بدرالزمان قریب
بدرالزمان قریب نویسند، ایرانشناس، سغدیپژوه، زبانشناس، پژوهشگر، ادیب، شاعر، مترجم و مدرس دانشگاه است که کتاب «فرهنگ سغدی» به سه زبان (سغدی – فارسی- انگلسی) [۱] شاخصترین اثر وی بهشمار میرود. قریب از اعضای پیوسته فرهنگستان زبان و ادبفارسی است.
بدرالزمان قریب | |
---|---|
نام اصلی | بدرالزمان قریب |
زادروز | ۱۳۰۸ ھ.ش تهران |
پدر و مادر | ضیاءالدین قریب و معصومه |
پیشه | زبانشناس، عضو فرهنگستان و شاعر |
کتابها | فرهنگ سُغدی، تحلیل ساختار فعل در زبان سُغدی و… |
بزرگان ادب و فرهنگ ایرانی، دکتر قریب را پژوهشگری نمونه و تلاشگر در حوزه زبانهای باستانی ایران به ویژه سغدی میدانند. تالیف کتاب «فرهنگ سغدی» سیلی از ستایش و تحسین را سوی این محقق روانه کرده است. آثار وی در حوزه زبانشناسی گره از کار اهل فن و ادب در واژهگزینی و واژهیابی فارسی گشوده و همگی مؤثرند در تصحیح و قرائت متون و آثار ادبی و فرهنگی ایرانزمین.
دکتر قریب، زاده ۱۳۰۸ خورشیدی در تهران است. پدر و مادر اهل تهران و اجدادش برآمده از منطقهای به نام گَرَکان- روستایی نزدیک اراک- بودند. قریب در خانوادهای فرهنگی – ادبی بالید. پدربزرگ ایشان محمد حسین شمسالعلما قریب ادیبی دانشمند و شاعر بود و کتابهایی در حوزه معانی دارد از جمله «ابدع البدایع». مادر بدرالزمان معصومه نام داشت و ضیاءالدین قریب پدرش، شخصیتی فرهنگی- سیاسی بود که همه عمر را در وزارت خارجه صرف کرد. پدر همواره فرزندانش را به خواندن شاهنامه و مثنوی تشویق میکرد.
عبدالعظیم قریب گرکانی ادیب معاصر ایرانی و بنیانگذار دستور زبان فارسی نوین و عبدالکریم قریب پدر علم زمینشناسی ایران و دکتر محمد قریب از اولین پزشکان متخصص طب اطفال و بنیانگذار علم نوین پزشکی کودکان در ایران از خویشاوندان بدرالزمان بودند و تقریبا با هم ارتباط نوه عمویی داشتند. [۲]
قریب دوران ارزشمند دبستان و دبیرستان را در مدرسه منوچهری (ژاندارک قدیم) سپری کرد و در آنجا با زبان فرانسه آشنا شد. پس از آن راهی مدرسه نوربخش شد و عمر تحصیلی خود را در رشته طبیعی (علوم تجربی) در آنجا ادامه داد.
بدرالزمان درباره علاقمندیهای خود میگوید: «باید بگویم همیشه به دو چیز علاقه داشتم: ادبیات و شعر و طبیعت».[۳]
بدری به جهت بیماری چشم، چندین سال به ناچار از ادامه تحصیل بازمیماند. در این دوران هرگاه فرصتی دست میداد و چشم یاری میکرد دستی بر شاهنامه، مثنوی، حافظ و نظامی میکشید و اوقاتش را به اشعار بزرگان مزین میکرد و گاهی هم شعر میسرود. همین مسئله عطش و دلبستگی او به ادبیات فارسی را در جانش جاری و ساری کرد و بر آن شد پس از بهبودی، در این رشته ادامه تحصیل دهد و دپیلم بگیرد. [۴] وی در سال 1332 با پذیرش در رشته زبان و ادبیات فارسی وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد.
دوران دانشجویی دکتر قریب مصادف بود با دوران آشفته تاریخ ایران، دوران پس از کوتا و محاکمه دکتر مصدق.
قریب در همان سال 1344 به ایران بازگشت و با رتبه استادیاری در دانشگاه شیراز مشغول تدریس شد. ایشان به مدت چهار سال و نیم در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، فارسی پهلوی و تاریخ زبان فارسی تدریس کرد. سپس با دریافت فرصت مطالعاتی به آمریکا رفت و مدتی به عنوان استاد مدعو در دانشگاه یوتا، زبان فارسی درس داد و یک ترم نیز به عنوان محقق در دانشگاه هاروارد پژوهش کرد. پس از پایان فرصت مطالعاتی به دانشگاه شیراز بازگشت و پس از تاسیس گروه زبانشناسی همگانی و فرهنگ و زبانهای باستانی در سال 1350 در دانشگاه تهران، به آنجا منتقل شد.
دکتر قریب در سال 1377 به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتخاب شد. در سال 1377 مدیر گروه گویششناسی و در سال 1381 به عنوان چهره ماندگار برگزیده شد و در سال 1383 نیز مدیریت گروه زبانهای ایرانی را به عهده گرفت.
قریب آثار و تألیفاتی دارد که «فرهنگ سغدی» در دو جلد و به سه زبان
قریب در سال 1377 از طرف انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و در سال 1381 از طرف سازمان صدا و سیما به عنوان چهره ماندگار برگزیده شد.
«فرهنگ سغدی» برجستهترین اثر دکتر قریب، در سال 1374 به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و کتاب «زبانهای خاموش» که وی با همکاری یدالله ثمره ترجمه کرده است، در 1386 به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
داستانکها
برادر حامی خواهر
قریب پس از اینکه مقطع فوقلیسانس را در پنسلوانیا گذارند، به دلیل رنج دوری از خانواده و غربت تصمیم میگیرد به ایران بازگردد؛اما او تنها با دلگرمیها و حمایتهای برادرش، سختیهای غربت را به جان میخرد و ماندن را بر عزیمت به ایران ترجیح میدهد. برادر نیز ترتیبی میدهد که مادر و خواهر بدرالزمان به ژنو سوئیس بروند و آنجا دیدار تازه کنند. خاله دکتر قریب، خانم شکوه عظمی قریب در ژنو اقامت داشت و در دانشگاه آن زبان فارسی تدریس میکرد و هر دو یا سه هفته یکدیگر را ملاقات میکردند. [۵]
سیگار را ترک کردم
بدرالزمان میگوید: «هنینگ از دقیقهای که میآمد تا زمانی که کلاس طول میکشید، سیگار میکشید و من در ساعت دوم سرم گیج میرفت و نمیفهمیدم و او هم عصبی میشد. بعد من مشکلم را به چند نفر از دوستانم گفتم و آنها گفتند که چارهای نداری جز اینکه خودت هم سیگار بکشی. من هم سیگار کشیدم اما بعد از اینکه به ایران برگشتم و مادرم سیگار را دستم دید گفت: بدری، سیگار میکشی؟! دیگر نکشیدم.» [۶]
کتیبهی کشفشده در شیراز
دکتر قریب پس از بازگشت به وطن، بسیار علاقمند بود در دانشگاه تهران تدریس کند چون در آن دوره گروه فرهنگ و زبانهای باستانی در دانشگاه تهران تاسیس شده بود. وی میگوید تنها کاری که در شیراز کردم این بود که یک کتیبه پیدا شد و من آن را خواندم. کشاورزی در شیراز کتیبهای بین تخت جمشید و نقش رستم پیدا میکند و این مطلب را به موزه تخت جمشید اطلاع میدهد. از موزه به دکتر قریب اطلاع میدهند و از وی میخواهند آن را بخواند. دکتر پس از بررسی و مطالعه این لوحه که به خط میخی نوشته بود، به این نتیجه میرسد که این قطعه شبیه کتیبه نقش رستم در آرامگاه داریوش است.
وی میگوید: «من وجوه اختلافشان را پیدا کردم و آن قسمتی که افتاده بود، با کمک کتیبه داریوش خواندم. آن قسمتهایی که کتیبه داریوش دو یا سه سطر نداشت، آن را هم با این لوحه جدید پیدا کردم. چند تا واژه جدید هم در آنها بود و (پروفسور) کِنت و دیگران پیدا نکرده بودند، ریشهشان را پیدا کردم... این مقاله به صورت سخنرانی در نشریه «فرهنگ ایران باستان» در سال 1346 و بعد در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال 1347 و بعد به انگلیسی در ایرانیکا انتیکوا در سال 1968 به چاپ رسید. [۷]
زندگی و تراث
در این قسمت سالشمار حیات علمی قریب از نظر گذرانده میشود که مبتنی است بر کتاب چاپ شده توسط انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی درباره این پژوهشگر برجسته.
1308: تولد در تهران. دبستان و بخشی از دبیرستان در مدرسه منوچهری.
1333: ورود به دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات، رشته ادبیات فارسی.
1336: اخذ لیسانس ادبیات فارسی با رتبه اول و آغاز دوره دکتری.
1338: بعد از یک سال تحصیل در دوره دکتری، استفاده از محضر استادان و اخذ چند شهادتنامه، موفق به گرفتن بورس از دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا.
1339- 1338 (1958): آغاز تحصیل و پژوهش در رشته زبانهای شرقی دانشگاه پنسیلوانیا، دانشکده کارشناسی ارشد علوم انسانی، با توجه ویژه به زبانهای باستانی ایرانی و سنسکریت (استادان: مارک دِرسدِن و نرمان بروان) و دروس آغازی زبانشناسی.
1340 (1960): اخذ مدرک کارشناسیارشد از دانشگاه پنسیلوانیا (تمام شدن دوره بورس).
1340 (61 – 1960): انتقال به دانشگاه میشیگان (آن اربور)، مسئول کار ترجمه برای پرداخت شهریه دانشگاه و استفاده از دروس زبانشناسی و زبانشناسی تطبیقی.
43 – 1341 (63 – 1961): انتقال به دانشگاه برکلی کالیفرنیا برای استفاده از محضر استاد هِنینگ که همان سال از لندن به آنجا منتقل شده بود. دو سال پژوهش فشرده زبانهای ایرانی باستان، میانه، سنسکریت (ودا) و زبانشناسی هندواروپایی.
43- 1342 ( 65 – 1963): بازگشت به دانشگاه پنسیلوانیا برای تکمیل پایاننامه دکتری «ساختار نظام فعل در زبان سغدی» به راهنمایی دکتر مارک درسدن.
1346 (1965): اخذ مدرک دکتری از دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا.
1350 – 1344: استخدام با عنوان استادیار در دانشکده ادبیات دانشگاه پهلوی شیراز، اخذ رتبه دانشیاری.
1348: اخذ رتبه دانشیاری.
49- 134 ( 70 – 1969): استاد مدعو در دانشگاه یوتا و محقق در دانشگاه هاروارد آمریکا و استفاده از سمینار دکتر ریچارد فرای.
1350:بازگشت به دانشگاه پهلوی و انتقال به دانشگاه تهران، گروه زبانشناسی همگانی و زبانهای باستانی دانشکده ادبیات.
1382- 1350: تدریس زبانهای ایرانی باستان و میانه مقطع کارشناسی ارشد و دکتری در گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران.
1374: اخذ رتبه استادی از دانشگاه تهران.
1381: بازنشستگی از دانشگاه تهران.
1377: عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
1378: مدیر گروه گویششناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
1383: مدیر گروه زبانهای ایرانی و سرپرست طرح فرهنگ واژگان فارسی باستان.
1385: عضو شورای عالی علمی مرکز دایرةالمعارف اسلام.
1386: عضو افتخاری انجمن ایرانشناسی اروپا.
قریب در سال 1336 با کسب رتبه اول، لیسانس زبان و ادبیات فارسی گرفت و چون در آن روزگار مقطع فوقلیسانس نبود، بلافاصله وارد دوره دکتری شد.
در دوره دکتری به کلاسهای درس بدیعالزمان فروزانفر راه یافت. پس از یک سال تحصیل در رشته دکتری، به سبب شور و اشتیاق به مطالعات ایران باستان که در وجودش جوانه زده بود، عزم آن کرد که برای ادامه تحصیل در این حوزه به آمریکا عزیمت کند. وی با دریافت بورس تحصیلی از دانشگاه پنسلوانیا، آهنگ آمریکا کرد و علاقمند بود نزد کِنت استاد آمریکایی که در حوزه زبانهای باستانی ایران فعالیت میکرد، به خوشه چینی علم همت گمارداما از بخت بد هنگامی قدم در دانشگاه 1338/1959 گذاشت که کِنت بدرود حیات گفته و مارک درسدن از اروپا برای دروس زبانهای ایرانی برگزیده شده بود.
مارک درسدن ختنیشناس بود و چون زبان ختنی با سغدی (هر دو از زبانهای ایرانی میانه شرقی) قرابت دارد، به پیشنهاد درسدن، دکتر قریب وارد دنیای پر از شگفتی زبان سغدی شد. [۸]
بدرالزمان میگوید: «من با پروفسور درسدن شروع کردم به آموختن زبان سغدی و همچنین دیگر زبانهای ایرانی باستان و میانه که در ایران مقدمات آن را آموخته بودم». [۹]
وی علاوه بر آموختن دیگر زبانهای ایرانی باستان و میانه، آواشناسی را نیز فراگرفت، همچنین نزد پرفسور نورمَن براون دو سالی سنسکریت خواند. زبانشناسی هند و اروپایی را نیز نزد دکتر هونیگزوالدز که اصلیتی آلمانی داشت، آموخت و در سال 1339/1960 فوقلیسانس گرفت.
دکتر قریب پس از دریافت مدرک فوقلیسانس به دلیل رنج غربت و دوری از خانواده و سفر علمی استادش درسدن به هند، قصد ایران کرد تا رشته دکترای ادبیات فارسی را در وطن ادامه دهد، اما برادرش شمس الدین قریب که در آن زمان مقیم کانادا بود و مشغول در سفارت، خواهر را تشویق به ماندن و تشویق کرد با تحمل رنج غربت و تنهایی، در آمریکا بماند و ادامه تحصیل بدهد. [۱۰]
بدرالزمان پس از آن به میشیگان رفت و در آنجا به مدت یکسال 13661/1960 آواشناسی، ساخت واژه و زبانشناسی هند و اروپایی خواند و از محضر ایلامشناس بزرگ و متخصص فارسی باستان پرفسور جرج کامرون بهره برد.
«یک شانس بزرگ زندگی من این بود که جرج کامرون هنوز زنده بود و من در آنجا با وی آشنا شدم، جرج کامرون درس اکدی و عیلامی میداد.. میگفت هر وقت خواستی به دفتر من بیا تا درباره فارسی باستان با هم حرف بزنیم. من میرفتم به دفترش و او لیتکسهایی (نوعی گردهبردای) که از بیستون آورده بود و در گوشهای از دفترش قرار داشت باز میکرد و میگفت میتوانی اینها را بخوانی و وقتی من میخواندم خیلی خوشش میآمد و از خودش و کارهایش در گرفتن این عکسها صحبت میکرد. این هم سعادتی بود که من توانستم با جرج کامرون آشنا شوم و درباره خط میخی و فارسی باستان با او بحث داشته باشم». [۱۱]
در سال 1340/1961 با استفاده از بورس شاگر اولی دوره لیسانس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، توانست از دانشگاه برکلی پذیرش بگیرد و تا سال 1342/1963 نزد والتر هنینگ -یکی از نوابغ ایرانشناسی که به علت کسالت از لندن به دانشگاه برکلی منتقل شده بود- سغدی، پارتی، فارسی میانه تورفانی و دیگر مباحث زبانشناسی ایرانی خواند. [۱۲]
دکتر قریب به اصرار پروفسور هنینگ، ودا را نیز نزد پروفسور رامِنو آموخت. همچنین از کلاسهای درس زبانشناسی هند و اروپایی پروفسور بیلز نیز بهره برد. با بازگشت مارک درسدن از هند به پنسلوانیا در سال 1342/1963 دکتر قریب نزد وی رفت و ادامه رساله خود را به اتمام رساند. قریب با راهنمایی درسدن از رسالهاش با نام «تحلیل ساختاری نظام فعل در زبان سغدی» دفاع کرد و در سال 1965/1344 از دانشگاه پنسلوانیا با مدرک دکتری فارغالتحصیل شد. [۱۳]
حوزه فعالیت دکتر قریب
حوزه فعالیت و پژوهش و تحقیقات دکتر قریب زبانهای باستانی به ویژه زبان و فرهنگ سغدی است. فرهنگ سغدی مهمترین اثر ایشان، خدمت بزرگی به بررسی و تحقیق زبانهای کهن ایرانی کرده که میتوان آن را یکی از مهمترین رویدادهای علمی در این زمینه در ایرانِ سدهِ گذشته نام برد که برای نخستین بار در دنیا انجام شده، انعکاس جهانی داشته و قابل استفاده برای اهل این فن است.
این اثر محل رجوع بسیاری از اساتید و دانشمندان ایرانی و اروپایی است. به عنوان نمونه پروفسور وِرنِر زوندرمان [پژوهشگر برجسته زبانهای ایرانی میانه و مطالعات مانوی] در آخرین مقالات خود به این کتاب ارجاع داده است. حتی دانشمندانی که چندان با زبان سغدی آشنا نبودند، به وسیله این کتاب آشنا شدهاند. از جمله دوشن گیمن که میگفت من با این کتاب با یکی از شاگردانم سغدی میخوانم. [۱۴]
سالهای تدریس
دکتر قریب با تسلط کامل بر شش زبان باستان فارسی باستان، اوستایی، فارسی میانه، پهلوی اشکانی، سغدی و سکایی و سانسکریت نزدیک به سی سال عهدهدار تدریس زبانهای ایران باستان و میانه در گروه فرهنگ و زبانهای باستان دانشگاه تهران، بوده است. ایشان در دوره دکترا، زبان و متون سغدی شامل متون بودایی، مانوی و مسیحی و در دوره فوق لیسانس، فارسی میانه، متون مانوی، ارسی باستان و سغدی تدریس کرده است. دکتر قریب زمانی که شروع به تدریس زبان سغدی کردند چون نه متن سغدی مشخصی برای تدریس در دسترس داشت نه گرامی در این زمینه، شروع به ترجمه متن «وسنتره جاتکه» که روایت سغدی داستان تولد بودا بود، کرد تا در تدریس از آن استفاده کند. این کتاب در سال 1371 چاپ شد. ایشان مدتی بعد به نوشتن صرف زبان سغدی همت گماشت و دو مقاله درباره صرف اسم در زبان سغدی و نظام فعل در این زبان نوشت که در مجله «زبانشناسی» به چاپ رسید. به عقیده زبانشاسان، یکی از سختیهای بررسی دستوری زبانهای ایرانی، فعل ماضی است که سیستمهای پیچیدهای در ادوار مختلف دارد. دکتر قریب در مقالهای درباره فعل ماضی، با ذکر مثال این سیستمها را تا فارسی نو تجزیه و تحلیل کرده و مقاله بسیار سودمندی در این زمینه نگاشته است.
یادمانها و بزرگداشتها
بزرگداشت
بزرگداشت بدرالزمان قریب 8 آذرماه 93 با حضور ژاله آموزگار مدرس و اسطورهشناس و دیگر استادان برجسته دانشگاهها و پژوهشگران در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.[۱۵]
شب بدرالزمان قریب
شب بدالزمان قریب 28 شهریور ماه 1396 از مجموعه شب های مجله بخارا با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار و مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی بزگرار شد.
در این مراسم که به مناسبت هشتاد و هشتمین سالروز تولد دکتر بدرالزمان قریب برگزار شد،دکتر ژاله آموزگار، دکتر زهره زرشناس، مسعود احمدی آشتیانی، یاسمن رحمتی، دکتر مهدخت معین، دکتر حسن انوری، دکتر یدالله ثمره، دکتر کتایون مزداپور نیز حضور داشتند.[۱۶]
دیدگاه اهل فن و تحقیق درباره آثار قریب
کتاب «فرهنگ سغدی» به سه زبان سغدی، فارسی و انگلیسی به عنوان کتاب برگزیده سال 1375 مورد توجه پژوهشگران و محققان داخلی و خارجی از جمله ریچارد فرای منتقد برجسته معاصر قرار گرفت. این اثر به یادمادنی بیش از 15 سال از وقت این محقق گرانمایه را به اختصاص داد.
خانم زهره زرشناس در این باره میگوید که در زمینه قرائت و تصحیح متون کهن فارسی، واژهگزینی و واژهسازی از این کتاب بسیار استفاده می شود. واژههایی که مبهم بوده یا قبلا خوانده نشده بود، به یاری این کتاب خوانده و تبیین میشود.[۱۷]
خانم دکتر مزداپور نیز در پی انتشار فرهنگ سغدی در توصیف آن گفتند: این فرهنگ، رستمی است که به دنیا آمده است و من همیشه میگویم، همانطور که رستم به مدد پر سیمرغ و از پهلوی رودابه و به سختی به دنیا آمد، فقط به یاری بیش از بیست سال تلاش شبانهروزی بانویی مثل خانم دکتر قریب است که تولد این رستم پهلوان در عالم زبانشناسی تاریخی و ادبیات میانه ایران ممکن شده است. [۱۸]
ژاله آموزگار: قریب بانویی از خاندان علم است
دکتر ژاله آموزگار پژوهشگر برجسته ایرانی فرهنگ و زبانهای باستانی در آئین بزرگداشت دکتر بدرالزمان قریب در آذرماه 1393 گفت: دکتر قریب با پشتوانه غنی علمی راهی غرب شد، در آنجا هم فرصتها را از دست نداد و در عین حال فراموش نکرد که فرزند این سرزمین است . ژاله آموزگار ادامه داد: وقتی فرهنگ سغدی بدرالزمان قریب بهعنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد، تمام بزرگان فرهنگ و ادب ایران به خود بالیدند و امروز هم میتوانم بگویم که خوشحالم او با راهنمایی خرد و فرزانگیاش علم و دانش را سرلوحه زندگی قرار داد تا به جایگاه امروز برسد؛ از او سپاسگذاریم. [۱۹]
آشنایی با محققان اروپاییِ فرهنگ و ادب ایرانی
دکتر قریب برای نخستین بار با زوندِرمان دانشمند برجسته آلمانی زبان های ایرانی و مانیشناس بزرگ در کنگره میتراشناسی (تهران 1975) آشنا شد. در این همایش که بسیاری از ایرانشناسان جهان شرکت داشتند، ریچارد فرای دو جوان را به دکتر قریب معرفی کرد که هر دو در زبان سغدی کار میکردند: یکی وِرنِر زوندِرمان و دیگری نیکلاس سیمزویلیامز بود که هر دو از بزرگترین محققان مطالعات ایرانی در جهان شدند. [۲۰]
اساتید وی در ایران و خارج از کشور
دکتر معین، ذبیح الله صفا،ناتل خانلری، حسین خطیبی، جلال همایی، مرحوم پورداود، صادق کیا، احسان یارشاطر، عبدالعظیمخان قریب و محمد مقدم از اساتید وی در ایران بودند.
مارک درسدن، هونیگزوالدز، نورمن براون، والتر هنینگ، هانیکس والد، پروفسور پنزل و پروفسور بیلز از جمله استاتید وی در دانشگاه های آمریکا بودند.
همشاگردیهای او
مهرداد بهار از همشاگردیهای دکتر قریب در دانشگاه تهران بود که از سال دوم لیسانس با هم در یک کلاس درس خواندند.
قریب معتقد است که بهار پایه اسطورهشناسی را در ایران گذاشت. [۲۱]
حامد محامدی که پس از لیسانس عازم هاروارد شد و پس از سالها تحصیل و تدریس در آمریکا، رئیس قسمت کتابهای شرقشناسی و ایرانشناسی دانشگاه برکلی شد، دیگر همدورهای دکتر قریب بود.
سفرهای قریب
قریب علاوه بر آمریکا که محل تحصیل و تدریس و پژوهش وی بود، سفرهایی نیز به انگلیس و کانادا و سوئیس داشت.
وی برای دیدن دوستش مهرداد بهار که در لندن اقامت داشت و نیز بازدید از دانشکده شرقشناسی لندن، موزه و کتابخانه بریتانیا به انگلیس نیز سفر کرد.
قریحه شعرگویی
بدرالزمان ذوق و قریحه شاعری نیز دارد و از سنین کودکی شعرهایی نیز سروده است. پدرش چندان مایل نبود که وی سرودن شعر را ادامه دهد، اما عمویش که شاعر بود مشوق او بود.
قریب میگوید: اولین شعر جدی را حدود چهارده سالگی گفتم. آن زمان ما در خیابان کاخ ساکن بودیم و یک اتاق کوچکی به من داده بودند که کنار آن یک کوچه بود. شبی گدایی دم درآمد و غذایی خواست. من از مادرم غذا را گرفتم، اما وقتی رفتم دیدم گدا رفته و یک سگ آمده است. غذا را به سگ دادم. برای این مسئله یک شعر جدی گفتم که گدایی را یک کَس دیگر کرد و غذا به کس دیگری رسید:
که آن با زبان جور منت کشید به این بیزبان روزی و نان رسید
وی که پس از بازگشت به ایران نیز شعر میسرود، معتقد است که کار فرهنگ با شعر منافات دارد.
«واقعا روزی که روی یک واژه کار میکنم اگر تلفن هم زنگ بزند، من اذیت میشوم، یعنی باید محیط آرام باشد و تمرکز داشته باشم. حالا شاید موقعی که از خستگی بیتاب میشدم، به کوه و صحرا میزدم و شعر میگفتم.» [۲۲]
شعر «ماهی» قریب از اشعار مانای ادبیات فارسی به شمار میرود.
بر پهنۀ فیروزگون دریا
تور است گردن بند مروارید
بر ماهیان گسترده دامی ژرف
دریای آرام و دم خورشید
تور عروس زندگی زا نیست
این تور رقص و مرگ ماهی هاست
زیبا کشاکش با دم مرگ است
یا آخرین دیدار با دریاست
توری است جانش پود و تارش مرگ
بر گردن ماهی و ماهیگیر
این می کشد تا بگذارند عمر
آن می کشد تا بگسلد زنجیر
دریا به گوش باد می خواند
برگی دگرش از زندگینامه
شن های ساحل زار می گریند
بر ماهیان پولکین جامه
در صحنۀ مرگ و تلاش زیست
رقصد چه زیبا وقت جان دادن
یک حلقه از دور تسلسل هاست
با زندگانی مردن و زادن
مستند پرتره قریب
فیلم مستند پرتره دکتر بدرالزمان قریب با عنوان «زبانهای خامومش» 21 دی ماه 94 در باغموزه نگارستان دانشگاه تهران رونمایی شد. ای فیلم درباره زندگی قریب توسط منوچهر مشیری ساخته و پرداخته شده است.
مصاحبههای انجام شده
1.تعامل جهانبینی و اسطوره در هنر ایران، مصاحبه شونده: بدرالزمان قریب.کتاب ماه هنر، ش 25 – 26، سال 1379.
2. جست و جو در سنت ادبی ایران باستان، مصاحبه شونده، بدرالزمان قریب. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش68، خرداد سال 1382.
آثار و منبعشناسی
تحقیقات و تالیفات و مقالات متعدد قریب به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسه در دایرهالمعارفهای بزرگ مشهور جهان و مجلات علمی و تخصصی دنیا به چاپ رسیده است.
سبک و لحن و ویژگی آثار
جدا کردن کتاب ها از مقالات و ترجمه ها
1.«کتیبهای به خط پهلوی در چین»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س 14، ش 1، (1345-46)، ص 76-70.
2.«کتیبه جدید خشایارشا»، نشریه انجمن فرهنگ ایرانباستان، س5، ش 1، (1346)، ص31- 14.
3. «کتیبه تازه یافته خط میخی منسوب به خشاریارشا»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س 16، ش 2-1، (1347)، ص 28-1.
4.«طلسم باران از یک متن سغدی»، نشریه انجمن فرهنگ ایرانباستان، س 7، ش 1، (1348)، ص 109-97.
5. «قانون هموزنی مصوتها در زبان سغدی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س 23، ش 4، (1355)، ص 130-120.
6. «رستم در روایات سغدی»، شاهنامهشناسی (1)، تهران، (1357)، ص 53-44.
7.«زبانهای خاموش»، یوهانس فریدریش، ترجمه دکتر بدرالزمان قریب - دکتر یدالله ثمره (1381)، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
8. «عیسی از دیگاه مانی»، مجله چیستا، س 7، ش 8 (ادریبهشت 1369)، ص 1033- 1002.
9. «صرف اسم در زبان سغدی»، مجله زبانشناسی، س 7، ش 1، (1369)، ص 104- 89.
10.روایتی از تولد بودا، متن سغدی وسنتره جاتکه، تهران، نشر اسطوره، (1384).
11. «سغدیها: آسیای میانه و جاده ابریشم»، یادیار، ج 1، به کوشش مسعود مهرابی، تهران، (1372)، ص 21-
12. «نظام فعل در زبان سغدی»، مجله زبانشناسی، س 10، ش 1، (1372)، ص 54-2.
13. «بلبل سغدی»، چیستا، س 12، ش 15، (بهمن 1373)، ص 339.
14. فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی-انگلیسی)، (1374/1995) تهران، انتشارات فرهنگان، کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 1375.
15. «سخنی درباره منوهمد روشن (بهمن روشن)»، نامه فرهنگستان، س 2، ش 4، شماره پیاپی 8، (1375)، ص 16-6.
16. «بهشت نور بر چرم سفید»، یاد بهار، ویراسته علی محمد حقشناس؛ کتایون مزداپور؛ مهشید میرفخرایی، تهران، (1376)، ص 372- 357.
17. «سغدیها و گسترش فرهنگ ایرانی»، سخنواره، به کوشش ایرج افشار؛ هانس روبرت رویمر، تهران، (1376)، ص 631- 617.
18. «سغدیها و جاده ابرایشم»، ایران شناخت، س 5، (1376)، ص 281- 246.
19. «هفته در ایران قدیم. پژوهشی در هفت پیکر نظامی و نوشتههای مانوی»، نامه فرهنگستان، س 3، ش 4، شماره پیاپی 12، (1376)، ص 39-11.
20. «خدای دین مزدیسنان در یک متن مانوی»، نامه فرهنگستان، س 4، ش 2، شماره پیاپی 14، (1377)، ص 26- 21.
21. «واژه فارسی کشاوررز»، ترجمه دکتر زهره زرشناس، نامه فرهنگستان، س 4، ش 4، (1377)، ص 166-161.
22. «پژوهشی پیرامون روایت سغدی داستان رستم»، مهر و داد و بهار، به کوشش امیر کاووس بالازاده، تهران، (1377)، ص 262- 233.
23. «تحول وجه تمنایی به ماضی استمراری در زبانهای ایرانی»، یادنامه دکتر احمد تفضلی، به کوشش علی اشرف صادقی، تهران، (1379)، ص 278-245.
24. «نوروز، جشن بازگشت به زندگی، جشن آفرینش و جشن تجلی عناصر فرهنگ مدنی»، مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، تهران، (1379)، ص 59-72.
25. «عدد پنج در اسطوره مانی»، سروش پیرمغان، یادنامه جمشید سروشیان، به کوشش کتایون مزداپور، تهران، (1381)، ص5-1.
26. «تاریخچه گویششناسی در ایران»، مجموعه مقالات نخستین هماندیشی گویششناسی ایران، به کوشش حسن رضایی باغ بیدی، تهران، (1381)، ص 484- 473.
27. «خفتگان افسوس (اصحاف کهف) به روایت سغدی»، محققنامه، ج 2، به اهتمام بهاءالدین خرمشاهی؛ جویا جهانبخش، تهران، (1381)، ص 1019- 1015.
28. «سفر علمی سن پترزبورگ (29 اردیبهشت – 8 خرداد 1382/19- 29 مه 2003)، نامه فرهنگستان، س 6، ش 2، شماره پیایی 22، (1382)، ص 237- 227.
29. «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویشهای ایرانی نو»، گویششناسی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج 1، ش 2، (1383)، ص 65- 54.
30. «تاثیر قانون بارتلمه بر ساختار فعلهای زبان فارسی»، زبانهای ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج 1، ش 1، (1384)، ص 25-4.
31. «رفع ابهام از دو واژه بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی در نسخه سغدی»، زبانهای ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان) ج 1، ش 1، ص 109- 97.
32. «آپادانا: ایوان»، جشننامه استاد دکتر محمد خوانساری، به کوشش فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زیر نظر حسن حبیبی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، (1384)، ص 447- 437.
33. «روزه در متون سغدی»، مطالعات سغدی، مجموعه مقالات به کوشش محمدشکری فومشی، (1386)، تهران، انتشارات طهوری.
34. «ماهیار نوابی و سنگ نبشه بغستان (بیستون)»، پژوهشهای ایرانی باستان و میانه، مجموعه مقالات به کوشش محمد شکری فومشی، (1386)، تهران، انتشارات طهروی.
فهرست مقالات خارجی
1.”A Newly Found Old Persian Inscription”, Iranica Antiqua VIII, (1968), 54-69.
2.”Source Materials on Sogdiana”, Bulletin of the Iranian Culture Foundation 1/1, (1969), 65- 81.
3.”Old Iranian Roots gauz- and gaud- in Sogdian”, Acta Iranica 4, (1975), 297- 307.
4.” Persan kesavarz ‘agriculteur’ “ in Studia Iranica, (1994), tome 23, fascicule 1, 131- 135.
5.”The Importance of the Numbers in Manichaean Mythology(1)”, Name- ye Iran-e Bastan 1/2 (2001 -2002), 15 -23.
6.”Sogdian Negative and Privative Prefixes”, Iranica Select ed.a. v .Tongerloo, (2003), 73-77.
7.”An old Persian- Sogdian Isogloss”, Memorial Jean de Menasce, Ed. By ph. Gignoux and A. Tafazzoli, Louvain, (1974), 389- 398.
منابعی که درباره او نوشته شدهٰ مقاله یا پایان نامه یا ...
فهرست سخنرانیهای قریب که بعد از 1990 ارائه شده است
1.سی و سومین کنگره بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا (ICANAS) ، تورنتو (کانادا)، 1990، با مقاله، «آیا واژه فارسی کشاورز دخیل از سغدی است؟» که به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانیstudia Iranica (1994، جلد 23، 131- 133) و ترجمه فارسی آن به قلم دکتر زهره زرشناس در نامه فرهنگستان 16 (1377) منتشر شد.
2. سومین کنفرانس بینالمللی مطالعات ایرانی اروپا، کمبریج (انگلستان)، 1995، با مقاله «معرفی فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی- انگلیسی)».
3. کنگره بینالمللی نقش فرهنگ ایرانی در جاده ابریشم، اصفهان (ایران)، 1996/ 1375، با مقاله «سغدیها، و جاده ابریشم»، منتشر شده در ایرانشناخت 5 (1376).
4. چهارمین کنگره بینالمللی مطالعات مانوی، برلین (آلمان)، 1977، با مقاله پرتوی نو بر دو واژه در نسخه سغدی «بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی»، ترجمه فارسی به قلم ابوالحسن تهامی در زبانهای ایرانی 1 (1384).
5. کنگره بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، بوداپست (مجارستان)، 1997، با مقاله «پژوهشی درباره واژههای دخیل سغدی در زبان فارسی».
6. چهارمین کنفرانس بینالمللی انجمن ایرانشناسان اروپایی، پاریس (فرانسه)، 1999، با مقاله «هفته سیارهای در متون ایرانی».
7. سی و پنچمین کنگره بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، مونترال (کانادا)، 2000، با مقاله «اهمیت اعداد در اسطوره مانوی»، به انگلیسی منتشر شده در نامه ایرانباستان 2/1 (1380).
8. کنفرانس بینالمللی «بازدید از تورفان»، برلین (آلمان)، 2002، با مقاله «خرد در دین زرتشتی و مانوی».
9. پنجمین کنفرانس بینالمللی انجمن ایرانشناسان اروپا، راونا (ایتالیا)، 2003، با مقاله «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویشهای ایرانی نو» ترجمه فارسی به قلم میترا فریدی در گویششناسی 2/1 (1383).
10. افزون بر این، شرکت در دو همایش بنیاد ایرانشناسی در 1381 و 1383 با ارائه د و سخنرانی «قرن بیستم: تولد دوباره زبانهای ایرانی میانه شرقی و تحول پژوهش در زبانهای ایرانی میانه غربی» (1381) و «مستندسازی از پیام داریوش در بیستون و بررسی متن فارسی باستان از روی آخرین تصویرهای فتوگرامتری تهیه شده توسط این دانشمند نقشهشناس- و یک سخنرانی در همایش «لوح تا لوح» با عنوان «تکوین خط میخی فارسی باستان» (1384) و در همایش فارسیشناسی شیراز با مقاله «پیام داریوش در کتیبه آرامگاه DNb» اردیبهشت 1384.
دکتر قریب عضو چند مجمع علمی داخلی و خارجی بوده است
1. انجمن آسیایی (Societe Asiatique) پاریس، از سال 1969 تا 1979.
2. انجمن بینالمللی دستنوشتهها و کتیبههای ایرانی (Corpus Inscriptionum Iranicarum) لندن، از سال 1996 تاکنون.
3. انجمن ایرانشناسی اروپا (Societas Iranologica Europeas) از سال 1996 تاکنون.
4. فرهنگستان زبان و ادب فارسی (عضویت پیوست)، تهران، از سال 1377 تاکنون.
5. شورای عالی علمی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، از سال 1384 تاکنون.
سمت ها و عناوینی که بدرالزمان قریب طی سالهای متمادی به فرهنگ و ادب ایران باستان خدمت کرده است: 1.استادیار و دانشیار در دانشگاه پهلوی شیراز (1380- 1344)؛ و دانشیار و سپس آنگاه استاد در دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم انسانی (1382- 1350).
2.محقق در بنیاد فرهنگ ایران (1357- 1351).
3.پژوهشگر و استاد مدعو در دانشگاه یوتا و هاروارد آمریکا (70 – 1969/ 49 -1348).
4.مدیر گروه گویششناسی (از سال 1381- 1378) و مدیر گروه زبانهای ایرانی (از سال 1383 تاکنون) فرهنگستان ادب و زبان فارسی.
5.مدیر و سرپرست پروژه فرهنگ واژگان فارسی باستان، اجرا در فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
6.عضو افتخاری انجمن ایرانشناسان اروپا، سپتامبر 2007.
زبان سغدی
(جزء ویژگی آثار) دکتر قریب در مصاحبهای تحت عنوان تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم درباره ریشه زبان سغدی میگوید: زبان سغدی از شاخه زبانهای ایرانی میانه شرقی است که از قرن اول تا سیزدهم میلادی جزو زبانهای زنده بود و در محدوده جغرافیایی عظیمی از دریای سیاه تا چین و از شمال شبه قاره هند تا نواحی اورال، مردمان ایرانیتبار به زبانهای ایرانی میانه شرقی تکلم میکردند.
تا اوایل قرن بیستم، اطلاعات ما از زبان سغدی اندک بود، اگرچه منابع ایرانی (اوستایی، هخامنشی و ساسانی) و همچنین مآخذ یونانی و به ویژه چینی و اسلامی از سرزمین سغد سخن راندهاند ولی آگاهی ما از زبان سغدی به صورت آثار مکتوب و ادبیات ناچیز بود.
دکتر قریب درباره قوم سغد نیز میگوید: دادههای تاریخی نشان میدهد که قوم سغد حدود هزاره دوم پیش از میلاد در نواحی سمرقند و درّه زرافشان ساکن بود و در هزاره اول پیش از میلاد به قسمت بزرگی از جلگههای میانِ دو رودِ جیحون و سیحون دست یافت و از قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد تابع امپراطوری هخامنشی بود. با فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی و هجوم لشکریان اسکندر و غارت شهر سمرقند، تعداد زیادی از افراد این قوم به سوی شرق و مرزهای چین مهاجرت کردند و در مسیر جاده ابریشم حوزههای «مهاجرنشین» را تشکیل دادند.
سغدیها که به سینکیان (شین جیان) چین رسیده بودند، کشاورزی که شغل اصلیشان بود و خدایان کشاورزی و باروری را میستودند (شاهد: دیوارنگاره پنجیکند)، به تجارت روی آوردند، و در این کار سرآمد دوران شدند. اهمیت سغدیان مهاجر، علاوه بر نقشی که در دادو ستد کالا در قدیمیترین و طویلترین جاده تاریخی جهان داشتند، گسترش فرهنگ دو جهان غرب و شرق آسیا و نزدیک کردن آنها به یکدیگر بود. [۲۳]
نخستین مدرکی که از زبان سغدی در دست است، اسناد نوشته بر کاغذ است که نامههای باستانی خوانده میشود. این نامهها در خرابه یکی از برجهای دیدهبانی، نزدیک انتهای غربی دیوار مرزی چین پیدا شده است. این نامهها که قدیمیترین متن تا به حال شناختهشده زبان سغدی است، در داخل کیف نامهرسان میان زبالهها همراه با چند اثر مکتوب به زبان چینی با تاریخ سده اول ق.م و سده اول و دوم میلادی پیدا شد. (سغدیها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب،259- 260).
دکتر قریب منطقه «تورفان» چین را در تجارت و فرهنگ جاده ابریشم منطقهای بس پر اهمیت میداند که اوایل قرن حاضر میلادی به دنبال کشف آثار باستانی توسط یک هیات آلمانی، ناحیهای صاحبنام در مطالعات ایرانشناسی شد.
تورفان از مراکز مهم تجاری و فرهنگی در مسیر جاده ابریشم بود و مدتی هم پایتخت جنوبی ترکان اویغوری و یکی از مراکز بزرگ فعالیت مانوی بود. مانوی ها زیباترین دیوارنگاره های خود را در شهر خوچو «کوچانک» چینی که در متون سغدی « چینانچ کنت» (شهر چینی) نامیده می شود، ترسیم کرده اند. در این شهر تا قرن دهم میلادی آثار بودایی، مانوی، زردشتی و مسیحی وجود داشته است. بیشتر متون مسیحی و مانوی و سغدی در ویرانه شهرهای اطراف تورفان کشف شد.
از جمله اقوامی که سغدیان توانستند بر دین، هنر و خط و فرهنگ آنها تأثیر بگذارند، ترکان آسیای مرکزی بودند که تحت تأثیر مبلغین سغدی، اول به دین بودایی و بعد مانوی درآمدند؛ تا جایی که دین مانی، دین رسمی ترکان اویغوری و خط سغدی خط رایج آنها شد.
دکتر قریب به تلاش سغدیان در مورد حفظ امنیت جاده ابریشم اشاره می کند و می گوید: در مراکز بزرگ تجاری دولتشهرهای سغدی، سیاست اعتدال و آزادی دینی چنان رعایت میشد که پیروان آئینهای بودایی، مسیحی، نسطوری، مانوی و زردشتی میتوانستند آزادانه تبلیغ کنند و پرستشگاههای خود را برپا سازند و با هم در صلح و صفا زندگی نمایند. شاید علاقه سغدیان به بازرگانی آزاد و تلاش آنها برای نگهداشتن ثبات و امنیت جاده ابریشم، دلبستگی آنها را به سازش و انعطاف دینی توجیه کند. باید یادآوری کنم که سغدیان مردمان عامی و ناآگاه از جریانهای علمی و ادبی زمان خود نبودند و یک جهانگرد مشهور چینی گفته است که عموم آنها با الفبایی که 22 حرف داشته آشنا بوده و آن را میخواندند. در متون چینی نام چند ستاره به زبان سغدی است، ضمنا داستانهای جالبی که در متون سغدی وجود دارد، نمودار تلاش آنها در آمیختن فرهنگ مردم آسیای میانه با فرهنگ ایرانی، یونانی، هندی و سریانی است. (تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، 1373).
سغدیها که در گسترش دین بودا در میان اقوام آسیای مرکزی وچین نقش چشمگیری داشتند، پناهگاه مهاجرانِ ستمکشیده مانوی ومسیحی شدند. سغدی ها نه تنها در نجوم و اخترشناسی، بلکه در شناخت سنگهای قیمتی نیز در میان مردم چین شهرت داشتند. (سغدیها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 265).
منابع
1)جست و جو در سنت ادبی ایران باستان، گفت و گو با بدرالزمان قریب، کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، س 5، ش 8 خرداد 1382، ص5-17.
2)جشن نامه دکتر بدالزمان قریب به کوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف،1387، چاپ اول، (زندگینامه و آثار دکتر بدالزمان قریب) ص9- 16.
3)تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابرایشم، مصاحبه با بدرالزمان قریب، میراث فرهنگی، ش 12، تابستان و پاییز 1373.
4)سغدیها و جاده ابریشم، بدرالزمان قریب. ایران شناخت، ش 5، تابستان 1376.
5)ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران شناسی، نامه فرهنگستان، 13/1، ص 150.
- ↑ انتشارات فرهنگان، تهران (1374/1995).
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص6.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص6.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص6.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص8.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص10.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص10-11.
- ↑ جشننامه دکتر بدرالزمان قریب، به کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، 1387، ص10.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص7.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص7.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص8.
- ↑ جشننامه دکتر بدرالزمان قریب، به کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، 1387، ص10.
- ↑ جشننامه دکتر بدرالزمان قریب، به کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، 1387، ص10.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص16.
- ↑ https://www.mehrnews.com/news/2432520/
- ↑ http://bukharamag.com/1396.07.20858.html
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص16.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص16.
- ↑ https://www.mehrnews.com/news/2432520/.
- ↑ ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران شناسی، نامه فرهنگستان، 13/1، ص 150.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص6.
- ↑ کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص 17
- ↑ سغدیها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 258