من زنده‌ام: تفاوت میان نسخه‌ها

S.soltanalizade (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
S.soltanalizade (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب|نام کتاب=من زنده‌ام|نویسنده=معصومه آباد|ناشر=انتشارات بروج|محل انتشارات=تهران|تاریخ_نشر=۱۳۹۲|نوبت چاپ=دویست و بیست ۱۴۰۱|شابک=978-9648683820‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬|موضوع=خاطرات دفاع مقدس|زبان=فارسی|قطع=رقعی|تعداد_صفحات=۵۵۴}}
{{جعبه اطلاعات کتاب|نام کتاب=من زنده‌ام|نویسنده=معصومه آباد|ناشر=انتشارات بروج|محل انتشارات=تهران|تاریخ_نشر=۱۳۹۲|نوبت چاپ=دویست و بیست ۱۴۰۱|شابک=978-9648683820‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬|موضوع=خاطرات دفاع مقدس|زبان=فارسی|قطع=رقعی|تعداد_صفحات=۵۵۴|تصویر=pictur2.png}}


[[پرونده:Picture2.png|بندانگشتی|عکس جلد |329x329پیکسل]]
[[پرونده:Picture2.png|بندانگشتی|عکس جلد |329x329پیکسل]]
خط ۱۲: خط ۱۲:
موضوع اصلی کتاب، خاطره‌نگاری معصومه آباد از دوران کودکی خود و دوره‌ای که اولین تصاویر و خاطرات را در ذهن دارد شروع می‌شود. بخش ابتدای کتاب خواننده را با نحوه‌ی شکل‌گیری شخصیت «معصومه آباد» آشنا می‌کند تا مخاطب بداند چطور شد که وی برای امداد به نیروهای ایرانی داوطلب شد. در ادامه ما شاهد جزئیات زندگی روزمره او در دوران اسارت، هستیم. او در این کتاب به شکنجه‌ها و فشارهای روحی و جسمی و نیز مقاومت زنان اسیر در دوران جنگ تحمیلی اشاره کرده است. این کتاب درباره‌ی معصومه دختری فعال و سخت کوش است که در خانواده‌ای شلوغ به دنیا آمده است. او در میان خواهر و برادرانش، عزیز‌دردانه‌ی پدر است و پدر از شدت علاقه‌ی زیاد، او را «دختر تو جیبی بابا» صدا می­زند. او در ۱۷ سالگی به عضویت هلال احمر در می‌آید و پس از انقلاب به یتیم خانه‌ای در آبادان می‌رود و در آنجا مشغول به کار می‌شود. در زمان جنگ، معصومه به همراه همکارانش ۱۲۰ کودک یتیم و بی سرپرست را از آبادان به شیراز منتقل می‌کند. اما در روز چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۵۹ زمانی که معصومه می‌خواهد از شیراز به آبادان برگردد، با همکارانش از جمله « شمسی بهرامی» اسیر رژیم بعثی عراق می‌شود. نظامیان عراقی به شمسی و معصومه لقب بنات‌ الخمینی (دختران امام خمینی) داده بودند. اولین زندانی که در دوران اسارت می‌روند، زندان تنومه بود. در آن جا با دختری به نام «فاطمه ناهیدی» آشنا می‌شوند. بعد از آن دختری به نام «حلیمه آزموده» به آن سه دختر اضافه می‌شود. با وجود اینکه این دختران چهار سال در بند اسارت رژیم بعثی عراق می‌مانند اما هیچ نام و نشانی از آنان در صلیب سرخ نبود. دخترها برای این که خانواده‌هایشان از زنده بودن آنان با خبر شوند به مدت ۲۰ روز اعتصاب غذا می‌کنند. <ref>[https://ashkezarnews.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%85%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%85-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%D9%87-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF/?print=1]پایگاه خبری اشکذر نیوز. ۴ اردیبهشت۱۴۰۳</ref>
موضوع اصلی کتاب، خاطره‌نگاری معصومه آباد از دوران کودکی خود و دوره‌ای که اولین تصاویر و خاطرات را در ذهن دارد شروع می‌شود. بخش ابتدای کتاب خواننده را با نحوه‌ی شکل‌گیری شخصیت «معصومه آباد» آشنا می‌کند تا مخاطب بداند چطور شد که وی برای امداد به نیروهای ایرانی داوطلب شد. در ادامه ما شاهد جزئیات زندگی روزمره او در دوران اسارت، هستیم. او در این کتاب به شکنجه‌ها و فشارهای روحی و جسمی و نیز مقاومت زنان اسیر در دوران جنگ تحمیلی اشاره کرده است. این کتاب درباره‌ی معصومه دختری فعال و سخت کوش است که در خانواده‌ای شلوغ به دنیا آمده است. او در میان خواهر و برادرانش، عزیز‌دردانه‌ی پدر است و پدر از شدت علاقه‌ی زیاد، او را «دختر تو جیبی بابا» صدا می­زند. او در ۱۷ سالگی به عضویت هلال احمر در می‌آید و پس از انقلاب به یتیم خانه‌ای در آبادان می‌رود و در آنجا مشغول به کار می‌شود. در زمان جنگ، معصومه به همراه همکارانش ۱۲۰ کودک یتیم و بی سرپرست را از آبادان به شیراز منتقل می‌کند. اما در روز چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۵۹ زمانی که معصومه می‌خواهد از شیراز به آبادان برگردد، با همکارانش از جمله « شمسی بهرامی» اسیر رژیم بعثی عراق می‌شود. نظامیان عراقی به شمسی و معصومه لقب بنات‌ الخمینی (دختران امام خمینی) داده بودند. اولین زندانی که در دوران اسارت می‌روند، زندان تنومه بود. در آن جا با دختری به نام «فاطمه ناهیدی» آشنا می‌شوند. بعد از آن دختری به نام «حلیمه آزموده» به آن سه دختر اضافه می‌شود. با وجود اینکه این دختران چهار سال در بند اسارت رژیم بعثی عراق می‌مانند اما هیچ نام و نشانی از آنان در صلیب سرخ نبود. دخترها برای این که خانواده‌هایشان از زنده بودن آنان با خبر شوند به مدت ۲۰ روز اعتصاب غذا می‌کنند. <ref>[https://ashkezarnews.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%85%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%85-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%D9%87-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF/?print=1]پایگاه خبری اشکذر نیوز. ۴ اردیبهشت۱۴۰۳</ref>


معصومه آباد معتقد بود خاطراتی که مرتب در ذهن او مرور می‌‌شود و گاهی در بعضی از محافل هم می‌گوید، باید مکتوب شود. وی این تاریخ و خاطرات را متعلق به خود نمی‌دید بلکه آن را  یک امانتی می‌دانست که از نسل او باید به نسل بعدی داده شود. حفظ میراث هشت ساله‌ی دفاع مقدس و زنده نگاه‌داشتن خاطرات اسارت و مقاومت زنان ایرانی است.<ref name=":0">[https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=26704]شبکه تحلیلی نخبگان. ۲۷ خرداد ۱۳۹۳</ref>[[پرونده:Picture3.png|بندانگشتی|301x301پیکسل|عکس پشت جلد کتاب]]معصومه آباد پس از آزادی و بازگشت به وطن، تصمیم به نگارش این خاطرات گرفت و بخش اعظم این‌کار را در سفر حج آغاز کرد.<ref>[https://sahebnews.ir/150681/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%AD%D8%AC-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%85-%D9%88%D9%82%D8%AA.htm]پایگاه خبری صاحب نیوز. ۲۲ آبان ۱۳۹۳</ref> کتاب «من زنده‌ام» از هشت فصل تشکیل شده است. عناوین این فصل‌ها به ترتیب عبارتند از:
معصومه آباد معتقد بود خاطراتی که مرتب در ذهن او مرور می‌‌شود و گاهی در بعضی از محافل هم می‌گوید، باید مکتوب شود. وی این تاریخ و خاطرات را متعلق به خود نمی‌دید بلکه آن را  یک امانتی می‌دانست که از نسل او باید به نسل بعدی منتقل شود. که به منزله حفظ میراث هشت ساله‌ی دفاع مقدس و زنده نگاه‌داشتن خاطرات اسارت و مقاومت زنان ایرانی است.<ref name=":0">[https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=26704]شبکه تحلیلی نخبگان. ۲۷ خرداد ۱۳۹۳</ref>[[پرونده:Picture3.png|بندانگشتی|301x301پیکسل|عکس پشت جلد کتاب]]معصومه آباد پس از آزادی و بازگشت به وطن، تصمیم به نگارش این خاطرات گرفت و بخش اعظم این‌کار را در سفر حج آغاز کرد.<ref>[https://sahebnews.ir/150681/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%AD%D8%AC-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%85-%D9%88%D9%82%D8%AA.htm]پایگاه خبری صاحب نیوز. ۲۲ آبان ۱۳۹۳</ref> کتاب «من زنده‌ام» از هشت فصل تشکیل شده است. عناوین این فصل‌ها به ترتیب عبارتند از:


* فصل اول: «کودکی»
* فصل اول: «کودکی»
خط ۳۳: خط ۳۳:
اولین تجربه نویسندگی وی با کتاب «من زنده‌ام» رقم خورده است که آن را در ظرف مدت پنج ماه نوشته است. معصومه آباد سال‌ها با سنگینی خاطرات دوران اسارتش زندگی می‌کرد و  احساس می‌کرد با گذشت زمان، این بار سبک نمی‌شود. گفتگوی او با آقای «مرتضی سرهنگی» نقطه عطفی در تصمیم او برای نوشتن این کتاب بود .سرهنگی به وی توصیه کرد که این خاطرات را با دیگران به اشتراک بگذارد زیرا که این خاطرات مانند مدال افتخاری برای همه زنان ایران خواهند درخشید.<ref>[https://www.hawzahnews.com/news/1187035/%d9%85%d9%86-%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a7%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa%da%af%d8%b1-%d8%b5%d8%a8%d8%b1-%d9%88-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d9%82%d8%a7%d9%85%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d9%86-%d8%a2%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87]خبرگزاری رسمی حوزه. ۶ مهر ۱۴۰۳</ref>  
اولین تجربه نویسندگی وی با کتاب «من زنده‌ام» رقم خورده است که آن را در ظرف مدت پنج ماه نوشته است. معصومه آباد سال‌ها با سنگینی خاطرات دوران اسارتش زندگی می‌کرد و  احساس می‌کرد با گذشت زمان، این بار سبک نمی‌شود. گفتگوی او با آقای «مرتضی سرهنگی» نقطه عطفی در تصمیم او برای نوشتن این کتاب بود .سرهنگی به وی توصیه کرد که این خاطرات را با دیگران به اشتراک بگذارد زیرا که این خاطرات مانند مدال افتخاری برای همه زنان ایران خواهند درخشید.<ref>[https://www.hawzahnews.com/news/1187035/%d9%85%d9%86-%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a7%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa%da%af%d8%b1-%d8%b5%d8%a8%d8%b1-%d9%88-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d9%82%d8%a7%d9%85%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d9%86-%d8%a2%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87]خبرگزاری رسمی حوزه. ۶ مهر ۱۴۰۳</ref>  


عنوان کتاب «من زنده‌ام» که بر روی جلد چاپ شده، دست خط معصومه آباد است. روزی که برای فرار از بی خبری مفقودالاثری برای خانواده‌اش یا هر کسی‌که می­توانست فارسی بخواند نوشته بود: «من زنده‌ام. معصومه آباد.»<ref name=":1">[https://www.faraketab.ir/blog/%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%85/]مجله فراکتاب. مرداد ۱۴۰۲</ref>. نویسنده با قلمی دقیق وبا پرداخت به جزئیات توانسته است رنج و مرارت دوران اسارت را همراه با حس رشد و تعالی منتقل کند.<ref name=":2">[https://rasekhoon.net/news/show/910690]راسخون. ۲۸ خرداد ۱۳۹۳</ref>
عنوان کتاب «من زنده‌ام» که بر روی جلد چاپ شده، دست خط معصومه آباد است. روزی که برای فرار از بی خبری مفقودالاثر بودن برای خانواده‌اش یا هر کسی‌که می­توانست فارسی بخواند نوشته بود: «من زنده‌ام. معصومه آباد.»<ref name=":1">[https://www.faraketab.ir/blog/%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%85/]مجله فراکتاب. مرداد ۱۴۰۲</ref>. نویسنده با قلمی دقیق و با پرداخت به جزئیات توانسته است رنج و مرارت دوران اسارت را همراه با حس رشد و تعالی منتقل کند.<ref name=":2">[https://rasekhoon.net/news/show/910690]راسخون. ۲۸ خرداد ۱۳۹۳</ref>


[[پرونده:Picture6.jpg|بندانگشتی|319x319پیکسل|تصویر نویسنده]]
[[پرونده:Picture6.jpg|بندانگشتی|319x319پیکسل|تصویر نویسنده]]