آب هرگز نمی‌میرد

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
آب هرگز نمی‌میرد
نویسندهحمید حسام
ناشرانتشارات صریر
شابک۹۷۸۶۰۰۳۳۱۰۱۹۳
تعداد صفحات۳۸۲
موضوعادبیات انقلاب و دفاع مقدس
زبانفارسی
نوع رسانهکتاب

آب هرگز نمی‌میرد اسلوبی تازه و طرحی نو در تاریخ شفاهی است که با محوریت خاطرات سردار میرزا محمد سلگی و روایت جمعی از رزمندگان گردان حضرت ابوالفضل و چهار فرمانده لشگر انصارالحسین(ع) به سامان رسیده است که این روش برای جامعیت روایت با توجه به اینکه راوی روایت خاطرات خود را حدیث نفس می دانست انجام شد. در این کتاب استشمام عطر علقمه را از خاطرات علمدار گردان حضرت ابوالفضل(ع) می‌توان دریافت.[۱]

* * * * *

کتاب آب هرگز نمی میرد روایت جانبازی است که از ابتدای دوران دفاع مقدس حضور فعالانه‌ای داشت. وی از ابتدای سال ۶۲ فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل (ع) لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) بود که در این گردان تا بعد از عملیات کربلای ۵ در سال ۶۵ حضور داشت و به تعبیر سردار حسین همدانی نقش او در عملیات مرصاد مغفول ماند. حاج میرزامحمد سلگی راوی کتاب، متولد نخستین روز فروردین ماه سال ۱۳۳۵ از روستای هادی آباد در فاصله ۲۵ کیلومتری شهرستان نهاوند است که سومین فرزند خانواده شیخ علی‌محمد سلگی است. آب هرگز نمی‌میرد خاطرات این رزمنده عزیز را روایت می کند.[۲]

حمید حسام در این کتاب، روایت خود را از بدو تولد میرزامحمد سلگی آغاز می‌کند تا مخاطب را بیشتر با شرایط زندگی او، خانواده و اندیشه‌هایش آشنا کند. حاج میرزا در کودکی برای کمک به پدرش تحصیل را رها می‌کند و به کشاورزی روی می‌آورد و پیشه‌ی پدر را دنبال می‌کند. او در نوجوانی برای زندگی بهتر همراه با برادر بزرگترش برای کار راهی تهران می‌شود و با دنیایی جدید آشنا می‌شود. در فصل‌های پیش از آغاز جنگ ما با خانواده‌ی این شخصیت آشنایی پیدا می‌کنیم و عکس‌هایی هم که در پایان هر فصل درباره‌ٔ شخصیت‌ها و مکان‌ها وجود دارد به جذابیت و اعتبار روایت می‌افزاید.

قبل از انقلاب ۵۷ میرزا محمد سلگی راهی سربازی می‌شود و پایان سربازی میرزای جوان همزمان با انقلاب و آغاز جنگ می‌شود اما او میدان جنگ را ترک نمی‌کند. کتاب آب هرگز نمی‌میرد تنها روایت زندگی یک فرد نیست بلکه مرور مشاهدات این فرد از جنگ‌ها، استراتژی‌های جنگی و سرنوشت سایر همرزمان میرزامحمد سلگی است که در فصل‌های گوناگون کتاب با آن‌ها آشنا می‌شویم.[۳]

دربارهٔ نویسندهٔ کتاب

حمید حسام در سال ۱۳۴۰ در همدان متولد شد. وی فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دانشگاه تهران است. وی جوانی خود را در جبهه‌های نبرد سپری کرد و همین مساله باعث شد تا دفاع مقدس رویکرد اصلی حمید حسام در نوشتن و خلق آثارش باشد. سردار حسام، معاون ادبیات و انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، در زمینه نویسندگی نیز کارنامه قابل توجهی دارد. چهار کتاب حاصل دوران نویسندگی این مسئول فرهنگی است. در زمینه داستان کوتاه کتاب دهلیز انتظار، در بخش خاطره کتاب غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند، دلیل.[۱]

برشی از متن کتاب

حرف که می‌زدم، خمپاره‌ها سوت می کشیدند و روی آب نزدیک کمین فرود می‌آمدند؛ ولی برای روحیه دادن به نیروها، چاره‌ای جز این ندیدم که ایستاده حرف بزنم. کم‌کم ترس بچه‌ها ریخت. من هم کنار آب نشستم و گل پاهایم را شستم. آب، خوردنی نبود. بوی گند و تعفن آب حال آدم را به هم می‌زد؛ ولی بچه‌ها قمقمه‌هایشان را با طناب داخل همان آب می‌انداختند تا پر شود. یکی از بسیجی‌ها یک قمقمه آب به من داد. تشنه بودم؛ اما نخوردم. بسیجی گفت: «حاجی نگران نباش. آب جزیره نیست، از تانکر آب پر کرده‌ام و تا حالا نخورده‌ام.» هرچه تعارف کرد، آب نخوردم. وقتی از خط برمی‌گشتم، گفتم: «خدایا سخت است کنار این همه آب، و بی آبی و تشنگی.»[۱]

افتخارات و جوایز

در بهمن ماه سال ۱۳۹۵ و در مراسم ششمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت متن تقریظ رهبر انقلاب از این کتاب منتشر شد. از طرف دیگر، کتاب آب هرگز نمی‌میرد در سال ۱۳۹۴ جایزه ادبی جلال آل‌احمد را برای حمید حسام به ارمغان آورد؛ بنابراین، این کتاب هم ارزش ادبی و هم ارزش معنوی و انقلابی را یک جا دارد.[۳]

جملات برگزیده‌ٔ کتاب

در جوابشان می‌گفتم: «من جوانی‌ام را به پای جبهه گذاشته‌ام. اگر تمام خانواده‌ام یکی یکی در این راه قربانی شوند، دست از آرمان‌های امام برنمی‌دارم و اگر به غیر از پاهایم هر دو دستم قطع شود باز به جبهه می‌روم و مثل یک گونی سنگری مقابل تیر و ترکش‌های شماها می‌خوابم.»

برای من جبهه به تمام معنا کربلا بود. اگر به نیروهایم از صبر و پایداری می‌گفتم، عمیقاً بر این باور بودم که باید در همه چیز به سیدالشهدا تأسی کنم لذا وقتی خبر مجروحیت پسر ۶ ماهه‌ام را بر اثر بمباران شنیدم، حتی به نزدیک‌ترین دوستانم یا برادرانم که در گردان با من بودند نگفتم و این حادثه را امتحان الهی دانستم و برای همسرم که طی شش ماه برادر و پدرش را از دست داده بود، از خداوند صبر زینبی خواستم.[۳]


در بخشی از کتاب آب هرگز نمی‌میرد می‌خوانیم:

چشمم باز شد، دور و برم چند پرستار دیدم. یکی از آن‌ها شورت پارچه‌ای آورد که با کمک او و بقیه بپوشم، ملحفه را کنار زدند، دیدم پا ندارم.

روبروی اتاق، فرمانده لشکر حاج علی شادمانی ایستاده بود و داشت گریه می‌کرد.

هرچه فکر کردم کجا بودم و چه اتفاقی افتاده چیزی به یاد نیاوردم. بیمارستان در بانه بود. اما امکاناتی برای درمان نداشت. چند مسکن و سرم تزریق کردند چشمانم کمی سو گرفت، هنوز دانه‌های اشک را روی صورت فرمانده لشکر می‌دیدم که دست توی موهایم می‌کشید و دلداریم می‌داد.

در بیمارستان همان پوست نیم‌بند پای چپ را با قیچی کندند و هر دو پا مثل هم از زیر زانو قطع شدند و استخوان‌ها از بالای زانوهای هر دو پا تا کشاله ران شکسته و پر از ترکش ریز.

ظرف یک ساعت اتاقی که بستری بودم از همرزمان پر شد. آمده بودند که خون بدهند، علی چیت سازیان پیش‌قدم شد و اولین کیسه خون را او داد و چند نفری که گروه خونشان می‌خورد خون دادند.

چشم در چشم علی چیت سازیان داشتم، اگر می‌دانستم این آخرین بار است که او را می‌بینم، هرگز چشمانم را نمی‌بستم اما از اینکه خون شیرمردی مثل علی چیت سازیان در رگ‌هایم جاری می‌شد احساس خوبی داشتم. خیلی زود خبر مجروحیتم تا قرارگاه نجف رفت. فرمانده سابق لشکر ما حاج مهدی کیانی معاون قرارگاه نجف شده بود اما قبل از آمدن او از هوش رفتم.[۳]

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب آب هرگز نمی‌میرد

سلام بر یاران حسین (ع) و سلام بر لشکر انصارالحسین همدان و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده، میرزامحمد سلگی و بر همسر باایمان و صبور او، و سلام بر حمید حسام که دردانه‌هایی چون سلگی و خوش‌لفظ را به ما شناساند. ساعت‌های خوش و باصفایی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسر گفتم:

درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم

لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم

هزاران گام در راه است و دل مشتاق و من حیران

که ره چون می‌توان یافتن سوی درون من هم ...

در میان کتاب‌های خاطرات جنگ این یکی از بهترین‌هاست. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همت بلند همه با هم دست به کار تولید این اثر شده‌اند. کاب خانم ضرابی در شرح‌حال شهید عالی‌مقام، علی چیت‌سازیان نیز دارای همین برجستگی‌هاست. این دو نفر از ستارگان اقبال همدانند. بهمن ۹۵[۴]

ترجمه به زبان روسی

کتاب «آب هرگز نمی‌میرد»، نوشته حمید حسام، با هدف معرفی آثار شاخص دفاع مقدس به مخاطبان دیگر کشورها، به زبان روسی ترجمه و منتشر شد.[۴]


[۵]

کتاب صوتی

«آب هرگز نمی‌میرد» به تهیه‌کنندگی اشرف‌السادات اشرف‌نژاد و با گویندگی محمدرضا علی ، در چهارده قسمت هر روز ساعت ۱۴:۳۰ از رادیو نمایش پخش می‌شود.[۶]

برای آنانی‌که کتاب را نخوانده‌اند

یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب

چرا باید این کتاب را خواند؟

جاذبهٔ

افتخارات

سبک کتاب

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب

نظر بزرگان(اهل ادب و داوران)

نقدهای مثبت

نقدهای منفی

جمله‌های ماندگار کتاب=

مشخصات کتاب‌شناختی

پانویس