قطارباز
قطارباز | |
---|---|
نویسنده | احسان نوروزی |
ناشر | چشمه |
نوع رسانه | کتاب |
کتاب قطارباز نوشته احسان نوروزی است. این کتاب ماجرای یک سفر ریلی است که اواسط شهریور ۱۳۹۵ از ایستگاه راهآهن تهران شروع شد، این سفر نوعی سفر از جنس سفرِ جستوجوگرانه است که نویسنده به دنبال جوابهایش؛ این سفر هم به نوعی از همان نقطهٔ ایستگاه راهآهن تهران شروع شده است. این کتاب ناداستان است و روایت سفری شخصی است که در آن نویسنده دنیای تازهای را تجربه میکند.[۱]
قطارباز؛ ماجرای یک خط، کتابی به نویسندگی احسان نوروزی است که در سال ۱۳۹۷ توسط نشر چشمه به زبان فارسی منشتر شد. این کتاب در زمینه مستندنگاری است. به عنوان اثر برگزیده برگزیدگان سی و هفتمین دوره معرفی شدهاست. همچنین به عنوان اثر شایسته تقدیر بخش مستندنگاری دوازدهمین دوره از جایزه ادبی جلال آلاحمد معرفی شد. پنجمین چاپ این اثر سال ۱۴۰۰ منتشر شده است.
این کتاب ماجرای یک خط اثری در ژانر ناداستان دربارهٔ تاریخ راهآهن در ایران است. احسان نوروزی نیمه دهه نود خورشیدی سفری از ایستگاه راهآهن تهران را آغاز میکند. با به دست دادن سفرنامهای در شبکهٔ راهآهن ایران به مرور و بررسی تاریخ راهآهن در ایران میپردازد.
بخشهای مختلف کتاب عبارتند از «سرآغاز»، «قطارباز»، «یک رؤیا»، «جنگ اول قطار اول»، «زاهدان- هندوستان»، «خرسواری قطارسواری»، «سوت»، «غبار مرگ»، «سیاهنمایی»، «تونل مارکو»، «زایش یک خط»، «اسیران»، «رؤیای آشفته»، «بازگشت به شروع»، «ایستگاه آخر»، «سپاسها»، «منابع اصلی».[۹] نویسنده در ابتدای کتاب، تاریخچه کوتاهی از چگونگی ساخت و ساز قطارها و شبکه ریلی در جهان گفته و سپس با بیان خاطرات کودکی و علاقهمندیهایش، سفر خود را با قطار در ایران آغاز میکند.[۲]
برشی از متن کتاب
روزی که قرار بود منِ هشتساله را ببرند به پارک ارم، عزا و ماتم گرفتم. توصیفاتی که از همکلاسیهایم شنیده بودم خوفناک بود. چرخوفلک عظیم، ماشینهایی که بههم میکوبند، دستگاههایی که در هوا سروتهت میکنند یا بهسرعت در آسمان تکانت میدهند؛ آنقدر که فریاد بکشی و احتمالاً استفراغ کنی. وقتی رسیدیم آنجا، همهچیز مطابق انتظارم بود، با همان سرسام و جنون موعود. ترس از بدنامی و رودربایستی با والدین باعث شد به تمام آن دستگاههای لعنتی اجازه بدهم مرا اینبر و آنبر کنند، ولی بالاخره چیزی هم پیدا شد که برای اولینبار بالذت در صف انتظارش ایستادم. از همهٔ صفها طولانیتر بود و تا آنجا که به والدینم مربوط میشد به حد کافی سوار همهجور وسیلهای شده بودم و بهتر بود برمیگشتیم خانه، ولی پافشاری کردم و حاضر شدم انبوهی ضمانت بسپرم که پسر خوبی باشم و معدلم بیست باشد و با برادر کوچکم خوب تا کنم و در زفتورفت خانه کمکحال مادرم باشم؛ و حاضر بودم بیشتر از اینها کنم برای اینکه سوار آن قطار کوچکی شوم که قرار بود از داخل تونل وحشت رد شود. اگر از وجودش خبر داشتم، تمام روز بارها و بارها میایستادم در صفش و اینهمه وقت و پول را پای آن دستگاههای هیولایی دیگر هدر نمیدادم. تمام مدتی که سوار بر آن قطار باریک از داخل تونل رد شدیم، من به جای چیزهای مضحکی که قرار بود ترسناک باشند، به خود قطار نگاه میکردم و از سواری لذت میبردم.[۱]
نقد و بررسی
کتاب قطارباز؛ ماجرای یک خط مورد توجه و نقد و بررسی برخی از رسانهها قرار گرفتهاست.
خبرگزاری مهر در معرفی اثر نوشتهاست؛
نویسنده کتاب میگوید در خیلی از زبانها و فرهنگها برای آدمی همچو من اسم مشخصی دارند. انگلیسیها صدایشان میزنند قطاریاب. آمریکاییها میگویند "train buff"، فرانسویها از پسوند پاتوس به معنی بیماری استفاده میکنند و این جماعت را مریض آهن مینامند. در زبان اردو بهشان میگویند "ریلکی شیدایی" یا همان شیدای ریل. اما وقتی اینجا از قصدم برای این سفر باخبر شدند، مودبترینشان "خلمشنگ" خطابم کرد. به تعبیر احسان نوروزی، برای خود اهالی راهآهن از همه مردم سختتر بوده که باور کنند کسی پیدا شده که این موضوع برایش جالب باشد.[۲]
نقد منتشر شده در روزنامه شرق:
مسیری که نویسنده شرحش را میدهد، و در هر نقطهاش تاریخِ ریلیاش را بهیاری متون مینویسد، کمابیش به این ترتیب است: از ایستگاه متروی تجریش تا راهآهن تهران با قطار زیرزمینی، از تهران به تبریز، نقطهٔ شروع اول راهآهن واقعی در ایران که به جلفا میرسید. سپس در جنوب، از زاهدان تا میرجاوه در جنوب شرق. دوباره بازگشت به شمال، از بندرترکمن تا ساری. ازنو در جنوب، از بندر امامخمینی تا اهواز. این چهار مسیر تطابقی روایی با تاریخ معاصر ایران هم دارند، از آغاز دولت مدرن در ایران تا جنگ ایران و عراق و نقش راهآهن جنوب غربی در آن. بعد مسیر اراک تا تهران و پل سفید در شمال، سپس از تهران تا زنجان، و سرآخر سیاحتی در ساختمان ایستگاه راهآهن تهران. این ایستگاه آخر ختم میشود به یادداشتهایی دربارهٔ سیاست معاصر راهآهن در ایران و شکافی که موج خصوصیسازی از اوایل دههٔ ۱۳۸۰ در کار در راهآهن انداخت.[۲]
در نقد منتشر شده در بیبیسی فارسی
نویسنده در این کتاب - از نمونههای مثالزدنی Non-fiction به زبان فارسی - هم قصه عشق همیشگی خود به قطار را بازمیگوید، هم بهطور کاملاً مستند تاریخ ورود قطار به ایران و روند تاریخی ساخت راهآهن در ایران دورههای گوناگون را روایت میکند و بر زوایههای تاریک و اغلب جذاب آن نور میاندازد و هم در لایه زیرین کتاب، تابلویی موجز از نحوه مواجهه بیمارگونه ایرانیان، از صدر تا ذیل، با مدرنیسم و مدرنسازی ترسیم میکند. نقطهقوت کتاب «قطارباز» نه فقط جنبه پژوهشی آن که حضور مستقیم و جذاب راوی اولشخص در قامت یک مسافر سفرنامهنویس است که حدود یکپنجم کتاب را شامل میشود.خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد