زمین سوخته
زمین سوخته | |
---|---|
نویسنده | احمد محمود |
ناشر | معین |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | چاپ اول، فرودین ۱۳۶۰ |
تعداد صفحات | ۳۲۹ |
سبک | واقعگرایانه |
زمین سوخته اثری است بهقلم احمد محمود که یکی از اولین آثار در حوزه دفاع مقدس به شمار میرود. این رمان اولین بار در سال ۱۳۶۱ چاپ شد و یکی از پرفروشترین رمانهای حوزه دفاع مقدس در دهه ۶۰ و ۷۰ محسوب میشود.
زمین سوخته سومین رمان محمود است که نخستین بار نشر نو آن را در فروردین۶۱ با شمارگان ۱۰هزار نسخه منتشر کرد. به نقل از مصاحبه ناشر، چاپ اول این اثر یک روزه به فروش میرود. چاپ دوم آن در خرداد همان سال با شمارگان ۲۲هزار نسخه و چاپ سومش با شمارگان ۷هزار نسخه منتشر میشود. سال ۱۳۸۰ چاپ چهارم آن توسط انتشارات معین در ۳۲۹ صفحه و ۳هزار و سیصد نسخه انتشار مییابد.
این رمان پنج فصل دارد که در توصیف شهر اهواز از اواخر شهریور 59 تا اواخر آذر 59، نگارش یافتهاست. مضمون اصلی رمان، بهرغم تلقی برخی، جنگ نیست بلکه درباره جنگ است و شاید دقیقتر بتوان گفت جنگزدگی محصول اصلی رمان است.[۱]
به اﻋﺘﻘﺎد ﺑﺮﺧﻲ ﻣﻨﺘﻘﺪﻳﻦ، از ﺟﻤﻠﻪ ﮔﻠﺸﻴﺮي و ﻣﻴﺮﻋﺎﺑﺪﻳﻨﻲ، رﻣﺎن زﻣﻴﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ اداﻣﻪ «ﻫﻤﺴـﺎﻳﻪ ﻫـﺎ» و «داﺳـﺘﺎن ﻳـﻚ ﺷﻬﺮ» اﺳﺖ و بدینسان یک تریلوژی یا سهگانه است. بنابراین میتوان گفت ادامه تفکری که محمود در این دو رمان داشته در زمین سوخته نیز دنبال میشود. ﮔﻠﺸﻴﺮي ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ اﺣﻤﺪ ﻣﺤﻤﻮد در اﻳﻦ ﺳـﻪ رﻣـﺎن ﺑﻪ ﺳﻪ ﻣﻘﻄﻊ ﻣﻬﻢ در ﺗﺎرﻳﺦ ﺳﻴﺎﺳﻲاﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﻧﻈﺮ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ و اﻳﻦ ﺳﻪ رﻣﺎن، ﺑﻪﻫﻢﭘﻴﻮﺳﺘﻪاند.[۲]
البته این سه رمان یک تریلوژی در معنای متعارف کلمه نیستند. مثلا راوی این سه رمان یکسان نیست، با وجود این آنقدر خطوط مشترک وجود دارد که سه رمان را به هم اتصال دهد.[۳]
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
در شهریور ۱۳۵۹ شایعات ضد و نقیضی از جنگ احتمالی به گوش میرسد، مردم آن را جدی نمیگیرند و کسی فکر نمیکند که واقعا این اتفاق بیفتد اما روزی با بمباران فردگاه اهواز تمام این شایعات رنگ واقعیت به خود میگیرند، هرچند کسی آمادگی آن را ندارد. زمین سوخته روایتی است در سبک واقعگرایانه از ماجراهایی از سه ماه اول جنگ ایران و عراق.
آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب
یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)
گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش
دلیل شهرت
تقدیمشده به
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
چرا باید این کتاب را خواند
این رمان که جزو اولین رمانهایی است که در موضوع جنگ تحمیلی نوشته شد (به عقیده بسیاری اولین)، از اولین روزهای تهاجم عراق به شهر اهواز و حال و هوایی که با این حملهها در شهر ایجاد شده شروع میشود. رمان پر از تصویرهایی زنده و جاندار از دفاع مردم در برابر عراقیها، کمک به یکدیگر و حتی نثار جان خود در دفاع از خاک و ناموس و شرف خود است. [۴]
زمین سوخته اثری است داستانی که رنگ مستند دارد. حس مستند و داستان در آن ممزوج است. مستندنگاری نیست؛ مستندانگارانه است. ما میدانیم که داریم داستان میخوانیم، اما بیآنکه اراده کرده باشیم، وقایع را به عنوان مستندات روزهای آغازین جنگ نیز میپذیریم.[۵]
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
داستانکها
شخصیتها برگرفته از واقعیتاند
شخصیت صابر در کتاب «زمین سوخته» برادر کوچکتر احمد است که اسمش محمود بود، شخصیت «شاهد» در زمین سوخته همان برادرشان قاسم است که شاهد شهادت محمد بود. نام محسن و مینا هم که برادر و خواهرهای احمد محمود هستند در «زمین سوخته» آمدهاست. زمین سوخته روایتی واقعی از جنگ است. [۶]
مجوز
نشر و تغییر نام
جوایز
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
استحال و اقتباس
سالشمار کتاب
خلاصهٔ مفصلتر کتاب
تابستان ۱۳۵۹ راوي كه با مادر، خواهر و چند برادر خود در اهواز زندگي ميكند همچون ديگر اهالي منطقه شاهد آغاز جنگ تحميلي ايران و عراق است. جنگي كه در آغاز از سوي مردم جدي انگاشته نميشود؛ اما خيلي زود تبعات و آثار جنگ دامنگير مردم و دولت ميشود. با آغاز جنگ تحميلي و شروع بمباران مناطق مسكوني، خانواده راوي نيز مانند ساير مردم در صدد مهاجرت برميآيند اما اين كار چندان ساده نيست. كارمندان اداره طبق بخشنامه استانداري موظف به حضور در محل كار خود هستند، افزون بر آن كه خروج از شهر هم به خاطر ازدحام مردم مشكلات خاص خود را دارد. خانواده راوي به دشواري با قطار شهر را ترك ميكنند و تنها راوي و دو برادرش يعني «خالد» و «شاهد» به اقتضاي موقعيت شغلي ماندگار ميشوند. ديري نميگذرد كه «خالد» بر اثر اصابت تركش شهيد ميشود. در پي اين حادثه، «شاهد» برادر خالد شرايط روحي و رواني خود را از دست ميدهد و براي درمان به تهران اعزام ميشود. راوي كه اينك تنها مانده يك روز خانه را ترك ميكند و به منزل «ننه باران» ميرود. از آن پس او بيش از پيش نظارهگر واكنشهاي مردم، برخي سودجوييها و فداكاريهاي افراد بسيار است. در اين بخش از رمان فقر، كمبود غذا و بيكاري ناشي از تخليه شهر و عدم امنيت در منطقه و هرجومرج حاكم بر فضاي شهر هرچه بيشتر و پررنگتر توصيف ميشود. مهمتر از همه اينها حملات هوايي و زميني پياپي و كشته شدن آشنايان و دوستان راوي، او و ساير شخصيتهاي داستان را بهتزده و نگران ميكند. در واقع اين وقايع بخش عظيمي از استخوانبندي محتواي رمان را شكل ميدهد. سرانجام راوی يك شب به خانه خود برگشته تا طبق قرار، برادرش «صابر» به او تلفن بزند. فرداي آن شب قبل از ترك شهر تصميم ميگيرد به خانه «ننه باران» برود تا لوازم خود را بردارد؛ اما صبح زود كه به سمت محله «ننه باران» به راه ميافتد ناباورانه خود را در برابر تلي از خاك و دود و اجساد اهالي محل ميبيند. راوي متوجه ميشود نيمههاي شبِ قبل، محله مورد اصابت موشك قرار گرفته و بسياري از ساكنان آن كشته شدهاند. [۷]
محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)
داستان انتشار کتاب
نویسنده راجع به دلیل نوشتن این کتاب میگوید:«در سه ماه اول جنگ، حتی تا مدتها بعد هیچ یک از مناطق مختلف کشور از اتفاقاتی که در مناطق نزدیک به جبهه افتاده بود خیلی جدی خبر نداشتند. چیزهایی میشنیدند، اما نه حس میکردند و نه باور. تهران زندگی آرامی داشت، در حالیکه از جنوب غرب تا شمال غرب خط مرزی کشور پیوسته زیر توپ و موشک گلولههای عراق بود. در آن موقع خانوادهها واقعا شقهشقه شدند. یکیشان جبهه بود، یکیشان مجروح در بیمارستان، یکیشان گم شده یا اسیر، یکی دوتایشان هم راه افتاده بودند و رفته بودند در اردوگاههایی ساکن شده بودند که هنوز اردوگاه نبود و هنوز تجهیزاتی نداشتند. عدهای هم مهاجرت کردند. در شهرهای دیگر با مهاجرین بسیار بد رفتار شد. با آنها بعنوان فراری و نامرد روبرو میشدند، بی اینکه واقعا حس کنند که چه اتفاقی افتاده است. خود من و خانوادهام مستقیما این درد را حس کردیم. بخصوص که در همان سه ماه اول بود که برادرم کشته شد. این بود که از تهران راه افتادم و رفتم جنوب، رفتم اهواز، رفتم سوسنگرد، رفتم هویزه. تمام این مناطق را ( که البته راهم نمیدادند و باید مجوز میداشتم) رفتم. تقریبا نزدیک جبهه بودم و به خوبی صدای شلیک گلولهها و انفجار در این مناطق شنیده میشد. وقتی برگشتم دلم واقعا تلنبار شده بود. برادرم هم کشته شده بود. دیدم چه مصیبتی را دارم تحمل میکنم و مردم دیگر شهرها چه آرامند. چون تهران تا موشک نخورد جنگ را حس نکرد. درد من این این بیحسی و بیتفاوتی مناطق دور از جنگ بود. دلم میخواست لااقل مناطق دیگر مملکت ما بفهمند که چه اتفاقی افتاده است. همین فکر وادارم کرد که بنشینم زمین سوخته را بنویسم.»[۸]
سبک کتاب
این کتاب اثری است کاملا رئالیستی مبتنی بر حوادث روز. اما نه چنان حوادثی که اثر را به گزارشی روزانه تبدیل کند – زمین سوخته گزارش نیست- هرچه از آن بیشتر فاصله زمانی بگیریم از وجه گزارشیِ آن کاسته میشود. [۹]
پیشینهٔ کتاب
پیرنگ
شخصیتپردازی
محل وقوع حوادث در يک شهر جنگي است و شخصيتهاي داستاني به طور مستقيم در نبرد شرکت ندارند. آنها بههيچوجه نميتوانند در روند وقوع حوادث اصلي تأثيرگذار باشند، چنان که بسياري از آنها نيز خود قربانيان حادثهی بزرگي ميشوند که يکباره بر سر شهري جنگي فرود ميآيد. بررسي داستان نشان ميدهد که تمام عناصر داستان، اعم از گفتگوها، حوادث، شخصيتها، کشمکشها و موضوع و درونمايه از جنگ تأثير پذيرفتهاند، اما شخصيتهاي زمين سوخته، اغلب در ادامه جنگ، داراي نقش اصلي نيستند. آنها يا ناظران جنگ هستند يا قربانيان آن. هر چند چندين شخصيت فرعي به صورت مستقيم در جنگ حضور مييابند.[۱۰]
از آنجا که درونمایه رمان بیان مشکلات و بدبختیهای مردم شهرهای جنگزده در قالب بیان خاطرات است، بنابراین آنچه که اهمیت بیشتری مییابد صحنهها و حوادث هستند؛ صحنه ها و حوادثی که گویای آن مشکلات و بدبختیها باشند و شخصیتها در اینجا اهمیت کمتری پیدا میکنند. بنا به دلایل فوق میتوان گفت که شخصیتپردازی تحت تأثیر درونمایه، کمرنگ شده و نویسنده شخصیتها را هرچه خلاصهتر معرفی نموده، و در عوض صحنهها را با اطناب بیشتری توصیف کردهاست.[۱۱]
نامها در زمین سوخته
در رمان «زمین سوخته» نامها جلوهی درخشانی دارند؛ بهعنوان مثال نام برادر راوی که به شهادت میرسد، «خالد» است. نام برادر دیگر راوی که شهادت خالد را به چشم خود دیدهاست « شاهد» است. «باران» نام شخصیتی باشهامت است که در میدان جنگ به شهادت میرسد. «ننه باران» و«عادل» در بخشی از داستان که مربوط به دستگیری یوسف بیعار واحمدفری است؛ مأمور اجرای عدالت میشوند وآنها را اعدام میکنند. در بعضی از اسمهای این داستان نوعی ظنز ظریف نهفتهاست که درحقیقت گامی درجهت آشنازدایی است؛ به عنوان مثال نام دو نفر معتاد که در قهوه خانهی مهدی پاپتی هستند، «رستم افندی» و «ناپلئون» است و نام زن چاق کل شعبان « سروجان»![۱۲]
ویژگیهای مهم کتاب
- زمان جملات در روایت راوی، مضارع است: جنگ همین الآن، آرامآرام دارد میآید و ما همراه با شخصیتهای داستان در حال تجربهاش هستیم. انگار که پیش از این اصلاً درباره این جنگ چیزی نمیدانستهایم. این حس، حس دیگری است. حس خاص همین داستان که تازه است و جدید؛ تکرارنشدنی و بدیع. لذت ادبیات داستانی رخ نموده است. حس عجیب و هیجانانگیزی است که پدیدهای تا این اندازه عام را که شاید به اندازه تمام هفتههای عمرمان دربارهاش شنیدهایم، طوری تجربه کنیم که گویی دفعه اول است با آن مواجه میشویم.[۱۳]
- برخی صحنههای رمان نظیر مرثیهسرایی و سوگواری شاهد و یا تلاطمات روحی راوی در فصل پایانی اثر و نیز صحنه طویل و پرهیاهوی اعدام دزدان (و بخش پایانی روبرو شدن راوی با انفجار محله ننه باران) را از جمله بخشهای برجسته اثر باید شمرد.[۱۴]
- گفتگو در رمانهای محمود نقش مهمی در سیر و پیشرفت داستان و شناخت جهانبینی شخصیتها و فضای متن ایفا میکنند. در زمین سوخته نیز ما با گفتگوهای فراوانی مواجه میشویم که این گفتگوها درمورد جنگ، دولت و حوادثی است که با جلو رفتن رمان بخشی از زندگی روزمره مردم میشود. در میان همین گفتگوها است که ما نظرات مختلف در مورد جنگ و حتی نقد گفتمان رسمی را میبینیم.[۱۵]
اﺣﻤﺪ ﻣﺤﻤﻮد در ﺟﺎیﺟﺎي زﻣﯿﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺑـﻪ ﺑﯿﺎن ﻋﻘﺎیدی از جمله اینکه ﺑﺎر ﺟﻨﮓ ﺑﺮ دوش ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ اﺳﺖ و چه قشرهایی بیشتر از جنگ آسیب دیدهاند و از تحولات به وجود آمده چه کسانی سوءاستفاده کردهاند، پرداخته است. البته این اندیشهها در خود رمان هم مخالفاتی دارد که آنها را نمیپذیرد، برای مثال:
«پیرمرد حرف میزند
-همیشه ما سنگ زیر آسیا هستیم، همه دردهارا ما باید تحمل کنیم. زمان اون گوربگوری گرسنگی مال ما بود، زندان و شکنجه و در به دری مال بچههای ما بود، حالا هم توپ و خمپاره و خمسه خمسه مال ماست، اونا که شکمشون پیه آورده اون وقتا تو ناز و نعمت بودن و حالا فلنگو بستن و د برو که رفتی...
پاسدار سییهچرده میرود تو حرف پیرمرد
-پدر با اینکه آدم خوبی بنظر میای اما خیلی غر میزنی.»(ص۷۷)[۱۶]
- در زﻣﯿﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺻﺤﻨهﻫﺎي ﻣﻘﺎوﻣﺖ و ﭘﯿﮑﺎرﻫﺎ از دور و از ﻃﺮﯾﻖ ﺷﻨﯿﺪهها، رواﯾﺖ ﻣـﯽﺷـﻮد. ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه اﻓﺰون ﺑﺮ اﯾﻦها، صحنههایی از زندگی آوارگان، وضع مجروحان و بیمارستانها و خانه خرابیها و درگیریهای مردم با یکدیگر را تصویر میکند و نیز نشان میدهد که زندگانی در هر شرایطی- حتی شرایط دشوار نبرد- ادامه مییابد. او که در عرصه نبرد نیست، زمینهای سوخته را با هراس و دلسوزی مینگرد و در پی یافتن حل معمای این مصیبت غیر منتظره است. در واقع او نبرد را از زاویه مصائب و سوکچامهی آن میبیند.[۱۷]
الهام از شخصیتها
شخصیتهای اصلی
شخصیتهای فرعی
گزارشی از فروش کتاب
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
نقدهای مثبت
نقدهای منفی
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
جوایز کتاب
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ «شهرت زمین سوخته».
- ↑ «ﺑﺮرﺳﻲ اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژي اﺣﻤﺪ ﻣﺤﻤﻮد ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎي رﻣﺎن «زﻣﻴﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ»».
- ↑ «احمد محمود و اینهمه دنیا!».
- ↑ صفوی. «احمد محمود از نگاه خود و دیگران». ادبیات داستانی، ش. ۶۳ (آذر ۱۳۸۱): ۴۵.
- ↑ یوسف بیک. «زایش زندگی از موطن مرگ». مجله فرم و نقد، ش. ۳ (فروردین ۱۳۹۷): ۱۱۴.
- ↑ «ثبت خانه احمد محمود».
- ↑ ««زمين سوخته»، روايتي زيست شده در نخستين روزهاي جنگ».
- ↑ گلستان، حکایت حال (گفتگو با احمد محمود)، ۱۵۸.
- ↑ گلستان، حکایت حال (گفتگو با احمد محمود)، ۱۶۵.
- ↑ حنیف، ادبيات داستاني جنگ و دفاعمقدس، ۲۶.
- ↑ قلاوندی. «بررسی عناصر داستان «زمین سوخته»». قند پارسی، ش. ۱ (زمستان ۱۳۹۷): ۸۴-۱۰۱.
- ↑ «نام شناسی داستان».
- ↑ یوسف بیک. «زایش زندگی از موطن مرگ». مجله فرم و نقد، ش. ۳ (فروردین ۱۳۹۷): ۱۱۵.
- ↑ «مروری بر آثار احمد محمود».
- ↑ «تحلیل گفتمان انتقادی رمان زمین سوخته».
- ↑ «سیری در رمان جنگی دهه ۶۰».
- ↑ دستغیب، نقد آثار احمد محمود، ۱۵۱.
منابع
- گلستان، لیلی (۱۳۷۴). حکایت حال: گفتگو با احمد محمود. تهران: کتاب مهناز. شابک ۹۶۴-۹۰۰۶۴-۷-۸.
- صفوی، راحله. «احمد محمود از نگاه خود و دیگران». ادبیات داستانی، ش. ۶۳ (آذر ۱۳۸۱): ۴۵.
- یوسف بیک، سید جواد. «زایش زندگی از موطن مرگ». مجله فرم و نقد، ش. ۳ (فروردین ۱۳۹۷): ۱۱۴.
- دستغیب، عبدالعلی (۱۳۷۸). نقد آثار احمد محمود. تهران: معین. شابک ۹۶۴-۵۶۴۳-۵۶-۲.
- حنیف، محمد (۱۳۹۱). ادبيات داستاني جنگ و دفاعمقدس. تهران: سروش. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۳۷۸-۲۸-۴.
- قلاوندی، زیبا و سید حمزه عابدی. «بررسی عناصر داستان «زمین سوخته»». قند پارسی، ش. ۱ (زمستان ۱۳۹۷): ۸۴-۱۰۱.
پیوند به بیرون
- «شهرت زمین سوخته». پرتال جامع علومانسانی، ۲۰تیر۱۳۷۹. بازبینیشده در ۳مهر۱۳۹۸.
- «ﺑﺮرﺳﻲ اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژي اﺣﻤﺪ ﻣﺤﻤﻮد ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎي رﻣﺎن «زﻣﻴﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ»». انجمن فارسی، اسفند۱۳۹۲. بازبینیشده در ۳مهر۱۳۹۸.
- «احمد محمود و اینهمه دنیا!». پرتال جامع علوم انسانی، خرداد ۱۳۹۲. بازبینیشده در ۳مهر۱۳۹۸.
- ««زمين سوخته»، روايتي زيست شده در نخستين روزهاي جنگ». ایرنا، ۲ مهر ۱۳۹۷. بازبینیشده در ۳مهر۱۳۹۸.
- «مروری بر آثار احمد محمود». پرتال جامع علوم انسانی، ۱۳۸۴. بازبینیشده در ۳مهر۱۳۹۸.
- «تحلیل گفتمان انتقادی رمان زمین سوخته». انسانشناسی و فرهنگ. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «سیری در رمان جنگی دهه ۶۰». نشریه تاریخ ادبیات، تابستان ۱۳۸۹. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «نام شناسی داستان». پایگاه ادبی متن نو. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «ثبت خانه احمد محمود». ایبنا، ۱۲مهر۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.