رضا قاسمی
رضا قاسمی | ||||
---|---|---|---|---|
«فردا خواب راحتی خواهم کرد.»[۱] | ||||
زمینهٔ کاری | رماننویسی، نمایشنامهنویسی، کارگردانی تئاتر و آهنگسازی | |||
زادروز | ۱۳۲۸ ورنامخواست اصفهان | |||
بنیانگذار | گروه موسیقی مشتاق و نشریهٔ اینترنتی دوات | |||
پیشه | رماننویس و آموزگار موسیقی | |||
سالهای نویسندگی | ۱۳۴۷تاکنون | |||
سبک نوشتاری | جریان سیال ذهن | |||
کتابها | همنوایی شبانه ارکستر چوبها، چاه بابل، وردی که برهها میخوانند | |||
نوشتارها | «چرا مینویسم؟» | |||
نمایشنامهها | تمثال، ماهان كوشيار، عمای ماهيار معمار، حركت با شماست مركوشيو، چو ضحاك شد بر جهان شهريار | |||
دیوان سرودهها | لکنت | |||
مدرک تحصیلی | کارشناسی تئاتر | |||
دانشگاه | دانشکدهٔ هنرهای زیبا دانشگاه تهران | |||
دلیل سرشناسی | فعالیت در عرصهٔ تئاتر، موسیقی و رماننویسی | |||
وبگاه رسمی | http://www.rezaghassemi.com/ | |||
|
رضا قاسمی رماننویس، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و آهنگساز چند دههٔ اخیر است.
رضا قاسمی در اصفهان بهدنیا آمد، در جنوب ایران بالید، در تهران در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران تئاتر خواند و نمایشنامههایی را که نوشته بود در این دانشکده و تئاتر شهر در تهران به روی صحنه برد؛ اما درنهایت با تجربههای هرچند اندک در نمایشنامهنویسی، داستاننویسی و آهنگسازی به فرانسه مهاجرت کرد. در دیار مهد ادبیات رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها را نوشت که دیدهشدهترین کار ادبی اوست.
قاسمی ششماهگی با خانواده بهدلیل شغل پدر، از اصفهان به بندر ماهشهر رفت و هرچه به بلوغ فکری میرسید ماهشهر برایش شهری مصنوعی مینمود که ریشهای در تاریخ نداشت. بخش شهرک شرکت نفت، قاسمی را در زیستجهانی مدرن بارآورد و بهروایت خودش:
« | معماریاش يکسره انگليسی بود. پوشاک و مواد خوراکی ما غالباً خارجی بود. باشگاهی داشت شرکت نفت که علاوه بر سالنهای ورزش، محل انواع تفريحات غربی مثل بيليارد، بازی تومبولا و کنسرتهای گاهگاهی بود. نهتنها روزنامهها و نشريات غربی دايم توی دستوبالمان بود؛ بلکه تنها سينمای شهر هم فقط فيلمهای خارجی نشان میداد.[۲] | » |
رضا قاسمی بندریبودن ماهشهر و بندر شاهپور در ۱۵کیلومتری ماهشهر را همچون اشارتی به جهانی دیگر یعنی جهان مدرن میدانست. وی تأثیر این وضعیت را در زندگی خود بسیار مهم میداندخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد و میگوید:
- «من در خانهٔ با فرهنگ اصفهانی بار میآمدم و در بيرون از خانه از يکسو با فرهنگ غربی و از سویديگر با فرهنگ اقوام مختلف ايرانی. يک روزی عروسیِ لرها بود، يک روز عروسی کردها، يک روز عروسی عربها... يعنی من درعينحال که آدم بیريشهای بودم، در قياس با کسانی که نسلاندرنسل زاده و بزرگشدهٔ شهریاند، همزمان ريشهام در فرهنگ تمام اقوام ايرانی بود.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
برخی از آثار قاسمی همچون رمان وردی که برهها میخوانند و همچنین دو نمایشنامهٔ «خوابگردها» و «نامههايی بدون تاريخ از من به خانوادهام و بالعكس» در این شهر میگذرد. او حوادث رخداده در دوران کودکیاش چه در بندر ماهشهر و چه در شهر زادگاه پدریاش را از نظر تأثیرگذاری در شخصیت خودش و همچنین دستمایهشدن برای شخصیتپردازی کسان آثارش، مهم میداند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد قاسمی گرایش به تجربه را در همهٔ آثار خود میبیند و آن را صرفاً منحصر به رمانهایش نمیداند. البته در کنار تجربه، او بر اهمیت شهود و تخیل و نیز ربط منطقی عبارات تأکید میورزد. قاسمی حتی در زمینهٔ بهکاربردن موسیقی، ترکیبات متنوع از دستگاههای مختلف را تأکیدی بر بهکارگیری خلاق دستگاهها و مایههای مختلف در کنار یکدیگر میداند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد هرچند نقش موسیقی را در کار ادبی مهم میداند؛ اما طی مصاحبهای که سال۲۰۰۴، نقش موسیقی در زندگیاش را به «امرار معاش» از طریق تدریس آن محدود میکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد قاسمی که خواست نوشتن رمان را همواره در خود میدیده است هنگامی که به فرانسه میآید به خود شهامت نوشتن رمان را میدهد و درنهایت آن حسرت و آرزوی نوشتن رمان را با خلق آثاری بدیع جایگزین میکند. او خود دراینباره میگوید:
« | برای من نوشتن رمان هميشه يک حسرت بود؛ يک آرزو. چون مادهٔ اوليهاش را روزگار بارها سر راهم قرار داده بود؛ اما هميشه از نوشتن رمان ترس داشتم. اين ترس در خارج از کشور فروريخت. چون ديدم اينجا، در فرانسه، هر خالهخانباجیای به خودش اجازه میدهد رمان بنويسد. حتی رئيسجمهور سابقشان، والری ژيسکار دستن، هم در دوران پيری رمان نوشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
البته در میان انگیزههای او برای نوشتن رمان و کنارگذاشتن نمایشنامهنویسی و کارگردانی پای ضرورت ناشی از زندگی مهاجری و نیاز به زبان دیگر را نیز میتوان دید. قاسمی با رسیدن به پاریس «اجرای تئاتر بهزبان فارسی و برای تماشاگر ايرانی» را «بیمعنی» یافت؛ چون در بهترین حالت میتوانست فقط دو شب نمایشش اجرا کند:
- میديدم موقعیت از هر جهت برای فعاليت در زمينه موسيقی فراهم است. پس برای هميشه قيد کارگردانی تئاتر را زدم. کمی بعدهم، ضمن کار موسيقی، نوشتن را از سرگرفتم؛ اما بعد از نوشتن دو نمايشنامه ديدم اين کار هم بیمعنی ست. چون من نمايشنامههايم را به اين نيت مینوشتم که خودم آنها را کارگردانی کنم. انتشارشان به چه دردم می خورد؟ پس نمايشنامهنويسی را هم رها کردم و رفتم سراغ رماننويسی، يعنی کاری که نه نياز به اجرا داشت و نه نياز به هيچ امکانی جز يک قلم و کاغذ.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
با اینهمه بازهم تأکید میکند که هرچه دارد از تئاتر دارد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
یادها و خاطرهها
گریز زن اثیری
در یکی از سفرها همراهبا پدرش به اصفهان، روزی که فضا لبالب از توطئه بود، متوجه «رفتوآمدهای مشکوک و بیصدای زنان چادری فاميل و نگاههای مرموز و پر از اشارهشان» شد. حرف سرِ هووی تازهای بود که شوهرعمهٔ رضا آورده بود. یکی از زنان فامیل که از اصفهان آمده بود مسئول شد که با جادو و جمبل این هوو را از چشم شوهرعمه دور کند. «فضای پر از دود و بوهای غريب، جنبش مرموز زنان چادری و نگاههای پر از ترس و نفرت و توطئه» قاسمی را به حیرت کشانده بود؛ اما آن سوتر حیرت دیگر آن هووی «بهغايت زيبا، بلندقد و بهشدت ساکت» بود که برای قاسمی زن اثیری را تداعی میکرد. آن زن یک هفته پس از جمبلها محو شد و همین داستان، انگیزهای شد برای قاسمی که هنگام سکونتش در تهران به مطالعه خرافات فرهنگ عامه بپردازد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
عشق اول
سیزدهچهاردهسالگی اولین دوران عاشقی قاسمی بود، عشقی که با نامههایی بیستسی صفحهای از سمت او و جوابهایی بههمان میزان عاشقانه از سمت محبوباش همراه شد. مایهٔ نوشتنی که با محرک عشق سروشکل گرفته بود حتی پس از گذر سالها بازهم فعال ماند آنهم از پس اولین عشق که شوریدهسری را پدید آورد. البته قاسمی امتنان خود را به زن همسایه که واسطهٔ او و محبوباش در رساندن نامهها بود، اعلام کرد؛ اما عشق فقط نوشتار را بهحرکت درآورد. آنچه نوشتن را از هلاکت نجات داد و در همان حال قلم را بهسوی نامتناهی کشاند تجربهٔ تراژیک بود. تجربهٔ تراژیک برای قاسمی غرقشدن آن دخترک در رودخانه بود، تجربهای که تا سه سال او را در جهنمی واقعی قرار داد و جان از او کَند.[۳]
مواجهه با ساز و موسیقی
قاسمی در نمایشی برای «ایرج انوار» بازی میکرد. انوار سازی به او داد و از او خواست که بر روی صحنه ساز بزند. قاسمی گفت میخواهد ساز را به خانه ببرد تا بیشتر با آن کار کند. فردای آن روز ایرج که ساز زدن قاسمی را دید و شنید، حیرتزده پرسید «قبلاً موسیقی کار کردی؟». جواب قاسمی منفی بود. انوار گفت استعداد موسیقی دارد. همانجا بود که قاسمی به پیشنهاد انوار تصمیم به یادگیری سهتار گرفت.[۴]
سفر به شوروی
امکان دیدن شوروی برای قاسمی بهواسطه موسیقی پدید آمد. اجرای موسیقی در آن کشور برای او همراه شد با دیدن صحنههایی که بعدها نهتنها ماده خام بخشهایی از رمانهایش را پدید آورد بلکه اصلا تجربه او از جهانی کاملا دگرگونه را شکل داد. او ده روز را در قصر « دون رومولو» که شاهزادهای اسپانیایی بود گذراند تا بعدها شخصیت رمان « چاه بابل» را به این قصر بفرستد. او آدابورسوم حالا منسوخشدهای را در آن زمان دید که برایش تداعیگر رویدادی داستانی بود و در آن فضا کشیشی را دید که بعدها از روی شخصیت او « راهبه خوابنما» را ساخت.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ملاقات با تصویر ژنتیکی ترس
قاسمی آن هنگامی که در حال نوشتن رمان همنوایی... بود، یکی از همسایگانش در ساختمان اقدام به چاقوکشی میکند. قاسمی برای بازگرداندن و تثبیت آرامش ساختمان همیشه مسکونشان به دیدار آن فرد میرود تا اگر مشکلی برای او هست آن را برطرف کند. قاسمی آن مرد را انسانی عجیب مییابد که علت اقدام به چاقوکشی را ماموریت الهی میداند و هنگامی که رضا از او میپرسد: «آیا ممکن است که این ماموریت شامل حال قاسمی هم شود؟»، آن مرد پاسخ میدهد: «بله تهدید بزرگی شما را تهدید میکند». قاسمی خود در این باب میگوید این حادثه باعث تاملش بر مسئلهٔ ترس میشود، تاملی که حتی در رمان همنوایی... اجازه ورود مییابد. قاسمی این مرد را تصویر ژنتیکی ترس میدانست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
« مشتاق» پس از ۱۵ سال
قاسمی در سال ۱۳۸۹ با شنیدن صدای «سپیده رئیس سادات» به موسیقی بازگشت و «گروه مشتاق» که خود پایهگذار آن بود را دوباره فعال کرد. خودش میگوید اگر قرار بود صدایی او را به موسیقی بازگرداند، این صدا همان صدای سپیده رئیسسادات بود چون این صدا از طرفی شکننده و ترد است و از طرفی رساست. همچنین حضور صحنهای که در میان خوانندههای ایرانی کمیاب است، در رئیسسادات بود. این شکل حضور نیز برای قاسمی تئاتری که به اجرا اهمیت میداد، حیاتی بود. حضور رئیسسادات موسیقی را برای قاسمی زنده کرد.[۵]
همه چیز با یك ساعت مچی وستاندواچ شروع شد
نوشتن برای رضا قاسمی با درس انشا شروع شد. درسی که او در مواجهه با آن هیچ معنایی از آن را درک نمیکرد. پدرش که متوجه بهت او در قبال این درس شده بود به یاری او میشتابد. فردای آن روز رضا انشا را برای همکلاسیهایش خواند. پس از آن معلماش با اعجاب و ستایش به او خیره شد و در نهایت برای انشای شاهکار او یک ساعت مچی وستاندواچ به رضا هدیه داد. همان معلمی که رضا بعدها او را در هفدهسالگی، بهوقت چاپشدن نمایشنامهاش در مجلهٔ خوشه، در کوچه دید و وقتی معلم به او گفت نمایشنامهاش را خوانده است، به او گفت: «این نتیجۀ ساعت وستاندواچ شماست». هرچند در پس حادثهای رضا فکر کرده بود که او ساواکی است و بههمین سبب هم در همانحال او را شماتت کرد. پس از قسمی که معلم در ساواکینبودنش ذکر میکند، آخرین چیزی که به رضا میگوید رضا را از هم میگسلد؛ «آن ساعت را پدرت خریده بود. خواسته بود وقتی انشاء تمام شد به عنوان جایزه بدهم به تو!».[۶]
داستانکهای انتشار
داستانک مردم
ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود
داستانکهای قهر
داستانکهای آشتیها
داستانک نگرفتن جوایز
داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
داستانکهای مذهب و ارتباط با خدا
داستانکهای عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
داستانکهای دارایی
داستانکهای زندگی شخصی
داستانک شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
داستانکهای مشهور ممیزی
عکس سنگقبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن
داستانهای دیگر
زندگی و تراث
رضا قاسمی در تقویم زندگی
این سالشمار با توجه به زندگینامه، کتابشناسی و شناختنامهٔ آثار موسیقایی رضا قاسمی در نشریهٔ اینترنتی دوات، اطلاعات موجود در سایت ناکجا و زندگینامهٔ قاسمی در سایت بیبیسی فارسی تهیه شدهاست.
- ۱۳۲۸: تولد در ورنامخواست اصفهان
- ۱۳۴۷: انتشار نمایشنامهٔ «کسوف» در مجلهٔ خوشه
- ۱۳۴۸: ورود به دانشکدهٔ هنرهای زیبا و آغاز تحصیل در رشته تئاتر
- ۱۳۴۹: نگارش «نارون كوچك، نارون تنها»(داستان برای كودكان، منتشر نشده)؛ کارگردانی نمایشنامهٔ کسوف در دانشکدهٔ هنرهای زیبا(دانشگاه تهران)؛ کارگردانی نمایشنامهٔ «آمد و رفت» اثر ساموئل بکت در دانشکدهٔ هنرهای زیبا(دانشگاه تهران)
- ۱۳۵۰: نگارش نمایشنامهٔ «صفیه موعود»(منتشرنشده)
- ۱۳۵۳: نگارش نمایشنامهٔ «نامههايی بدون تاريخ از من به خانوادهام و بالعكس»؛ کارگردانی نمایشنامهٔ «نامههايی بدون تاريخ از من به خانوادهام و بالعكس» در کارگاه نمایش( تهران)؛
- ۱۳۵۴: نگارش پژوهش «موسیقی در تعزیه»
- ۱۳۵۵: نگارش نمایشنامهٔ «چو ضحاك شد بر جهان شهريار»؛ برنده جايزهٔ اول « تلويزيون ملی ايران» برای بهترين نمايشنامه برای اثر چو ضحاك شد بر جهان شهريار
- ۱۳۵۶: نگارش نمایشنامهٔ «چاه»(اثر داوود دانشور) بهعنوان کار تجربی با نوجوانان شير و خورشيد سرخ شاهرود
- ۱۳۵۷: اجرای دوبارهٔ نمایشنامهٔ «چاه» (اثر داوود دانشور) در کارگاه نمایش(تهران)
- ۱۳۵۸: نگارش نمایشنامهٔ «اتاق تمشیت»(منتشرنشده)
- ۱۳۶۰: کارگردانی نمایشنامهٔ «اتاق تمشیت» در تئاتر شهر( تهران)
- ۱۳۶۱: نگارش نمایشنامهٔ «خوابگردها»(منتشر نشده)؛ انتشار نوار «گل صدبرگ» در تهران(همکاری در این آلبوم در بخشهای: نوازندگی، آهنگسازی و تنظيم قطعات)
- ۱۳۶۲: نگارش نمایشنامهٔ «ماهان کوشیار»
- ۱۳۶۳: کارگردانی نمایشنامهٔ «ماهان کوشیار» در تئاتر شهر(تهران)
- ۱۳۶۴: نگارش نمایشنامهٔ «معمای ماهیار معمار»
- ۱۳۶۵: کارگردانی نمایشنامهٔ «معمای ماهیار معمار»؛ خروج و مهاجرت از ایران
- ۱۳۶۵: شروع نگارش پژوهش «تاملاتی در باب موسیقی ایرانی»(بهاتمام رسیده در سال ۱۳۶۹، منتشر نشده)
- ۱۳۶۶: انتشار آلبوم «بداهه نوازی اصفهان ـ راست پنجگاه» بهصورت نوار در پاریس
- ۱۳۶۹: شروع شکلگیری مجموعه شعر «لکنت»(بهاتمامرسیده در سال ۱۳۸۰)؛ نگارش نمایشنامهٔ «حرکت با شماست مرکوشیو»؛ انتشار آلبوم «سیاوشخوانی» بهصورت نوار در پاریس
- ۱۳۷۰: نگارش نمایشنامهٔ «تمثال»؛ آغاز نوشتن رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها(نگارش این رمان در سال ۱۳۷۳ بهاتمام رسید)
- ۱۳۷۱: انتشار آلبوم «دشتی- ماهور» در قالب سیدی در پاریس
- ۱۳۷۳: پایان نوشتن رمان همنوایی...؛ آغاز نگارش رمان چاه بابل( بهاتمامرسیده در سال ۱۳۷۷)
- ۱۳۷۴: آغاز نگارش پژوهش «حلقهٔ گمشدهٔ آمارا»(مقالاتی در باب رمان)(این پژوهش در سال ۱۳۸۰ به اتمام رسید)
ترجمهٔ نمایشنامهٔ «تمثال» به زبان فرانسوی توسط مونیک پیکارد با مشخصات:
Portrait (1995 - Editions L’Harmattan)
ترجمهٔ نمایشنامهٔ «حرکت با شماست مرکوشیو» توسط مونیک پیکارد و اجراشده بهصورت نمایشنامۀ رادیویی به کارگردانی کلود گر در پاریس در رادیو فرانس کولتور ۱۳۷۵
- ۱۳۷۵: انتشار رمان «همنوايی شبانهی اركستر چوبها»(نشر کتاب) در آمریکا؛ نگارش داستان «پرتگاه»
- ۱۳۷۶: نگارش داستان «چتر، گربه و دیوار باریک»
- ۱۳۷۷: ترجمه نمایشنامهٔ «معمای ماهیار معمار» به زبان فرانسوی توسط شارل فلورس با مشخصات:
Le dilemme de l’architecte Mâhyâr (1988 - Editions Les Solitaires Intempestifs)
- ۱۳۸۰: انتشار مجموعه شعر لکنت(انتشارات خاوران، پاریس)؛ انتشار ترجمهٔ رمان همنوایی... به زبان فرانسوی با ترجمه شارل فلورس با عنوان مشخصات:
Harmonie nocturne (2001 - Editions Phébus)
اجرای نمایشنامهٔ «تمثال» بهصورت ميزان اسپاس در ژون تآتر ناسيونال به كارگردانی امانوئل كوردليانی در مارس ۲۰۰۱ در پاریس
راهاندازی نشریه الکترونیکی دوات
اجرای نمایشنامهٔ «معمای معمار ماهیار» توسط امانوئل کوردلیانی در ژون تئاتر ناسیونال در آوریل ۲۰۰۱ در پاریس
- ۱۳۸۱: آغاز نگارش رمان وردی که برهها میخوانند( بهاتمامرسیده در سال ۱۳۸۶)؛ جایزهٔ رمان اول از بنیاد گلشیری برای رمان همنوایی...؛ «تندیس ویژۀ رمان تحسین شده» جایزه مهرگان ادب (پکا) برای همنوایی...؛ جایزه بهترین رمان سال از نویسندگان و منتقدان مطبوعات برای رمان همنوایی...
- ۱۳۸۶: انتشار رمان «وردی که برهها میخوانند»(انتشارات خاوران، پاریس)
- ۱۳۸۸: جایزه رمان برگزیدهٔ دههٔ نویسندگان و منتقدان مطبوعات برای رمان «وردی که برهها میخوانند»
- ۱۳۸۹: انتشار «چهارده قطعه برای باز پریدن» در قالب سیدی
- ۱۳۹۲: ترجمهٔ رمان همنوایی... توسط عرفان مجیب با مشخصات:
The spell chanted by lambs (Candle and Fog Ltd.)
- ۱۳۹۳: انتشار آلبوم «طبل بیهنگام» در قالب سیدی
- ۱۳۹۴: ترجمهٔ رمان همنوایی... به زبان عربی با مشخصات: لأوركسترا الليلية (إصدارات الربيع العربي) 2015
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
شخصیت و اندیشه
میتوان گفت رضا قاسمی از آن دسته نویسندگانی است که در رمانها و با رمانهایش میاندیشد هرچند که به قول خودش « جنس اندیشه در رمان و فلسفه با همدیگر متفاوت است.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه بر همین اساس میشود نظرات غیرمستقیم او دربارهٔ موضوعات را از دهان شخصیتهای داستانهایش و اندیشههای مستقیماش را هم از زبان خودش در گفتوگوها و مقالاتاش شنید. در تمام این آثار میتوان نگاه انتقادی او را دید؛ نگاهی نقادانه در زاویهٔ دید نویسندهٔ داستان، رمان و نمایشنامه و همچنین شخصیتهای خلقشده در تمام این آثار. این اندیشهٔ نقادانه حتی در برخورد با آثار موسیقیایی خلقشده توسط او یافتنی است. مصاحبههای او نیز بخشهای زیادی از این اندیشهٔ انتقادی را نشان میدهد. او وظیفهٔ خود را « پردهدری» در همهٔ کارهایی که ارائه میدهد میداند، چون خواست او ایستادن در برابر روحیهٔ ریاکارانهٔ ملتی است که برای مثال و به زعم او در موقعیتهای مربوط به کردارهای جنسی رفتاری دوگانه و پنهانکار داردخطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه دارد چون معتقد است « در ظاهر، یک وجههٔ خیلی سالم و شیک را ارائه میکنیم و در باطن شکل دیگری هستیم.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه او در این راه هیچ ابایی از تابوشکنی در زمینه مسائل مذهبی، جنسی و اسطورهای ندارد و حتی با خودنقادی همواره در پی شکستن تابوی نوشتن خودش هم هست. او شخصیتی گریزان از کلیشهها دارد چه در زیست فردی و چه در حیات هنریاش و شاید هم گریزانی از کلیشهها شخصیت او را چندوجهی کرده باشد تا آنجا که حیطههای مختلفی در هنر را تجربه کرده و نهایتا هم آنها را با خیالی آسوده رها کرده است و درنهایت در رمان بهعنوان رسانهای کلیشهگریز سکنی گزیده است. این رویکرد حتی در گفتار او « نوروز؛ کلیشهای که دوست ندارم» دیده میشود که در آن همزمان نفرت همزماناش را به نوروز و قبرستان نمایان میکند و علت آن را اینگونه بیان میکند: «چون در هر دو آنها یکجور رفتار جمعی و کلیشهای وجود دارد و دیگر از حالت شخصی و فردیاش جدا می شود. و تمام سرمایهی من فردیت من است.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه پس آن خودانتقادی برآمده از وفاداری به فردیتی است که حیات آزاد او را رقم میزند. این بینش انتقادی شاید همراه باشد با نوعی بدبینی و حتی تاریکبینی اما بهقول خود رضا قاسمی او « معمولا هیچچیز را آنقدر جدی نمیگیرد که نتواند به آن بخندد»، البته که همزمان اضافه میکند: « معمولا کسی که به طنز رو میآورد، آدم ناامیدی است.»[۷] این ناامیدی برای او همراه بوده است با نوعی درک بیمعنایی. از همین وجه است که زندگی قاسمی بهزعمخودش همیشه بیمعنا بوده است. او این شکل حیات را پارانوئیک میدانست تا آنجاکه خود را همواره آماده برای دفاع و واکنش به جهانش مییافت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد شاید این واکنش و دفاع درنهایت خود را در شکل نویسندگی رمان بروز میداد. واکنشی که از شخصیتی برمیآمد که به قول خودش « نگاه تلخ» و « بدبینانهای» به هستی دارد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
زمینهٔ فعالیت
نمایشنامهنویسی
رضا قاسمی کار هنری خود را با نمایشنامهنویسی شروع کرد. او قصد داشت آنچه را که مینویسد خودش کارگردانی کند. قاسمی در همان ابتدای جوانی و حتی قبل از ورود به رشته تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران کار نمایشنامه نویسی را با نوشتن نمایشنامه « کسوف» شروع کرد. در ادامه برای نمایشنامه « چو ضحاک شد بر جهان شهریار» جایزه جشن طوس را برنده شد و بعدها پس از مهاجرتش در فرانسه نمایشنامههایی همچون «حرکت با شماست مرکوشیو!» و «تمثال» را نوشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
کارگردانی تئاتر
برای قاسمی کارگردانی نمایشنامه با نوشتن آن متفاوت نبود چون خود نوشتنن نمایش بهعنوان اجرای آن در حیطه کلمات بود. البته او نهتنها نمایشنامههایی از خودش را به روی صحنه برد بلکه نمایشنامه « آمد و رفت» از بکت را نیز کارگردانی کرد. در میان نویسندگان ایرانی نیز به سراغ « داوود دانشور» رفت و نمایش « چاه» را دو بار در سالهای ۱۳۵۶و ۱۳۵۷ به روی صحنه برد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
موسیقی
او در این عرصه تا آنجا پیش رفت که توانست با بزرگان موسیقی ایران از جمله محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، مظهر خالقی، بیژن کامکار همکاری کند و به اجرای دهها كنسرت در كشورهای مختلف اروپا، آمريكا و شوروی سابق برود. ساز اصلی او سهتار بود. البته او علاوهبر نوازندگی کار آهنگسازی و تنظیم را نیز انجام میداد. او بعدها در فرانسه از راه تدریس موسیقی امرار معاش کرد اما خود را از عرصه حرفهای موسیقی دور کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
رمان
رماننویسی در سالهایی که قاسمی به خلق نمایشنامه و موسیقی و اجرای تئاتر مشغول بود آنطور که خودش میگوید برای او نوعی حسرت و آرزو بود. با رفتن او به فرانسه و مشاهده اینکه در آن کشور هر کسی میتوانست رمان بنویسد او نیز جرات رمان نوشتن پیدا کرد و سه رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها، چاه بابل و وردی که برهها را میخوانند را منتشر کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شعر
از قاسمی تنها یک مجموعه شعر منتشر شده است. مجموعه شعر لکنت که در بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱ شکل گرفته است. این مجموعه در سال ۲۰۰۱ منتشر شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پژوهش
یکی از نکات برجستهٔ فعالیتهای قاسمی پژوهشهای اوست. او تقریبا در هر حیطه که فعالیت مداوم داشته است پژوهش هم کرده است؛ «موسیقی در تعزیه» بهعنوان پژوهشی در حوزه موسیقی و نمایش در سال ۱۳۵۴، «تاملاتی در باب موسیقی ایرانی» بهعنوان پژوهشی در حوزه موسیقی اصطلاحا سنتی ایران که قاسمی در آن در سالهایی فعالیت پررنگ داشت و در نهایت «حلقه گمشده آمارا» بهعنوان پژوهشی در باب رمان که پس از رماننویسیهای او در فرانسه به سرانجام رسید.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نشریه
نشریه الکترونیکی « دوات» در سال ۲۰۰۱ توسط رضا قاسمی راهاندازی شد. این نشریه در حال حاضر به محلی برای انتشار آثاری بدل شده است که یا در ایران اجازه انتشار رسمی نیافتهاند و یا آنکه کمتر دیده شدهاند.[۸]
یادمان و بزرگداشتها
نظراتی دربارهٔ رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها
ژرار مودال از سرويس كتاب لوموند
اين درهمآميختن رئاليسم اجتماعی با فانتاستيك، اين هنر داستانگويی شگفتانگيز و چشمگير، از اين متن كه تأملی است دربارۀ تبعيد، غرابتي ترسناك میسازد: ازدواج غيرمنتظرۀ داستانهای هوفمان و افسانههای هزار و يكشب.[۹]
کیومرث پوراحمد
رضا قاسمی در رمان خود مثل جراحی تیزهوش و بلد که مجبور است احساسات را کنار بگذارد، با قیچی و چاقو جماعت واخورده دور از وطن را بیرحمانه کالبدشکافی میکند...این جمع واخورده مفلوک را از زبان راوی میشناسیم که برای خود هیچ ارجحیتی قائل نیست و انگشت انتقادهای گزنده را بیش از همه به خودش تکان میدهد.[۱۰]
هلن روشت در نشریهٔ والورز اکتوئل
اين نخستين رمانی كه از رضا قاسمی، نويسندۀ ايرانی، به فرانسه ترجمه شدهاست اثری است رؤيايی و ويرانكننده. نويسنده، روياهای مختلف تبعيديانی سرگشته را به طرز زيبايی با ظهور جنهای ايراني درهم میآميزد.[۱۱]
پرتو نوریعلا
نويسنده با فاصلهگرفتن از راوی، و راوي با خلق جهانی متفاوت، موفق شده است بدون توضيحات اضافی، در نگرشی انتقادی، بدون شعارهای رايج، با گرايشی عاطفي، دور از احساسات سوزناك، به طنزی صريح و برنده و درعينحال دلچسب و جذاب دستيافته، سازمان دهندۀ برخی از بهترين و درخشانترين لحظات اين رمان گردد. لحظاتی كه خواننده را وامیدارد تا در شيوه و عادت خواندن، قضاوتی دوباره داشته باشد.[۱۲]
ک. گارگوری در نشریه پاژلیبرر
جهان رضا قاسمی، نويسندۀ ايرانی حيرتانگيز است. سيارۀ كوچك او مملو است از شاعران، موسيقيدانان، عشاق، ديوانگان و فرشتگانی كه به نظر میرسد ريشه در يك افسانۀ ايراني دارند. ولي سيد، پروفت، رعنا و بنديكت در پاريس سال ۱۹۹۰ زندگی ميكنند. «همنوايی شبانه» به شكلي استادانه و نفسگير با وقايع روزمرهای بازی میكند كه سر از خيال و وهم در میآورند.[۱۳]
عنایت سمیعی
رمان همنوایی کاری به پسزمینه امور ندارد و نباید هم داشته باشد چراکه نویسنده نخواسته است رمان اجتماعی بنویسد اما اگر جایی چیزی یافته است، انسانی، در تحسین آن دریغ نورزیده است.[۱۴]
نظری دربارهٔ نمایش «نامههایی بدون تاریخ، از من به خانوادهام و بالعکس»
این نوعی کوشش است برای نمایشی کردن غمی که نویسنده در نگاه خود نسبت به گذشته دارد. قاسمی در نمایش خود پی آن است تا نقبی به گذشته اش بزند و از این رو زیربنای کارش از زندگی شخصی او سرچشمه میگیرد.[۱۵]
نظرات رضا قاسمی دربارهٔ خودش و آثارش
او هر سه رمانی که نوشته است را رمانهایی با تکنیک سیال ذهن میداند. قاسمی این رویکرد را ناشی از ذهنیت غیرخطی و سیال خود میداند و میگوید: « ذهن من در حالت طبیعی یک حالت رفت و برگشت دارد. یعنی زور نمیزنم که سیال ذهن بنویسم. فقط تلاش میکنم که به ذهن خودم وفادار بمانم».خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه او دربارهٔ « نحوه نوشتن» خودش میگوید:
«معمولاً یک اتفاق کوچک، یا بهتر است بگویم یک بخش کوچک از یک اتفاق توجهم را جلب میکند و بیآنکه بخواهم میبینم هی دارم به آن فکر میکنم».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
این مورد تجربهگرایی کار او را نشان میدهد البته در کنار عنصر شهود. او « شهود و تخیل» را در کار خود مهم میداند درهمانحال که این دو مورد را در کار خود در جهت « ربط منطقی عبارات» درنظر میگیرد.[۱۶]
تفسیر رضا قاسمی از آثارش
او زمینهٔ نگاه هستیشناختی تلخ موجود در رمان «همنوایی...» را در تاریخ ویران، پرحادثه، سراسر هجوم و ویرانی و جنگ میبیند که برای او با نوعی بدبینی فلسفی هم همراه میشود. او اریک فرانسوا اشمیت «همنوایی...» را برآمده از نسلی میداند که میخواست جهانی آرمانی و عادل بسازد اما شکست خورد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد قاسمی فضاسازیهایش را از تئاتر میگیرد و همزمان بهقول خودش «موزیکالیته زبان و ریتم» را به نوشته وارد میکند. بر همین اساس هم هست که این بینامتنیتها میان حیطههای مختلف هنری را به کار خود وارد میکند. ابداعاتی که درنهایت با ابداع راوی هم مثلا در «همنوایی...» تقویت میشود. او درباره راوی غیرقابل اعتماد همنوایی میگوید: «او سه بيماري دارد: «وقفه هاي زماني»، «خود ويرانگري»، و «بيماري آينه»»[۱۷] او همچنین رمان همنوایی را نوعی رمان برآمده از وضعیت انسان مهاجر در تبعید میداند[۱۸] و شخصیت چندپارهٔ رمان همنوایی را نیز حاصل دوشقه شدن هویت چنین هستی از همگسیختهای در نظر میگیرد و او همچنین بهنظر خودش آثارش را بر اساس دلایل منطقی موجود در آن میفهمد و از « هر نوع تمثیل، نماد و استعاره» در فضای داستان اجتناب میکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
موضعگیریهای رضا قاسمی دربارهٔ دیگران
دربارهٔ هوشنگ گلشیری
برای من گلشیری همان گلشیری نوشتههای اوست. و گلشیری اگر هیچ کار دیگری هم نکرده باشد، همان شازده احتجاباش بس تا بماند در زبان دری.[۱۹]
دربارهٔ شاهین سرکیسیان
رضا قاسمی در ویژهنامهای که در فصل تئاتر برای « شاهین سرکیسیان» تدارک دیده بود درباره او چنین مینویسد: « شاهین سرکیسیان اگر نه تنه، بیگمان شاخی است تناور. اما این چیزی است که بدبختانه بر همگان روشن نیست».[۲۰]
دربارهٔ بکت
«امثال بکت در هر قرن یکی دوتا بیشتر به دنیا نمیآیند... اما بکت این اطمینان را به خوانندهاش داده که اگر جان بکند چیزی که به دست میآورد آنقدر ارزشمند هست که بیارزد به آن جان کندن».[۲۱]
دربارهٔ چخوف
قاسمی چخوف را نابغهای میداند که به قلهٔ داستاننویسی و نمایشنامهنویسی رسیده است: « چخوف یک جوابی است برای آنهایی که فکر میکنند که هنر و ادبیات فقط کار است و با کار به دست میآید... چخوف موقعیتهای پیچیدهٔ روح انسان و زیر و بم و کوچه پسکوچههای روح انسان را بر ما آشکار میکند، و اینها چیزهای ابدی است و مربوط به دیروز و امروز و فردا نیست».[۲۲]
دربارهٔ مرتضی محجوبی
قاسمی دربارهٔ محجوبی و موسیقی او میگوید: « تنها موزیسین ایرانی است که مرثیهسرایی نمیکند. بلکه وقتی مطالب اندوهگین میزند آن را به یک حس تراژیک تبدیل میکند و نه ناله و زاری که در موسیقی ما متأسفانه زیاد هم هست، نه مصیبتسرایی. ما کسی نداشتیم که بتواند حس تراژیک را در موسیقی ایرانی منتقل بکند».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
دربارهٔ داستایفسکی
«داستایفسکی توانسته تمام حالات وجود انسان را تا منتهی آن بیان کند».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
دربارهٔ حافظ
«حافظ واجد یک جور دریافت شهودی است که به مددش ما چیزهایی را میتوانیم بفهمیم که خیلی وقتها به مدد عقل و استدلال و غیره نمیشود فهمید».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تأثیرپذیریهای رضا قاسمی
رضا قاسمی خود میپذیرد که تکنیکی که در رمانهایش به کار میگیرد « جریان سیال ذهن» است. این تکنیک در نوشتههای نویسندگان فارسیزبان در آثار افرادی همچون هوشنگ گلشیری و بهرام صادقی و عباس معروفی یافتنی است اما بعید است که بتوان گفت قاسمی این تکنیک را مستقیما از آثار آنان گرفته باشد و حتی نمیتوان گفت که این تکنیک و شیوه پرداخت موضوعی از رمانهای دیگر زبانها به کار او وارد شده است. اما از این وجه که جریان سیال ذهن، روایت غیرخطی، راوی با فیگورهای چندگانه روح زمانه رماننویسی او شده است میتوان قاسمی را متاثر دانست از نویسندگانی پیش از خودش همچون گلشیری. حتی مرز نامشخص میان خیال و واقعیت در کارهای قاسمی ما را به یاد صادق هدایت میاندازد. اما خود قاسمی کلنجاررفتن با ادبیات کلاسیک ایران را « بهصورتطبیعی» و ناخودآگاه در کار خود موثر میداند.[۲۳]
فعالیتهای سیاسی
رضا قاسمی هیچ فعالیت سیاسی در هیچ حزبی نداشته است و از طرفی بهصراحت میگوید: « من بارها گفتهام که نه خودم را آدم سیاسی میدانم، و نه ادبیاتم را ادبیات سیاسی. اما این به معنای بیتفاوتی نسبت به فجایع دور و بر نیست». این موضعگیری را میتوان در قاسمی زمانی پررنگتر دید که او نسبت به مسائلی همچون اعدامهای دهه شصت، قتلهای زنجیرهای و سانسور در ایران واکنشهای بسیار شدیدی نشان میدهد و انزجار خود نسبت به آنها را اعلام میکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
بنیانگذاریها
گروه موسیقی مشتاق
رضا قاسمی در سال ۱۳۸۹و در حاشیه کنسرتی با عنوان « ۱۴ قطعه برای بازپریدن» درباره گروه مشتاق میگوید: « این گروه در سال ۱۹۸۶ که من از ایران به پاریس آمدم پایهگذاری شد. حدود ۱۵ سال بود که من از موسیقی کناره گرفته بودم و بیشتر کار رماننویسی میکردم و برای همین گروه مشتاق فعال نبود». آهنگسازی قالب کارهایی که در گروه مشتاق به سرپرستی رضا قاسمی اجرا شده توسط خود او بوده است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
نشریهٔ اینترنتی دوات
راهاندازی نشریه الکترونیکی دوات در سال ۲۰۰۱ از دیگر فعالیتهای رضا قاسمی پس از مهاجرت است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
استادان
تنها عرصهای که میتوان برای قاسمی استادی را یافت عرصه موسیقی است. او در سال ۱۳۵۲ بهعنوان شاگرد جلال ذوالفنون به آموزش سهتار پرداخت و پس از آن شاگردی محمدرضا لطفی را هم تجربه کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه همچنین خود را شاگرد احمد عبادی میداند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد در عرصهٔ نویسندگی رمان اما او نهتنها استادی نداشت بلکه از اساتید حتی اگر موجود هم میبودند میگریخت چون بهزعم خودش در نوشتن همواره در پی زبان نثر و نوع نگاه خاص خویش بود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
فیلمهای مستند
زندگی درون پرانتز
«زندگی درون پرانتز» فیلمی است درباره قاسمی که البته بیشاز آنکه بتوان آن را یک فیلم یا حتی فیلم مستند دانست یک گفتگو است. گفتگویی تصویری در فضای صمیمانه یک کافه که در آن رضا قاسمی درباره خودش و بخشی از خاطرات زندگیاش حرف میزند . این فیلم را « حسین ستاره« ساخته است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
از باغهای نامرئی
«از باغهای نامرئی» فیلمی مستند درباره زندگی و آثار رضا قاسمی ساخته المیرا رستگار است. در این فیلم که با حضور رضا قاسمی است او درباره بخشهای مختلف کارش در عرصه تئاتر، موسیقی و رمان حرف میزند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
علت شهرت
فیلم ساخته شده براساس
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و کتابشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
از نظر محتوا و جهانبینی راویها و شخصیتهای رمانهای او را میتوان انسانهایی با روحیاتی متلاطم، گاه ازهمگسیخته و پارانویایی دانست. لحن آثار او نوعی بیتفاوتی هستیشناختی ارائه میدهد که اغلب همراه میشود با نوعی انتقاد از جهان ساخته شده در رمان و پس از این کوشش نیز به شکلی از دلزدگی بدل میشود. ویژگی اغلب آثار او اغلب نوعی وضعیت تراژیک است که توسط مولفههای داستان ساخته میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
کارنامه و فهرست آثار
نمایشنامهها
- کسوف (۱۳۴۷) مجله خوشه
- صفیه موعود (۱۳۵۰)
- نامههایی بدون تاریخ از من به خانوادهام و بالعکس (۱۳۵۳)
- چو ضحاک شد بر جهان شهریار(۱۳۵۵)کتاب نقطه پاریس
- اتاق تمشیت (۱۳۵۸)
- خوابگردها (۱۳۶۰)
- ماهان کوشیار(۱۳۶۲)نشر باران، سوئد
- معمای ماهیار معمار(۱۳۶۴)انتشارات خاوران، پاریس
- حرکت با شماست مرکوشیو! (۱۹۹۰)انتشارات خاوران، پاریس
- تمثال(۱۹۹۱) نشر باران، سوئد
داستان برای کودکان
- نارون کوچک، نارون تنها (داستان برای کودکان، ۱۳۴۹، منتشر نشده)
پژوهش
- موسیقی در تعزیه (پژوهش، ۱۳۵۴)
- تأملاتی در باب موسیقی ایرانی (پژوهش، ۱۹۸۶-۱۹۹۰، منتشر نشده)
- حلقه گمشده آمارا (مقالاتی در باب رمان، ۱۹۹۵-۲۰۰۱، منتشر نشده)
شعر
- لکنت(شعر،۱۹۹۰-۲۰۰۱) ، چاپ اول انتشارات خاوران، پاریس، ۲۰۰۱
رمان
- همنوایی شبانه ارکستر چوبها (۱۹۹۱-۱۹۹۴). چاپ اول:۱۹۹۶، نشر کتاب. لس آنجلس. چاپ ششم: انتشارات نیلوفر، تهران
- چاه بابل (۱۹۹۴ـ۱۹۹۸)چاپ اول: نشر باران، سوئد. ۱۹۹۹
- وردی که برهها میخوانند (۲۰۰۲نشر اینترنتی)، انتشارات خاوران، پاریس: ۲۰۰۸
- دیوانه و برج مونپارناس (رمان اونلاین، ۲۰۰۲، تنها در اینترنت انتشار یافته)
- «پروانه ها و امکان ها(رمان) . پاره ی یکم تا پنجم»
- یک جنایت و سه خاکسپاری(فصلی از رمان)
داستان
- پرتگاه،۱۹۹۶
- چتر و گربه و دیوار باریک ۱۹۹۷
- نامکانی در اشغال کبوترها( داستان کوتاه)
نشر الکترونیکی
- نشریه ادبی با نام دوات (تأسیس اوت ۲۰۰۱)
موسیقی
- «چهارده قطعه برای بازپریدن» آهنگهای رضا قاسمی با آواز سپیده رئیسالسادات (۱۳۸۹)
- گل صدبرگ با صدای شهرام ناظری
- سیاوشخوانی (در چهارگاه)
- اصفهان ـ راست پنجگاه(بداهه نوازی)
- دشتی ـ ماهور با صدای هما نیکنام (سی دی)Buda musique، پاریس
کارگردانی تئاتر
- کسوف، ۱۳۴۹ (دانشکده هنرهای زیبا)
- آمد و رفت (از ساموئل بکت) ۱۳۴۹ (دانشکده هنرهای زیبا)
- نامههایی بدون تاریخ از من به خانوادهام و بالعکس (کارگاه نمایش، ۱۳۵۳)
- چاه (از داود دانشور) ۱۳۵۶ (کار تجربی با نوجوانان شیر و خورشید سرخ شاهرود)
- چاه (از داود دانشور) ۱۳۵۷(کارگاه نمایش)
- اتاق تمشیت، ۱۳۶۰ (تآتر شهر)
- ماهان کوشیار، ۱۳۶۳ (تآتر چارسو)
- معمای ماهیار معمار، ۱۳۶۵ (تآتر شهر)
آثارمنتشرشده به زبان فرانسه
- Harmonie nocturne 2001 - Editions Phébus
ترجمه از ژان شارل فلورس
- Le dilemme de l’architecte Mâhyâr 1988 - Editions Les Solitaires Intempestifs
ترجمه ژان شارل فلورس. اجرا شده در ژون تئاتر ناسیونال، به کارگردانی امانوئل کوردلیانی، پاریس، آوریل۲۰۰۱
- Portrait 1995 - Editions L’Harmattan
ترجمه مونیک پیکارد، اجرا شده به صورت میزان اسپاس در ژون تئاتر ناسیونال، به کارگردانی امانوئل کوردلیانی، پاریس، مارس ۲۰۰۱
- A vous de jouer Mercutio! 1995 Editions L’Harmattan
ترجمه مونیک پیکارد، اجرا شده به صورت نمایشنامه رادیویی به کارگردانی کلود گر، پاریس، رادیو فرانس کولتور، ۱۹۹۶
ترجمه
- گمبروویچ، ویتولد. «یادداشت های من دربارهٔ رمان جهان Cosmos». ترجمهٔ رضا قاسمی، فردوسی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۲، شماره ۵۲ و ۵۳(۱ صفحه)
روزنوشتها
- قاسمی، رضا.«الواح شیشه ای (بخش هایی از روزنوشتهای رضا قاسمی». مجلهٔ هفت، خرداد ۱۳۸۲- شماره ۲ (۱ صفحه)
- قاسمی، رضا. «عبور از حلقهٔ آتش؛ دستچيني از روزنوشتهاي رضا قاسمي در الواح شيشهاي (از ۱۰ اوت ۲۰۰۱ تا ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۲)»
جوایز رضا قاسمی
- جایزه رمان برگزیده دههٔ نویسندگان و منتقدان مطبوعات برای همنوایی شبانه ارکستر چوبها - ۱۳۸۱
- جایزه رمان اول از بنیاد گلشیری برای همنوایی... - ۱۳۸۱
- جایزه بهترین رمان سال از نویسندگان و منتقدان مطبوعات برای همنوایی... - ۱۳۸۱
- «تندیس ویژهٔ رمان تحسین شده» جایزه مهرگان ادب (پکا) برای همنوایی... - ۱۳۸۱
- جایزهٔ اول مسابقهٔ نمایشنامهنویسی جشن طوس (تلویزیون ملی ایران) برای «چو ضحاک شد بر جهان شهریار» - ۱۳۵۵
بررسی مختصر آثار
همنوایی شبانه ارکستر چوبها
موفقترین و مهمترین اثر کل حیات هنری قاسمی همین رمان است. او در این کتاب جمعیتی از ایرانیها و فرانسویها را در بالاترين طبقه يک ساختمان قديمی در مرکز شهر پاريس و در در دوازده اتاق زير شيروانی طبقه ششم زندگی میکنند را روایت میکند. راوی داستان نویسنده و موزیسین ناکامی است که برای امرار معاش به نقاشی ساختمان روی آورده است. این رمان در پنج فصل تدوین شده است. فضای رمان کاملا غیرخطی است، راوی تغییر موضع میدهد و روایت در فضایی میان واقعیت، خیال و روایت در رفتوآمد است. راوی داستان روایتگر تمام تنشها، اضطرابها و هراسهایی است که خواننده را از میان پوستها، سرها و چشمهای گوناگون عبور میدهد تا به او جهانی را بنمایاند که بیانگر تجربه هراس از تبعید، مرگ و از همگسیختگی هویتیتاریخی فردی دلزده است.[۲۴]
چاه بابل
این رمان هم رمانی است معلق میان دو جهان و زمان. در یک جهان زندگی پناهنده ایرانی ساکن پاریس روایت میشود، پناهندهای که قبلا در ایران خواننده بوده و بعد به پاریس میگریزد و برای خواننده از خاطرات خواندنش در جنگ و یا مراسم اعدام سخن میگوید. در جهان دیگر جهان شخصی در دو قرن پیش از جهان اول روایت میشود که ایلچی شاه قاجار بوده است. این رمان نیز بهنحوی درهمتنیده پیش میرود و روایت را همچون یک پازل شکل میدهد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ناشرانی که با رضا قاسمی کار کردهاند
- نیلوفر (ایران، تهران)
- نشرباران(سوئد)
- انتشارات خاوران(فرانسه، پاریس)
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
منبعشناسی
پایاننامهها و رسالهها درباره آثار رضا قاسمی
- باستان، مینا، بررسی رویکرد متفاوت مصطفی مستور و رضا قاسمی به رفتارها، باورها، و عواطف دینی-آیینی در آثار برجستهی داستانی آنان، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی - ادبیات محض، تهران، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبائی، ۱۳۸۶.
- احدی قورتولموش ، حسین، تحلیل رمان «همنوایی شبانهی ارکستر چوبها» اثر رضا قاسمی، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی، اردبیل، دانشکده ادبیاتو علوم انسانی دانشگاه محقق اردبیلی، ۱۳۹۰.
- آهن ساز سلماسی، سمیرا، مطالعهی تطبیقی عملکرد گفتمان درونی در «گذر میلان» از میشل بوتور و «همنوایی شبانهی ارکستر چوبها» از رضا قاسمی، پایاننامه دکتری تخصصی (PhD) رشته زبان و ادبیات خارجی - زبان و ادبیات فرانسه، تبریز، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه تبریز، ۱۳۹۶.
- جعفرنیا، دانیال، خوانش تطبیقی سوبژکتیویته و شکلگیری هویت در ارکستر سمفونی چوبها نوشته رضا قاسمی و آخرین وهم نوشته پروچیستا خاکپور، پایاننامه کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات خارجی- زبان و ادبیات انگلیسی، کرمانشاه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه رازی، ۱۳۹۷.
- احمدی، سیدهمهشید، عناصر داستانی در رمان همنوایی شبانه ارکستر چوب ها اثر رضا قاسمی، پایاننامه کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی - زبان و ادبیات فارسی، مشهد، دانشگاه پیام نور استان خراسان رضوی، مرکز پیام نور مشهد، ۱۳۹۸.
- ابراهیمی ایور، محمدرضا، تحلیل مضمونی نمایشنامههای رضا قاسمی با تکیه بر اقتباس، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی، گنبدکاووس، دانشکده علوم انسانی و علوم ورزشی دانشگاه گنبدکاووس، ۱۳۹۶.
- میرزایی بسطامی، مریم، بررسی تطبیقی روایت شناسی در دو رمانِ وراجی روی نیل از نجیب محفوظ و همنوایی شبانه ارکستر چوب ها از رضا قاسمی، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی - ادبیات تطبیقی، اردبیل، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه محقق اردبیلی، ۱۳۹۵.
- موسوی ایرایی، محدثهسادات، بررسی مولفههای ادبیات مهاجرت در دو رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها اثر رضا قاسمی و تماماً مخصوص اثر عباس معروفی، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی - ادبیات محض، سمنان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه سمنان، ۱۳۹۵.
- نعمتی نقلبری، سعیده، انسان و دنیای آشنایی زدایی شده در رمان: خوانشی پست مدرن از رمان های سلاخ خانه شماره پنج از کورت ونگات و همنوایی شبانه ارکستر چوبها از رضا قاسمی، پایاننامهکارشناسی ارشد رشته علوم انسانی، رشت، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان، ۱۳۹۳.
- دهقانی، رضا، مطالعه ظرفیت ها و تکنیک های جدید نگارش و نوشتار برای کتاب صوتی با مطالعه موردی در تلخیص متن رمان " هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها " نوشته رضا قاسمی، پایاننامه کارشناسیارشد رشته هنرهای نمایشی - رادیو ـ نویسندگی، دانشکده تولید رادیو و تلویزیون دانشگاه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹۶.
- حیدری آبکنار، غزاله، پستمدرنیسم در آثار متأخر با تکیه بر داستانهای «همنوایی شبانه ارکستر چوبها»، «دوباره از همان خیابانها» و «دیوان سومنات»، پایاننامه کارشناسیارشد رشته زبان و ادبیات فارسی - زبان و ادبیات فارسی، سمنان، دانشگاه سمنان، ۱۳۹۰.
- نگاری، فاطمه، تحلیل سبک شناختی چهار رمان ادبیّات مهاجرت بر اساس دیدگاه پاول سیمپسون (رمان های «آینه های دردار»، «ثریا در اغما»، «هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها» و «بیوتن»)، پایاننامه دکتری تخصصی (PhD) رشته زبان و ادبیات فارسی - ادبیات داستانی، تهران، دانشگاه الزهرا، ۱۳۹۷.
- ضیاییپور، فاطمه، بررسی تطبیقی هویت و شخصیت در رمانهای همنوایی شبانهی ارکستر چوبها و موسم هجرت به شمال، پایاننامهکارشناسی ارشد رشتهعلوم انسانی، تهران، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ۱۳۹۳.
- آهنساز سلماسی، سمیرا، مطالعهی تطبیقی عملکرد گفتمان درونی در «گذر میلان» از میشل بوتور و «همنوایی شبانهی ارکستر چوبها» از رضا قاسمی، تبریز، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه تبریز، ۱۳۹۶.
مقالات علمی درباره رضا قاسمی
- صابر دستجردی, آزاده، ۱۳۹۷، رئالیسم جادویی در صدسال تنهایی و همنوایی شبانه ارکسترچوب ها، دومین همایش بین المللی زبان و ادبیات فارسی، همدان، دبیرخانه دائمی همایش.
- ظهیری ناو, بیژن و حسین احدی، ۱۳۹۲، نگاهی به شخصیت و شخصیت پردازی در رمان همنوایی شباه ی ارکستر چوبها اثر رضا قاسمی، هشتمین همایش بین المللی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران، زنجان، انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران.
- نگاری، فاطمه؛ فقیه ملک مرزبان، نسرین. « بررسی شخصیتپردازی و ساحتهای زاویه دید در دو رمان مهاجرت (آینههای دردار و همنوایی شبانه ارکستر چوبها) براساس دیدگاه روایی پاول سیمپسون». پژوهشهای ادبی، زمستان ۱۳۹۶، شماره ۵۸ علمی-پژوهشی/ISC (۲۵ صفحه - از ۱۲۱ تا ۱۴۵)
- حسن لی، کاووس؛ جوشکی، طاهره. « بررسی کارکرد راوی و شیوه ی روایتگری در رمان هم نوایی شبانه ی ارکستر چوب ها». ادبپژوهی، تابستان ۱۳۸۹، شماره ۱۲ علمی-پژوهشی/ISC (۲۲صفحه - از ۳۱ تا ۵۲)
- هوروش، مونا. « سیارهای خارج از مدار: نگاهی به پسامدرنیسم در رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها»، پژوهش ادبیات معاصر جهان، شماره ۵۸، تابستان ۱۳۸۹، از صفحه ۱۴۹ تا ۱۶۷.
- جوشکی، طاهره. « بررسی کارکرد راوی و شیوه روایتگری در رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها». ادبپژوهی، شماره ۱۲، تابستان ۱۳۸۹، صفحات ۳۱-۵۲
- هاشمی، الههسادات. «دو مضمون آبوآتش در همنوایی شبانه ارکستر چوبها». پژوهش ادبيات معاصر جهان، دوره ۱۸،شماره ۱ ،بهار و تابستان ۱۳۹۲،از صفحه ۱۶۷تا ۱۸۳.
- رامین نیا، مریم؛ ابراهیمی ایور، محمدرضا. « کارکرد اقتباس در به کارگیری مضامین ابزوردی در نمایشنامه «حرکت با شماست مرکوشیو» ». مجله ادبیات پارسی معاصر، سال ششم شماره ۳ (پاییز ۱۳۹۵)، صص ۱۲۳ -۱۵۲
- رامیننیا، مریم؛ ابراهیمی ایور، محمدرضا. « از بازخوانی سنت تا بازآفرینی متن مدرن: گونه های اقتباس و تاثیرپذیری در نمایشنامه های رضا قاسمی». پژوهشهای ادبی، پاییز ۱۳۹۷، شماره ۶۱ علمی-پژوهشی/ISC (۳۶ صفحه - از ۳۹ تا ۷۴)
نوا، نما، نگاه
نوا
- بداههنوازی در شوشتری[۲۵]
| |
آیا مشکلی با شنیدن این پرونده دارید؟ راهنمای رسانه را ببینید. |
| |
آیا مشکلی با شنیدن این پرونده دارید؟ راهنمای رسانه را ببینید. |
| |
آیا مشکلی با شنیدن این پرونده دارید؟ راهنمای رسانه را ببینید. |
نگاه
- سخنرانی و پرسش و پاسخ در جلسه ادبی راویون (تورین، ایتالیا)[۲۹]
- از باغ های نامرئی؛ نگاهی به زندگی و آثار رضا قاسمی. فیلمی از المیرا رستگار[۳۰]
- گفتگو با سارا دهقان، صدای آمريکا[۳۱]
- فيلم (زندگی درون پرانتز) با شرکت رضا قاسمی، ليوان چای و پاکت سيگار. کاری از حسين ستارهخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- گفت و گو با بی بی سی درباره «چهارده قطعه برای بازپريدن»[۳۲]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ قاسمی، همنوایی شبانه ارکستر چوبها، ۲۰۷.
- ↑ «گفتوگو با رضا قاسمی».
- ↑ «زندگی درون پرانتز».
- ↑ «از باغهای نامرئی ـ دربارهٔ زندگی و آثار رضا قاسمی».
- ↑ «گفتوگوی بیبیسی فارسی با رضا قاسمی و سپیده رئیس سادات».
- ↑ «چرا مینویسم؟».
- ↑ «مقالات و گفتگوهایی دربارهٔ رضا قاسمی».
- ↑ «نشریهٔ اینترنتی دوات».
- ↑ مودال. «زيرِ بامهای پاريس؛ تركيبی از رآليسم اجتماعی و فانتاستيك، روايتی شگفتانگيز از تبعيد، به قلم رضا قاسمی». لوموند.
- ↑ پوراحمد. «همنوایی شبانه ارکستر چوب ها: هراس آینه از آینگی». هفت، ش. ۲، ۷.
- ↑ «نقد هلن روشت(نشريهی والورز اکتوئل) بر همنوايی شبانهی اركستر چوبها».
- ↑ «گسترهای درخشان از ذهنیتی خلاق».
- ↑ «نقد ک. گارگوری (نشريهی پاژ دِ ليبرر) بر همنوايی شبانهی اركستر چوبها».
- ↑ «آینهای برای آینهگمکردگان؛ نقدی بر رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوبها».
- ↑ «نمایشی در رابطه با زندگی؛ درباره « نامههای بدون تاریخ از من به خانوادهام و بالعکس».
- ↑ «ایدهها دور انداختنی نیستند».
- ↑ «گفتگوی یوسف علیخانی با رضا قاسمی».
- ↑ «گفت و گو با رضا قاسمي: درباره ادبيات مهاجرت نويسنده خارج كشور هنوز زنده است».
- ↑ «گلشیری از نگاه دیگران».
- ↑ قاسمی. «چرا شاهین سرکیسیان؟». فصل تئاتر، ش. ۶، ۴و۵.
- ↑ «گفت و گوی شهريار مندنی پور با رضا قاسمی».
- ↑ «رضا قاسمی در مهمانیاش از «نقش کشندهٔ سانسور» در سینمای ایران میگوید».
- ↑ «جنایتی هولناکتر از کشتن».
- ↑ «بررسی همنوایی شبانه ارکستر چوب ها». بی بی سی فارسی. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- ↑ «رضا قاسمی - بداههنوازی در شوشتری». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- ↑ «وقتی از صفحهکلید کامپیوترت پروانه پر بکشد». دویچه وله فارسی. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- ↑ «دربارهٔ تصادف و اتفاق در کار ادبی». دوات. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- ↑ «بخشی از مصاحبهٔ رضا قاسمی با رادیو فرانسه». دوات. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- ↑ «نهمین جلسه راویون - رضا قاسمی و کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوبها». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- ↑ «از باغهای نامرئی ـ درباره زندگی و آثار رضا قاسمی». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- ↑ «بهنود مکری: گفتگو با رضا قاسمی». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- ↑ «Interview of BBC Persian with Reza Ghassemi & Sepideh Raissadat». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
منابع
- قاسمی، رضا. «چرا شاهین سرکیسیان؟». فصل تئاتر، ش. ۶ (تابستان ۱۳۷۷).
- قاسمی، رضا (۱۳۹۰). همنوایی شبانه ارکستر چوبها. نیلوفر.
- مودال، ژرار. «زيرِ بامهای پاريس؛ تركيبی از رآليسم اجتماعی و فانتاستيك، روايتی شگفتانگيز از تبعيد، به قلم رضا قاسمی». لوموند، ۲۴ اوت ۲۰۰۱.
- پوراحمد، کیومرث. «همنوایی شبانه ارکستر چوب ها: هراس آینه از آینگی». هفت، ش. ۲ (خرداد ۱۳۸۲).
پیوند به بیرون
- «گفتوگو با رضا قاسمی». بی بی سی فارسی. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «زندگی درون پرانتز». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «از باغهای نامرئی ـ دربارهٔ زندگی و آثار رضا قاسمی». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «گفتگو با رضا قاسمی: جنس تفکر در رمان و فلسفه با هم متفاوت است». مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «گفتوگوی بیبیسی فارسی با رضا قاسمی و سپیده رئیس سادات». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «نشریهٔ اینترنتی دوات». سایت رضا قاسمی(دوات). بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «رضا قاسمی: «به زبان خیانت میکنم»». رادیو زمانه. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «مقالات و گفتگوهایی دربارهٔ رضا قاسمی». ناکجا. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «گلشیری از نگاه دیگران». ناکجا. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «رضا قاسمی در مهمانیاش از «نقش کشندهٔ سانسور» در سینمای ایران میگوید». رادیو فردا. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «گفتگوی یوسف علیخانی با رضا قاسمی». همیان. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «گفت و گو با رضا قاسمي: درباره ادبيات مهاجرت نويسنده خارج كشور هنوز زنده است». چوک. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «بررسی همنوایی شبانه ارکستر چوب ها». بی بی سی فارسی. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «رضا قاسمی - بداههنوازی در شوشتری». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «نهمین جلسه راویون - رضا قاسمی و کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوبها». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «از باغهای نامرئی ـ درباره زندگی و آثار رضا قاسمی». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «بهنود مکری: گفتگو با رضا قاسمی». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.
- «Interview of BBC Persian with Reza Ghassemi & Sepideh Raissadat». یوتیوب. بازبینیشده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.