زکریا اخلاقی

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
زکریا اخلاقی
نام اصلی زکریا اخلاقی شورکی
زمینهٔ کاری شعر
زادروز ۱۳۴۱خورشیدی
پدر و مادر عباس اخلاقی
رویدادهای مهم دفاع مقدس
پیشه کسوت روحانیت
سال‌های نویسندگی از اوایل دههٔ ۶۰
سبک نوشتاری عرفان حوزوی
کتاب‌ها تبسم شرقی
مدرک تحصیلی تحصیلات حوزوی
دلیل سرشناسی غزل عرفانی حوزوی
اثرپذیرفته از رمضانعلی گلدون، نصرالله مردانی، سهراب سپهری

زکریا اخلاقی، یکی از غزل‌سرایان سال‌های پس از انقلاب اسلامی است؛ طلبه‌ای که با ترکیب‌سازی‌های بدیع و با رویکردی فلسفی و عرفانی، برگی از دفتر شعر انقلاب را با معارف اسلامی ورق زده است.[۱]

* * * * *

[۲] بارزترین وجهٔ‌ شاعری زکریا اخلاقی، منظومۀ فکری و رویکرد عرفانی متفاوت اوست؛ به‌علاوۀ توجه ویژۀ او به صورت شعر که با انتخاب ردیف‌ها و قافیه‌های خاص، وزن‌های بدیع، مطلع‌ها و مقطع‌های جذاب و ترکیب‌ها و تصاویر خیا‌ل‌انگیز، صورت می‌پذیرد؛ به‌طوری‌که اگر اندیشه‌ و شهود و جان شعر او را هم نادیده بگیریم، جسمش سخنی برای گفتن دارد:
رشتۀ خونی که دوش از سوزن خنجر گذشت
اطلس دامان سنگر را به گلدوزی گرفت
ابیات غزلیات اخلاقی از نظر محتوایی، منسجم و بر سیری مشخص قرار می‌گیرند. به‌عبارتی‌ دیگر، شعرها در طول، شکل می‌گیرند.

زکریا اخلاقی در اکثر ابیاتش برای پرورش مضامین، با طبیعت و اجزای آن هم‌سو می‌شود و با همان شور و هیجانی که بدایع و زیبایی‌های طبیعت را به تصویر می‌کشد، از طوفان و آوازخواندن سنگ‌ها هم یاد می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، از مؤلفه‌های وجودشناختی به مؤلفه‌های انسان‌شناختی و اجتماع می‌رسد؛ اما در همۀ اشعار حتی آن‌هایی که بر پایۀ انتظار، اعتراض، شهادت، آزادی و... هم شکل گرفته‌اند، رگه‌هایی از عرفان نمایان است.[۳]

ما را خوش است سیرِ سکوتی که پیشِ روستگشت‌وگذار در ملکوتی که پیش روست
بر گیسویِ تغزلِ ما شانه می‌کشدشیواییِ دو دستِ قنوتی که پیش روست
تجریدی از طراوتِ گل‌های مریم استاین سفرهٔ معطرِ قوتی که پیش روست
بگذار با ترنّمِ مستانه بگذرداین چند کوچه تا جبروتی که پیش روست
ما راهیانِ وادیِ سبزِ سلامتیمآسوده‌ایم از برهوتی که پیش روست
وامی‌نهیم خستگیِ خاطرات رادر سایه‌سارِ خلوتِ توتی که پیش روست
تصنیفِ سیرِ سادهٔ یک شاخهٔ گل استمعراج‌نامهٔ ملکوتی که پیش روست
یارب! مباد بی‌غزلِ عاشقی شبیموسیقیِ بلندِ سکوتی که پیش روست.

آیینه‌ای از زکریا اخلاقی

درس پس‌دادن

پیش از دبستان، در پنج سالگی به مکتب‌خانه رفت. در مکتب‌خانه‌، علاوه بر قرآن، کتاب‌های فارسی هم یاد می‌دادند، از جمله خزائن الاشعار، به‌گونه‌ای که در سن هفت‌سالگی وقتی به دبستان رفت، همهٔ کتاب‌ها را می‌توانست بخواند. بچه‌های دبستان تعجب می‌کردند از این که کسی آمده مدرسه و هنوز کلاس اول را نخوانده، همه‌چیز را می‌تواند بخواند! مدتی در زنگ‌های تفریح کارش شده بود این که بچه‌های کلاس بالاتر می‌آمدند و به‌نوبت کتاب‌هایشان را باز می‌کردند و جلویِ ایشان درس پس می‌دادند![۱]

جلسات شعر تهران و قم

سال ۱۳۶۲ که به قم رفت، در جلسات شعر دفتر تبلیغات شرکت می‌کرد؛ در جلساتی که داشتند؛ علیرضا قزوه، صادق رحمانی، آ عبدالله حسن‌زاده آملی، تقی متقی، ناصر فیض، جواد محدثی و دیگران حضور داشتند. بعد پایش به جلسات عصرهای پنجشنبهٔ حوزهٔ هنری تهران باز شد؛ به جلساتی که قیصر امین‌پور، سیدحسن حسینی، علی معلم، حسین اسرافیلی، سهیل محمودی، احمد عزیزی، موسوی گرمارودی، بیگی حبیب آبادی، سلمان هراتی، نصرالله مردانی حضور داشتند؛ همان‌جایی که تقریباً شعر انقلاب از آن‌جا پا گرفت. شب اول بعد از جلسه قیصر او را به خوابگاه دانشجویی‌اش برد؛ شبی که نصرالله مردانی و شاعری بنام سیدمهدی موسوی فاخر. آن شب تا نصفه‌های شب آن‌جا شعرخوانی سه‌نفره ‌داشتند و او صبح برگشت به قم.[۱]

او، مردانی و سهراب

زمانی که او آغاز شاعری‌اش بود، نصرالله مردانی یکی از غزل‌سرایان مشهور انقلاب بود؛ تصویرسازی‌ها و در صور خیالش نظیر نداشت. البته امین‌پور در نقدی بر کتاب قیام نور، به مردانی ایراد گرفته بود که در زمینهٔ مضمون و مفهوم کمتر کار می‌کند و شعرش بیشتر عکس‌برداری از طبیعت است. با این‌همه و با توجه به قبول این باور، باز زکریا اخلاقی مجذوب تصویرسازی‌ها، ترکیب‌سازی‌ها و صور خیال شعر نصرالله مردانی بود و آن را فوق‌العاده قوی و زیبا می‌دانست و می‌پسندید و حتی در شعرش آغازینش از آن نوع شعر و زبان پیروی می‌کرد. بعدها هم یک مقداری تحت تأثیر سهراب سپهری بود، چون طبیعت‌گرایی عرفانی‌اش را می‌پسندید و می‌گفت: " ترکیب طبیعت و عرفان باهم جلوه‌های زیبایی را در شعر به‌وجود می‌آورد.[۱]

زندگی و یادگار

مروری کوتاه بر زندگی

[حجت‎الاسلام والمسلمین] زكريا اخلاقی شوركی‌، فرزند عباس، متولد سال ۱۳۴۱ در روستای شهيديه (شورك) ميبد‌، سال 1358‌به حوزۀ ‌علميۀ ميبد رفت؛ سالِ بعد رهسپار حوزۀ علميۀ يزد شد و در آن‌جا به‌مد‌ّت دو سال ادبيات و مقدمات علوم دينی را آموخت؛ آنگاه سال 1361 به حوزۀ علميۀ قم رفت و دورۀ سطح را نزد استادان: اعتمادی و ستوده به پايان رساند. پس از آن در درس خارج فقه و اصول آيات عظام‌: فاضل لنكرانی و مكارم شيرازی شركت جست. زكريا اخلاقی پس از آموختن فقه و اصول و فلسفه، در سال 1375 به زادگاه خود بازگشت. اخلاقی، فعالیت‌های جدی ادبی را از اوایل دههٔ شصت آغاز کرد و اشعار از او در مجلا‌ّت و روزنامه‌های: عروة الوثقی‌، اطلاعات هفتگی، سروش‌، سوره، كيهان و جمهوری اسلامی به‌چاپ رسيده است. مجموعه‌غزليات تبسم‌های شرقی‌، چاپ 1372‌ نیز از اوست. اخلاقی در مراكز حوزوی و دانشگاهی ميبد به تدريس ادبيات، فلسفه‌، منطق، فقه و اصول اشتغال دارد. وی علاوه بر فعاليت‌های علمی، مسئول مرکز آفرینش‌های ادبی حوزهٔ هنری استان یزد نیز و مسئول صفحات شعر ماهنامۀ ميبد و گاهنامۀ ترمه است. از چندین سال قبل نیز تا کنون وی امام جمعهٔ شهرستان میبد است.[۴]

در این دقایقِ موزون، که زندگی تپشِ عاشقانهٔ کلمات است سکوت بال گشوده‌ست، و شب شروعِ نماهنگِ دلنوازِ حیات است
ستاره‌ها همه نزدیک، و خانه‌ها همه مجذوبِ آسمانِ تماشا شبِ کویر چه زیباست، شبِ کویر نمادِ تغزلِ لحظات است
رواق‌های مُقَرنَس،‌ دری گشوده به موسیقیِ تجسّمِ تاریخ تمامِ شهر پر از شعر، تمامِ شهر پر از شورِ تازه‌های بیات است
نسیم‌های دل‌انگیز، پیام می‌دهد از بادگیرهای مقابل و این مخاطبِ مشتاق، نشسته بر لبِ ایوان و محوِ این نَفَحات است
هزار خاطره دارد،‌سکوتِ جادهٔ ابریشم از صدای جرس‌ها ببین در این شبِ آرام، چقدر غلغله در جانِ این جماد و نبات است
چه انبساطِ عجیبی! که جلوه‌جلوه به رقص آمده‌ست و چهره گشوده‌ست هزار باغِ پر از گل،‌ که در مکاشفهٔ این هزار رشته‌قنات است
هنوز زمزمه دارد، ترانه‌های تو در کاروانسرای اساطیر تو در کجای جهانی؟ که انعکاس تو در جلوه از تمامِ جهات است
به رقص آمده انگار، نگاره‌های سفالین به کارگاهِ تجلی قلمزنان همه حیران،‌ که نقشِ حسنِ تو در جوهرِ کدام دوات است
و سال‌هاست که این شهر، در آستانهٔ شنگرف این مساجدِ قدسی میانِ جذبه و رؤیا،‌ مدام غرقِ تغزل، مدام محوِ صلات است
تو ای مفسّرِ عاشق،‌ که کشف می‌کنی اسرارِ لهجه‌های ازل را به این بلاغ بیندیش، به این بلاغتِ محضی که در تجلّیِ ذات است
هزار سال گذشته‌ست، ولی مسافری از جادهٔ قدیمِ خراسان به بویِ گم‌شده خویش، هنوز راهی شب‌های باشکوه هرات است
و این مسافر دلتنگ، چقدر تشنه بچرخد در این کویر و نداند که زندگی به چه معناست، که روستای زلالِ تو در کدام فلات است


دیدگاه

جلسات شعر رهبری

شخصیت مقام معظم رهبری یک شخصیت به تمام معنا شعرشناس و مشرف بر جریان‌های شعری و صاحب‌نظر در این حوزه است؛ بنابراین جلسه نیمه ماه مبارک از جلسه نمادین شاعران با ایشان فراتر رفته و نظرات کارشناسانه در این دیدار مطرح می‌شود. نکته دیگر اینکه، جلسه دیدار شاعران با رهبر انقلاب دو اثر در حوزه شعر معاصر و به ویژه بر جریان شعر جوان کشور دارد؛ نخست به دلیل حمایت مقام معظم رهبری از شعر سبب شده که این جلسه برای شاعران مایه تشویق و دلگرمی باشد. اینکه شخص اول مملکت تا این اندازه به شعر علاقه و توجه نشان می‌دهند و پای صحبت‌های شاعران و شعرهای شاعران بنشینند و با دقت گوش دهند، سبب می‌شود که شاعران با دلگرمی بیشتر در این مسیر حرکت کنند و فضای شعر کشور رونق خاص خود را داشته و چراغ شعر کشور برافروخته باشد. از سوی دیگر، این جلسات سبب می‌شود که شاعران به مسیر درستی هدایت شوند. علاوه بر اینکه مقام معظم رهبری در این جلسه وقت می‌گذارند و شعرهای ارائه شده را که نمونه‌ای از شعرهای کشور در آن سال است، گوش می‌دهند، شاعران نیز آثار خود را به ایشان تقدیم می‌کنند و اطلاع دارم که ایشان این آثار را دقیق مطالعه می‌کنند؛ از این جهت مشرف بر جریان شعر معاصر هستند و نظرات کارشناسانه‌ای که در آخر دیدار معمولاً ارائه می‌فرمایند، برای شعر معاصر راهگشاست و مسیر درست را به شاعران نشان می‌دهند. به عبارت دیگر، این جلسات سبب شده تا شعر به مسیر اشتباه نرود. در دیدار نیمه ماه مبارک رمضان از هر صنفی شعر می‌خوانند که بخشی از آنها حوزویان هستند، اما ما جدای از دیدار نیمه ماه مبارک، دیدارهایی مختص حوزویان در نظر گرفته شده است و ایشان در این جلسات نکاتی را به عنوان راهنمایی و برای هدایت شاعران حوزه فرموده‌اند. ما در حوزه جریان شعر ویژه‌ای با ویژگی‌های خاص خود داریم که از حمایت مقام معظم رهبری بی‌بهره نیست.[۵]

شعر نیاز به مدیریت ندارد

در این سال‌ها کسانی که دست‌اندرکار جریان‌های شعری کشور بوده‌اند، به بیانات مقام معظم رهبری توجه داشته‌اند تا نقطه‌نظرات رهبر انقلاب در این زمینه پیگیری شود و کم و بیش هم پیگیری شده است. به نظرم قرار نیست که برای پیگیری این بیانات بخش‌نامه‌ای صادر شود, چون جنس کار هنر اینگونه نیست. بخش‌های مرتبط با حوزه شعر مانند مجلات، برنامه‌های شعر صدا و سیما، فضای مجازی، پایگاه‌های مرتبط با شعر و ... تقریباً همه به نحوی به این نکات عنایت داشته‌اند و همین اندازه باعث هدایت درست جریان شعر معاصر شده است که ما می‌بینیم که در بین هنرها، هنر شعر از بسیاری از معضلات مصون مانده است. کار هنر همین است که خود هنرمندان پیگیر باشند و در کارهایشان را نشان دهند.[۵]

مقام معظم رهبری نقشه راه سبک شعر انقلاب را ترسیم می‌کنند

در شکل‌گیری سبک موضوعات مختلفی دخیل است؛ از نظر فرم،‌ محتوا و نوع جهت‌گیری در کنار هم یک سبک را می‌سازد. طبیعتاً سبک شعر انقلاب مجموعه‌ای از این عوامل است که این سبک در طول زمان و به تدریج ایجاد شده است. از جمله موضوعات تأثیرگذار در این زمینه، راهنمایی‌های محتوایی است که رهبر معظم انقلاب در دیدارهای مختلف با شاعران ارائه می‌دهند. رهبر انقلاب بیشتر بر محتوا تأکید دارند که این موضوع هم در شکل‌گیری یک سبک تأثیر بسزایی دارد. رهبر انقلاب بیشتر در این زمینه نقشه راه را ترسیم می‌کنند. تأکید مقام معظم رهبری در جلسات نیمه ماه مبارک رمضان بیشتر معطوف بر محتواست، اما این بدان معنی نیست که ایشان نسبت به فرم بی‌اعتنا هستند یا آن را مهم نمی‌دانند. جلسه نیمه ماه مبارک اقتضا نمی‌کند که به سمت بررسی فرم پیش برود. نکاتی که ایشان درباره شعر فرموده‌اند، می‌بینیم که در میان شاعران دلبسته انقلاب پیگیری شده است.[۵]

شعر فارسی دچار تنزل محتوایی شده است

شعر فارسی دچار تنزل محتوایی شده است. همیشه ما یک‌سری نقص‌هایی در حوزه محتوای شعر داشته‌ایم. اگر شعر معاصر را با دوران پیوند شعر فارسی با عرفان مانند قرن شش و هفت مقایسه کنیم، می‌بینیم که هیچ‌گاه شعر آن اوج محتوایی را نیافته است؛ چون شاعران ما عارف بودند و در حوزه‌های اسلامی استاد و روزیده بودند و به همین دلیل این اندیشه‌ها در شعر وارد می‌شد. اما امروزه شاعر کارمند است و وضعیت فرق می‌کند. به همین دلیل طبیعی است که شعر ما تنزل محتوایی داشته باشد، اما این موضوع تنها محدود به یکی دو دهه گذشته نیست. به طول کلی سطح اندیشه شاعران ما پایین آمده است و معضل و بحرانی نیست که شعر معاصر دچار آن شده باشد..[۵]

همین است ابتدایِ سبزِ اوقاتی كه می‌گویند و سرشارِ گل است آن ارتفاعاتی كه می‌گویند
اشاراتِ زلالی از طلوعِ تازهٔ‌ نرگس پیاپی می‌وزد از سمتِ میقاتی كه می‌گویند
زمین در جست‌وجو هرچند بی‌تابانه می‌چرخد ولی پیداست دیگر آن علاماتی كه می‌گویند
جهان این‌بار دیگر ایستاده با تمامِ خویش كنارِ خیمهٔ‌ سبزِ ملاقاتی كه می‌گویند
كنارِ جمعهٔ‌ موعود، گل‌های ظهورِ او یكایک می‌دمد طبقِ روایاتی كه می‌گویند
كنون از انتهایِ دشت‌های شرق می‌آید صدایِ آخرین‌بندِ مناجاتی كه می‌گویند
و خاك، این خاكِ تیره، آسمانی می‌شود كم‌كم در استقبالِ آن عاشق‌ترین ذاتی كه می‌گویند
و فردا بی‌گمان این‌سمتِ عالم روی خواهد داد سرانجامِ عجیبِ اتفاقاتی كه می‌گویند


شخصیت و اندیشه

جواد محدثی خراسانی می‌گوید: «حجت‌الاسلام زکریا اخلاقی با تمام آرامش و تواضع و سکوت رسانه‌ای که در این چند دهه داشته، از بی‌حاشیه‌ترین شاعران انقلاب به‌شمار می‌آید.»[۶] اخلاقی می‌گوید:«من در آغاز تنها بودم، بعدها هم سعی کردم تنها باشم. تنهایی، عرصهٔ تماشاهای شاعرانه است. تنها که باشی، شعر با تو انس می‌گیرد؛اجتماع، سلیقهٔ زلال و بدوی آدمی را دستخوش کدورت‌های اظهارات این و آن می‌کند.»

زمینهٔ فعالیت

سرودن شعر و تدریس در مراكز حوزوی و دانشگاهی ميبد و مسئولیت مراکز فرهنگی و صفحات ادبی.

یادمان و بزرگداشت‌ها

پاسداشت زکریا اخلاقی در بیست و پنجمین شب شاعر در تاریخ یکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ این مراسم سه‌شنبه ۱۱ خرداد ساعت ۱۷ در سازمان هنری رسانه‌ای اوج برگزار شد.[۷]


چهارشنبه‌شب تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۸ با حضور پرشور دانشجویان و جمعی از مسئولین دانشگاهی و استانی و فعالان عرصهٔ فرهنگ و هنر یزد، آیین اختتامیهٔ سومین جشنوارهٔ ادبی هنری رویش در محل دانشگاه یزد برگزار شد. در این اختتامیه از خانوادهٔ شهید دانشجو مدافع حرم، شهید مصطفی صدرزاده و زکریا اخلاقی شاعر تجلیل شد.[۸]


نوزدهمین کنگرهٔ سراسری شعر دفاع مقدس، شاهد تجلیل از حجت الاسلام زکریا اخلاقی بود.[۹]

هوا باز است و صحرا تا سوارِ كاج‌ها رفته‌ست و عاشق در شهودی سبز از این منهاج‌ها رفته‌ست
من این پایین كمی دلتنگم اما خوب می‌دانم كه آدم در هبوطِ خویش هم معراج‌ها رفته‌ست
من آن تبعیدیِ خاكم كه احساسِ غریبِ او همیشه تا خطابِ آبیِ موّاج‌ها رفته‌ست
از این پس شاخه‌ها را نوبتِ اندیشه‌ سبز است كـه روزی در هجومِ سنگیِ تاراج‌ها رفته‌ست
زمین از قسمتِ لاهوتی‌اش سرشار خواهد شد تمامِ لحظه‌ها بر مشرقِ انتاج‌ها رفته‌ست
ولی مردم نمی‌دانند بر پیراهنِ این دشت چه گل‌هایی به خوابِ روشنِ دیباج‌ها رفته‌ست
نمی‌دانند این پایین چه با فرهادها مانده‌ست نمی‌دانند آن بالا چه با حلاج‌ها رفته‌ست
كجا یک زورق از تصنیف‌های عاشقی سرشار به‌سمتِ بیشه‌های نور بر مواج‌ها رفته‌ست؟
جهان لبریزِ پیغام است، دیشب فكر می‌كردم چه ابلاغی در اشراقِ عجیبِ كاج‌ها رفته‌ست!

همراهی‌ها و موضع‌گیری‌های سیاسی او

زکریا اخلاقی شاعر با انتشار بیانیه‌ای از حجت‌الاسلام روانبخش، کاندیدای لیست ائتلاف اصولگرایان حمایت کرد و گفت:
«ضمن احترام به همهٔ‌ نامزدهای دهمین‌دورهٔ انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزهٔ‌ انتخابیه میبد و تفت، با توجه به شرایط پیش‌آمده و با درنظرگرفتن توصیه‌های مراجع عظام و بیانات مقام معظم رهبری، به‌نظر می‌رسد که شایسته‌ترین کاندیدایی که از همه‌ ضوابط مورد نظر برخوردار بوده و از نیروهای ارزشی انقلاب به‌شمار می‌آید، جناب حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ قاسم روانبخش (زید عزه) می‌باشد. امید است مردم شریف این دو شهرستان، با این انتخاب اصلح در پیشگاه وجدان بیدار امت اسلامی سرافراز، و در نزد خداوند متعال مأجور باشند. والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته.»[۱۰]

آخر ای مردم، ما هم عتباتی داریم كربلایی داریم، آبِ فراتی داریم
ما پر از بویِ خوشِ سیب، پر از چاووشیم وز چمن‌های مجاور نفحاتی داریم
داغِ هفتاد و دو گل، تشنگی از ماست اگر دست و رو در تپشِ رشته‌قناتی داریم
آن سبک‌بارترانیم كه بر محملِ موج ساحلِ امنی و كشتیِ نجاتی داریم
در تماشای جمال از جبروتی سرخیم كه شگفت‌آینهٔ جلوهٔ‌ ذاتی داریم
در همین روضه‌ٔ سربسته خدا می‌داند دست در شرحِ چه اسماء و صفاتی داریم
زیر این خیمه كه از ذكرِ شهیدان سبز است كس نداند كه چه احساسِ حیاتی داریم
همه‌ٔ هستیِ ما عینِ زیارت‌نامه‌ست گر از این‌گونه سلام و صلواتی داریم

از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)

نظر [رهبر معظم انقلاب] سیدعلی خامنه‌ای

ایشان (زکریا اخلاقی) هم مانند آقای بهجتی «شفق»، از شعرای مکتب یزد هستند که اشعار خوبی هم دارند.[۱۱] خوشحالم که غیر من هم کسانی هستند که قدر آقای اخلاقی را می‌دانند.[۱۲]

=سیدعبدالله حسینی

زکریا اخلاقی نماینده و پرچمدار حوزهٔ امروز است، هم به‌خاطر فضلش، هم به‌خاطر اشرافش و هم به‌خاطر بیان و زبان شعریش. در واقع می‌شود گفت شاعری است که نام خانوادگی او واقعا متناسب با شخصیتش است.[۱۱]

جواد محقق

زکریا اخلاقی در میان علمایی که شأن شعری دارند از نظر زبان و جنس کار یکی از چهره‌های استثنایی و ممتاز شعر حوزه است.[۱۱]

علیرضا قزوه

من خود را جزو ارادتمندان زکریا اخلاقی می‌دانم؛ چرا که او علاوه بر این‌که در حوزهٔ علمیه معلم است، معلم شعر هم است و برای شاعران انقلاب نیز معلم اخلاق است. متاسفانه امروز شاهد خودنمایی و نمایش‌دادن  برخی از شاعران هستیم؛ در حالی که شاعرانی مانند اخلاقی اهل این حرف‌ها نیستند و این ویژگی شاعران نسل او است. خواندن اشعار برخی جوانان حال خوبی به خواننده نمی‌دهد؛ اما اشعار اخلاقی را که می‌‌خوانیم، حال نشاط پیدا می‌کنیم. این در حالی است که رویکرد برخی از شعرای امروز ایران کم‌کم و به‌تبع اروپا و امریکا، به‌سمت هرزه‌نگاری و مسیل غیراخلاقی و شهوت‌انگیز و رقص و... حرکت می‌کند. در حالی که شعر از اساس توجه به تعالی انسان دارد. در غزل اگر اسم سه نفر را به‌عنوان سرآمدان غزل امروز از من بخواهند، نام اخلاقی حتماً در میان آن‌هاست؛ زیرا غزل او سرشار از دایرهٔ واژگان عالی، ترکیبات تازه و مضمون اخلاق‌گراست.[۱۱]


مرتضی امیری

یکی دیگر از کارهای مهم اخلاقی تلفیق میان حوزه و شعر و ادب است و حتماً تاریخ شعر اخلاقی را فراموش نخواهد کرد، زیرا تاریخ با فراموش‌نکردن او می‌خواهد سهم‌شناسی خود را اعلام کند. سهم اخلاقی در تاریخ شعر مختص خودش نیست، بلکه سهم شعر انقلاب اسلامی است. مرتضی امیری می‌گوید: روزی با اخلاقی مشغول قدم‌زدن بودیم که من بیتی را خلق‌الساعه تقدیم او کردم و گفتم: این کیست که این‌گونه شبیه خُم باده‌ست / سهراب سپهری‌ست که عمامه نهاده‌ست![۱۱]

جواد محدثی خراسانی

حجت‌الاسلام زکریا اخلاقی با تمام آرامش و تواضع و سکوت رسانه‌ای، از بی‌حاشیه‌ترین شاعران انقلاب به‌شمار می‌آید. او سهم عمده‌ای در شکل‌گیری پازل شعر انقلاب داشته است. اخلاقی با همان مجموعهٔ تبسم‌های شرقی و رویکرد فلسفی و عرفانی در ذهن، و بهره‌گیری از بدایع لفظی و موسیقی، خصوصا در کاربرد قوافی بدیع در حوزهٔ زبان، به جایگاه رفیع و تثبیت‌شده‌ای در شعر انقلاب دست یافت. شعرهای تبسم‌های شرقی بعدها الگوی شاعران زیادی قرار گرفت؛ از شاعران روحانی تا شاعران علاقه‌مند به شعر عرفانی.[۱۱]

بیابان در بیابان طرحِ اقیانوس در دست است و یک صحرا پر از گل‌های نامحسوس در دست است
صدای پای نسلی در طلوعِ صبح پیچیده‌ست و او را آخرین‌آیینهٔ مانوس در دست است
چه نزدیک است جنگل‌های لاهوتی، نمی بینی؟ تجلی‌های دور از دستِ آن طاووس در دست است
من از این سمت می‌بینم سواری را و اسبی را افق‌ها سبز در سبزند و او فانوس در دست است
دو دستت را برآور رو به باران‌ها که می‌دانم تو را انگشتری از جنسِ اقیانوس در دست است
شبی در خواب دیدم می‌رسد مردی به بالینم که می‌گویند او را دستِ جالینوس در دست است
سحر از گریه‌های روشنِ همسایه فهمیدم که کاری تازه در مضمونِ «یا قدوس» در دست است
در این اسرارِ آن‌سویی، خیال‌انگیز و کشف‌آمیز نخستین‌شرح ما بر مَشرَبِ مانوس در دست است

سبک زندگی و خلقیات

از زبان زکریا اخلاقی:«زندگی شاعرانه هر شاعر را باید در شعرهای او جستجو کرد. من زمزمه‌هایم را در جایی آغاز کردم که هم‌زبانی برایم نبود. وقتی نخستین‌شعرهایم را سرودم، جز یک پیرمرد بسیجی اهل ذوق ـ زنده یاد رمضانعلی گُلدون ـ کس دیگری نداشتم که آن‌ها را برایش بخوانم. افتخار همسایگی با استاد بهجتی «شفق» هم زمانی نصیبم شد که داشتم میبد را ترک می‌کردم. قم هم که آمدم، دیگر تمایلی به رفت‌وآمد به مجامع ادبی نداشتم. سلوک من در شعر به تمام معنی یک سلوک فردی بود. من در آغاز تنها بودم، بعدها هم سعی کردم تنها باشم. تنهایی عرصهٔ تماشاهای شاعرانه است. البته سودمندی آن را برای سال‌های شروع کار انکار نمی‌کنم.

تأثیرپذیری‌ها

دفتر تبسم‌های شرقی اشعار اخلاقی را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول که غزل‌های اوایل دههٔ شصت را در برمی‌گیرد و تکیه شاعر در این غزل‌ها بیشتر به ترکیب‌‌سازی‌های گاه بدیع و نو است. در این غزل‎ها اخلاقی نیز مانند دیگر شاعران انقلاب در آن دوره، تاحدی تحت تأثیر نصرالله مردانی است:

آسمانی شده آوازهٔ پیروزیِ ما/ عشق گل کرده در آیینهٔ نوروزیِ ما. یا: گلِ سپیده زِ باغِ ستاره می‌جوشد/ صلای فجر زِ اوجِ مناره می‌جوشد.


به گفته خوداخلاقی: «پیش از تاثیرپذیری از نصرالله مردانی، رمضانعلی گلدون او را بسیار راهنما بود و مشفق. در ادامهٔ راه، در رشد و تحول زبان و تخیل و اندیشهٔ او، سهراب بی‌تاثیر نبوده است؛ هم‌چنین تشویق‌های بهجتی شفق».[۳]

استادان و شاگردان

در حوزهٔ میبد اسدالله امام، در یزد، فلاح و عجمین و مفیدی‌فر و در قم آقای پایانی، آقای اعتمادی، آقای وجدانی و آقای ستوده که سطوح عالی را خدمت این بزرگواران گذراندیم. درس خارج را هم خدمت حضرت آیت‌الله مکارم و آیت‌الله فاضل خواندیم و فلسفه را هم خدمت آیت‌الله اعرافی بودیم. من سیزده سال در قم بودم، سال ۱۳۷۵ به میبد بازگشتم و در حوزه‌های علمیه خواهران و برادران و حوزه‌های علمیه شهرهای هم‌جوار میبد یعنی اردکان و احمدآباد مشغول به تدریس برخی علوم حوزوی و دانشگاهی شدم. الآن هم مشغول تدریس در حوزه هستم.[۱]

پانویس

پانویس