هلنیسم(۲۸۱-۳۲۳ ق. م.) آغاز شد. او که متوجه اختلاف نسخه‌های گوناگون ایلیاد و ادیسه شده بود، به منظور بازسازی متن این حماسه‌ها، به مقابلهٔ دستنویس‌های این دو اثر پرداخت. پس از او مدیران دیگر این کتابخانه این راه را ادامه دادند. آریستوفون بیزانسی(حدود ۲۵۷- ۱۸۰ ق. م.)، علاماتی را اختراع کرد که در حاشیهٔ کتاب نوشته می‌شدند و به وسیلهٔ آنها، نظر خودش را در مورد متن به خواننده انتقال می‌داد. پس از او، برجسته‌ترین شاگردش، آریستارخوس، آثار تعدادی از نویسندگان یونان باستان و حماسه‌های هومر را تصحیح کرد. البته هیچ‌ کدام از این افراد از روش مشخصی در مقابله و تصحیح پیروی نمی‌کردند و کارهای آنها ذیل «تصحیح ذوقی» طبقه‌بندی می‌شود.
با سقوط تمدن یونان باستان، شاهد رکودی در فعالیت‌های مربوط به تصحیح متن در اروپا هستیم به طوری که تا حدود قرن چهارم بعد از میلاد، پیوند مشخصی بین فعالیت‌های رومیان و یونانیان در این زمینه موجود نیست، اما با روی کار آمدن قسطنتین(۲۸۰-۳۳۷ م.) و آغاز پیشرفت مسیحیت بعد از معاهدهٔ میلان در بهار ۳۱۳ میلادی، دوران جدیدی در تصحیح متن در اروپا آغاز می‌شود که معلول تلاش علمای مسیحی برای تدوین متنی قابل اعتماد از انجیل بود. البته بعد از این تلاش‌ها به فاصلهٔ کمی، امپراوری روم فرو پاشید و با آغاز قرون وسطی، از قرن پنجم میلادی فرصت تعلیم و تعلم به کلی از بین رفت و تا قرن هفدهم میلادی فن تصحیح متن هم مانند دیگر تلاش‌های علمی به فراموشی سپرده شد.
در واقع می‌توان انتشار کتاب «موریست ژان مبیون» با عنوان «De re diplomatica» در سال ۱۶۸۱ میلادی را سرآغاز اصلی فن تصحیح متون در اروپا دانست. پس از انقلاب کبیر فرانسه، تحولی در حوزهٔ کتابداری پیش آمد. بسیاری از نسخه‌های خطی نفیس که تا قبل از آن در مجموعه‌های خصوصی جای داشتند، به کتابخانه‌های دولتی منتقل گردید و طبعا دانشمندان به راحتی توانستند نسخی را که در دسترس نبود، مطالعه کنند. در واقع، تصحیح انتقادی به معنای واقعی کلمه مرهون تلاش سه عالم اروپایی در قرن‌های هجدهم و نوزدهم میلادی است: امانوئل بکر، کارل لاخمان و فردریش ولف.

جهان اسلامخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

مسلمانان از همان قرون اول و دوم هجری، به تصحیح متن توجه داشته‌اند و شیوهٔ خاصی در تصحیح متون شعر و ادب و حدیث داشته‌اند؛ اما مدارک و اسناد دال بر وجود این روش، به استثناء چند کتاب و رساله که مشخصا به این موضوع اختصاص دارند، در سراسر متون ادبی فارسی و عربی پراکنده است. به همین خاطر است که کتاب‌های مربوط به تاریخچهٔ این علم، داستان را از فعالیت یونانیان باستان شروع کرده و بدون ذکر تاریخ تصحیح در جهان اسلام، یکباره به دوران رنسانس و تجدد در اروپا می‌پرند.
توجه مسلمانان به تحریف و دگرگونی کتب در قرآن نمونه دارد و مفسرین بر همین اساس، از ابتدا به جلوگیری از تحریف کلام، به صورت شفاهی یا کتبی، توجه مخصوص داشته‌اند. دلیل این امر شاید این باشد که متون مورد توجه مسلمین، متون دینی بوده‌اند و صحت آنها نهایت اهمیت را داشت. به این آیه از قرآن توجه کنید:
سورهٔ نساء آیهٔ ۴۶

پیامبر اکرم(ص) نیز از عرضه کردن قرآن به جبریل و توجه به صحت آن می‌گوید:


علمای مسلمان در تصحیح متن، چند مطلب را مورد توجه خاص قرار می‌دادند:

  • اختلاف در روایت
  • افتادگی یا سقط
  • تصحیف و تحریف
  • تقدیم و تاخیر
  • تکرار و دوباره‌نویسی(الاعادة و التکرار)
  • اشتباه در کتابت و اعراب‌گذاری

موارد مذکور، در فن تصحیح غربی هم مورد توجه بوده است و همین امر شاید دلیلی باشد بر اینکه عده‌ای گمان می‌کنند فن تصحیح از غرب به ایران آمده است. علمای مسلمان، نصّ نسخهٔ اساس را از آنچه که از راه بررسی نسخه‌های دیگر به دست آمده بود، متمایز می‌کردند و معمولا تصحیحاتی را که از متون جنبی گرفته بودند، با علامات ابداعی خاصی در حاشیهٔ کتاب قید می‌کردند.
محدّثین مسلمان مخصوصا به این امر توجه داشتند که اختلاف نسخ را از اختلاف روایت متن بازشناسند و روایات را در هم نیامیزند. این دقت و توجه ناشی از این بوده که در حدیث، نمی‌توان به این راضی شد که متنی که جلوی روی خواننده است، از نسخه‌ای تقریبا معتبر باشد؛ چرا که در علوم دینی در قضایای تفقه و فتوا باید به متونی محکم و درست استناد کند.
در آخر می‌توان گفت فن تصحیح در جهان اسلام از ابتدا وجود داشته و اینگونه نیست که از غرب وارد شده باشد. شاهدی دیگر بر این امر این است که تصحیحات اساتیدی چون فروزانفر، همایی، مدرس رضوی، محدث ارموی، بهمنیار و ... را – که در فرنگ زندگی نکرده‌اند و زبان‌های غربی را هم به درستی نمی‌دانستند – با بهترین تصحیحات غربیان در این زمینه برابری می‌کند.

اولین قدم‌ها در دوران قاجارخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

ورود چاپ سنگی به ایران

چاپ سنگی در دوران فتحعلی‌شاه وارد ایران شد. اولین مباشران چاپ متون در این دوره، چندان توجهی به صحت متون منشر شده نداشتند، بلکه بیشتر برایشان خط و کاغذ و تصاویر کتاب مهم بود. اما نکته اینجاست که چاپ‌های اول متون به صورت سنگی در حکم نسخ خطی‌اند، زیرا به طور مستقیم از روی نسخه‌های خطی نوشته شده‌اند. گاهی این چاپ‌ها ارزش بالایی دارند، زیرا از روی نسخه‌هایی قدیمی نوشته شده‌اند که امروزه در دسترس نیست؛ هر چند که چاپ‌های سنگی بعدی عموما از روی همان چاپ‌های قبل منتشر می‌شدند و اصالت چندانی ندارند. از آثاری که در این دوران منتشر شده‌اند، به چند مورد اشاره می‌شود:

  • دیوان انوری: چاپ تبریز در سال ۱۲۶۶ ه. ق.
  • شاهنامه: چاپ تهران در سال ۱۲۶۷ ه. ق. به اهتمام «حاجی عبدالمحمد رازی». رازی در ۱۲۶۳ هجری در هند موفق به مطالعهٔ شاهنامهٔ چاپ ترنر ماکان در کلکته می‌شود و بعد از آن، شش نسخهٔ خطی به دست می‌آورد(۴ نسخهٔ هندی و ۲ نسخهٔ ایرانی). بعد از مقابلهٔ نسخ بر او معلوم می‌شود که چاپ ماکان بر پنج نسخه از شش نسخهٔ او برتری دارد اما نسخهٔ ششم که ایرانی بوده و متعلق به ۵۰۰ سال قبل می‌باشد، ابیاتی اضافه بر متن ماکان دارد. رازی هنگام چاپ کتاب، حدود ۲۰۰ بیت را بر متن می‌افزاید و حدود ۱۰۰ بیت را هم که ارزش خاصی نداشته‌اند حذف می‌کند. در مقدمهٔ این کتاب بحثی جالب در مورد ملحقات شاهنامه وجود دارد و مصحح با توجه به سستی اشعار و انقطاع آنها از روند داستان شاهنامه نتیجه می‌گیرد که ابیات مذکور اصولا از شاهنامه نیستند.
  • ترجمهٔ تاریخ یمینی: چاپ تهران در سال ۱۲۷۲ ه. ق. به کوشش «بهمن میرزا قاجار» و تصحیح «حبیب‌الدین محمد جرذاقانی».

دیوان سنایی: چاپ سال ۱۲۷۴ ه. ق. که نامی از مصحح آن ذکر نشده اما متن نسبتا صحیحی دارد؛ به طوری که استاد محمدتقی مدرس رضوی در چاپ دیوان سنایی خود همین چاپ را اساس کار قرار داده است.

  • دیوان قاآنی: چاپ تهران در ۱۲۷۴ ه. ق. که حدودا ۴ سال بعد از فوت شاعر، به همراه اشعار «فروغی بسطامی»، به خط «محمدرضا کلهر» و به کوشش «جلال‌الدولهٔ قاجار» به چاپ رسیده است.
  • دیوان ناصرخسرو: چاپ تبریز در سال ۱۲۸۰ ه. ق. به خط «عسگر اردوبادی». نکتهٔ جالب در مورد این اثر این است که کاتب در انتهای کتاب از «اغلاط متعددهٔ آن که به خاطر نبودن نسخ متعدده پیش آمده» عذر خواسته است و این از درک لزوم در اختیار داشتن بیش از یک نسخه برای چاپ متن حکایت می‌کند.
  • قابوس‌نامه: چاپ تهران در ۱۲۸۵ ه. ق. به اهتمام رضا قلی خان هدایت. یکی از مهمترین و بهترین آثار این دوره است که به خاطر تسلط مصحح و خوبی نسخهٔ اصل، کم‌غلط از آب درآمده است.
  • دیوان مسعود سعد: چاپ تهران در سال ۱۲۹۶ ه. ق. به تصحیح و کوشش «سید ابوالقاسم خوانساری». این چاپ از روی تک‌نسخه‌ای مرغوب و صحیح در کتابخانهٔ اعتضادالسلطنه کار شده است.
  • اسرارنامهٔ عطار: چاپ تهران در ۱۲۹۸ ه. ق. به کوشش «عبدالغفار نجم‌الدوله». نجم‌الدوله از معدود کسانی است که در آن زمان به شیوهٔ علمی مبادرت به تصحیح متون کردند. طبق گفتهٔ خود او در چاپ اسرارنامه، ابتدا متن از روی چند نسخه جمع‌آوری و چاپ شده بود اما بعد نسخه‌ای کهنه و مغشوش به دست او می‌رسد که حدود ۳۰۰ بیت اضافه داشته است. او برای رفع این عیب، این ۳۰۰ بیت را در انتهای کتاب چاپ کرده و جای هر بیت را دقیقا با ذکر سطر و صفحه نشان داده است. کار نجم‌الدوله در این کتاب نمونه‌ای ارزشمند از دقت و امانت مصحح است.
  • مثنوی علاءالدوله: چاپ تهران در ۱۲۹۹ ه. ق. به تصحیح و تدوین «میرزا محمد طاهر مستوفی کاشانی». از شیوهٔ کار مصحح می‌توان به آشنایی او با اصول تصحیح پی برد؛ به عنوان مثال، مقابلهٔ چاپ‌های قبلی با نسخه‌ای قدیمی و مشخص کردن ابیات الحاقی، مشتمل بودن بر کشف‌الابیات که اولین نمونهٔ این کار محسوب می‌شود و اینکه کتاب دو غلط‌‌نامه دارد(یکی غلط‌نامهٔ متن و دیگری غلط‌نامهٔ کشف‌الابیات و خود غلط‌نامه). این چاپ، تا زمان چاپ «نیکلسون» معتبرترین چاپ مثنوی در ایران بود.
  • کلیله و دمنهٔ امیرنظام: چاپ تبریز به سال ۱۳۰۵ ه. ق. به کوشش «کاظم الحسنی الحسینی الطباطبایی» و به دستور «امیرنظام گروسی». این چاپ هم تا قبل از چاپ استاد عبدالعظیم قریب ماخذ اهل تحقیق و تدریس به شمار می‌رفت.
  • تاریخ بیهقی: چاپ تهران در سال ۱۳۰۷ ه. ق. به تصحیح یکی از فضلای زمان، ادیب پیشاوری که جزء بهترین متون چاپ سنگی به شمار می‌رود و به دلیل حواشی ارزشمند مصحح بر آن که بعضا هنوز هم قابل استنادند، ارزش بالایی دارد.
  • مرصادالعباد: به سال ۱۳۱۴ ه. ق. و باز هم به کوشش «نجم‌الدوله». از ارزشمندترین متون چاپ سنگی که ذکر جمله‌ای از مصحح در مورد آن خالی از لطف نیست: «در تصحیح این نسخهٔ شریفه حقیر خیلی زحمت کشیده، چون عزیزالوجود است و کمیاب.»

دوران مشروطه

جنبش مشروطه در زمان مظفرالدین شاه و آشفتگی‌های بعد از آن، اوضاع سیاسی و فرهنگی را به هم ریخت و در نتیجه تا اواخر دورهٔ احمدشاه، افتی در چاپ متون دیده می‌شود و بیشتر متون مهم در هند چاپ شده‌اند. از کتاب‌های معروف این دوره می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • حافظ قدسی: چاپ بمبئی در سال ۱۳۲۲ ه. ق. به تصحیح و خطاطی «محمد القدسی الحسینی».
  • تفسیر ابوالفتوح رازی: چاپ سربی در مطبعهٔ شاهنشاهی به فرمان «مظفرالدین شاه قاجار» به سال ۱۳۲۲ ه. ق. به کوشش «محمد کاظم الحسنی الحسینی الطباطبایی» و با تصحیح «ملا داود ملاباشی قاضی‌زادهٔ صدخروی». این کتاب از جهت زیبایی و نفاست بر تمامی کتب قبل از خود برتری دارد. با مرگ «شاهزاده رکن‌الدوله» که درخواست چاپ کتاب را داشته است، کار چاپ کتاب بعد از جلد دوم متوقف می‌شود و بعدها در دوره‌ٔ پهلوی اول چاپ سه جلد دیگر ادامه می‌یابد.
  • شاهنامهٔ امیربهادری: معروف‌ترین شاهنامهٔ چاپ سنگی که در بحبوحهٔ انقلاب مشروطه، کار چاپ آن از ۱۳۱۹ تا ۱۳۲۶ ه. ق. به طول انجامید. مباشر چاپ این کتاب، امیر بهادر جنگ بوده و مصحح آن «عبدالعلی موبد بیدگلی کاشانی» است. ادیب‌الممالک فراهانی هم مقدمه‌ای بر آن نگاشته است. این چاپ زیباترین چاپ سنگی فارسی است اما در صحت متن آن تردید هست و حتی یک جا، یک صفحه اضافه دارد که گویا ابیات آن سرودهٔ مصحح بوده است.
  • کلیات سعدی: چاپ بمبئی در ۱۳۲۷ ه. ق. به تصحیح «فصیح‌الملک شوریدهٔ شیرازی». روش کار شوریده بیشتر مبتنی بر اتکاء به نسخ خطی بوده است تا ذوق شخصی. در واقع این کتاب نوعی «تصحیح التقاطی» است که ذکری از مآخذ در آن نشده است. روش کار نشان می‌دهد که احتمالا مصحح با شیوه‌های اروپایی آشنا بوده است. این چاپ تا زمان چاپ فروغی، معتبرترین کلیات سعدی بود.


منابعی برای مطالعهٔ بیشتر

منابع فارسی و ترجمه‌شده

  • نامه‌های قزوینی به تقی‌زاده: ۱۹۱۲-۱۹۳۹، به کوشش ایرج افشار، سازمان انتشارات جاویدان، ۱۳۵۳.
  • نقد و تصحیح متون: مراحل نسخه‌شناسی و شیوهٔ تصحیح نسخه‌های فارسی، نجیب مایل هروی، بنیاد پژوهش اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۶۹.
  • پژوهش ادبی، دکتر شوقی ضیف، ترجمهٔ عبدالله شریفی خجسته، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶.
  • راهنمای تصحیح متون، جویا جهانبخش، دفتر نشر میراث مکتوب، ۱۳۷۸.
  • پژوهشگران معاصر ایران، هوشنگ اتحاد، فرهنگ معاصر، ۱۴ جلد، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۸-۱۳۸۸.
  • روش تصحیح انتقادی متون، منصور ثروت، پایا، ۱۳۷۹.
  • تاریخ نسخه‌پردازی و تصحیح انتقادی نسخه‌های خطی، نجیب مایل هروی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰.
  • مجموعه مقالات روش تصحیح متون، به کوشش محمود نظری، با مقدمهٔ آیت‌الله عمید زنجانی، انتشارات کتابخانهٔ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، ۱۳۸۶.
  • سی و دو مقاله در نقد و تصحیح متون ادبی، محمود امیدسالار، بنیاد موقوفات دکتر افشار یزدی، ۱۳۸۹.
  • جستارهایی در میراث اسلامی(مجموعهٔ مقالات، یادداشت‌ها، اسناد و متون) دفتر چهارم(ویژه‌نامهٔ نسخه‌پژوهی)، به کوشش احمد خامه‌یار و یوسف بیگ‌باباپور، نشر سفیر اردهال، ۱۳۹۲.
  • روش تصحیح انتقادی متن، منصور ثروت، نشر علمی، ۱۳۹۷.

مقالات دکتر جلال خالقی مطلق نیز دربارهٔ قواعد و ضوابط تصحیح متن شاهنامه در «مجلهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی. ج ۴، ۱۳۵۴، صص ۷۱۶-۷۶۳» و همچنین «یادداشت‌هایی در تصحیح انتقادی بر مثال شاهنامه» در «ایران‌نامه، سال ۱۳۶۵. ش ۱، صص ۱۶-۴۷، ش ۲، صص ۲۲۵-۲۵۵، و ش ۳، صص ۳۶۲-۳۰۹» از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند.

منابع به زبان‌های دیگر

  • Sandy, John Edwin. A History of Classical Scholarship. 3 Volumes. New York: Hafner Publishing Co. 1985.
  • Maas, Paul. Textual Criticism. Translated by Barbara Flower. Oxford: Clarendon Press, 1985.

منبع اخیر اساسی‌ترین و معروف‌ترین دستورالعمل به شیوهٔ لاخمان است.

  • Wilamowitz – Moellendorff, Ulrich von. Geschichte der Philologie. Wiesbaden: Teubner Verlag. 1921.

منبع اخیر به انگلیسی نیز ترجمه شده است:

  • Wilamowitz – Moellendorff, Ulrich von. History of Classical Scholarship. Translated From the German by Allen Harris. Edited with Introduction and Notes by Hugh Lioyd – John Baltimore: The John Hopkins University Press, 1982.

به عقیدهٔ دکتر امیدسالار، بهترین دستورالعمل کوتاه و دقیق دربارهٔ فن تصحیح که جا دارد هر چه زودتر به فارسی ترجمه شود را در این اثر می‌توان یافت:

  • Bieler, Ludwig. The Grammarian’s Craft. 2 ed. Folia. Vol 10, no. 2, 1956, pp. 3-42.



نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود.)

پانویس

منابع

  1. افشار، ایرج (۱۳۵۳). نامه‌های قزوینی به تقی‌زاده: ۱۹۱۲-۱۹۳۹. سازمان انتشارات جاویدان.
  2. امیدسالار، محمود. «تاریخچه‌یی از تصحیح متن در مغرب زمین و در میان مسلمین». آینهٔ میراث، ش. ۳۳ و ۳۴ (تابستان و پاییز ۱۳۸۵). 
  3. آزادیان، شهرام. «نگاهی به تصحیح متون در دورهٔ قاجار». دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش. ۱۶۸ و ۱۶۹ (زمستان ۱۳۸۲ و بهار ۱۳۸۳). 
  4. زرین‌کوب، عبدالحسین. «روش علمی در نقد و تصحیح متون ادبی». آینهٔ میراث، ش. ۱ (تابستان ۱۳۷۷). 

پیوند به بیرون