علی موسوی گرمارودی
سیدعلی موسوی گرمارودی (۱۳۲۰ خورشیدی در قم) متولدشده با اصالت قزوینی از منطقهٔ گرمارود (الموت) است. او در قالب شعر سپید سرودههایی دارد. وی منتخب ششمین همایش چهرههای ماندگار در ادب و فرهنگ در سال ۱۳۸۵ است. دکتر موسوی گرمارودی یکی از شاعران بسیار مشهور نوگرا و سنتگرای دههٔ ۵۰ است که بهدلیل وجوه آیینی آثارش توانست پس از انقلاب اسلامی به یکی از بنیانگذاران «شعر انقلاب» بدل شود. [۴]
سیدعلی موسوی گرمارودی | |
---|---|
در دیدار شاعران و اهالی فرهنگوادب با آیتالله سیدعلی خامنهای - خرداد۱۳۹۶ | |
نام اصلی | سیدعلی موسوی گرمارودی |
زمینهٔ کاری | شعر، ادبیات و ترجمه قرآن و متون مذهبی |
زادروز | ۳۱ فروردین ۱۳۲۰ ه.ش ۲۰ آوریل ۱۹۴۱ م قم |
پدر و مادر | سیدمحمدعلی گرمارودی خانم آغا |
ملیت | ایرانی |
محل زندگی | قم، مشهد و تهران پایتخت، شهرهای مذهبی |
در زمان حکومت | پهلوی دوم، جمهوری اسلامی ایران |
پیشه | استاد دانشگاه، نویسنده |
سبک نوشتاری | شعر نو (شعر سپید، شعر نیمایی) و شعر کلاسیک (قصیده) [۱]. |
کتابها | مجموعه اشعار: عبور، چمن لاله، خط خون، باران اخم، سرود رگبار، در فصل مردن سرخ، در سایهسار نخل ولایت و ... کتابهای دیگر: ترجمهٔ قرآن کریم، ترجمهٔ نهجالبلاغه، بابا تاریخ، غوطه در مهتاب و ... [۲] [۳] |
داستانکها
حال خوش خط خون
عاشورا که میشد، مثل همه میرفتم به مجالس سوگ، ولی مثل همه گریهام نمیآمد و هرگز آنگونه که باید خالی نمیشدم. همواره خانهٔ انباشته از غم، پُر شده از اندوه، به سنگینیِ یک کوه، بازمیگشتم؛ آخر من در جمع، در میان جمعیت گریهام نمیآید! شاید از آن روی که خداوند شاعران را برای تنهایی، برای گریهکردن در خلوت خود آفریده است! تا اینکه یک شب، شبی از شبهای عاشورا، در مجلسی ماندم که سوگواریشان از شب گذشته و به بامداد رسیده بود. ساعت ۵ دقیقهٔ بامداد بود که آرام، سربهزیر، در خود فرورفته، با پایی که سنگینیِ تنم را نمیکشید، به خانه برگشتم؛ به خانه برگشتم، درحالیکه سنگینی و سختیِ وجودم را نیز با خود به خانه میآوردم. تنم سخت بود و خشک، مثل کویر، اما انگار هوای درونم آرامآرام بهسمت شبی ابری و طوفانی پیش میرفت. چشمانم کویر، دلم پر از اشک بود. در را که باز کردم ترکیدم؛ مثل ابری که هزار پاره میشود تا که ببارد. آن شب، آن در نیز باز شده بود. آن شب، مثل باران که قطرههایش را میبارد، من نیز کلماتم را میباریدم. راه میرفتم و میباریدم. قدم میزدم و میگفتم از اینجا شروع شد «درختان را دوست میدارم که به احترام تو قیام کردهاند...». دستی برای نوشتن نداشتم و کاغذی که انگار مهیای قلم نبود! لطفی شده بود تا که بچهها حالم را دریابند و سنجیده عمل کنند. آنها که صدای سرشار از بغضِ واشده و درآمیخته با گریههایم را میشنیدند، با من قدمزنان، صدایم را به حافظهٔ ضبط رساندند. آن شب، وقتی خط خون را سرودم، احساس کردم شعر، نه در ضبط صوتِ خانهٔ ما که به لطف اباعبدالله، در حافظهٔ عصر و در خاطرهٔ زمانها ضبط شده است. [۵]
سرپرستی فراکلین
زندگی و تراث
آثار و منبعشناسی
کتابشناسی
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
- «معرفی کوتاهی از نویسندگان، ادبا و شعرا (علی موسوی گرمارودی)». پایگاه خبری ایرانیان موفق، ۲۹ خرداد ۱۳۹۵. بازبینیشده در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- . وبگاه آیههای انتظار. http://www.ayehayeentezar.com/thread40347.html. بازبینیشده در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- «پنجرهای به شعر سیدعلی موسوی گرمارودی». وبگاه شهرستان ادب، ۱۳ بهمن ۱۳۹۳. بازبینیشده در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- «نگاهی به آثار علی موسوی گرمارودی». وبگاه آفتاب آنلاین، ۹ بهمن ۱۳۸۶. بازبینیشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹.
- «گفتوگو با دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی (مصاحبهکننده: دکتر محمدرضا سنگری)، مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی ویژهٔ ادبیات معاصر و انقلاب». وبگاه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۲۰ دی ۱۳۸۹. بازبینیشده در ۱۰ ژانوی ه۲۰۱۹.