اسرار گنج درهٔ جنی
اسرار گنج درهٔ جنی | |
---|---|
نویسنده | ابراهیم گلستان |
ناشر | روزن و بازتابنگار |
محل نشر | تهران و نیوجرسی آمریکا |
تاریخ نشر | ۱۳۵۳ |
تعداد صفحات | ۲۳۳ص |
موضوع | داستان |
سبک | رمان واقعگرای نمادین |
زبان | پارسی |
تصویرگر | آیدین آغداشلو |
اسرار گنج درهٔ جنی نوشتهٔ گلستان در سال۱۳۵۳ رمانی است که نویسندهاش بهدلیل توقیف فیلمِ خود، آن را نوشت. داستان در ۴۹ فصل یا شماره، قصهٔ مردی را میگوید که گنجی مییابد. ثروت بادآوردهای که از این راه به چنگش میافتد، زندگی او و اطرافیانش را دگرگون میکند و... .[۱]
رمان اسرار گنج درهٔ جنی ظاهراً خوشبختی مرد دهاتیای است که به شیوهٔ داستانهای هزارویک شب بخت بلند به یکباره همه آرزوهای او را با پیداشدن گنج برآورده میکند اما درواقع این رمان در ورای ظاهر فریبنده و سرگرمکننده خود اشارتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و مستقیمی به اوضاع ایران در دههٔ ۵۰ دارد. درونمایهٔ این رمان نقد و سنجش یک دوره از تاریخ ایران است. دورهٔ سالهای آغازین دهه ٔ۵۰ که محمدرضا پهلوی با اتکا به گنج این مملکت_ نفت_ با برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله سعی در احیأ شکوه از دسترفتهٔ ایران باستان را دارد. اوضاع اقتصادی ایران در دههٖ ۵۰ براثر افزایش صادرات نفت و ورود ارز به کشور دگرگون شده بود، حکومت پهلوی برای اینکه سود سرشار خود را از فروش گنج مملکت نفت به دست میآورد، خرج کند، به واردات کالای مصرفی، خرید سهام کارخانه های غربی و گسترش صنایع مونتاژ، اسراف و تبذیرهای کلان به بهانه انجام امور هنری و فرهنگی و برگزاری جشنهای گوناگون میپرداخت همه این برنامههای حکومت در این رمان مطرح میشود و گلستان با استفاده نمادین از مرگ نجاتیافته و توصیف تصویر ریخت وپاشهای او حکومت پهلوی و برنامههای او را با طنزی جسورانه به سخره میگیرد. گلستان در اسرار گنج درهٔ جنی جامعهٔ ایرانی دههٔ ۴۰ و اوایل دههٔ ۵۰ را تصویر می کند. گلستان که در داستان مردم پس از توصیف فساد گسترده و عمیقی که سراسر جامعه را فراگرفته است، پرسیده بود «آی! این سرزمین چه خواهد شد- این سرزمین چه خواهد شد با این فساد زودرس ارزان؟» گویا در اسرار گنج درهٔ جنی به جواب این سوال دست یافته است؛ فروپاشی کامل. رمان با توصیف حرکت یک دسته مهندس برای نقشهبرداری آغاز شده بود، در پایان رمان هم با لرزههای حاصل از انفجارهای مهیب برای راهسازی مواجه هستیم که براثر این انفجارها خانه شیک ولی سست مرد دهاتی به لرزه درمیآید و سرانجام از بالای تپه به عمق دره سرازیر میشود این رمان بدون این که نویسنده ادعای پیشگویی داشته باشد آشکارا از فروپاشی قریبالوقوع حکومت پهلوی خبر میدهد جسارت گلستان در شخصیتپردازی مرد دهاتی به عنوان نماد محمدرضا شاه و نیز تجسم جسم آموزگار روستا در نقش امیرعباس هویدا حقیقتاً شگفتانگیز است آن هم در دوران اوج اقتدار شاه. [۲]
آنانیکه تاکنون نخواندهاید
خلاصه
اسرار گنج درهٔ جنی داستان تمثیلی مردی ساده و روستایی است که هنگام شخمزدن زمین به گنجی عظیم در زیر خاک میرسد. گنج، بهتدریج زندگی مرد روستایی را دگرگون و از مسیر طبیعی منحرف میکند و تجمل و زرقوبرقی کاذب را جایگزین زندگی ساده و بیآلایش او می سازد.[۳]
قدری بدانیم
« | رمان اسرار گنج درهٔ جنی مانند همه داستانهای واقعگرای نمادین دارای دو لایهٔ بیرونی و درونی است که به نظر میرسد براساس ضربالمثل مال بادآورده را باد میبرد نوشته شده است. در این داستان همچون همهٔ داستانهای اخلاقی حوادث طوری ترتیب یافته است که به نتیجهٔ مورد نظر منجر میشود و از آنجا که فکاهی است از مبالغه و اغراق بهرهٔ فراوان دارد.[۴] | » |
دلیل شهرت
وجه نمادین داستان و پیشبینیهایی که گلستان در دل این داستان نمادین بیان کرده، اهمیتی به این داستان بخشیده است که ضرورت ماندگاریاش را توجیه می کند.گذشته از اشارههای پوشیده و عبارتهای بیپردهای که داستان به ماجرای افزایش ناگهانی بهای نفت در سال.های ۱۳۴۰ و پیامدهای آن دارد، اسرار گنج دره جنی تصویری است از پدیده همیشه تازهی «تازه به دوران رسیدگی». در واقع اسرار گنج دره جنی بیش از آنکه از لحاظ فنی و زیباییشناختی، داستانی پرمایه و کمنظیر باشد، رمانی است که در بستر استعاره و نماد و با زبانی گزنده و بیپروا، برخی ناهنجاریهای سیاسی و فرهنگی را واکاوی، نقد و داوری میکند. رمز ماندگاری این داستان را در همین بعد داستان باید جست.[۵]
چرا باید این کتاب را خواند
این داستان تمثیلی که در واقع کاریکاتوری از شرایط اجتماعی و سیاسی ایران در اوایل دهه ۵۰ است که گلستان با لحنی طنزآمیز و نیشدار، بسیاری از چهرههای اصلی قدرت حاکم و تیپهای شناختهشده اجتماعی را به باد حمله و انتقاد میگیرد.[۳]
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
استحال و اقتباس
فیلم اسرار گنج دره جنی دومین فیلم داستانی و آخرین فیلم او بهشمار میآید.در این فیلم گلستان لحن تند انتقادی دارد و در قالب یک کمدی مفرح و با بهرهگیری از تیپهای مشهور و عامهپسند سینمای فارسی آن زمان، به نقد حکومت و افکار جاهطلبانهی همه سردمداران آن میپردازد.
به رغم اشارههای آشکار فیلم به مقامات حاکم و معادلسازیهای روشن گلستان دستگاه سانسور به دلیل بیسوادی ماموران آن، متوجه جنبه انتقادی و ویرانگر فیلم نمیشوند و فریب ظاهر کمدی و عامهپسند آن را میخورند و فیلم اجازهٔ نمایش میگیرد و با استقبال عامهٔ تماشاگران مواجه میشود اما ادارهٔ سانسور متوجه حماقت و اشتباه خود میشود و فیلم را برای همیشه توقیف میکند. توقیف ناگهانی فیلم اجازه نمیدهد که فیلم روال عادی نمایش خود را طی کند و میزان تاثیرگذاری آن مشخص شود. با توقیف اسرار گنج درهٔ جنی گلستان از کار سینما فاصله میگیرد و برای همیشه به انگلستان مهاجرت میکند.[۳]
ابراهیم گلستان درسال ۱۳۵۳ فیلم توقیفشدهی خود را تبدیل به رمان میکند. او در رمان سعی میکند که احوال و حالات درونی، فیزیکی و حتی اقلیمی را به همان صورتی که در فیلم نمایش داده شد به تصویر بکشد.[۶]
با این حال تفاوتهایی بین فیلم و رمان وجود دارد. در واقع رمان و فیلم اسرار گنج درهٔ جنی در ارتباط با یکدیگر کامل میشوند. نشانههای رمان بیشتر به سوی تحلیل روانشناختی انسانها در تعامل با یکدیگر بر اساس حسادت، فریب و بدگمانی میروند در حالی که فیلم بیشتر تحلیلی اجتماعی و سیاسی ارائه میدهد. از همین رو همانطور که مشاهده شد تحلیل نشانهشناختی قطبی و تقابلی میبایست با تحلیلی فرهنگی همراه باشد در نتیجه میتوان گفت که دو متن سینمایی و ادبی اسرار گنج درهٔ جنی از دو چشمانداز متفاوت یکدیگر را تکمیل میکنند.[۷]
داستانک
انتخاب نقش مرد دهاتی
ابراهیم گلستان: من آدمی میخواستم که طبیعیتر باشه و پرویز صیاد این آدم بود بهخصوص که خودش هم آمد و گفت که آقای گلستان من دلم میخواد یک فیلم با هم درست بکنیم و حاضرم برای این کار پول هم بگذارم و طفلک دویست هزار تومن برای این کار گذاشت. من یک میلیون تومن گذاشتم او دویست هزار تومن .میخواست این فیلم درست بشه. وقتی قصه را برایش گفتم و گفتم که وسط کار نکنه یهو زه بزنه. یه وقت دیدم که با هوشِ عجیبش تمام قصه را فهمیده. هیچ هم من بهش نشون ندادم که چی کار میخوام بکنم چی میخوام بگم فقط قصه را گفتم.[۸]
اکران خصوصی فیلم
وقتی فیلم اسرار گنج درهٔ جنی را ساختیم، دوستی اصرار داشت که آن را برای عدهای نشان دهد و نمیدونستم چه کسی را میخواهد دعوت کند. فیلم را فرستادم سینما مولنروژ و رفتم و دیدم که تمام آدمهایی که نبایستی این فیلم را ببینند، حالا آن جا بودند میخواستند فیلم را ببینند. چارهای نداشتم. نصیری را هم دعوت کرده بودند که خوب نصیری خر بود؛ خسروداد هم بود، همه را دعوت کرده بود اما هیچکس منظور فیلم را نفهمیده بود. حقهی من گرفته بود. یعنی پرویز صیاد را تداوم صمد گرفته بودند و هرهر میخندیدند. با خودم میگفتم بخند، فلان فلانشده، بخند. اینه مملکت تو. آدمهای تو اینها هستند. این تو هستی. اون تو هستی و غیره.[۹]
توقیف فیلم
عباس میلانی دربارهٔ توقیف فیلم دو روایت ارائه میکند: به روایتی که گلستان خود از برخی از دوستانش شنیده، شبی اسرار گنج درهٔ جنی را در کاخ سلطنتی به نمایش گذاشتند تا شاه ملکه، فیلم جنجالی را ببینند و دربارهاش حکم و قضاوت کنند. گویا همان جا هویدا اشارات نمادین فیلم را برای حضار تفسیر و تبیین کرد و حاصل کار دستور توقیف فیلم بود. از سوی دیگر به گفتهٔ «مقام امنیتی» همو بود که دستور جمعآوری نسخههای فیلم و کتاب اسرار گنج درهٔ جنی را صادر کرد. میگفت گزارشی در ۱۵ صفحه نوشتم و پیام خطرناک فیلم را معنا کردم. گزارش را برای شاه فرستادم. نسخهای از آن را نیز در اختیار هویدا گذاشتم و بهرغم مخالفت دولت نمایش این فیلم در ایران را ممنوع کردم. گفتم این فیلم به مسئله امنیتی مملکت ربط دارد نه مسائل فرهنگی.[۱۰]
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
گروهی مهندس برای نقشه برداری از درهای میگذرند و به تپه میرسند و جعبه دیدیاب خود را روی سهپایه محکم میکنند و آن را میچرخانند. کسی که در جعبه مینگرد تصویر مردی روستایی را میبیند که در آن سوی دره با گاو خود سرگرم شخم است،. مرد روستایی فقیر، زن و پسر و خانهای حقیر دارد و بر تکهزمینی کار میکند تا معاش خانوادهی خود را تامین کند. او در زیر بار اندوه و رنج و شوربختی کمر خم کرده است اما روزی، در حالی که زمین را سخت شخم میزند، دخمهای که پر از آثار عتیق و زر و جواهر کشف میکند. به سوی ده میشتابد و گاو خود را قربانی میکند. مردم او را دیوانه میپندارند و به شدت کتک می زنند و از روستا میرانند سپس مرد روستایی تصمیم میگیرد از روستاییان انتقام بگیرد و به جاه و جلال برسد زنانخانه نو کند. در تصویر بعد زرگر و زنش به میدان میآیند و چون میدانند روستایی گنجی در اختیار دارد میکوشند آن را از کف وی بربایند. مرد ثروتمند شده و اینک زرگر و زن او جوان جویای نام در عالم هنر، معلم روستا-زینالپور، کدخدا و کاسهلیسان دیگر احاطهاش کردهاند. قهوهچی میان راه روستا و شهر به کار او مظنون میشود و گمان میبرد که او در کار خرید و فروش تریاک و هروئین است و سر در پی او مینهد ژاندارم منطقه که از رفتوآمد قهوهچی به روستاهای اطراف بدگمان شده، او را میپاید. کدخدا که مخفیانه درختها را میبرد و زغال درست میکند، از رفتوآمد ژاندارم بدگمان میشود و زاغ سیاه او را چوب میزند. در این گیرودار مرد روستایی همچنان به بهرهبرداری از گنج مشغول است و آثار عتیقه را تکهتکه میکند و به شهر میبرد و به زرگر میفروشد. زن زرگر از سود حاصل از خرید و فروش جواهرهای مرد روستایی راضی نیست، در راه روستایی دام پهن میکند. این دام، دخترک کمابیش زیبایی است که خدمتکار اوست. مرد روستایی طعم شهوت را میچشد و به دام میافتد. پس از این مرحله، دیگر کار در دست زرگر و زن اوست که مرد را هرطور بخواهند برقصانند. ازینالپور را با خود همدست میکنند و نقشه میکشند که برای مرد کاخی بسازند. اما این کاخ با ابزار جدید، بر روی همان خانه سستپایهی حقیر روستایی بنا میشود و سپس زلزله یا انفجاری این کاخ مقوایی را از پایه ویران میکند. از سوی دیگر زرگر، قهوهچی، ژاندارم و کدخدا که سر در پی یکدیگر نهادهاند به دخمه راه میجویند. زرگر در زیر خروارها زر و جواهر مدفون میشود. ژاندارم به دست قهوهچی کشته میشود و قهوهچی را کدخدا از پا درمیآورد و زلزله حاصل از انفجار جوان جویای نام و کدخدا را در عمق دخمه مدفون میسازد. [۱۱]
وقتی میروند جمعآوری کنند میبینند ده پانزده تا کتاب بیشتر باقی نمانده...
ابراهیم گلستان:اجازه صادر شد و من رفتم پیش آن کسی که کتاب را داده بودم نشر بکند، محسن آقا که الان هم هست مثل این که. گفتم که این را اجازهاش را درآوردیم؛ اما درش نیار. چاپ شده، همه حاضر بود. بگذار شب قبل از اول فروردین دربیار. حساب من این بود که موقع اول فروردین یک هفته ادارهها تعطیل است، حتی ممکن است پانزده روز تعطیل باشد تا بعد از سیزده عید از این دو تا نسخه هم که دربیاد کافی هست. یک نسخه را هم داده بودم آقای مینوی که توی کتابخانهاش بگذارد. فکر هم نمیکردم که همه را بتوانم دربیاورم. این یکی را گفتم آقای مینویی بگذار یک جایی یک وقتی یک کسی می آید توی کتابخانهٔ تو یک کتاب اینجوری میبیند میگوید خب یک کسی هم بود که اینها را گفت. همین، تمام شد. محسن آقا این کتابها را فرستاد برای شهرستانها و از این حرفها دو هزار و پانصد تا هم چاپ کرده بودند. روز چهاردهم پانزدهم فروردین یکی از افسران سازمان امنیت که رفته بود مرخصی، از مرخصی که برمیگشته، سر راهش پشت شیشه یک کتابفروشی میبیند که، درست نمیدانم در کجا، در شاهی یا بابل میبیند که یک کتاب از ابراهیم گلستان هست. میگیرد میخواند. اَی داد بر من! این کتاب را چه جوری اجازه دادند که چاپ شود؟ میگوید که جمعش کنید. دستور جمعآوری میدهند؛ ولی وقتی میروند جمعآوری کنند میبینند ده پانزده تا کتاب بیشتر باقی نمانده. همه فروش رفته بود. تمام شد من هم از ایران آمدم بیرون. [۱۲]
سبک کتاب و الهام از شخصیت ها
ساختار رمان اسرار گنج درهٔ جنی تمثیلی و نمادین است. نمادهای قصه تا حدودی آشکار است. روستا مردی که به گنج شایگان میرسد شاه است، زینلپور که بعد لشکویی میشود، هویدا، نخست وزیراوست. زرگر و زنش کمپانیهای نفتی هستند، گنج همان نفت است که درآمد حاصل از آن، ایران را در دهههای ۴۰ تا ۵۰ از این ر و به آن رو کرد و تا آستانهٔ مدرنیزاسیون قلابی پیش برد. خانهای که ویران میشود نظام حکومتی آن زمان است که میخواست بر روی پایههای سست گذشته، تمدن جدیدی را که با آن پایه مناسب نبود، بالا بیاورد، برادرزن معترض نویسندهای است که زمانی دوست او بوده[ جلال آل احمد ]. جوان جویای هنر همان روشنفکر غربزده است که نه شناختی از هنر و تفکر دارد نه توان و حال و حوصلهای که آنها را بدست بیاورد و در این میان نقاشی هست که زینل پور از قدیم میشناخته و او را برای تصویرکردن مرد روستایی و زن تازهاش به ده آورده است. این نقاش متوجه پوسیدگی شالودهها میشود و به زینلپور هشدار میدهد. در واقع این نقاش صریح و راستگو خود نویسنده است.
ساختار داستان وصفی و تصویری است. تصویر هر صحنه، صحنهی پیش را تکمیل میکند. برای مثال نویسنده با مهارت نخست، تصویر موثری از زرگر و زنش میدهد بعد به درون هر دو شخص راه میجوید و نیت باطنی آنها را آشکار میسازد او واقعیت سیاسی زمان را به زبان رمز و تصویر بیان میکند اما آنچه را که تصویر میکند واقعیتنگاری صرف نیست، رو بردن به ژرفای قسمی از تفکر اجتماعی است که رکود و سستی اجتماعی را که در زیر لایههای زرورقی تحمیلی پوشیده است جریان کند، افزون بر تصویرهای پیوسته طنز خفی و هنرمندان هایش بر استحکام ساختار قصه می افزاید.
ابراهیم گلستان در برخی از قصه هایش عوام را تحقیر میکند و معتقد است گولخورها نیز مانند گولزنها مقصرند و به آنها امیدی نمی توان داشت. اما در اسرار گنج درهٔ جنی همین مردم در جشن باشکوه مرد تازه به دوران رسیده راه ندارند. پشت سیمها ماندند در واقع نیامدند و اطراف مرد تازه به دوران رسیده را گروه کاسهلیسان گرفتند و برخلاف آنچه نویسنده در قصههای پیشین خود مینویسد مردم عادی زندهاند و قضایا را خوب میفهمند، فقط حاکم و کاسهلیسان او هستند که بر پر قوی خود لمیدهاند و دنیا را به کام خود میبینند. در حالی که موریانه فساد پایههای مقوایی ساختمان را میجود و میپوساند. [۱۱]
ویژگیهای مهم ادبی و زیباییشناختی کتاب
درمتن رمان فقرههایی هست که بیش از هرچیز اصالت ادبیات را به رخ میکشد: «از چاه که بالا آمد خود را بالای دنیا دید»(گلستان، ۱۳۵۳: ۱۷) روایت با این فضاسازیهاست که بوی ادبیات داستانی به خود میگیرد. این جملهها در دل داستان وجه استعاری و نمادین قصه را بهتر، ثبت میکنند. مزیت دیگری که به داستان، تشخص میبخشد نمایش گفتوگوهای درونی شخصیتهای داستان است: زورش به گاو نمیرسد...آنگاه دید گاو یعنی چه...وقتی دریادریا طلا و زمرد در زیرکوه چشمک بهت میزد... یاد خدا و شکر خدا افتاد... شکر، البته. فدیه باید داد. قربانی. گاو میدانست.(همان: ۱۸) جاهایی از شگردهای روایت از جمله التفات از سوم شخص به دوم شخص و نیز کاربرد دانای کل محدود، به خوبی بهره میگیرد، برای نمونه در فصل معروف و طولانی جشن عروسی راوی در پایان جشن از زبان برههای خوردهشده سخن میگوید: «با هر تکان که سگی، گربهای را به برهان میداد سرهای برهها دوباره میجنبید... انگار باز تأیید میکنند مهم نیست حتی حالا هم که غیر استخوان چیزی دیگر برایشان نمانده است باز هم هستند،همچنان هستند»(همان:۱۴۸) تلاقی و آمیزش فضاهای ذهنی و عینی نکته دیگری است که در قالب رمان امکان بروز مییابد که نمونهٔ آن را در روایت کودکانهای میتوان یافت که در میانه تعقیبوگریز فصل ۴۴ از رادیو پخش میشود. آمیزش قصهی رادیو با تعقیبوگریز کدخدا، ژاندارم و قهوهچی فقط در رمان شدنی است.[۵]
شخصیتپردازی
شخصیتپردازی رمان اسرار گنج درهٔ جنی نقطهٔ قوت اصلی رمان است. هر شخصیتی به خوبی بیانگر بازیگران عرصه سیاست ایران در سالهای دههٔ ۵۰ است. مرد دهاتی گنجیافته بیانگر محمدرضا شاه پهلوی است. مرد دهاتی که در رمان از او به عنوان «مرد ک»، «مرد» و «مرد دهاتی» یاد میشود و تنها یکبار زنش او را به نام «رضا» صدا میزند وقتی در ابتدای رمان گنج را مییابد، خود را از بالای دنیا میبیند و باریکه زمینی را که در گنجه آن است «تخت تسلط» خود بر دنیا میشمارد..[۱۳] معلم روستا زینالپور با ورود مرد دهاتی به روستا خود را به او نزدیک میکند و مشاور و پیشکار او میشود. تا پیش از این ظاهراً معلمی با وجدان بهشمار میرفته است، چنان تحت تسلط مرد دهاتی قرار میگیرد که حتی برای خوشایند و اسمش را از زینالپور به لشکوئی تغییر میدهد. در این رمان همان نقشی را برای مرد دهاتی ایفا میکند که امیر عباس هویدا برای شاه ایفا میکرد.[۱۴] بدین ترتیب گلستان سیمای آموزگار روستا را بهعنوان نمونهای از روشنفکرانی که به خدمت رژیم درآمدهاند، ترسیم میکند. روشنفکرانی که بهانهٔ استفاده از فرصت برای خدمت به کشور و مردم، خواهناخواه به خدمت رژیم در آمدهاند.[۱۵] شخصیتهای دیگر این رمان نیز هرکدام نمایندگی بخش دیگری از افراد جامعه را بر عهده دارند. زرگر و زنش، قهوهچی، کدخدا، ژاندارم و حتی جوانک جویای نام در عالم هنر و سینما از هیچ کدامشان با اسم خاص یاد نمی شود، چهرههای تیپیک رمان هستند. آنها در یک حمله به یکدیگر شبیه هستند و آن غارت مرد نوکیسه به هر نحو ممکن است. گلستان سالها و دربارهٔ دزدی و فسادی که در این رمان به آن تاخته است چنین میگوید:( من اصلا راجع به وضع وحشتناک و توزیع آثار که وجود داشت حرف زدم دونه دونه آدمها نمونه یک گرایش در اجتماع هستند هیچ کدامشان الکی برای هر هر خندیدنن آنجا نیستند.) در این میان البته دو نفر هستند که سیمایی متفاوت از بقیهٔ شخصیتهای فرصتطلب و دزد و فاسد دارند. یکی از آنان برادرزن مرد دهاتی است و دیگری که دوست لشکوئی که نقاش است و برای کشیدن تصویری از مرد دهاتی و زن جدیدش به روستا آمده است. برادرزن مرد دهاتی به نظر میرسد بیانگر انتقاد گلستان از اوضاع است او سعی میکند در هر فرصت ممکن به افشاگری دربارهٔ مرد دهاتی بپردازد. وقتی که کاروان مرد وارد روستا میشود، او تنها کسی است که فریفتهٔ ثروت مرد نمیشود.او خواهرش را از اینکه در خانهٔ مرد بماند منع میکند؛ ولی خواهرش رضایت میدهد کلفتی مرد را بپذیرد و پیش شوهرش بماند. برادرزن همچنین در مهمانی بزرگی که مرد دهاتی ترتیب میدهد و از شهر مهمانان و رقاصههای بسیاری به آن دعوت میشوند. ظاهر میشود و به افشاگری علیه مرد می پردازد. البته هیچ کس به حرفهای او گوش نمی دهد و صدایش در بین صدای آنهمه شیپور و کرنا گم میشود. نقاش نیز در حالی که تصویری از مرد با زنش میکشد سعی میکند وجدان به خواب رفتهٔ لشکوئی را بیدار کند؛ اما تلاشهای او بیفایده است چون لشکوئی در راه خود ثابتقدم است. شخصیت ژاندارم هم که سعی میکند صادقانه خلافکاران را دستگیر و تحویل قانون دهد، قابل توجه است. او وقتی در غار گنج با کدخدا و قهوهچی روبهرو میشود و آنها را در حال دستاندازی به ثروت ملی میبیند، میخواهد دستگیرشان کند، پیشنهاد رشوه و شریکشدن در گنج را رد میکند در مقابل آنها مقاومت شرافتمندانهای از خود نشان می دهد.[۱۶]
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
اسرار گنج دره ٔجنی طنزی سیاسی در مخالفت با تحول دروغینی است که ایران در سال ۱۳۵۰ برای رسیدن به تمدن بزرگ از سر میگذراند جامعه کهنه و عقبماندهای که بدون تغییرهای زیربنایی و درونی، از طریق فروش گنج های زیرزمینیاش_ نفت_میکوشد مقلد جوامع غربی شود. دهاتی، در نقش رهبر چنین جامعهای، کالاهای مصرفی را روانهی ده میکند. آنگاه به یاری روشنفکر کارگزاری که آنچنان هویتباخته است که دهاتی حتی نام او را هم عوض میکند، به رنگ و روغنزدن خانهای میپردازد که از پایبست ویران است. مردم ده نیز در «آرزوی بردن سود از بساط تازه» با دهاتی همنوا میشوند . مخالفتهایی هم اگر هست در حد جنگ و گریزهای محدود است. جشن پر سر و صدایی که دهاتی هنگام ازدواج با کلفت برپا میکند، یادآور جشنهای ۲۵۰۰ سالهی شاهنشاهی است. هنگام توصیف این جشن بزرگ و سرگیجهآور، لبهی تیز تیغ گلستان متوجه روشنفکران خودباختهای است که در دههی ۱۳۲۰ ادعاها داشتند و حالا به بهانهی « کارکردن با استفاده از فرصت» مشاطهگر رژیم شدهاند. روشنفکرانی که با قصد خدمت شروع می کنند، «:ولیکن بعد در عادتها و در تسلسل جزئیات گیر میافتند تا کمکم با نفس خوبی و خدمت هم غریبه می افتند.» عاقبت روزی محل گنج فاش میشود آنان که در پی هم بودند بر سر میراث باستانی یکدیگر را هلاک میکنند با زمینلرزههای ناشی از انفجارهای راهسازان دخمه فرو میریزد و کاخ پوشالی دهاتی ویران میشود و بدینسان رمان با ارزو و شاید پیشبینی هنرمند درباره سقوط سلطنت پایان مییابد.[۱۷]
عباس میلانی در کتاب معمای هویدا درباره شباهت مهمانی مجلل به جشن های ۲۵۰۰ ساله و ساختمان مرد روستایی میگوید: در مهمانی مجلل که بیشباهت به جشنهای ۲۵۰۰ ساله دوران شاه نیست اهالی حضور و دعوت نداشتند به مدد سیم خاردار از خیل مهمانان منفصل بودند و از دور سفرههای رنگین امتعه و اشربهی آشنا و نیز صف طولانی مهمانان را نظاره میکردند. و دیگر اینکه مرد در عین حال دستور داد ساختمانی که متشکل است از دو حجم گرد در دو سوی برج مدور برایش بسازند وصف این بنا در کتاب و نمای آن در فیلم شباهتی تام به ساختمان میدان شهیاد داشت.[۱۰]
از دیگر مضامین انتقادی که این اثر به روزگار خود داشته، میتوان به این موارد اشاره کرد؛ فاصله دولت-ملت، وابستگی رژیم، تضاد و ناهماهنگی تکنولوژیهای وارداتی با بافت سنتی ایران، بیاصالتی و بیهویتی رژیم و کارگزاران آن، پرهزینهبودن جشنهای ۲۵۰۰ ساله، نقد ایده «خدا شاه میهن»، مصرفگرایی، تجملگرایی، مخالفت با ورود تکنولوژی به ده، نوسازی پوشالی و صوری، و تخریب محیط زیست.[۱۸]
اظهارنظرها
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
در سادهترین و شاید سادهانگارانهترین سطح میتوان آن را حکایتی پر طنز و تیزبین از مخاطرات ثروت بادآورده دانست اما با اندکی تأمل در ظرایف این اثر میتوان آن را چون تمثیلی به غایت بکر و زیرکانه از گذار کج و معوج به تجدد تفسیر و تحلیل کرد.[۱۰]
اسرار گنج درهٔ جنی یک استعاره هنرمندانه و خلاق تاریخ سینمای ماست؛ به صورت فشرده و نقد یک دوران. یک تاریخ و زبان هنر. نقدی اجتماعی و هجویهای فرهنگی. آینهای که روبروی جامعه گرفتهشده تا خود را بهتر تماشا و تصحیح کند.[۷]
گلستان، انقلاب ایران را که در فیلم خودش پیشبینی کرده بود. در همان اسرار گنج درهٔ جنی. آن فیلم، نقد ویرانگر تاریخ پادشاهی ایران است. و بعد به هر حال آن کاخ و دم و دستگاههایی که آن دهقان میسازد و فرو.میریزد.[۱۹]
اسرار گنج درهٔ جنی حاوی جبههگیری صریح در مقابل زمانه است، به همین دلیل، نمایش فیلمش مدتها ممنوع بود. این بار گلستان به جستجو در ذهنیت آدمها نپرداخته و صناعت نگارشی بدیعی را نیازموده است. رمانی ماجرایی آفریده که در وهلهی اول خواننده را با ماجراهایش سرگرم میکند اما بعد با رمزی آن آشکار می شود و به واقعیتهای سیاسی زمانه میپردازد.[۱۷]
« |
|
» |
ابراهیم گلستان در ابتدای رمان اسرار گنج درهٔ جنی میگوید:
جملههای ماندگار کتاب
- آدم نباس قهر بکنه... ما علف این خاکیم، از این خاک سبز شدیم، کجا بریم؟... آدم باید تحمل کنه. جد اندر جد ما تحمل داشتن، تحمل کردن همیشه بودن. حالا ما بریم؟[۲۲]
- سیاوش هم سرش افتاد تو تشت طلا. اما هنوز خون سیاوش میجوشه.قرنهاست که ما فدا میشیم. نسلِ مثلِ ما همیشه بوده، تموم نمیشه. فقط افسوس که... نسل قالتاقهایی... مثل شمام... تموم نمیشه.[۲۳]
- زن زرگر دستور داد لشکوئی بلند شود میکروفونها را بگذارد به پیش روی برادرزن تا فریادهاش را تمام جمعیت از بلندگوها که در گوشههای صحن نصب بود بشنوند و - بخندند.زن زرگر گفت:( وقتی تو میکروفون بهش دادی میگن اینا اداس، مردک مقلده، واسه خندهس.، اون وقت حرفاش دیگه مزاحم نیس مضحک هس.) [۲۴]
- زینالپور گفت:« قصد من از اول کار خدمت و خوبی بود»نقاش لبخندی برای خود زد، سری جنباند. میشد بگوید: با این شروع میشود ولیکن بعد در عادتها و در تسلسلِ جزئیات زود گیر میافتند تا کم کم با نفس خوبی و خدمت هم غریبه میافتند هرچند فکر میکنند همچنان همان که بودهاند باز هم هستند. این تازه، خط سیر کسانی که قصد بد ندارند است... [۲۵]
- خیلی جاها راه دُرُس شده، اما از درسُ بودن هیچ خبری نیس. تو باید بخوای دُرُس بشی. [۲۶]
مشخصات کتابشناختی
ابراهیم گلستان ابتدای رمان اسرار گنج دره جنی می گوید: «این کتاب را از روی فیلمی که به همین نام ساختم نوشتم. گفتگوهای این داستان را همراه با ساختن فیلم، در پاییز و زمستان در ۱۳۵۰ نوشتم اما داستان برای کتاب را در تابستان و پاییز۱۳۵۳.»[۲۱]
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراژ و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
طبق گفتهی ابراهیم گلستان این کتاب برای اولین بار در دیماه سال ۱۳۵۳به عنوان داستان چاپ شد. چاپ دوم کتاب شهریور سال ۱۳۵۷بوده و چاپ سوم کتاب در سال ۱۳۷۳در نیوجرسی آمریکا بودهاست. از سال ۱۳۸۱، نشر بازتاب نگار، چاپ این رمان را بر عهده گرفته است که به ترتیب زیر است: چاپ چهارم ۱۳۸۱__تهران(بازتابنگار) چاپ پنجم۱۳۸۲__تهران(بازتابنگار) چاپ ششم۱۳۸۵__تهران(بازتابنگار) تعداد صفحات کتاب در چاپ های نشر بازتابنگار حدود ۱۸۷صفحه و در چاپهای پیش از سال ۱۳۸۱حدود ۲۳۰صفحه است.آخرین چاپ کتاب مربوط به سال ۱۳۹۷میشود و دفعات چاپ کتاب در کل به ۹بار میرسد.
طراحی جلد و تصویرسازی
طرح روی جلد کتاب نقاشی آیدین آغداشلو به نام ساز توبا است.
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشتهشده دربارهٔ کتاب)
عبدالعلی دستغیب، درونمایه های قصههای ابراهیم گلستان، گزارش،شماره ۸۱،آبان ۷۶
پرویز جاهد، نوشتن با دوربین (رودررو با ابراهیم گلستان) چاپ پنجم، نشر اختران،۱۳۹۴
لیلا صادقی، نشانه شناسی و نقد ادبیات داستانی معاصر: مجموعه مقالات ابراهیم گلستان و جلال آل احمد
احمد اصغری، ادبیات ستیزنده چاپ یکم، نشر آگه، ۱۳۹۶
عباس میلانی،معمای هویدا، نشر اختران، چاپ دوازدهم ،۱۳۸۲
حسن اکبری بیرق، روایت واقعگرا در آثار ابراهیم گلستان، مجله تاریخ ادبیات ۲/۶۳
وجیهه احسانی، کاربرد استعاره دستوری گذرایی در مقایسه سبک دو رمان (تحلیل تطبیقی مدیر مدرسه و اسراز گنج دره جنی)، فصلنامه تخصصی نقد ادبی، شماره ۲۹، بهار ۱۳۹۴
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ «بررسی و تحلیل رمان».
- ↑ «رمزگشایی».
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ جاهد، پرویز. نوشتن با دوربین ص ۳۹.
- ↑ میرصادقی، میمنت. رمانهای معاصر فارسی۲۳۷ص.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ [۱]/ «تحلیل رمان»].
- ↑ لیلا صادقی، لیلا. ، نشانهشناسی و نقد ادبیات معاصر ص۲۱۴.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ صادقی، لیلا. ، نشانهشناسی و نقد ادبیات معاصر ص۲۲۴ و ۲۲۵.
- ↑ جاهد، پرویز. نوشتن با دوربین ص۱۹۶.
- ↑ جاهد، پرویز. نوشتن با دوربین ص۷۹.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ میلانی، عباس. نوشتن با دوربین ص۳۴۱.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ «درونمایههای قصههای ابراهیم گلستان».
- ↑ فیاد، حسن. از روزگار رفته ص ۱۴۹ و ۱۵۰.
- ↑ عسگری حسنکلو، عسگر. زمانه و آدمهایش ص ۲۴۳.
- ↑ عسگری حسنکلو، عسگر. زمانه و آدمهایش ص۲۴۴.
- ↑ عسگری حسنکلو، عسگر. زمانه و آدمهایش ص۲۴۵.
- ↑ عسگری حسنکلو، عسگر. زمانه و آدمهایش ص ۲۴۷و۲۴۶.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ میرعابدینی، حسن. صد سال داستاننویسی ایران ص۴۵۹ و ۴۶۰.
- ↑ اصغری، احمد. ادبیات ستیزنده ص۲۶۳.
- ↑ جاهد، پرویز. نوشتن با دوربین ص۲۷۸.
- ↑ «داستاننویسی و داستاننویسان معاصر ایران:».
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ گلستان، ابراهیم. اسرار گنج درهٔ جنی ص۸.
- ↑ گلستان، ابراهیم. اسرار گنج دره جنی ص۷۷.
- ↑ گلستان، ابراهیم. اسرار گنج دره جنی ص۱۵۴.
- ↑ گلستان، ابراهیم. اسرار گنج دره جنی ص۱۰۸ و۱۰۹.
- ↑ گلستان، ابراهیم. اسرار گنج دره جنی ص۱۶۹.
- ↑ گلستان، ابراهیم. اسرار گنج دره جنی ص۱۷۲.
منابع
- گلستان، ابراهیم (۱۳۸۵). اسرار گنج درهٔ جنی(چ:۶). تهران: بازتابنگار. شابک ۹۶۴-۹۲۸۳۱-۵-۳.
- جاهد، پرویز (۱۳۹۴). نوشتن با دوربین:رودررو با ابراهیم گلستان (چ:۵). تهران: اختران. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۵۱۴-۵۷-۶.
- میرعابدینی، حسن (۱۳۸۶). صد سال داستاننویسی ایران (چ:۴). تهران: چشمه. شابک ۹۶۴-۶۱۹۴-۷۷-x مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid character (کمک).
- میلانی، عباس (۱۳۸۲). معمای هویدا (چ:۱۲). تهران: اختران.
- اصغری، احمد (۱۳۹۶). ادبیات ستیزنده (چ:۱). تهران: آگه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۲۹-۳۳۹-۰.
- صادقی، لیلا (۱۳۹۲). نشانهشناسی ونقد ادبیات داستانی معاصر: نقد و بررسی آثار ابراهیم گلستان و جلال آل احمد (چ:۱). تهران: سخن. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۳۲-۳۶۸-۶ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک).
پیوند به بیرون
- «بررسی و تحلیل رمان، نوشتهٔ اشکان بحرانی». تارنمای لیلی صادقی. بازبینیشده در ۳۱تیر۱۳۹۸.
- «رمزگشایی از سرار گنج درهٔ جنی». روزنامه شرق. بازبینیشده در ۳۱مرداد۱۳۹۸.
- «درونمایههای قصههای ابراهیم گلستان». پرتال جامع علوم انسانی. بازبینیشده در ۱۳تیر۱۳۹۸.
- «داستاننویسی و داستاننویسان معاصر ایران:». پرتال جامع علوم انسانی. بازبینیشده در ۳۱تیر۱۳۹۸.