مصطفی رحمان‌دوست

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مصطفی رحماندوست

زمینهٔ کاری شاعر، قصه‌نویس و مترجم کتاب‌های کودکان و نوجوانان
زادروز ۱تیر۱۳۲۹
همدان
همسر(ها) آذر رضایی؛ معلم، نویسنده و مترجم
فرزندان مونس، متین، مرضیه
مدرک تحصیلی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه دانشگاه تهران
دلیل سرشناسی شاعر کودکان

مصطفی رحماندوست، شاعر، قصه نویس و مترجم کتاب‌های کودکان و نوجوانان است.

* * * * *


استعداد رحماندوست در حوزهٔ شاعری از همان دوران کودکی و نوجوانی آشکار شد. او از دوران کودکی به یادگیری شعرهای بزرگان ادبیات پارسی می پرداخته است و آن ها را از بر می کرده است و با آن ها دنیای خودش را می‌ساخت.[۱] زمانی که کلاس پنجم را می‌گذراند فهمید می‌تواند شعر بگوید. نخستین شعرهایی که حفظ کرده بود، شعرهای مثنوی مولوی بود که مادرش گاهی زمزمه می‌کرد.[۲] پس از پايان تحصيل دوران ابتدائی و متوسطه، تحصيلات عالی خود را در رشتهٔ زبان و ادبيات فارسی دانشگاه تهران به پايان رساند و به عنوان کارشناس کتاب‌های خطی در کتابخانه مجلس مشغول به کار شد. او از سال ۱۳۴۹ تحقيق و نوشتن در حوزهٔ ادبيات كودكان را شروع کرد.
پس از سال ۱۳۵۷ با عنوان مدیر مرکز نشریات کانون پرورش فکری کودکان نوجوانان مشغول به کار شد. از آن پس تا به امروز در سمت مدیر برنامه‌ کودک‌ سیما، سردبیر نشریه‌ پویه‌، مدیر مسئول نشریات رشد، مدیر کل دفتر مجامع و فعالیت‌های فرهنگی، سردبیر رشد دانش‌آموز، سردبیرسروش‌ کودکان و داور جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان (اصفهان) فعالیت کرده است.
از او بیش از ۱۱۶ اثر به صورت مجموعه داستان و مجموعه شعر برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است. رحماندوست به مدت سه سال مدیر کل دفتر مجامع و فعالیت‌های فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است. وی علاوه بر این، مدرس داستان نویسی و ادبیات کودکان و نوجوانان در دانشگاه‌ها نیز بوده است.[۳]

مصطفی رحماندوست در کودکی
alt text
alt text

فهمیدم می‌توانم شعر بگویم

مصطفی کلاس پنجم دبستان بود که فهمید می‌توان شعر بگوید. آن‌وقت‌ها حمام عمومی روزها زنانه بود و شب‌ها مردانه. بچه‌ها را هفته‌ای یکبار به حمام می‌بردند. یک شب، بوق‌ حمام‌ را كه‌ زدند از خواب‌ بيدارش کردند و با چشم‌های خواب‌آلوده‌ كوچه‌های تاريک را بقچه‌ به‌ بغل‌ پشت‌ سر گذاشتند و به حمام رسیدند. در حمام‌ كار بچه‌ها كمک كردن‌ به‌ بزرگترها بود؛ سرِ يكی آب‌ می‌ريختند، پشت‌ آن‌ يكی را كيسه‌ میكشيدند. آن‌ شب‌ هم‌ مشغول‌ كمک كردن‌ به‌ مردی بود كه‌ بسيار ضعيف‌ و لاغر بود. پوست‌ و استخوانی بود و ستون‌ فقراتش‌ را می‌شد شمرد. تعجب‌ كرد. مرد از روزگار ناليد و گفت:

مدت طولانی است بیمارم و اینجا مسافرم. بايد به‌ شهرم برگردم

به‌ خانه‌ كه‌ برگشت خواب به چشممش نیامد.نشست و شرح رنج آن مسافر را اینگونه نوشت:

بود مسافر يكي‌ اندر به‌ راه‌
توشه‌ كم‌، راه‌ فزون‌، بی‌پناه‌

روز بعد، شعرش را سر كلاس‌ خواند و معلم‌ گفت‌:

تو شاعری و اين‌‌كه‌ نوشته‌‌ای شعر است. [۱]

زمزمه‌های مادر

مادر گاه‌‌و‌بی‌گاه‌ قصه‌های مثنوی را زیر لب زمزمه‌ می‌كرد. مصطفی عاشق ‌زمزمه‌های ‌گرم‌ مادر بود. وقتی مادر ‌به‌ كارِ خانه‌ مشغول‌ بود و مثنوی هم‌ مي‌خواند، سكوت‌ می‌كرد و سراپا گوش‌ می‌شد كه‌ جام‌ وجودش را از شراب‌ پرعاطفه‌ و گرم‌ شعرهايی كه‌ مادر می‌خواند لبريز كند.[۱]

پدری چون کوه

پدر مصطفی قوی بنیه بود، اما وقتی درباره کربلا شعر می‌خواند، اشکش درمی‌آمد. برای او که او پدر را چون کوهی قوی و زورمند می‌دید، دیدن اشک و اندوهش عجیب بود. دلش می‌خواست بداند آن کلمه‌های سیاهی که بر کاغذ دیوان صامت و قمری نقش بسته چه هستند و چه قدرتی دارند که پدر زورمند او را به گریه می‌ اندازند.»[۲] برای همین شروع کرد به خواندن و یادگیری شعرهای این دو دیوان. آن‌قدر خواند و شعر حفظ کرد که شد یکی از پایه‌های اصلی مشاعره.[۲]

زندگی و تراث

کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری

مصطفی رحماندوست در دوره دبیرستان به تشویق پدرش، مدتی دروس حوزوی را خواند. در این دوره سه معلم داشت و بهترین آن‌ها طلبه‌ای افغانی بود که سطح را نزد آن‌ها به پایان رساند در سال‌های آخر دبیرستان به موسیقی و نقاشی روی آورد اگرچه وی در نقاشی پیشرفتی نداشت اما در موسیقی تا جایی پیش رفت که در مراسم مدرسه، سنتور می‌زد. [۲]
مصطفی رحماندوستدر سال ۱۳۴۹ برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی مشغول به تحصیل شد. پس از آن، به‌عنوان کارشناس کتاب‌های خطی در کتابخانه مجلس مشغول به کار شد و سپس به عنوان مدیر مرکز نشریات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدیر مسئول نشریات رشد، سردبیر رشد دانش آموز، سردبیر و پدیدآورندهٔ سروش کودکان و نوجوانان به فعالیت خود ادامه داد. او همچنین به مدت سه سال مدیر کل دفتر مجامع و فعالیت‌های فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران بود که بنابر گفته خودش، آغاز راه او برای انتقال ادبیات برگزیده کودکان و نوجوانان ایران به زبان‌های دیگر بوده است. وی تحصیلات خود را تا پایان مقطع دکتری ادامه داد.
مصطفی رحماندوست، علاوه‌براین، مدرس داستان‌نویسی و ادبیات کودکان و نوجوانان در دانشگاه‌ها نیز بوده است. او پس از بازنشستگی از سمت‌های دولتی، مدیر گروه شکوفه (بخش کودکان و نوجوانان) انتشارات امیرکبیر و مشاور ادبی آثار مربوط به کودکان و نوجوانان کتابخانه ملی ایران و یکی از اعضای اصلی داوران بین‌المللی جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان و جشنواره بین‌المللی تئاتر کودکان و نوجوانان است. او عضو هیئت‌های داوری کتاب سال، جشنواره‌های کتاب و مطبوعات کودکان و عضو شورای موسیقی کودکان و شورای کتاب کودک ایران نیز بوده‌است.[۲]

فعالیت‌های ارزشمند مصطفی رحماندوست

رحماندوست تلاش زیادی کرده است تا راه برای آن‌هایی که واقعا دل سوختهٔ بچه‌ها هستند و کمر بسته‌اند تا به شعر و قصهٔ کودکان و نوجوانان بپردازند، هموار شود. به همین منظور جلسات زیادی برای آموزش شعر و قصه به جوانان بااستعداد دایر کرده و جلسات نقد قصه و شعر بسیاری را بر پا کرده است.[۲]
رحماندوست کتابخانه‌ٔ الکترونیکی کودکانه‌ای را به نام «دوستانه» راه‌اندازی کرد تا گزیده آثار تألیفی کودکان و نوجوانان را در این تارنمای بین‌المللی وارد کند تا همهٔ بچه‌ها بتوانند از طریق رایانه، به کتاب خودشان دسترسی پیدا کنند.[۲] او همچنین با انتشار برخی از آثارش با کمک تسهیلات آسان نشر تحت عنوان عمومصطفی در آمریکا، امکان مطالعه، گوش دادن و خریدن کتاب‌هایش را برای کودکان ایرانی خارج از کشور مهیا ساخته است.[۲]

شخصیت و اندیشه

مصطفی رحماندوست چهرهٔ نام‌آشنای ادبیات کودک و نوجوان و پدر شعر کودک ایران است. رحماندوست یکی از بنیان گذاران قصه‌نویسی کودک در ایران است و در این زمینه تلاش‌های زیادی برای رشد ادبیات کودک و نوجوان داشته است. او نویسنده‌ای است که بیش از سه نسل از کودکان و نوجوانان این سرزمین با شعرهایش زندگی کرده‌اند و آن‌ها را بارها زیر لب زمزمه کرده‌اند و در کلاس‌های درس از آن صحبت به میان آورده‌اند.
رحماندوست از آن جهت یکی از بزرگان ادبیات کودک و نوجوان محسوب می‌شود که ضمن سرودن اشعار یا پرداختن به قصه‌های کودک و نوجوان، اهداف دیگری را نیز دنبال می‌کند که هر کدام گامی بزرگ در جهت توسعهٔ فرهنگی ایران است.او در اشعارش تنها به بعد کودکانه بودن اشعار یا خیال‌انگیز بودن آن برای مخاطبین خود یعنی کودکان و نوجوانان نمی‌اندیشد. بلکه در هر زمان و بسته به شرایط و مقتضیات روز، در دل اشعارش، به فرهنگ‌سازی نیز توجه می‌کند و آن را به مستقیم‌ترین شکل ممکن و در قالب‌های ادبی به کودکان ارائه می‌کند. او دربارهٔ فضیلت‌های کتابخوانی، طبیعت، مهربانی، مراقبت از پدر و مادر و … شعرهای بسیاری گفته است و هر کدام از شعرهایش به گونه‌ای جریان ساز در زمینهٔ ادبیات کودک و نوجوان بوده است. رحماندوست، سال‌ها تلاش کرد تا کودکان، بهترین بستر رشد مطالعاتی را در اختیار داشته باشند و ازاین‌رو سعی کرد در تمامی اوقاتی که مسئولیتی بر دوش داشت، بهترین برنامه‌ها، کتاب‌ها و منابع آموزشی و پژوهشی را برای کودکان و نوجوانان فراهم کند. او علاوه بر نویسندگی، مسئولیت‌های فرهنگی بسیاری داشته است و در هر کدام از مسئولیت‌هایش نیز کارنامهٔ درخشانی داشته است؛ اما بزرگترین خدمتی که او به کودکان و نوجوانان کرده، نگارش دانشنامه‌هایی برای کودکان و نوجوانان و همچنین نگارش و سردبیری مجلات رشد بوده است که به طور مرتب به دست نوجوانان و کودکان می‌رسیده است و به لحاظ محتوا یکی از برجسته‌ترین مجلات کودکان و نوجوانان در ایران بوده است.[۱]

زمینهٔ فعالیت

مشاغل و سمت‌ها

مصطفی رحماندوست تابه‌حال مسئوليت‌های مختلفی برعهده داشه است که برخی از آن‌ها از این قرار است.

  • مدیریت برنامه‌ٔ کودک سیما
  • سردبیرى مجلاتى‌ چون پویه، رشد دانش‌آموز، سروش کودکان، شهرزاد قصه‌گو؛
  • راﻩ‌اﻧﺪازﯼ سایت دوستانه، ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺳﺎﯾﺖ اﯾﻨﺘﺮﻧﺘﯽ وﯾﮋه‌ٔ ﮐﻮدﮐﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن؛
  • عضو هیئت مؤسس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان؛
  • دبیرى چندین جشنواره و همایش و سمینار از جمله ﺟﺸﻨﻮارﻩ‌ٔ ﺑﻴﻦ‌اﻟﻤﻠﻠﯽ تئاﺗﺮ ﮐﻮدﮐﺎن؛
  • داورى در جشنواره‌هاى‌ گوناگون کتاب و مطبوعات و فیلم؛
  • تدریس در دانشگاه و کلاس‌هاى آزاد؛
  • راه‌اندازى‌ بخش دیجیتال کتاب‌خانه‌ٔ کودکان کتاب‌خانه‌ى ملى. [۴]

یادمان و بزرگداشت‌ها

از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)

نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش

تفسیر خود از آثارش

موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران

همراهی‌های سیاسی

مخالفت‌های سیاسی

نامه‌های سرگشاده

نام‌های دسته‌جمعی

بیانیه‌ها

جملهٔ موردعلاقه در کتاب‌هایش

جمله‌ای از ایشان

نحوهٔ پوشش

تکیه‌کلام‌ها

خلقیات

منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)

گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)

برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

بنیان‌گذاری

تأثیرپذیری‌ها

استادان و شاگردان

علت شهرت

فیلم ساخته شده براساس

حضور در فیلم‌های مستند دربارهٔ خود

اتفاقات بعد از انتشار آثار

نام جاهایی که به اسم این فرد است

کاریکاتورهایی که درباره‌اش کشیده‌اند

مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند

ده تا بیست مطلب نقل‌شده از نمونه‌های فوق از مجلات آن دوره

برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد

آثار و منبع‌شناسی

سبک و لحن و ویژگی آثار

کارنامه و فهرست آثار

  1. ۲ پر ۲ پر ۴ پر
  2. آسمان هم خندید
  3. ترانه‌های نوازش
  4. بازی شیرین است
  5. درسی برای گنجشک
  6. توپ در تاریکی
  7. بچه‌ها را دوست دارم
  8. مرغ قشنگ تپلی
  9. پرنده گفت: به!به!
  10. صدای ساز می‌آید
  11. خروس غصه خورد
  12. زیبا تر از بهار
  13. فرهنگ آسان: دانشنامه ویژه کودکان و نوجوانان
  14. فرهنگ ضرب‌المثل‌ها: مجموعه‌ای ارزشمند از ضرب‌المثل‌های ایرانی
  15. ترانه‌های نوازش: شامل مجموعه‌ای از لالایی‌ها که از آن میان «لالایی عاشورا» بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
  16. مجموعه شعرهای «قصه پنج انگشت» و «بازی با انگشت‌ها» که ریشه در ادبیات فولکلورایران دارد و تعدادی از اشعار این مجموعه به زبان سوئدی نیز ترجمه شده‌است.
  17. صدای جیک جیک آمد[۱]
  18. خاله خودپسند (مجموعه شعر)، یاسر ۱۳۵۶
  19. ماهى‌ها با هم (قصه‌ى‌ منظوم)، شباهنگ ۱۳۵۸
  20. اسم من على‌اصغر است (قصه)، کانون پرورش فکرى‌ کودکان و نوجوانان ۱۳۶۰
  21. بازگشت (قصه)، کانون پرورش فکرى‌ کودکان و نوجوانان ۱۳۶۰
  22. درسى براى‌ گنجشک (قصه‌ى‌ منظوم)، کانون پرورش فکرى‌ کودکان و نوجوانان ۱۳۶۱
  23. نگهبان چشمه (قصه‌، ترجمه)، کانون پرورش فکرى‌ کودکان و نوجوانان ۱۳۶۱
  24. چشمه‌ى نور (مجموعه شعر)، کانون پرورش فکرى‌ کودکان و نوجوانان ۱۳۶۳
  25. ریشه‌ها در خاک، شاخه‌ها در باد (قصه)، نى ۱۳۶۶
  26. باغ مهربانى‌ها (مجموعه شعر)، مدرسه ۱۳۶۷
  27. قصه‌گویى‌ و راه و رسم آن (آموزشى)، رشد ۱۳۶۷
  28. پشت این پنجره‌ها (مجموعه شعر)، مدرسه ۱۳۶۸
  29. صد دانه یاقوت (مجموعه شعر)، محراب قلم ۱۳۶۸
  30. دوستى شیرین است (مجموعه شعر)، مدرسه ۱۳۷۲
  31. موش و گربه (قصه، بازنویسى)، پیدایش ۱۳۷۵
  32. خره شیر شکار مى‌کرد (قصه)، افق ۱۳۷۷
  33. بابا آمد، نان آورد (مجموعه شعر)، کانون پرورش فکرى‌ کودکان و نوجوانان ۱۳۷۸
  34. عمو نوروز، خاله روزگار (قصه)، شباویز ۱۳۷۹
  35. پاییزى‌ها (مجموعه شعر)، شباویز ۱۳۸۰
  36. شازده کوچولو (قصه، ترجمه)، قدیانى ۱۳۸۱
  37. دویدم و دویدم (قصه‌ی منظوم)، پنجره ۱۳۸۲
  38. مثل‌ها و قصه‌هایشان (۱۲ جلد، قصه)، محراب قلم ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷
  39. پنج انگشت بودند که… (مجموعه شعر)، پیدایش ۱۳۸۵
  40. راز آن درخت (قصه)، کانون پرورش فکرى‌ کودکان و نوجوانان ۱۳۸۶
  41. خانواده‌ى پاگنده‌ها (۹ جلد، قصه‌،‌ ترجمه)، پنجره

جوایز و افتخارات

ترجمه كتاب "نگهبان چشمه " مصطفی رحماندوست به‌عنوان كتاب سال در دوره اول انتخاب شده است.[۳]

منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)

بررسی چند اثر

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

یکی از شعرهای مشهور مصطفی رحماندوست شعر انار است

انار

صد دانه یاقوت دسته به دسته
با نظم و ترتیب یک جا نشسته
هر دانه ای هست خوش رنگ و رخشان
قلب سفیدی در سینه آن
یاقوتها را پیچیده با هم
در پوششی نرم پروردگارم
هم ترش و شیرین هم آب دار است
سرخ است و زیبا نامش انار است[۱]

پانویس

منابع

پیوند به بیرون