ملکان عذاب
ملکان عذاب | |
---|---|
نویسنده | ابوتراب خسروی |
ناشر | ناکجا(الکترونیکی) ناشر فارسی: ثالث |
محل نشر | پاریس مکان ناشر فارسی: تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۹۲ تاریخ نشر فارسی: ۱۳۹۲ |
شابک | ۹۷۸-۹۶۴-۳۸۰-۷۲۶-۹ |
تعداد صفحات | ۳۵۶ |
موضوع | عشق و خیانت |
سبک | فراواقعگرا |
ملکان عذاب آخرین رمان از ابوتراب خسروى که برندۀ جایزۀ جلال شد، توصیفی است از سه نسلِ یک خانواده که هرکدام راوى سرنوشت خود و دیگریاند. این رمان از سال۹۲تا۹۸ پنج نوبت و جمعاً بیش از ۵هراز نسخه چاپ شده است.
«ملکان عذاب» در کنار «اسفار کاتبان» و «رود راوی» پایانبخش سهگانۀ ابوتراب خسروی است.[۱] رمان از زبان زکریا آغاز میشود و با روایت سه شخصیت، هرکدام از زایۀ دید خود، ماجرا ادامه مییابد و در مکانهای مختلف پیش میرود. فضاسازی دقیق و دایرۀ گستردهای از واژگان متناسب با زبان هر شخصیت، ویژگیِ برجستۀ این اثر است. رمان خسروی که بهعقیدهٔ برخی صاحبنظران ادبی، داستانی است واقعگرا با رگههای رئالیسم جادویی، نقدی ریشهای محمدرضا سرشار را نیز بهدنبال دارد. وی اساساً آن را سبکی سبُک میداند که بهدور از چالش در فضای ادبی است. داوران بخش رمان و داستانبلندِ جایزۀ ادبی جلال در سال۱۳۹۳، به ملکان عذاب همراهبا رقیبش جایزهای مشترک دادند و کتاب سال۱۳۹۸ برای پنجمین بار روانهٔ بازار شد.
نخستین رویارویی با ملکان عذاب
آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب
از چه قصه میکند
زکریا فرزند ارشد خاتون بالاگداری است؛ اما نمیداند پدرش کیست و در جستوجوی همین راز، میپذیرد که نوشتن کتابی در شرححال پدربزرگش شیخاحمد را تمام کند. طی مسیر اتفاقهای عجیبی میافتد که تا آخر عمر درگیر یادداشتبرداری میشود و سرانجام به پسرش میسپارد تا... .
سه نسل از یک دودمان
- زکریا: پسر خاتون مقتدر روستای خاتونآباد فارس، برای تحصیل در رشتۀ حقوق از زادگاهش به تهران مهاجرت میکند.
- شمس: پسر زکریا و میراثدار پدر است تا کشف و شهود پدر را نشر دهد؛ اما بیش از دستنوشتههای پدر، کنجکاویاش را بهارث برده است.
- شیخاحمد: پدربزرگ شمس است و در بخشیهایی از رمان، راویِ رازهایی میشود که زمانی سربهمهر بودند.
دلیل شهرت
- خانگاه، شاهد رخدادهای ریز و درشت این رمان است. مکانی که میان اقسام فضاهای انتخابی داستاننویسان، گزینشی است نسبتاً خاص، بیآنکه آشنازدا باشد. خسروی از خلال روایت راویان، به گذشتۀ دور تاریخى و فرهنگی نقب میزند و کششی برای خواننده ایجاد میکند.[۲]
- دریافت جایزهٔ ادبی آنهم در نخستین سال انتشار، دلیل دیگری است که دنبالکنندگان آثار خسروی را به خواندن این اثر نیز مشتاقتر میکند.[۳][۴]
تقدیمشده به
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
چرا باید این کتاب را خواند
باهمخوانی رمان
داستان واگذاری امتیاز به «گمان»
۳۱فروردین۱۳۹۴ بود که خسروی از مشکلاتش با نشر «ثالث» دادسخن داد:
- «قراردادم را با ثالث فسخ کردم. مشکلاتی نیز برای فسخ قرارداد داشتم که درنهایت با جیب خالی حاضر شدم همهٔ نسخههای کتابم را از ناشر بخرم؛ چون میگفت فروش نرفته و در انبار است. درحالیکه «گمان» رمان ۱۵ سال پیش من یعنی «اسفار کاتبان» را در بیستوهشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب میفروخت.»[۵]
«ثالث» اما اعتراض خسروی را کذب محض خواند:
- «طبق قرارداد عمل کردیم و حتی خارج از عرف، مدتها پیش از کسب مجوز و انتشار کتابهای خسروی، بهدلیل مراجعه و طرح مشکلات شخصی و خانوادگی و تقاضای کمک مالی، مبلغی را به وی پرداختیم که پس از محاسبهٔ حقالتألیف تمام چاپهای اثر، بازهم حتی نیمی از آن تسویه نشد.»خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
هفتمین دورۀ جایزۀ جلال صدای سرشار را درآورد
شباهتهایی که محمدرضا سرشار بین «ملکان عذاب» و «آهِ باشین» یافت:
- دو اثر جایزه گرفتند که بسیار عجیب است.
- هر دو در نکات مهمی شباهت دارند که گویی نشان از سلیقهٔ خاص داوران ناآشنا با نقد است و معرف نیازشان به آموزش.
- هر دو با روایت روایان مختلف ارائه شده که در ادبیات داستانی ما و حتی آثار ترجمانی، بهلحاظ پررنگیِ خطا و بیهودهبودن روش، بیسابقه است.
- جایزهدادن به این دو اثر، یعنی کاری بیمنطق که برای جوانان ناآشنا با تکنیک، الگو میشود.
- سبک هر دو اثر آسان و بدون طرح و بهدور از خلاقیت است تاحدی که هرچیزی را هرجایی میتوان آورد.
- انتخاب هر دو اثر در جایزهٔ ادبی، یعنی مدیران فرهنگی ارشاد باید دربارهٔ بیتالمال مسلمین محتاطتر باشند؛ چون چنین انتخابیهایی سلیقهساز است.[۶]
سالشمار اثر
- ۱۳۸۸: اتمام نگارش رمان
- ۱۳۹۱: نخستین انتشار در پاریس با نشر «ناکجا» ناشر کتابهای الکترونیکی
- ۱۳۹۲: چاپ اول در ایران، انتشارات «ثالث»
- ۱۳۹۳: دریافت هفتمین دوره جایزۀ جلال آلاحمد
- ۱۳۹۴: سلب امتیاز از ثالث و واگذاریِ امتیاز نشر تمام آثار به «گمان»
- ۱۳۹۸: ویرایش اثر، تغییر طرح جلد و چاپ برای بار پنجم با نشر «نیماژ» در بیشترین تیراژ
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
با ورود پنجمین قشون دولت به خاتونآباد، رئیس قشون که از بیاحترامی خاتونآبادیها عصبانی شده آنها را تهدید میکند که خاک روستا را به توبره میکشد. بزرگان آبادی برای آرامکردنش رسم همیشگیشان، یعنی تقدیم دختری از اهالی روستا به رئیس قشون را پیش میکشند. قیصرو زن نوجوان بیوهای است که در زیبایی نظیر ندارد و این بار به اتاق احمد، رئیس قشون میرود. یک هفته بعد، موعد حرکت سربازان میرسد. مولای دِه صیغۀ طلاق را جاری میکند و مدتی بعد مشخص میشود که قیصروی چهاردهساله از احمدشیخ باردار است. زکریا شرف بهدنیا میآید؛ ولی پدرش را نمیشناسد. او در عمارت خاننشین با ناپدریهای متعددی که همگی از خانها بودهاند زندگی مرفهی را میگذراند و سرانجام برای تحصیل به تهران میرود. زکریا پیش از سفر، قصۀ تولدش را میفهمد و کنجکاو میشود که پدر را ببیند. طولی نمیکشد که قاصدانی از طرف پدر، او را به ملاقات دعوت میکنند. پدری که دیگر آن مرد خوشگذران و ظالم نیست و در سیروسلوکی صوفیانه، اینک قطب حی خانقاه تجندیه در سمیرمسفلی و جانشین حضرت حبحمید است. احمد، پسرش را ادامۀ وجود و حیات روح پدر میداند و از او میخواهد که زندگی گذشتهاش را در قالب کلمات نیز ادامه دهد و زکریا میپذیرد؛ اما درپی مرگ عجیب و وحشتناک پدر، پسر از خانقاه گریزان میشود. زکریا بعدها با خجسته نجومی، همکلاسیِ دوران دانشگاه، ازدواج میکند. وقایعی نیز بین خجسته و محمد مجد، دوست صمیمیِ زکریا اتفاق میافتد که برای فرزند زکریا و محمد یعنی شمس و حوریه درپسپرده است. شمس در یادداشتهای پدرش نشانهایی مییابد از ارتباط محمد مجد و اشرف تکش، مادر حوریه و قرارومدارهای مخفیانه بین این دو که فقط زکریا از آن باخبر است. درپی این کشف، بعد از سالها دوری بار دیگر با حوریه ملاقات میکند و ادامهٔ راه برآوردکردن وصیت پدر را باهم میروند.
درک خسروی از اماکن «ملکان عذاب»
خسروی که خود زادۀ شهرستان فسا در استان فارس است، ضمن تسلط بر جایجای رخدادهای رمان، بهخوبی توانسته هم با توصیف و نامبردن از پل صفا و باغ ارم (ص:۹۸) و هم با تولید مکان در قالب فضاسازی، مخاطب را با خود، همراه سازد. بهگفتهٔ خودش:
- «در خانههایی رشد کردهام که دیواربهدیوار خانقاه بوده و هر بار در دیدارهای خانوادگی، جدلهای متشرعان و درویشها را دیدهام. مدعی هستم که خیلی بیشتر از «بورخس» به مسائل تصوف و عرفان ایرانی نزدیکم و از آبشخور اصلی آن تأثیر میگیرم. من در شهری زندگی میکنم که شاید دهها خانقاه دارد و شعار اجتماعی آن، شعارهای عارفانه و صوفیانه است.»[۷]
علت نامگذاری رمان
زکریا بهنقل از پدر، روایت میکند که اولیای خانقاه بهدلایلی مریدان خود را در شکل و شمایل افساها به خلوت پدر میفرستند تا جلوی افشاکردن رازی را که در سینه دارد بگیرند. او در هشتادوچندسالگی همۀ حرفهای ناگفته را نوشته است؛ اما «مگر این ملکان درد، افساهای عذاب اجازه میدهند تا خوانده شود؟»(ص:۱۲۵) ملکان عذاب ممکن است سرشت ما باشند یا قاصدان و مأموران شیخ و ممکن است تازیانی باشند که خود را در هیئت درندگانی بر زکریا آشکار میکنند.[۸]
انتشار اثر اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!
بهگفتۀ ابوتراب خسروی نوشتن «ملکان عذاب» شش سال طول کشید و حدود چهار سال نیز در بایگانیِ ارشاد ماند تا مجوز بگیرد.[۹]
ملکان عذاب را نخستین بار نشر «ناکجا» ناشر الکترونیکی کتابهای فارسی در پاریس، بهسال۱۳۹۲ (۲۰۱۲) منتشر کرد و سپس در همان سال نشر «ثالث» دست به چاپ آن زد. پس از بروز اختلاف بین خسروی و ناشر<ref name= نشر ملکان>، نویسنده حق چاپ و نشر تمام آثارش را به «گمان» واگذار کرد و این بار سهم چاپ رمان در ۱۳۹۴ به «گمان» رسید. همین انتشارات برای بار دومِ خودش و چهارم اثر، ۱۳۹۷ رمان را تجدید چاپ کرد. «نیماژ» سومین نشر داخلی، ملکان عذاب است که در ۱۳۹۸ رمان را روانۀ بازار کرده و بدینترتیب جمعکل تیراژ این اثر تا نیمۀ سال۹۸ به بیش از ۵هزار نسخه رسیده است.
سبک کتاب
پیشینهٔ کتاب
پیرنگ
شخصیتپردازی
ویژگیهای مهم کتاب
الهام از شخصیتها
شخصیتهای اصلی
شخصیتهای فرعی
گزارشی از فروش کتاب
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
نقدهای مثبت
نقدهای منفی
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
جوایز کتاب
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ فقیری. «نقد و بررسی رمان». گلستانه، ش. ۱۲۶ (شهریور۱۳۹۲): ۶۷.
- ↑ «گفتوگو دربارهٔ رمان با پدیدآورش».
- ↑ «کتابهای برگزیدۀ هفتمین دورۀ جایزۀ جلال».
- ↑ «مضامین اشراقی در داستانهای ابوتراب خسروی».
- ↑ «کتابهای موهومی که در انبار ناشر خاک میخورند».
- ↑ «مدیران ارشاد دربارۀ بیتالمال احتیاط کنند».
- ↑ «همه چیز از تاریکی شروع میشود».
- ↑ فقیری. «نقد و بررسی رمان». گلستانه، ش. ۱۲۶ (شهریور۱۳۹۲): ۶۹.
- ↑ «گفتوگو با پدیدآور ملکان عذاب».
منابع
- فقیری، امین. «نقد و بررسی رمان». گلستانه (تهران)، ش. ۱۲۶ (شهریور۱۳۹۲): ۶۷.
پیوند به بیرون
- «گفتوگو دربارهٔ رمان با پدیدآورش». پارسینه بهنقل از روزنامۀ شرق، ۲۱خرداد۱۳۹۲. بازبینیشده در ۱۹مرداد۱۳۹۸.
- «کتابهای برگزیدۀ هفتمین دورۀ جایزۀ جلال». جوان آنلاین، بخش فرهنگ و هنر، ۳آذر۱۳۹۳. بازبینیشده در ۲۱تیر۱۳۹۸.
- «مضامین اشراقی در داستانهای ابوتراب خسروی». جامجم آنلاین، فرهنگی، ۲۶خرداد۱۳۹۲. بازبینیشده در ۱۲تیر۱۳۹۸.
- «کتابهای موهومی که در انبار ناشر خاک میخورند». ایبنا، ۳۱فروردین۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۴تیر۱۳۹۸.
- «جوابیه نشر ثالث در پاسخ به اظهارات ابوتراب خسروی». ایبنا، ۲اردیبهشت۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۴تیر۱۳۹۸.
- «مدیران ارشاد دربارۀ بیتالمال احتیاط کنند». ایسنا، ۷مرداد۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۴تیر۱۳۹۸.
- «همه چیز از تاریکی شروع میشود». فرارو بهنقل از روزنامه شرق، ۱۲خرداد۱۳۹۳. بازبینیشده در ۱۸مرداد۱۳۹۸.
- «گفتوگو با پدیدآور ملکان عذاب». پارسینه، بهنقل از روزنامۀ شرق، ۲۱خرداد۱۳۹۲. بازبینیشده در ۲۰تیر۱۳۹۸.