هوشنگ مرادی کرمانی
هوشنگ مرادی کرمانی | |
---|---|
نامزد جایزهٔ آسترید لیندگرن[۱] | |
زادروز | ۱۶ شهریور ۱۳۲۳ [۲] سیرچِ کرمان |
پیشه | نویسنده و داستاننویس و فیلمنامهنویس |
مدرک تحصیلی | لیسانس ترجمه زبان انگلیسی |
«من هوشنگ مرادی کرمانی هستم. ۱۶ شهریور ماه ۱۳۲۳ در روستای سیرچ از توابع کرمان، در منتهای سختی و محرومیت و فقر به دنیا آمدم، از 8 سالگی كار كردهام؛ از همین دوران به خواندن علاقه خاصی داشتم.» نویسندهٔ قصههای مجید از سختی زندگی خودش میگوید: «تا 15 سالگی در كرمان بودم و زندگیام بدون پدر و مادر گذشت، زندگی پر از سختی و درد.»[۳]
هوشنگ مرادی کرمانی پس از تحصیلات ابتدایی به کرمان رفت و در این دوره بود که شیفته سینما شد. دورهٔ دبیرستان را در یکی از دبیرستانهای استان کرمان گذراند و سپس وارد دانشگاه شد. وی پس از مهاجرت به تهران دوره دانشکده هنرهای دراماتیک را در این شهر گذراند و در همین مدت در رشته ترجمه زبان انگلیسی نیز لیسانس گرفت.
او نویسندگی را از سال ۱۳۳۹ با نوشتن برای رادیو محلی کرمان آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ با چاپ داستان در مطبوعات، فعالیت مطبوعاتیاش را گسترش داد. خلق قصههای مجید در سال ۱۳۵۳ اتفاق مهم زندگی نویسندگی هوشنگ مرادی کرمانی بود و جایزه مخصوص کتاب برگزیده سال۱۳۶۴ را نصیب او ساخت. آثار او به زبانهای آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، هلندی، عربی، ارمنی و هندی ترجمه شده است.[۴]
داستانک
داستانکهای انتشار
نویسندهای که عاشق چوپانها بود
هوشنگ پسربچهای در حسرت آتش و قصههای شبانهٔ چوپانها بود. او از رؤیای کودکیاش میگوید که؛ شبها وقتی روی پشت بام میخوابیدم آتشی را در کوههای اطراف میدیدم و از پدربزرگم میپرسیدم آن آتش چیست؟ او میگفت آتش چوپانهاست که دور آن نشستهاند و دارند برای هم قصه و خاطره تعریف میکنند. آنقدر این صحنه برای هوشنگ جذاب بوده که قصهنویسش کرده. کرمانی میگوید: «همیشه دوست داشتم بروم و بین آنها بنشینم و قصههایشان را بشنوم. هنوز یکی از شغلهایی را که باوجود مشکلاتش دوست دارم چوپانی است. البته همان دوران این فرصت فراهم شد با اقوامی که چوپان بودند همراه شوم.»https://www.beytoote.com/news/cultural-news/houshang3-moradi.html
داستانک استاد
داستانک شاگرد
داستانک مردم
ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود
داستانکهای دشمنی
داستانکهای دوستی
داستانکهای قهر
داستانکهای آشتیها
داستانک نگرفتن جوایز
داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
داستانکهای مذهب و ارتباط با خدا
کرمانی میگوید دوستانی در میان اهل سنت، مسیحیان، کلیمیان، زرتشتیان و طلبههای حوزه علمیه دارد و هیچ وقت درها را به روی خود نمیبندد. https://www.beytoote.com/news/cultural-news/houshang3-moradi.html
داستانکهای عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
داستانکهای دارایی
داستانکهای زندگی شخصی
داستانک برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)
داستانک شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
داستانکهای مشهور ممیزی
داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری
عکس سنگقبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن
داستانهای دیگر
زندگی و تراث
کودکی بانمک یک نویسنده
هوشنگ پسربچهٔ بیپول عاشق کتاب بود. از کودکیاش تعریف میکند که یک بار برای تهیهٔ پول خرید کتابی که آرزوی خواندنش را داشته در خالی کردن بار نمک یک کامیون کمک میکند. هوشنگ آخر روز با دستمزدش کتاب را میخرد. اما شب با دستانش که از سختی سنگ های نمک زخم شده بود، نمیتواند کتاب را ورق بزند. ناچار کتاب را با زبانش ورق میزند و همان شب میخواند.[۵]
===شخصیت و اندیشه===
نویسندهای که از دردهایش لذت میبرد.
مرادی کرمانی معتقد است که برای نوشتن خلق شده است و نه کار دیگری؛ به همین دلیل مینویسد و از آن و دردهایش لذت میبرد. او می گوید:« برای من رنج نوشتن زیباترین رنجهاست. من به دنیا نیامدهام که برج بسازم یا رئیس جمهور شوم. من به دنیا آمدهام که نویسنده شوم. بهترین دوست من قلم و کاغذ است. زمانی که مینوشتم هیچ وقت فکرنمیکردم آن قدر بزرگ شوم که دیگران برای من دست بزنند یا برای گفت وگو به دانشگاه دعوت شوم. مهم آن بود که خود را با نوشتن خالی میکردم و لذت میبردم.»[۶]
زمینهٔ فعالیت
یادمان و بزرگداشتها
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
- پروین سلاجقه: سلاجقه در کتاب «صدای خط خوردن مشق» به بررسی آثار مرادی پرداخته.او در جایی از کتاب مینویسد مرادی گاهی در داستانهایش چنان از درد صحبت میکند که خود توان و تحمل ادامه داستان را ندارد و با گریزی ناگهانی مخاطب را به فضایی دیگر میبرد. سلاجقه در مورد شخصیتها در آثار نویسندهٔ کرمانی میگوید :«...شخصیتهای اصلی در نهایت خود نویسنده یا گوشههایی از وجود او است...»[۷]
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
این داستانها، حاصل چنگ زدن و تلاش من در زندگی است؛ یعنی من به زندگی خودم چنگ زدم و آن را به تصویر کشیدم و داستانهایم همه ریشه در زندگی من دارد. زمانی که دیدم مردم دردهای مرا گوش نمیدهند سعی کردم آنها به زبان طنز بگویم.[۸]
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
مرادی کرمانی میگوید عامیانهنویسی را از «صادق چوبک»، شاعرانهنویسی را از «ابراهیم گلستان»، ایجاز را از «ارنست همینگوی» و «گلستان» سعدی، احساس را از «صادق هدایت» و طنز را از «چخوف» و «دهخدا» آموخته. همچنین از مجلهٔ خوشه نثرپردازی را، از نشریات هفتگی ارتباط با مخاطب را و از رادیو گفتگو را آموخته است.[۹]
استادان و شاگردان
علت شهرت
فیلم ساخته شده براساس
اقتباس سینمایی:۱-داستان صنوبر( بیگانه) ، محصول افغانستان
۲- قصههای مجید ( چهارده داستان)یازده فیلم تلوزیونی و سه فیلم سینمایی ، کارگردان کیومرث پوراحمد.
۳- خمره ( فیلم سینمایی)کارگردان: ابراهیم فروزش.
۴- چکمه ( فیلم سینمایی) کارگردا ن: محمد علی طالبی .
۵-مهمان مامان( فیلم سینمایی) کارگردا ن : داریوش مهرجویی.
۶- تنور( فیلم سینمایی) کارگردان : محمد علی طالبی.
۷- مثل ماه شب چهارده ، ۱۱ قسمت سریال تلویزیونی ، یک فیلم سینمایی(کارگردان: محمد علی طالبی )[۱۰]
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و منبعشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست آثار
- داستان: معصومه / من غزال ترسیدهای هستم/قصههای مجید / بچههای قالی بافخانه/ نخل /چکمه/ داستان آن خمره /مشت برپست/ تنور/ مهمان مامان / مربای شیرین/ لبخند انار ( مجموعه داستان) / مثل ماه شب چهارده / نه ترو نه خشک/ شما که غریبه نیستید (خاطرات).
- فیلمنامه: کاکی/ تیک تاک/ کیسه برنج.
- نمایشنامه: کبوترتوی کوزه / پهلوان و جراح/ ماموریت ( تلویزیونی).[۱۱]
جوایز و افتخارات
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر
ناشرینی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
پانویس
- ↑ «هوشنگ مرادی کرمانی نامزد جایزهٔ «آسترید لیندگرن»».
- ↑ تبیان
- ↑ «زندگینامه هوشنگ مرادی کرمانی». میهن بلاگ، پنجشنبه 18 شهریور 1389. بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
- ↑ «زندگینامه هوشنگ مرادی کرمانی». بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
- ↑ «هوشنگ مرادی کرمانی». سهجشنبه ۲ مهر ۱۳۸۷. بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
- ↑ «هوشنگ مرادی کرمانی». سهجشنبه ۲ مهر ۱۳۸۷. بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
- ↑ «هوشنگ مرادی کرمانی». سهجشنبه ۲ مهر ۱۳۸۷. بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
- ↑ «هوشنگ مرادی کرمانی». سهجشنبه ۲ مهر ۱۳۸۷. بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
- ↑ «زندگینامه هوشنگ مرادی کرمانی». کرمان بلاگ، ۸آبان ۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
- ↑ «هوشنگ مرادی کرمانی». سهجشنبه ۲ مهر ۱۳۸۷. بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
- ↑ «هوشنگ مرادی کرمانی». سهجشنبه ۲ مهر ۱۳۸۷. بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
منابع
پیوند به بیرون
- «زندگینامه هوشنگ مرادی کرمانی». میهن بلاگ، پنجشنبه 18 شهریور 1389. بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
- «هوشنگ مرادی کرمانی». بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
- «زندگینامه هوشنگ مرادی کرمانی». کرمان بلاگ، ۸آبان ۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.
- «هوشنگ مرادی کرمانی». سهجشنبه ۲ مهر ۱۳۸۷. بازبینیشده در ۱۶فروردین۱۳۹۸.