حسن حبیبی
حسن حبیبی | ||||
---|---|---|---|---|
نام اصلی | حسن ابراهیم حبیبی | |||
زمینهٔ کاری | سیاست٬ نویسندگی٬ شعر٬ حقوق٬ جامعهشناسی٬ ایرانشناسی | |||
زادروز | ۱۵اسفند۱۳۱۵ تهران | |||
پدر و مادر | باقر و فاطمه | |||
مرگ | ۱۲بهمن۱۳۹۱ تهران | |||
محل زندگی | تهران | |||
علت مرگ | نارسایی قلبی و جراحی معده | |||
جایگاه خاکسپاری | تهران(مرقد امام خمینی (ره)) | |||
بنیانگذار | بنیاد ایرانشناسی تهران | |||
کتابها | یک حرف از هزاران، دیالکتیک و روششناسی و... | |||
تخلص | بندهٔ خدا | |||
همسر(ها) | شفیقه رهیده | |||
فرزندان | آزاده حبیبی | |||
مدرک تحصیلی | حقوق و ادبیات(کارشناسی) جامعهشناسی با گرایش حقوق(دکتری) | |||
دانشگاه | دانشگاه تهران٬ دانشگاه سوربون پاریس | |||
حوزه | حوزه علمیه(نوجوانی) | |||
|
حسن ابراهیم حبیبی ادیب٬ سیاستمدار٬ نویسنده٬ شاعر٬ مترجم٬ حقوقدان٬ جامعهشناس و دولتمرد ایرانی.
این مرد نامآشنا٬ از سیاستمداران و روشنفکرانی بود که گامهای استواری برای ایران نهاد. در تاریخ سیاسی ایران٬ حبیبی جزو معدود دولتمردانی است که اینچنین دلخواه و مورد اعتماد مردم بوده است. «مرد روی جلد گلآقا» چاشنی هر شماره این هفتهنامهٔ دوستداشتنی بود و همنسلهایشان گلآقا را با حبیبی و حبیبی را با گلآقا میشناختند.
«معاون اول رئیس جمهور» سمتی که سالیان سال همراه و دنبالهٔ نام حبیبی بود و هنوز بسیاری٬ از او با این نام یاد میکنند. چراکه حسن حبیبی اولین شخصی بود که معاونت رئیس جمهور را در دو دولت هاشمی رفسنجانی و بعد از آن در دولت نخست محمد خاتمی٬ به مدت ۱۲ سال در اختیار داشت و به همین دلیل نیز حبیبی از منظر گلآقا٬ نماد دولت بود و کاریکاتورهای او٬ بازگوکنندهٔ انتقادهایی طنزآلود به دولت آن زمان. کاریکاتورهایی که هیچوقت بازخورد منفی از جانب حبیبی٬ این مرد انتقادپذیر٬ نداشت.
حسن حبیبی٬ زادهٔ ۱۳۱۵ در یکی از محلههای قدیمی تهران٬ در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. پیش از ورود به مدرسه، خواندن و نوشتن و قرآنآموزی را آغاز کرده بود و اشعاری از سعدی، فردوسی، مولوی و حافظ را در حافظه داشت. کلاس اول و دوم ابتدایی را در یک سال گذراند و در نوجوانی به سفارش پدر دروسی از حوزه علمیه را نیز آموخت. با ورود به دانشگاه، دو رشته حقوق و ادبیات را، همزمان در دانشگاه تهران گذراند. در آغاز تحصیل به ترجمه، تدوین کتب و مقالات روی آورد. خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
او را میتوان مدیری اهل دین٬ علم٬ ادب و فرهنگ دانست. نخستین رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و عضو پیوستهٔ این نهاد٬
داستانک
داستانکهای انتشار
داستانک عشق
داستانک استاد
داستانک شاگرد
داستانک مردم
به زیارت نمیروم!
شب که به خانه آمد با اشتیاق چمدانش را جمع کرد و برخلاف همیشه که از مقصد سفر بیخبر بودیم، به ما گفت به مشهد میروم. بعدها خاطرهای از این سفر حبیبی شنیدم. راوی خاطره آقای حسین مرعشی بود؛ میگفت: هشت سالی هست که به زیارت امام رضا(ع) نرفتهام، پرسیدم چرا؟ جواب داد: وقتی من قصد سفر کنم، تنها که نمیتوانم بروم، تعدادی پشت سر من راه میافتند از همکاران حفاظت و تشریفات، این چه زیارتی است که از محل بیتالمال هزینه سفر عدهای که هیچ ربطی به زیارت من ندارند پرداخت شود!
مدتی گذشت تا موضوع افتتاح خط آهن ترکمنستان پیش آمد و چون آقایهاشمی رفسنجانی امکان شرکت در آیین افتتاحیه را نداشتند٬ قرار شد دکتر حبیبی برای افتتاح بروند، نزد ایشان رفته و گفتم: آقای دکتر باید بروید مشهد، گفتند برای چه باید به مشهد بروم؟ ماجرا را نقل کردم، گل از گل دکتر شکفت! پرسیدم بالاخره مشهد میروید؟ گفتند: بله این مشهد رفتن معنی میدهد، مأموریت دولت است و باید بروم که کاری به سرانجام برسد، از آنجا پیاده هم شده میتوان به حرم علیابنموسیالرضا(ع) رفت. خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود
داستانکهای دشمنی
داستانکهای دوستی
داستانکهای قهر
داستانکهای آشتیها
داستانک نگرفتن جوایز
داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
داستانکهای مذهب و ارتباط با خدا
داستانکهای عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
نه دلاری٬ نه اندوختهای
همسر حبیبی میگوید: ۲۵ سال تمام مستأجر بودیم و اعتقادی به سکونت در خانه سازمانی نداشت. اگر با خودش روزنامهای به خانه میآورد، صبح فردا باید همراه خود به محل کار بازمیگرداند. ریاکارانه از خانه غذا نمیبرد، اما هزینه غذایش را پرداخت میکرد.
هیچ پساندازی نداشت تنها محل درآمدش حقوقی بود که از دولت دریافت میکرد. نه دلاری داشت و نه اندوختهای، آخرین موجودی حساب بانکیاش سه میلیون تومان بود.
هرآنچه در طول سالیان صدارتش به عنوان هدیه دریافت کرده بود به بنیاد امیرکبیر اهدا کرد تا در معرض مردم قرار گیرد. خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
داستانکهای زندگی شخصی
داستانک شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری
عکس سنگقبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن
داستانهای دیگر
میز کارش را صابون زد و رفت!
مسئول دفتر حبیبی میگفت؛ مرحوم حبیبی چند روز قبل از تحویل کار و ترک معاون اولی از من صابون خواست! من تعجب کردم. گفت این کشوی چوبی میز کار من روان نیست. میخواهم به آن صابون بزنم تا معاون اول بعدی مشکل پیدا نکند. در روز آخر هم که میرفت یک پوشه با چند برگ کاغذ به من نشان داد و گفت: «ببین این کاغذهای خودم است که با خودم میبرم.» [۱]
زندگی و تراث
سوانح عمر
مشق علم و مشق کار؛ جوراببافی در کنار درس
حسن حبیبی در سال ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. کلاس اول و دوم دبستان را در یک سال خواند و در سالهای بعد در کنار درس مدرسه، درسهای دیگر را که در حوزههای علمیه معمول بود، بخصوص در تابستان نزد پدرش و یکی دو تن از مدرسان حوزهها فراگرفت.
حبیبی نوجوان بود که پدرش ضمن تشویق به درس خواندن، از او خواست تا حرفهای نیز بیاموزد تا در صورت لزوم برای گذراندن زندگی خود کاری بلد باشد. از این رو قرار شد که جوراببافی یاد بگیرد و تابستانها به آن کار مشغول شود. از آنجا که مادر و پدرش جوراببافی میدانستند، یادگیری کار آسان بود، محل کار نیز خانه بود و برای تهیه نخ و رنگ کردن آنها و باز کردن کلافها، بافتن جورابها و به بازار بردن آنها و... باید کارهایی را میآموخت و اطلاعاتی بدست میآورد. این تجربه باعث گردید که از آغاز نوجوانی با محیط کار و برخی از انواع آن، روابط و برخی از دشواریها آشنا شود. خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
در حدود سال ۴۳ حبیبی و بنیصدر برای تحصیل در مقطع دکترا به پاریس آمدند...
دیدار یار
حبیبی جوان٬ در سالهای اولیه زندگیاش در پاریس٬ برای گروههای مختلف سیاسی در «خانهٔ ایران»٬ که در شهرک دانشگاهی پاریس بود٬ سخنرانی میکرد. در این نشستها، اقشار مختلفی حضور داشتند. روزی از روزهای سال ۵۰-٬۱۳۴۹ در جریان یکی از سخنرانیهایش با عنوان «مولوی، شاعر متعهد عصر خود»٬ برای نخستین بار٬ نگاهش به نگاه دختری افتاد که در انتهای سالن٬ ناگزیر از ازدحام جمعیت٬ ایستاده گوش میکرد. «شفیقه رهیده»٬ دختر ایرانی که در مدرسه عالی علوم اقتصادی و اجتماعی که وابسته به دانشگاه سوربن بود٬ در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی مشغول تحصیل بود. اواسط سال ٬۱۳۵۰ کمتر از یک سال بعد از آن آشنایی٬ یکی شدند! [۲]
شخصیت و اندیشه
زمینهٔ فعالیت
پیشنویس قانون اساسی
در روزهای قبل انقلاب٬ وقتی که نفسهای حکومت شاه به شماره افتاده بود٬ مهمترین دغدغه امام خمینی(ره) در پاریس تهیه و تدوین یک قانون اساسی برای نظام نوپای بعد از انقلاب اسلامی بود. حسن حبیبی بر اساس مأموریتی که از جانب رهبر انقلاب داشت٬ نخستین یادداشتها را در قالب پیشنویس قانون اساسی جمعآوری کرد. [۳]
همسر حبیبی درباره تنظیم این پیشنویس میگوید: «دکتر حبیبی آن را در پاریس نوشته بود. او از ١٠ کتاب یا بیشتر استفاده کرده بود و بهعلاوه مشاوران دیگری هم بودند که همه خوانده و کم و زیاد کرده بودند. مهمتر از همه اینکه امام متن را میخواند، برخی چیزها را به آن اضافه یا برخی چیزها را حذف میکرد. متنی که چند حقوقدان نوشتند و براساس حقوق کشورهای مختلف تهیه شده که همه را تلفیق کردند، چیز خوبی بود که برای شروع یک جریان میتوانست بهترین روش باشد. ضمن اینکه حقوق همه افراد در آن دیده شده بود.» خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
یادمان و بزرگداشتها
از نگاه دیگران
غلامعلی حداد عادل
حبیبی٬ مردی است به تمام معنی کلمه «دانشمند» که دانش را با ایمان و تعهد همراه ساخته و عملاً اثبات کرده که جمع میان «دانش» و «تعهد» به خوبی امکانپذیر است. او مردی است «خردمند» و محققی متفکر٬ صاحب ذوق سلیم و طبعی لطیف و در عین حال که به صلابت علم اعتقاد و اعتماد دارد٬ از لطافت شعر و هنر و ادب نیز آگاه است. او شخصیتی است ذوالفنون٬ پرکار و کمحرف٬ مرد عرصهٔ فرهنگ و سیاست و از همهٔ اوصاف او مهمتر٬ مسلمانی اوست که در ایمان او به خداوند و بندگی وی به درگاه او در تواضع و اخلاق و تقوای او متجلی است. حبیبی عاشق ایران است و به فرهنگ اسلامی-ایرانی افتخار میکند و به همهٔ عناصر فرهنگی و تمدنی سرزمین خویش عشق میورزد. علاقه و اهتمام او به زبان فارسی حیرتانگیز است. او از هر پدیدهای که زبان فارسی را تهدید کند٬ احساس خطر میکند و با تمام توش و توان در قوت و استحکام این زبان میکوشد. خود صاحب نثری فصیح و صحیح و ترجمههایش دقیق و درست و خواندنی است٬ چنانکه شعرش دلپذیر و شنیدنی است.
حبیبی اهل علم است و پهنهٔ گستردهٔ ترجمههای گوناگون و آثار تألیفی او گواه روشن این مدعاست. او در علم٬ به درستی به اهمیت پژوهش واقف است و در پژوهش به اهمیت روش توجه تام دارد. آشنایی او با روشهای علمی و تحقیقی دانشمندان مسلمان از یک سو و تحصیل و تحقیق در دانشگاههای فرانسه٬ سبب شده تا او در باب «روش» حساس و نقاد باشد. [۴]
فتحالله مجتبایی
ایشان فرهنگمداری بود که سیاستمدار شده بود و خوشا به حال آن کشوری و ملتی که سیاستمدارانشان اول فرهنگمدار باشند... حبیبی یک «نیکمرد» بود و سی و چند سال در جریانهای پرفراز و نشیب سیاست این مملکت شرکت داشت. با نیکنامی زیست و با نیکنامی درگذشت. [۵]
صادق زیباکلام
زیباکلام از منظری دیگر٬ سیاستمداری حبیبی را اینگونه توصیف میکند: حسن حبیبی سیاستمداری بود که شاید اگر در عصر و فضا و مقطع تاریخی دیگری ظاهر میشد، عصر و فضایی که جامعه ایران کمی بیشتر پذیرای آدمهای وزینتر و عمیقتر میبود، بهتر میدرخشید. حسن حبیبی در شرایطی در سپهر سیاسی ایران ظاهر شد که جامعه ایران هیجانزده، تبآلود، توسعه نیافته و به شدت گرفتار عواطف و احساسات بود. چنین جامعهای کسی مثل حسن حبیبی را خیلی برنمیتافت.
فضای انقلابی ایران پذیرای شخصی مثل مرحوم محمد منتظری، پسر آیتالله منتظری، بود که برای بردن «انقلابیون داوطلب» به لیبی، فرودگاه را قرق کرد. قهرمانان جامعه ما در آن دوران، چنین چهرههایی بودند. آدمی که صبور و بیسروصدا و بی جار و جنجال باشد ولی اعتقادات عمیق به اسلام و دموکراسی و لیبرالیسم داشته باشد و به انسجام جامعه بر اساس قانون اساسی و قانونمداری باور داشته باشد، خیلی نمیتوانست در جامعه ایران گل کند. مرحوم حسن حبیبی هم خیلی گل نکرد.
از سوی دیگر حسن حبیبی یک تکنوکرات به معنای دقیق کلمه هم نبود. او بیشتر به درد کارهای عمیق و زیربنایی فکری و فرهنگی میخورد. به عنوان مثال، در دوران انقلاب که صادق قطبزاده، دکتر ابراهیم یزدی و ابوالحسن بنیصدر و دیگران در نوفل لوشاتو در اطراف امام بودند و همه به دنبال پیش بردن امور روزمره انقلاب و برنامهریزی قیام بودند، حسن حبیبی به فکر تدوین قانون اساسی آینده ایران بود. این مثال به بهترین وجه از شخصیت مرحوم دکتر حسن حبیبی پرده برمیدارد و نشان میدهد که او بیشتر به مسائل عمیقتر، بی سر و صداتر و کم هیجانتر میاندیشید و فکر میکرد. [۶]
سید علی خامنهای
در متن پیام رهبر انقلاب که در پی درگذشت حبیبی صادر شد٬ از او چنین یاد میشود: «با دریغ و تأسف خبر درگذشت «یار دیرین انقلاب» و «دانشمند متعهد» مرحوم مغفور آقای دکتر حسن حبیبی رحمةاللهعلیه را دریافت کردم.ایشان مؤمنی صادق و پارسا و خدوم بود. تاریخچه خدمات وی به نظام جمهوری اسلامی از پیش از انقلاب و بههنگام تدوین پیشنویس قانون اساسی آغاز شده و در طول سالهای متمادی در عضویت شورای انقلاب و سپس بر عهده گرفتن مسئولیتهای بزرگ دیگر ادامه یافته است. بیماری جانکاه و طولانی وی، صبر و تسلیم و توکل او را نیز بر فهرست مزایای شخصیتی وی افزود...» [۷]
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
سمتها و عناوین
- وزیر فرهنگ و آموزش عالی
- نخستین رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی
- وزیر دادگستری
- معاون اول رئیسجمهوری
- عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
- عضو هیئتامنای فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران
- عضو هیئتامنای کتابخانه مجلس شورای اسلامی
- عضو کمیسیون ملّی یونسکو(ایران)
- عضو دیوان داوری(لاهه)
- مدیر گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
- رئیس بنیاد ایرانشناسی
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
- مؤسس بنیاد ایرانشناسی تهران (۱۳۷۶) [۸]
- مؤسس بنیاد فرهنگی امیرکبیر (۱۳۷۶)
استادان و شاگردان
علت شهرت
اتفاقات بعد از انتشار آثار
به نام و به یاد حبیبی
- ٰ بلوار حسن حبیبی (در تاریخ ....... بلوار بینامی در بلوار شهیدحقانی تا اطراف کتابخانه ملی به نام دکتر حسن حبیبی نامگذاری شد.) [۹]
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و منبعشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
تعهد، جایگزین میهن دوستی
برخی از آثار
- دیالکتیک یا سیر جدالی و جامعهشناسی،۱۳۵۱؛
- افضلالجهاد،۱۳۵۱؛
- دیالکتیک و روششناسی،۱۳۵۲؛
- مبادی جامعهشناسی حقوقی،۱۳۵۲؛
- جبرهای اجتماعی و آزادی یا اختیار انسانی،۱۳۵۳؛
- یادی از یار و دیار،۱۳۵۵؛
- عهدین، قرآن و علم،۱۳۵۷؛
- اسلام و مسلمانان در روسیه، ۱۳۵۷؛
- دو سرچشمۀ اخلاق و دین، ۱۳۵۸؛
- اخلاق نظری و علم آداب، ۱۳۵۹؛
- تقسیم کار اجتماعی، ۱۳۵۹؛
- هنر جنگ، ۱۳۵۹؛
- خدا،۱۳۶۰؛
- جامعه، فرهنگ، سیاست، ۱۳۶۳؛
- اسلام و بحران عصر ما، ۱۳۶۳؛
- در آیینۀ حقوق: مناظری از حقوق بینالملل، حقوق تطبیقی و جامعهشناسی (تألیف و ترجمه)، ۱۳۶۷؛
- در جستوجوی ریشهها (تألیف و ترجمه)، ۱۳۷۳؛
- حسب حال یک دانشجوی کهنسال، ۱۳۷۶؛
- یک حرف از هزاران (۲جلد)، ۱۳۷۷-۱۳۸۰؛
- حقوق بینالمللی عمومی (۲جلد)، ۱۳۸۲.
جوایز و افتخارات
- نشان عالی استقلال (۱۳۷۶/۴/۲)
- دکتری افتخاری جامعهشناسی دانشگاه تهران (۱۳۷۶)
- استادی افتخاری دانشگاه دولتی ترکمن (ترکمنستان)
- استادی افتخاری دانشگاه علوم انسانی بیشکک (قرقیزستان)
- مدال دانشگاه دولتی تفلیس (گرجستان)
- دکتری افتخاری آکادمی علوم ارمنستان
- دکتری افتخاری دانشگاه دولتی تاجیکستان[۱۰]
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر
ناشرانی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
پانویس
- ↑ [farda.fr/001Bfl// «خاطرهای از مسئول دفتر دکتر حبیبی»]. فردا، ۶ شهریور ۱۳۹۲. بازبینیشده در ۱۵اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ «ناگفتههایی درباره حسن حبیبی به روایت همسرش». خبرگزاری دانشجویان ایران «ایسنا»، ۱۲ بهمن ۱۳۹۵. بازبینیشده در ۱۸اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ بهشتیسرشت، محسن و حسین صابر. «تاریخچه تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران». فصلنامه ژرفاپژوه دوم، ش. ۲و۳ (۱۳۹۴-۱۳۹۳): ۳۷.
- ↑ حدادعادل، غلامعلی و ۱۳۹۳، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر حسن حبیبی، ۲۷-۲۶.
- ↑ مجتبایی، فتحالله و ۱۳۹۳، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر حسن حبیبی، ۳۶.
- ↑ «حسن حبیبی خنثی بود یا عاقل؟». عصر ایران، ۱۴بهمن ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۸اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ «پیام تسلیت سید علی خامنهای». پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، ۱۲بهمن ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۵اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ «دربارهٔ بنیاد ایرانشناسی». بنیاد ایرانشناسی، ۱۳۹۳. بازبینیشده در ۱۷اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ «بلوار حسن حبیبی». شورای اسلامی شهر تهران، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۶ اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ «یادی از ادیب اخلاقمدار». فرهنگستان زبان و ادب فارسی. بازبینیشده در ۱۵اسفند ۱۳۹۷.