همسایهها
همسایهها | |
---|---|
نویسنده | احمد محمود |
ناشر | امیرکبیر |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۵۳ |
موضوع | رمان |
سبک | واقعگرایانه |
زبان | فارسی |
رمان همسایهها اثر برجستهٔ نویسندهٔ نامی خطهٔ جنوب ایران، احمد محمود یکی از پرفروشترین رمانهای فارسی است. همسایهها در حالی ماندگار شد که در هر دورهای، بنا به مقتضیات سیاسی و فرهنگی، لبهٔ تیز سانسور را بر خود دیده است.
محمود در این رمان، داستان بلوغ همهجانبهٔ «خالد»، جوان اهوازی، را به تصویر میکشد. منبع الهام نویسنده، زندگی شخصی او در فاصلهٔ نوجوانی تا ۲۳ سالگی است. خالد در زمینهٔ مبارزات مردمی در نهضت ملیشدن صنعت نفت میبالد تا مضامین سیاسی و اجتماعی دوران پیش از ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸مرداد را در بطن داستان جای دهد. خالد که در طول رمان، از نوجوانی بیتجربه به فردی سیاسی تبدیل میشود، در گیرودار سیاست و زندان با مفاهیم عشق و اجتماع نیز به چالش کشیده میشود و به تدریج تغییر مسیر میدهد. چاپ رمان با نه سال تعویق در سال ۱۳۵۳توسط انتشارات امیرکبیر اتفاق میافتد. کتاب مورد اقبال عمومی واقع میگردد اما اجازهٔ نشر مجدد نمییابد. در ۱۳۵۷ و پس از انقلاب اسلامی بارها مورد تجدید چاپ قرار میگیرد تا این که در سال ۱۳۶۰مجدداً گرفتار سانسور دولتی میشود، این بار به دلیل وجود صحنههای جنسی و مستهجن. با همهٔ اینها همسایهها یکی از معروفترین رمانهای فارسی و از بهترینهای محمود به شمار میرود.
برای آنانکه کتاب را نخواندهاند
!out of print
رادیو مسکو اعلام کرد همسایهها در شوروی در ۵۰هزار نسخه چاپ و منتشر شده و در یک هفته نایاب شده است. همین خبر را روز بعد تکرار کرد. میخواستم یک نسخه از چاپ روسی را داشته باشم. با MEZHKINGA مکاتبه کردم. کتاب را نداشت. ناشر گفت کتاب out of print است. بازم سرم بیکلاه ماند. اگر حساب و کتابی بود پیدا کردن نسخهٔ روسی مثل آب خوردن بود اما حالا شده سد اسکندر و همیشه همین طور بوده است. واقعاً تو مملکت ما نویسنده باید پوستش از کرگدن کلفتتر باشد تا بتواند نوشتن را ادامه بدهد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در همسایهها چه میگذرد؟
محمود رمان را در حیاط خانهای دنگال در اهوازِ ۱۳۲۸ میآغازد. با فریاد بلور خانم که از درد کمربند پهن چرمی شوهرش در سرمای اول صبح به خود میپیچد و زمین و زمان را به باد نفرین گرفته است. حیاط خانهای که دورتادور اتاق دارد و هر اتاق ساکنینی. فضابندی خانه به مستأجرین آن اجازه میدهد تا بتوانند ریز جزییات زندگی همخانهایها را ناظر باشند تا هیچ پنهانکاریای از چشمها دور نماند و نوجوانی تیزبین بتواند روایتگر فقر و فلاکت و همزیستی مسالمتآمیز و روحیه مساعدت و همدردی آدمهای رمان باشد...
گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش
دلیل شهرت
دلایل زیادی همسایهها را رمانی خاص کرده است.
رمان همسایهها از نظر وسعت و تنوع ماجراها، تعدد آدمها و شخصیتها، تعدد لحنهای محاورهای و توصیفات جزء به جزء از حرکات و گفتوگوها در میان رمانهای رئالیستی ممتاز است.
به تعبیری همسایهها رئالیسم عریان زمانه است. از جنبههای بیعیب رمان، تجسم بینظیر زندگی مردم در آن روزها در حوزهٔ نفت است.[۱]
محمود آدمهای رمانش را به مواجه با جهان رهسپار میکند. او به کشمکشهای درونی آدمهای تنها و ویرانی میپردازد که نمیخواهند تسلیم مقتضیات زمانه شوند. آنها به مواجهه با جهان میروند، اما شرایط نامساعد آنان را پس میزند تا در انزوای خود غرق شوند آنها یا سرگردان میشوند و یا نجیبانه دق میکنند.[۲]
تقدیمشده به
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
چرا باید این کتاب را خواند
محمود در همسایهها تصویری از دههٔ بیست جنوب ایران را ترسیم میکند. او دغدغههای یک نسل و حوادثی را که در سالهای منتهی به ملی شدن صنعت نفت به وقوع پیوسته است، از زبان نوجوانی جنوبی بیان کند. تجربهٔ مشترک نویسنده با قهرمان داستان از نظر حوادث سیاسی و اجتماعی و همچنین بافت فرهنگی که در آن بالیدهاند، حوادث داستان را به واقعیتهای زندگی مردم آن نزدیک دوره کرده است. زبان و لحن ساده و بیتکلف خالد، نمایشی باورپذیر از آداب و رسوم، باورها، فرهنگ و عقاید مردمان عرضه میکند. خالد در این رمان همچون دیگر مردمی که از جهل و ناآگاهی به بیداری میرسند، یک مسیر تکاملی را طی میکند. خالد همسایهها در واقع نماد ملتی است که روزگار طولانی گرفتار استعمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیگانه بوده و حقوق خویش را نشناخته است، اما سرانجام به آن مرحله از شناخت میرسد که در راه ملیگرایی حقیقی خود، با جهل، فقر و ظلم مبارزه میکند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
داستانکها
محمود از جفای به همسایههایش میگوید
به وزارت ارشاد گفتیم که بابا، شما میگویید همسایهها نباید چاپ شوداما بازار پر است از نسخههای قبلی که به عنوان کمیاب ۴ تا ۵ برابر قیمت روی جلد میفروشند. گفت جمعش میکنیم! اما نکرد...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
محمود از چاپ همسایههایش میگوید
رمان همسایهها را در اهواز نوشتم، سال ۱۳۴۲. تحریر ماقبل آخرش اردیبهشت ۱۳۴۵ تمام شده بود. زمستان ۱۳۴۵ در تهران ساکن بودم. کسی آن را چاپ نمیکرد. برای آن روزها رمان حجیمی بود. بخشهایی از آن را استنساخ کردم و شروع و پایانشان را درست کردم و با توضیح «بخش کوتاهی از رمان منتشرنشدهٔ همسایهها» به عنوان داستان کوتاه دادم چاپ کردند در فردوسی، جنگ جنوب و پیام نوین. سال ۵۲ بازنویسیاش کردم. سال ۱۳۵۳ با همت دکتر ابراهیم یونسی، انتشارات امیرکبیر چاپش کرد. در همان چاپ اول پس از پخش توقیف شد. باید از مرحوم علی اصغر سروش مترجم یاد کنم که برای کسب اجازه چاپ اول از ممیزی فرهنگ و هنر زحمت کشید. بعد از چاپ اول و چاپهای دیگر در فاصلهٔ ۵۷ تا ۶۰ هم شانزده هفده سالی تا حالا استراحت کرده است.[۳]
جوایز
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
استحال و اقتباس
سالشمار کتاب
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
«خالد»، راوی نوجوان داستان در کنار پدر و مادری ساده و متدین و یک خواهر کوچکتر و آرام با چشمانی تیزبین ناظر همهٔ وقایع این خانه و این شهر پرآشوب است. بلورخانم با نشان دادن جای ضربات کمربند امان آقا روی بدنش، اولین خیز بلوغِ خالد را در وادی غرایز طبیعی برمیانگیزاند و خوانندهٔ همسایهها را با او همراه میکند تا شاهد نمو اجتماعی و سیاسی خالد در بستری تاریخ باشد. بوی تریاک «خواج توفیق»، رفت و بازگشت هر روزهٔ الاغهای «رحیم خرکچی» از طویلهٔ خانهٔ دنگال تا کورهپزخانه، نماز خواندنهای مرتب «عمو بندر»، جدلهای «محمد مکانیک» با همسایهها و تمسخر عقاید دینی و خرافیشان، همه در میان فریادهای بلورخانم از مکررات این حیاط است که از همان سطور آغازین، خواننده را درگیر همسایهها میکند.شیطنت کودکانه و کشیده شدن پای خالد به کلانتری نقطه عطف رشد سیاسی او میشود. خالد به جرم گناه نکرده به زندان میفتد تا با «شفق» و شعار «صنعت نفت باید ملی شود» آشنا شود. بعد از آزادی از زندان به همکاری با شفق و گروهش و پخش اعلامیه رو میآورد و به این ترتیب با واژههای جدید مانند «استعمارگر خونخوار» و با مبارزات سیاسی آشنا میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد در همین حال و با اوج گرفتن مبارزه مردم، در میتینگی شرکت میکند و پایش ضربه میبیند. در حال فرار از دست مأموران به خانهای پناه میبرد و در آن جا عاشق دختری به نام سیهچشم میشود. آشنایی با سیهچشم، طعم عشق را به او میچشاند و از دام هوس بلور خانم میرهاند، اما رابطهٔ او با سیهچشم ارتباطی قلبی و عاطفی است؛ بر خالف پیوندش با بلور خانم که فقط در لذت جسمی خلاصه میشد.
دوباره به زندان میافتد و شکنجه و حبس انفرادی و زندگی در کنار مجرمین باسابقه را تجربه میکند. خالد پس از آزادی مستقیما به سربازی فرا خوانده میشود و همسایهها وسوسهای میشود که با پایان ناتمامش، در را نه فقط برای خواننده، که برای نویسنده هم باز میگذارد تا داستان سفر شخصیت خود را از آغاز تا انتها، برای خوانندگانش روایت کند.[۴]
محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)
محمود همسایهها را در اهواز نوشت.
داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)
عبدلعلی دستغیب، ابراهیم یونسی و اسماعیل شاهرودی را میبرد خانهٔ محمود. محمود ابراهیم یونسی را در بازداشتگاه دیده بود و از آن جا میشناخت، قبل از اعدامهای گروهی که یونسی هم باید میانشان میبود. محمود بعد از تبعید به بندر لنگه خبری از او نداشت. حالا یونسی و محمود مینشینند به گپ زدن از گذشتهها بعد از قریب هجده سال. یونسی نمونههای چاپی پسرک بومی را میبیند و علاقمند میشود. قصهٔ «شهر کوچک ما را» میخواند. حرف به رمان همسایهها میکشد و یونسی دستنویس همسایهها را که محمود در پنج دفتر دویست برگی قطع خشتی نوشته بود زیر بغل میزند و با خودش میبرد. یکی دو هفته بعد به محمود سر میزند و میگوید که رمان را پسندیده و با انتشارات امیرکبیر برای چاپش حرف میزند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی داردرضا جعفری مدیر انتشارات امیرکبیر میخواند و میپسندد اما جرأت نمیکند بیشتر از هزار نسخه چاپ کند. سال ۱۳۵۳ همسایهها چاپ شد اما در ادارهٔ سانسور شاهنشاهی خوابید. محمود همراه یونسی به همراهی «سروش» میروند فرهنگ و هنر. رییس اداره با «سروش» دوست بوده و کتاب بالاخره از سانسور درمیآید و به زودی فروش میرسد. دست به کار چاپ دوم با تیراژ بالا میشوند که سازمان امنیت مانع تجدید چاپ میشود. انتشار رمان مشروط به مقدمهای شد که با عنوان سخن ناشر آمد، اما سخن دستگاه امنیت بود و لُب کلام این که «رمان همسایهها در تأیید پیشرفت مملکتی است!»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
قبل از آن چند صفحه از آن را با عنوان یک قصهٔ کوتاه به نام «دوسرپنج» در جنگ جنوب -که بعد از مهاجرت محمود به تهران چاپش متوقف شد- چاپ کرده بود.
چند صفحه نیز در مجلهٔ پیام نوین با عنوان بخشی از همسایهها در زمستان ۱۳۴۵ چاپ شده بود. در ۱۳۴۶ یکی دو تکه هم به مجلهٔ فردوسی چاپ شد با عنوان «راز کوچک جمیله». محمود بعد از بازنویسی نهایی همسایهها به انتشارات بابک پیشنهاد میکند، با شرط پرداخت چهار هزار تومان هنگام عقد قرارداد. بابک سرسنگین برخورد میکند و محمود نسخهٔ خطی را پس میگیرد و میبرد خانه.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سبک کتاب
همسایهها را رمانی واقعگرایانه اجتماعی معرفی میکنند که در آن نویسنده با اعتدال و بیجانبداری از رنج طبقات فرودست اجتماع و محرومیتهای مردم خطهٔ زرخیز جنوب و از گرایشهای سیاسیشان میگوید. محمود در این رمان با استفاده از تکنیکهای توهم زمانی، مونتاژ، نقل حادثه در لحظه مشخصات کلاسیک رئالیسم را پشت سر گذاشته است.
به نظر میرسد که احمد محمود پس از تجربهٔ سبکهای بیانی گوناگون، در این رمان به زبان و شیوه روایت منسجمی دست یافته باشد. تداعی و رجعت به گذشته
ابزاری است که او با روایت صرف تلفیق کرده و از این شیوه بیانی به کرّات و با فواصل بسیار کوتاه برای معرفی شخصیتها و تأکید مجدّد بر وقایع بهره جسته است. نویسنده همچنان بر استفاده از جملات کوتاه تأکید میورزد که کاملاً مناسب با شخصیت راوی و زبان ساده اوست. لحن طنزآلودی که در جایجای اثر مجال ظهور مییابد بر شیرینی اثر میافزاید و نیز در تطابق کامل با شخصیت شیطنتآمیز راوی است. توانایی بینظیر نویسنده در توصیف بصری و تجسم عینی مکانها و انتقال فضاهایی که با جنبش و رویدادها و تحرکات سریع پدید میآیند مجال خودنمایی کامل مییابد و در صحنههای مربوط به میتینگها ٬ صحنههای زندان و بهخصوص صحنهٔ عروسی بانو و کشته شدن رضوان آهنگ تند و رو به افزایش حوادث را به خواننده انتقال میدهند. واقعگرایی و کاربرد زبان ساده و شفاف که وجه مشترک اغلب آثار نویسنده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پیشینهٔ کتاب
پیرنگ
شخصیتپردازی
ویژگیهای مهم کتاب
الهام از شخصیتها
شخصیتهای اصلی
شخصیتهای فرعی
گزارشی از فروش کتاب
فروش پنجاه هزار نسخه در روسیه طی دو هفته.
فروش ۶۶۰۰۰ نسخهٔ قانونی و بیش از ۴۰۰۰۰ نسخهٔ افست در سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
همسایهها در مجموع به شش زبان ترجمه شده است از جمله، روسی، کردی، عربی.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
نقدهای مثبت
عبدالعلی دستغیب
رمان همسایهها قابل مقایسه با رمان مدرن از قسم آثار بکت و ویرجینیا ولف نیست. رمانی است با زبانی تازه که جهات واقعیت را بسط میدهد نه جهات زندگانی اضطرابآمیز و آيینی فردی که شاخصهٔ آثار رمانهای مدرن است. کارها و گفتار خالد کانون رمان است اما این کانونی بسته و محدود نیست و رو به سوی جهان گستردهٔ جامعه دارد و دورهای از زندگی سیاسی و اجتماعی ایران را در دههٔ ۱۳۳۰ نشان میدهد. نکتهٔ مهم اینجاست که درون تکگوییهای خالد، گفتوگوی دیگران را نیز میشنویم.[۵]
هوشنگ گلشیری
همسایهها، داستان یک شهر و زمین سوخته سه رمان پیوستهاند؛ از نظر یکی بودن نظرگاه و تکنیک نقل، همگونی رفتار نویسنده با تیپهای ساده و تیپهای تاریخی سیاسی هر سه رمان و گاه تکرار برخی آدمها. اما ساخت هر رمان متفاوت است و ناقل در طی سه رمان متحول میشود.[۶]
نقدهای منفی
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب
داستان در یکی دو فصل اول شخصیتهای اصلی را معرفی میکند. راحت معرفی میشوند، بیاینکه توصیف فیزیکی چندانی داشته باشند، در گفتوگوها همه چیزِ شخصیتها معلوم میشود. در پایان داستان شخصیتها به خصوص شخصیتهای اصلی تحول پیدا کردهاند و شکل کامل به خودشان گرفتهاند. به شکلی که از نظر شناخت و شعور کس یا کسان دیگری هستند. خالد در برخورد با بلور خانم و برخورد با مسائل سیاسی و اجتماعی رشد فکری پیدا میکند. نمادگرا نیستم ولی نمادهای موازی با واقعیت در رمان همسایهها جابهجا دیده میشود. این یکی از خصلتهای همسایههست بی آنکه رو باشد. علیرغم سطح سادهٔ داستان ریزهکاریهایی از این دست در آن دیده میشود. مانند شرطبندی رییس دولت به موازات شرطبندی کرم که یعنی آقای رییس دولت این لقمهٔ بزرگی است و شکست میخوری.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
در فرانسه در مراسم ادبیات داستانی فارسی که به کوشش «مدیا کاشیگر» برگزار شد، بخشی از رمان به فرانسه ترجمه و توسط یک بازیگر تئاتر خوانده شد. محمود به توصیهٔ پزشکان از سفر منع شده بود و در این مراسم حضور نداشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
جوایز کتاب
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
ناشر: امیرکبیر
تعداد: صفحات ۱۷۷
دفعات چاپ: چاپ اول ۱۳۵۳ تیراژ ۱۰۰۰ نسخه-چاپ دوم ۱۳۵۷ تیراژ ۱۱۰۰۰ نسخه– چاپ سوم ۲۲۰۰۰ نسخه-چاپ چهارم ۳۳۰۰۰ نسخه.
افست و بدون مجوز بیش از ۴۰۰۰۰نسخه
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- افضلی، علی. «مطالعه تصویر دهه بیست جنوب ایران در رمان همسایهها». ادب فارسی دوم، ش. ۱۶ (بهار و تابستان ۱۳۹۰، پاییز و زمستان ۱۳۹۴): ۱۱۳-۱۳۴.
- محمود(اعطا)، سارک،بابک، سیامک (۱۳۸۴). دیدار با احمد محمود. تهران: معین. شابک ۹۶۴-۷۶۰۳-۳۵-۵.
- اجاکیس، آناهید. «مروری بر آثار احمد محمود(1)». نامه فرهنگستان دوم، ش. ۴ (آذر۱۳۹۴): ۱۳۹-۱۵۸.
- گلستان، لیلی (۱۳۸۳). حکایت حال گفتگو با احمد محمود. تهران: معین. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۶۰۳-۲۷-۰.
- آقایی، احمد (۱۳۸۲). بیداردلان در آینه معرفی و نقد آثار احمد محمود. به نگار. شابک ۹۶۴-۶۳۳۲-۴۳-۹.
- دستغیب، عبدالعلی (۱۳۷۸). نقد آثار احمد محمود. تهران: معین. شابک ۹۶۴-۵۶۴۳-۵۶-۲.
- میرعابدینی، حسن (۱۳۷۷). صد سال داستاننویسی ایران جلد ۳. تهران: چشمه. شابک ۹۶۴-۶۱۹۴-۷۸-۸.
- باوی ساجد، حبیب (۱۳۹۶). احمد محمود، ادبیات در گذر زمان. تهران: افراز. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۲۱۸-۳۸-۱.
پیوند به بیرون
- ↑ باوی ساجد، حبیب و ۱۳۹۶، احمد محمود، ادبیات معاصر ایران در گذر زمان-۱).
- ↑ میرعابدینی، صد سال داستاننویسی ایران جلد ۳.
- ↑ محمود(اعطا)، دیدار با احمد محمود.
- ↑ «مروری بر آثار احمد محمود(1)». نامه فرهنگستان، ش. ۴ (آذر۱۳۸۳): ۱۳۹-۱۵۸.
- ↑ دستغیب، نقد آثار احمد محمود.
- ↑ آقایی، بیداردان در آینه، ۲۴۷.