میرزاده عشقی

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
میرزاده عشقی

نام اصلی سید محمّدرضا کردستانی
زمینهٔ کاری شعر، نمایشنامه‌ نویسی، روزنامه‌نگاری
زادروز ۲۰ آذر ۱۲۷۳
همدان
پدر و مادر حاج سید ابوالقاسم کردستانی
مرگ ۱۲ تیر ۱۳۰۳
ملیت ایرانی
علت مرگ ترور
لقب عشقی
سبک نوشتاری غزل

محمدرضا میرزاده عشقی مشهور به میرزاده عشقی، شاعر، روزنامه‌نگار، نویسنده و نمایشنامه‌‌نویس ایرانی دورهٔ مشروطیّت و مدیر نشریهٔ قرن بیستم بود؛ که در اشعارش به مسايل مختلف سياسي، اجتماعي و اعتقادي پرداخته است.

***


از میان یادها

خیام اصالتی ندارد!

میرزاموسی‌خان معظم‌السلطنه دولت، مستشار سفارت که در استانبول با عشقی هم‌خانه بود، شرح می‌دهد که عشقی افزون بر چند کتاب ادبی به زبان فرانسه، همیشه کلیات سعدی را همراه داشت و هیچ روز و شبی از خواندن آن غافل نمی‌شد. همچنین عشقی حداقل هفته‌ای یک بار اشعار حافظ، مثنوی و شاهنامه را مرور می‌کرد و پیرامون این اشعار، با دوستان خود به بحث می‌نشست. اما او به خیام علاقه‌ای نشان نمی‌داد و باور داشت که اصالتی ندارد.[۱]

عشقی و نوگرایی

میرزاده عشقی در مقدمهٔ اشعار نوروزی‌نامهٔ خود که در طول اقامتش در استانبول سروده‌ بود و در همانجا نیز منتشر ساخته بود می‌نویسد:

زندگی و یادگار

سال‌شمار زندگی عشقی

زندگی‌نامهٔ عشقی

سیدمحمدرضا میرزاده عشقی، فرزند سید ابوالقاسم کردستانی، در ۱۲‌جمادی‌الاخر‌۱۳۱۲ ه. ق. مطابق با ۲۰‌آذر‌۱۲۷۳[۳]، در شهر همدان به دنیا آمد. ابتدا در مکاتب محلی و از هفت‌سالگی در مدارس «الفت» و «آلیانس» همدان به تحصیل پرداخت و زبان فارسی و فرانسوی را به خوبی آموخت و پیش از فراغت از تحصیل به سمت مترجمی، نزد یک بازرگان فرانسوی مشغول به کار شد. در سال ۱۲۷۵ ه. ش. که مظفرالدین‌شاه فرمان مشروطیت را امضا کرد، عشقی دوازده‌ساله بود.[۳] در سال ۱۳۲۷ ه. ق. برابر با ۱۲۸۸ ه. ش. که قوای مجاهدین به تهران وارد شده بودند و محمدعلی‌شاه در سفارت روسیه متحصن، و سپس از سلطنت خلع شده بود، عشقی هم از همدان به تهران مسافرت کرد و اولین بار در سن پانزده سالگی در تهران سیاحت کرد و اوضاع نابسامان آنجا را مشاهده کرد و سپس به همدان بازگشت.[۴] او در هفده‌سالگی درس و تحصیل را به‌کلی رها کرد و وارد فعالیت‌های اجتماعی شد.[۵]
عشقی در سال ۱۳۳۳ ه. ق. در همدان روزنامه‌ای به‌نام نامه‌ٔ عشقی را دایر کرد و در همان اوقات که اوایل جنگ بین‌الملل اول بود، با سایر مردان سیاسی به استانبول که کانون فعالیت ملیّون شده‌ بود، مهاجرت کرد و دو سال، از ۱۲۹۵تا۱۲۹۶ ه. ش. در آنجا گذراند و به رسم مستمع آزاد در مکتب سلطانی و دارالفنون حاضر شد و در آنجا بود که نخستین آثار شاعرانهٔ خود، مانند نوروزی‌نامه و اپرای رستاخیز شهریاران ایران را به‌وجود آورد. [۵]
عشقی در اواخر جنگ به ایران بازگشت، مدتی در همدان ماند و سپس راهی تهران شد. او در تهران به صف پرشور‌ترین مخالفان قرارداد ۱۹۱۹ وثوق‌الدوله-کاکس که مضمون آن تحت‌الحمایگی ایران از سوی بریتانیا بود، پیوست، به تبلیغ و تهییج سخن‌رانی‌های تند پرداخت و از جمله، شعری با عنوان به نام عشق وطن سرود. در پی این اعتراض‌ها و چامه‌سرایی‌ها، حسن وثوق، رییس‌الوزرا، عشقی را به همراه جمعی از مخالفان معاهده به زندان انداخت و جمعی دیگر را به کاشان تبعید کرد. [۶]
در این برحه کشور دچار بحران سیاسی بود. در اسفند ۱۲۹۹ ه. ش. سیدضیاالدین طباطبایی توانست کودتا کند و کشور را در دست گیرد. عشقی که به سیدضیاء و خلوص او در خدمت به کشور معتقد بود، او را در یکی از اشعارش «تازه‌ساز ایران کهن» نامید. اما حکومت نودروزهٔ سیدضیاء سقوط کرد و بعد از وی چند دولت دیگر پیاپی آمدند تا آن‌که رضاخان سردار سپه که در دولت سیدضیاء وزیر جنگ بود، به نخست‌وزیری رسید. عشقی در مجلس چهارم به نمایندگان اکثریت، که سیدحسن مدرس و ملک‌الشعرای بهار جزو آن بودند، می‌تاخت و مقالات تند و آتشینی در انتقاد از وضع سیاسی کشور انتشار می‌داد.[۷] ار جملهٔ آن مقالات، مقالهٔ عید خون بود که علی دشتی آن را در روزنامهٔ شفق سرخ چاپ کرد. هنگامی که مجلس چهارم پایان یافت، عشقی شعر مستزادی ساخت که چنین آغاز می‌شد:

این مجلس چهارم به خدا ننگ بشر بوددیدی چه خبر بود؟
هر کار که کردند ضرر روی ضرر بوددیدی چه خبر بود؟

در سال ۱۳۴۲ ه. ق.، یعنی زمانی که سیاسیون، بحث جمهوری‌شدن ایران پیش‌ کشیدند، عشقی با این مسئله بسیار مخالفت کرد و این مخالفت را در مقالهٔ «جمهوری قلابی» اظهار داشت. عشقی جوانی روشن‌فکر و به مزایای جمهوری آگاه بود و مخالفت خود را با نظام سلطنتی در این شعر بیان کرده بود:

یا افسر شاه را نگون خواهم کردیا در سر این عقیده جان خواهم داد!

اما به باور او هواخواهان کنونی جمهوری، صرفاً به خاطر بازی‌های سیاسی این مسئله را مطرح کرد‌ه‌اند و دسیسه‌هایی در پشت پرده موجود است. [۸]

شخصیت و اندیشه

زمینهٔ فعالیت

شاعری

در ایران، برخی از مورخین ادبیات او را یکی از پیشوایان شایسته و مسلم نوگرایی می‌دانند و برخی دیگر، با اذعان به این امر، اظهار می‌دارند که او چندان مایهٔ عملی ندارد. به این معنا که او نه در ادبیات قدیم ایران متبحر است و نه از ادبیات جدید جهان اطلاع عمیقی دارد. هر چند ملک‌الشعرای بهار درجایی می‌نویسد که «عشقی یک‌پارچه قریحه و در شاعری تواناست»، اما باور، او نیز مانند عارف قزوینی شاعر عوام است و این نقص‌ها در برخی از آثار برجسته‌اش نیز دیده می‌شود.
تعداد اشعاری که میرزاده عشقی در طول حیاتش سروده‌، بسیار زیاد نیستند و نظرات نیز دربارهٔ همین اشعار متفاوت است و بسیاری ارزش ادبی همهٔ آن‌ها را یکسان نمی‌دانند. اشعار اولیهٔ او بیشتر دربارهٔ حوادث روز سروده شده است. یحیی آرین‌پور، در کتاب «از صبا تا نیما»، چنین باور دارد که این اشعار غالباً ناپخته، بی‌انسجام و از مزیت اندیشه و اسلوب عاری است. هرچند او معتقد است در میان اشعار عشقی، آثاری برجسته مانند نوروزی‌نامه، رستاخیز، کفن سیاه، احتیاج و سه تابلو مریم می‌باشند.

یادمان و بزرگداشت‌ها

از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)

نظرات عشقی دربارهٔ خودش و آثارش

شعر به نام عشق وطن

این ابیات فقط و فقط اثر احساسات ناشیانه از معاهدهٔ دولتین انگلیس و ایران است که که از طبع من تراوش نموده و این نبوده مگر مگر این قرارداد در ذهن این بنده جز «یک معاملهٔ فروش ایران به انگلستان!» طور دیگر تلقی نشده! این است که با اطلاع از این مسئله شب و روز در وحشتم، و هرگاه راه می‌روم، فرض می‌کنم که روی خاکی قدم برمی‌دارم که تا دیروز مال من بوده و حال از آن دیگری است.[۹]

تفسیر خود از آثارش

موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران

همراهی‌های سیاسی

مخالفت‌های سیاسی

بیانیه‌ها

جمله‌ای از ایشان

نحوهٔ پوشش

تکیه‌کلام‌ها

خلقیات

عشقی از نظر اخلاقی آدمی خوش مشرب، نیک صفت و به مادیات بی اعتنا بود، زن و فرزندی نداشت و با کمک‌های پدری، خانواده، یاران و آزادی‌خواهان و بالاخره از درآمد نمایش‌های خود روزگار می‌گذراند. در آخرین کابینه نخست وزیری «مرحوم حسن پیرنیا، مشیرالدوله» از طرف وزارت کشور به ریاست شهرداری اصفهان انتخاب شد ولی نپذیرفت. محمّد قائد او را سیمای یک مبارز، یک آنارشیست و یک فدایی راه قلم می‌داند.

منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)

گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

بنیان‌گذاری

استادان و شاگردان

فیلم ساخته شده براساس زندگی عشقی

تله فیلم «مرگ یک شاعر»، به کارگردانی حسن هدایت بر اساس زندگی میرزاده عشقی ساخته شده‌است؛ این فیلم روز ۲۵ بهمن سال ۱۳۹۲ و ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد.

اتفاقات بعد از انتشار آثار

نام جاهایی که به اسم این فرد است

خیابان‌هایی در همدان و اصفهان به اسم میرزاده عشقی نامگذاری شده است.

مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند

ده تا بیست مطلب نقل‌شده از نمونه‌های فوق از مجلات آن دوره

برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد

آثار و منبع‌شناسی

سبک و لحن و ویژگی آثار

کارنامه و فهرست آثار

جوایز و افتخارات

منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)

بررسی چند اثر عشقی

نمایش منظوم موزیکال «رستاخیز»

عشقی پس از دیدن بازمانده‌ٔ بناهای عهد ساسانی در راه سفر از بغداد به موصل در سفر به عثمانی در سال ۱۲۹۴، اپرای رستاخیز شهریاران در ویرانه‌های مداین را تصنیف کرد. به نوشتهٔ خود او:

این نماشنامه شامل تعدادی غزل و مثنوی است که در دستگاه‌های آواز ایرانی، یا با حالت خطابه و دکلمه، خوانده می‌شود. الهام‌بخش عشقی در ساختن این نمایش، اپراهایی بود که در استانبول دید. بازیگران این نمایش شش خواننده‌اند که خوانندهٔ اول خود عشقی در نقش راوی با لباس سفر در ویرانه‌های مداین است و پنج شخصیت دیگر عبارت‌انداز: خسرودخت با کفن، داریوش، سیروس(کوروش)، انوشیروان و زردشت. مضمون این نمایش بزرگداشت نیکان و ستایش روزگار عظمت و شوه، و دریغ و حسرت بر ویرانی سرزمین آبا و اجدادی است.[۱۱]
از جنبهٔ مضمون و محتوا، اپرای رستاخیز شهریاران، نمایندهٔ نوعی جهان‌بینی تاریخی-ملی-سیاسی۰ادبی است که هم‌اکنون نیز میان برخی افراد وجود دارد، هرچند به‌گونه‌ای مداوم کم‌رنگ‌تر شده و از صدر دستور فکر و بحث اهل قلم و نظر کنار رفته است. در این جهان‌بینی، فرض بر این است که حملهٔ عرب، برباددهندهٔ همهٔ خوبی‌ها، فضائل و زیبایی‌ها بود که در جامعهٔ ایران وجود داشته داشت، و احیای آن بهشت ازدست‌رفتهٔ باستانی یک وظیفهٔ مسلم است.[۱۲]
عشقی اندکی پس از آزادی از زندان، به اصفهان سفر کرد و این اپرا را نخستین بار در آنجا بر صحنه آورد. در مجموع، عشقی از اجراهای این اپرا راضی نبود و در ادعانامه‌ای علیه عموم نوشت:

به مناسبت مورد توجه قرارگرفتن و مؤثر بودن و ارزش ادبی و میهنی نمایشنامه‌ٔ رستاخیز، از جانب ایرانیان زردشتی و پارسی‌نژاد مقیم هندوستان، دو گلدان نقره، به رسم قدردانی از شاعر »وطن‌خواه و ملت‌دوست» با تشریفاتی خاص به او در معبد زردشتیان تهران تقدیم کردند. [۱۴]

سه تابلوی مریم

منظومهٔ سه تابلو مریم روایت آشکاری از ناکامی‌های درشت و کوچک انقلاب مشروطه است.[۱۵] منظومهٔ سه تابلوی مریم، در سه بخش یا به قول خود عشقی، در «سه تابلو» سروده شده است. تابلو اول و دوم که شاعرانه‌ترین بخش این اثر نیز هست، بیشتر ناظر به سرگذشت شخصیت اصلی، یعنی مریم است. داستان این دو بخش که ماجرای عشق مریم تا مرگ او را دربرمی‌گیرد، به‌طور خلاصه چنین است:

به باور برخی از اهالی ادبیات، این اثر حقیقت تحلیلی از انقلاب مشروطه به شیوهٔ هنری آن دوره با زبانی در حالت نوسان بین شعر و شعار، اما نزدیک به ذوق و زبان عموم، فاقد فصاحت‌ها و ظرافت‌های هنر ناب و با این همه دارای انسجامی نسبی و نوآوری‌های شاعرانه است.

تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

پانویس

منابع

  1. علی‌بابایی، داود (۱۳۸۴). جامعه، فرهنگ و سیاست در مقالات و اشعار سه شاعر انقلابی. تهران: امید فردا. شابک ۹۶۴۵۷۳۱۹۹۲.
  2. حائری، هادی (۱۳۷۳). سدهٔ میلاد میرزاده عشقی. تهران: مرکز. شابک ۹۶۴۳۰۵۰۰۲۵.
  3. قائد، محمد (۱۳۸۰). عشقی: سیمای نجیب یک آنارشیست. تهران: طرح نو. شابک ۹۶۴۵۶۲۵۰۲۵.
  4. آریان‌پور، یحیی (۱۳۵۰). از صبا تا نیما. تهران: شرکت سهامی کتاب‌های جیبی.
  5. آجودانی، ماشاءالله (۱۳۸۲). یا مرگ یا تجدد. تهران: اختران.

پیوند به بیرون