تعلیق
تعلیق | |
---|---|
طرح اول، غریب بود! | |
نویسنده | محمدرحیم اخوت |
تعلیق داستانی بلند، اثر محمدّرحیم اخوّت است که در سال۱۳۷۸ انتشار یافت و برندهٔ جایزهٔ گلشیری شد.[۱]
«شاعران شکستخورده: گفتوگو با محمّدرحیم اخوّت» تعلیق متاثّر از مکتب اصفهان نگاشته شده است.
و حالوهوای دورانی ازدسترفته را در خانوادهای در شهر اصفهان بازآفرینی میکند. «محمّدرحیم اخوّت، داستاننویسی مبتکر» با وجود تأثیرگذاری کتاب و تحسین منتقدان از آن، این اثر پس از چاپ دوم دیگر مجوّز انتشار نیافت. «محمّدرحیم اخوّت در گفتوگو با ایلنا: هیچیک از آثارم مجوّز انتشار ندارند.»
تعلیق را محمّدرحیم اخوّت در سال۱۳۶۷ نوشت و یازده سال طول کشید تا آن را بهچاپ برساند. «شاعران شکست خورده: گفتوگو با محمّدرحیم اخوّت» پس از انتشار کتاب، منتقدان به تحسین آن پرداختند، جایزهٔ گلشیری را برد و کامران فانی در رادیو فرانسه گفت که تعلیق همه را واقعاً شگفتزده کرد. «شاعران شکست خورده: گفتگو با محمّدرحیم اخوّت» داستانِ تعلیق روایتی اوّل شخص است از مواجههٔ یک راوی جوان در دههٔ چهلم شمسی با دیدهها، شنیدهها و خاطراتی از گذشتهٔ خانواده و اطرافیان خویش با محوریت زنی به نام شیرینبانو. کتاب که عنوانش را از سبکی از خوشنویسی ایرانی گرفته است، شامل توصیفاتی هنرمندانه از هنرهای رایج در عصر قاجار در شهر اصفهان است و توصیف تابلوهای نقاشی و خوشنویسیها و موسیقیهایی از خانوادهای از دورهٔ قاجار «تعلیق، روایت بیرحمی ظلّالسلطان» نقشی اساسی در آن دارند. با وجود آنکه قصّهٔ داستان در گذشتهها رخ میدهد؛ امّا سبک روایت داستان کاملاً مدرن، پیچیده و درعینحال، شگفتانگیز است. نثر زیبا و قصهٔگیرای اخوّت، خواننده را خیلی زود وارد فضاسازی وی میکند و پیچیدگی فرم روایت، بخشی از جذّابیت آن میشود.
« | کتاب در ۸۶ صفحه با واژگانی اندک و جملاتی کوتاه نوشته شده است؛ امّا بااینحال، پر است از شخصیتهایی ماندگار که بهخوبی شکل گرفتهاند. با وجود آنکه تعلیق در کمتر از چند ماه به چاپ دوم میرسد، انتشار آن در همین دو چاپ نخست متوقّف میماند. | » |
گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب
تعلیق اثری داستانی است؛ امّا ارجاع به یک عصر تاریخی و پایان آن عصر دارد. شهرنوش پارسیپور شاهزادهٔ داستان را همان ظلالسلطان، حاکم مستبدّ و مشهور اصفهان دانسته است. [«تعلیق، روایت بیرحمی ظلّالسلطان»] لیکن تاریخ وقایع داستان نشان میدهد ظل السلطان آن زمان برکنار شده است. در این دوره، اصفهان تحت حاکمیت سران ایل بختیاری (و نه قاجار) از جمله صمصامالسلطنه، غلامحسینخان سردار محتشم و سلطان محمّدخان سردار اشجع بوده است.[۲] بااینحال، منش ظالمانهٔ شاهزاده و نوشیدنی تعارف شده برای کشتن عنایتالله خان بهشیوهٔ قجر، نشان میدهد او احتمالا از قاجار است. یکی از دلالتهای کتاب به عصر رو به زوال شاهزادگان قاجار و مناسبات حاکمیت آنان است [زنجیرهای از تداوم و تکرار، ص۵۱]. بنابراین، توجّه به تاریخی بودن شخصیت شاهزاده در داستان اهمیت دارد. اخوّت در یک مصاحبه، روایات داستانهای خود را خاطرهگون میخواند و شخصیتها را هم متاثّر از شخصیتهای واقعی میداند. «به مخاطب فکر میکنم». در تعلیق به طور خاص، نویسنده در پایان داستان سالشماری از وقایع کتاب را میآورد و از این طریق، به شخصیتها جلوهای واقعی میبخشد. در این سالشمار، حتّی سال تولّد راوی با سال تولّد محمّدرحیم اخوّت یکسان ذکر شده است.(ص: ۸۶) این امر دلالت بر تاکید نویسنده بر واقعی بودن شخصیتها و زمانهٔ اثر در این داستان دارد.
پانویس
منابع
- معَییرالممالک، دوستعلی (۱۳۹۰). رجال عصر ناصری.
پیوند به بیرون
- «شاعران شکستخورده: گفتوگو با محمّدرحیم اخوّت». وبلاگ مریم منصوری (بهنقل از هممیهن)، ۷فروردین۱۳۸۷. بازبینیشده در ۲۸تیر۱۳۹۸.