قیدار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
V.abedi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
V.abedi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
«قیدار» رمانی به قلم [[رضا امیرخانی]] است که توسط انتشارات افق اولین ­بار در سال ۱۳۹۱ در تهران به چاپ رسید. این کتاب داستان مردی به نام «قیدار» است که از نو، جوانمردی را زنده می‌کند. او که اهل تهران است صاحب گاراژ بزرگی است؛ افراد بسیاری را نان می‌دهد و همه‌جا به جوانمردی و مردانگی معروف است. این رمان توانسته جوایزی از جمله؛ برگزیده جایزه [[کتاب فصل]] در سال ۱۳۹۱، اثر شایسته تقدیر دوره یازدهم [[قلم‌زرین|جایزه قلم زرین]] در سال ۱۳۹۲ و سیزدهمین [[جایزه شهید غنی‌پور]] در بخش رمان دفاع‌مقدس و انقلاب اسلامی را به خود اختصاص هد.
«قیدار» رمانی به قلم [[رضا امیرخانی]] است که توسط انتشارات افق اولین ­بار در سال ۱۳۹۱ در تهران به چاپ رسید. این کتاب داستان مردی به نام «قیدار» است که از نو، جوانمردی را زنده می‌کند. او که اهل تهران است صاحب گاراژ بزرگی است؛ افراد بسیاری را نان می‌دهد و همه‌جا به جوانمردی و مردانگی معروف است. این رمان توانسته جوایزی از جمله؛ برگزیده [[جایزه کتاب فصل]] در سال ۱۳۹۱، اثر شایسته تقدیر دوره یازدهم [[قلم‌زرین|جایزه قلم زرین]] در سال ۱۳۹۲ و سیزدهمین [[جایزه شهید غنی‌پور]] در بخش رمان دفاع‌مقدس و انقلاب اسلامی را به خود اختصاص هد.


{{جعبه اطلاعات کتاب|نام کتاب=قیدار|تصویر=Ghidarjeld.jpg|اندازه تصویر=200px|نویسنده=رضا امیرخانی|ناشر=افق|محل انتشارات=تهران|تاریخ_نشر=۱۳۹۱|نخستین چاپ=۱۳۹۱|آخرین چاپ=۱۹ در سال ۱۴۰۲|تعداد_صفحات=۲۹۴|شابک=۹۷۸۹۶۴۳۶۹۸۳۲۴|موضوع=ادبیات امروز، رمان|زبان=فارسی|نوع_جلد=شومیز|قطع=رقعی}}{{وسط|*****}}
{{جعبه اطلاعات کتاب|نام کتاب=قیدار|تصویر=Ghidarjeld.jpg|اندازه تصویر=200px|نویسنده=رضا امیرخانی|ناشر=افق|محل انتشارات=تهران|تاریخ_نشر=۱۳۹۱|نخستین چاپ=۱۳۹۱|آخرین چاپ=۱۹ در سال ۱۴۰۲|تعداد_صفحات=۲۹۴|شابک=۹۷۸۹۶۴۳۶۹۸۳۲۴|موضوع=ادبیات امروز، رمان|زبان=فارسی|نوع_جلد=شومیز|قطع=رقعی}}{{وسط|*****}}
«قیدار» نام رمانی از رضا امیرخانی است. این رمان در تهران قدیم روایت می‌شود و داستان مرام و لوطی‌گری شخصیت اصلی داستان، قیدار است. طبق گفته نویسنده قیدار در حقیقت برداشتی آزاد از جهان پهلوان تختی است. قیدار در این داستان یک مرد اهل تهران است که صاحب گاراژی با چندین ماشین سنگین می‌باشد. نویسنده سعی داشته تا با بیان فضیلت‌های اخلاقی که از منظر وی در گذشته وجود داشته، آن‌ها را از فراموشی و نابودی رها کند، چرا که از دید او در دنیای امروزی این فضیلت‌ها کمرنگ شده‌اند. قیدار جوانمردی است که در پی گمنامی است؛ او نماینده ارزش‌هایی است که اکنون دیگر وجود ندارد، ارزش‌هایی که نویسنده به گفته‌ی خود در پی زنده کردن آن است. این کتاب مشتمل بر 9 فصل است که در هر فصل یک داستان از قیدار روایت می‌شود. امیرخانی برای نگارش این کتاب از فتوت‌نامه‌های قدیمی کمک گرفته است. او برای ترسیم فضای دهه پنجاه، اصطلاحاتی قدیمی به‌‌کار برده است.  
«قیدار» نام رمانی از رضا امیرخانی است. این رمان در تهران قدیم روایت می‌شود و داستان مرام و لوطی‌گری شخصیت اصلی داستان، قیدار است که طبق گفته نویسنده در حقیقت برداشتی آزاد از جهان‌پهلوان تختی است. قیدار در این داستان یک مرد اهل تهران است که صاحب گاراژی با چندین ماشین سنگین می‌باشد. نویسنده سعی داشته تا با بیان فضیلت‌های اخلاقی که از منظر وی در گذشته وجود داشته، آن‌ها را از فراموشی و نابودی رها کند، چرا که از دید او در دنیای امروزی این فضیلت‌ها کمرنگ شده‌اند. قیدار جوانمردی است که در پی گمنامی است؛ او نماینده ارزش‌هایی است که اکنون دیگر وجود ندارد، ارزش‌هایی که نویسنده به گفته‌ خود در پی زنده کردن آن است. این کتاب مشتمل بر ۹ فصل است و هر فصل یک داستان از قیدار را روایت می‌کند. نویسنده برای نگارش این کتاب از فتوت‌نامه‌های قدیمی کمک گرفته است. او برای ترسیم فضای دهه پنجاه، اصطلاحاتی قدیمی به‌‌کار برده است.  


رضا امیرخانی، یکی از چهره‌های برجسته جریان ادبی هنر متعهد است؛ این وجه از او به خوبی در تمام آثارش دیده می‌شود و «قیدار» نیز از این قاعده مستثنی نیست.
رضا امیرخانی، یکی از چهره‌های برجسته جریان ادبی هنر متعهد است؛ این وجه از او به خوبی در تمام آثارش دیده می‌شود و «قیدار» نیز از این قاعده مستثنی نیست.
== خلاصه اثر ==
کتاب «قیدار» روایت مردی سرمایه‌دار و ماشین‌باز است که در دهه‌ پنجاه شمسی زندگی می‌کند. او صاحب یک گاراژ باربری بزرگ در تهران و نان‌آور تعداد زیادی از مردم تنگدست است. برخلاف شرایط اقتصادی زندگی‌اش، اصول اخلاقی‌اش وابسته به ارزش‌های طبقات فرودست و متوسط جامعه است. قیدار بین کوچک و بزرگ به خیرخواهی، انسانیت، جوانمردی، پهلوانی، تمام‌عیاربودن و لوطی‌منشی معروف است. جهان‌بینی و ارزش‌های اخلاقی قیدار باعث شکل‌گیری‌ هاله‌ای از تقدس و عرفانیت حول شخصیت وی شده است. نامی که نویسنده برای قهرمان داستانش انتخاب کرده هم او را پیوند می‌زند به تقدس نام فرزند حضرت اسماعیل. قیدار شمایل پهلوان خیرخواه مسلمانی است که در زندگی‌اش با پیروی از مرام پهلوانی و لوطی‌گری خود می‌کوشد دست‌گیر هر نیازمندی باشد و به همان اندازه به دنبال تسویه حساب با کسی باشد که رسم انسانیت را زیر پا گذاشته است. می‌کوشد حسینه‌ای بزرگ بسازد برای اسکان بی‌سرپناهان و معتادان، یا با زنی که پیش‌تر توسط مردی به نام شاهرخ قرتی مورد تجاوز قرار گرفته بوده، ازدواج می‌کند.<ref name=":0">[https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%82%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1/book/66663 «معرفی و دانلود کتاب قیدار».] کتابراه. بی‌تا. دریافت شده در ۳ دی ۱۴۰۳</ref> او با مردان بزرگی چون تختی هم‌نشین بوده و ارادت ویژه‌ای به دستگاه اهل‌بیت دارد. معتقد به حلال و حرام و پایه مردانگی و دستگیری ضعفا است.<ref>[https://www.navaar.ir/audiobook/426/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D9%82%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C «معرفی و دانلود کتاب صوتی قیدار اثر رضا امیرخانی».] نوار. بی‌تا. دریافت شده در ۳ دی ۱۴۰۳</ref>
داستان قیدار این­گونه آغاز می‌شود که او به همراه نامزدش «شهلا» راهی اصفهان می‌شوند تا بر سر قبر پدر شهلا برسند و از او کسب اجازه برای ازدواج کنند. اما مرسدس کروک قیدار به طور اتفاقی با یکی از تریلی‌های خودش تصادف می‌کند و این سفر هرگز به پایان خودش نمی‌رسد. در ادامه این ماجرا اتفاق‌هایی برای قیدار رقم می‌خورد که شروع تغییراتی در زندگی او است. مرام و مسلک رفتاری وی در میان تمام افرادی که با او در ارتباط هستند به نوعی زبانزد است، اما در طول داستان با مجموعه وقایعی که برای وی رخ می‌دهد، قیدار به نوعی تکامل و بازتعریف از خود دست پیدا می‌کند. این تغییرات او را از خوش‌نامی به گمنامی می‌رساند.<ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/2476/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%84%D9%88%D8%B7%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%82%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1 «نگاهی به لوطی‌نامه «قیدار»!».] شهرستان ادب. ۲۲ مرداد ۱۳۹۲</ref> قیدار مرید سیدی روحانی به نام «گلپا» است. یکی از آن شخصیت‌ها که شاید نقش کلیدی در مسیر تغییر او داشته است، سیدگلپاست که قیدار بسیار روی حرف و نظر او حساب می‌کند. روحانی باطن‌داری که امیرخانی برای خلق این شخصیت از آیت الله گلپایگانی الگو گرفته است.<ref>[https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/173401/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%81%D8%AA%D9%88%D8%AA.html «مروری بر رمان قیدار و فرهنگ فتوت».] همشهری. ۱۸ مهر ۱۴۰۱</ref>
این رمان ۹ فصل دارد که هر فصل آن به روایت بخشی از زندگی قیدار می‌پردازد. عنوان فصل‌های این کتاب، به شکل متفاوتی انتخاب شده‌اند. هر فصل، با نام یک ماشین و لقب‌دادن به آن آغاز می‌شود؛
* فصل اول: مرسدسِ کوپه‌ کروک آلبالویی متالیک
* فصل دوم: تاکسی فیات، کبریتیِ دویست و دو
* فصل سوم: اسبِ اینترنشنال
* فصل چهارم: موتور وسپای فاق گلابی
* فصل پنجم: هجده‌چرخِ اتاق‌دار
* فصل ششم: پلیموثِ کورسیِ سیب‌فروش‌ها
* فصل هفتم: اف-هشتاد و پنجِ عینکیِ شیشه ‌شکسته
* فصل هشتم: گاومیشِ دوازده سیلندر
* فصل نهم: براق، مرکبی آسمانی، سپیدرنگ، با گوشی لرزان و یالی پرمو و دو بال در نزدیکی ران‌‌ها؛ که در هر گام، یک افقِ دید را می‌پیمود؛ که میراثِ ابراهیمِ خلیل بود و در اسرا به رسولِ خاتم رسید!<ref name=":0" />

نسخهٔ ‏۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۳۳

«قیدار» رمانی به قلم رضا امیرخانی است که توسط انتشارات افق اولین ­بار در سال ۱۳۹۱ در تهران به چاپ رسید. این کتاب داستان مردی به نام «قیدار» است که از نو، جوانمردی را زنده می‌کند. او که اهل تهران است صاحب گاراژ بزرگی است؛ افراد بسیاری را نان می‌دهد و همه‌جا به جوانمردی و مردانگی معروف است. این رمان توانسته جوایزی از جمله؛ برگزیده جایزه کتاب فصل در سال ۱۳۹۱، اثر شایسته تقدیر دوره یازدهم جایزه قلم زرین در سال ۱۳۹۲ و سیزدهمین جایزه شهید غنی‌پور در بخش رمان دفاع‌مقدس و انقلاب اسلامی را به خود اختصاص هد.

قیدار
نویسندهرضا امیرخانی
ناشرافق
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۹۱
نخستین چاپ۱۳۹۱
آخرین چاپ۱۹ در سال ۱۴۰۲
شابک۹۷۸۹۶۴۳۶۹۸۳۲۴
تعداد صفحات۲۹۴
موضوعادبیات امروز، رمان
زبانفارسی
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
*****

«قیدار» نام رمانی از رضا امیرخانی است. این رمان در تهران قدیم روایت می‌شود و داستان مرام و لوطی‌گری شخصیت اصلی داستان، قیدار است که طبق گفته نویسنده در حقیقت برداشتی آزاد از جهان‌پهلوان تختی است. قیدار در این داستان یک مرد اهل تهران است که صاحب گاراژی با چندین ماشین سنگین می‌باشد. نویسنده سعی داشته تا با بیان فضیلت‌های اخلاقی که از منظر وی در گذشته وجود داشته، آن‌ها را از فراموشی و نابودی رها کند، چرا که از دید او در دنیای امروزی این فضیلت‌ها کمرنگ شده‌اند. قیدار جوانمردی است که در پی گمنامی است؛ او نماینده ارزش‌هایی است که اکنون دیگر وجود ندارد، ارزش‌هایی که نویسنده به گفته‌ خود در پی زنده کردن آن است. این کتاب مشتمل بر ۹ فصل است و هر فصل یک داستان از قیدار را روایت می‌کند. نویسنده برای نگارش این کتاب از فتوت‌نامه‌های قدیمی کمک گرفته است. او برای ترسیم فضای دهه پنجاه، اصطلاحاتی قدیمی به‌‌کار برده است.

رضا امیرخانی، یکی از چهره‌های برجسته جریان ادبی هنر متعهد است؛ این وجه از او به خوبی در تمام آثارش دیده می‌شود و «قیدار» نیز از این قاعده مستثنی نیست.

خلاصه اثر

کتاب «قیدار» روایت مردی سرمایه‌دار و ماشین‌باز است که در دهه‌ پنجاه شمسی زندگی می‌کند. او صاحب یک گاراژ باربری بزرگ در تهران و نان‌آور تعداد زیادی از مردم تنگدست است. برخلاف شرایط اقتصادی زندگی‌اش، اصول اخلاقی‌اش وابسته به ارزش‌های طبقات فرودست و متوسط جامعه است. قیدار بین کوچک و بزرگ به خیرخواهی، انسانیت، جوانمردی، پهلوانی، تمام‌عیاربودن و لوطی‌منشی معروف است. جهان‌بینی و ارزش‌های اخلاقی قیدار باعث شکل‌گیری‌ هاله‌ای از تقدس و عرفانیت حول شخصیت وی شده است. نامی که نویسنده برای قهرمان داستانش انتخاب کرده هم او را پیوند می‌زند به تقدس نام فرزند حضرت اسماعیل. قیدار شمایل پهلوان خیرخواه مسلمانی است که در زندگی‌اش با پیروی از مرام پهلوانی و لوطی‌گری خود می‌کوشد دست‌گیر هر نیازمندی باشد و به همان اندازه به دنبال تسویه حساب با کسی باشد که رسم انسانیت را زیر پا گذاشته است. می‌کوشد حسینه‌ای بزرگ بسازد برای اسکان بی‌سرپناهان و معتادان، یا با زنی که پیش‌تر توسط مردی به نام شاهرخ قرتی مورد تجاوز قرار گرفته بوده، ازدواج می‌کند.[۱] او با مردان بزرگی چون تختی هم‌نشین بوده و ارادت ویژه‌ای به دستگاه اهل‌بیت دارد. معتقد به حلال و حرام و پایه مردانگی و دستگیری ضعفا است.[۲]

داستان قیدار این­گونه آغاز می‌شود که او به همراه نامزدش «شهلا» راهی اصفهان می‌شوند تا بر سر قبر پدر شهلا برسند و از او کسب اجازه برای ازدواج کنند. اما مرسدس کروک قیدار به طور اتفاقی با یکی از تریلی‌های خودش تصادف می‌کند و این سفر هرگز به پایان خودش نمی‌رسد. در ادامه این ماجرا اتفاق‌هایی برای قیدار رقم می‌خورد که شروع تغییراتی در زندگی او است. مرام و مسلک رفتاری وی در میان تمام افرادی که با او در ارتباط هستند به نوعی زبانزد است، اما در طول داستان با مجموعه وقایعی که برای وی رخ می‌دهد، قیدار به نوعی تکامل و بازتعریف از خود دست پیدا می‌کند. این تغییرات او را از خوش‌نامی به گمنامی می‌رساند.[۳] قیدار مرید سیدی روحانی به نام «گلپا» است. یکی از آن شخصیت‌ها که شاید نقش کلیدی در مسیر تغییر او داشته است، سیدگلپاست که قیدار بسیار روی حرف و نظر او حساب می‌کند. روحانی باطن‌داری که امیرخانی برای خلق این شخصیت از آیت الله گلپایگانی الگو گرفته است.[۴]

این رمان ۹ فصل دارد که هر فصل آن به روایت بخشی از زندگی قیدار می‌پردازد. عنوان فصل‌های این کتاب، به شکل متفاوتی انتخاب شده‌اند. هر فصل، با نام یک ماشین و لقب‌دادن به آن آغاز می‌شود؛

  • فصل اول: مرسدسِ کوپه‌ کروک آلبالویی متالیک
  • فصل دوم: تاکسی فیات، کبریتیِ دویست و دو
  • فصل سوم: اسبِ اینترنشنال
  • فصل چهارم: موتور وسپای فاق گلابی
  • فصل پنجم: هجده‌چرخِ اتاق‌دار
  • فصل ششم: پلیموثِ کورسیِ سیب‌فروش‌ها
  • فصل هفتم: اف-هشتاد و پنجِ عینکیِ شیشه ‌شکسته
  • فصل هشتم: گاومیشِ دوازده سیلندر
  • فصل نهم: براق، مرکبی آسمانی، سپیدرنگ، با گوشی لرزان و یالی پرمو و دو بال در نزدیکی ران‌‌ها؛ که در هر گام، یک افقِ دید را می‌پیمود؛ که میراثِ ابراهیمِ خلیل بود و در اسرا به رسولِ خاتم رسید![۱]
  1. پرش به بالا به: ۱٫۰ ۱٫۱ «معرفی و دانلود کتاب قیدار». کتابراه. بی‌تا. دریافت شده در ۳ دی ۱۴۰۳
  2. «معرفی و دانلود کتاب صوتی قیدار اثر رضا امیرخانی». نوار. بی‌تا. دریافت شده در ۳ دی ۱۴۰۳
  3. «نگاهی به لوطی‌نامه «قیدار»!». شهرستان ادب. ۲۲ مرداد ۱۳۹۲
  4. «مروری بر رمان قیدار و فرهنگ فتوت». همشهری. ۱۸ مهر ۱۴۰۱