علی چنگیزی
علی چنگیزی |
---|
علی چنگیزی (زادهٔ ۱۴مهر۱۳۵۶ در آبادان) نویسنده و منتقد ایرانی است.[۱]
علی چنگیزی که متولد آبادان است پس از آغاز جنگ ایران و عراق به کرمان مهاجرت کرد. زندگی در آب و هوای کویری تاثیر بسیاری بر نوشتههای او گذاشته است. چنگیزی هم اکنون ساکن تهران است. کارشناسی خود را در رشتهٔ شیمی محض دانشگاه شهید باهنر کرمان و کارشناسی ارشد خود را د رشتهٔ شیمی الی در دانشگاه آزاد واحد یزد خوانده است. او همچنین در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی در پردیس فارابی دانشگاه تهران تحصیل کرده است. وی هم اکنون دانشجوی دکتری مدیریت دولتی گرایش خط مشی گذاری عمومی در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب است. اولین داستان کوتاه او به نام «باران در یک روز گرم» در ماهنامهٔ آزما به انتخاب گیتا کرمانی منتشر شد. پس از شرکت در کارگاه داستاننویسی محمد بهارلو داستانهای دیگری از او در مجلات مختلف منتشر شد. از جمله داستان کوتاه «خیابان یک طرف» به انتخاب محمد بهارلو در مجلهٔ گلستانه.[۱] چنگیزی اولین رمان خود را با عنوان «پرسه زیر درختان تاغ» در سال ۱۳۸۸ چاپ کرد. این کتاب کاندیدای جوایز مختلفی شده است از جمله کاندیدای بهترین رمان اول جایزه هوشنگ گلشیری، کاندیدای جایزهٔ گام اول، کاندیدای کتاب فصل، کاندیدای بهترین رمان فارسی دههٔ هشتاد ویژهٔ نویسندگان زیر چهلوپنج سال. او که برندهٔ سیزدهمین دورهٔ جایزهٔ گلشیری برای مجموعه داستان «کاجهای مورب» است، برگزیدگی جایزهٔ ادبی هفت اقلیم را نیز در کارنامهٔ خود دارد. «بزهایی از بلور» او در دورهٔ هشتم جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد، نامزد بخش رمان شد. داوری بخش رمان و داستان بلند دهمین دورهٔ و داوری بخش مجموعه داستان یازدهمین دورهٔ جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد به عهدهٔ وی بود.[۲]
دومین کتاب او «پنجاه درجه بالای صفر» را نشر چشمه در سال ۱۳۹۰ به بازار عرضه کرد. این رمان در جایزهٔ ادبی هفت اقلیم شایستهٔ تقدیر شناخته شد. مجموعه داستان «کاجهای مورب» اولین مجموعه داستان اوست که در سال ۱۳۹۱ توسط نشر چشمه منتشر شد. این مجموعه داستان برندهٔ سیزدهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری شده است، همچنین این مجموعه در نظرسنجی مجلهٔ تجربه به عنوان بهترین مجموعه داستان سال انتخاب شد. «بزهایی از بلور» دومین مجموعه داستان او در سال ۱۳۹۳ منتشر شد که کاندیدای بهترین مجموعه داستان در هشتمین دورهٔ جایزه جلال آلاحمد شد. از او داستانهای کوتاهی در مجلات مختلف به چاپ رسیده است. «رو به غروب» در مجلهٔ هفت، «این که نارنجک نیست» در روزنامهٔ فرهیختگان و «صلات ظهر» در همشهری داستان. همچنین داستان کوتاه «مرمت» او در سال ۱۳۸۷ برگزیدهٔ دوم جایزه ادبی اصفهان شده است. «آدوریها»، قسمت سوم از سهگانهٔ کویری علی چنگیزی توسط نشر چشمه در سال ۱۳۹۶ منتشر شد. او در دهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد داور بخش رمان و داستان بلند و در یازدهمین دوره این جایزه داور بخش مجموعه داستان بود. فیلم «لونهٔ شغال» نوشته و ساختهٔ رضا دادویی و با بازی نیما رئیسی و علی عمرانی با استفاده از طرحی از علی چنگیزی در سال ۱۳۹۸ ساخته و از شبکههای مختلف صدا و سیما پخش شد.[۱]
از میان یادها
زندگی و یادگار
دیدگاه و شخصیت
چرا نویسنده شدم
نویسنده شدن را آغاز کردم تا خودم را بشناسم؛ شکوفایی فردی غایت نوشتن است. اگر نوشتن باعث نشود که ما آدم بهتری شویم و اخلاقمدار باشیم، تماما با شکست مواجه شدهایم چرا که غایت نوشتن شناخت خویشتن است. ما داستان مینوسیم به همان دلیلی که رویا می بینیم چرا که نمیتوانیم رویاپردازی نکنیم. رویا دیدن در ذات انسان نهفته است. عدهای از کسانی که مینویسند رویاپردازهای جدیتری هستند شاید آنها معتاد به رویا دیدن باشند. نوشتن فرار از واقعیت نیست بلکه غوطه خوردن در آن است؛ رویا قرار است ما را به واقعیت رهنمون کند و ما را به هرچه بهتر معنا ساختن از دنیای پیرامونمان هدایت کند. نویسنده از پس رویاهایش به دنبال یافتن حقیقت است و ادبیات احساس واقعیتها و حقایق است. امنیت، عشق یا وابستگی، عزت نفس و شکوفایی فردی را از جمله دلایل نوشتن هستند. اگر دلیل نویسندگی شما شناخت خودتان است راه را درست انتخاب کردهاید در غیر اینصورت راه را اشتباه آمدهاید.[۳]
ادبیات از نگاه نویسنده
ادبیات شفاست و بعد از مدتی نوشتن و مطالعه به این موضوع پی میبریم که به داستان، رمان، شعر و ... احتایج داریم برای اینکه زندگی بهتری داشته باشیم و با شناخت زندگی پیرامون، تفکر خود را اصلاح کنیم. بدون ادبیات نویسنده و خواننده چیزی در دنیا کم دارد که با نوشتن سعی میکند آن را پیدا کند. ادبیات یک نوع خود گشودگی است. کسی که نتواند با ادبیات خود را شفا دهد، طبعا نمی تواند جامعه را اصلاح کند. اگر یک نویسنده فقط از مسائل بگوید و از جامعه، سیاست، اقتصاد و ... جهانبینی و گفتمان نداشته باشد، صرفا ب بیان روزنامهای حوادث میپردازد.
از چه چیز بنویسیم
ما نباید فقط از مسائل بگوییم بدون اینکه جامعه را بشناسیم؛ عدهای از نویسندگان امروزی مسائل سطحی جامعه را مطرح میکنند که هر کسی هم از آن اطلاع دارد چراکه نویسنده وارد مرحلهٔ خودشناسی نشده است. همیشه کتابی شایستهٔ خواندن و نویسندهای آثارش جذاب خواهد بود که از اسطوره و استعاره استفاده کرده باشد و از طریق جهانبینی مسائل را مطرح و تحلیل کرده باشد.[۳]
در حوزهٔ انتشار کتاب با رکود مواجهایم
در حال حاضر یک نوع ناامیدی در داستان نویسان وجود دارد که میتواند محصول دو چیز باشد؛ یکی بحث ممیزی که موجب به وجود آمدن این فضا شده و دوم فضای اقتصادی حاکم بر نشر. چون داستاننویس قرار است کتابش را راهی بازار کند ولی وقتی اوضاع اقتصادی نشر اینقدر بد است به تتبع آن نویسندگان نیز تلاشی برای ارائهٔ آثار تازه نمیکنند. اوضاع اجتماعی و اقتصادی زمانه تاثیر بسیار زیادی در انتشار و ارائهٔ آثار از سوی نویسندگان داشته و دارد. تغییر شرایط در این سالها بر سینما نیز تاثیر داشته ولی چون ادبیات نسبت به سینما ضعیف تر است، بنابراین در این قضیهٔ آسیب بیشتری میبیند، چنانکه به نظر من در حال حاضر در حوزهٔ انتشار کتاب ما در یک رکود به سر میبریم و من به شخصه منتظرم تا اوضاع فعلی بهتر شود.[۴]
تاثیر جایزههای ادبی بر خوانده شدن آثار برگزیده
جایزههای ادبی در مقطعی رونق خوبی داشتند. برخی از آنها هم نگاهشان به مقولهٔ ادبیات بود و هم به سختارشان. اما این نگاه و ساختار روز به روز کمرنگتر شد که دلایل متعددی داشت، مثلا اینکه جایزهها نتوانستند مراسم نهایی برگزار کنند و یا انتخابهایشان درست نبود، بنابراین کمکم تاثیرگذاریشان را در فضای ادبیات از دست دادند. امروز میبینیم دیگر این جایزهها هیچ تاثیرگذاری خاصی بر روی فروش آثار و همچنین ادبیات ما ندارند. این جوایز تاثیری ندارند چون برگزیده شدن و انتخاب آثار در آنها سلیقه ای است. تمام برگزیدههای جوایز دولتی هم چون با آن تصوری که جامعهٔ ادبی از آثار ادبی برگزیده دارد، متفاوتاند، بنابراین آنها هم هیچ نسبت و تاثیری بر ادبیات ندارند.[۴]
فعالیتها
تدریس در سیزدهمین کارگاه از چهاردهمین دورهٔ آموزش داستاننویسی «آل جلال».[۳]
آثار و کتابشناسی
کارنامه آثار
- پرسه زیر درختان تاغ، تهران: ثالث، ۱۳۸۸.
- گربه در زیرزمین، تهران: افراز، ۱۳۸۹.
- پنجاه درجه بالای صفر، تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۰.
- کاجهای مورب، تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۱.
- بزهایی از بلور، تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۳.
- آدوریها، تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۶.
- سوز سفید، تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۹.[۵]
دربارهٔ بزهایی از بلور
این کتاب شامل سه داستان با نامهای «صلات ظهر»، «خرس» و «بزهایی از بلور» است و با فضایی مشابه نسبت به کتابهای قبل، البته نه از نظر مکانی نوشته شده است. موضوع اصلی این کتاب خشونت و تنهایی انسانهاست. آدمهای فراموش شده و در حاشیه جامعه نقشهای اصلی را ایفا میکنند.[۶]