مریم بصیری

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مریم بصیری
زادروز ۱۳۴۸
ارومیه
پیشه نویسنده
مدرک تحصیلی کارشناسی تئاتر با گرایش ادبیات نمایشی، کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی
دانشگاه دانشکده هنر و معماری، دانشکده هنر سوره

[۱]

* * * * *

مریم بصیری، متولد اول اسفند ۱۳۴۸ ارومیه، کارشناسی تئاتر با گرایش ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری، کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشکده هنر سوره می باشد. وی در بیست سالگی با کار نویسندگی و روزنامه نگاری فعالیت فرهنگی خود را آغاز کرد.ایشان مدیر مسئول و مدیر آموزش آموزشگاه سینمایی و مهارت های کار دانش «آفتاب مهر» با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سردبیر ماهنامه پیام زن می باشد. نویسنده 45 کتاب در حوزه ادبیات داستانی و دراماتیک شامل مجموعه داستان، رمان، پژوهش ادبی و سینمایی، فیلمنامه، نمایشنامه، و کودک و نوجوان است.[۲] «فرآینده شکل‌گیری داستان در ادبیات داستانی» تازه‌ترین اثر این نویسنده است. وی سال‌هاست به آموزش داستان، فیلم‌نامه و نمایشنامه‌نویسی مشغول است. از دیگر فعالیت های ایشان می‌توان به تدریس در رشته های فیلمنامه نویسی، داستان نویسی، نمایشنامه نویسی، نویسندگی برای رادیو و تلویزیون، کارگردانی فیلم، عکاسی، تحلیل نمایشنامه، عناصر درام، نقد فیلم اشاره کرد مریم بصیری نیز همچون دیگر نویسندگان زن کشورمان در داستان هایش نگاه ویژه ای به جایگاه زن و شخصیت زن و لایه های درونی آن دارد. از جمله کتاب‌های او می‌توان به: دخیل عشق، پشت صحنه یک رویا، بهشت من کنار توست، فانوس دریایی و مسافر باغ سیب اشاره کرد.[۳]


آیینه‌ای از مریم بصیری

دنبال طوفان ذهنی نیستم

از آن دسته از نویسنده‌ها نیستم که دنبال بارش فکری و طوفان ذهنی باشم تا به خلق ناگهانی ایدۀ ناب برسم. وقتی می‌خواهم رمانی تاریخی بنویسم اولش می‌روم سراغ تحقیق کتابخانه‌ای و میدانی، و هر گونه مقاله، کتاب، عکس، فیلم، صوت و... را بررسی می‌کنم. بعد فقط با داشتن موضوع یک خطی، شروع به شخصیت‌پردازی می‌کنم و باقی وقایع.‌[۲]

آروزی نویسنده

آرزویم این است که در عرصه‌ی نویسندگی به سهم خودم بتوانم بین دین و داستان دوستی برقرار کنم و کسانی را که تمایلی زیادی به مطالعة آثار دینی ندارند، با داستان یا نمایشنامه و فیلمنامه تا حدی با این مباحث آشنا کنم.[۲]

زندگی و یادگار

دیدگاه

وقتی پای داستان به تاریخ باز می‌شود

رمان می‌تواند در انتقال تعابیر و مفاهیم دینی در میان جوانان تأثیرگذار باشد، تصور من این است که اغلب جوانان تمایلی به خواندن تاریخ، به‌ویژه تاریخ انبیاء ندارند. کتاب‌های تاریخی معمولاً نثر سنگینی دارند و از کلمات و تعابیری استفاده می‌کنند که در حال حاضر اصلاً بین جوانان کاربردی ندارد. علت دور بودن ذهن مخاطبان عام و داستان‌های مذهبی تاریخی نبود مستندات کافی و روایات معتبر است و به دلیل نبود مستندات کافی و روایات معتبر، به حد کافی به چرایی وقایع و منطق حاکم در آن دوران پرداخته نشده و رفتار شخصیت‌های تاریخی و مذهبی برای مخاطب جوان قابل درک نیست. وقتی پای داستان به ماجرا باز می‌شود نویسنده می‌تواند با تخیلاتش و خلق شخصیت‌های فرعی، بیشتر به رابطۀ علّی و معلولی بپردازد و به سؤال‌های ذهن مخاطب پاسخ بدهد.[۲]


اهمیت مکان و زمان در داستان

اگر خواننده با توجه به فضاسازی نویسنده باورش بشود که مثلاً ماجرا متعلق به حجاز هزار سال قبل و یا ایران سه‌هزار سال قبل است، داستان تخیلی آن زمان را هم باور می‌کند؛ اما اگر ماجرایی کاملاً واقعی را بخواهی بدون ایجاد بستر زمانی و مکانی ارائه کنی، خواننده حس می‌کند همه‌چیز تخیلی است و در ناکجاآبادی نامعلوم که تصور و تصویری روشن از آن ندارد، اتفاق افتاده است. همیشه در نوشتن کارهای تاریخی که در دورانی دور اتفاق افتاده است، به بحث فضاسازی و صحنه‌پردازی خیلی دقت می‌کنم. طوری‌ که مخاطب کاملاً حس کند در آن خانه و محله است و تصویر واضحی از همه‌جا در ذهنش شکل بگیرد. همیشه در نوشتن کارهای تاریخی که در دورانی دور اتفاق افتاده است، به بحث فضاسازی و صحنه‌پردازی خیلی دقت می‌کنم. طوری‌ که مخاطب کاملاً حس کند در آن خانه و محله است و تصویر واضحی از همه‌جا در ذهنش شکل بگیرد.[۲]

الگوی جوانان

ساده‌ترین روش الگوپذیری جوانان از شخصیت‌های مذهبی را آشنا شدن آنان با عمل و عکس‌العمل قهرمانان دینی در قبال دوست و دشمن دانست و گفت: به طور قطع آشنایی با زندگانی بزرگان دینی و تاریخی، ما را به خودمان می‌آورد تا بدانیم آنان در موقعیت‌های ساده، پیچیده یا واژگونی موقعیت چه عکس‌العمل‌هایی داشتند. اگر تاریخ خوب نوشته شود و خوب خوانده شود، بسیار شیرین است و به حتم جوانان را مجذوب خودش خواهد کرد.[۲]


فهالیت‌ها و مسئولیت‌های اجرایی

YesY مدیر مسئول و مدیر آموزش آموزشگاه سینمایی و مهارت‌های کار دانش آفتاب مهر با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سال ۸۴.
YesY سرپرست گروه تئاتری «آیاتای» از سال ۸۵ تا به حال.
YesY دبیر کارگاه فیلمنامه نویسی خواهران خانه هنر و اندیشه مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیمای و دبیر کارگاه فیلمنامه نویسی «انگاره».
YesY سردبیر ماهنامه پیام زن.
YesY سردبیری ده نشریه استانی و ملی مربوط به اداره ارشاد قم، مرکز پژوهش‌های صدا و سیما، ستاد اقامه نماز، سینمای جوان و... با عناوین: کلوزاپ، جشن سینما، نیایش، طوبی و ... از سال ۷۷ تا به حال.
YesY عضو شورای تصویب فیلمنامه، شورای سیاست گذاری تولید فیلم ۷۲ و ۷۳ ، و کارگروه تالیف منابع آموزشی انجمن سینمای جوان ۸۵ و ۸۶.
YesY مسئول تئاتر بانوان استان قم، سال ۸۱ و ۸۲.
YesY عضو کارگروه سینمایی اداره کل ارشاد اسلامی استان قم، ۸۵ تا ۹۰.
YesY عضو کمیسیون‌های سینمایی استان قم (عضو اصلی و فنی شورای صدور مجوز ساخت و نمایش فیلم‌های کوتاه ویدئویی).
YesY مدیر آموزش‌ هنر و رسانه در معاونت فضای مجازی و هنر و رسانه.
YesY عضو انجمن قلم ایران، جامعه اصناف سینمای ایران، انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی خانه سینما، کانون نمایشنامه نویسان خانه تئاتر، انجمن اهل قلم خانه کتاب، انجمن روزنامه‌نگاران، خانه داستان، و ... .[۴]


نظر نویسنده دربارهٔ آثارش

پشت صحنهٔ یک رویا

موضوع رمان "پشت صحنه یک رؤیا" دربارۀ مهدویت و انتظار بوده و براساس تحقیقات تاریخی نوشته شده است. طرح این رمان در سال 1373 به ذهنم رسید، دهه 70 دوران توجه من به تئاتر بود و چند نمایشنامه نوشته و کارگردانی کردم. طرح این رمان هم ابتدا سال 1373 به ذهنم رسید و داستانی در مورد "ملیکا" مادر امام زمان(عج) و تئاتر نوشتم.

شاید طی سال‌های اخیر رمان، نمایشنامه و یا فیلمنامه‌های بسیاری با این موضوع نوشته شده باشد؛ اما 25 سال پیش در حوزۀ ادبیات داستانی و دراماتیک کاری با این محوریت و به کثرت الان اصلاً وجود نداشت. من هم با تخیلات خودم و منابع اندک موجود دربارۀ حضرت، سعی کردم کار نویی بنویسم. در همان سال‎ها هم به دلیل جذابیت سوژه، این اثر جایزه‌های متفاوتی دریافت کرد.

با توجه به ویژگی‌های داستان، دو کارگردان صدا و سیما برای سریال تلویزیونی و یا ساخت تله فیلم از این داستان، تمایل نشان دادند که هر کدام به دلایلی به نتیجه نرسید. ناشران نیز به دلیل استقبال کم خوانندگان از فیلمنامه و نمایشنامه، فیلمنامة سینمایی را که نوشته بودم، چاپ نکردند. آخرین راه این بود که رمان این طرح را بنویسم و پرونده کار را ببندم. جوانان بسیاری حتی معانی برخی کلمات رمان‌های چهل سال قبل را هم نمی‌دانند و با واژه‌ها بیگانه‌اند. در واقع میدان واژگان آنان و گنجینۀ لغات‌شان متأسفانه خیلی محدود است و نمی‌توانند با آثار تاریخی ارتباط خوبی بگیرند. برای همین به ذهنم رسید می‌توان یک نسخۀ جدید از یک داستان تاریخی ارائه کرد؛ طوری‌که مخاطب عام معاصر فکر کند این داستان، داستان زندگی خود او در عصر حاضر است و یک کار تاریخی مثلاً دور از ذهن نمی‌خواند. همان 25 سال قبل هم می‌دیدم مخاطب عام چطور دیدن یک نمایش مذهبی را به نشستن پای یک منبر و روضه‌خوانی ترجیح می‌دهد. وقتی داستان وارد هر کاری بشود، بیننده و شنوندة آن با علاقۀ بیشتری اثر را دنبال می‌کند. در "پشت صحنه یک رویا" هم سعی من این است که مخاطب با دنبال کردن متن یک داستان به روز، در زیرمتن و فرامتن هم به مفاهیم تاریخی علاقه‌مند شود. کتاب 12 فصل دارد و تمام فصول به صحنه، پشت صحنه و روی صحنه ارتباط دارد و فکر می‌کنم "پشت صحنه یک رؤیا"، هم از لحاظ تئاتر و هم ماجرای زندگی شخصیت اصلی، عنوان مناسبی برای کار باشد. امیدوارم خوانندة تئاتری یا علاقه‌مند به تئاتر، با فضای کار ارتباط برقرار کند و با شخصیت اصلی رمان هم‌ذات‌پنداری کند. [۲]

آثار و کتابشناسی

  • پیاده‌ها عاشق ترند
  • مسافر باغ سیب
  • و تن دادم، وطن
  • زنی که پشت خزر خواب بود
  • پرواز پروانه ها
  • من زن هستم
  • پشت صحنه یک رویا
  • ماهی ها پرواز می کنند
  • یک مشت نخودچی
  • عروس قریش
  • معرکه عشق و خون
  • دخیل عشق
  • فانوس دریایی
  • قصه شب های حرم خانه[۵]

معرفی تعدادی از آثار

پرواز پروانه‌ها

این مجموعه شامل داستان‌های رضوی برای کودکان است. مجموعه سعی دارد کرامات امام رضا علیه‌السلام و آداب زیارت را از زبان کودکان برای کودکان بازگو کند و آن‌ها را با مشهد و امامی که در این شهر مدفون است، آشنا کند. «پرواز پروانه‌ها»، شامل ۱۳ داستان از حمیده مقدسی، زهرا اخلاقی، زینب بخشایش، سارا اسماعیلی، بنت‌الهدی قاسمی، طهورا کریمیان، فاطمه طوسی، رقیه بابایی، فاطمه‌زهرا پوریایی، شیما پوریایی، معصومه کرمی، فاطمه اکبری اصل، و فاطمه کوثری‌نیا است. این مجموعه شامل داستان‌های رضوی برای کودکان است. شخصیت‌های اصلی هم گاه کودک، گاه جونده‌ای چون موش، گاه پرندگانی چون کلاغ، زاغ و گنجشک، گاه گل‌ها، گاه وسایل خیاطی، گاه تسبیح، درِ حرم، کفش زائران و... هستند که با تکنیک تشخّص، زنده‌نمایی و جان‌پنداری نگارش شده‌اند. این مجموعه سعی دارد کرامات امام رضا علیه‌السلام و آداب زیارت را از زبان‌کودکان برای کودکان بازگو کند و آن‌ها را با مشهد و امامی که در این شهر مدفون است، آشنا کند. برای این مجموعه دوستان کارهای مشابه را بررسی کرده و طرح‌های تاریخی یا معاصر خود را ارائه دادند. کار من فقط بررسی ایده‌ها، طرح‌ها، نظارت در مراحل نگارش، نقد و نظر، بازخوانی‌های مکرر و ویرایش مختصر برای ارائه آثار به ناشر و پیگیری مراحل چاپ بود. چاپ نخست این اثر در ۸۵ صفحۀ رقعی، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه توسط انتشارات سروش در اختیار علاقمندان این حوزه قرار گرفته است.[۶]

یک مشت نخودچی

"یک مشت نخودچی" سلامی است از راه دور به تمام کرامات و معجزات، سیره و رفتار علی‌بن موسی‌الرضا(ع). شاید خیلی از ماها به هر دلیلی نتوانیم راهی سفر شویم، یه گوشه از حرم بنشینیم و نگاهمان را گره بزنیم به ایوان طلا، به گنبد و به پنجره فولاد و عقده دل باز کنیم. اما با "یک مشت نخودچی" می‌توانیم خودمان را در صفحه‌های کتابی غرق کنیم که کلمه‌هایش بوی عطر حرم می‌دهند و ما را می‌برند به دل تاریخ، به صحن انقلاب، نزد شاه خراسان. با این کتاب سفر می‌کنیم به قلب تاریخ، به قصه‌ها، قصه نه! به زندگی، به راه و رسم، به سیرت اماممان، مگر نه اینکه ما همیشه دنبال جای پای امامان گشته و می‌گردیم؛ مگر نه اینکه می‌خواهیم در هوای حرمش بال‌وپر بگیریم، دور شویم از زمانه و برویم به دورها، به زمانه اماممان. به وقتی که به خراسان آمد، به وقتی که دستمان را گرفت، به وقتی که معجزه کرد، به وقتی که حال خراب دلمان را خریدار شد و.... "یک مشت نخودچی" به اهتمام مریم بصیری و در 166 صفحۀ رقعی، به تازگی از سوی انتشارات سروش منتشر شده و نتیجه کارگاه داستان و رمان "ضامن آهو" است. این کتاب 16 داستان کوتاه از 16 نویسنده در خصوص رفتار و کرامات امام رضا (ع) است.[۷]

پانویس