سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام
سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام | |
---|---|
نویسنده | موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی |
ناشر | موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی |
تاریخ نشر | ۱۳۸۹ |
نوع رسانه | کتاب |
کتاب «سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام» که یک برهه زمانی را از سال ۴۴ تا ۸۴ در بر میگیرد و به کوشش جمعی از پژوهشگران مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی تدوین شده ، جامعترین اثری است که بهطور مستقل به بررسی و مطالعه همه جانبه سازمان مجاهدین خلق میپردازد.[۱]
این کتاب سه جلدی که حجمی بالغ بر ۲۰۰۰ صفحه را شامل میشود اولین تحقیق جامع، مستند و تحلیلی دربارهٔ تاریخچه چهلساله سازمان مجاهدین خلق و حاصل ۵ سال تلاش گروهی از پژوهشگران تاریخ معاصر و علوم سیاسی در مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی میباشد. بسیاری از اسناد و تصاویر این کتاب برای اولینبار ارائه و منتشر شده است.[۲]
در این کتاب ضمن اینکه چگونگی تولد، تحقق و تداوم این تشکل را پیگیری میکند سعی دارد بخشی از تاریخ معاصر این کشور را برای نسل امروز قابل درک کند و این مستلزم آن است که پژوهشگر معاصر و امروزی موضوعی را که قسمت عمده آن دیروزی است خود درک کند. در این کتاب تا حد زیادی این مهم به انجام رسیده است.[۳]
پس از انتشار مجلدات سهگانه و مبسوط «سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام – ۱۳۴۴ تا ۱۳۸۴» که با استقبال اقشار فرهیخته مواجه گردید، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی با هدف استفاده بیشتر همگان از مشخصات و عملکرد این گروه سیاسی–نظامی موارد مهم و اساسی این سه جلد را در قالب یک جلد مجزا تهیه و تنظیم نموده و به علاقهمندان مطالعه تاریخ معاصر ایران و نخبگان و دانشپژوهان تقدیم میدارد. در این کتاب وقایع تأسیس، گسترش تشکیلاتی و تغییر رسمی ایدئولوژی، تحولات سازمان در طول انقلاب اسلامی اعم از ایجاد درگیری، زمینهسازی حرکتهای مسلحانه و ترورهای کور یا هدفمند ، مسایل سازمان در خارج کشور و همچنین استقرار در عراق و همکاری با رژیم صدام در دوره جنگ تحمیلی و نهایتاً نابودی تشکیلاتی پس از سقوط رژیم بعث که در مجلدات سهگانه به صورت مبسوط شرح آنها آمده بهطور خلاصه بازگو شده است. علاوه بر این مهمترین اعلامیهها و نشریات منتشر شده سازمان در داخل و خارج کشور بهطور خلاصه در این کتاب مورد بررسی و استناد قرار گرفته است.[۱]
این اثر در اولین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد، در بخش تاریخنگاری به عنوان اثر شایسته تقدیر شناخته شد.
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
خلاصه کتاب
موضوع این پژوهش بررسی و تبیین مستند تاریخچه، ایدئولوژی، مواضع و عملکرد سازمان نیمهمخفی و سیاسی نظامی موسوم به «سازمان مجاهدین خلق ایران» است. سازمانی که به دلایل مختلف از دهه ۱۳۵۰ به بعد در میان گروهها و احزاب سیاسی یکی از مطرحترین و فعالترین گروههای سیاسی محسوب شده است که افکار عمومی نسبت به آن توجه و حساسیت خاصی نشان میدهد. یکی از موارد اهمیت پژوهش حاضر این است که بسیاری از اسناد و تصاویری که در این کتاب درج شده است برای نخستینبار از میان دهها هزار صفحه سند و پرونده خارج و منتشر شده است.
سازماندهی اين كتاب بر اساس ۲۸ گفتار (گفتارهای اول تا ششم در جلد ۱، گفتارهای هفتم تا نوزدهم در جلد ۲ و گفتارهای بعدی در جلد سوم) صورت گرفته است كه هر گفتار شامل چندين فصل است. در ابتدای این تحقیق بسترها و شرایط فرهنگی سیاسی تاریخ معاصر که زمینه شکلگیری گروههای سیاسی با مشی مسلحانه در اواسط دهه ۴۰ را موجب شد، به عنوان مقدمهای بر بحث چگونگی تاسیس «سازمان مجاهدین خلق» مرور شده است. بررسی هویت سیاسی، خاستگاه فکری و اجتماعی و ترکیب بنیانگذاران اولیه سازمان، سرآغاز تاریخچه سازمان است که ضمن آن در مورد یکی از بنیانگذاران که در ساخت تشکیلاتی و ایدئولوژیک سازمان به هنگام تاسیس، نقش موثری داشته است، اطلاعات و نکات قابل توجه و بعضا ناگفتهای ارائه میشود. چگونگی انتخاب مشی مسلحانه و نحوه تدوین ایدئولوژی و منابع آن و بررسی اجمالی و گذرای متون ایدئولوژیک سازمان از سوالات دیگری است که تصویر تاسیس سازمان را تکمیل خواهد کرد. وضعیت درون تشکیلاتی و نحوه سازماندهی اعضا و ارتباطات و تعاملهای ایدئولوژیک و مناسبات سیاسی و سازمانی با دیگر گروهها و نیروهای فعال مخالف رژیم شاه و تاثیر آن در کیفیت نضج و رشد سازمان در سالهای اولیه تاسیس، پاسخ بخش دیگری از سوالات موجود در مورد وضعیت سازمان در مقطع قبل از کشف موجودیت سازمان را در بر خواهد داشت.
شناخت علل و عوامل و نحوه ضربه امنیتی ساواک و دستگیریهای گسترده اعضای سازمان در سال ۱۳۵۰ و آثار آن بر موجودیت سازمان و تغییرات درون تشکیلاتی و رابطه تشکیلات داخل زندان با بیرون و رویدادهای منجر به اعلام تغییر ایدئولوژی سازمان در سال ۱۳۵۴ به روشن ساختن ابهامات و زوایای ناگفته بسیاری یاری خواهد رساند.
مباحث و پرسشهای موجود در زمینه وضعیت سازمان و کادرهای اصلی آن پس از تغییر ایدئولوژی تا پیروزی انقلاب اسلامی، ۱۳۵۷ تغییرات در سازماندهی و مشی سازمان طی دو سال پس از انقلاب و رویدادهای منجر به آغاز درگیری مسلحانه علنی و گسترده علیه جمهوری اسلامی ایران در خرداد ۱۳۶۰ و ابعاد و ویژگیهای اقدامات مسلحانه سازمان در داخل ایران در ادامه این تحقیق تبیین شده است.
آنچه در پیش از دو دهه خروج تشکیلات اصلی سازمان از ایران و سکونت در کشورهای غربی و عراق تاکنون بر سازمان رفته است و رویدادها و مقاطعی که سرنوشت و فرجام سیاسی و ایدئولوژیک پرحادثه و شگفتانگیزی برای آن رقم زدهاند و ارائه انبوهی از اطلاعات و آمار واسناد و شواهد گفته و ناگفته در این موارد، بخش عمدهای از تحقیق حاضر را به خود اختصاص داده است.
این تحقیق حاصل کار گروهی جمعی از محققان و پژوهشگران تاریخ معاصر است و برای سازماندهی این تحقیق کمیتههای مختلف مانند کمیته مطالعات پایهای و زمینهای، کمیته ایدئولوژی، کمیته خطی-تشکیلاتی، کمیته اجتماعی-فرهنگی و کمیته روانشناسی تشکیل شد و برای این تحقیق بیش از دوازده هزار فیش تخصصی تهیه شد و بالغ بر ۱۲۰۰ عنوان کتاب و ۴هزار برگ سند مورد مطالعه قرار گرفت و چهار پژوهش مستقل میدانی با استفاده از تکنیک پرسشنامه و مصاحبه نیز انجام شد.
علاوه بر حجم گستردهای از اسناد و مدارک منتشره مختلف در داخل و خارج بسیاری از اسناد و اطلاعاتی که تاکنون انتشار عمومی نیافتهاند در این پژوهش برای اولینبار منتشر شدهاند و این اسناد معتبر و دست اول، مکمل سایر منابع و استنادات معتبر موجود، موجب غنای این پژوهش گشتهاند. در متن کامل سه جلد مطالب ذیل آمده بود که در این کتاب بهطور برگزیده ذکر شدهاند:
جلد اول از این کتاب به دوره زمانی سالهای ۱۳۴۴ الی ۱۳۵۴ مشتمل بر وقایع تاسیس، گسترش تشکیلاتی و تغییر رسمی ایدئولوژی به مارکسیسم است.
جلد دوم سالهای ۱۳۵۴ الی ۱۳۶۴ را شامل میشود که وقایع پس از تغییر ایدئولوژی و نیز تحولات سازمان در طول انقلاب اسلامی اعم از ایجاد درگیری، زمینهسازی حرکتهای مسلحانه و ترورهای کور یا هدفمند را تشریح میکند.
جلد سوم نیز مقطع سالهای ۱۳۶۴ الی ۱۳۸۴ و در بردارنده مسائل سازمان در خارج از کشور و همچنین استقرار در عراق و همکاری با رژیم صدام در دوره جنگ تحمیلی و نهایتا موقعیت کنونی این سازمان پس از سقوط رژیم بعث در عراق را شامل میشود.
در این کتاب مجموعه کاملی از اعلامیهها و نشریات منتشره سازمان در داخل و خارج کشور و نیز انتشارات سایر گروهها و احزاب مورد بررسی قرار گرفته و مشتمل بر گفتگوهای اختصاصی با گروهی ازاعضای سابق سازمان و صاحبنظران تاریخ سیاسی چند دهه اخیر ایران است.[۱]
نقدهای مثبت و منفی
نكات مثبت
جامعيت اثر
براي نگارش اين اثر، تقريباً همه مطالب منتشر شده و منتشر نشده اي كه در مورد سازمان مجاهدين خلق در دسترس بوده است مورد بررسي قرار گرفته است. در مقدمه اين اثر در اين باره آمده است: «بيش از دوازده هزار فيش تخصصي فراهم شد و بالغ بر يك هزار و دويست عنوان كتاب و چهار هزار برگ سند مورد مطالعه قرار گرفتند.» (ج۱ ،ص ۱۱ (اين امر تنها بخشي از كار جامع صورت گرفته براي تهيه اين اثر است. از ايــن رو مي تــوان كار صورت گرفته در اين كتاب را كار نســبتاً جامعي در باب ســازمان مجاهدين خلق دانست كه براي آشنايي تخصصي و جدي با اين سازمان از بهترين متنهاي موجود محسوب مي شود.
غناي متن از لحاظ سند
از جمله محاسن كتاب حاضر كه آن را نسبت به كتابهاي ديگر در باب سازمان مجاهدين خلق در جايگاه برتر قرار مي دهد اين است كه نويسندگان و تهيه كنندگان متن اين كتاب به اسناد و مداركي دسترسي داشته اند كه كمتر محقق ديگري به همه اين اسناد و در يك جا امكان دسترسي دارد. همين امر يعني دسترسي به اسناد فراوان، به خصوص اسناد ساواك و اسناد رژيم بعث عراق پس از فروپاشي آن، باعث شده است كه غناي متن به لحاظ سندي بسيار بالا و قابل توجه باشد. به طور قطع مي توان گفت كه هيچ يك از مطالب پيش از اين منتشر شده در مورد سازمان مجاهدين خلق، حتي مطالبي كه در گذشته از سوي اعضاي جدا شده سازمان منتشر شده است تا اين ميزان مستند و دربردارندة اسناد سازمان مجاهدين خلق، پيش و پس از پيروزي انقلاب اسلامي نبوده است.
استفاده بجا از عكس و سند
دسترسي به اسناد و متون امري است و استفاده بجا و درست از آنها امري ديگر. شايد كم نبوده است كتابهايي كه تاكنون با دسترسي به اسناد ساواك و... در زمينه هاي گوناگون نوشته و منتشر شده است؛ اما بايد اذعان داشت كه كتاب حاضر در استفادة بجا و مناسب از اسناد و عكسهاي تاريخي به خوبي عمل كرده است و از اين رو نه با حجم بيش از حدي از اسناد مواجه مي شويم كه خواننده را از خواندن ادامه متن باز دارد و نه با كمبود ارجاع به اسناد مواجه هستيم كه خواننده احساس نمايد كه متن به لحاظ سندي از اتقان لازم برخوردار نيست.وجود فهرستهاي مفيد در آغاز و پايان هر مجلد از نكات قابل تقدير كتاب حاضر آن است كه كثرت مطالب و حجم زياد آن باعث نشده است كه تهيه كنندگان متن، خواننده خود را در حجم وسيعي از اطلاعات دسته بندي نشده رها كنند. به منظور جلوگيري از اين مشكل ، تهيه كنندگان كتاب فهرست جامع، تفصيلي و قابل استفاده اي در ابتداي هر مجلد قرار داده اند و در انتهاي هر يك نيز فهرستي گسترده از اعلام براي دستيابي ساده تر به مطالب در اختيار خوانندگان قرار گرفته است.
نقاط ضعف کتاب
خروج از بحث
در برخي از موارد نويسندگان در تفصيل مطلب از موضوع اصلي بحث خارج شده و به موضوعات فرعي پرداخته اند. اين نقطه ضعف كه البته در كتابي با اين حجم چندان هم دور از انتظار نيست با ويراستاري جدي و حذف مطالب غيرلازم قابل رفع است. به نظر مي رسد موضوع «خروج از بحث» و يا عدم آن، تا حدي، سليقه اي است؛ چرا كه در موارد مختلف گاه نويسنده اي موضوعي را براي موضوع ديگر ضروري و لازم مي داند و ذكر آن را شايسته مي شمارد، حال آنكه نويسنده ديگري اين امر را خروج از بحث تفسير مي كند. اما اگر دايره تفسيرپذيري اين موضوع را خيلي هم گسترده نكنيم، مي توان گفت كه كتاب حاضر در برخي از موارد به طور قطع از اصل مطلب خارج شده است. به عنوان مثال در جلد اول كتاب شاهد آن هستيم كه در گفتار نخست تحت عنوان «مروري بر گذشته و زمينه ها» مقدمات بسيار بعيده اي براي آغاز بحث چيده مي شود؛ به طوري كه به نظر مي رسد اين فصل براي موضوع كتاب چندان ضروري نيست. البته گفتني است كه مسائلي از اين دست قطعاً مرتبط با موضوع كتاب هستند، اما تا اين حد به عقب رفتن و بحث را از مسائل تاريخي مناقشه برانگيز آغاز كردن خارج شدن از موضوع بحث محسوب مي شود. به عنوان مثال صفحات ۱۹ تا۶۰ جلد اول كتاب به تحليلي از تاريخ ايران پيش و پس از مشروطيت تا بر سر كار آمدن رضاخان، و صفحات ۶۰ تا ۸۲ به جريانهاي سياسي ايران از دوره رضاخان تا ملي شدن صنعت نفت مي پردازد و صفحات ۸۲ تا... به اين ترتيب مقدمه چيني كتاب براي آغاز بحث از سازمان مجاهدين خلق و چگونگي شكل گيري آنها بسيار طولاني مي شود؛ به حدي كه گاه احساس مي شود موضوع اصلي مطلب فراموش شده است و نويسنده يا نويسندگان وارد در موضوعاتي فرعي و مناقشه برانگيز شده اند ً ؛ مثلا در صفحه ۲۳ جلد اول از علل و مباني آزادي خواهي در غرب سخن به ميان مي آيد و يا در صفحه ۲۵ همان جلد از اختلافات اصوليون و خباريون و يا در صفحات بعدي آن به اقدامات سيد جمال الدين اسدآبادي پرداخته مي شود. البته همه اينها در حالي است كه در ِ نهايت اين مقدمه طولاني، كه تا صفحه ۲۱۰ كتاب به طول مي انجامد، مي توان گفت كه علي رغم برخي زياده رويها و پرداختن به برخي موضوعات كم ارتباط مقدمه چيني بسيار خوبي صورت گرفته است و مخاطب به خوبي در جريان كار و حال و هواي تاريخي موضوع قرار مي گيرد، به طوري كه مي تواند زمينه هاي شكل گيري سازمان مجاهدين خلق را به خوبي درك كند.
ناهماهنگي در تدوين جلد ۱ و ۳
از ديگر اشكالات كلي كتاب ناهماهنگي در تدوين و نگارش و حتي برخي از رويكردهاي كتاب در جلد اول و سوم آن است. از جلوه هاي اين ناهماهنگي در تدوين مجلدات مختلف كتاب، استناد نويسندگان به كتابهاي برخي از محققان غربي است. اين استناد و تمسك به آثار نويسندگان مختلف نه تنها بر غناي مطلب نمي افزايد، بلكه خواننده محقق و آگاه به موضوع را، با اين سئوال مواجه مي سازد كه چه ضرورتي باعث شده است كه نويسندگان كتاب بخواهند اثرشان را از اين طريق علمي و معتبر جلوه دهند؟ به نظر مي رسد روند چنين امري هر چه از جلد اول كتاب فاصله مي گيريم و به جلد سوم نزديك مي شويم افزايش مي يابد؛ به عنوان مثال در صفحه ۳۳۱ جلد دوم كتاب بحثي از «گار» در مورد ناكامي جنگهاي چريكي ذكر شده است كه از اساس اضافي است. اين كتاب نه به منظور بررسي آراء گار تنظيم شده است و نه قرار است ناكامي جنگهاي چريكي در اين كتاب منطبق بر نظريات گار بررسي شود؛ پس بيان مطالب گار كه در اساس مربوط به كتاب نيست صرفاً نوعي علمي نمايي است و از اين كار بايد اجتناب نمود. استناد به قول هانا آرنت در صفحه ۳۳۸ جلد دوم و صفحات ۱۹۶ و ۱۹۷ جلد سوم كتاب نيز از همين دست است.
تغيير ارزشهاي جلد ۱ و ۳
از جمله مطالبي كه در نقد كتاب حاضر بايد ذكر شود اين است كه به نظر مي رسد در تدوين اين كتاب دو گروه با دو رويكرد ً كاملا متفاوت و نظام ارزشي و بينشي مختلف دست داشته اند. به طوري كه در جريان مطالب هنگامي كه از جلد اول به سوي جلد سوم حركت مي كنيم، شاهد تغيير نظام ارزشي و بينشي نويسندگان در بررسي سازمان مجاهدين خلق هستيم. در جلد اول و بخشهايي از جلد دوم كتاب، نظام ارزشي مبتني بر دين است و ارزيابي سازمان مجاهدين خلق بر اين اساس صورت مي گيرد كه اين سازمان مسلمان بوده است يا نه؟ سئوال اصلي نويسندگان در اين بخش اين است كه آيا عملكرد سازمان اسلامي بوده است يا خير؟ ازين روست كه مي بينيم در اين مجلد همواره بحث از اين است كه هر يك از اعضاي سازمان تا چه ميزان اعتقادات ديني داشته اند و آيا به مناسك ديني پايبند بوده اند يا خير و اين كه آيا سازمان عملكردي اسلامي داشته است يا خير؟ اما در جلد سوم و بخشهايي از جلد دوم شاهد آن هستيم كه صورت سئوال عوض مي شود و مسئله اصلي نويسندگان اين مي شود كه آيا سازمان دموكراتيك عمل مي كند يا خير و اين كه آيا عملكرد او مطابق حقوق بشر است يا خير و ... به عنوان مثال در صفحه ۵۱۸ جلد سوم دموكراسي به عنوان «نياز طبيعي انسان» معرفي مي شود و انتقاد از خودكامگي موجود در سازمان مجاهدين مستلزم اين امر فرض مي شود كه دموكراسي «نياز طبيعي انسان» دانسته شود؛ حال آنكه چنين نيست. البته اين انتقاد به اين معني نيست كه بخواهيم اين تحليلها را به طور كلي مردود اعلام كنيم و خواهان حذف آن شويم. به عبارت بهتر اشكالي ندارد كه در يك بررسي جامع هم بررسي شود كه آيا اين سازمان اسلامي عمل مي كرد يا خير؟ و هم بررسي شود كه آيا اين سازمان دموكراتيك عمل مي كرد يا خير؟ اما بايد توجه داشت كه يك محقق در يك اثر نمي تواند دو نظام ارزشي و بينشي متفاوت را مورد قبول قرار دهد. به عبارت بهتر اگر محققي نظام ارزشي و بينشي خود را اسلامي انتخاب كند آن وقت موضع او در بررسي دموكراتيك بودن يا نبودن سازمان با موضع كسي كه نظام ارزشي و بينشي خود را ليبرال دموكراتيك انتخاب كرده است متفاوت خواهد بود. اين امر در كتاب حاضر انجام نشده است.
ضعفهاي جلد ۳
جلد سوم كتاب حاضر در مقايسه با مجلدات ديگر كتاب از ضعفهاي بيشتري برخوردار است، به طوري كه ضعفهاي اين جلد را مي توان يكي از اشكالات كلي كتاب دانست و به اين عنوان مورد بررسي قرار داد. برخي از اشكالات عمومي اين جلد كتاب عبارتند از:
روايت تاريخي
در جلد سوم ناگهان روايت روان تاريخي و روشنگر كتاب با درهم ريختگي مواجه مي شود. از اواسط اين جلد با رفت و برگشتهايي شديد در تاريخ مواجه هستيم كه خواننده را نسبت به روايت تاريخي و زمان وقوع حوادث دچار سردرگمي مي كند. به نظر مي رسد كه در تنظيم مطالب جلد سوم از اين نظر بايد دقت بيشتري به خرج داد. به عنوان مثال در اين جلد چندين بار مطالب تاريخي بعد از ورود به عراق و قبل از آن و زمان تشكيل شوراي ملي مقاومت و پس از آن بيان مي شود. البته در بيان سرگذشت يك سازمان بحث انگيز، شايد ميزاني از رفت و برگشت در تاريخ لازم باشد و به عبارت بهتر سرگذشت يك سازمان بحث انگيز تاريخي را نمي توان ً كاملا با رعايت سير خطي تاريخي ذكر كرد و از هرگونه رفت و برگشت در تاريخ جلوگيري نمود، اما با وجود اين به نظر مي رسد كه ميزان اين رفت و برگشتها در جلد سوم كتاب گيج كننده و غيرطبيعي شده است.
تكرار مطالب
از جمله مشكلات جلد سوم اين است كه مطالب آن در موارد متعددي چه به لحاظ محتوايي و چه از نظر متن تكرار مي شوند. به عنوان مثال متن مذاكرات مسعود رجوي با ژنرال حبوش در صفحات ۲۳۴ تا۲۳۸ جلد سوم ذكر شده است؛ اما دوباره (و اين بار با سانسور بسيار كمتر) در صفحات ۳۹۷ تا۴۰۱ تكرار شده است. چنين تكرار غيرضروري اي هنگامي بيشتر مشكل ساز مي شود كه خواننده احساس مي كند از اين متن دو ترجمه و يا دو ويراستاري (و حذف به منظور سانسور مطالب) متفاوت صورت گرفته است. علاوه بر اين، متن مذاكرات رجوي با مقامات عراقي، در صفحات ۲۰۹ تا ۲۱۲ جلد سوم يك بار و بار دوم در صفحات ۴۸۲ تا ۴۸۶ آمده است (البته اين بار هم با حذفيات كمتر). برخي مطالب بدون توضيح و نامفهوم كتاب، مطلب بدون توضيح كافي و مبهم رها شده است؛ به در برخي از موارد در جلد سوم عنوان يك نمونه از اين مطالب به سند صفحه ۶۱۶ توجه كنيد. اين سند از «نشست غسل هفتگي» سخن مي گويد، اما در كتاب هيچ توضيحي در اين باب نيامده است. خواننده خود بايد حدس بزند كه اين سند در مورد «مناسك» فرقة مجعول رجوي است و اعتراف نامه هاي هفتگي اعضا به گناهانشان در حضور ساير اعضا مي باشد و البته شايد مطالب فراوان ديگري نيز از اين سند برداشت نمود كه نويسندگان كتاب، خواننده را از آن محروم داشته اند.