احمد عزیزی
احمد عزیزی | |
---|---|
زمینهٔ کاری | شعر - نثر ادبی |
زادروز | ۴دی۱۳۳۷ سرپل ذهاب استان کرمانشاه |
مرگ | ۱۶اسفند۱۳۹۵ بیمارستان امام رضا، کرمانشاه |
ملیت | ایرانی |
علت مرگ | بیماری قلبی و کلیوی |
بنیانگذار | مثنوی و شطحیات جدید |
پیشه | شاعر و نویسنده |
کتابها | «کفشهای مکاشفه»، «شرجی آواز»، «خوابنامه و باغ تناسخ»، «ترجمه زخم»، «باران پروانه»، «رودخانه رؤیا» ، «ناودان الماس»، «ترانههای ایلیایی»، «غزالستان»، «قوس غزل» و «طغیان ترانه» |
دلیل سرشناسی | ارائه دهنده سبکی متمایز و نو در شعر (مثنوی) و نثر (شطحگونه) |
اثرپذیرفته از | مولوی، سهراب سپهری |
احمد عزیزی شاعر معاصر کرمانشاهی و ارائهکننده سبک جدیدی از مثنوی است که در زمینه شعر آیینی و انقلاب با درونمایهای عرفانی فعال بود. وی ۹ سال پایان عمر را با بیماری در حالت اغما به سر برد.[۱]
احمد عزیزی ۴دی۱۳۳۷ در سرپل ذهاب استان کرمانشاه به دنیا آمد. وی در کودکی با عشایر سیاه چادرنشین حشر و نشر فراوان داشت و قبل از رفتن به دبستان، خواندن و نوشتن را بدون داشتن معلم و تنها از روی کنجکاوی و تأمل و دقت از نوشتههای روی تابلوها و اسامی خیابانها و… به خوبی فرا گرفت.
سرودن شعر را از سالهای جوانی با مجله جوانان آغاز کرد. از وی آثار شعر و نثر ادبی متعددی به جا مانده است. تمایل سبک وی به معنویت و عرفان اسلامی با فرم جدیدی از مثنوی - ملهم از مثنوی مولوی - در شعر معاصر قابل توجه است. این سبک تأثیر زیادی در شعر معاصر گذاشته است. اشعار عزیزی با عرفان اسلامی آمیختگی دارد و تمجید از اهل بیت (س) در بیشتر آثارش دیده میشود. او مثنویهایش را غالباً با وصف طبیعت آغاز میکرد و با تمهیدات گوناگون و با توسل به مناسبات و ترکیبات نو و تجنیسات سنتی، رفته رفته به موضوع اصلی گریز میزد. عزیزی در ساختن ترکیبات نو به شیوه شعرای سبک هندی نیز مهارتی خاص دارد. برای نمونه میتوان به این ترکیبها اشاره کرد: جبرئیل آباد الهام، اب بازیهای فطرت، تابستان عزلت، تب خیس تکلم، درختان پا به ماه و کولیان شبنم فروش. او قبل از پیروزی انقلاب به دعوت شمس آل احمد به تهران رفت و دیداری نیز با مرتضی مطهری داشت. وی با آغاز جنگ به همراه خانواده به تهران نقل مکان نمود و برای مدتی ساکن شهرستان نور شد سپس در تهران اقامت گزید و به همکاری با روزنامه جمهوری اسلامی پرداخت.
«کفشهای مکاشفه»، «شرجی آواز»، «خوابنامه و باغ تناسخ»، «ترجمه زخم»، «باران پروانه»، «رودخانه رؤیا» ، «ناودان الماس»، «ترانههای ایلیایی»، «غزالستان»، «قوس غزل» و «طغیان ترانه» از جمله آثار وی به شمار میرود.
احمد عزیزی از ۱۵اسفند۱۳۸۶ به علت کاهش سطح هوشیاری ناشی از تشنج، بیماری قلبی و کلیوی در بخش آیسییو بیمارستان بستری بود حال عمومی او پس از سه سال به حدی رسید که وی نسبت به شادیها و غمها با اشکها و لبخند پاسخ میداد و میتوانست سخنان اطرافیان را بشنود و عکسالعمل نشان دهد. طبق نظر پزشکی در آبان ۱۳۹۱ اعلام شد حال عمومی وی تغییر خاصی نداشت، اما هوشیاری او نسبت به قبل بهتر است ولی توانِ صحبت نداشت. وی همچنین میتوانست از راه دهان تغذیه کند. در ۱۳ اسفند ۹۵ دچار نارسایی و انسداد روده شد دو روز بعد تحت یک عمل جراحی ضروری و ناگهانی قرار گرفت که بهعلت ریسک بالا یک روز بعد عمل و پس از ۹ سال که با سطح هوشیاری پایین در بیمارستان بستری بود، در ۱۶اسفند۱۳۹۵ از دنیا رفت. مقام معظم رهبری ۲۸مهر۱۳۹۰، در سفر به کرمانشاه، از وی در بیمارستان عیادت کرد و همچنین ۱۷اسفند۱۳۹۵ در پیامی درگذشت احمد عزیزی را تسلیت گفت.[۱][۲]
آیینهای از احمد عزیزی
تحویل خانهٔ پدری
ماجرای پسگرفتن خانهٔ احمد عزیزی از زبان فرزندش، ابوالفضل عزیزی: پدرم وقتی به تهران آمد و در روزنامه کیهان کار میکرد، خانهای نداشت و آواره بود. با عنایت رهبر معظم انقلاب، خانهای در اختیار پدرم قرار گرفت تا سکونت کند. بعد از آنکه آقای سعید بیابانکی در صفحه شخصیشان مطلبی در اینباره منتشر کردند، بخشی از بازخوردها به انتقاد از در اختیار قرار دادن خانهای در فرمانیه به پدرم بود. متأسفانه این انتقادات در حالی مطرح میشود که این موضوع نادیده گرفته شده که آن زمان، یعنی ۳۷سال پیش، اینجا یک ده بود و شرایط زندگی در اینجا همانند الان نبود. خانهای که الان میخواهند پس بگیرند هم اوضاع خوبی ندارد و ما درآمد کافی برای تعمیر آن نداریم. در همه کشورها سعی میکنند تا آثار معنوی شاعران و هنرمندان حفظ شود. پدرم سالها در حوزه ادبی فعالیت کرد و توانست نام خود را به عنوان یکی از تأثیرگذاران در جریان شعر انقلاب ثبت کند. او با انتشار آثارش توانست در حوزه شعر معاصر جریانساز باشد، سؤال من این است که آیا نباید میراث معنوی او را حفظ کرد و پاس داشت؟ این در حالی است که خانه بسیاری از شاعران پیش از انقلاب به عنوان میراث معنوی آنها وجود دارد و آثارشان بازچاپ میشود.
پدرم آدم شاعر مسلکی بود و اصلاً اهل زندگی مادی نبود. زندگی یک آدم شاعر با زندگی سایر آدمها فرق دارد. بعد از فوت او وعدههایی داده شد، اما هیچ کدام عملی نشد. نه آثارش به چاپ میرسد و نه طبق وعدهای که داده بودند، آرامگاهی برای او ساخته شد، حالا هم میخواهند خانهاش را پس بگیرند.
به گفته او؛ احمد عزیزی همواره خود را شاعر انقلاب میدانست. رهبر معظم انقلاب نیز بارها نسبت به پدرم عطوفت و مهربانی نشان دادند، ایشان اولین نفری بودند که بعد از بیماری پدرم در پیامهای مختلف نسبت به بیماری او اظهار ناراحتی کردند و حتی به عیادت او آمدند.[۳]
زندگی و یادگار
بزرگداشت
پنجاه و سومین «عصرانه ادبی فارس» ویژه پاسداشت مقام ادبی احمد عزیزی ۲۲دی۱۳۹۴ در خبرگزاری فارس برگزار خواهد شد.[۴]
ویژهبرنامه «ملکوت تکلم» گرامیداشت شاعر فقید احمد عزیزی، روز پنجشنبه ۱۹ بهمن ماه ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۳۰ به همت مدیریت آفرینشهای ادبی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با حضور شاعران مطرح در خانه شعر برگزار شد.[۵]
احمد عزیزی از نگاه دیگران
روایت محسن صفاییفرد از احمد عزیزی
انقلاب اسلامی قالبهای ادبی چندی را ابداع و خلق نمود یا با تصرف معنوی در آنها روح تازهای دمید که از آن جمله باید به احیای خلاقانه و مبتکرانۀ شطح توسط احمد عزیزی توجه نمود. شطح احمد عزیزی را نمیتوان احیای دوبارۀ سنت شطحگویی صوفیه و عرفایی چون بایزید بسطامی و منصور حلاج و روزبهان بُقلی و دیگران به حساب آورد؛ شطحیات احمد، خلق قالبی کاملاً بدیع و جدید است که تنها شاید در نام و برخی کلیات بسیار دور دیگر با همنامان تاریخی خود شبیه باشد.
اگر جنون را از جهت توان تخریب و ویرانگریِ عقل، معادل نوعی انقلاب فرض کنیم و زبان ویژهای برای آن قائل شویم، آنگاه میتوان به تعریف شطح چنانکه گفتهاند مراجعه نمود و آن را زبان ویژهای در میانۀ هوشیاری و جنون دید. شطح از این جهت نیمی جدی و نیمی شوخی است. از یک طرف به واقعیت میرسد و از طرف دیگر به شعر و خیال. میزان استفادهای که عزیزی از شطح صوفیه نموده است، در همین حد است، شاید کمی بیشتر یا کمتر؛ اما مهم این است که ببینیم چرا شاعر انقلابی ما بیان سخن خود را در قالب شطح، گویاتر و رساتر دیده است. شطح، فرصتی برای مبارزه زبانی است و میتواند جنون انقلاب را در نفی زبانهای موجود بهخوبی بروز دهد. مروری بر شطحنوشتههای عزیزی نشان میدهد او به درستی از شمشیر شطح در مصاف زبانی انقلاب استفاده نموده است. شطحیات عزیزی از این منظر، یا مصاف با معانی معارض و معاند منتشَر در زبان است و یا صحنه ترسیم و توسعۀ زبان ویژۀ انقلاب در ادبیات آن. کار عزیزی در واقع این بوده است که از طریق خلق و بسط شطحیاتش در تثبیت و تحکیم موقعیت زبانی و ادبی انقلاب اسلامی، نقش منحصربهفردی داشته و توانسته است از پسِ جنگیدن با بسیاری مفاهیم باطل فراگیر و گسترده در جدال فرهنگی ما به خوبی برآید.[۶]
بریدهای از متن یک لیوان شطح داغ
- «های! های! به حرای تنهاییتان سوگند و فرشتگان چادرنشین خلوصتان که در چراگاه بعثت ساکنند... و طنین اهتزاز مشتهاتان که موسیقی اصیل ملت ماست و نماز جماعت امتی شش هزار ساله است... بپاخیزید نوادگان سلمان که هلهلۀ قبایل وحشی استکبار، خواب عاشقانۀ کودکانمان را برآشفته است. برخیزید خویشاوندان ابوذر که کاخنشینان چپاول، چشم به نقدینه معنوی کوخهایمان دوختهاند!» (یک لیوان شطح داغ، انتشارات نیستان، ص 42.)[۶]
- «ای کاش روزی جهانیان میتوانستند مسابقه بوکس استدلالی ملاصدرا و کارل پوپر را ببینند، آنوقت روشنفکرانِ درِپیتی بهخوبی میدیدند که امثالِ پوپر، حتی اگر دوپینگ فلسفی هم کرده باشند، با یک حرکت جوهری بیرون از رینگ تفکر، روی دست هلموت اشمیت پرپر خواهند زد. در طول مسابقات جهانی استدلال، تنها هایدگر – آن هم با امتیاز و پس از حق و باطل کُشیهای بسیاری و داوریهای زیرسبیلانه – با ملاصدرا مساوی شد...». (همان، ص 253.)[۶]
محمدمهدی سیار
احمد عزیزی، مرزبان زبان فارسی
آثار او سالها و قرنها میتواند جایگاه خود را داشته باشد. کلمات و زبان احمد عزیزی را میتوان همانند یک درخت پاک که هر دم ثمره میدهد، دانست؛ تر و تازه و پرثمر. شاعر در هر زبانی، هم مرزبان زبان است و هم گسترشدهنده مرزهای زبانی، گاه شاعر از مرزهای زبان در برابر خلل و کاستی پاسداری میکند. اما گاه برخی از شاعران تنها مرزبان زبان نیستند، بلکه کشورگشای زبان نیز هستند؛ یعنی سرزمین یک زبان را گسترش و وسعت میدهند. البته این کشورگشایی مانند کشورگشاییهای سیاسی و جغرافیایی مذموم نیست، بلکه حق را به حقدار میرساند و یک حق تازه ایجاد میکند. هرچه در سرزمین فرهنگ پیشروی کنیم، ظرفیتهای تازهای به سرزمین زبان افزوده خواهد شد. سرزمین زبان فارسی مرزبانهایی مانند فردوسی بزرگ داشته است. اما لشکرکشیهای امثال احمد عزیزی که این قلمرو را وسعت دادند و نشان دادند که زبان فارسی چقدر ظرفیتهای ناشناخته دارد، ارزشمند است. احمد عزیزی ظرفیتهای کشفناشده زبان فارسی را به همنسلان و نسلهای بعد از خود نشان دهد؛ به همین دلیل او را شاعر صاحب سبک میدانیم.[۷]
صاحب سبک
اگر بپذیریم که در دوران چند سبکی به سر میبریم نه تک سبکی، و بپذیریم که در قرن حاضر و به ویژه بعد از انقلاب آنقدر تنوع و آزادی در پرورش سویههای زبانی در شعر معاصر ایجاد شده که میتوان چندین سبک در نظر گرفت، باید گفت که احمد عزیزی یکی از شاعران صاحب سبک در دوره معاصر است. احمد عزیزی و شعرش ستون یک سبک ادبی است. او پیروانی دارد و در شعرهای این شاعران ردپای سبک عزیزی دیده میشود. معنی ابتدایی سبک این است که متفاوت از دیگران باشد و خروج از نرم در شعر رخ دهد. عزیزی در شعرش همه این موارد را لحاظ کرده است. او آغوش باز شعر فارسی به واژگان تازه است؛ به همین دلیل شعر او از شعر دیگر شاعران متمایز است. عزیزی در ترکیبسازی، تکرار، صفت و موصوفها، مضاف و مضافالیهها و ... تصرف انجام داده است، این تصرف از سر میل به تمایز نبوده است، بلکه تصرفی بوده است که در اکثر موارد خوش نشسته است. او پیشنهادهای تازهای به شعر و زبان فارسی داده است. یکی از معیارهای صاحب سبک بودن این است که شعرش پیروانی داشته باشد، این اتفاق هم در شعر او افتاده است.[۷]
پیشقراول و نوجو
عزیزی پیشقراول و نوجو بود و هرگز متوقف نشد، او سال به سال و کتاب به کتاب تجربههای تازه رو میکند. او از آن دست از شاعران است که هر چند قرن شاعری اینچنینی رخ میکند که قدرت ریسک و خلاقیت داشته باشد و از خلاقیت نترسد. اگر بر راه آماده قدم بگذاریم، معلوم است به یک مقصد میرسیم. اما اگر بخواهیم راههای تازهای در شعر باز کنیم و از نوآوری نترسیم و جاده را برای دیگران آماده کنیم، کار بزرگی انجام دادهایم. این دقیقاً همان کاری است که عزیزی آن را انجام داده است. او نکتههای تازهای به زبان فارسی اضافه کرده است. زبان فارسی را همیشه متهم میکنند که در ترکیبسازی و نوآوری در اسامی مشتق ضعیف است، اما عزیزی آنقدر ظرفیت مشتقسازی در زبان فارسی کشف کرده است که آدم شگفتزده میشود؛ مانند استفاده از «ستان» در خلق کلمات تازهای چون سکوتستان.[۷]
آثار و کتابشناسی
- «از ولایت باران». تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، ۱۳۷۹.
- «کفشهای مکاشفه». تهران: شقایق، ۱۳۶۷
- «شرجی آواز». تهران: برگ، ۱۳۶۸.
- «خوابنامه و باغ تناسخ». تهران: برگ، ۱۳۷۵.
- «خوابنامه». تهران: مرکز فرهنگی - هنری اقبال لاهوری، ۱۳۶۷.
- «ترجمه زخم». تهران: روزنه، ۱۳۷۰.
- «باران پروانه». تهران: برگ، ۱۳۷۱.
- «رودخانه رویا». تهران: برگ، ۱۳۷۱.
- «گزیده ادبیات معاصر، مجموعه شعر». تهران: کتاب نیستان، ۱۳۷۸.
- «گزیده ادبیات معاصر: نثر ادبی»، تهران: کتاب نیستان، ۱۳۷۸.
- «گلهای زهرائی». تهران: نشر مسعی، [۱۳۷۵؟].
- «گیسوان شب». تهران: زبانسرا، ۱۳۸۷.
- «لالههای زهرائی». تهران: معارف، ۱۳۷۳.
- «ناودان الماس». تهران: کتاب نیستان، ۱۳۸۷.
- «ترانههای ایلیایی». تهران: انتشارات کیهان، ۱۳۷۲.
- «غزالستان»، استقبال از غزلیات لسان الغیب حافظ شیرازی. تهران: کتاب نیستان، ۱۳۸۶
- «قاف غزل، قوس غزل». تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی: بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، ۱۳۹۴.
- «ملکوت تکلم». تهران: روزنه، ۱۳۷۲.
- «نافله ناز». تهران : کتاب نیستان ، ۱۳۸۴.
- «قوس غزل». تهران: کتاب نیستان، ۱۳۸۷.
- «عطر گل یاس». ناطور، ۱۳۷۲.
- «طغیان ترانه». تهران : کتاب نیستان، ۱۳۸۷.
- «شبنمهای شبانه»، تهران: نشر حیان: موسسه فرهنگی انتشاراتی اباصالح، ۱۳۸۲.
- «سیل گل سرخ»، (شطحیات). تهران: آوای نور، ۱۳۷۲.
- «زائران زاری». تهران: آوای نور، ۱۳۷۲.
- «روستای فطرت»، مجموعه شعر. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، انتشارات برگ، ۱۳۶۸.
- «رویای رویت». تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، ۱۳۸۰.
- «بسیج کلمات عاشقان». تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، ۱۳۷۳.
- «چند گلدان، ابدیت» گزیده مثنویهای احمد عزیزی. تهران: موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب، ۱۳۹۶.
- «خواب میخک»، گزیده اشعار احمد عزیزی. تهران: موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، نشر تکا، ۱۳۸۷.
- «شطح فلسفی». تهران: روزنه، ۱۳۷۵.
- «شطحی برای زندگی». تهران: موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران ،نشر تکا، ۱۳۸۸.
- «شون میلکان»، مجموعه اشعار کردی. کرمانشاه: دیباچه،۱۳۹۶.
- «خورشید از پشت خیزران». تهران: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، انتشارات سروش، ۱۳۸۱.[۲]
منبعشناسی
کتاب «شاعر هشت هزار ساله؛ سیری در افکار و اشعار احمد عزیزی»
کتاب «شاعر هشت هزار ساله» سیری در افکار و اشعار احمد عزیزی به قلم مرضیه دانیالی با طراحی جلد آمنه موسیپسندی با شمارگان ۵۰۰ نسخه در ۱۴۴صفحه با قیمت ۱۵هزار تومان توسط انتشارات کانون اندیشه جوان و با همکاری بهنشر (انتشارات آستان قدس رضوی) در سال ۱۳۹۸ منتشر شده است.
این کتاب توسط مرکز پژوهشهای جوان کانون اندیشه جوان در قالب کتاب دانشجو منتشر شده است؛ طبق دستهبندی معرفی شده در ابتدای این کتاب، این مرکز در چهار سطح جوان، دانشجو، اندیشه و طلبه به تولید آثاری در قالبها و آرایههای گوناگون مشغول است.
این کتاب در چهار فصل «کلیات»، «نگاهی به شطحیات احمد عزیزی»، «بررسی تحلیلی اشعار دینی احمد عزیزی» و «بررسی انعکاس حوادث مهم اجتماعی در اشعار احمد عزیزی» و مجموعا ۱۸ گفتار به همراه مقدمه، جمعبندی، ضمائم و کتابنامه به بررسی اشعار و افکار احمد عزیزی داشته است.
نگاهی به زندگی احمد عزیزی، عزیزی از زبان عزیزی، تاثیرپذیریها و تاثیرگذاریهای احمد عزیزی، اقدامات شاخص احمد عزیزی از موضوعات کلی است که در فصل اول این کتاب به آن پرداخته شده است.
حسآمیزی، جانبخشی، آشناییزدایی، اِطناب و تکرار، سجع و بازی با الفاظ نیز از جمله نکاتی است که در قالب شطحیات این شاعر معاصر در فصل دوم کتاب «شاعر هشت هزار ساله» بررسی شده است.
اشعار مرحوم احمد عزیزی نیز در مورد حضرت رسول اکرم (ص)، امام علی (ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسین (ع) و اشعار عاشورایی، حضرت ابوالفضل (ع)، امام رضا (ع) و امام زمان (عج) در فصل سوم این کتاب تحلیل شده است.[۱]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «احمد-عزیزی-شاعر-هشت-هزار-ساله».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «بیوگرافی زندهیاد احمد عزیزی».
- ↑ «ماجرای-پس-گرفتن-خانه-احمد-عزیزی-آیا-نباید-میراث-معنوی-یک-شاعر-جریان-ساز-حفظ-شود».
- ↑ [>https://rahnava.ir «تجلیل-از-مقام-ادبی-احمد-عزیزی»].
- ↑ «یادی از احمد عزیزی در «ملکوت تکلم»».
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ «روایت-محسن-صفایی-فرد-از-احمد-عزیزی».
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ «احمد-عزیزی-آغوش-باز-شعر-فارسی-به-واژگان-تازه-بود-ویژگی-های-سبکی-شاعر-کفش-های-مکاشفه».