مجموعهاشعار حسین منزوی
مجموعهاشعار حسین منزوی | |
---|---|
نویسنده | حسین منزوی |
ناشر | مؤسسهٔ انتشارات نگاه |
محل نشر | تهران |
تعداد صفحات | ۱۰۴۸ |
موضوع | شعر فارسی |
زبان | فارسی |
اگر هنوز کتاب را نخواندهاید
حسین منزوی ٬غزلسرای نامی٬در طول زندگی، مجموعههای شعر متعددی به چاپ رساند که از آنها میتوان به حنجرهی زخمی تغزل، از شوکران و شکر ،از کهربا و کافور، به همین سادگی، از ترمه و تغزل و... اشاره کرد. اما در این کتاب تمام اشعار او در کنارهم گردآوری شدهاست. منزوی در تمام اشعارش وامدار عشق و زندگی است.او در مصاحبهای طولانی با ابراهیم اسماعیلی اراضی از نخستین جرقههای خلق شعر تا آخرین دغدغهها و تمام آنچه در سالهای شاعری بر او گذشته و در شعرش مجسم شده، سخن گفتهاست.»[۱]
شاعری همزاد پاییز
حسین منزوی متولد اول مهرماه ۱۳۲۵ است و خود را همزاد پاییز میداند: همیشه گفتهام که من با پاییز ۱۳۲۵ همزاد هستم، نه فقط همسن و سال. چرا که وقتی میگوییم همزاد، نگاه به چیزهای دیگری هم داریم. همزادی با پاییز با تمام اوصافی که از پاییز میدانیم و میشناسیم.این تقارب آنقدر پررنگ بودهاست که در شعر من هم نمودهای متعددی داشتهاست: من و پاییز٬ من و درختهای پاییزی٬ من و رستاخیز بهاری درختها و مجموعهی این طیف . مثلا در شعر از کهربا و کافور از من و همزادم٬پاییز و البته وسوسهی رستاخیز٬ صحبت میکند»[۲]
پیوند پدر و پسری در شعر
منزوی تاثیر پدر در زندگی شاعرانهاش را چنین توصیف میکند: دوران شاعری پدر من تقسیم میشود به دورانهای زیرشاخهای.یک دوره همان دورهای است که پیش از ازدواج در سالهای۳۰ تا ۴۰ داشته. و دوره اصلی شاعری پدر من بعد از چهل سالگیاش است. موقعی که من فکر میکنم تقریبا بیست سالهام.پدرم چهل ساله است و تصور میکنم که شعر گفتن من و شاعر شدن من دوباره شعر پدرم را بیدار میکند، شعری که زنده است ولی انگار یک خواب زمستانی را پشت سر میگذارد. اگرچه یکی از عوامل بسیار بسیار مهم در شاعر شدن و شاعر بودن من ،این بود که پدرم در دهه چهل، بصورت مستمر شروع میکند به کتاب خریدن و کتابخانهای را فراهم کردن. پدرم در آن دوره احساس میکرد باید با من همراهی بکند و میکرد و تا سی سال بعد، به صورت فعال کارهای خوبی میساخت.[۳]
رویای چاپ شعر در کنار منوچهر آتشی
حسین منزوی در خصوص چاپ شدن شعرش برای اولین بار، در نشریه روشنفکر، خاطرهای به این مضمون نقل میکند: مجلهی روشنفکر یک صفحهای داشت بهنام "هفت تار چنگ" که در واقع اشارهای بود به هفت هنر. مسئول این صفحه آقای فریدون مشیری بود که بیشتر به شعر میپرداخت اما بعضی خبرها از تئاتر و باله و این چیزها هم میگذاشت. یادم هست که مرتب برای این مجله شعر میفرستادم. یکبار هم جواب گرفتم که آقای فلانی! شعرتان خوب بود. ما منتظر شعرهای بهتری از شما هستیم. ولی من ناامید نشدم. تا اینکه یک شعر فرستادم و بعد یک روز که در دکه مجله را باز کردم و ورق زدم دیدم که یک شعر از من چاپ کرده توی صفحهی خوانندگان. ذوقزده شدم. پول از پدرم گرفتم و مجله را خریدم و بعد که شعرم را به پدرم نشان دادم، ایشان شعر را که خواند گفت: این خوبه که شعرت چاپ شده، ولی ...(یک ورقی زد و آن صفحهی هفت تار چنگ را باز کرد. دیدم یک غزل خیلی خوب از منوچهر آتشی در آن چاپ شده بود) گفت اگر شعرت روزی اینجا و کنار یه همچین شعری چاپ شد، اونوقت قبوله، اون حسابه! حالا دیگر آتشی برایم یک معیار شده بود. با خودم قسم خورده بودم که اولین شعری که بتوانم یک جای درست و حسابی چاپ کنم، جایی باشد که شعر آتشی هم کنارش باشد. این اتفاق ۵-۶ سال بعد افتاد. بهار سال ۴۸ قرار شد یک جلسهی شعرخوانی در زنجان داشتهباشیم و من بانی دعوت از شاعری از تهران باشم که انتخاب میشود. خود من بیشترین تلاشم را داشتم که این شاعر منوچهر آتشی باشد. آقای آتشی دعوت ما را پذیرفت و شب شعری در سالن دبیرستان امیرکبیر زنجان برگزار شد که استقبال هم از آن بد نبود. من هم در آن جلسه چند شعر خواندم که یکی از آنها را بعدها آتشی در مجلهی فردوسی چاپ کرد.[۴]
یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)
شعری برای قهرمان وطن٬صفرخان
بین اشعار منزوی٬یك شعر بلند نیمایی به نام صفرخان است كه در سال ۱۳۵۸ بهصورت مجزا توسط انتشارات چكیده منتشر شدهبود. این منظومه بلند نیمایی را شاعر به روح آزادیخواه یكی از قهرمانان تاریخ معاصر صفر قهرمانیان و همچنین برادر شهید خود پیشكش كرده است٬ زیرا گرامی داشتن یاد عزیز صفرخان كه همچنان اسطوره پیروزی برای این سرزمین و این مردم است برای شاعر ارزشمند و گرانبهاست.[۵]
دلیل شهرت
تقدیمشده به
چرا شعر حسین منزوی؟
شاید مهمترین دلیل برای خوانش اشعار حسین منزوی، پلی باشد که او بین شعر گذشته و معاصر برقرار کرد و با عبور از این پل، شعرهای بینظیری را با مضامینی چون عشق، امید، ایمان و آزادی سرود. بعد از انقلاب ادبی نیما یوشیج در شعر معاصر ایران، تحولات بزرگی چه از نظر قالب و چه از نظر درونمایه در شعر فارسی پدیدار شد. بسیاری از شاعران درصدد نوگرایی در شعر معاصر بودند که تلاش آنها به پیدایش قالبهای جدید مثل شعر سپید و موج نو انجامید. خیلی از شاعران معتقد بودند که دیگر زمانه قالبهای کهن سرآمده و تنها در متون تاریخی باید غزل و قصیده و مثنوی خواند. اما حسین منزوی معتقد بود که قالب شعری تنها یک وسیله برای انتقال مفهوم است و هر قالبی در هر عصری وقتی بتواند احساسات شاعر را منتقل کند، قابل استفاده خواهد بود.این شور تازه را در غزل معاصر نوآوریهای حسین منزوی ایجاد کرد. بنابراین اشعار او از این حیث، در مطالعهی شعر معاصر ایران، بسیار حائز اهمیتاند.[۶]
چند عاشقانهی کوتاه
- مسافر ناگاه
- همواره عشق بیخبر از راه میرسد
- چونان مسافری که به ناگاه میرسد
- وامینهم به اشک و به مژگان تدارکش
- چون وقت آب و جاروی اين راه میرسد
- پلنگ و ماه
- خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
- و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
- پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد
- که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود
- من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری
- که هردو باورمان ز آغاز، به یکدگر نرسیدن بود
- چه سرنوشت غمانگیزی، که کرم کوچک ابریشم
- تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پریدن بود
- لیلا
- ليلا دوباره قسمت ابنالسلام شد
- عشق بزرگم، آه چه آسان حرام شد
- اول دلم فراغ تو را سرسري گرفت
- وآن زخم کوچک دلم آخر جذام شد
- گلچين رسيد و نوبت با من وزيدنت
- ديگر تمام شد گل سرخم، تمام شد
- اعجاز
- ترا به کینه چه دینی است؟ کاش میآمد،
- کسی که دین جهان را، به عشق ادا میکرد
- عصا که مار شد اعجاز بود، کاش امّا
- کسی به معجزه¬ای، مار را، عصا میکرد
- اگر باید زخمی داشتهباشم
- که نوازشم کنی
- بگو تا تمام دلم را
- شرحه شرحه کنم
- زخم ها زیبایند
- و زیباتر آن که
- تیغ را هم تو فرود آوردهباشی!
- عشق و زخم
- از یک تبارند
- اگر خویشاوندیم یا نه
- من سراپا همه زخمم
- تو سراپا
- همه انگشت نوازش باش
برای شما که شعر منزوی را خواندهاید
عهد برادرانه
بهروز منزوی، برادر حسین منزوی و گردآورندهی کلیات اشعار، در مورد داستان چاپ شدن این کتاب میگوید: حسین در نامهای سفارشگونه به من-بهروز منزوی- افتخار و اختیار مرتب کردن و به نشر سپردن آثارش را دادهبود، با قید "هرآنچه و هرگونه که صلاح میدانی". از آنجا که زندهیاد در زمان حیاتش، اکثر آثارش را به آقای محمد فتحی، مدیر انتشارات آفرینش واگذار کردهبود، بالاخره پس از مذاکراتی با ایشان، توافق نهایی برای گردآوری همهی اشعار در یک مجلد، حاصل شد. پیش از این، انتشارات آفرینش، چهار مجلد پراکنده از شعرهای استاد را پس از مرگش به چاپ رسانده بود، اما این چهار جلد به نظر ما و همهی اهل فن، مطلوب نبودند. به گفته او احتمالا بعضی از اشعار حسین منزوی در این کتاب وجود نداشتهباشد، که علت آن پس از مصلحتبینی، پیدا نشدن آنها در میان کاغذها و دفترهای نهچندان منظم شاعر بوده است.[۷] اما اکثر اشعار حسین منزوی در قالبهای گوناگون در این کتاب جمعآوری شده و این کتاب اصلیترین مرجع برای شناخت و مطالعهی اشعار اوست.
مجوز
جوایز
کتاب حنجره زخمی تغزل٬ نخستین مجموعهشعری است که حسین منزوی در سال ۱۳۵۰ به چاپ رساند و در همان سال برنده جایزه ادبی فروغ فرخزاد شد.[۸]
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
استحال و اقتباس
سالشمار کتاب
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)
داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)
سبک شعر منزوی
- غزل منزوی را در سه حوزهی زباني (آوايي، واژگاني و نحوي)، ادبي (تشبيه، استعاره، كنايه، مجاز و بديع) و فكري (مضامين و محتواي اشعار) میتوان بررسی کرد.
غزليات وی مشتمل بر ۴۳۶ غزل (۳۶۷۲) بيت است. كوتاهترين غزل وي ۳ بيت دارد با مطلع:
- الا زني كه صدايي ـ فقـط صـدا ـ ايزن!
- صـداي با دل و جان مــن آشــنا اي زن
بلندترين آنهم ۱۸ بيت است با مطلع:
- شاعـــر! تو را زين خيـل بيدردان،كسي نشناخت
- تومشكلي و هرگزت آسان، كسي نشناخت
اما بیش از ۷۰ درصد از غزلیات منزوی از نظر تعداد ابیات در طبقهبندی غزل متوسط( بین ۷ تا ۱۰ بیت) به شمار میآیند. منزوی در شعرش از واژههای کهن و امروزی در کنار هم استفاده کردهاست. آنچه باعث تمايز منزوي از ديگر شاعران معاصرش شده است اين است كه بهكاربردن واژه هاي كهنه در كنار ديگر لغات امروزي به بافت شعر او آسيب نميزند و كلمه آنقدر خوش مينشيند كه از بيت بيرون نميزند و توسط كلمات پس و پيش به خوبي حمايت ميشود و اين لغات كهنه باعث جلب توجه بيشتر خواننده ميشود. استفاده از واژههایی چون بیفره، اهرمنان ، نگارینا ، دژخيم ، بهآيين ، آونگ، شرحهشرحه و قناره نمونههایی از استفاده از مفردات سبک خراسانی در شعر منزوی است.
- اي بـــاغ اهوراييم افســـوس كه كـردند
- بيفــرّه و بيفـر و شكـوه، اهــــرمنــانت
اما در کنار استفاده از واژههای کهن٬ استفاده از واژههای نو یکی از خصایص شعر حسین منزوی است. او معتقد است که انسان فرزند زمان است و اگر در گذشته بماند راهی از پیش نبردهاست. سهم استفاده منزوی از این واژهها ۸۷ واژه بدیع در مجموع غزلیاتش است.
- خوش ميچرد آهوي لبت، غافل از اين لب
- ايـن لب كه پلنگانه كميــن كرده برايش
و یا
- اگر تو میشکنی لیلیانه کاسه من
- چه غم؟ كـه شــيوه دلبرگزينيت زيباست
نمونههای دیگری از خلق واژگان در شعر منزوی عبارتند از نازگون٬وسوسهباز٬ نهنگانه٬ تلخانه٬ نازمند٬ بوسابوس٬ نازکدلانه٬ آذرخشانه٬ گلاگل٬ زمزمهرس و... .اما منزوی از واژگان معمول امروزی از قبیل آلاچیق٬ روسری٬ دوربین و چتر هم بهصورت هنرمندانه در شعر خود استفادهکردهاست:
- بازو به بازوی هم در خیابان روانیم
- با چتری از عشق٬ زیر باران روانیم
حسین منزوی دایرهی واژگانی وسیعی دارد. این شناخت گسترده سبب شده تا از هر واژهی نو و کهن در جای مناسب خود در شعرش استفاده کند و به همین دلیل بسامد استفاده از تعدادی از واژگان در شعر او قابل بررسی است. واژههاي پربسامد در شعر منزوي عبارتند از عناصري كه هميشه يا به صورت دوتايي در يك بيت تكرار ميشوند: مانند: آب و آتش / ازل و ابد / بيم و اميد / بهار و خزان / بيدار و خواب / عقل و عشق/ جام و گل / سنگ و آينه / غنچه و گل / فرهاد و شيرين / ليلي و مجنون / سيمرغ و اسفنديار / فرود و فراز/ سقف و ستون/ مار و عصا / فرهاد و بيستون / رستم و سهراب / عاشق و معشوق/ فرهاد و تيشه / ساحل و دريا / شيشه و سنگ / غروب و طلوع / يوسف و پيراهن و يعقوب / يا به صورت پراكنده در اشعار منزوي وجود دارد. مانند: عشق/ عاشق/ چشم/ بوسه/ سرو/ ستاره/ خورشيد/ نرگس/ باران/ زلف/ آينه (همان). حسین منزوی شاعر توانایی در استفاده از صور خیال در شعر است. او از تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و جناس بهصورت هنرمندانه استفاده کردهاست. بهطوری که استفادهی او از انواع جناس موسیقی کلام را در غزلیاتش بهوجود آوردهاست:
- غمت را بزرگ ديد دلم بـس كه تَنگ شد
- نگنجد دگـربه تُنگ، كه ماهي نهنگ شد
- نگاه كرد و نكرد آنچنان به گوشة چشــم
- كه هم درود در آن خفته بود و هم بدرود
- منم و رداي تنگي كه بجز منش نگنجــد
- نه فلك بر آسـتانم، نه خـــدا در آستينم
حسین منزوی در خاطرات کودکی خود، به انس و الفت با کتاب و مطالعه، بسیار اشاره کردهاست. شاید همین موضوع سبب شده که یکی از آرایهی پرتکرار در غزل منزوی، آرایهی تلمیح باشد. تلميح در غزلهاي اين شاعر هشت حوزة مهم را دربرميگيرد:
- تلميحات عرفاني (اشاره به حلاج، بودا و ...)
- تلميحات ديني (اشاره به ائمه و پیامبران)
- تلميحات قرآني (اشاره به برخي آيات قرآني)
- تلميحات اساطيري (اشاره به رستم، اسفنديار، جمشيد، سياوش و...)
- تلميحات تاريخي (اشاره به قيام سربداران، بابك و...)
- تلميحات عاشقانه (اشاره به ليلي و مجنون، خسرو و شيرين، شيرين و فرهاد و ...)
- تلميحات ادبي (اشاره به حافظ، سعدي، رودكي و ...)
- تلميحات علمي (اشاره به علوم مختلف مانند علوم رياضي، فلسفه، ادبيات و ...).
اين تلميحات نشاندهندة فراواني اطلاعات شاعر و تنوع موضوعات اشعار او است.[۹]
پیشینهٔ کتاب
درونمایههای شعر حسین منزوی
"عشق" اصلیترین مضمون در شعر حسین منزوی است. او شاعر عشق است و غالب موضوع شعري او به این مفهوم زیبا اختصاص دارد. بر خلاف آنچه تصور میشود عشقی که منزوي آن را میسراید، پاك و مقدس است . هر چند این عشق مقدس ،زمینی و معشوق او مونث میباشد . زن از دیدگاه حسین منزوي، مقصود آفرینش خداوند است و شخصیتی معادل عشق دارد و همینطور الهام بخش شعر اوست. معشوق منزوي شخصیتی بسیار عزیز، زیبا و دوست داشتنی است .او به زیبایی معشوق پرداخته و دوري محبوب براي او تلخ است و همیشه چشمبهراه اوست. بهحق میتوان او را شاعر عشق و زن نامید.[۱۰]
منــزوي زنــدگي بــدون عشــق را بــا مــرگ يكــي ميدانــد و عشــق را اســاس و بنيــان حيات و جـاودان و ازلـي ميدانـد. از نظـر منـزوي عشـق از ازل وجود داشته و اساس خلقت جهان بر پايه عشق بوده است:
- و كلمه بـود و جهان در مسير تكوين بود
- و دوسـت داشتن آن كلمة نخـستين بود
منزوي اعتقاد دارد كه اي كاش عشق را مانند قرص نان تقسيم ميكردند و به هر كس به اندازه شايستگي و ظرفيت او، حصهاي ميدادند و عشق را به كساني كه ارزش آن را نميدانند، نميدادند:
- چه ميشد،عشق را چون قرص نان تقسـيم ميكردند
- بههركس حصـهاي، در خورد او تقديم ميكردند
منزوي در غزلی دیگری نام خود را عشق مي داند و از مردم زمانه شكوه دارد كه او را نميشناسند.
- نام من عـشــق اسـت، آيا ميشناسيدم؟
- زخميم ـ زخـمي ـ سـراپـا ميشناسيدم؟[۱۱]
عبدالاحد غیبی٬اشعار ابراهیم ناجی و حسین منزوی را به عنوان دو شاعر برجستهی مصری و ایرانی با هم مقایسه کردهاست. وی معتقد است ابراهیم ناجی و حسین منزوی توانستهاند با استفاده از عنصر عشق، لطیفترین اندیشههای خود را به نمایش گذاشته و عشق زمینی را مقدمهای برای رسیدن به عشق الهی قرار دهند. در کنار تمام شباهتها، تفاوتی که به نظر این محقق دو شاعر را از هم ممتاز میسازد، این است که برخلاف منزوی که بیشتر در مقام عظمت روح و جان محبوب، سخنسرایی میکند، توجّه ناجی به خویشتن و بیان حالت سوز و گدازهای درونی معطوف است.[۱۲] منزوی بسیاری از تجربههای تلخ و رنجهای خود مانند مرگ برادر و جدایی از همسرش را در شعرش به تصویر کشیدهاست. او در کتاب "از عشق تا عشق" در خلال بیان خاطراتش میگوید: "به قول نادر نادرپور، شعر همان طلسمی است که تقدیر به گردن شاعر میاندازد و به او میگوید که تا عمر داری، یک لحظه هم نخواهی آسود. تا نفس میکشی وظیفه داری که بسرایی، بنویسی، ببینی و بخوانی. با هر تعهدی که ادا میکنی در قبال شعر، انگار تعهد میکنی که تعهد دیگری را ادا کنی و این تسلسل همینجور ادامه خواهدداشت تا وقتی که با آخرین نفسی که میکشی، آخرین شعرت را بگویی".[۱۳] تعهد منزوی به سرودن خود را در مضمون هاي اجتماعی دیگر چون امید ، آزادي ، مبارزه براي رسیدن به اهداف والا و سایر موارد اجتماعی نیز نشان میدهد. چندان که منظومه صفرخان، کتابی بود که حسین منزوی بعد از ۸ سال سکوت در بزرگداشت صفر قهرمانیان، زندانی سیاسی دوران پهلوی به چاپ رساند.
- صفرخان!
- کهنه تقویم اسارت!
- پاره پاره دفتر زندان!
- بگو از سقف کوتاهی
- که پیوسته سرت را خم نگه می داشت..[۱۴]
از دیگر درونمایههاي مهم در اشعار حسین منزوي، توجه ویژه به مسائل مذهبی است .او در چندین شعر به مدح خدا، پیامبر اکرم(ص) و بیشتر ائمه، پرداختهاست. منزوي همچنین در قصیدهای شکوه قرآن را برمیشمارد و خود را شیفتهی قرآن میداند، از این روست که میتوانیم با اطمینان بیان کنیم که منزوي از اعتقادات مذهبی عمیقی برخوردار بوده و عشق را در راه اعتقادات مذهبی به خدمت گرفتهاست.[۱۵] رضا بیات٬ منتقد ادبی٬ معتقد است: مدایح مذهبی او نخستین بار یک سال و اندی پس از درگذشتش، در اسفند ۱۳۸۴منتشر شدند؛ اگر این اشعار سروده یک بازه زمانی محدود باشند، به نظر میرسد که حاصل یک دوره مطالعات اسلامی شاعرند. چنان که شاعر در دیگر مدایحش هم نشان داده، قبل از سرودن، مطالعه میکند و دانستههای خود را به بیانی هنری مطرح میکند. در اینجا هم اندیشههای صحیح اعتقادی را به نظم درآورده است. علاوهبر بر امامان معصوم علیهالسلام ، برای حضرت زینب(س)، حضرت عیاس(ع)، مادر پیامیر(س) و قرآن کریم هم شعر گفته است. این انتخابها در بین مذهبی سرایان متعارف نیست. به طور مثال بعید است شاعری آیینی پیدا شود که برای حضرت رقیه و علیاکبر و علیاصغر علیهالسلام شعر نداشته باشد؛ ولی برای مادر پیامبر داشته باشد. این مسأله را میتوان به حساب درونی بودن سفارش گذاشت. بدین معنی که شاعر به پسند جامعه و مورد مصرف شعر(هیئت و...) توجهی ندارد و برای انگیزههای شخصی خود شعر مذهبی میسراید.[۱۶]
ترانههای منزوی
منزوی به روایت، علاقه بسیاری داشت. شاید این ریشه را از زمانی که کودک بود و مادر بر سر بالینش قصههای امیرارسلان را میخواند بهارث برده باشد[۱۷]. ازاینرو به ترانهسرایی علاقهمند شد و پا در این حرفه گذاشت. او در ترانههایش نیز بهمانند شعر نگاه و توجه اصلیاش را معطوف «عشق» کرد و بهقول خودش عشق هویت اصلی آثارش را میسازد. در شعر محاورهای (ترانه)، صداقت و صمیمیت کلام و غنای موسیقایی ترانهها و غزلهای حسین منزوی، موجب اقبال عمومی هنرمندان دیروز و امروز عرصهی موسیقی و آواز شد. ترانههای منزوی در کنار زبان ساده و روان، بیانی شیوا نیز دارد. ترانههایش غالباً دوبیتیهای پیوسته است. وی در ترانهسراییش نیز برخی ویژگیهای شعری خود، مانند کهنگرایی، درخشش موسیقیِ بیرونی، پرداختن به نوآوری در ساختار و قالبهای شعری و وزنهای تازه را بهکار گرفته است. ساختارهاي گوناگون شعري - حتي ساختارهايي كه در قالبهاي شناختة شدة شعري وجود ندارد- در ترانه او بهكارميرود كه پركاربردترين آن ساختار دوبيتيهاي پيوسته اسـت. كاربرد تشبيه و استعاره و آرايههاي ادبي در ترانهسرايي منزوی از سادگی و رواني سخن او نكاسته و ساختگي به نظر نمیرسد.[۱۸]
گزارشی از فروش کتاب
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
نقدهای مثبت
نقدهای منفی
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
جوایز کتاب
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق.
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق، ۱۴.
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق، ۷۲.
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق، ۱۱۰.
- ↑ «نگاهی به آثار شعری حسین منزوی - برگرفته از: كتاب ماه ادبیات و فلسفه ش ۷۸ - احمد رمضانی».
- ↑ فاطمه جوادی و دیگران، بررسی زندگی، شخصیت، آثار و درونمایههای اشعار حسین منزوی.
- ↑ بهروز منزوی، مجموعهاشعار حسین منزوی و انتشارات نگاه.
- ↑ «نگاهی به آثار شعری حسین منزوی - برگرفته از: كتاب ماه ادبیات و فلسفه ش ۷۸ - احمد رمضانی».
- ↑ حسین خسروی و همکاران، بررسی سبک شخصی غزلیات حسین منزوی و فصلنامهی تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب).
- ↑ فاطمه جوادی و دیگران، بررسی زندگی، شخصیت، آثار و درونمایههای اشعار حسین منزوی.
- ↑ حسین خسروی و همکاران، بررسی سبک شخصی غزلیات حسین منزوی و فصلنامهی تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب).
- ↑ عبدالاحد غیبی و همکار، مطالعه تطبیقی عاشقانههای ابراهیم ناجی و حسین منزوی و کاوشنامهی ادبیات تطبیقی(مطالعات تطبیقی عربی-فارسی)دانشکده ادبیات و علوم انسانی.
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق، ۱۰۱.
- ↑ مجموعهاشعار حسین منزوی.
- ↑ فاطمه جوادی و دیگران، بررسی زندگی، شخصیت، آثار و درونمایههای اشعار حسین منزوی.
- ↑ رضا بیات و ۱۳۹۵، تحلیل محتوای اشعار حسین منزوی.
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق.
- ↑ مهدی فیروزیان، ۱۳۸۹ و فصلنامهی تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب)، سبک شناسی ترانههای منزوی.