رضا امیرخانی
رضا امیرخانی داستاننویس، مستندنگار، جستارنویس، روزنامهنگار، خلبان، مدیر فرهنگی، کارآفرین و مدیر اجرایی است. او یکی از پروفروشترین نویسندههای رمانهای منتشر شده در دههٔ ۹۰ و از برندگان جایزه ادبی جلال در بخش رمان است.
رضا امیرخانی | ||||
---|---|---|---|---|
در سفر خارگ به سال ۱۳۹۳ | ||||
نام اصلی | محمدرضا امیرخانی | |||
زمینهٔ کاری | داستان جستار مستندنویسی | |||
زادروز | ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۲[۱] تهران | |||
پدر و مادر | محمدعلی امیرخانی (پدر) | |||
محل زندگی | تهران | |||
رویدادهای مهم | برنده یازدهمین دوره جایزه ادبی جلال | |||
بنیانگذار | وبسایت ادبی لوح خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
سالهای نویسندگی | از ۱۳۷۴ خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
سبک نوشتاری | هویتاندیشی | |||
کتابها | منِ او، داستان سیستان، بیوتن و... | |||
همسر(ها) | خانم چینیفروشان (از ۱۳۸۴) | |||
فرزندان | علی و حنیف | |||
مدرک تحصیلی | مهندسی مکانیک (کارشناسی) خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
دانشگاه | دانشگاه صنعتی شریف | |||
وبگاه رسمی | http://ermia.ir | |||
|
از دانشآموختگان دو دبیرستان در تهران کمتر سخنی به میان آورده میشود؛ علامه حلّی و فرزانگان. بیشتر چهرههای تیزهوش و موفق مملکت به دانشگاه صنعتی شریف یا دانشگاه تهران یا دیگر مراکز آموزش عالی برگزیده نسبت داده میشوند. امّا تالار افتخارات این دو دبیرستان دیدهها را به خود جلب میکند؛ میرزاخانی ریاضیدان، مرادی شطرنجباز، فشنگچی فوتبالیست، شریعتی سیاستمدار، پورنادرِ ویکینویس و مورد ویژه دیگر؛ رضا امیرخانیِ نویسنده.
نخستین موفقیت امیرخانی نه در جذب مخاطبان ادبیات داستانی که در تصاحب رتبه نخست جشنواره خوارزمی بود در سال ۶۹؛ آن هم به خاطر اجرای برنامه پژوهشی «طراحی و ساختنِ هواپيمای يك نفرهٔ غدير-24 در چهارمين جشنوارهٔ اختراعات و ابتكاراتِ خوارزمی» كه به تعبیر امیرخانی «اول شدنِ در آن كمترين فايدهي آن پروژه بود.»
سال بعد در دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. اما خاک ادبیات هم چون خاک افغانستاان برایش «کَش» داشت و این چهره جوان علمی را به همراه خود برد. از میانهٔ دههٔ هفتاد، اندک اندک ادبیات حرفهٔ امیرخانی شد و بعد از انتشار رمان منِ او به سال ۷۸ در ادبیات داستانی نام یافت و به تعبیر امیر حسین فردی از آیندهداران ادبیات داستانی مملکت خوانده شد. در انتهای دهه هفتاد به آمریکا سفر کرد؛ رهاورد دو کتاب به نامهای نشت نشا و بیوتن به همراه نشر مقالههای در وبسایت ادبی لوح بود. مسئولیت انجمن قلم ایران را تجربه کرد و از چهرههای مؤثر جریان ادبی موسوم به جریان متعهد شد. در گفتوگو با هابیل خود را آنارشیت و آرمانگرا نامید و به نقد جریانهای فرهنگی حاکمیت پرداخت. جستار نوشت و با جلال آلاحمد مقایسه شد؛ به جد یا به طعن.
هیچگاه چهرهای سیاسی نبود و نیست، اما از سیاست برکنار هم. مواضعش در سال قهر غضب دید. در آشفتهبازار آن سال، صفار هرندی او را از رویشهای انقلاب نامید؛ این اظهار نظر هم از فشارها نکاست. در جانستان کابلستان تحلیلی از وقایع آن سال ارائه کرد. او همچنان از منتقدان محمود احمدینژاد است؛ سفرنامه سید علی خامنهای به سیستان و بلوچستان را نوشته و در حیات و ممات اکبر هاشمی رفسنجانی از او به نیکویی نام برده است. به بیشتر دولتهای بعد از انقلاب نقد وارد و تأکید میکند از دریچه فرهنگ به سیاست مینگرد که «فرهنگ مادر سیاست است» و مباد «فرزندی مادرش را بزاید.»
در سالهای میانی دهه هفتاد به خاطر نوشتن رمان ارمیا جایزه بیستسال داستاننویسی دفاع مقدس را دریافت کرد. بعدها در جایزه ادبی شهید حبیب غنیپور قدر دید و در سالهای میانی دههٔ نود، پس از دو دهه حضور فعال و مستمر و مؤثر در دنیای ادبیات، دوباره از سویی کاگزاران فرهنگی دولت به جایگاه جایزه و تجلیل فراخوانده شد. نشان درجهٔ یک هنری گرفت. به خاطر نوشتن نفحات نفت، منتخب ده سال ادبیات اقتصادی در دهمین دوره جایزهٔ ادبی جلال شد. در دوره یازدهم جایزه ادبی جلال جایزه بخش رمان را تصاحب کرد.
پانویس
- ↑ «امیرخانی از زبان خودش». وبسایت رسمی رضا امیرخانی. بازبینیشده در ۷ بهمن ۱۳۹۷.