مجید قیصری
مجید قیصری، داستاننویس، داور جشنوارههای ادبی و مدرس کارگاههای داستاننویسی است که آثارش برندهٔ جوایز ادبی شده است.
مجید قیصری، مجید قیصری متولد۱۳۴۵ در تهران با اصالت اصفهانی است. در جوانی جنگ را تجربه کرده و پس از پایان جنگ در سال١٣٦٨ وارد دانشگاه علامه میشود و براساس علاقهٔ شخصی رشته روانشناسی را انتخاب میکند، ولی ادامه تحصیل نمیدهد؛ دانشگاه برای او جاذبه ندارد، با اینحال تأثیر این دوره را در آثار وی میتوان دید. پس از پایان تحصیل، در سال١٣٧٢ نوشتن را آغاز میکند. بهقصد نویسندهشدن قلم بهدست نمیگیرد، امّا بهدلیل تجربهای که در جنگ دارد، یادداشتهایی را که در آن دوره نوشته بود به مرتضی سرهنگی نشان میدهد و از سوی وی تشویق بهنوشتن میشود. این آغاز نویسندگی قیصری است. نویسندهای که در مدّت بیستو پنجسالی که قلم بهدست گرفته، علاوه بر داوری در جشنوارههای مختلف ادبی، آثار بسیاری در زمینههای دفاعمقدّس، دین و موضوعات اجتماعی خلق کرده است که برخی از این کتابها جوایزی همچون رمان برتر اوراسیای روسیه، کتاب سال شهید حبیب غنیپور، مهرگان ادب، جایزهٔ ادبی اصفهان، جایزهٔ نویسندگان و منتقدان مطبوعات، قلم زرین و جایزهٔ پِکا را نیز به خود اختصاص دادهاند.[۱]
داستانک
داستانکهای انتشار
داستانک عشق
داستانک استاد
داستانک شاگرد
داستانک مردم
ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود
داستانکهای دشمنی
داستانکهای دوستی
داستانکهای قهر
داستانکهای آشتیها
داستانک نگرفتن جوایز
داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
داستانکهای مذهب و ارتباط با خدا
داستانکهای عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
داستانکهای دارایی
داستانکهای زندگی شخصی
داستانک برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)
داستانک شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
داستانکهای مشهور ممیزی
داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری
عکس سنگقبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن
داستانهای دیگر
زندگی و تراث
سالشمار زندگی
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
شخصیت و اندیشه
مجید قیصری در دوره بسیار مهمی از زندگیاش تجربه خیلی خاصی داشته که البته سعی کرده ابتدا از خودش عبور کند و بعد این تجربه را بیان کند. درست است که شاید اصلش علاقه و دلبستگی به اثر باشد، ولی بهنظر میآید خیلی بیتکلف این جنگ را برای دیگران بهگونهای روایت میکند که به زمان و مکان وابسته نیست و شاید در ادبیات ما از این جنس کار حداقل در سالهای گذشته چندان دیده نمیشد.
زمینهٔ فعالیت
یادمان و بزرگداشتها
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
فیلم ساخته شده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و کتابشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست آثار
- صلح
- جنگی بود، جنگی نبود
- طعم باروت
- نفر سوم از سمت چپ
- ضیافت به صرف گلوله
- باغ تلو، رمان
- قصۀ هشتادوپنج
- گوسالۀ سرگردان
- مردی فرشتهپیکر، داستان بلند
- سه دختر گلفروش
- ماهزده، داستان بلند
- سه کاهن، رمان
- دیگر اسمت را عوض نکن، رمان
- زیرخاکی
- طنابکشی، رمان
- نگهبان تاریکی
- جشن همگانی
- گورسفید
جوایز و افتخارات
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر
ناشرانی که با او کار کردهاند
افق، چشمه، سوره مهر، صریر، کمان، انتشارات علمیفرهنگی، پالیزان، علم، همشهری