تصحیح متون
داستانک (خاطرهنگاری)
استنساخ متنی مصنوع در شرایطی دشوار
علامه محمد قزوینی در پاریس بود. در خانهٔ محمدعلی فروغی. علیرغم اینکه فروغی خانه را کاملا در اختیار او گذاشته است، برای سید حسن تقیزاده مینویسد که:
« | «هنوز نمیدانم ایرانرفتنی باشم یا برلینبرگشتنی یا باز همین جا ماندنی. چیزی که هست از بابت منزل بسیار به من بد میگذرد. یعنی از حیث جمعی اسباب برای کار، نه از حیث راحتی مادی. هر چه میگردم و هر چه روزنامهها را میخوانم محال است و محال است که یک آپارتمان کوچک بامبل یا بیمبل پیدا بشود.» | » |
اما با این شرایط چیزی هست که او را در پاریس نگاه میدارد: استنساخ «تاریخ جهانگشای جوینی». خدا را شکر میکند که نسخهای از «تاریخ جهانگشا» که از پاریس بیرون برده شده بود، دوباره به جای خود برگشته است. با تمام قوا مشغول استنساخ است و وضعیت روحی خود را به جنونی تشبیه میکند که هر روز که حادثهای پیش نمیآید و کار قدری پیش میرود، در کمون میماند و سربرنمیآورد تا شب، خواب راحتی داشته باشد:
« | «هر روز که آنجا میروم منتظر وقوع حوادث غیرمترقبه هستم و هر روز که از آنجا برمیگردم شکر خدای را به جای میآورم که امروز هم حادثهای واقع نشد و من یک صفحه استنساخ کردم.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
حتی انجیل هم نیازمند تصحیح و تنقیح است
دانشمندان مسیحی قبل از اشاعهٔ مسیحیت در امپراتوری روم از فسادی که در متن انجیل رخ داده بود، آگاه بودند. اوریگن، روحانی معروف مسیحی(۱۸۵-۲۵۴ م.)، در تفسیری که بر انجیل متی باب ۱۵ بخش ۱۴ نوشته، شکایت میکند که:
« | «اختلاف موجود میان نسخههای انجیل بسیار شده است. علت این امر یا بیتوجهی برخی از کاتبان و یا گستاخی برخی دیگر است. اینان آنچه را که مینویسند با نسخهٔ اصل مقابله نمیکنند و حتی گاهگاه در حین استنساخ، برخی جملات را به میل خودشان کوتاه و بلند میکنند.» | » |
آگوستین قدیس(۳۵۴-۴۳۰ م.) نیز از فساد متن انجیل آگاه بود و ضمن تفاسیر یا بحثهای مربوط به الهیات، به اشتباهاتی که در نسخههای کتاب مقدسشان راه یافته بود، اشاره میکرد. از میان این علما، سن ژروم(حدود ۳۴۷-۴۲۰ م.) که از سوی پاپ داماسوس یکم ماموریت داشت که متن لاتینی اناجیل چهارگانه را تصحیح کند، روشمندانهتر به این قضیه توجه کرد و نمونههایی از گشتگیهای معلول بدخوانی، دوبارهنویسی، جااندازی متن، قلب حروف و حتی دستبردهای آگاهانهٔ کاتبان را به دست داد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
پس ننوشتی!
علمای مسلمان، کاتبانی را که آنچه را مینوشتند مقابله نمیکردند، یا اگر متن بر ایشان املا شده بود، بر استاد عرض نمیدادند، مورد استهزاء و توهین قرار میدادند. مثلی رایج در این باره وجود داشت:
«آنکه مینویسد و با اصل مقابله نمیکند، مانند کسی است که از مستراح بیرون میشود بدون آنکه خودش را پاک کرده باشد.»
«قاضی حسن بن عبدالرحمن رامهرمزی»(حدود ۲۶۰-۳۶۰ ه. ق.) در فصل مربوط به «معارضه» در «المحدث الفاضل بین الراوی و الواعی» از قول هشام بین عروة نقل میکند که:
« | پدرم از من پرسید: آیا نوشتی؟
گفتم: آری. گفت: عرض دادی؟ گفتم: نه. گفت: پس ننوشتی. |
» |
این داستان در منابع گوناگونی روایت شده است. «زمخشری»(۴۶۷-۵۳۸ ه. ق.) این نقل را در مورد طاوس و فرزندش به گونهٔ دیگری ادامه میدهد:
« | سپستر به او گفت: عرض دادی؟
پاسخ داد: بله.
گفت: نقطه گذاشتی؟
گفت: نخیر.
طاوس گفت: نقطه بگذار که نقطه مانند نور نوشته است.خطای یادکرد: برچسب |
» |
و جز بر خط معتمدان اعتماد مکن
ادیبان ایرانی و عرب در قدیمالایام به اینکه آیا کتابی که میخوانند به خط نویسنده، یا کسی که از نویسنده کسب علم کرده هست یا نه، اهمیت میدادهاند و ترجیح میدادهاند که متن معتبری را قرائت کنند. این نکته از عبارات مکرری که در آثاری مانند «الفهرست» ابن ندیم به چشم میخورد قابل استنباط است که «فلان مطلب را به خط فلان کس دیدم یا خواندم» یا بیهقی که در جای جای تاریخ خود به اینکه مطلب را از خط یا از نقل «راوی ثقه» نقل میکند تصریح میکند. صاحب «قابوسنامه» نیز خطاب به فرزندش مینویسد که:
«و جز بر خط معتمدان اعتماد مکن، هر کتابی و هر جزوی را مقدم مدار.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
شاهنامه چند جلد بوده؟
«دکتر محمود ریاحی» با استفاده از روش کار «کارل لاخمان» در تصحیح متون، تعداد مجلدات شاهنامهٔ فردوسی را در دوران گذشته حدس زده است. ایشان با توجه به محل مدایح محمود در نسخههای شاهنامه و برخی عباراتی که کاتبان آن در حین کتابت داستان نوشتهاند، حدس زدهاند که شاهنامههای قدیم را ابتدا در هفت مجلد و سپس با ظریفتر شدن خط و کاغذ در چهار مجلد، و به تدریج در دو جلد و بالاخره در یک جلد کتابت میکردهاند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
تاثیر علامه قزوینی از شیوهٔ تصحیح اروپاییان؛ آری یا نه؟!
دکتر محمود امیدسالار به عقیدهٔ شایعی در محافل علمی و ادبی ایران اشاره میکند که «پایهگذار تصحیح مدرن در ایران، مرحوم قزوینی است و این شیوه را به هنگام سکونت در اروپا از غربیان آموخته است». البته شکی نیست که از نظر صفحهبندی، قزوینی در کتبی که در دورهٔ اقامت در اروپا منتشر کرد، از شیوهٔ غربی پیروی کرده است، اما زندگی مرحوم قزوینی در فرنگ و ملاحظهٔ برخی تحقیقات خوب آنها چیزی است و از فرنگیها علم آموختن، چیزی دیگر. به دلایل زیر میتوان گفت ادنی دلیلی بر صحت این مدعا در دست نیست و علمای ایرانی دیگر مانند همایی و فروزانفر و بهار نیز پیرو شیوهٔ تصحیح متن سنتی مسلمانان هستند:
- علامه قزوینی به امانت و دقت زبانزد بوده است. آیا ممکن است تصور کرد که ایشان کوچکترین نکتهای در باب فن تصحیح متن از اروپاییان فراگرفته باشد و در هزاران صفحه نوشتهای که از او باقی مانده، کوچکترین اشارهای به آن نکرده باشد و از افرادی که این فن را به او «آموختند» تشکر نکرده باشد؟
- مرحوم قزوینی قبل از اینکه به اروپا برود، تحصیلات خود را مطابق سنت قدیم در ایران تمام کرده بود. به هنگام مسافرت به اروپا ایشان حدودا بیست و هفت-هشت ساله بود. بنابراین نوجوان و مبتدی نبوده است که از نحوهٔ تصحیح شایع میان ادیبان مسلمان بیاطلاع باشد.
- تصحیح متون کهن فارسی و عربی، کاری نیست که یک فرنگی که «نمیتواند ده خط فارسی و عربی بدون غلط بنویسد و بخواند» توانایی انجام آن را داشته باشد و یا اینکه دقایق این کار را به علامه قزوینی و امثال ایشان درس دهد.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
کتاب، شریک عمر مصحح
« | یکی از فضلا از قول مرحوم حاج آقا رضا کتابفروش معروف حکایت میکرد که ناشر دیوان مسعود(منظور چاپ سنگی دیوان مسعود سعد در ۱۲۹۶ هجری قمری است)، همسایهٔ حجرهٔ ما بود. اکثر شبها میدیدم که در را فروبسته و چیزی را همیزند و همیکوبد. شبی از او پرسیدم که خورندهٔ این ضربتها کیست؟ گفت: این کتاب است که مایهٔ خود را در پایش صرف کردهام و چون کوهی در حجرهٔ من انباشته شده و شریک عمرم گشته است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
تعریف
بیان حداکثری از تعاریف موجود از صاحبنظران ایرانی و غیرایرانی
تاریخچه
گونهها
مدخل در ایران
منابعشناسی
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود.)
پانویس
منابع
- افشار، ایرج (۱۳۵۳). نامههای قزوینی به تقیزاده: ۱۹۱۲-۱۹۳۹. سازمان انتشارات جاویدان.
- امیدسالار، محمود. «تاریخچهیی از تصحیح متن در مغرب زمین و در میان مسلمین». آینهٔ میراث، ش. ۳۳ و ۳۴ (تابستان و پاییز ۱۳۸۵).
- آزادیان، شهرام. «نگاهی به تصحیح متون در دورهٔ قاجار». دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش. ۱۶۸ و ۱۶۹ (زمستان ۱۳۸۲ و بهار ۱۳۸۳).