مهمان مهتاب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
اصلاح ویراستاری |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== خلاصه اثر == | == خلاصه اثر == | ||
رمانِ حسن زاده دست به ابتکار زیبایی زده است؛ او داستان را به ترتیب شرح موقعیت و مصائبی که جنگزدگان پس از یورش سریع دشمن متحمل شدند و موقعیت آنانی که در شهرها ماندهاند و با سلاح سبک به مقابله با دشمن پرداختند، تقسیمبندی کرده است. به عبارت بهتر، داستان به طور همزمان در دو مکان دنبال میشود. در فصلی مناطق جنگزده به تصویر در میآید و در فصل دیگر اوضاع و احوال جنگ زدگان آورده شده است. حسن زاده در «مهمان مهتاب» الگویی از ساخت طبقه حاکم در جبهه و شهرهای غیرجنگی را ارائه میدهد.<ref>[https://navideshahed.com/fa/news/242421/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%8A-%D8%AA%D9%88%D8%B5%D9%8A%D9%81%D9%8A-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%87%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%8A%D9%83-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF «معرفي توصيفي داستان مهمان مهتاب»]. فرهنگ ایثار و شهادت. ۲۸ بهمن ۱۳۸۸</ref>[[پرونده:Mehmane mahtab jeld 02.jpg.jpg|بندانگشتی|241x241پیکسل|تصویر پشت جلد کتاب]]کتاب «مهمان مهتاب» در سیونه فصل تقسیم داستان خانوادهای را روایت میکند که به خاطر نفوذ دشمن در جنگ تحمیلی به آبادان، تصمیم به ترک شهر خود گرفتهاند. این خانواده دارای دوقلو به نامهای «فاضل» و «کامل» و برادر بزرگتر به نام «عادل» و یک خواهر دانشجو به نام «زحل» و یک برادر کوچکتر به نام «طاهر» است. | رمانِ حسن زاده دست به ابتکار زیبایی زده است؛ او داستان را به ترتیب شرح موقعیت و مصائبی که جنگزدگان پس از یورش سریع دشمن متحمل شدند و موقعیت آنانی که در شهرها ماندهاند و با سلاح سبک به مقابله با دشمن پرداختند، تقسیمبندی کرده است. به عبارت بهتر، داستان به طور همزمان در دو مکان دنبال میشود. در فصلی مناطق جنگزده به تصویر در میآید و در فصل دیگر اوضاع و احوال جنگ زدگان آورده شده است. حسن زاده در «مهمان مهتاب» الگویی از ساخت طبقه حاکم در جبهه و شهرهای غیرجنگی را ارائه میدهد.<ref>[https://navideshahed.com/fa/news/242421/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%8A-%D8%AA%D9%88%D8%B5%D9%8A%D9%81%D9%8A-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%87%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%8A%D9%83-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF «معرفي توصيفي داستان مهمان مهتاب»]. فرهنگ ایثار و شهادت. ۲۸ بهمن ۱۳۸۸</ref>[[پرونده:Mehmane mahtab jeld 02.jpg.jpg|بندانگشتی|241x241پیکسل|تصویر پشت جلد کتاب]]کتاب «مهمان مهتاب» در سیونه فصل تقسیم داستان خانوادهای را روایت میکند که به خاطر نفوذ دشمن در جنگ تحمیلی به آبادان، تصمیم به ترک شهر خود گرفتهاند. این خانواده دارای دوقلو به نامهای «فاضل» و «کامل» و برادر بزرگتر به نام «عادل» و یک خواهر دانشجو به نام «زحل» و یک برادر کوچکتر به نام «طاهر» است. | ||
داستان کتاب حول محور دو برادر دوقلو میگذرد که علیرغم تمام تفاوتهای اجتماعی و اعتقادیای که با یکدیگر دارند، هر دو حاملِ زخمی واحدند: زخمِ جنگ. که به نوبه خود، دردِ آوارگی را برای ایشان در پی دارد و این درد نیز، به سهم خویش، به بارِ زندگیای از خود بیگانه بدل میگردد؛ باری که گویی تا ابد بر شانههای این دو کاراکتر سنگینی خواهد نمود. در رمان به موضوع مهاجرت اجباری پرداخته شده است که از قضا امروز نیز برای ما تازگی دارد. قهرمانان این اثر دو برادر دوقلو هستند، که هر یک در مواجهه با واقعیتِ در گرفتنِ جنگ، مسیری متفاوت از دیگری را برمیگزیند. یکی تصمیم به ماندن میگیرد، و دیگری عزم ترک زادگاه میکند. سیر داستان به نحوی پیش میرود که به سختی میتوان در باب درستی و نادرستی تصمیم هر یک از این دو برادر داوری کرد. جنگِ ویرانگر علاوه بر روند عادی زندگی، تمام معادلات، تمام درست و غلطها را نیز به تعلیق درمیآورد.<ref name=":0">[ | داستان کتاب حول محور دو برادر دوقلو میگذرد که علیرغم تمام تفاوتهای اجتماعی و اعتقادیای که با یکدیگر دارند، هر دو حاملِ زخمی واحدند: زخمِ جنگ. که به نوبه خود، دردِ آوارگی را برای ایشان در پی دارد و این درد نیز، به سهم خویش، به بارِ زندگیای از خود بیگانه بدل میگردد؛ باری که گویی تا ابد بر شانههای این دو کاراکتر سنگینی خواهد نمود. در رمان به موضوع مهاجرت اجباری پرداخته شده است که از قضا امروز نیز برای ما تازگی دارد. قهرمانان این اثر دو برادر دوقلو هستند، که هر یک در مواجهه با واقعیتِ در گرفتنِ جنگ، مسیری متفاوت از دیگری را برمیگزیند. یکی تصمیم به ماندن میگیرد، و دیگری عزم ترک زادگاه میکند. سیر داستان به نحوی پیش میرود که به سختی میتوان در باب درستی و نادرستی تصمیم هر یک از این دو برادر داوری کرد. جنگِ ویرانگر علاوه بر روند عادی زندگی، تمام معادلات، تمام درست و غلطها را نیز به تعلیق درمیآورد.<ref name=":0">[https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%87%D8%AA%D8%A7%D8%A8/book/68640 «معرفی و دانلود کتاب مهمان مهتاب»]. کتابراه. بیتا. دریافت شده ۲۰ دی ۱۴۰۳</ref> | ||
== درباره نویسنده == | == درباره نویسنده == | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
[[فرهاد حسنزاده]]، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. او نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستانهای کوتاه آغاز نمود. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگزدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند همواره فعالیت هنریاش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامهنویسی و موسیقی میپرداخت؛ اما در اواخر دهه شصت با نوشتن چند داستان و شعر به شکل حرفهای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گامهای بلندتر و ارتباط مؤثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد.<ref>[https://ketabak.org/content/244-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87 «فرهاد حسن زاده»]. کتابک. بیتا. دریافت شده ۲۰ دی ۱۴۰۳</ref> | [[فرهاد حسنزاده]]، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. او نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستانهای کوتاه آغاز نمود. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگزدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند همواره فعالیت هنریاش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامهنویسی و موسیقی میپرداخت؛ اما در اواخر دهه شصت با نوشتن چند داستان و شعر به شکل حرفهای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گامهای بلندتر و ارتباط مؤثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد.<ref>[https://ketabak.org/content/244-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87 «فرهاد حسن زاده»]. کتابک. بیتا. دریافت شده ۲۰ دی ۱۴۰۳</ref> | ||
وی از نویسندگانی است که در تمامی حوزههای ادبی از داستان کودکان، نوجوانان تا رمان برای بزرگسالان دست به نگارش زده است. او نوشتن را از دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان آغاز کرد | وی از نویسندگانی است که در تمامی حوزههای ادبی از داستان کودکان، نوجوانان تا رمان برای بزرگسالان دست به نگارش زده است. او نوشتن را از دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان آغاز کرد و تاکنون بیش از ۸۰ اثر چاپ شده دارد.<ref>[https://bamyk.com/%D9%85%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%87%D8%AA%D8%A7%D8%A8/ «دربارۀ کتاب مهمان مهتاب»]. بامیک. بیتا. دریافت شده ۴ بهمن ۱۴۰۳</ref> برخی از مهمترین افتخارات او عبارتند از: | ||
* نامزد کتاب سال ایران | * نامزد کتاب سال ایران | ||
* برنده نشان ماه طلایی | * برنده نشان ماه طلایی | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
* برگزیده شورای کتاب کودک | * برگزیده شورای کتاب کودک | ||
* برگزیده جشنواره ادب پایداری | * برگزیده جشنواره ادب پایداری | ||
* | * برگزیده جشنواره کتاب و رسانه | ||
* | * برگزیده اول جایزه مخاطبان نوجوان | ||
* دریافت لوح سپاسِ | * دریافت لوح سپاسِ جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن | ||
* نامزد معرفیشده از سوی ایران برای | * نامزد معرفیشده از سوی ایران برای جایزه جهانی آسترید لیندگرن | ||
* | * برگزیده هفتمین جشنواره مطبوعات در بخش داستان کودک و نوجوان.<ref name=":0" /> | ||
== نظر نویسنده درباره اثر == | == نظر نویسنده درباره اثر == | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
== برشی از متن == | == برشی از متن == | ||
آشپزخانه را پیدا کرد. درِ یخچال از شدت موج انفجار باز شده بود و خوراکیهایش ریخته بودند بیرون. درِ یخچال را بست و به خوراکیهای ریخته شده بر زمین نگاه کرد. صدایی شنید، صدای حرف و گفتوگو و خنده. بعد صدای پا از داخل حیاط و ساختمان. صدا نزدیک شد. فاضل چسبید به دیوار و پشت یخچال پناه گرفت. | آشپزخانه را پیدا کرد. درِ یخچال از شدت موج انفجار باز شده بود و خوراکیهایش ریخته بودند بیرون. درِ یخچال را بست و به خوراکیهای ریخته شده بر زمین نگاه کرد. صدایی شنید، صدای حرف و گفتوگو و خنده. بعد صدای پا از داخل حیاط و ساختمان. صدا نزدیک شد. فاضل چسبید به دیوار و پشت یخچال پناه گرفت. گفتوگویشان را واضح میشنید. عربی حرف میزدند. | ||
{{وسط|□□□}} | {{وسط|□□□}} | ||
آبادان آزاد موند، ولی چه سخت، چه طاقت فرسا! همه چیز عین یه کابوس بود، عین تب و لرز تو یه شب طوفانی. خوش به حال اونهایی که در کمال بیداری خوابیدند! | آبادان آزاد موند، ولی چه سخت، چه طاقت فرسا! همه چیز عین یه کابوس بود، عین تب و لرز تو یه شب طوفانی. خوش به حال اونهایی که در کمال بیداری خوابیدند! | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
«مهمان مهتاب» نوشته [[فرهاد حسنزاده]] اولین بار در ۲۹۹ صفحه در سال ۱۳۷۵ توسط انتشارات صریر منتشر شد. سپس در سال ۱۳۷۸ توسط انتشارات افق در ۴۱۴ صفحه در قطع رقطعی و جلد سخت به بازار عرضه گردید. این اثر در سال ۱۳۹۳ به چاپ سوم رسید. نسخه الکترونیکی کتاب [https://taaghche.com/book/126501 «مهمان مهتاب»] در بستر طاقچه قابل مطالعه است. | «مهمان مهتاب» نوشته [[فرهاد حسنزاده]] اولین بار در ۲۹۹ صفحه در سال ۱۳۷۵ توسط انتشارات صریر منتشر شد. سپس در سال ۱۳۷۸ توسط انتشارات افق در ۴۱۴ صفحه در قطع رقطعی و جلد سخت به بازار عرضه گردید. این اثر در سال ۱۳۹۳ به چاپ سوم رسید. نسخه الکترونیکی کتاب [https://taaghche.com/book/126501 «مهمان مهتاب»] در بستر طاقچه قابل مطالعه است. | ||
== منبع شناسی == | |||
شیشه گران، پرویز(۱۳۸۷). کتاب ۴۰؛ کتاب معرفی توصیفی چهل داستان دفاع مقدس. گلگشت. | |||
== نوا، نما و نگاه == | == نوا، نما و نگاه == | ||
[https://www.aparat.com/v/n869573 معرفی رمان «مهمان مهتاب» در اخبار فرهنگی شبکه سه]. صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران. ۱۳۹۸ | [https://www.aparat.com/v/n869573 معرفی رمان «مهمان مهتاب» در اخبار فرهنگی شبکه سه]. صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران. ۱۳۹۸ | ||
خط ۸۵: | خط ۸۷: | ||
== پانوشت == | == پانوشت == | ||
<references /> | <references /> | ||
نسخهٔ ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۱۱
مهمان مهتاب | |
---|---|
![]() | |
نویسنده | فرهاد حسنزاده |
ناشر | صریر |
محل نشر | تهران |
نخستین چاپ | ۱۳۷۵ |
تعداد چاپ | سوم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۶۹۴۷۱۵ |
تعداد صفحات | ۲۹۹ |
موضوع | داستان دفاع مقدس، رمان |
زبان | فارسی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
رمان «مهمان مهتاب» اثر فرهاد حسنزاده، نخستین بار در سال ۱۳۷۵ توسط انتشارات صریر منتشر شد. سپس توسط نشر افق در سال ۱۳۸۷ به بازار نشر عرضه گردید. این اثر روایتی تکاندهنده از مهاجرت اجباریِ خانوادهای ایرانی در ایام جنگ تحمیلی است. حسنزاده در این رمان میکوشد به یکی از مهمترین آسیبهای جنگ یعنی پدیده مهاجرت بپردازد. این کتاب پس از انتشار در سال ۱۳۷۹، به عنوان اثر منتخب جشنواره ادبیات پایداری برگزیده شد.
«مهمان مهتاب»، رمانی تأثیرگذار از فرهاد حسنزاده است که سیونه فصل دارد. این رمان خواننده را به روزهای سخت جنگ و آوارگی میبرد. این داستان، روایت زندگی دو برادر دوقلو، «فاضل» و «کامل» است که در جریان جنگ ایران و عراق از هم جدا میشوند و هر کدام مسیر متفاوتی را در پیش میگیرند.
داستان از این قرار است که خانوادهای در آبادان، درست در قلب جنگ، زندگی آرامی دارند. اما با شروع جنگ، آرامش آنها بر هم میخورد و مجبور میشوند خانه و کاشانه خود را رها کنند. فاضل، یکی از دوقلوها، تصمیم میگیرد به آبادان برگردد و در مقابل دشمن بجنگد، در حالی که کامل همراه خانواده به شهر دیگری پناه میبرد. در این میان، ما شاهد دگرگونیهای عمیقی در شخصیت هر دو برادر هستیم. فاضل در دل جنگ، با واقعیتهای تلخی روبرو میشود و مجبور است تصمیمهای سختی بگیرد. کامل نیز در شهری غریب، با چالشهای جدیدی دست و پنجه نرم میکند.
خلاصه اثر
رمانِ حسن زاده دست به ابتکار زیبایی زده است؛ او داستان را به ترتیب شرح موقعیت و مصائبی که جنگزدگان پس از یورش سریع دشمن متحمل شدند و موقعیت آنانی که در شهرها ماندهاند و با سلاح سبک به مقابله با دشمن پرداختند، تقسیمبندی کرده است. به عبارت بهتر، داستان به طور همزمان در دو مکان دنبال میشود. در فصلی مناطق جنگزده به تصویر در میآید و در فصل دیگر اوضاع و احوال جنگ زدگان آورده شده است. حسن زاده در «مهمان مهتاب» الگویی از ساخت طبقه حاکم در جبهه و شهرهای غیرجنگی را ارائه میدهد.[۱]

کتاب «مهمان مهتاب» در سیونه فصل تقسیم داستان خانوادهای را روایت میکند که به خاطر نفوذ دشمن در جنگ تحمیلی به آبادان، تصمیم به ترک شهر خود گرفتهاند. این خانواده دارای دوقلو به نامهای «فاضل» و «کامل» و برادر بزرگتر به نام «عادل» و یک خواهر دانشجو به نام «زحل» و یک برادر کوچکتر به نام «طاهر» است.
داستان کتاب حول محور دو برادر دوقلو میگذرد که علیرغم تمام تفاوتهای اجتماعی و اعتقادیای که با یکدیگر دارند، هر دو حاملِ زخمی واحدند: زخمِ جنگ. که به نوبه خود، دردِ آوارگی را برای ایشان در پی دارد و این درد نیز، به سهم خویش، به بارِ زندگیای از خود بیگانه بدل میگردد؛ باری که گویی تا ابد بر شانههای این دو کاراکتر سنگینی خواهد نمود. در رمان به موضوع مهاجرت اجباری پرداخته شده است که از قضا امروز نیز برای ما تازگی دارد. قهرمانان این اثر دو برادر دوقلو هستند، که هر یک در مواجهه با واقعیتِ در گرفتنِ جنگ، مسیری متفاوت از دیگری را برمیگزیند. یکی تصمیم به ماندن میگیرد، و دیگری عزم ترک زادگاه میکند. سیر داستان به نحوی پیش میرود که به سختی میتوان در باب درستی و نادرستی تصمیم هر یک از این دو برادر داوری کرد. جنگِ ویرانگر علاوه بر روند عادی زندگی، تمام معادلات، تمام درست و غلطها را نیز به تعلیق درمیآورد.[۲]
درباره نویسنده

فرهاد حسنزاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. او نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستانهای کوتاه آغاز نمود. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگزدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند همواره فعالیت هنریاش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامهنویسی و موسیقی میپرداخت؛ اما در اواخر دهه شصت با نوشتن چند داستان و شعر به شکل حرفهای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گامهای بلندتر و ارتباط مؤثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد.[۳]
وی از نویسندگانی است که در تمامی حوزههای ادبی از داستان کودکان، نوجوانان تا رمان برای بزرگسالان دست به نگارش زده است. او نوشتن را از دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان آغاز کرد و تاکنون بیش از ۸۰ اثر چاپ شده دارد.[۴] برخی از مهمترین افتخارات او عبارتند از:
- نامزد کتاب سال ایران
- برنده نشان ماه طلایی
- نامزد جشنواره کتاب کانون
- برگزیده شورای کتاب کودک
- برگزیده جشنواره ادب پایداری
- برگزیده جشنواره کتاب و رسانه
- برگزیده اول جایزه مخاطبان نوجوان
- دریافت لوح سپاسِ جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن
- نامزد معرفیشده از سوی ایران برای جایزه جهانی آسترید لیندگرن
- برگزیده هفتمین جشنواره مطبوعات در بخش داستان کودک و نوجوان.[۲]
نظر نویسنده درباره اثر
داستان موازی، دو قهرمان از یک جنس
مهمان مهتاب روایت جنگ است در پرتو خانوادههای مهاجر و روزهای سخت مهاجرت آنانی که نمیخواستند جنگ و تبعات آن را دریابند. در این کتاب من سعی کردهام نگاهم به جنگ کلیشهای و تبلیغی نباشد و بیشتر به پیامدهای آن نگاهی صادقانه داشته باشم و از طرفی چون خودم اهل آبادان هستم و بسیاری از این صحنهها را از نزدیک دیده و احساس کردهام کار تا حدودی مستند شده است. این کتاب داستان موازی، دو قهرمان از یک جنس اما با دو دیدگاه متفاوت است.
ساخته نشدن سریال
این رمان قرار بود توسط «محمدعلی طالبی» فیلمساز و کارگردان در قالب سریال و یک فیلم سینمایی تولید شود که به دلیل برخی ایرادهایی که از این کار توسط گروه تلویزیونی شاهد گرفته شد، باید مطالبی به اصل داستان اضافه میکردند. من موافقت نکردم، ساخت سریال صورت نگرفت.[۵]
محور اصلی داستان نوجوانانند
شخصیتهای این رمان دفاع مقدس، نوجوانها هستند و محور اصلی داستان آن تلاشهای این نوجوانان در جنگ است. زبان و زاویه دید این رمان با دیگر رمانهای جنگ متفاوت است و سعی در واقعیتپردازی داشتهام[۶]. در کارهایی که نوشتم حس میکردم بعضی از کارها با اینکه شخصیت نوجوان دارد اما گروه سنی خاصی ندارد و میتواند رمان بزرگسال هم باشد. گاهی بعضی از کارهایم مانند «مهمان مهتاب» که سال ۷۵ چاپ شد وقتی به جشنواره کودک و نوجوان میرفت، میگفتند این اثر بزرگسال است و وقتی در جشنواره بزرگسال ارائه میشد میگفتند کودک و نوجوان است، احساس میکنم مرز پررنگی این وسط وجود ندارد. همانطور که الان نوجوانهای حرفهای کتابهای حوزه بزرگسال میخوانند مسیر برعکسش هم وجود دارد.[۷]
در پارک شهر نوشتم
زمانی که خانه کوچک بود شبها مینوشتم، گاهی هم برای پاکنویس کارهایم به پارک میرفتم. من از پارکهای مختلف تهران خاطرات زیادی در زمان نوشتن کارهایم دارم. مثلاً رمان «مهمان مهتاب» را در پارک شهر پاکنویس کردم.[۷]
نقد و بررسی اثر
ایثار و مقاومت
رمان «مهمان مهتاب» اولین کار جنگی حسنزاده محسوب میشود. او دل مشغولی خود را با نوشتن برای کودکان و نوجوانان نشان داده است. ولی این بار والدینشان نیز دوشادوش آنها درگیر مسائل مختلف هستند. بیثباتی دو خانواده مهاجر از مواردی است که باعث کشش داستان شده است. پر تعدد بودن شخصیتهای داستانی هم در خدمت شکلگیری نهایی داستان میباشد. از ویژگیهای برجسته رمان صحنههای به یادماندنی روزهای نخست جنگ مخصوصاً فضایی که نویسنده از اردوگاه مهاجران در یک مجتمع نیمهکاره مسکونی، در یکی از شهرکهای اطراف اصفهان توصیف کرده اشاره کرد. شخصیتهای حاضر در رمان نیز هر کدام حال و هوای خاصی دارند و در طول رمان همواره عکس العملهای فردی خود را نشان میدهند که خود نشان داده قادر است همزمان، انبوه شخصیتهای متفاوت را در طول اثر رهبری و هدایت کند تا آنها دربرخورد با وقایع مختلف بتوانند فردیت خود را حفظ کنند. این امر باعث یکدستی اثر تا انتها میشود. آدمها در کوران حوادث، نکتههای پنهان شخصیتی خود را بملا میسازند. انتخاب دوقلوهای مادرزاد، که هر کدام در لحظه وقوع حادثه، راه جداگانهای را در پیش میگیرند، دست نویسنده را در دنبال کردن اهداف معین بیشتر رو میکند.
مخاطب همواره میپندارد که «فاضل» راه درستی را انتخاب کرده و برای او پشیمانی معنایی ندارد. بنابراین «فاضل» از حمایت معنوی مخاطب برخوردار است. در مقابل «کامل»، درست برعکس عمل میکند. مخاطب اعمال او را نمیپسندد انتظار دارد که او هر چه زودتر از فکرها و اعمال خود پشیمان شود و به راهی برگردد که فاضل رفته است. حسنزاده سعی میکند تا از طریق جریان سیال ذهن به گذشته دو برادر ، نقاب زند و چهره آنها را در تقابل با یکدیگر مطرح سازد. از مهمترین وجوه تمایز میان دو برادر میتوان حس شدید فاضل به زادگاهش را برشمرد. درحالیکه کامل اینگونه نیست. وجه تمایز میان این دو برادر دوقلو باعث میشود با شروع جنگ فاضل که احساس علاقه شدیدی به زادگاهش دارد به منطقه جنگی بازگردد و کامل فرار کند. البته در بعضی صحنهها مانند واکنش فاضل در هنگام شنیدن خبر مرگ برادر، آنچنان که باید و شاید توصیف نشده است. نویسنده او را به حال خود رها میکند.

استفاده از عنصر نماد
نویسنده از عنصر«نماد» نیز سود میجوید. او به کرات از ماهی قرمز فاضل و کامل یاد میکند و به نوعی طینت پاک آنها را در روح و کالبد ماهیها به تصویر درمیآورد. این ماهیها میتوانند نمادی از شخصیت فاضل و کامل محسوب شوند. هنگامیکه این دو برادر دوقلو از هم جدا میشوند. ماهیها نیز دچار چنین سرنوشتی شدند. تأکید در جدایی میان دوقلوها به شکلی نمادین از تأثیرات مخرب جنگ است. از جنبههای بنیادین داستان، میتوان به تقابل دو دیدگاه اصلی در طرح اشاره کرد: یکی آن که دوست دارد بماند و از خاکش دفاع کند و یکی قصد گریز دارد. این دو تفکر شالوده اصلی فکر نویسنده را در برگرفته است. کامل و فاضل نماینده این دو دیدگاه هستند. عاقبت پس از سختیهای زیاد و مواجه شدن با مشکلات بسیار کامل تصمیم به بازگشت میگیرد و به این کشمکش درونی بزرگ پایان میبخشد. به عبارتی میتوان روحیه مبارزه، ایثار و مقاومت نیروهای بومی و غیرنظامی را بهعنوان درونمایه و پیام اصلی داستان معرفی کرد که در آن دو شخصیت کامل و فاضل به عنوان نماینده، موقعیت این خانواده را طی رویدادهای مختلف و متفاوت در جنگ به تصویرمیکشند.[۸]
جوایز و افتخارات
اثر برگزیده جشنواره ادب پایداری در سال ۱۳۷۹ [۹]
نشستهای برگزار شده درباره اثر
● نقد رمان «مهمان مهتاب» در تهران در سال ۱۳۹۴؛ این نشست با حضور محسن هجری، دوشنبه ۳۰ آذرماه ۱۳۹۴ در محل فرهنگسرای بهاران برگزار شد.[۱۰]

● نقد کتاب مهمان مهتاب در تهران در سال ۱۳۹۱؛ این نقد در پنجاهمین جلسه «بلور قلم» کتابخانه علامه جعفری انجام شد. در این نشست که سهشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۱ برگزار گردید، محمدرضا گودرزی و دل آراء فریدیان حضور داشتند.[۱۱]
● پانزدهمین جلسه نقد و بررسی کتب فارسی دفاع مقدس در تهران در سال ۱۳۹۱؛ این نشست به همت معاونت ادبیات و انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در محل سالن مرکز پژوهش و مطالعات امام حسین (ع) با حضور جمعی از نویسندگان و منتقدین عرصه ادبیات دفاع مقدس برگزار شد.[۱۲]
● ششمین نشست ماهانه «لذت داستان» در تهران در سال ۱۳۹۴؛ این نشست سهشنبه سوم شهریورماه ۱۳۹۴ در فرهنگسرای سرو با حضور فرهاد حسنزاده برگزار شد.[۱۳]
برشی از متن
آشپزخانه را پیدا کرد. درِ یخچال از شدت موج انفجار باز شده بود و خوراکیهایش ریخته بودند بیرون. درِ یخچال را بست و به خوراکیهای ریخته شده بر زمین نگاه کرد. صدایی شنید، صدای حرف و گفتوگو و خنده. بعد صدای پا از داخل حیاط و ساختمان. صدا نزدیک شد. فاضل چسبید به دیوار و پشت یخچال پناه گرفت. گفتوگویشان را واضح میشنید. عربی حرف میزدند.
آبادان آزاد موند، ولی چه سخت، چه طاقت فرسا! همه چیز عین یه کابوس بود، عین تب و لرز تو یه شب طوفانی. خوش به حال اونهایی که در کمال بیداری خوابیدند!
چپ و راست از آسمان آتش میبارید. خرمشهر از دست میرفت. مهمات بعضی از گروهها تمام شده بود و عقبنشینی کرده بودند. مسجد جامع افتاده بود دست عراقیها. در شهر سرگردان مانده بودند. نمیدانست علی کبابی چرا آن طور دیوانهوار در خیابانها دور میزند و تند میراند. وقتی آمدند خرمشهر، علی کبابی حال دیگری داشت. صبح سیبزمینیها را برای آبپز شدن ریخته بود توی دیگ و ایستاده بود به نماز. کپسولهای گاز تمام شده بود و سیبزمینیها نیمپز بودند. نان هم نداشتند. فاضل گفت: بریم خونه، ته مونده کپسوله بیاریم.
علی کبابی سرد گفت: نمیخواد، گمونم ئی آخرین ناهار بچهها تو خرمشهر باشه.
روی رکاب اتوبوس، در برابر نگاه مردهایی که به من تعظیم میکردند، یک آن ایستادم. از خودم پرسیدم: زحل! ای زحل دیوانه! تو کی هستی؟ گروه خونت چیه؟ از کجا اومدی؟ کجا میخوای بری؟ کجا دنبال سهم خودت از زندگی میگردی؟... همان جا بود که بلیت را ریزریز کردم و برگشتم. بیآنکه کسی بویی ببرد.
مشخصات کتابشناختی
«مهمان مهتاب» نوشته فرهاد حسنزاده اولین بار در ۲۹۹ صفحه در سال ۱۳۷۵ توسط انتشارات صریر منتشر شد. سپس در سال ۱۳۷۸ توسط انتشارات افق در ۴۱۴ صفحه در قطع رقطعی و جلد سخت به بازار عرضه گردید. این اثر در سال ۱۳۹۳ به چاپ سوم رسید. نسخه الکترونیکی کتاب «مهمان مهتاب» در بستر طاقچه قابل مطالعه است.
منبع شناسی
شیشه گران، پرویز(۱۳۸۷). کتاب ۴۰؛ کتاب معرفی توصیفی چهل داستان دفاع مقدس. گلگشت.
نوا، نما و نگاه
معرفی رمان «مهمان مهتاب» در اخبار فرهنگی شبکه سه. صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران. ۱۳۹۸
فرهاد حسن زاده در کتاب باز. کتاب باز. ۱۳۹۹
پانوشت
- ↑ «معرفي توصيفي داستان مهمان مهتاب». فرهنگ ایثار و شهادت. ۲۸ بهمن ۱۳۸۸
- ↑ پرش به بالا به: ۲٫۰ ۲٫۱ «معرفی و دانلود کتاب مهمان مهتاب». کتابراه. بیتا. دریافت شده ۲۰ دی ۱۴۰۳
- ↑ «فرهاد حسن زاده». کتابک. بیتا. دریافت شده ۲۰ دی ۱۴۰۳
- ↑ «دربارۀ کتاب مهمان مهتاب». بامیک. بیتا. دریافت شده ۴ بهمن ۱۴۰۳
- ↑ «کتاب مهمان مهتاب منتشر شد». ایرنا. ۳۰ شهریور ۱۳۸۷
- ↑ ««مهمان مهتاب» فرهاد حسن زاده از راه می رسد». ایبنا. ۷ مهر ۱۳۸۶
- ↑ پرش به بالا به: ۷٫۰ ۷٫۱ «عادتهای نوشتن فرهاد حسنزاده». فرهاد حسن زاده. بیتا. ۴ بهمن ۱۴۰۳
- ↑ «يك داستان خانوادگي در جنگ». فرهنگ ایثار و شهادت. ۲۸ بهمن ۱۳۸۸
- ↑ «مهمان مهتاب». افق. بیتا. ۲۰ دی ۱۴۰۳
- ↑ «رمان «مهمان مهتاب» نقد میشود». ایسنا. ۲۸ آذر ۱۳۹۴
- ↑ «مهمان مهتاب» فرهاد حسنزاده نقد میشود». ایبنا. دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۱
- ↑ «جلسه نقد و بررسی كتاب «مهمان مهتاب» برگزار شد». ایسنا. ۲۸ مرداد ۱۳۸۱
- ↑ «فرهاد حسنزاده میهمان ششمین نشست لذت داستان میشود». فرهنگ و هنر. ۳۱ مرداد ۱۳۹۴