حسن حسینی
سیدحسن حسینی شاعر، مترجم، پژوهشگر، مدرس و نظریهپرداز ادبی است.
سیدحسن حسینی از سال۱۳۵۲ قلم به دست گرفت و نوشتن را در مجلهٔ فردوسی آغاز کرد. او پس از انقلاب در راهاندازی حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی نقش داشت و با قیصر امینپور در بخش ادبیات و شعر فعالیت میکرد. حسینی علاوه بر شعر در زمینهٔ ترجمه و نقد و پژوهش نیز میکوشید. او شاعری تجربهگرا و همواره مبتکر بود. آشناییاش با زبانهای عربی و انگلیسی، او را با جریانهای ادبی و هنری کشورهای دیگر پیوند داده بود.
از میان یادها
رادیوارتش
حسینی در آغاز جنگ دورهٔ آموزشی خدمت را میگذرانْد. او پس از پایان دوره، با اینکه رشتهاش بهداری بود، در رادیوارتش مشغول شد و به تبلیغات جنگ و ابلاغ پیامها پرداخت. خرمشهر که آزاد شد، یک یا دو سال بعدش وقتی دید جنگ حالاحالاها تمام نمیشود، به حوزهٔ هنری برگشت.[۱]
برابری با نقدهای خارجی[۲]
میراسماعیل قاضیشیراز در خاطرش هست روزگاری که با سیدحسن حسینی در دانشگاه همکلاس بودند، روزی استادشان سیدضیاءالدین سجادی از حسینی خواست شعری برایشان بخواند و حسینی هم شعر بسیار قشنگی خواند. سجادی که اصلاً اهلتعارف نبود، گفت: «این نقدهایی که سیدحسن حسینی مینویسد با نقدهای نقادان خارجی برابری میکند.»
اخراج دستهجمعی
او با همکارانش در سال۱۳۶۶ بهعلت اختلافهایی که با مدیر وقت حوزهٔ هنری داشتند، اخراج شدند و سید خودش میگوید: «همهمان اخراج شدیم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
کنارهگیری از تدریس
حسینی بهسال۱۳۶۷ تدریسِ ادبیات فارسی و ادبیات عرب را در دانشگاه الزهرا آغاز کرد. در واحدهای مختلف دانشگاه آزاد اسلامی نیز استادی کرد و بعد بهصورت داوطلبانه تدریس را کنار گذاشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
اولین سفر خارجی
علیرضا قزوه در خاطرش هست با جمعی از شاعران به فاو سفر کرده بودند. آن موقع فاو تازه آزاد شده بود و سیدحسن حسینی میگفت این اولین سفر خارجی من است! آن روز هواپیماهای عراقی در آسمان جولان میدادند و مناطق مختلف را بمباران میکردند. بنزین قایق شاعرها هم ته کشیده بود و آنها فکر میکردند هواپیماهای عراقی میخواهند بمبارانشان کنند. در آن سفر شاعرها به مسجد فاو رفتند و سید به قزوه گفته بود تو باعث شدی که اولین سفر خارجیام را انجام بدهم، من تاکنون سفر خارجی نداشتم.[۳]
سفری که پدر بهجایش رفت
در سال۱۳۷۸ بود که در گزینش کتاب سال، کتاب مشت در نمای درشت تشویق شد و جایزهٔ سفر حج عمره به او تعلق گرفت که پدرش این سفر را رفت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ترکش و جایزه
وقتی که به سیدحسن حسینی خبر دادند جایزهٔ شعر دفاع مقدس را برده است، با لحن شوخی و جدّی همیشگیاش گفته: «عجب! تیر و ترکشهایش را به دیگران دادهاند، جایزهاش را به من؟»[۴]
بیدلخوانی
حسینی بهسال۱۳۷۹ مجموعهٔ کامل غزلهای بیدل دهلوی را که حدود سه هزار بیت دارد، بر روی سیدی خوانده است.[۵]
تمامقدایستادن برای قدرشناسی
ساعد باقری بیان میکند سید همواره سپاسمندِ بزرگان بود. باقری در خاطرش هست زمانی که جلسههای شعر حوزه را میگرداند، روزی در کلاس که سید روبهرویش نشسته بود و صندلی خودش پشت به در بود؛ سید بهیکباره با احترام و تمامقد برخاست. باقری سرش را بهسمت در برگرداند و کسی را که توی در ایستاده بود، نشناخت. سید او را معرفی کرده که علیرضا طبایی است، طبایی دست خیلیها را گرفته. در مجلهٔ جوان هر گاه فرصتی مییافته جوانان شاعر را برای اولین بار به جامعهٔ ادبی معرفی میکرده و سببِ شناختهشدنشان میشده.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پیرامون مجموعهشعر گنجشک و جبرئیلخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پَر گنجشک یا پَر جبرئیل؟
پس از انتشار گنجشک و جبرئیل جوانی هدیهای برای سیدحسن حسینی فرستاد. وقتی سید هدیه را باز کرد، فقط یک پَر گنجشگ توی بسته بود. حسینی گشت و جوان را یافت و از او تشکر کرد و با طنز همیشگیاش گفت: «خیلی ممنون... دست شما درد نکنه؛ اما اگه راست میگی، برو پر جبرئیل رو پیدا کن... .»
گنجشک و جبرئیل، شفیع سید
وقتی که تنِ بیجانِ سید را توی قبر گذاشتهاند، همسرش لحظهای غیبش زده و ناگهان دواندوان آمده سمتِ قبر و نفسنفسزنان گفته: «اینو بگذارین لای کفنش... وصیت خود سیّده... خواسته این کتاب همراش باشه... شفیعش باشه!» حاضران هایهایِ گریهشان بلند شده و قبرکن گنجشک و جبرئیل را لای کفن گذاشته است.
پیرامون کتاب سکانس کلماتخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شناخت درست از سید با سکانس کلمات
سهیل محمودی، شاعر و نویسنده و مجری، بر این باور است نسل جدید سید را آنگونه که باید، نمیشناسند. گاهی دربارهٔ بزرگان آدرس اشتباهی میدهند. برخی سید را طوری معرفی میکنند که نسل جدید به اشتباه میافتد. انتشار کتاب سکانس کلمات آدرسهای اشتباهی را زدود و شناخت روشنتری از سید را ارائه داد.
بهای خودبودن
بهگفتهٔ سیدعبدالجواد موسوی، روزنامهنگار، یادداشتهای سیدحسن حسینی در کتاب سکانس کلمات از سال۱۳۷۳ قطع میشود و یکباره به سال۱۳۷۶ میرسد. یادداشتهای سال۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ نیز فقط یک یا دو صفحهاند. این بالاوپایینشدنها ممکن است مخاطب امروزی را دچار تزلزل کند. عبدالله گیویان، نویسنده و مترجم و پژوهشگر، شرح میدهد که در سالهای۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸ به سید سخت گذشت و در حَقش ستمهای فراوانی شد. او بهای خودبودنِ خودش را داد. وی سالخوردهتر از سن شناسنامهای خویش بهنظر میرسید.
برادرانگیهای سید و قیصر[۶]
رعایت عاشقی
حسینی در مجموعهٔ همصدا با حلق اسماعیل که در سال۱۳۶۳ منتشر شد، یک مثنوی برای شهدا سرود که مطلعش اینگونه بود:
بیا عاشقی را رعایت کنیم | ز یاران عاشق حکایت کنیم |
در سال۱۳۸۶ قیصر امینپور با استقبال از این شعر سید و بهرسم اخوانیه، سرودهای را در کتاب دستور زبان عشق نوشت که بیت نخستش چنین بود:
چرا عاقلان را نصیحت کنیم | بیایید از عشق صحبت کنیم |
قیصر در بیت پایانی این شعر، مصراع اول سرودهٔ سید را تضمین کرده بود:
رعایت کن آن عاشقی را که گفت: | «بیا عاشقی را رعایت کنیم» |
برای سیدحسن حسینی عزیزم
قیصر امینپور شعری با نام هرچه شعر گل کنم دارد که در ابتدای شعر نوشته است: برای سیدحسن حسینی عزیزم.
سنگ ناله میکند: رود، رود بیقرار | کوه گریه میکند: آبشار، آبشار! | |
آه سرد میكشد باد، باد داغدار | خاك میزند به سر، آسمان سوگوار | |
سرو از كمر خمید، لاله واژگون دمید | برگوبار باغ ریخت، سبز سبز در بهار | |
ذرهذره آب شد، التهاب آفتاب | غرق پیچوتاب شد، جستوجوی جویبار | |
در لبش ترانه آب، از گدازههای درد | در دلش غمی مذاب، صخرهصخره كوهوار | |
از سلاسه سحاب، از تبار آفتاب | آتش زبان او، ذوالفقار آبدار | |
باورم نمی شود، کی کسی شنیده است | زیر خاک گم شوند، قلههای استوار؟ | |
بیتو گر دمی زنم، هر دمی هزار غم | روی شانهٔ دلم، هر غمی هزاربار | |
هر چه شعر گل كنم، گوشهی جمال تو! | هر چه نثر بشكفم، پیش پای تو نثار! |
از قلم سید برای قیصر
در کتاب بالهای بایگانی که سرودههای منتشرنشدهٔ حسینی را در بر گرفته و پس از فوت وی منتشر شده است، اشعاری تقدیمشده به قیصر به چشم میآید:
سهم من و تو اگرچه از بخت کم است | غم نیست، که عمر فتنه هم سخت کم است | |
تو قیصر رزمگاه شعر و سخنی | برخیز زجا، برای تو تخت کم است |
دلت را ارغوانی آفریدند | غمت را آسمانی آفریدند | |
غریبی در دیار کینهتوزان | تو را از مهربانی آفریدند |
ترانهای نیز با نام همصدا از قلم حسینی برای قیصر تراویده است که بند آغازینش اینگونه است:
اومدی از پشت خطر | تو پابهپا سی دل من | |
دست دلم به دامنت | بخون برای دل من |
در حکایت آن و این، حسینی این است[۷]
باقر رجبعلی، نویسنده و پژوهشگر، در رادیوتهران با حسینی همکار بودند. رجبعلی در خاطرش هست بعضی روزها که حسینی به خانهٔ برادرش در کرج میرفت، هممسیر میشدند. آن دو در قطار از داستان، شعر، گرفتاریها، نداریها و کار حرف میزندند و حسینی زود خوابش میگرفت. یک بار که حسینی روبهرویش خوابیده بود، رجبعلی رفت توی نخش، داستانی به ذهنش خطور کرد، همان جا نوشتش و اسمش را گذاشت «حکایت آن و این».
وقتی به کرج رسیدند، رجبعلی سید را بیدار کرد. کمی گیج بود. رفتند سوی تاکسیها، سید پیچید سوی دکهای و چهارپنج بسته سیگار خرید و همان جا یکی را گیراند. سید معمولاً چند تا از سیگارها را توی همان فضای سبز اطراف ایستگاه متروی کرج میکشید. باهم قدم زدند. رجبعلی به حسینی گفت: «وقتی خواب بودی داستان نوشتم.» سید در جوابش آمد: «چه خوب! اگه بیدار بودم نمیتونستی بنویسی.» و نتیجه گرفت: «من اگه خواب باشم مفیدترم.» رجبعلب یا خودش فکر میکند که سید انگار میخواسته خواب توی قطار و تنهاگذاشتن او را توجیه کند. حسینی کاغذ کوچک را از دست رجبعلی قاپید، به سیگار پک زد و داستان را خواند.
توی تاکسی نشستند. حسینی گفت: «توی شخصیتپردازی همیشه یه کسی مدنظر آدم هست .«این» رو که مینوشتی به کی فکر میکردی؟» رجبعلی فوری جواب داد: «تو!» وقتی رجبعلی میخواست پیاده شود، حسینی کاغذ را داد دستش و گفت: «فردا صحبت میکنیم.»
دیگر فرصتِ صحبت پیش نیامد، چون دوستی داستان را از رجبعلی گرفت و در روزنامهٔ جامجم چاپ کرد. داستان اینچنین بود:
නدو دوست بودند، آن و این، به کلاس نقاشی میرفتند، «آن» پرندهها را پرشکسته و پابسته میکشید، «این» در حال پرواز. همیشه با هم بحث میکردند. آن از دندانهای شیر خوشش میآمد. این عاشق گنجشکها بود. آن آسمان را خاکستری میکشید، این آبی. آن اتاق میکشید بیپنجره، این میکشید بیدیوار. آن باغ میکشید بیدرخت، این میکشید بیحصار. آن صورت میکشید با لج، این میکشید با بغض.
و زمان بر آن و این گذشت. هر دو بزرگ شدند. زن گرفتند. زندگی کردند و بچهدار شدند. آن شد تاجر، این شد شاعر.
آن هر کار دلش میخواست میکرد. ثروتش حدّوحدود نداشت. این توی زندگیاش حدّوحدود داشت. هر کاری نمیتوانست بکند. فقط شعر میگفت، شعرهایش همهجا میرفت، همه میخواندند. حتی دختر مردی به نام «آن». مردی که با همهٔ قدرتش، در این مورد هیچ کاری از دستش برنمیآمد.
یعنی نمیتوانست دخترش را وادار کند که شعرهای این را دوست نداشته باشد و وقتوبیوقت آنها را زمزمه نکند. حتی وقتی شعرهای «این» را از دختر قاپید و سوزاند، باز هم به آرزویش نرسید. دخترک همه را حفظ کرده بود.න
شعر تقدیمی
در مراسم مجازی پاسداشت مقام سیدحسن حسینی در سالروز درگذشت وی، مصطفی محدثی خراسانی، شاعر و منتقد ادبی، شعری را به حسینی تقدیم کرد:خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
دیدارتو، کوه دیدنی، بشکوه است | برخورد به یک حماسه نستوه است | |
دفترچه شعر تو ولی شیعه درد | نینامه خیزرانی اندوه است |
از شام سکوت ما صدا خاسته است | در غربت کوفه آشنا خاسته است | |
یک شیعه شورشی است این دفتر شعر | خونخواهی عشق را به پا خاسته است |
ترکیب سید و قیصر
عبدالله گیویان در خاطرش هست روزگاری که حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی برپا بود، سید و قیصر بچهها را دور هم جمع میکردند و همگی بدون هیچ چشمداشتی میکوشیدند. سید در اوج جوانی پیرشان و در اوج پختگی ذاتی و جبلیاش جلالشان بود. در ترکیب قیصر و سید اتفاقی میافتاد که همه را با سلیقهها و جهتگیریهای متفاوت کنار هم مینشاند.[۸]
محرومماندن از سید
عبدالله گیویان و سیدحسن حسینی روی این موضوع کار میکردند که چگونه میشود برای کاری که سید بهطور تئوریک در کتاب مشت در نمای درشت انجام داد مصداق عملی پیدا کنند. آنها میخواستند مفاهیم دینی را به تصویر نزدیک کنند. سید با کارکردن روی دعای کمیل و مقتل میکوشید تا آنها را به چیزی تبدیل کند که مبنای کار تصویری قرار گیرند و نوع متفاوتی از بیان موسیقایی این مقولهها مطرح شود. گیویان میگوید: «سید با آن قد رشید معناییاش که دیدهبان بسیار خوبی برای بچههای انقلاب بود، افقهای دورتری را میدید... . متأسفانه مجال کوتاه بود و ما از او محروم ماندیم و این پروژهها هم به جایی نرسید.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
وقتی گیویان خبر فوت سید را میشنود
زمانی که گیویان در دفتر پژوهشهای برنامهای صداوسیما کار میکرده است، بهپیشنهاد قیصر امینپور و با خواهشهای فراوان موقعیتی را فراهم میکنند که سید بیشتر در کنارشان باشد. بهسبب رفتوآمد سید، گیویان تحتفشار قرار میگیرد و این روزها از عجیبترین و تلخترین خاطرههایش و به همان سان بهخاطر حضور سید از روشنترین برهههای زندگیاش میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
متن پیام تسلیت آیتالله سیدعلی خامنهای [۹]
« | بسماللهالرّحمنالرّحیم با اندوه و تأسف بسیار، خبر درگذشت شاعر و هنرمند عزیزمان آقای سیدحسن حسینی را شنیدم. این داغ بزرگی بر دل جامعهٔ هنری و ادبی انقلاب است. این انسان فرزانه و آزاداندیش و این مؤمن پارسا و بافضیلت، یکی از نمونههای برجستهٔ امروز و یکی از امیدهای آینده بود. در شعر و ادب و نیز در پژوهش و تأملّات محققّانه خرد و ذوق و ابتکار، شاخصهٔ کار او بود. مشاهدهٔ فرآوردههای ذهن خلّاق او همواره برای اینجانب اعجابآور و تحسینبرانگیز بود. درگذشت او خسارت بزرگی برای اصحاب هنر و ادب است. این حادثهٔ تلخ را به بازماندگان آن عزیز و نیز دوستان و همکارانش، به همهٔ دلبستگان به زبان و ادب و شعر فارسی تسلیت میگوییم و از خداوند متعال فیض و رحمت و مغفرتش را برای آن فقید سعید مسئلت میکنیم. |
» |
زندگی و یادگار
گذران عمرخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- ۱۳۳۵: زادهٔ ۱فروردین در تهران.
- ۱۳۵۲: آغاز نوشتن و سرودن در مجلهٔ فردوسی.
- ۱۳۵۸: راهاندازی حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی بههمراه تنی چند.
- ۱۳۵۹: ازدواج و آغاز خدمت سربازی
- ۱۳۶۳: انتشار مجموعهشعر همصدا با حلق اسماعیل
- ۱۳۶۴: انتشار کتاب ترجمهشدهٔ حمام روح
- ۱۳۶۵:انتشار کتاب پژوهشی برادهها
- ۱۳۶۶: اخراجِ دستهجمعی از حوزهٔ هنری.
- ۱۳۶۷: آغاز تدریس در دانشگاه؛ انتشار کتاب پژوهشی بیدل، سپهری و سبک هندی
- ۱۳۶۸: دریافت جایزهٔ ادبی نیما یوشیج بههمراه قیصر امینپور
- ۱۳۷۱: انتشار مجموعهشعر گنجشک و جبرئیل و کتاب پژوهشی مشت در نمای درشت
- ۱۳۷۸: کارکردن در رادیو در واحد ویرایش؛ تشویق کتاب مشت در نمای درشت در گزینش کتاب سال
- ۱۳۷۹: دکلمهکردن غزلیات بیدل دهلوی بهصورت ضبطشده
- ۱۳۸۱: انتشار مجموعهشعرهای گزیدهٔ شعر جنگ و دفاع مقدس و طلسم سنگ
- ۱۳۸۳: خاموشی چراغِ عمر در ۹فروردین؛ تقدیر از وی در همایش چهرههای ماندگار
- ۱۳۸۴: انتشار مجموعهشعر شقایقنامه
- ۱۳۸۵: انتشار مجموعهشعر در ملکوت سکوت
- ۱۳۸۶: انتشار مجموعهشعر سفرنامهٔ گردباد
- ۱۳۸۹: انتشار چاپ دوم مجموعهشعر از شُرّابههای روسری مادرم
- ۱۳۹۲: انتشار مجموعهشعر بالهای بایگانی
- ۱۳۹۲: انتشار کتاب سکانس کلمات
گریزی بر زندگی
سیدحسن حسینی بهسال۱۳۳۵ در محلهٔ سلسبیل تهران پا به این دنیا گذاشت. زندگانیاش را در نازیآباد و نیروی هوایی سپری کرد. به ورزش علاقه داشت و رشتهٔ کشتی را تمرین میکرد.[۱۰] کاردانی را در رشتهٔ علوم طبیعی، کارشناسی را در رشتهٔ تغذیه و نیز کارشناسی ارشد و دکترایش را در رشتهٔ ادبیات فارسی گذراند. او زبان عربی را خوب میدانست و با زبانهای ترکی و انگلیسی آشنا بود. وی در سالهای پایانی عمرش سبکشناسی قرآن و زبانشناسی حافظ را میپژوهید.
حسینی بهتاریخ ۹فروردین۱۳۸۳ در تهران قلبش از تپش ایستاد و رخت از این جهان بربست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ذات سید
طبق تعاریف عبدالله گیویان، بزرگی و عظمت در خوی سید موج میزد. او خیلی «انسان» بود؛ کاملاً انسان، نه انسانِ کامل. آنجایی که تشویقشدن دلش را تکان میدهد، آنجایی که دلگیریهایش را میگوید، آنجایی که حدیث نفس میکند و جاهایی که حرفهای بزرگ میزند، همه و همه گسترهٔ وجودی سید را مینمایاند. وی شجاع و پهلوان بود. گیویان سید را همچون معلمی میبیند که خیلی چیزها بهشان آموخته است. سید در حوزهٔ هنر و ادبیات قاطعانه حرف میزد. نظرهایی که دربارهٔ سیاست میداد، سیاست بهمعنای امروزیاش نبود؛ بلکه ریشه در انقلاب داشت. سید شایستهٔ مقامی بود که در جمع شاعران انقلاب به دست آورده بود. حسینی درگیرِ سیاست بود؛ ولی سیاسیتباز نبود، او سیاست را یک سویه از انقلاب میدید. وی فردی ریشهدار بود و ریشه در زندگی واقعی مردم داشت و همهٔ سختیهای زندگی را درک کرده بود. با باور قلبی از قرآن و نهجالبلاغه سخن میگفت. تعهد در وجودش خانه کرده بود. او همان گونه که باور داشت زندگی کرد و همان گونه زندگی کرد که باور داشت. تعهد در همهٔ وجودش خانه کرده بود.
از زبان ساعد باقری میشنویم که سید در نقطهٔ مهر و قهر در نقطهٔ کمال بود. مهر در ذات سید موج میزد و قهر جنبهٔ عرضی وجودش بود. سید اگر میدید کسانی به فرهنگ خدمت میکنند، تشویقشان میکرد؛ چون نقش تشویق را پررنگ تلقی میکرد. اگر در جایی هم میدید فرهنگ در حال تخریب است، ساکت نمینشست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
کوششها
از جملهٔ فعالیتهای او قلمزدن در مجلهٔ فردوسی، سهیمبودن در راهاندازی حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی و فعالیت در بخش ادبیات و شعرِ آن را میشود نام برد. وی تدریس را از سال۱۳۶۷ در دانشگاه الزهرا آغاز کرد. مدرس ادبیات فارسی و ادبیات عرب بود. زمان جنگ تحمیلی، رادیوارتش را به حسینی سپرده بودند و در سال۱۳۷۸ نیز در قسمت ویرایش رادیو مشغولبهکار شد. او در واپسین سالهای زندگانی خویش دست از دانشاندوزی برنداشته و به سبکشناسی قرآن و زبانشناسی حافظ روی آورده بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
یادمانها و بزرگداشتها
در شانزدهمین سالروز درگذشت حسینی، بهسال۱۳۹۹ مراسم پاسداشت مقام وی با حضور شاعران فارسیزبان از کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان و هندوستان بهصورت مجازی برگزار شده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سید در چشمهای دیگران
عبدالله گیویانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سيد ذاتاً يک فرهنگشناس و يک جامعهشناس بود. خودش هم گفته علیرغم اينكه علوم تغذيه خوانده بود اما دغدغهٔ اصلیاش تاريخ و جامعهشناسی بود. نمیخواهم بگويم همه تحليلهای سيد وحی مُنزل است و از آسمان افتاده ولی سيد در خيلی از شخصینويسیهايش برای آيندگان حرف زده.
خيلی حافظ بود، خيلی. اگر يک كلمه دربارهٔ سيد بتواند مصداق پيدا كند، كلمهٔ رند است. رند به معنايی كه در ديوان حافظ آمده. زير بار زور احدی نرفت و دستش به شكل معنوی در زندگی حواريونش هميشه در كار بود. هيچكس با سرِكلاسرفتن اينطوری نمیشود، با معلمديدن اينطوری نمیشود. هيچكس آگاهانه اين طور نمیشود. سيد بهدليل صداقتش و اينكه صادقانه خودش را زندگی میكرد، بر همهٔ ما بهاندازهٔ حساسيتهای وجوديمان تأثير گذاشت. من اعتراف میكنم كه به او مديونم. سيد برای من مثل يک معيار بود و اين چيزی نيست كه بين تو و ديگری بهقرارداد وضع كرده باشی. زلالی و آزادگیِ سيد باعث میشد هميشه يک متر و معيار جلوی روی ما قرار گيرد. دنيا قفس تنگی بود كه سيد تحملش را نداشت. خيلیها به دليل اين جوهرش را نشناختند او را به زمين زدند. سيد به هيچكس و هيچجا وصل نبود. خودِ خودش بود.
سهیل محمودیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
چون سيد مواضعاش را نسبت به اهلسياست خيلی صريح ابراز میكرد، همه فكر میكردند شاعری سياسی است در حالی كه آثار سيد نشان میدهد چقدر به ذات شعر و ادبيات میانديشيد. [...] او نه شاعر سياسی بود، نه شاعر ايدئولوژيك و نه شاعر حزبی. اما شاعری باورمند و معتقد بود. با قرآن، نهجالبلاغه، حافظ و مثنوی نسبتی تام و تمام داشت. اين باورها و دغدغههای سيد جدّی بود نه وسيلهای برای دينفروشی و دنياپرستی.
علی موسوی گرمارودی
« | کسی میتواند در جهان تصرف کند که در تصرف شعر باشد و شعر هم مثل عاشقی، قرار و نظم و نظام نمیپذیرد. سیدحسن حسینی در تصرف شعر است و خاستگاه شعر او مرکزی در وجود خود اوست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
دیگران در چشمهای سید
مهرداد اوستاخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ديشب اواخر برنامههای تلويزيونی ناگهان تصويری غريب و آشنا بر صفحه نقش بست. تصويري كه میگفت من رفتم، مهرداد اوستا بود. تنها مردی كه همواره بیريا و با دل قرص بر سر كلاس درس يا هر جای ديگری با لقب استادم از او نام میبردم... . اوايل انقلاب همت او بود و يكیدو تن ديگر كه هستهٔ شعر حوزه را بنا نهاد و اينک جوانان و پيرمردان اين وادی همه تا مغز استخوان مديون او هستند.
خلقوخو
عبدالله گیویان میگوید: «سن کوتاه بیولوژیکی و فیزیولوژیکی او با آنچه بر سرش آمد و کشید، اصلاً معادل نبود. سید خیلی سالخوردهتر از سن شناسنامهایاش بود.» گیویان بر این باور است کتاب سکانس کلمات چندبُعدیبودن شخصیت سید را مینمایاند: «سید در همان لحظهای که شما را نصیحت میکرد، یک دلاور تمامعیار بود. همان لحظه که انذار میکرد، آن طرفش یک پهلوانی سترگ را میشد دید. وقتی میخندید، بغض را میتوانستی در چشمانش ببینی. وقتی گریه میکرد، میتوانستی قهقههٔ روح بازیگوش سید را بشنوی. این کتاب وجه منشوروَش سید را تا حدودی به مخاطب نشان میدهد. [...] سید حتی در مقالهها و نوشتههای محققانهاش رد و امضای شخصی خود را دارد. اساساً سید آنقدر مغرور و بزرگمنش بود که نمیتوانست ادای کسی را دربیاورد و از کسی تقلید کند. حالا روحیهٔ علمی و آکادمیک سید را کنار وجوه عاطفی و احساسی او بگذارید. مثلاً سید از چیزهای خیلیخیلی سادهٔ روزگار دلش میگرفت.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد مهمترین ویژگی اخلاقی حسینی از نظر مرتضی امیری اسفندقه آزادگی است.
حسینی در حرفزدنهایش طنّازی میکرد و ظرافتهای ادبی چاشنی سخنهایش بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
راهاندازی
حسینی در سال۱۳۵۸ بههمراه محمدرضا حکیمی، رخصفت، تهرانی و امامیکاشانی «حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی» را به راه انداختند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد در سال۱۳۶۸ نیز او با همکاری دوستانش «دفتر شعر جوان» را با هدف پرورش ذوق شاعران جوان پی ریختند.[۱۱]
تأثیرپذیریها
سیدحسن حسینی دلبستهٔ حافظ بود، گیویان سید را شاگرد حافظ تلقی میکند که انسانیت را نزد حافظ تمرین کرده بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
استادان و شاگردان
ساعد باقری میگوید سید همیشه از کسانی که در آموختن او نقشی داشتند با سپاس و فروتنی یاد میکند. حسینی در یادداشتهایش از مهرداد اوستا بهعنوان استاد خویش یاد میکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سیدحسن حسینی گفته است: «یکی از استادانی که من میتوانم به او افتخار کنم، «ضیاءالدین سجادی» است که در محضر ایشان تلمذ کردهام.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
میدانی به نامش
در محلهٔ طرشت تهران، میدانی را سیدحسن حسینی نام گذاشتهاند.[۱۲]
آثار و منبعشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
حسینی در اشعارش میکوشید تا تعریفی مترقی و انسانی و اصیل از دین و دینداری ارائه دهد. تعریفی امروزی که بر پایهٔ معرفت دینی و اندیشهورزی استوار باشد و اسلام راستینِ بدون جهل و خرافه را بنمایاند که انسانها را به سعادت برساند. او شاعری عدالتخواه بود که اشعارش را با آگاهی مینوشت.[۱۳]
برخی به ناحق حسینی را شاعر سیاسی قلمداد میکنند. سیاست در عرض شعرش بود و دغدغهٔ اصلی او فرهنگ بود. هرگاه احساس میکرد چیزی سببِ تقویت پایههای فرهنگ شده است بهشوق میآمد و در برابرش واکنش نشان میداد.
حسینی علاوه بر چهگفتن، چگونهگفتن هم برایش مهم بود. طراحی مطلب، ورودِ آن، برانگيختن مخاطب و پرسش و نتيجهگيری دغدغهٔ جدّی او بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سیدحسن حسینی طنزپرداز نیز بود و طنز ترکیبی از واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی است. گاهی تلخیهای طنز اشعار حسینی از شیرینیهای بیشتر میشد و این طنزها برگرفته از زندگی خودش بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
کارنامه و فهرست آثار
مجموعهشعر
- همصدا با حلق اسماعیل، ۱۳۶۳
- گنجشک و جبرئیل، ۱۳۷۱
- گزیدهٔ شعر جنگ و دفاع مقدس، ۱۳۸۱
- نوشداروی طرح ژنریک، ۱۳۸۱
- طلسم سنگ، ۱۳۸۱
- شقایقنامه، ۱۳۸۴
- در ملکوت سکوت، ۱۳۸۵
- سفرنامهٔ گردباد، ۱۳۸۶
- از شُرّابههای روسری مادرم، چ.دوم، ۱۳۸۹
- بالهای بایگانی، ۱۳۹۲
ترجمه
- حمام روح، ترجمهٔ گزیدهای از آثار جبران خلیل جبران، ۱۳۶۴
- نگاهی به خویش، مصاحبه با شاعران و نویسندگان معاصر عرب، همراه با موسی بیدج
پژوهش
- برادهها، مجموعهای از تأملات اجتماعی و ادبی، ۱۳۶۵
- بیدل، سپهری و سبک هندی، پژوهشی در زمینهٔ سبکشناسی، ۱۳۶۷
- مشت در نمای درشت، مقایسهٔ ادبیات و سینما از طریق معانی و بیان، ۱۳۷۱
آثار دیگر
- سکانس کلمات، ترکیبی از یادداشتهای شخصی و مقاله و ترجمه، ۱۳۹۲
جوایز و افتخارات
حسینی بههمراه قیصر امینپور در سال۱۳۶۸ جایزهٔ ادبی نیما یوشیج را از آنِ خود کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در سال۱۳۷۸ کتاب مشت در نمای درشت در گزینش کتاب سال تشویق شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
بهسال۱۳۸۳ در چهارمین همایش چهرههای ماندگار از سیدحسن حسینی تقدیر شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
بررسی موردی چند اثر
همصدا با حلق اسماعیل
این مجموعهشعر جزو نخستین آثار منتشر شده در دههٔ اول انقلاب است که در سال۱۳۶۳ بههمت حوزهٔ هنری منتشر شد. این مجموعه، سرایندهاش را بهعنوان شاعری خلاق و صاحبسبک به جامعهٔ ادبی شناساند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
گنجشگ و جبرئیل
این مجموعهشعر از نظر انسجام ساختاری، ارجمندی مضمون و برخورداری از مؤلفههای زیباشناختی، سرآمد همهٔ آثار منتشرشده از سیدحسن حسینی است. علی موسوی گرمارودی میگوید: «سیّدحسن حسینی در مجموعهٔ والا و ارزشمند گنجشک و جبرئیل بنایی نو نهاده است که در آن، نه ذرّهای ادب توحید خدشه دیده است و نه در توصیف اهلبیت(ع) به حوزههای غُلُوّی که در شمع جمع فؤاد کرمانی و امثال او به چشم میخورد، وارد شده، و خدا دانا است چه بهانهها که بهدست دشمنان شیعه میدهد این غلوها، و نه هیچ از قلّههای کرامت و حماسهٔ آنان فروتر آمده است.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
اشعار این مجموعه در قالب سپید هستند. برخی گمان میکنند این قالبْ ظرفیت کافی برای پرداختن به شعر عاشورایی را ندارد؛ ولی حسینی با این مجموعهشعر به همگان نشان داد نگاه نو و خلاقانه و بهدور از دیدگاههای سنتی در شعر عاشورایی میگُنجد و میتواند حماسه و احساس را حفظ کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
این مجموعه دارای بیانی محکم، فاخر، هنری، غیرمستقیم و تصویری و نیز محتوایی برگرفته از آموزههای اصیل دینی است که شخصیت شیعی شاعرش را مینمایاند. سرودههای مذهبی غالباً صریح و شعاری هستند؛ ولی حسینی با استفاده از ایهام و جوانب گوناگون معنای واژهها، شعر خویش را از صراحت و شعارپردازی دور کرده است. شاعر در پارهای از سروده، بدون نامبردن از نوزاد شیرخوار حسینبنعلی(ع) از شهادتش نوشته است:
و با سه شعله
گلوگاه راه شیری شکافت
و آرامآرام
از کارگاه پلکی روشنتراش
سرنوشت مجهول آسمان
آفتابی شد
سرودهٔ راز رشید که در این مجموعه به چشم میخورد، قرابتی با حماسهٔ عاشورا دارد؛ برای نمونه در چینش واژگانش نمیتوان جای هیچ واژهای را تغییر داد که مانند آرایش رزمی لشکر حسینبنعلی(ع) در روز عاشوراست، تعداد واژهها نیز هفتادوچهار است که نزدیک به تعداد شهدای کربلاست.
محمدکاظم کاظمی گنجشک و جبرئیل را چنین توصیف میکند: «گنجشک و جبرئیل از چند جهت، یک اثر متمایز و متبارز است. نخستین وجه تمایز آن، وحدت موضوع است؛ یعنی این کتاب، از معدود مجموعهشعرهایی است که بهطور کامل به شعرهای مذهبی و غالباً عاشورایی یک شاعر اختصاص دارد. در کنار وحدت موضوع، وحدت قالب شعرها هم قابلتوجه است؛ چون همه در قالبهای نوین سروده شدهاند. اما از این دو مهمتر، وحدت ساختار شعرهاست؛ بهگونهای که گویی همه کاملکنندهٔ یک ساختمان واحد هستند. ما پیش از این، شعرهای ساختمانی بسیار دیده بودیم که اجزایشان کاملکنندهٔ همدیگر بودند، ولی این که شعرهای یک کتاب، علاوه بر ساختار درونی خویش، ارتباطی با یکدیگر داشتهباشند، به ندرت اتفاق افتاده است، و یکی از این موارد نادر، همین کتاب گنجشک و جبرئیل است. زمان سرایش شعرها، قالب، محتوا و از این مهمتر، هماهنگی شعرها از لحاظ لحن و شیوهٔ تصویرگری، همه مؤید این هستند که ما با اثری یکپارچه مواجه هستیم. اثر مهم این یکپارچگی، حفظ حالت عاطفی خواننده در طول خواندن کتاب است و بدین ترتیب، شاعر بهتر میتواند او را در این فضا نگه دارد.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سکانس کلماتخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
این کتاب مجموعهای از یادداشتهای شخصی و مقالهها و ترجمههاست. عبدالله گیویان کتاب سکانس کلمات را آینهٔ دردهای سید میداند و آن را همچون پلکانی توصیف میکند که ابعاد ناشناختهٔ وجود سید را به مخاطب میشناساند. از نظر او، نمیشد این کتاب را به شکل دیگری تصور کرد. خیلی از مطالب کتاب امکان چاپ مستقل نداشتند، این بخشها باید بهصورت یک کشکول درمیآمد و چهرهٔ سید را برای همگان مینمایاند. مخاطب در این کتاب سید را با عرقگیر رکابیاش، با لباس رسمیاش، پشت تریبون، روی نیمکت حوزه در حال درددل با دوستانش و سر صف نانوایی میبیند، وجوه شخصیتی سید را درک میکند و متوجه میشود روحیهٔ متعالی سید فرسنگها فاصله دارد با کسانی که از نام سید استفادهٔ نامناسب کردهاند. ساعد باقری میگوید جوانترها با خواندن این کتاب نکتهیابیها، تیزبینیها، طنزپردازیهای رندانه و خیلی از شیطنتهای شیرین سید را متوجه میشوند.
در این کتاب اغلبِ نوشتههایی که نقد به برخی آدمهاست، در واقع نقد اجتماعی محسوب میشود؛ یعنی این نوشتهها حتی اگر دربارهٔ شخص خاصی باشد یک انذار عمومی است، البته نوشتههایی که دربارهٔ قیصر امینپور هستند، روابط عاطفی بین سید و او را مینمایانند.
سهیل محمودی بر این باور است این یادداشتها اعم از متن علمیپژوهشی و یادداشت روزانه، همگی آثاری هنری هستند. نوگرایی و ابداع و خلاقیت در این نوشتهها هویداست.
منظومهٔ مردابها و آبها
مثنوی مردابها و آبها یکی از شاخصترین شعرهای اجتماعی انقلاب است که حماسه و حسرت و اعتراض را در خود دارد. این شعر در انتهای کتاب گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس آمده است و برای نخستین بار بهسال۱۳۷۴ در نشریهٔ کیهان فرهنگی منتشر شد.
سیداحمد نادمی، شاعر و منتقد، سرودهٔ مردابها و آبها را اینگونه تحلیل میکند:
« | شاعر هشدار میدهد که ارزشهای انقلاب و دین در معرض مسخ شدگی هستند. این مثنوی که نزدیک به ۸۰ بیت دارد، با پیرنگ «روایت» نادیدهگرفتن ارزشهای انقلاب و تمسک شاعر به باورهای دینیاش برای یافتن راهی برای رهایی؛ از سبک شاعر که بهرهگیری از آرایههای بیانی و طنز درونی است، پردازش شده است. صداقت مشفقانه شاعر و تصاویر تأثیرگذار این شعر، «فصلی از منظومه مردابها و آبها» را به یکی از مهمترین شعرهای ادبیات انقلاب اسلامی بدل ساخته است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
ناشرانی که با او کار کردهاند
انتشارات سورهٔ مهر، انتشارات انجمن شاعران ایران
چاپها و تجدید چاپها
مجموعهشعر گنجشک و جبرئیل طیِ سالهای۱۳۷۱ تا ۱۳۸۷ هشت چاپ را پشتسر گذاشت.[۱۴]
مجموعهشعر گزیدهٔ شعر جنگ و دفاع مقدس در سال۱۳۹۱ به چاپ چهارم خود رسید[۱۵] و مجموعهشعر نوشداروی طرح ژنریک نیز در همین سال برای هشتمین بار چاپ شد.[۱۶]
مجموعهنثرهای عاشورایی طلسم سنگ بهسال۱۳۸۷ به چاپ پنجم خود دست پیدا کرد.[۱۷]
نوا، نما و نگاه
سید و ورزش
دو دوستِ دیرینه؛ سید و قیصر
آثار
-
نوشداروی طرح ژنریک -
طلسم سنگ -
طلسم سنگ با طرح جلد دیگری -
شقایقنامه -
در ملکوت سکوت -
از شُرّابههای روسری مادرم -
سفرنامهٔ گردباد -
بالهای بایگانی -
حمام روح -
برادهها
پانویس
- ↑ «زندگینامهٔ سیدحسن حسینی».
- ↑ «اعتصاب سیدحسن حسینی».
- ↑ «حسینی در کاروان شعر انقلاب».
- ↑ «سیدحسن حسینی؛ همسایهٔ شعر و جنون».
- ↑ «مقالهٔ زندگینامهٔ سیدحسن حسینی».
- ↑ «رسم اخوانیه».
- ↑ «داستانخاطرهای بهیاد سیدحسن حسینی».
- ↑ «شاعری که کاملاً انسان بود».
- ↑ «حسینی، سیدحسن».
- ↑ «سیدحسن حسینی روی تشک کشتی».
- ↑ «دکتر سیدحسن حسینی». رشد آموزش زبان و ادب فارسی، ش. ۲ (۱۳۸۳): ۲۷.
- ↑ «زندگی سیدحسن حسینی».
- ↑ «آمیزهای از درد و درک مسلمانی».
- ↑ «گنجشک و جبرئیل: مجموعهشعر».
- ↑ «گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس».
- ↑ «نوشداروی طرح ژنریک بهانضمام چند قلم سروده دیگر».
- ↑ «طلسم سنگ (مجموعهنثرهای عاشورایی)».
منابع
- ذوالفقاری، حسن. «دکتر سیدحسن حسینی». رشد آموزش زبان و ادب فارسی ۱۸، ش. ۲ (۱۳۸۳).
پیوند به بیرون
- «زندگینامهٔ سیدحسن حسینی». تارنمای همشهریآنلاین، ۴آبان۱۳۸۶. بازبینیشده در ۱۲آبان۱۳۹۹ (۲نوامبر۲۰۲۰).
- «حسینی در کاروان شعر انقلاب». خبرگزاری تسنیم، ۱۶فروردین۱۳۹۹. بازبینیشده در ۱۹آبان۱۳۹۹ (۹نوامبر۲۰۲۰).
- «مقالهٔ زندگینامهٔ سیدحسن حسینی». تارنمای مرجع مقالات فارسی. بازبینیشده در ۲۱آبان۱۳۹۹ (۱۱نوامبر۲۰۲۰).
- «حسینی، سیدحسن». پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای، ۱۶فروردین۱۳۹۰. بازبینیشده در ۲۴آبان۱۳۹۹ (۱۴نوامبر۲۰۲۰).
- «شاعر در تصرف شعر». خبرگزاری مهر، ۱۰بهمن۱۳۸۸. بازبینیشده در ۲۱آبان۱۳۹۹ (۱۱نوامبر۲۰۲۰).
- «سیدحسن حسینی؛ همسایهٔ شعر و جنون». پایگاه خبریتحلیلی قدسآنلاین، ۲۴مهر۱۳۹۵. بازبینیشده در ۲۹آبان۱۳۹۹ (۱۹نوامبر۲۰۲۰).
- «رسم اخوانیه». تارنمای مؤسسهٔ فرهنگیهنری شهرستان ادب، ۲اردیبهشت۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۶آذر۱۳۹۹ (۶دسامبر۲۰۲۰).
- «داستانخاطرهای بهیاد سیدحسن حسینی». تارنمای مؤسسهٔ فرهنگیهنری شهرستان ادب، ۲۱فروردین۱۳۹۳. بازبینیشده در ۱۷آذر۱۳۹۹ (۷دسامبر۲۰۲۰).
- «شاعری که کاملاً انسان بود». خبرآنلاین (خبرگزاری تحلیلی ایران)، ۲۳تیر۱۳۹۳. بازبینیشده در ۲۴آبان۱۳۹۹ (۱۴نوامبر۲۰۲۰).
- «اعتصاب سیدحسن حسینی». خبرگزاری فارس، ۳آبان۱۳۹۱. بازبینیشده در ۲۹آبان۱۳۹۹ (۱۹نوامبر۲۰۲۰).
- «سیدحسن حسینی روی تشک کشتی». تارنمای پرشینوی، ۱۸مارس۲۰۱۱. بازبینیشده در ۱۷آذر۱۳۹۹ (۷دسامبر۲۰۲۰).
- «زندگی سیدحسن حسینی». وبلاگ شخصی آموزگار کلاس ششم، ۶آذر۱۳۹۱. بازبینیشده در ۲۹آبان۱۳۹۹ (۱۹نوامبر۲۰۲۰).
- «آمیزهای از درد و درک مسلمانی». خبرگزاری تسنیم، ۹فروردین۱۳۹۸. بازبینیشده در ۲۰آبان۱۳۹۹ (۱۰نوامبر۲۰۲۰).
- «گنجشک و جبرئیل: مجموعهشعر». تارنمای سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی ایران. بازبینیشده در ۳آذر۱۳۹۹ (۲۳نوامبر۲۰۲۰).
- «گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس». تارنمای سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی ایران. بازبینیشده در ۳آذر۱۳۹۹ (۲۳نوامبر۲۰۲۰).
- «نوشداروی طرح ژنریک بهانضمام چند قلم سروده دیگر». تارنمای سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی ایران. بازبینیشده در ۳آذر۱۳۹۹ (۲۳نوامبر۲۰۲۰).
- «طلسم سنگ (مجموعهنثرهای عاشورایی)». تارنمای سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی ایران. بازبینیشده در ۳آذر۱۳۹۹ (۲۳نوامبر۲۰۲۰).