گلاب خانم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
V.mirataei (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
V.mirataei (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


== خلاصه اثر ==
== خلاصه اثر ==
رمان «گلاب خانم» به قلم قاسمعلی فراست، روایت متفاوتی از جنگ است. موسی و گلاب شخصیت‌های اصلی رمان «گلاب خانم» هستند.<ref>[https://www.iranketab.ir/book/19342-golab-khanum «گلاب خانم»]. ایران کتاب. بی‌تا. دریافت شده ۲۷ دی ۱۴۰۳</ref> در سال‌های جنگ تحمیلی، رزمنده‌ای به نام موسی در جبهه مجروح و در بیمارستانی در اهواز بستری می‌شود. خانواده‌اش که از وضعیت او خبر ندارند، طبق قرار قبلی و نامه‌ای که موسی برای آن‌ها نوشته بوده، در آستانه نیمه شعبان در تدارک برگزاری مراسم عقدکنان او با دختر دایی‌اش، گلاب هستند. شب قبل از نیمه شعبان، چند نفر از اهالی فامیل و همسایه‌ها در خانه آن‌ها جمع می‌شوند تا سور و سات عقدکنان را فراهم آورند، اما خبری از موسی نمی‌شود.
رمان «گلاب خانم» به قلم قاسمعلی فراست، روایت متفاوتی از جنگ است. موسی و گلاب شخصیت‌های اصلی رمان «گلاب خانم» هستند.<ref name=":3">[https://www.iranketab.ir/book/19342-golab-khanum «گلاب خانم»]. ایران کتاب. بی‌تا. دریافت شده ۲۷ دی ۱۴۰۳</ref> در سال‌های جنگ تحمیلی، رزمنده‌ای به نام موسی در جبهه مجروح و در بیمارستانی در اهواز بستری می‌شود. خانواده‌اش که از وضعیت او خبر ندارند، طبق قرار قبلی و نامه‌ای که موسی برای آن‌ها نوشته بوده، در آستانه نیمه شعبان در تدارک برگزاری مراسم عقدکنان او با دختر دایی‌اش، گلاب هستند. شب قبل از نیمه شعبان، چند نفر از اهالی فامیل و همسایه‌ها در خانه آن‌ها جمع می‌شوند تا سور و سات عقدکنان را فراهم آورند، اما خبری از موسی نمی‌شود.


مراسم عقد به امید آمدن موسی برگزار می‌شود و دو نفر از دوستان به نام‌های موسی سلیم و مرتضی با گل و کادو سر می‌رسند. حاضران از آن‌ها سراغ موسی را می‌گیرند. دوستانش می‌گویند که حدود ده روز است از موسی بی‌خبرند و بنابر دعوت قبلی، اکنون به مراسم عقدکنان آمده‌اند. مراسم با صرف ناهار و بازگشت مهمان‌ها به پایان می‌رسد. روز بعد از مراسم، پدر موسی - میرزا - با یکی از دوستانش به طرف منطقه راه می‌افتند و میرزا یکی دو روز در پشت خط منتظر خبر می‌ماند تا اینکه متوجه می‌شود موسی چندی پیش برای شناسایی رفته و دیگر برنگشته است. به احتمال زیاد، راه را گم کرده یا زخمی یا اسیر شده است. میرزا به خانه برمی‌گردد و از آن پس، جست‌وجوی او و همسرش آسیه هر یک به دور از چشم دیگری آغاز می‌شود تا جایی که آسیه در میان شهدای گمنام نیز به دنبال گمشده‌اش می‌گردد.
مراسم عقد به امید آمدن موسی برگزار می‌شود و دو نفر از دوستان به نام‌های موسی سلیم و مرتضی با گل و کادو سر می‌رسند. حاضران از آن‌ها سراغ موسی را می‌گیرند. دوستانش می‌گویند که حدود ده روز است از موسی بی‌خبرند و بنابر دعوت قبلی، اکنون به مراسم عقدکنان آمده‌اند. مراسم با صرف ناهار و بازگشت مهمان‌ها به پایان می‌رسد. روز بعد از مراسم، پدر موسی - میرزا - با یکی از دوستانش به طرف منطقه راه می‌افتند و میرزا یکی دو روز در پشت خط منتظر خبر می‌ماند تا اینکه متوجه می‌شود موسی چندی پیش برای شناسایی رفته و دیگر برنگشته است. به احتمال زیاد، راه را گم کرده یا زخمی یا اسیر شده است. میرزا به خانه برمی‌گردد و از آن پس، جست‌وجوی او و همسرش آسیه هر یک به دور از چشم دیگری آغاز می‌شود تا جایی که آسیه در میان شهدای گمنام نیز به دنبال گمشده‌اش می‌گردد.
خط ۴۹: خط ۴۹:


== نظر نویسنده درباره اثر ==
== نظر نویسنده درباره اثر ==
     '''گلاب خانم را با عشق نوشتم'''<blockquote>این­گونه نوشتن را دوست دارم، گلاب خانم را واقعاً با عشق نوشتم و هنوز به آن دلبستگی خاصی دارم.<ref>[https://www.mehrnews.com/news/109666/%D8%AA%D9%83%D9%87-%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%AE-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%88%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%8A%D9%87-%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%8A «تكه‌ای از تار‌یخ جنگ در واگو‌یه‌ای ادبی»]. خبرگزاری مهر. ۱۶ شهریور ۱۳۸۳</ref></blockquote>'''عشق به یک نگاه نجیبانه'''<blockquote>تمام سعی من این بود كه به عشق یك نگاه نجیبانه شده باشد و نمی‌دانم تا چه حد موفق بوده‌ام.<ref>[https://www.ibna.ir/news/5206/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85-%D9%81%D9%8A%D9%84%D9%85-%D9%85%D9%8A-%D8%B4%D9%88%D8%AF «رمان «گلاب خانم» فیلم می‌شود»]. خبرگزاری ایبنا. ۱۶ تیر ۱۳۸۶</ref></blockquote>'''نگاه واقع‌گرایانه به جنگ'''<blockquote>رمان گلاب خانم، یك نگاه واقع‌گرایانه به جنگ دارد. من ارتباط نزدیكی با مسئله جنگ داشته‌ام و آن را لمس كرده‌ام و بعد این رمان را نوشته‌ام.<ref name=":1">[https://navideshahed.com/fa/news/50110/%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%8A-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%AF%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA «قاسمعلی فراست: نگاه «گلاب خانم» به جنگ واقع‌گرا‌یانه است»]. پا‌یگاه اطلاع رسانی شاهد. ۱۶ تیر ۱۳۸۶</ref></blockquote>'''آماده همکاری به‌عنوان مشاور برای اقتباس سینمایی گلاب خانم هستم'''<blockquote>من درباره اقتباس سینمایی از این رمان نظرهای بسیاری دارم كه هر كس بخواهد از روی آن فیلم بسازد با او در میان می‌گذارم، ولی فیلمنامه را به عهده سناریست می‌گذارم؛ چرا كه هر كس باید كار خودش را بكند. ولی به عنوان مشاور به او كمك می‌کنم.<ref name=":1" /></blockquote>
     '''گلاب خانم را با عشق نوشتم'''<blockquote>این­گونه نوشتن را دوست دارم، گلاب خانم را واقعاً با عشق نوشتم و هنوز به آن دلبستگی خاصی دارم.<ref name=":4">[https://www.mehrnews.com/news/109666/%D8%AA%D9%83%D9%87-%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%AE-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%88%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%8A%D9%87-%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%8A «تكه‌ای از تار‌یخ جنگ در واگو‌یه‌ای ادبی»]. خبرگزاری مهر. ۱۶ شهریور ۱۳۸۳</ref></blockquote>'''عشق به یک نگاه نجیبانه'''<blockquote>تمام سعی من این بود كه به عشق یك نگاه نجیبانه شده باشد و نمی‌دانم تا چه حد موفق بوده‌ام.<ref name=":5">[https://www.ibna.ir/news/5206/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85-%D9%81%D9%8A%D9%84%D9%85-%D9%85%D9%8A-%D8%B4%D9%88%D8%AF «رمان «گلاب خانم» فیلم می‌شود»]. خبرگزاری ایبنا. ۱۶ تیر ۱۳۸۶</ref></blockquote>'''نگاه واقع‌گرایانه به جنگ'''<blockquote>رمان گلاب خانم، یك نگاه واقع‌گرایانه به جنگ دارد. من ارتباط نزدیكی با مسئله جنگ داشته‌ام و آن را لمس كرده‌ام و بعد این رمان را نوشته‌ام.<ref name=":1">[https://navideshahed.com/fa/news/50110/%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%8A-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%AF%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA «قاسمعلی فراست: نگاه «گلاب خانم» به جنگ واقع‌گرا‌یانه است»]. پا‌یگاه اطلاع رسانی شاهد. ۱۶ تیر ۱۳۸۶</ref></blockquote>'''آماده همکاری به‌عنوان مشاور برای اقتباس سینمایی گلاب خانم هستم'''<blockquote>من درباره اقتباس سینمایی از این رمان نظرهای بسیاری دارم كه هر كس بخواهد از روی آن فیلم بسازد با او در میان می‌گذارم، ولی فیلمنامه را به عهده سناریست می‌گذارم؛ چرا كه هر كس باید كار خودش را بكند. ولی به عنوان مشاور به او كمك می‌کنم.<ref name=":1" /></blockquote>


== نقد و بررسی اثر ==
== نقد و بررسی اثر ==
خط ۷۹: خط ۷۹:
{{گفتاورد تزیینی|text=نویسنده در این رمان، ناراحتی‌ها و رنج‌های مبارزان جبهه و معلولان جنگ را نشان می‌دهد، حضور ایشان را در خانواده و در معابر به نمایش می‌گذارد. این حضور البته در آغاز همراه با واکنش‌هایی است، ولی به تدریج در میان مردم این موضوع جا می‌افتد.  مردم عادی و خانواده‌ها به درک اهمیت کار جانبازان پی می‌برند، آنان را با آغوش باز می‌پذیرند و به گرمی از ایشان استقبال می‌کنند. داستان در این زمینه به تجسم مسائلی می.پردازد که داستان نویسان دیگر کمتر به آن پرداخته‌اند یا به این خوبی آن را تصویر نکرده‌اند.}}
{{گفتاورد تزیینی|text=نویسنده در این رمان، ناراحتی‌ها و رنج‌های مبارزان جبهه و معلولان جنگ را نشان می‌دهد، حضور ایشان را در خانواده و در معابر به نمایش می‌گذارد. این حضور البته در آغاز همراه با واکنش‌هایی است، ولی به تدریج در میان مردم این موضوع جا می‌افتد.  مردم عادی و خانواده‌ها به درک اهمیت کار جانبازان پی می‌برند، آنان را با آغوش باز می‌پذیرند و به گرمی از ایشان استقبال می‌کنند. داستان در این زمینه به تجسم مسائلی می.پردازد که داستان نویسان دیگر کمتر به آن پرداخته‌اند یا به این خوبی آن را تصویر نکرده‌اند.}}
<ref name=":2" />
<ref name=":2" />
== اتفاقات سیاسی یا اجتماعی که با اثر مرتبط است؛ جریان‌سازی‌های کتاب؛ دلیل شهرت اثر ==
'''رمان «گلاب خانم» فیلم می‌شود'''
رمان«گلاب خانم» كه توسط «قاسمعلی فراست» در حوزه ادبیات دفاع مقدس به رشته تحریر درآمده است، مورد تایید و تصویب شورای اقتباس بنیاد سینمایی فارابی قرار گرفته است. اگر تهیه‌كننده‌ای مایل باشد، رمان «گلاب خانم» به اثر سینمایی تبدیل خواهد شد.<ref name=":5" />
== جوایز و افتخارات ==
* اثر تقدیرشده در سومین دوره‌ی کتاب سال دفاع مقدس ویژه‌ی سال‌های ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ در سال ۱۳۷۶.<ref name=":3" />
== نشست‌های برگزار شده درباره اثر ==
* جلسه نقد و بررسی رمان «گلاب خانم» در حوزه هنری در سال ۱۳۸۳. این جلسه با حضور قاسمعلی فراست، نویسنده اثر، منیژه آرمین، راضیه تجار، حمیده هنرجو و حسین فتاحی برگزار شد.<ref name=":4" />
== اظهارنظرها درباره اثر ==
=== منیژه آرمین؛ هنرمند و نویسنده معاصر ایرانی ===
'''شخصیت‌پردازی ضعیف'''
{{گفتاورد تزیینی|text=من با شخصیت‌ها مشكل داشتم. شخصیت‌های رمان گلاب خانم جا نیافتاده است. این اشكال، در اغلب كتاب‌هایی كه با موضوع دفاع مقدس خلق می‌شوند، وجود دارد.}}
<ref name=":4" />
'''فضاسازی قوی'''
{{گفتاورد تزیینی|text=فضاسازی خوب را از نقاط قوت رمان  گلاب خانم است.  فضاهای دلپذیر و دلنشین، خواننده را تا انتهای داستان می‌كشاند و باعث می‌شود با اثر ارتباط عمیق برقرار شود.}}
[2]
'''دوگانگی نثر'''
{{گفتاورد تزیینی|text=مشكل مهم رمان دوگانگی نثر اثر است؛ در بخشی از كتاب نثر ساده و فاخری همچون نثر سریال هزار دستان را می‌بینیم ،  اما دربخش‌های دیگر، نثر محاوره‌ای شده است. اصل اعتدال درهنر، باید رعایت شود. توجه بیش ازحد به جزئیات، نثر را دشوار و خسته‌کننده می‌كند.}}
<ref name=":4" />
=== راضیه تجار؛ نویسنده ===
'''چالش‌ شخصیت‌پردازی'''
{{گفتاورد تزیینی|text=مهم‌ترین مشكل كتاب گلاب خانم شخصیت‌پردازی آن است؛ شخصیت‌پردازی‌ها در این كتاب، باید قوی‌تر می‌بود.}}
<ref name=":4" />
'''نثر سنگلاخی'''
{{گفتاورد تزیینی|text=یكی از مشكلات این كتاب، نثر آن است. نثر گلاب خانم سنگلاخی است و گاهی طعنه به نثر محمود دولت‌آبادی می‌زند. انتظار می‌رود حال كه كتاب با اقبال روبرو شده است، اصلاحات و ویرایش جدیدی روی آن صورت بگیرد و در چاپ‌های بعدی، شاهد این نقیصه‌ها نباشیم.}}
<ref name=":4" />
=== حمیده هنرجو؛ پوهشگر، نویسنده، منتقد ادبی، روزنامه‌نگار و شاعر کودک و نوجوان ===
'''روایتی از جنگ با چالش شخصیت‌پردازی'''
{{گفتاورد تزیینی|text=رمان گلاب خانم اثری اجتماعی با درونمایه جنگ است. شخصیت‌های داستان، علی‌رغم تلاش نویسنده آدم‌های عمیقی نیستند، همه آن‌ها در چارچوب دخالت نویسنده پیش می‌روند و به نظر می‌آید كه نویسنده، پشت سر آدم‌های خوب رمان گارد گرفته تا اهمیت كار آن‌ها را نشان دهد. دیالوگ‌ها هم تا پایان داستان با یك روند پیش نمی‌رود و دچار نوعی ناهماهنگی است.}}
<ref name=":4" />
'''تکه‌­ای از تاریخ در این رمان است'''
{{گفتاورد تزیینی|text=این رمان برای مخاطب عام، رمان مناسبی است. رمان گلاب خانم با همه نارسایی‌های جزئی‌اش، در زمره رمان‌های مطرح جنگ ماست و قوت‌های محتوایی و تكنیكی‌اش به ما اجازه نمی‌دهد كه از كنار كار، بی‌تفاوت بگذریم، چرا كه گلاب خانم تكه‌ای از تاریخ جنگ هشت ساله ماست، اگر چه می‌توانیم آن را یك واگویه ادبی نیز بخوانیم.}}
<ref name=":4" />
=== حسین فتاحی؛ نویسنده و منتقد ادبی ===
'''زاویه دید متفاوت به جنگ'''
{{گفتاورد تزیینی|text=گلاب خانم در زمانی نوشته شد كه داستان خوب و مناسب برای عموم جامعه وجود نداشت. این اثر زاویه دید متفاوتی به جنگ دارد. به تعداد آدم‌های دفاع مقدس، می‌‌توان رمان دفاع مقدس نوشت. این طور نیست كه فكر كنیم در جبهه، همه نماز شب می‌خواندند، یا این كه می‌ترسیدند؛ هر رزمنده‌ای مسائل خاص و شخصیت خودش را داشته است.}}
<ref name=":4" />
=== هادی خورشاهیان؛ نویسنده حوزه دفاع مقدس ===
'''روایتی تکان‌دهنده از بازگشت و مواجهه یک جانباز با جامعه'''
{{گفتاورد تزیینی|text=به شخصه موقع خواندن آن حداقل دو یا سه بار گریه کردم. این کتاب قصه جانبازی است که به جبهه رفته و با صورتی که تقریبا از بین رفته، برگشته است. مواجهه این جانباز با آدم‌های اطرافش و مواجهه جامعه با او،‌ کنایه‌ها و ستایش‌ها، تاثیرگذار است. فراست در آثارش، آدم‌ها را فقط به جبهه نبرده بلکه خودش نیز با آن‌ها همراه بوده است. همه آن‌ها را شهید نکرده و برخی از آن‌ها را بازگردانده که شخصیت رمان «گلاب خانم» یکی از آن‌هاست.}}
<ref name=":0" />
'''فداکاری جانباز و واکنش‌های تلخ و شیرین اطرافیان'''
{{گفتاورد تزیینی|text=یک روز از قاسمعلی فراست درباره این کتاب پرسیدم که درنظر داشتی با توجه به صورت درهم ریخته این جانباز، روی بدِ جنگ را نشان دهی؟ که پاسخ داد اصلا به این موضوع فکر نکردم و فقط می‌خواستم، جانبازی این آدم جایی خود را نشان دهد که همه می‌بینند. شاید قطع دست یا پا برای مردم چندان عجیب نباشد و اکراهی از نگاه کردن به او نداشته باشند، ولی وقتی صورت یک فرد بهم می‌ریزد چه بسا حتی خانواده و اطرافیانش هم عکس‌العمل‌هایی داشته باشند. البته مادر و پدر استثناء هستند و این چهره هم تاثیری در رابطه با فرزندشان ندارد. در کنار آدم‌هایی که به این جانباز کنایه می‌زدند، چند نفری هم آمدند به­خاطر این فداکاری از او تشکر و قدردانی کردند.}}
<ref name=":0" />
'''گلاب خانم، نماد پذیرندگی وطن است'''
{{گفتاورد تزیینی|text=در این رمان هم به‌نظر من گلاب خانم، نماد پذیرندگی وطن است، چون یک زن چه در نقش مادر چه در نقش همسر، پذیرنده است. وقتی درباره مادر سخن به میان می‌آید، نخستین ترکیبی که به ذهن متبادر می‌شود، آغوش مادر است. زن در مقابل مرد، نماد پذیرندگی است. در این داستان یک جانباز داریم که برای وطن به جبهه رفته، جنگیده و برگشته است و اصل وطن ناموس است. اینجا وطن نماد ناموس است.}}
<ref name=":0" />
'''روایت از خودگذشتگی دختران و پسران جوان'''
{{گفتاورد تزیینی|text=امروز شاید خیلی باورپذیر نباشد، ولی فراوان اتفاق افتاد که دختران مجرد با موقعیت‌های خوب برای ازدواج، داوطلبانه خواستار ازدواج با یک جانباز 70 درصد می‌شدند که فقط نگهداری می‌خواهد یا پسران مجردی که بخاطر اعتقادات و ناموس، حاضر به ازدواج با همسران شهدا با یک یا دو فرزند می‌شدند. اینها چیزهایی است که به‌نظر من قاسمعلی فراست به اندازه کافی و در حدی که جامعه پذیرش داشته باشد، در آثارش دیده است.}}
<ref name=":0" />
'''نمایش زندگی جانبازان پس از جنگ'''
{{گفتاورد تزیینی|text=گلاب خانم از آن دسته کارهایی بود که دوستش داشتم به این جهت که یک بخش دیگر از زندگی جانبازان پس از جنگ و دور از جنگ را به خوبی نشان می‌داد و به‌نظر من انتخاب جانبازی که از ناحیه صورت مجروح شده نیز بسیار خوب بود. موقعی که رمان را خواندم، به نظرم همه‌چیز کاملا طبیعی بود و نمی‌خواست فداکاری محض را نشان دهد.}}
<ref name=":0" />


== پانوشت ==
== پانوشت ==

نسخهٔ ‏۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۷

گلاب خانم
نویسندهقاسمعلی فراست
ناشرقدیانی
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۷۴
تعداد چاپچاپ نهم ۱۳۹۵
شابک۹۷۸۹۶۴۴۱۷۰۷۲۰
تعداد صفحات۲۶۲
موضوعرمان دفاع مقدس، جانبازان
زبانفارسی
قطعرقعی
نوع جلدشومیز

رمان «گلاب خانم» ‌به قلم «قاسمعلی فراست» در حوزه ادبیات دفاع مقدس است. این اثر اولین‌­بار در سال ۱۳۷۴ توسط انتشارات قدیانی در تهران به چاپ رسید. این کتاب در سومین دوره‌ی بهترین کتاب سال دفاع مقدس ویژه‌ی سال‌های ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ جزء کتب تقدیر‌شده بود.

*****

«گلاب خانم» رمانی به قلم قاسمعلی فراست است. این رمان در حوزه‌ی ادبیات دفاع مقدس به‌شمار می‌رود و از زاویه‌ی متفاوتی به جنگ می‌نگرد. این اثر، نگاهی واقع‌گرایانه به جنگ دارد و داستان زندگی جانبازی را پس از جنگ روایت می‌کند که از ناحیه صورت مجروح شده است.[۱] موسی و گلاب شخصیت‌های اصلی رمان «گلاب خانم» هستند. داستان با عقدكنان دو جوان (گلاب و موسی) شروع می‌شود. همه منتظرند كه داماد از جبهه بیاید و خطبه­‌ی عقد خوانده شود، اما هرچه انتظار می‌كشند، از او خبری نمی‌شود. دلهره‌ها آغاز ‌می‌شود و نگرانی‌ها بروز ‌می‌کند. هیچ‌کس نمی‌داند داماد کجاست و چه بر سر او آمده است تا اینکه ماه‌ها بعد، موسی به خانه بر‌می‌گردد. حالا دیگر باید مشکل حل بشود، اما موسی چیزی را از گلاب پنهان ‌می‌کند و از او فاصله ‌می‌گیرد. این کتاب فصل‌بندی ندرد.

قاسمعلی فراست که یكی از نویسندگان عرصه ادبیات مقاومت است، بعد از وقوع جنگ بین ایران و عراق، تصمیم گرفت داستان‌هایش را با موضوعات مربوط به دفاع مقدس بنویسد.

خلاصه اثر

رمان «گلاب خانم» به قلم قاسمعلی فراست، روایت متفاوتی از جنگ است. موسی و گلاب شخصیت‌های اصلی رمان «گلاب خانم» هستند.[۲] در سال‌های جنگ تحمیلی، رزمنده‌ای به نام موسی در جبهه مجروح و در بیمارستانی در اهواز بستری می‌شود. خانواده‌اش که از وضعیت او خبر ندارند، طبق قرار قبلی و نامه‌ای که موسی برای آن‌ها نوشته بوده، در آستانه نیمه شعبان در تدارک برگزاری مراسم عقدکنان او با دختر دایی‌اش، گلاب هستند. شب قبل از نیمه شعبان، چند نفر از اهالی فامیل و همسایه‌ها در خانه آن‌ها جمع می‌شوند تا سور و سات عقدکنان را فراهم آورند، اما خبری از موسی نمی‌شود.

مراسم عقد به امید آمدن موسی برگزار می‌شود و دو نفر از دوستان به نام‌های موسی سلیم و مرتضی با گل و کادو سر می‌رسند. حاضران از آن‌ها سراغ موسی را می‌گیرند. دوستانش می‌گویند که حدود ده روز است از موسی بی‌خبرند و بنابر دعوت قبلی، اکنون به مراسم عقدکنان آمده‌اند. مراسم با صرف ناهار و بازگشت مهمان‌ها به پایان می‌رسد. روز بعد از مراسم، پدر موسی - میرزا - با یکی از دوستانش به طرف منطقه راه می‌افتند و میرزا یکی دو روز در پشت خط منتظر خبر می‌ماند تا اینکه متوجه می‌شود موسی چندی پیش برای شناسایی رفته و دیگر برنگشته است. به احتمال زیاد، راه را گم کرده یا زخمی یا اسیر شده است. میرزا به خانه برمی‌گردد و از آن پس، جست‌وجوی او و همسرش آسیه هر یک به دور از چشم دیگری آغاز می‌شود تا جایی که آسیه در میان شهدای گمنام نیز به دنبال گمشده‌اش می‌گردد.

موسی با جراحات زیادی از جمله شکستگی دست و پا، زخم‌های عمیق صورت، کج شدن چانه و تغییر صدا، بدون اطلاع خانواده در بیمارستانی در اهواز بستری است. هیچ‌کس او را نمی‌شناسد. خودش نیز حرفی نمی‌زند و تمایلی ندارد اطلاعاتش را به کسی بگوید، چراکه نمی‌خواهد به خانواده‌اش گزارش دهند و آن‌ها ناراحت شوند. بعد از بهبودی نسبی، او را به آسایشگاهی در تهران منتقل می‌کنند. اما او با دیدن وضعیت چهره‌اش و دقیق‌تر شدن در اوضاع جراحت صورت و تغییر صدایش، حاضر به روبه‌رو شدن با خانواده نیست. موسی در آسایشگاه نیاز به یک هم‌کلام رازدار دارد و بالاخره کریم را که نابیناست برای هم‌صحبتی برمی‌گزیند. کریم پس از مرخص شدن از آسایشگاه، خبر گم شدن موسی را در محل می‌شنود. روزی که لیلا، خواهر موسی، به همراه همسرش خسرو به رسم همسایگی به عیادت کریم می‌روند، از زبان کریم می‌شنوند که یک نفر با نام وحید در آسایشگاه حضور دارد. لیلا شبانه خبر را به پدر و مادرش می‌رساند و آن‌ها از رختخواب روانه آسایشگاه می‌شوند، اما هیچ مجروحی با نام موسی وجود ندارد و حتی دیدن مجروحان هم گره‌­ای از کار نمی‌گشاید. هرچند موسی آمدن پدر و مادرش را می‌بیند، اما خودش را به آن‌ها نمی‌شناساند.

در روزهای بعد، گاهی کریم به دیدن موسی می‌رود و با او صحبت می‌کند تا این­که یک روز میرزا و آسیه را هم با خود می‌برد و موسی ناچار می‌شود تا به خانه بازگردد. موسی در اتاق ماندن را بر دیدار بقیه ترجیح می‌دهد؛ گوشه‌گیر و منزوی می‌شود. هر وقت گلاب به دیدار نامزدش می‌شتابد، موسی به بهانه‌های مختلف از دیدن او شانه خالی می‌کند، تا این­که بالاخره یک روز گلاب موفق می‌شود به اتاق موسی برود و همه چیز را می­‌فهمد. موسی هم به او می‌گوید که دیگر منتظرش نماند و با کس دیگری ازدواج کند. گلاب بر سر دوراهی قرار می‌گیرد. برای رهایی از این سرگردانی به تحقیق از خانواده‌های جانبازان می‌پردازد و حتی با خانواده جانبازی که همسایه آنهاست، رفت و آمد می‌کند. سرانجام، بعد از کشمکش‌های عقلانی و احساسی، بالاخره یک روز به موسی زنگ می‌زند و با او در پارک قرار می‌گذارد. هر دو بی‌قرار دیدار هم هستند و زودتر از موعد حضور می‌یابند. گلاب تصمیمش را مبنی بر ازدواج با موسی با او در میان می‌گذارد و با هم در این‌باره حرف می‌زنند. موسی خبر ازدواجش را به همراه خبر تصمیمش برای بازگشت به جبهه به کریم می‌رساند. کریم از او می‌خواهد زمانی که تصمیم گرفت به خاطر خودِ جبهه و نه به خاطر فرار از نگاه مردم به جبهه برود، آنگاه اعزام گردد.[۳] این کتاب زندگی موسی بعد از جنگ و مجروحیت او از ناحیه صورت و مواجهه او با جامعه را روایت می‌کند.[۱] این کتاب، فصل‌بندی نشده است.

درباره نویسنده

قاسمعلی فراست سال ۱۳۳۸ در یکی از روستاهای گلپایگان متولد شد. دوران دبستان را در همان روستا گذراند. وی برای تحصیل در مقاطع بالاتر به گلپایگان رفت. علاقه‌اش به داستان‌نویسی از همان دوران با خواندن کتاب‌های مختلف شکل گرفت. او این علاقه را ابتدا با گفتن شعر آغاز کرد و سپس به داستان‌نویسی رو آورد. فراست در سال ۱۳۵۶ که همزمان بود با اوج مبارزهٔ سیاسی کشور، وارد دانشگاه تهران شد و اولین مجموعهٔ داستانش را با نام «زیارت» در حوزهٔ هنری منتشر کرد. وی فارغ التحصیل رشتهٔ ادبیات دراماتیک از دانشگاه تهران است. و از سال ۱۳۵۷ شروع به نویسندگی کرده است. حاصل فعالیت‌های او در حوزه نویسندگی چندین رمان، مجموعه داستان، نمایشنامه، خاطره و پژوهش است بعد از وقوع جنگ بین ایران و عراق، تصمیم گرفت داستان‌­هایش را با موضوعات مربوط به دفاع مقدس بنویسد.[۴]

کارنامه آثار:

  • مجموعه داستان زیارت ۱۳۶۱، تهران، حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی؛
  • نخلهای بی­سر ۱۳۶۳، تهران، انتشارات امیرکبیر؛
  • نمایشنامه بن‌بست ۱۳۶۶، تهران، جهاد دانشگاهی؛
  • مجموعه داستان خانه جدید ۱۳۶۷، تهران، انتشارات برگ؛
  • خاطرات رزمندگان ۱۳۷۱، تهران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان؛
  • روزهای برفی ۱۳۷۲، تهران، مدرسهٔ برهان؛
  • گلاب خانم ۱۳۷۴، تهران، موسسهٔ انتشارات قدیانی؛
  • خاطرات رزمندگان هشت سال دفاع مقدس خوزستان آن روزها ۱۳۷۹، تهران، موسسهٔ فرهنگی ندای مهرآفرین؛
  • کتاب‌شناسی داستان‌های روستایی ۱۳۸۲، تهران، شقایق روستا؛
  • کتاب‌شناسی داستان‌های بیست‌سالهٔ انقلاب ۱۳۸۴، تهران، موسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛
  • نیاز ۱۳۸۴، تهران، پالیزان؛
  • آوازهای ممنوع ۱۳۸۶، تهران، موسسهٔ انتشارات قدیانی؛
  • مجموعه داستان زبان عاشقی ۱۳۸۶، تهران، موسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛
  • عشق مانعی ندارد ۱۳۸۷، تهران، موسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛
  • مجموعه داستان فقط عاشق زبان عاشق را میفهمد۱۳۹۰، تهران، موسسهٔ انتشارات قدیانی؛
  • هر کس گمشده‌ای دارد ۱۳۹۰، تهران، انتشارات قدیانی؛
  • افطار ۱۳۹۲، تهران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان؛
  • فصل جوانی ۱۳۹۲، تهران، عصر داستان؛
  • مجموعه داستان هر زندگی یه قصه است ۱۳۹۳، تهران، انتشارات کتاب نیستان؛
  • توتستان ۱۳۹۳، ارومیه، انتشارات کتاب خوبان؛
  • غار آبی ۱۳۹۸، تهران، کانون اندیشهٔ جوان؛
  • خاطرات فرماندهان هشت سال دفاع مقدس آن روزها ۱۳۹۹، اهواز، انتشارات راه ماندگار.[۵]

در سال ۱۳۹۸، مراسم بزرگداشت «قاسمعلی فراست» داستان‌نویس پیشکسوت در سرای اهل قلم برگزار ‌شد.[۶]

نظر نویسنده درباره اثر

گلاب خانم را با عشق نوشتم

این­گونه نوشتن را دوست دارم، گلاب خانم را واقعاً با عشق نوشتم و هنوز به آن دلبستگی خاصی دارم.[۷]

عشق به یک نگاه نجیبانه

تمام سعی من این بود كه به عشق یك نگاه نجیبانه شده باشد و نمی‌دانم تا چه حد موفق بوده‌ام.[۸]

نگاه واقع‌گرایانه به جنگ

رمان گلاب خانم، یك نگاه واقع‌گرایانه به جنگ دارد. من ارتباط نزدیكی با مسئله جنگ داشته‌ام و آن را لمس كرده‌ام و بعد این رمان را نوشته‌ام.[۹]

آماده همکاری به‌عنوان مشاور برای اقتباس سینمایی گلاب خانم هستم

من درباره اقتباس سینمایی از این رمان نظرهای بسیاری دارم كه هر كس بخواهد از روی آن فیلم بسازد با او در میان می‌گذارم، ولی فیلمنامه را به عهده سناریست می‌گذارم؛ چرا كه هر كس باید كار خودش را بكند. ولی به عنوان مشاور به او كمك می‌کنم.[۹]

نقد و بررسی اثر

داستانی بومی

[۱۰]

گسستگی و پیوستگی در داستان

[۱۰]

نتر ساده و روان

[۱۰]

زاویه دید

[۱۰]

داستان عقیده

[۱۰]

زمینه اجتماعی کمرنگ

[۱۰]

روایت رنج جانبازان

[۱۰]

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی که با اثر مرتبط است؛ جریان‌سازی‌های کتاب؛ دلیل شهرت اثر

رمان «گلاب خانم» فیلم می‌شود

رمان«گلاب خانم» كه توسط «قاسمعلی فراست» در حوزه ادبیات دفاع مقدس به رشته تحریر درآمده است، مورد تایید و تصویب شورای اقتباس بنیاد سینمایی فارابی قرار گرفته است. اگر تهیه‌كننده‌ای مایل باشد، رمان «گلاب خانم» به اثر سینمایی تبدیل خواهد شد.[۸]

جوایز و افتخارات

  • اثر تقدیرشده در سومین دوره‌ی کتاب سال دفاع مقدس ویژه‌ی سال‌های ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ در سال ۱۳۷۶.[۲]

نشست‌های برگزار شده درباره اثر

  • جلسه نقد و بررسی رمان «گلاب خانم» در حوزه هنری در سال ۱۳۸۳. این جلسه با حضور قاسمعلی فراست، نویسنده اثر، منیژه آرمین، راضیه تجار، حمیده هنرجو و حسین فتاحی برگزار شد.[۷]

اظهارنظرها درباره اثر

منیژه آرمین؛ هنرمند و نویسنده معاصر ایرانی

شخصیت‌پردازی ضعیف

[۷]

فضاسازی قوی

[2]

دوگانگی نثر

[۷]

راضیه تجار؛ نویسنده

چالش‌ شخصیت‌پردازی

[۷]

نثر سنگلاخی

[۷]

حمیده هنرجو؛ پوهشگر، نویسنده، منتقد ادبی، روزنامه‌نگار و شاعر کودک و نوجوان

روایتی از جنگ با چالش شخصیت‌پردازی

[۷]

تکه‌­ای از تاریخ در این رمان است

[۷]

حسین فتاحی؛ نویسنده و منتقد ادبی

زاویه دید متفاوت به جنگ

[۷]

هادی خورشاهیان؛ نویسنده حوزه دفاع مقدس

روایتی تکان‌دهنده از بازگشت و مواجهه یک جانباز با جامعه

[۱]

فداکاری جانباز و واکنش‌های تلخ و شیرین اطرافیان

[۱]

گلاب خانم، نماد پذیرندگی وطن است

[۱]

روایت از خودگذشتگی دختران و پسران جوان

[۱]

نمایش زندگی جانبازان پس از جنگ

[۱]

پانوشت

  1. پرش به بالا به: ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ «فراست می‌توانست رمان پرفروش بنویسد، ولی در حوزه باورهایش نوشت». خبرگزاری ایبنا. ۲۹ مرداد ۱۳۹۷
  2. پرش به بالا به: ۲٫۰ ۲٫۱ «گلاب خانم». ایران کتاب. بی‌تا. دریافت شده ۲۷ دی ۱۴۰۳
  3. زهرا صادقی‌نیا. «بررسی و تحلیل بنمایه‌های پایداری و ارتباط آن‌ها با عناصر داستان در رمان «گلاب خانم»، نشریه پژوهش‌های ادبی».  ۶۱.
  4. «قاسمعلی فراست ۵۴ ساله شد». خبرگزاری ایسنا. ۳۱ خرداد ۱۳۹۲
  5. «قاسمعلی فراست». ویکی ادبیات. بی‌تا. دریافت شده ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
  6. «حسینی‌پور: فراست نویسنده برج عاج‌نشین نیست/ فراست: «نخل‌های بی سر» را با افتخار نوشتم». خبرگزاری دفاع مقدس. ۲۵ آبان ۱۳۹۸
  7. پرش به بالا به: ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ ۷٫۵ ۷٫۶ ۷٫۷ ۷٫۸ «تكه‌ای از تار‌یخ جنگ در واگو‌یه‌ای ادبی». خبرگزاری مهر. ۱۶ شهریور ۱۳۸۳
  8. پرش به بالا به: ۸٫۰ ۸٫۱ «رمان «گلاب خانم» فیلم می‌شود». خبرگزاری ایبنا. ۱۶ تیر ۱۳۸۶
  9. پرش به بالا به: ۹٫۰ ۹٫۱ «قاسمعلی فراست: نگاه «گلاب خانم» به جنگ واقع‌گرا‌یانه است». پا‌یگاه اطلاع رسانی شاهد. ۱۶ تیر ۱۳۸۶
  10. پرش به بالا به: ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ ۱۰٫۵ ۱۰٫۶ عبدالعلی دستغیب. «نقد و نظر: گلاب خانم (نوشته قاسمعلی فراست - ۱۳۷۴)». ۳۹.