امیرحسین فردی
امیرحسین فردی(زاده ۱۳۲۸ روستای قرهتپه اردبیل - درگذشته ۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ تهران)نویسنده، مدیر مسئول و سردبیر کیهان بچهها موسس و مدیر مسئول کیهان علمی، مدیر مرکز آفرینش های هنری و عضو حوزه اندیشه و هنر اسلامی بوده است. عضویت در حوزه اندیشه و هنر اسلامی (حوزه هنری)، سردبیری و مدیر مسئولی کیهان بچهها به مدت بیش از 27 سال و نیز مؤسس و مدیر مسئول کیهان علمی، عضویت در شورای داستان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، عضویت در شورای داستان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، مسئولیت جشنواره انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنیپور، مسئولیت شورای ادبیات داستانی نیروی مقاومت بسیج و مدیریت کارگاه قصه و رمان حوزه هنری از سوابق مسئولیتهای اجرایی وی بود. چندین بار داوری برای کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، کتاب سال شهید حبیب غنیپور، جشنواره ادبیات داستانی بسیج، جشنواره راهیان نور، انجمن قلم ایران، جشنواره قصههای قرآنی از تجربههای دیگر وی بود.
امیرحسین فردی | |
---|---|
زادروز | ۵ مهر ۱۳۲۸ روستای قرهتپه، اردبیل |
درگذشت | الگو:جح (۶۴ سال) تهران |
علت مرگ | عارضه تنفسی |
پیشه | داستاننویس |
سالهای فعالیت | ۱۳۵۳ تا ۱۳۹۲ |
سبک | ادبیات داستانی انقلاب اسلامی |
منصب |
|
آثار | اسماعیل، آشیانه در مه، سیاه چمن، مهمان ملائک، یک دنیا پروانه، کوچک جنگلی |
وی از مؤسسین کتابخانه مسجد جوادالائمه (ع) در سال ١٣٥٣ و تشکیل شورای نویسندگان آن مسجد بود که در ادامه به حوزهی هنری پیوستند و از ستونهای اولیه این نهاد بودند.
امیر حسین در آبان 90 دچار حمله قلبی شد و بستری شد.
او در اردیبهشت 91 در نخستین نشست پیشنگاران مطبوعات که در باغ زیبا برگزار شد، مورد تقدیر قرار گرفت و جایزه خود را دریافت کرد. امیر در مهر همین سال به سوگ مادرش نشست.
داستانکها
فردی از نظر مصطفی رحماندوست
رحماندوست میگوید: «آقای فردی از آن نویسندهها بود که دارای تفکر و سلیقهی خاص سیاسی بود. از این خصیصهاش بعضیها خوششان نمیآمد. بعضیها هم خیلی خوششان میآمد. در کارش هم با کسانی بود که گاهی همسلیقه اش بودند و گاهی هم نه. در طول سالهای فعالیت، در نشریات مختلف حضور داشتند و نقدهای زیادی به چاپ رساندند، اما من در تمام این سالها ندیدم که به کسی بیاحترامی یا نقد شخصیتی کند. چه موافق فکر ایشان بودند و چه مخالف.»
فردی از نظر محمدحسین جعفریان
بعد از فوت فردی، محمدحسین جعفریان در یاداشتی در مورد او چنین نوشت: ترسیده و تلخ و ناباورانه، چند بار گفتم؛ جدی؟! چطور این اتفاق افتاد؟ آخه اونکه حالش خیلی خوب بود؟ و … مثل همیشه خبر قطعی بود، پر از درد و داغ! پر از حسرت و تاسف!… « امیرحسین فردی » نویسنده پرآوازه انقلاب، عصر پنج شنبه گذشته، در پی سکته قلبی ، در راه رسیدن به بیمارستان لقمان، در آمبولانس دارفانی را وداع گفت.
دقت کرده اید؟ یک جورهایی همه ما داریم عادت می کنیم. عادت می کنیم به از دست دادن و بزرگداشت باشکوه گرفتن و روز و هفته ای بعد، فراموش کردن.
چند ماه قبل فردی در سوگ مادرش نشست. معلوم بود سنگینی این غم کمرش را خم کرده است. فردی از سال ها دور پا در رکاب ادبیات انقلاب گذاشت. کیهان بچه ها در عمده سال های پس از انقلاب حاصل زحمات بی دریغ او بود. از آنها بود که به تربیت نسل تازه انقلاب باور داشت. عمرش را هم بر سر این باور گذاشت.
از هر آنچه میز و مسئولیت بود، گریخت اما پنجره ای سرسبز را سال های سال روی کودکان و نوجوانان این سرزمین باز نگه داشت. فردی از آنها بود که قلمش از مسجد و برکات آن بالید. از اوان انقلاب و جنگ، مسجد محله شان در تهران، به نوعی پاتوق او بود. به راستی فردی از شمار نسلی بود که نوشته هایش آبروی آثار این قبیل بر و بچه ها بود. آثارش چون خودش بی غل و غش و دلنشینند. رمان «اسماعیل» او در شمار بهترین آثار داستانی پس از انقلاب است که توسط «پال استراکمن» استاد سرشناس ادبیات تطبیقی در آمریکا، به زبان انگلیسی برگردانده شد. این اواخر یکی، دو سالی بود که مسئولیت دفتر آفرینش های ادبی حوزه هنری را پذیرفت و بیشتر می دیدمش. مثل همیشه کم حرف و خندان بود.
از آنها بود که ادعایی نداشت و در سکوت کار خودش را می کرد. خاطرم هست آخرین دیدارمان را، چند روز پیش در حوزه هنری که عید را تبریک گفت و سال جدید را. مطلبی درباره مسلمانان برمه و سکوت خانم « سوچی »- برنده جایزه صلح نوبل در این کشور- نوشته بودم، با عنوان «خانم سوچی! چرا لال شده ای؟»؛ بیشتر از لیاقت من از آن نوشته تعریف و تمجید کرد و تاکید بر اینکه بچه ها در این مواقع باید به میدان بیایند … باری در کمال ناباوری، امیرحسین فردی هم رفت و ادبیات انقلاب سرمایه بزرگ دیگری را از دست داد. بچه هایی که می سوزند از سیاست های فرهنگی ناسالم و با امید رونق شعائر و باورهای آغازین خویش هنوز نفس می کشند و امید دارند. اما داغ بر دل، یکی یکی به آغوش خاک پناه می برند.
فردی از نظر خسرو باباخانی
خسرو باباخانی که اولین بار سال 64 با امیرحسین فردی که مدیر کیهان بچهها بود ملاقات کرد میگوید: «آقای فردی بسیار آرام و منطقی بود و جلساتی که در مسجد جوادالائمه برگزار میشد با جاذبهای که داشت ما را به خود جذب کرد. یادم نمیآید که فردی هیچ وقت قصه خوانده باشد. او خیلی منصفانه نقد میکرد و در ذوق افراد نمیزد. از آن جمع تنها 3 یا 4 نفر نویسنده شدند، آقای فردی جاذبه زیادی داشت. شخصیت ایشان باعث شد پایبند جلسات شدم.»
سه گانه ناتمام
راضیه تجار داستان نویس و منتقد ادبی و از همنسلان امیرحسین فردی در مورد قصد این نویسنده برای نوشتن سه گانه انقلاب اینگونه میگوید: «ایشان قصد داشت سهگانه رمان انقلاب اسلامیاش را به چاپ برساند و تا جایی که میدانم بعد از رمان «اسماعیل» که رمان نخست بود، «گرگ سالی» (دومین رمان) را به تازگی تمام کرده بود، اما افسوس که این سهگانه ناتمام ماند.»
فردی از نظر یوسفعلی میرشکاک
« من تمامی آثار این نویسنده پیشکسوت را مطالعه کردهام و معتقدم که صفا و صمیمتی که در آثار مرحوم فردی به چشم میخورد، نشأت گرفته از صفا و صمیمیت شخص نویسنده بود. میرشکاک افزود: وی هیچ گاه خودبینی و تکبری که برخی از نویسندگان با خود دارند، را نداشت و یکی از دلایلی که شاید نسل جدید کمتر وی را بشناسند، در این بود که اصلاً اهل جلوه کردن نبود، فردی مرد خدا بود و به خدا پیوست.»