زکریا اخلاقی
زکریا اخلاقی | |
---|---|
نام اصلی | زکریا اخلاقی شورکی |
زمینهٔ کاری | شعر |
زادروز | ۱۳۴۱خورشیدی |
پدر و مادر | عباس اخلاقی |
رویدادهای مهم | دفاع مقدس |
پیشه | کسوت روحانیت |
سالهای نویسندگی | از اوایل دههٔ ۶۰ |
سبک نوشتاری | عرفان حوزوی |
کتابها | تبسم شرقی |
مدرک تحصیلی | تحصیلات حوزوی |
دلیل سرشناسی | غزل عرفانی حوزوی |
اثرپذیرفته از | رمضانعلی گلدون، نصرالله مردانی، سهراب سپهری |
زکریا اخلاقی، یکی از غزلسرایان سالهای پس از انقلاب اسلامی است؛ طلبهای که با ترکیبسازیهای بدیع و با رویکردی فلسفی و عرفانی، برگی از دفتر شعر انقلاب را با معارف اسلامی ورق زده است.[۱]
بارزترین وجهٔ شاعری زکریا اخلاقی، منظومۀ فکری و رویکرد عرفانی متفاوت اوست؛ بهعلاوۀ توجه ویژۀ او به صورت شعر که با انتخاب ردیفها و قافیههای خاص، وزنهای بدیع، مطلعها و مقطعهای جذاب و ترکیبها و تصاویر خیالانگیز، صورت میپذیرد؛ بهطوریکه اگر اندیشه و شهود و جان شعر او را هم نادیده بگیریم، جسمش سخنی برای گفتن دارد:
رشتۀ خونی که دوش از سوزن خنجر گذشت
اطلس دامان سنگر را به گلدوزی گرفت
ابیات غزلیات اخلاقی از نظر محتوایی، منسجم و بر سیری مشخص قرار میگیرند. بهعبارتی دیگر، شعرها در طول، شکل میگیرند.
زکریا اخلاقی در اکثر ابیاتش برای پرورش مضامین، با طبیعت و اجزای آن همسو میشود و با همان شور و هیجانی که بدایع و زیباییهای طبیعت را به تصویر میکشد، از طوفان و آوازخواندن سنگها هم یاد میکند. بهعبارتدیگر، از مؤلفههای وجودشناختی به مؤلفههای انسانشناختی و اجتماع میرسد؛ اما در همۀ اشعار حتی آنهایی که بر پایۀ انتظار، اعتراض، شهادت، آزادی و... هم شکل گرفتهاند، رگههایی از عرفان نمایان است.[۲]
ما را خوش است سیرِ سکوتی که پیشِ روست | گشتوگذار در ملکوتی که پیش روست | |
بر گیسویِ تغزلِ ما شانه میکشد | شیواییِ دو دستِ قنوتی که پیش روست | |
تجریدی از طراوتِ گلهای مریم است | این سفرهٔ معطرِ قوتی که پیش روست | |
بگذار با ترنّمِ مستانه بگذرد | این چند کوچه تا جبروتی که پیش روست | |
ما راهیانِ وادیِ سبزِ سلامتیم | آسودهایم از برهوتی که پیش روست | |
وامینهیم خستگیِ خاطرات را | در سایهسارِ خلوتِ توتی که پیش روست | |
تصنیفِ سیرِ سادهٔ یک شاخهٔ گل است | معراجنامهٔ ملکوتی که پیش روست | |
یارب! مباد بیغزلِ عاشقی شبی | موسیقیِ بلندِ سکوتی که پیش روست. |
آیینهای از زکریا اخلاقی
درس پسدادن
پیش از دبستان، در پنج سالگی به مکتبخانه رفت. در مکتبخانه، علاوه بر قرآن، کتابهای فارسی هم یاد میدادند، از جمله خزائن الاشعار، بهگونهای که در سن هفتسالگی وقتی به دبستان رفت، همهٔ کتابها را میتوانست بخواند. بچههای دبستان تعجب میکردند از این که کسی آمده مدرسه و هنوز کلاس اول را نخوانده، همهچیز را میتواند بخواند! مدتی در زنگهای تفریح کارش شده بود این که بچههای کلاس بالاتر میآمدند و بهنوبت کتابهایشان را باز میکردند و جلویِ ایشان درس پس میدادند![۱]
جلسات شعر تهران و قم
سال ۱۳۶۲ که به قم رفت، در جلسات شعر دفتر تبلیغات شرکت میکرد؛ در جلساتی که داشتند؛ علیرضا قزوه، صادق رحمانی، آ عبدالله حسنزاده آملی، تقی متقی، ناصر فیض، جواد محدثی و دیگران حضور داشتند. بعد پایش به جلسات عصرهای پنجشنبهٔ حوزهٔ هنری تهران باز شد؛ به جلساتی که قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، علی معلم، حسین اسرافیلی، سهیل محمودی، احمد عزیزی، موسوی گرمارودی، بیگی حبیب آبادی، سلمان هراتی، نصرالله مردانی حضور داشتند؛ همانجایی که تقریباً شعر انقلاب از آنجا پا گرفت. شب اول بعد از جلسه قیصر او را به خوابگاه دانشجوییاش برد؛ شبی که نصرالله مردانی و شاعری بنام سیدمهدی موسوی فاخر. آن شب تا نصفههای شب آنجا شعرخوانی سهنفره داشتند و او صبح برگشت به قم.[۱]
او، مردانی و سهراب
زمانی که او آغاز شاعریاش بود، نصرالله مردانی یکی از غزلسرایان مشهور انقلاب بود؛ تصویرسازیها و در صور خیالش نظیر نداشت. البته امینپور در نقدی بر کتاب قیام نور، به مردانی ایراد گرفته بود که در زمینهٔ مضمون و مفهوم کمتر کار میکند و شعرش بیشتر عکسبرداری از طبیعت است. با اینهمه و با توجه به قبول این باور، باز زکریا اخلاقی مجذوب تصویرسازیها، ترکیبسازیها و صور خیال شعر نصرالله مردانی بود و آن را فوقالعاده قوی و زیبا میدانست و میپسندید و حتی در شعرش آغازینش از آن نوع شعر و زبان پیروی میکرد. بعدها هم یک مقداری تحت تأثیر سهراب سپهری بود، چون طبیعتگرایی عرفانیاش را میپسندید و میگفت: " ترکیب طبیعت و عرفان باهم جلوههای زیبایی را در شعر بهوجود میآورد.[۱]
زندگی و یادگار
مروری کوتاه بر زندگی
[حجتالاسلام والمسلمین] زكريا اخلاقی شوركی، فرزند عباس، متولد سال ۱۳۴۱ در روستای شهيديه (شورك) ميبد، سال 1358به حوزۀ علميۀ ميبد رفت؛ سالِ بعد رهسپار حوزۀ علميۀ يزد شد و در آنجا بهمدّت دو سال ادبيات و مقدمات علوم دينی را آموخت؛ آنگاه سال 1361 به حوزۀ علميۀ قم رفت و دورۀ سطح را نزد استادان: اعتمادی و ستوده به پايان رساند. پس از آن در درس خارج فقه و اصول آيات عظام: فاضل لنكرانی و مكارم شيرازی شركت جست. زكريا اخلاقی پس از آموختن فقه و اصول و فلسفه، در سال 1375 به زادگاه خود بازگشت. اخلاقی، فعالیتهای جدی ادبی را از اوایل دههٔ شصت آغاز کرد و اشعار از او در مجلاّت و روزنامههای: عروة الوثقی، اطلاعات هفتگی، سروش، سوره، كيهان و جمهوری اسلامی بهچاپ رسيده است. مجموعهغزليات تبسمهای شرقی، چاپ 1372 نیز از اوست. اخلاقی در مراكز حوزوی و دانشگاهی ميبد به تدريس ادبيات، فلسفه، منطق، فقه و اصول اشتغال دارد. وی علاوه بر فعاليتهای علمی، مسئول مرکز آفرینشهای ادبی حوزهٔ هنری استان یزد نیز و مسئول صفحات شعر ماهنامۀ ميبد و گاهنامۀ ترمه است. از چندین سال قبل نیز تا کنون وی امام جمعهٔ شهرستان میبد است.[۳]
در این دقایقِ موزون، که زندگی تپشِ عاشقانهٔ کلمات است | سکوت بال گشودهست، و شب شروعِ نماهنگِ دلنوازِ حیات است | |
ستارهها همه نزدیک، و خانهها همه مجذوبِ آسمانِ تماشا | شبِ کویر چه زیباست، شبِ کویر نمادِ تغزلِ لحظات است | |
رواقهای مُقَرنَس، دری گشوده به موسیقیِ تجسّمِ تاریخ | تمامِ شهر پر از شعر، تمامِ شهر پر از شورِ تازههای بیات است | |
نسیمهای دلانگیز، پیام میدهد از بادگیرهای مقابل | و این مخاطبِ مشتاق، نشسته بر لبِ ایوان و محوِ این نَفَحات است | |
هزار خاطره دارد،سکوتِ جادهٔ ابریشم از صدای جرسها | ببین در این شبِ آرام، چقدر غلغله در جانِ این جماد و نبات است | |
چه انبساطِ عجیبی! که جلوهجلوه به رقص آمدهست و چهره گشودهست | هزار باغِ پر از گل، که در مکاشفهٔ این هزار رشتهقنات است | |
هنوز زمزمه دارد، ترانههای تو در کاروانسرای اساطیر | تو در کجای جهانی؟ که انعکاس تو در جلوه از تمامِ جهات است | |
به رقص آمده انگار، نگارههای سفالین به کارگاهِ تجلی | قلمزنان همه حیران، که نقشِ حسنِ تو در جوهرِ کدام دوات است | |
و سالهاست که این شهر، در آستانهٔ شنگرف این مساجدِ قدسی | میانِ جذبه و رؤیا، مدام غرقِ تغزل، مدام محوِ صلات است | |
تو ای مفسّرِ عاشق، که کشف میکنی اسرارِ لهجههای ازل را | به این بلاغ بیندیش، به این بلاغتِ محضی که در تجلّیِ ذات است | |
هزار سال گذشتهست، ولی مسافری از جادهٔ قدیمِ خراسان | به بویِ گمشده خویش، هنوز راهی شبهای باشکوه هرات است | |
و این مسافر دلتنگ، چقدر تشنه بچرخد در این کویر و نداند | که زندگی به چه معناست، که روستای زلالِ تو در کدام فلات است |
دیدگاه
جلسات شعر رهبری
شخصیت مقام معظم رهبری یک شخصیت به تمام معنا شعرشناس و مشرف بر جریانهای شعری و صاحبنظر در این حوزه است؛ بنابراین جلسه نیمه ماه مبارک از جلسه نمادین شاعران با ایشان فراتر رفته و نظرات کارشناسانه در این دیدار مطرح میشود. نکته دیگر اینکه، جلسه دیدار شاعران با رهبر انقلاب دو اثر در حوزه شعر معاصر و به ویژه بر جریان شعر جوان کشور دارد؛ نخست به دلیل حمایت مقام معظم رهبری از شعر سبب شده که این جلسه برای شاعران مایه تشویق و دلگرمی باشد. اینکه شخص اول مملکت تا این اندازه به شعر علاقه و توجه نشان میدهند و پای صحبتهای شاعران و شعرهای شاعران بنشینند و با دقت گوش دهند، سبب میشود که شاعران با دلگرمی بیشتر در این مسیر حرکت کنند و فضای شعر کشور رونق خاص خود را داشته و چراغ شعر کشور برافروخته باشد. از سوی دیگر، این جلسات سبب میشود که شاعران به مسیر درستی هدایت شوند. علاوه بر اینکه مقام معظم رهبری در این جلسه وقت میگذارند و شعرهای ارائه شده را که نمونهای از شعرهای کشور در آن سال است، گوش میدهند، شاعران نیز آثار خود را به ایشان تقدیم میکنند و اطلاع دارم که ایشان این آثار را دقیق مطالعه میکنند؛ از این جهت مشرف بر جریان شعر معاصر هستند و نظرات کارشناسانهای که در آخر دیدار معمولاً ارائه میفرمایند، برای شعر معاصر راهگشاست و مسیر درست را به شاعران نشان میدهند. به عبارت دیگر، این جلسات سبب شده تا شعر به مسیر اشتباه نرود. در دیدار نیمه ماه مبارک رمضان از هر صنفی شعر میخوانند که بخشی از آنها حوزویان هستند، اما ما جدای از دیدار نیمه ماه مبارک، دیدارهایی مختص حوزویان در نظر گرفته شده است و ایشان در این جلسات نکاتی را به عنوان راهنمایی و برای هدایت شاعران حوزه فرمودهاند. ما در حوزه جریان شعر ویژهای با ویژگیهای خاص خود داریم که از حمایت مقام معظم رهبری بیبهره نیست.[۴]
شعر نیاز به مدیریت ندارد
در این سالها کسانی که دستاندرکار جریانهای شعری کشور بودهاند، به بیانات مقام معظم رهبری توجه داشتهاند تا نقطهنظرات رهبر انقلاب در این زمینه پیگیری شود و کم و بیش هم پیگیری شده است. به نظرم قرار نیست که برای پیگیری این بیانات بخشنامهای صادر شود, چون جنس کار هنر اینگونه نیست. بخشهای مرتبط با حوزه شعر مانند مجلات، برنامههای شعر صدا و سیما، فضای مجازی، پایگاههای مرتبط با شعر و ... تقریباً همه به نحوی به این نکات عنایت داشتهاند و همین اندازه باعث هدایت درست جریان شعر معاصر شده است که ما میبینیم که در بین هنرها، هنر شعر از بسیاری از معضلات مصون مانده است. کار هنر همین است که خود هنرمندان پیگیر باشند و در کارهایشان را نشان دهند.[۴]
مقام معظم رهبری نقشه راه سبک شعر انقلاب را ترسیم میکنند
در شکلگیری سبک موضوعات مختلفی دخیل است؛ از نظر فرم، محتوا و نوع جهتگیری در کنار هم یک سبک را میسازد. طبیعتاً سبک شعر انقلاب مجموعهای از این عوامل است که این سبک در طول زمان و به تدریج ایجاد شده است. از جمله موضوعات تأثیرگذار در این زمینه، راهنماییهای محتوایی است که رهبر معظم انقلاب در دیدارهای مختلف با شاعران ارائه میدهند. رهبر انقلاب بیشتر بر محتوا تأکید دارند که این موضوع هم در شکلگیری یک سبک تأثیر بسزایی دارد. رهبر انقلاب بیشتر در این زمینه نقشه راه را ترسیم میکنند. تأکید مقام معظم رهبری در جلسات نیمه ماه مبارک رمضان بیشتر معطوف بر محتواست، اما این بدان معنی نیست که ایشان نسبت به فرم بیاعتنا هستند یا آن را مهم نمیدانند. جلسه نیمه ماه مبارک اقتضا نمیکند که به سمت بررسی فرم پیش برود. نکاتی که ایشان درباره شعر فرمودهاند، میبینیم که در میان شاعران دلبسته انقلاب پیگیری شده است.[۴]
شعر فارسی دچار تنزل محتوایی شده است
شعر فارسی دچار تنزل محتوایی شده است. همیشه ما یکسری نقصهایی در حوزه محتوای شعر داشتهایم. اگر شعر معاصر را با دوران پیوند شعر فارسی با عرفان مانند قرن شش و هفت مقایسه کنیم، میبینیم که هیچگاه شعر آن اوج محتوایی را نیافته است؛ چون شاعران ما عارف بودند و در حوزههای اسلامی استاد و روزیده بودند و به همین دلیل این اندیشهها در شعر وارد میشد. اما امروزه شاعر کارمند است و وضعیت فرق میکند. به همین دلیل طبیعی است که شعر ما تنزل محتوایی داشته باشد، اما این موضوع تنها محدود به یکی دو دهه گذشته نیست. به طول کلی سطح اندیشه شاعران ما پایین آمده است و معضل و بحرانی نیست که شعر معاصر دچار آن شده باشد..[۴]
همین است ابتدایِ سبزِ اوقاتی كه میگویند | و سرشارِ گل است آن ارتفاعاتی كه میگویند | |
اشاراتِ زلالی از طلوعِ تازهٔ نرگس | پیاپی میوزد از سمتِ میقاتی كه میگویند | |
زمین در جستوجو هرچند بیتابانه میچرخد | ولی پیداست دیگر آن علاماتی كه میگویند | |
جهان اینبار دیگر ایستاده با تمامِ خویش | كنارِ خیمهٔ سبزِ ملاقاتی كه میگویند | |
كنارِ جمعهٔ موعود، گلهای ظهورِ او | یكایک میدمد طبقِ روایاتی كه میگویند | |
كنون از انتهایِ دشتهای شرق میآید | صدایِ آخرینبندِ مناجاتی كه میگویند | |
و خاك، این خاكِ تیره، آسمانی میشود كمكم | در استقبالِ آن عاشقترین ذاتی كه میگویند | |
و فردا بیگمان اینسمتِ عالم روی خواهد داد | سرانجامِ عجیبِ اتفاقاتی كه میگویند |
شخصیت و اندیشه
جواد محدثی خراسانی میگوید: «حجتالاسلام زکریا اخلاقی با تمام آرامش و تواضع و سکوت رسانهای که در این چند دهه داشته، از بیحاشیهترین شاعران انقلاب بهشمار میآید.»[۵] اخلاقی میگوید:«من در آغاز تنها بودم، بعدها هم سعی کردم تنها باشم. تنهایی، عرصهٔ تماشاهای شاعرانه است. تنها که باشی، شعر با تو انس میگیرد؛اجتماع، سلیقهٔ زلال و بدوی آدمی را دستخوش کدورتهای اظهارات این و آن میکند.»
زمینهٔ فعالیت
سرودن شعر و تدریس در مراكز حوزوی و دانشگاهی ميبد و مسئولیت مراکز فرهنگی و صفحات ادبی.
یادمان و بزرگداشتها
پاسداشت زکریا اخلاقی در بیست و پنجمین شب شاعر در تاریخ یکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ این مراسم سهشنبه ۱۱ خرداد ساعت ۱۷ در سازمان هنری رسانهای اوج برگزار شد.[۶]
چهارشنبهشب تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۸ با حضور پرشور دانشجویان و جمعی از مسئولین دانشگاهی و استانی و فعالان عرصهٔ فرهنگ و هنر یزد، آیین اختتامیهٔ سومین جشنوارهٔ ادبی هنری رویش در محل دانشگاه یزد برگزار شد. در این اختتامیه از خانوادهٔ شهید دانشجو مدافع حرم، شهید مصطفی صدرزاده و زکریا اخلاقی شاعر تجلیل شد.[۷]
نوزدهمین کنگرهٔ سراسری شعر دفاع مقدس، شاهد تجلیل از حجت الاسلام زکریا اخلاقی بود.[۸]
هوا باز است و صحرا تا سوارِ كاجها رفتهست | و عاشق در شهودی سبز از این منهاجها رفتهست | |
من این پایین كمی دلتنگم اما خوب میدانم | كه آدم در هبوطِ خویش هم معراجها رفتهست | |
من آن تبعیدیِ خاكم كه احساسِ غریبِ او | همیشه تا خطابِ آبیِ موّاجها رفتهست | |
از این پس شاخهها را نوبتِ اندیشه سبز است | كـه روزی در هجومِ سنگیِ تاراجها رفتهست | |
زمین از قسمتِ لاهوتیاش سرشار خواهد شد | تمامِ لحظهها بر مشرقِ انتاجها رفتهست | |
ولی مردم نمیدانند بر پیراهنِ این دشت | چه گلهایی به خوابِ روشنِ دیباجها رفتهست | |
نمیدانند این پایین چه با فرهادها ماندهست | نمیدانند آن بالا چه با حلاجها رفتهست | |
كجا یک زورق از تصنیفهای عاشقی سرشار | بهسمتِ بیشههای نور بر مواجها رفتهست؟ | |
جهان لبریزِ پیغام است، دیشب فكر میكردم | چه ابلاغی در اشراقِ عجیبِ كاجها رفتهست! |
آثار و کتابشناسی
کارنامه و فهرست آثار
تنها دفتر شعر زکریا اخلاقی باعنوان تبسمهای شرقی در سال ۱۳۷۲ منتشر شد و دربردارندهٔ شعرهای وی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۲ است. «تبسمهای شرقی» دربردارندۀ سی غزل از زکریا اخلاقی است که حاصل هشت سال شاعری اوست و همین تعداد اندک او را بهعنوان یکی از غزلسرایان مطرح سالهای پس از انقلاب شناسانده است. [۹]
سبک و لحن و ویژگی آثار
پیرو سهراب
درمیان تمام دوستداران و بهرهگیران شعر سهراب شاید فقط دو شاعر فراتر از تقلیدی ناشیانه به توفیقی هنرمندانه و تازه رسیدند. یکی جناب احمد عزیزی بود که توفیقی نسبی داشت و دیگری جناب زکریا اخلاقی که توفیقی تام و تمام. عزیزی بیشتر به ظاهر کلام سپهری نظر داشت و اخلاقی بیشتر به باطن جهانش. عزیزی بیشتر در لفظ بود، اخلاقی بیشتر در معنا. این شد که عزیزی از سهراب سپهری پسند عامش را گرفت و اخلاقی با کمک سهراب به جهان خاص خود رسید. اخلاقی در سهراب به جز ظواهر لفظی و بیش از آنها توجه او به طبیعت و سیر او در خلوت را پسندید و برگزید. اخلاقی در همان نشست بررسی شعرش گفته بود «خلوت شاعرانهام را از سهراب هدیه گرفتم» و در همان مصاحبه نیز تاکید کرده بود «یک مقداری تحت تأثیر سهراب سپهری بودم چون طبیعتگرایی عرفانی ایشان را میپسندم، ترکیب طبیعت و عرفان باهم جلوه های زیبایی را در شعر به وجود میآورد.»
البته همۀ تاثیرپذیریهای اخلاقی از سهراب در نگاه طبیعتگرایانه و خلوت عارفانه نیست و گاه به روساختهای شعری هم کشیده است. تجربۀ نخست که به نظرم تجربۀ چندان موفقی نیست.
«کسی از آنسوی گلدسته مرا میخواند» (اخلاقی)
«دورها آواییست، که مرا میخواند» (سپهری)
«یارب این بانگ خوش از حنجره شرقی کیست/ چه کسی پشت در بسته مرا می خواند؟» (اخلاقی)
«چه کسی بود صدا زد سهراب؟» (سپهری)
«بزرگ بود، بزرگ تواضع خود بود/ وجودش آینۀ پرشکوه میبد بود» (اخلاقی، در سوگ آیتالله اعرافی)
«بزرگ بود، و از اهالی امروز بود» (سپهری، در سوگ فروغ فرخزاد)
اما این هردو تجربۀ محدود که دیگر در این سطح تکرار نشدند ربطی به تجربۀ عمومی شعر اخلاقی دربرخورد با شعر سپهری ندارد. تجربههای دیگر هیچکدام در سطح و ساختار ظاهری شعر نیستند و بیشتر به نگاه و ساختاردرونی جملهها و زیباییشناسی هنری شعر سپهری نزدیک میشوند.[۱۰]
بنمایههای ساختاری و محتوایی شعر اخلاقی
باید تاکید کرد که سپهری تنها یکی از پایههای زیباییشناسی شعر اخلاقی را تشکیل میدهد. اما این متن تنها متنی نیست که در گفتگو با متن اخلاقی و این نگاه تنها نگاهی نیست که در منظر و نظر شاعرانۀ او جاری شده است. برای زکریا اخلاقی در کنار زیباییشناسی شعر نو و نگاه شعر نیمایی و طبیعتگرایی ، زیباییشناسی غزل ایرانی، به خصوص غزل حافظ؛ نیز، توجه به امکانات موسیقایی شعر کهن و استفاده از ظرفیتهای ردیفها، قافیهها و وزنهای خاص؛ همچنین، فرهنگ و عرفان خاص امام خمینی؛ همچنین، حال هوای تحصیل علوم حوزوی، عرفانی و فلسفی؛ همچنین، زی طلبگی و نیز سکوت و معنویت شهر یزد و حال و هوای کویری و خاصش بنمایههای متنوع ساختاری و محتوایی و مبانی زیباییشناسی شعر او را تشکیل میدهند. برای مثال جمع بین شعر عرفانی و شعر اجتماعی در امر محتوا و نیز رسیدن به نوعی نظم ساختاری و زیباییشناسی منسجم در ساخت عمودی ابیات و واژهگزینی، بیشک حاصل توجه عمیق و دقیق اخلاقی به شعر حافظ است. چنانچۀ جهان عارفانه اندیشۀ عرفانی امام خمینی بسیار بیشتر از عرفان کلامی شاعرانۀ سپهری بر غزل اخلاقی موثر افتاده است. اما چنانچه نقشۀ جغرافیا به ما میگوید شاعر یزدی برای رسیدن به قم، ناگزیر است که از راه کاشان بگذرد![۱۰]
بازگشت به «تبسمهای شرقی»
کتاب، با عارفانهای خاص و شگفت آغاز میشود که خیلی از دوستداران شعر امروز بیت به بیتش را حفظند. سه بیت از آن شعر:
ما را خوش است سیر سکوتی که پیش روست/ گشت و گذار در ملکوتی که پیش روست
بگذار با ترنم مستانه بگذرد/ این چند کوچه تا جبروتی که پیش روست
یارب! مباد بی غزل عاشقی شبی/ موسیقی بلند سکوتی که پیش روست
بیت آخر، با واژههای «شب»، «موسیقی» و «سکوت» مخصوصا وقتی به «کویر»ی بودن شهر یزد توجه کنیم بسیار ما را یاد عنوان و حال و هوای آلبوم موسیقی معروف «شب، سکوت، کویر» ساختۀ کیهان کلهر با صدای محمدرضا شجریان و ترانۀ علی معلم دامغانی میاندازد. یعنی محبوبترین آلبوم این آهنگساز و خواننده. حال آنچه شایستۀ توجه است تاریخ سرایش شعر سال ۷۰ است و تاریخ انتشار کتاب سال ۷۲. از آنسو تاریخ ضبط این آلبوم سال ۷۳ است و تاریخ انتشارش سال ۷۶. بعید نیست پدیدآورندگان این آلبوم خوب هم پیشتر آن غزل خوب را خوانده باشند و پسندیده باشند.
اما این غزل عرفانی زیبا و خاص، تنها شعر شاخص عرفانی این مجموعهشعر نیست. کتاب با غزلهای عرفانیِ درخشانی از این دست نیز همراه است:
گل دفتر اسرار خداوند گشوده است/ صحرا ورق تازهای از پند گشوده است
بیابان در بیابان طرح اقیانوس در دست است/ و یک صحرا پر از گلهای نامحسوس در دست است
ای بلوغ شاخهها در اشتهای ما تصرف کن/ از میان سبزها، سیب تجلی را تعارف کن
اخلاقی سه غزل عرفانی نیز برای امام خمینی دارد که به نظر من دوتایش از بهترین سرودهها برای آن بزرگمرد تاریخ معاصر هستند. نخست غزلی که در زمان حیات امام سرودهشده است:
خرقه پوشان به وجود تو مباهات کنند/ ذکر خیر تو در آن سوی سماوات کنند
پارسایانِ سفرکرده به آفاق شهود/ در نسیم صلوات تو مناجات کنند...
این شعر فارغ از موضوع امام خمینی نیز به عنوان یکی از بهترین غزلهای عرفانی روزگار خود شایستۀ توجه است. و یا سوگسرودۀ اخلاقی برای امام خمینی:
تیره شد آینۀ صبح درخشان بیتو/ تار شد مشرق روحانی ایمان بیتو
كاش پیش از شب اندوه سفر میكردیم/ تا نبودیم در این باغ، غزلخوان بی تو
این کتاب چند سوگسرودۀ زیبای دیگر نیز دارد که شاید بهترینش این غزل و مطلع زیبایش باشد در سوگ آیتالله اعرافی (و البته فراتر از اینکه محدود به یک تن باشد):
مثل گل بدرقه کردیم تنی تنها را/ و سپردیم به خاک آنهمه خوبیها را
اندوه حاصل از داغدیدن، اندوهی شدید و در عینحال ساده است. حالی غریب که بیانش دشوار است. این حال را به جز این شعر در نیمایی معروف زندهیاد اخوان ثالث « نعش این شهید عزیز | روی دست ما مانده ست» و نیز غزلی از قادر طهماسبی برای شهادت حضرت علی اصغر (ع) دیده بودم.
از دیگر شاهکارهای شعری زکریا اخلاقی در کتاب تبسمهای شرقی باید به شعرهای انتظار و امام زمانی (ع) او به خصوص این غزل معروف و شگفت اشاره کرد:
همین است ابتدای سبز اوقاتی که میگویند/ و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که میگویند
زمین در جستجو هرچند بیتابانه میچرخد/ ولی پیداست دیگر آن علاماتی که میگویند
چندی پیش بود که آلبوم خوبی با عنوان «پایان پریشانی» با محوریت شعرهای انتظار زندهیاد قیصر امینپور منتشر شد. معتقدم شعرهای انتظار زکریا اخلاقی از شعرهای زندهیاد امینپور پایینتر که نیستند ایبسا زیباتر و خاصتر هم باشند. کاش تا این شاعران عزیز در میان ما هستند سراغشان برویم. به سختی میتوان در موضوع انتظار و ظهور حضرت موعود (عج) نظیری برای این غزل زیبا پیدا کرد.[۱۰]
شاعر پس از «تبسمهای شرقی» تمام شد؟
پس از تبسمهای شرقی هیچ کتاب دیگری از زکریا اخلاقی منتشر نشد. حتی خود تبسمهای شرقی هم با وجود اهمیتی که بین مخاطبان حرفهای شعر به خصوص شعر عرفانی پیدا کرد تا سالهای سال تجدید چاپ نشد. میتوان گفت به معنای واقعی کلمه این کتاب مظلوم و غریب واقع شد؛ شاید هم از سوی ناشر، هم از سوی شاعر، هم از سوی زمانۀ شاعر. گمان میکنم سال ۸۹ یعنی هفده سال پس از چاپ نخست، کتاب با طرح جلدی تازه در انتشاراتی تازه به چاپ دوم رسید. شبیه اتفاقی که برای چاپ دوم کتاب «رجعت سرخ ستاره» استاد علی معلم دامغانی افتاد. با این تفاوت که گویا باز ناشر ناشری غیر ادبی و غیر حرفهای بود (ذویالقربی) و طرح جلد هم علیرغم زیبایی، نامرتبط با موضوع و فضای کتاب.
اما تجدید چاپنشدن کتاب اول ارتباطی با عدم انتشار کتاب دوم ندارد. عموماً شاعرانی که کتاب اول را منتشر کردهباشند (چه بد، چه خوب) مشتاق به انتشار کتاب دوم هم هستند. منطقاً شاعری که کتاب اولش بد بوده، یا شاعری که کتاب اولش خوب بوده ولی دیگر توان شعری و طبع روان سابق را ندارد بهتر است کتاب دوم را منتشر نکند. درموضوع کتاب چاپکردن، جناب اخلاقی نه پیروی آن سیر عمومی بودند نه شامل وضعیت این سیر منطقی.
انتشار گاهگاه غزلهای عرفانی تازۀ ایشان در نشریات سیر پیشرفت شعری و تشدید تمایز هنری ایشان را نشان میداد. وزنها و قافیهها خاصتر، هنرمندانهتر و تازهتر شده بودند. لحن، زبان و تصویرها تشخص بیشتری گرفته بود و دیگر به سختی میشد جای قلموی سهراب سپهری را در تابلوهای اخلاقی پیدا کرد، چه رسد به حال و هوای غزلهای مردانی. ادبیات و جهانبینی عمیقتر، خاصپسندتر و عامگریزتر شده بودند و دیگر به سختی میتوان در بین این شعرهای تازه و پیشرفته غزلی صاف و ساده مثل : آخر ای مردم ما هم عتباتی داریم» پیدا کرد. انگار آن غزلها را یک روحانی جوان و مبلغ در جمع اهالی یک روستا سروده است و این غزلها را یک روحانیِ استاد ادبیات، فلسفه و عرفان، در جمع چند ادیب و فیلسوف و عارف.
غزلهایی مثل این غزل خاص و زیبا:
باشد ولی این جادهها، این جادههای تشنه در رنج است/ این قریههای خسته دور از صحبت خوشبوی نارنج است
حالا همین انسان که روزی تا صفای سیبها می رفت/ در قبض و بسط لحظهها درگیر خواهشهای بغرنج است
دیریاست آن الهامهای تازه هم بر در نمیکوبند/ در این هبوط بیغزل، عالم نفسگیر و دمآهنج است
این زندگیهای ملالانگیز از عرفان و گل خالی است/ دنیا مجال مصلحتاندیشی مردان شطرنج است ...
یا:
هوا باز است و صحرا تا سواد کاجها رفته است/ و عاشق در شهودی سبز از این منهاجها رفته است
من این پایین کمی دلتنگم اما خوب میدانم/ که آدم در هبوط خویش هم معراجها رفته است
یا:
آسمان باز است، رویایی و زیباست فضاها/ ماه میتابد بر گستره ی سبزِ نماها
...
شب زلال است و او بر لب این پنجره تنها/ دل سپرده است به موسیقی اسرار صداها
دل سپرده است به پیدایش مجذوب مذاهب/ به شب آبی کاشیها در متن طلاها
به زمانهای اساطیری ادیان نخستین/ به زمانهایی پیش از تپش بانگ دراها
جادهها سرشار از خاطرۀ راه سپاران/ دشتها لبریز از جذبۀ محزون نواها
شب عمیق است مسافر غزلی میخواند باز/ و می اندیشد در تابش آغاز نداها ...
یا ملمعی توحیدی که در آخرین دیدار شاعران با رهبری با استقبال از ملمع جامی خواندند:
به کدام واژه بخوانمت، به کدام واژه نارسا؟/ به کدام جلوه بجویمت، متعالیا و مقدسا!
...
چه خوش است وقت موحّدان، به حدیث قدسی زلف تو/ چه خوش است صحبت دوستان، به صفای سایۀ این کسا ...
و جدا از این شعرهای فلسفی عرفانی، شعرهای اجتماعی هم شکوه خاصی دارند. از جمله این غزل که خطاب به امام خمینی است:
تقویم در تقویم؛ این فصلها سرشار باران تو خواهد شد/ مجلس به مجلس باز؛ پیمانهها، لبریز پیمان تو خواهد شد
این فصلهای سبز؛ انگار تفسیر غزلهای بدیع توست/ این عشقهای پاک؛ مجلسنشین درس عرفان تو خواهد شد
...
گفتی خدا با ماست؛ گفتی که فردای جهان فردای توحید است/ فردا تمام خاک؛ جغرافیای سبز ایمان تو خواهد شد
...
این لالههای سرخ؛ یک پرده از شرح کرامات لطیف توست/ این دشتها آخر؛ محو تماشای شهیدان تو خواهد شد ...
و غزل دیگری که مثل همین غزل به موضوع بیداری اسلامی توجه دارد و شاید از بهترینها با این موضوع:
زندگی جاری است؛ در سرود رودها شوق طلب زنده است/ گل فراوان است؛ رنگ در رنگ این بهار پر طرب زنده است
...
آفتاب فتح، بر فراز خانهی پیغمبران پیداست/ صبح نزدیک است، صبح در تصنیفهای نیمهشب زنده است
...
باد میآید، بوی گلهای حماسی میوزد در دشت/ زندگی زیباست، عشق در جان جوانان عرب زنده است
حیف است این غزلهای ناب و خاص که از زمرۀ بهترین غزلهای عرفانی روزگار ما هستند در کتابی تازه گرد هم نیایند.[۱۰]
روحانیان شاعر و شاعران روحانی
روحانیانی که دستی به شعر داشته باشند (چه علاقه به خواندن چه اشتیاق برای سرودن) از دیرباز در سرزمین ما کم نبودهاند. این افتخار ماست که هر دو رهبر معنوی و سیاسی ما پس از پیروزی انقلاب با مقولۀ شعر آشنایی جدی داشتند و دارند و خود شاعران زبردستی بودهاند. این برای ایرانیان افتخار است که مراجع شیعه تقریبا همگی با اسلوب سرایش شعر آشنا هستند و شعر سرودهاند (آیات عظام مکارم شیرازی، وحید خراسانی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی، مرحوم آیتالله بهجت، مرحوم آقاعلی صافی و...). همچنین این موضوع در میان عالمان عارف ما مثل آیتالله حسنزادۀ آملی نمود بیشتری دارد و شاید خیلی از ما دیوان ایشان را در خانه داشته باشیم. همچنین بسیاری از روحانیان و طلبههای جوان در جایگاههای مختلف به سرایش شعر مشغولند و «شعر حوزه» برای خود پدیده و سرفصلی است. اما اگر با نگاه نقادانه و بررسی ساختارگرایانه به این شعرها نگاه کنیم میبینیم شعر برای بیشترینۀ این عزیزان از حد تفنن فراتر نبوده است و از زیباییشناسی تقلید و تتبع آثار بزرگان ادبیات کهن پا پیش نگذاشته است. واقعا امام خمینی با آن قریحۀ عرفانی خاص و تسلطش به متون ادبی و عرفانی و نیز رهبر انقلاب با چنین درک ساختارنگرانه که از شعر و حتی شعر معاصر دارند استثنا هستند. در بین بسیاری از حضرات طلبه و روحانی شعر هم جزو هنرها و فنونی است که خوب است یک روحانی و یک مبلغ به آن مسلط باشد، و گویا با کمترین تلاش این مهم محقق میشود. زینرو در نتیجه شاهدیم شعر حوزه شعر غنی، شاخص، متمایز و حتی مفیدی برای جامعه و خود حوزه نیست. پیرمردها و معمرین حوزه اگر شعر میگفتند به اقتفای سنت شعر عرفانی و مذهبی گذشته میگفتند؛ طلبههای جوان هم اگر شعر میگویند در بهترین حالت زیر مجموعۀ شعر هیئت و شعر آیینی قرار میگیرند و خلاصه چیزی به نام شعر حوزه و شعری که گویای یک زیستجهان معنوی و روحانی باشد قابل شناسایی نیست.
این میان زکریا اخلاقی یک استثنا، یک شاخص و یک تجربۀ موفق برای الگو گرفتن است. اما این الگوگیری هم نباید مبتنی بر ظواهر شعر اخلاقی باشد. دیدهایم شعر روحانیانی را که به تقلید از اخلاقی سرودهاند و یا حتی شعر روحانیانی که مقاله هم در نقد و بررسی شعر اخلاقی نوشتهاند. تفاوت از زمین تا آسمان است. اولین درس زکریا اخلاقی به روحانیان شاعر و شاعران روحانی این است که شعر یعنی توجه به زیباییآفرینی در شکل و ساختار، نه لزوما قصد قربت! همین که اخلاقی سپهری را خوب خوانده و خوب فهمیده، درس مهمی است در این زمینه. درس دوم زکریا اخلاقی به روحانیان علاقهمند به سرایش این است که برای شعر معنوی و عرفانی گفتن؛ استفاده از اصطلاحات درسی حوزوی و دینی ارزشی ندارد، وقتی روحانی (روحانیِ شاعر) خلوت معنوی و خلوت شاعرانه نداشته باشد.[۱۰]
مانیفست شعر عرفانی امروز
با توجه به غزلهای عرفانی استاد زکریا اخلاقی میتوان به مانیفست و تعریف شعر عرفانی امروز رسید. امروز اکثر شاعران دستی هم به سرایش شعر عرفانی دارند اما این دستها عموما در اتخاذ معنای یکی از سه واژۀ «شعر»، «عرفان» و «امروز» لرزانند. یا مشکل ساختاری و هنری دارند و از شعریت به دورند (با این توجیه که شعر اگر موضوعش عرفانی شد طبق سنت قدما هرچه باشد زیباست!) یا با موضوع عرفان بیگانهاند (چه اینکه امروز هرکسی خود را عارف میداند و عرفان نه نیاز به صفا و سلوک عملی دارد نه دانش و معرفت نظری!) یا متعلق به امروز نیستند (و اسیر سنتهای دیرین شعر عرفانی و اصطلاحی گذشتهاند). اما ما در غزلهای زکریا اخلاقی هم شعریت و توجه به ارزشهای ساختای و هنری و نوآوری را میبینیم، هم درک و دریافتی دقیق از عرفان عملی (و نه اصطلاحی و ادا اطواری) و هم درک و دریافتی از جهان امروز و جهان مدرن. سنایی و مولوی و عطار هرگز مانند زکریا اخلاقی چنین شعر عرفانی مدرنی نگفتهاند؛ اما اگر در چنین روزگاری میزیستند حتما شعر امروز را میگفتند نه شعر قرن پنج و شش و هفت را.
پس از زکریا اخلاقی، شاعران توانای دیگری از جمله دکتر علیرضا قزوه و دکتر قربان ولیئی با مجموعههای خوبی مثل «صبح بنارس» و «ترنم داودی سکوت» به طور جدی وارد حیطۀ «شعر عرفانی امروز» و غزل عرفانی شدند و سعی کردند از کلیشههای رایج و پوسیدۀ شعر عرفانی گذشته و دور شوند؛ اما به نظرم هنوز که هنوز است غزل زکریا اخلاقی در این موضوع بیرقیب و شاخص است و روایتگر تام تجربۀ عرفانی در جهان امروز و زندگی مدرن.[۱۰]
همراهیها و موضعگیریهای سیاسی او
زکریا اخلاقی شاعر با انتشار بیانیهای از حجتالاسلام روانبخش، کاندیدای لیست ائتلاف اصولگرایان حمایت کرد و گفت:
«ضمن احترام به همهٔ نامزدهای دهمیندورهٔ انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزهٔ انتخابیه میبد و تفت، با توجه به شرایط پیشآمده و با درنظرگرفتن توصیههای مراجع عظام و بیانات مقام معظم رهبری، بهنظر میرسد که شایستهترین کاندیدایی که از همه ضوابط مورد نظر برخوردار بوده و از نیروهای ارزشی انقلاب بهشمار میآید، جناب حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ قاسم روانبخش (زید عزه) میباشد. امید است مردم شریف این دو شهرستان، با این انتخاب اصلح در پیشگاه وجدان بیدار امت اسلامی سرافراز، و در نزد خداوند متعال مأجور باشند.
والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته.»[۱۱]
آخر ای مردم، ما هم عتباتی داریم | كربلایی داریم، آبِ فراتی داریم | |
ما پر از بویِ خوشِ سیب، پر از چاووشیم | وز چمنهای مجاور نفحاتی داریم | |
داغِ هفتاد و دو گل، تشنگی از ماست اگر | دست و رو در تپشِ رشتهقناتی داریم | |
آن سبکبارترانیم كه بر محملِ موج | ساحلِ امنی و كشتیِ نجاتی داریم | |
در تماشای جمال از جبروتی سرخیم | كه شگفتآینهٔ جلوهٔ ذاتی داریم | |
در همین روضهٔ سربسته خدا میداند | دست در شرحِ چه اسماء و صفاتی داریم | |
زیر این خیمه كه از ذكرِ شهیدان سبز است | كس نداند كه چه احساسِ حیاتی داریم | |
همهٔ هستیِ ما عینِ زیارتنامهست | گر از اینگونه سلام و صلواتی داریم |
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
نظر [رهبر معظم انقلاب] سیدعلی خامنهای
ایشان (زکریا اخلاقی) هم مانند آقای بهجتی «شفق»، از شعرای مکتب یزد هستند که اشعار خوبی هم دارند.[۱۲] خوشحالم که غیر من هم کسانی هستند که قدر آقای اخلاقی را میدانند.[۱۳]
=سیدعبدالله حسینی
زکریا اخلاقی نماینده و پرچمدار حوزهٔ امروز است، هم بهخاطر فضلش، هم بهخاطر اشرافش و هم بهخاطر بیان و زبان شعریش. در واقع میشود گفت شاعری است که نام خانوادگی او واقعا متناسب با شخصیتش است. زکریا اخلاقی در اشعارش بدون ذکر اصطلاحات حوزوی هم معارف حوزه را به خواننده منتقل میکند. او حتی اگر عمامه و لباس هم نداشت باز هم میشد حوزویبودنش را از شعرش دریافت.[۱۲]
جواد محقق
زکریا اخلاقی در میان علمایی که شأن شعری دارند از نظر زبان و جنس کار یکی از چهرههای استثنایی و ممتاز شعر حوزه است.[۱۲]
علیرضا قزوه
من خود را جزو ارادتمندان زکریا اخلاقی میدانم؛ چرا که او علاوه بر اینکه در حوزهٔ علمیه معلم است، معلم شعر هم است و برای شاعران انقلاب نیز معلم اخلاق است. متاسفانه امروز شاهد خودنمایی و نمایشدادن برخی از شاعران هستیم؛ در حالی که شاعرانی مانند اخلاقی اهل این حرفها نیستند و این ویژگی شاعران نسل او است. خواندن اشعار برخی جوانان حال خوبی به خواننده نمیدهد؛ اما اشعار اخلاقی را که میخوانیم، حال نشاط پیدا میکنیم. این در حالی است که رویکرد برخی از شعرای امروز ایران کمکم و بهتبع اروپا و امریکا، بهسمت هرزهنگاری و مسیل غیراخلاقی و شهوتانگیز و رقص و... حرکت میکند. در حالی که شعر از اساس توجه به تعالی انسان دارد. در غزل اگر اسم سه نفر را بهعنوان سرآمدان غزل امروز از من بخواهند، نام اخلاقی حتماً در میان آنهاست؛ زیرا غزل او سرشار از دایرهٔ واژگان عالی، ترکیبات تازه و مضمون اخلاقگراست.[۱۲]
مرتضی امیری
یکی دیگر از کارهای مهم اخلاقی تلفیق میان حوزه و شعر و ادب است و حتماً تاریخ شعر اخلاقی را فراموش نخواهد کرد، زیرا تاریخ با فراموشنکردن او میخواهد سهمشناسی خود را اعلام کند. سهم اخلاقی در تاریخ شعر مختص خودش نیست، بلکه سهم شعر انقلاب اسلامی است. مرتضی امیری میگوید: روزی با اخلاقی مشغول قدمزدن بودیم که من بیتی را خلقالساعه تقدیم او کردم و گفتم: این کیست که اینگونه شبیه خُم بادهست / سهراب سپهریست که عمامه نهادهست! خدمتی که شعر اخلاقی به موسیقیِ شعر فارسی کرده است، بسیار مهم است. انتخاب ردیفها و قافیهها و وزنهای بدیع و فوقالعاده و حسن مطلعهای سخت و نایاب که همواره در شعر او به چشم میآید. از محتوا و روح شعر اخلاقی که بگذریم، باید گفت در حوزهٔ پیکره خدمتی که شعر او به شعر انقلاب اسلامی کرده است درخور توجه است.[۱۲]
جواد محدثی خراسانی
حجتالاسلام زکریا اخلاقی با تمام آرامش و تواضع و سکوت رسانهای، از بیحاشیهترین شاعران انقلاب بهشمار میآید. او سهم عمدهای در شکلگیری پازل شعر انقلاب داشته است. اخلاقی با همان مجموعهٔ تبسمهای شرقی و رویکرد فلسفی و عرفانی در ذهن، و بهرهگیری از بدایع لفظی و موسیقی، خصوصا در کاربرد قوافی بدیع در حوزهٔ زبان، به جایگاه رفیع و تثبیتشدهای در شعر انقلاب دست یافت. شعرهای تبسمهای شرقی بعدها الگوی شاعران زیادی قرار گرفت؛ از شاعران روحانی تا شاعران علاقهمند به شعر عرفانی.[۱۲]
حمیدرضا شکارسری شاعر و منتقد ادبی ضمن بیان توجههای فرامتنی موجود در شعر اخلاقی، میگوید:
«رویکرد او در غزل، بذل توجه به غزل سنتی است و کارکردهای ناگهانی که از کلمات بهکار میبرد خواننده را به یاد شعر نو میاندازد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، هنگام مطالعهٔ شعر اخلاقی با رویکرد ایدئولوژیک شاعر آشنا خواهیم شد. هرچند این اتفاق خیلی زود روی نمیدهد. فضای کلی غزلهای اخلاقی ما را به یاد سبک هندی میاندازد. در حالی که بعد از خواندن تمام اشعار او میبینیم که اشعار در فضایی میان سبکهای هندی و عراقی قرار دارد؛ اما درکل، او تمایل بیشتری به سبک هندی دارد. اگر کلمات و اشارههای مستقیم او به وقایع و اتفاقات و مقولات سیاسی و اجتماعی و انقلابی را را از اشعار او جدا کنیم، لقب "سهراب سپهری غزل" برازنده او خواهد بود. این را میشود بهخاطر کارکرد کلمه، ترکیبسازی و فضای کلی شعر به او نسبت داد. البته احمد عزیزی هم چنین لقبی را میتواند داشته باشد. در پایان اینکه غزل اخلاقی را میتوان غزل فرازمانی و فرامکانی خواند که گرد اتفاقات سیاسی و اجتماعی روی آنها نمینشیند.»[۱۲]
دکتر محمدرضا روزبه نیز در بررسی شعر اخلاقی میگوید:
«مجموعه "تبسم های شرقی" دارای غزلهایی است که رد پا و تاثیر مردانی را در اوایل انقلاب و دهه ۶۰ نشان میدهد؛ ولی بعدها اخلاقی به سمت سبک و سیاق ویژهای حرکت کرد» و استاد ما جناب یوسفعلی میرشکاک در همان جلسه گفتهاند: « اشتغال به لفظ از ویژگیهای عمده شعر نصرالله مردانی است که مورد استفبال اخلاقی قرار گرفته است اما شعر اخلاقی دگردیسی پیدا کرده»[۱۰]
بیابان در بیابان طرحِ اقیانوس در دست است | و یک صحرا پر از گلهای نامحسوس در دست است | |
صدای پای نسلی در طلوعِ صبح پیچیدهست | و او را آخرینآیینهٔ مانوس در دست است | |
چه نزدیک است جنگلهای لاهوتی، نمی بینی؟ | تجلیهای دور از دستِ آن طاووس در دست است | |
من از این سمت میبینم سواری را و اسبی را | افقها سبز در سبزند و او فانوس در دست است | |
دو دستت را برآور رو به بارانها که میدانم | تو را انگشتری از جنسِ اقیانوس در دست است | |
شبی در خواب دیدم میرسد مردی به بالینم | که میگویند او را دستِ جالینوس در دست است | |
سحر از گریههای روشنِ همسایه فهمیدم | که کاری تازه در مضمونِ «یا قدوس» در دست است | |
در این اسرارِ آنسویی، خیالانگیز و کشفآمیز | نخستینشرح ما بر مَشرَبِ مانوس در دست است |
سبک زندگی و خلقیات
از زبان زکریا اخلاقی:«زندگی شاعرانه هر شاعر را باید در شعرهای او جستجو کرد. من زمزمههایم را در جایی آغاز کردم که همزبانی برایم نبود. وقتی نخستینشعرهایم را سرودم، جز یک پیرمرد بسیجی اهل ذوق ـ زنده یاد رمضانعلی گُلدون ـ کس دیگری نداشتم که آنها را برایش بخوانم. افتخار همسایگی با استاد بهجتی «شفق» هم زمانی نصیبم شد که داشتم میبد را ترک میکردم. قم هم که آمدم، دیگر تمایلی به رفتوآمد به مجامع ادبی نداشتم. سلوک من در شعر به تمام معنی یک سلوک فردی بود. من در آغاز تنها بودم، بعدها هم سعی کردم تنها باشم. تنهایی عرصهٔ تماشاهای شاعرانه است. البته سودمندی آن را برای سالهای شروع کار انکار نمیکنم.
تأثیرپذیریها
دفتر تبسمهای شرقی اشعار اخلاقی را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول که غزلهای اوایل دههٔ شصت را در برمیگیرد و تکیه شاعر در این غزلها بیشتر به ترکیبسازیهای گاه بدیع و نو است. در این غزلها اخلاقی نیز مانند دیگر شاعران انقلاب در آن دوره، تاحدی تحت تأثیر نصرالله مردانی است:
آسمانی شده آوازهٔ پیروزیِ ما/ عشق گل کرده در آیینهٔ نوروزیِ ما. یا: گلِ سپیده زِ باغِ ستاره میجوشد/ صلای فجر زِ اوجِ مناره میجوشد.
به گفته خوداخلاقی: «پیش از تاثیرپذیری از نصرالله مردانی، رمضانعلی گلدون او را بسیار راهنما بود و مشفق. در ادامهٔ راه، در رشد و تحول زبان و تخیل و اندیشهٔ او، سهراب بیتاثیر نبوده است؛ همچنین تشویقهای بهجتی شفق».[۲]
استادان و شاگردان
در حوزهٔ میبد اسدالله امام، در یزد، فلاح و عجمین و مفیدیفر و در قم آقای پایانی، آقای اعتمادی، آقای وجدانی و آقای ستوده که سطوح عالی را خدمت این بزرگواران گذراندیم. درس خارج را هم خدمت حضرت آیتالله مکارم و آیتالله فاضل خواندیم و فلسفه را هم خدمت آیتالله اعرافی بودیم. من سیزده سال در قم بودم، سال ۱۳۷۵ به میبد بازگشتم و در حوزههای علمیه خواهران و برادران و حوزههای علمیه شهرهای همجوار میبد یعنی اردکان و احمدآباد مشغول به تدریس برخی علوم حوزوی و دانشگاهی شدم. الآن هم مشغول تدریس در حوزه هستم.[۱]
فیلمهای دربارهٔ او
مستند فیروزه، فصل یک، قسمت پنجم.[۱۴]
زکریا اخلاقی (قسمت اول)، تهیه کننده و کارگردان: حسن حبیب زاده، تهیه شده در سازمان هنری رسانهای اوج، سال ۱۳۹۲.
برشی از گفتگوها
«در شعریت یک شعر، علاوه بر بیان برتر، احساس برتر هم دخیل است. شاعر حقیقی کسی است که به افقهایی سفر کرده و در کشف روابطِ مثالیِ اشیا به حقایقی دست مییابد که دیگران از آن بیبهرهاند. خبرهایی که او از این تکاپو با خود میآورد، همواره برای مخاطبان تازگی خواهد داشت. اگر اثری بیبهره از این شهودها و این سفر روحانی (جوهرهٔ شعر) دلها را میرباید، باشد، صرفا معماری کلمات است و یک صنعت که ممکن است هوشربا باشد اما دلربا نیست.»
جوایز و افتخارات زکریا اخلاقی توانسته در سال ۱۳۷۹ عنوان شاعر برگزیدهٔ ۲۰ سال دفاع مقدس را به خود اختصاص دهد. همچنین در دهمینکنگرهٔ شعر و قصهٔ طلاب، عنوان شاعر برتر حوزه را از آن خود کند. اخلاقی در جشنوارههای اول تا سوم فجر نیز بهعنوان شاعر برگزیده انتخاب شده است.[۱۵]
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر او
تنها دفتر شعر زکریا اخلاقی تبسمهای شرقی است. بخش اول غزلهای این دفتر بیشتر دارای ترکیبسازیهای گاه بدیع و نو است و شاعر تحت تأثیر نصرالله مردانی. اخلاقی در بخش دوم شعرهای به تشخص شعری بیشتری رسیده است. او در این غزلها رویکردی عرفانی دارد و همچنین از اصطلاحات فقهی و فلسفی کارکرد نسبتاً خوبی گرفته است: ای بلوغ شاخهها در اشتهای ما تصرف کن/ از میان سبزها، سیب تجلی را تعارف کن
گروه سوم از غزلهای زکریا اخلاقی غزلهای منتشر نشدۀ اوست که گهگاه در نشریات یا دیدار شاعران با رهبری از او شنیده میشود. این غزلها نسبت به غزلهای پیشین بسیار خاصتر و پختهتر هستند.[۹]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ «گفتگوی صمیمانه من و استاد زکریا اخلاقی از دوران زندگی این شاعر معاصر».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «شهرستان ادب».
- ↑ «مروری بر زندگی».
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ «جلسات شاعران با رهبر انقلاب چراغ شعر را روشن نگاه داشته است».
- ↑ «زکریا اخلاقی، شاعر تبسم های شرقی».
- ↑ «بزرگداشت زکریا اخلاقی برگزار شد/ پرچمدار شعر حوزه».
- ↑ «خانواده شهید مصطفی صدرزاده و زکریا اخلاقی تجلیل شدند».
- ↑ «تجلیل از "زکریا اخلاقی" در کنگره سراسری شعر دفاع مقدس».
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ «پنجرهای به شعر زکریا اخلاقی».
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ ۱۰٫۵ ۱۰٫۶ ««مانیفست شعر عرفانی امروز» با نگاهی به غزل زکریا اخلاقی - شهرستان ادب».
- ↑ «پنجم اسفند۹۴ ـ زکریا اخلاقی».
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ۱۲٫۴ ۱۲٫۵ ۱۲٫۶ «زکریا اخلاقی سهراب سپهری معمم و انقلابی دوران ماست».
- ↑ «قدر آقایی اخلاقی را میدانند».
- ↑ «مستند فیروزه».
- ↑ «زکریا اخلاقی».