همایون صنعتی‌زاده: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:
}}
}}


'''همایون صنعتی‌زاده''' نویسندهٰ، پژوهشگر، شاعرٰ، ناشر و کارآفرین اهل کرمان است.
'''همایون صنعتی‌زاده''' نویسندهٰ، پژوهشگر، شاعرٰ، ناشر و کارآفرین اهل کرمان است که با تأسیس بسیاری از سازمان‌های تأثیرگذار چون مؤسسه فرانکلین، دائرة‌المعارف فارسی، چاپ‌خانه افست و غیره سهم بسزایی در سازندگی و احیای فرهنگ و ادب ایران داشت.
 
<center>* * * * *</center>
سیروس علی‌نژاد خبرنگار سرشناس و همراه دیرین همایون صنعتی‌زاده او را «اعجوبه‌» توصیف می‌کند که عاشق فرهنگ و گذشته ایران بود و با اقداماتی که در طول زندگی انجام داد نقش بسزایی در احیا و نوسازی ایران ایفا کرد. از معروف‌ترین کارهای او تأسیس انتشارات فرانکلین است. راه‌اندازی دائرة‌المعارف فارسی، چاپ کتاب‌های جیبی که انقلابی در تیژاژ کتاب ایجاد کرد، مبارزه با بی‌سوادی که اول‌بار او آغاز کرد، تأسیس چاپ‌خانه افست، بنیان‌گذاری کاغذ‌سازی پارس،‌ آغاز کشت مروارید در کیش، اداره پرورشگاه صنعتی کرمان که از پدربزرگش به ارث برده بود، ساخت کارخانه گلاب زهرا در کرمان، ترجمه کتاب‌های متعدد و نوشتن مقالات از جمله کارهای‌ مؤثری بود که همایون در طول سال‌های حیاتش به انجام رساند.
==از میان یادها==
==از میان یادها==
=== در زندان پول می‌گرفت===
ایرج افشار از یاران قدیمی همایون صنعتی‌زاده که به گفته خودش نزدیک هشتاد سال انس و الفتی بی‌شیله و پیله با همایون داشت، درباره او می‌گوید که همایون نیازى به گرفتن حق‌التألیف و اجر و مزد در قبال کارى که براى دیگرى می‌کرد نداشت ولى چون معتقد بود که هر کارى و زحمتى اجرتى دارد پس می‌گفت ناشر باید بداند که حق‌الزحمه مؤلف را به موقع تمام و کمال بپردازد. افشار می‌گوید که بارها از خود همایون شنیده و البته دیگران هم شنیده‌ بودند که می‌گفت «در زندان گاه شعر می‌گفتم و چون زمزمه می‌کردم و همبندها می‌شنیدند از من می‌خواستند به زبان دل آن‌ها شعرى بگویم که در نامه خود براى مادر یا محبوب خود بنویسند و من می‌گفتم براى هر بیتى باید سه یا چهار تومان بپردازید و از این درآمد خرج قهوه خود را تأمین می‌کردم.»<ref>{{پک|دهباشی|۱۳۸۸|ک= بخارا|ص=۱۰}}</ref>
===پیله کرد که باید برویم===
افشار در بخش دیگری از خاطراتش درباره صنعتی‌زاده او را مردی کنجکاو توصیف می‌کند و می‌گوید: کنجکاوى در هر مقوله‌اى، همایون را به راه‌هاى مختلف می‌کشانید و چون می‌خواست به کُنه هر قضیه برسد ناگزیر رنج می‌برد. در یکى از نوشته‌هاى سدیدالسلطنه کبابى خوانده بود در بیابان‌هاى دورناك
بلوچستان گُلى هست که به ساز موسیقى می‌شکفد. پس پیله کرد که باید برویم و بپرسیم تا بر صحت آن‌گفته مطمئن شد. سفرى از نوشهر که باغى در آن‌جا داشت دوتایى راه افتادیم. وانتى خریده بود. گفت تو باید برانى. راه افتادیم و خراسان و زابل را گذراندیم و به خاش و ایرانشهر رسیدیم. گفت برویم و کسى را بیابیم که بتواند پرسشمان را بفهمد. گفتم باید از خالقداد آریا در تهران بپرسم که سراغ چه کسى برویم. او بلوچ است و سال‌ها در این نواحى بخشدار و فرماندار بوده است. تلفن زدم و پرسیدم. برادر خود را معرفى کرد. رفتیم به سراغ او و او عطارى قدیمى را با همایون آشنا ساخت. همایون درباره گل موسیقى دوست پرسش‌ها از آن پیر می‌کرد و جواب‌هاى دوپهلو می‌شنید. ولى از مصاحبت عطار فایده برد و با او معامله گیاهانى را راه انداخت که می‌بایست از آن‌ها عرق دوائى بگیرد (براى کارخانه گلاب زهرا که تازه پاگرفته بود). اگر به آن گل دست نیافت که براى آن نى بزند و گل بشکفد ولى گل و گیاهان صحرایى را از آن پیرمرد می‌خرید و اطلاعات خوبى درباره داروهاى گیاهى به دست آورد. <ref>{{پک|دهباشی|۱۳۸۸|ک= بخارا|ص=۹}}</ref>


==زندگی و تراث==
==زندگی و تراث==
خط ۱۰۴: خط ۱۱۰:


== منابع ==
== منابع ==
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= دهباشی|نام=علی|عنوان= |ژورنال= بخارا|شماره=۷۲-۷۳| سال=۱۳۸۸|صص=}}
# {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= علی‌نژاد| نام= سیروس|پیوند نویسنده=|عنوان= از فرانکلین تا لاله‌زار|سال=|ناشر= ققنوس| شابک= ۹۷۸-۶۰۰-۲۷۸-۲۸۲-۳|صفحه=}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= دهباشی|نام=علی|عنوان= |ژورنال= بخارا|شماره=۷۲-۷۳| سال=۱۳۸۸|صص=}}






==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==

نسخهٔ ‏۶ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۵۱

همایون صنعتی‌زاده

زمینهٔ کاری نویسندگی، پژوهشگر، کارآفرین و مدیر فرهنگی
زادروز ۱۳۰۴
کرمان
پدر و مادر عبدالحسین صنعتی‌زاده و بانو قمرالتاج دولت‌آبادی
مرگ ۱۳۸۸
پیشه پژوهشگر و نویسنده
شریک(های)
زندگی
شهین

همایون صنعتی‌زاده نویسندهٰ، پژوهشگر، شاعرٰ، ناشر و کارآفرین اهل کرمان است که با تأسیس بسیاری از سازمان‌های تأثیرگذار چون مؤسسه فرانکلین، دائرة‌المعارف فارسی، چاپ‌خانه افست و غیره سهم بسزایی در سازندگی و احیای فرهنگ و ادب ایران داشت.

* * * * *

سیروس علی‌نژاد خبرنگار سرشناس و همراه دیرین همایون صنعتی‌زاده او را «اعجوبه‌» توصیف می‌کند که عاشق فرهنگ و گذشته ایران بود و با اقداماتی که در طول زندگی انجام داد نقش بسزایی در احیا و نوسازی ایران ایفا کرد. از معروف‌ترین کارهای او تأسیس انتشارات فرانکلین است. راه‌اندازی دائرة‌المعارف فارسی، چاپ کتاب‌های جیبی که انقلابی در تیژاژ کتاب ایجاد کرد، مبارزه با بی‌سوادی که اول‌بار او آغاز کرد، تأسیس چاپ‌خانه افست، بنیان‌گذاری کاغذ‌سازی پارس،‌ آغاز کشت مروارید در کیش، اداره پرورشگاه صنعتی کرمان که از پدربزرگش به ارث برده بود، ساخت کارخانه گلاب زهرا در کرمان، ترجمه کتاب‌های متعدد و نوشتن مقالات از جمله کارهای‌ مؤثری بود که همایون در طول سال‌های حیاتش به انجام رساند.

از میان یادها

در زندان پول می‌گرفت

ایرج افشار از یاران قدیمی همایون صنعتی‌زاده که به گفته خودش نزدیک هشتاد سال انس و الفتی بی‌شیله و پیله با همایون داشت، درباره او می‌گوید که همایون نیازى به گرفتن حق‌التألیف و اجر و مزد در قبال کارى که براى دیگرى می‌کرد نداشت ولى چون معتقد بود که هر کارى و زحمتى اجرتى دارد پس می‌گفت ناشر باید بداند که حق‌الزحمه مؤلف را به موقع تمام و کمال بپردازد. افشار می‌گوید که بارها از خود همایون شنیده و البته دیگران هم شنیده‌ بودند که می‌گفت «در زندان گاه شعر می‌گفتم و چون زمزمه می‌کردم و همبندها می‌شنیدند از من می‌خواستند به زبان دل آن‌ها شعرى بگویم که در نامه خود براى مادر یا محبوب خود بنویسند و من می‌گفتم براى هر بیتى باید سه یا چهار تومان بپردازید و از این درآمد خرج قهوه خود را تأمین می‌کردم.»[۱]

پیله کرد که باید برویم

افشار در بخش دیگری از خاطراتش درباره صنعتی‌زاده او را مردی کنجکاو توصیف می‌کند و می‌گوید: کنجکاوى در هر مقوله‌اى، همایون را به راه‌هاى مختلف می‌کشانید و چون می‌خواست به کُنه هر قضیه برسد ناگزیر رنج می‌برد. در یکى از نوشته‌هاى سدیدالسلطنه کبابى خوانده بود در بیابان‌هاى دورناك بلوچستان گُلى هست که به ساز موسیقى می‌شکفد. پس پیله کرد که باید برویم و بپرسیم تا بر صحت آن‌گفته مطمئن شد. سفرى از نوشهر که باغى در آن‌جا داشت دوتایى راه افتادیم. وانتى خریده بود. گفت تو باید برانى. راه افتادیم و خراسان و زابل را گذراندیم و به خاش و ایرانشهر رسیدیم. گفت برویم و کسى را بیابیم که بتواند پرسشمان را بفهمد. گفتم باید از خالقداد آریا در تهران بپرسم که سراغ چه کسى برویم. او بلوچ است و سال‌ها در این نواحى بخشدار و فرماندار بوده است. تلفن زدم و پرسیدم. برادر خود را معرفى کرد. رفتیم به سراغ او و او عطارى قدیمى را با همایون آشنا ساخت. همایون درباره گل موسیقى دوست پرسش‌ها از آن پیر می‌کرد و جواب‌هاى دوپهلو می‌شنید. ولى از مصاحبت عطار فایده برد و با او معامله گیاهانى را راه انداخت که می‌بایست از آن‌ها عرق دوائى بگیرد (براى کارخانه گلاب زهرا که تازه پاگرفته بود). اگر به آن گل دست نیافت که براى آن نى بزند و گل بشکفد ولى گل و گیاهان صحرایى را از آن پیرمرد می‌خرید و اطلاعات خوبى درباره داروهاى گیاهى به دست آورد. [۲]

زندگی و تراث

سوانح عمر

کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری

شخصیت و اندیشه

زمینهٔ فعالیت

یادمان و بزرگداشت‌ها

از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)

نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش

تفسیر خود از آثارش

موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران

خلقیات

بنیان‌گذاری

علت شهرت

نام جاهایی که به اسم این فرد است

کاریکاتورهایی که درباره‌اش کشیده‌اند

مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند

برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد

آثار و منبع‌شناسی

جوایز و افتخارات

منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)

بررسی چند اثر

تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها

پانویس

منابع

  1. علی‌نژاد، سیروس. از فرانکلین تا لاله‌زار. ققنوس. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۲۷۸-۲۸۲-۳.
  2. دهباشی، علی. بخارا، ش. ۷۲-۷۳ (۱۳۸۸). 


پیوند به بیرون