سارا عرفانی: تفاوت میان نسخهها
محمد ایذجی (بحث | مشارکتها) صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده |نام = سارا عرفانی |تصویر = |ت...» ایجاد کرد |
محمد ایذجی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|زمینه فعالیت = نویسنده | |زمینه فعالیت = نویسنده | ||
|ملیت = ایرانی | |ملیت = ایرانی | ||
|تاریخ تولد = | |تاریخ تولد = ۱۳۶۱ | ||
|محل تولد = | |محل تولد = تهران | ||
|والدین = | |والدین = | ||
|تاریخ مرگ = | |تاریخ مرگ = | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
|فرزندان = | |فرزندان = | ||
|تحصیلات = | |تحصیلات = | ||
|دانشگاه = | |دانشگاه = دانشگاه شاهد | ||
|حوزه = | |حوزه = | ||
|شاگرد = | |شاگرد = | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
<ref name="">{{یادکرد وب|نشانی= |عنوان=}}</ref> | <ref name="">{{یادکرد وب|نشانی= |عنوان=}}</ref> | ||
==زندگی و یادگار== | |||
===دیدگاه و اندیشه=== | |||
====اهمیت پرداختن به ادبیات پایداری==== | |||
پرداختن به این حوزه بسیار حائز اهمیت است. این کتابها و شخصیتهای معرفیشده در آن میتوانند الگوهای مناسبی برای نسل جوان و نوجوان باشند؛ اما مسئلهای که مطرح است، این است که کتابهایی که نوشته میشود، آنقدر ضعیفاند که لااقل از این بخش غافل میمانند و نمیتوانند الگوسازی درستی انجام دهند و حیف میشوند. خیلی از کارهایی که دربارۀ شهدا نوشته میشود، واقعاً در شأن آن شهید نیست و اتفاقاً به آن شخصیت ضربه میزند.<ref name="اژدری"/> | |||
====سوگواره عاشورایی==== | |||
با برگزاری چنین سوگواره و جشنوارههایی استعدادهای بسیار کشف میشود که سرمایههای باارزشی هستند که با هدایت، حمایت و راهبری میتوانند آینده روشنی را در حوزه فرهنگ و ادب رقم بزنند. سوگواره عاشورایی ده میزبان نویسندگانی است که با انگیزه و اعتقاد راسخ قدم در راه میگذارند و استعداد بسیاری نیز در این میان کشف میشود.<ref name="اختتامیه">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.mehrnews.com/news/5319762/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%AA%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D9%88%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%AF |عنوان=اختتامیه دومین سوگواره عاشورایی داستان کوتاه ده برگزار شد - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency}}</ref> | |||
==آثار و کتابشناسی== | |||
===نظر نویسنده دربارهٔ آثارش=== | |||
====[[شمرون کناردون]]==== | |||
امیرمحمد اژدری از دوستانمان بود و بچههای من او را عمو صدا میکردند. او را خیلی دوست داشتند و خیلی مهربان بود و او هم بچههای من را دوستشان داشت. ما از ایشان شناخت پیدا کرده بودیم و وقتی این اتفاق برایش افتاد و در یکی از مأموریتهای جهادیاش به رحمت خدا رفت، دوست داشتم در این فضا برای شناخت و معرفی او کاری کنم و قدمی بردارم. چون از قبل هم او را میشناختم، فکر کردم شاید بتوانم برایش بنویسم. نوشتن این کتاب تقریباً یک سال و نیم طول کشید. از دوستان ایشان مصاحبههای زیادی گرفتیم و کار کاملاً تاریخ شفاهی است؛ اما من دوست داشتم این کار به شکل داستانی نوشته شود. ما آنقدر با دوستانش صحبت کردیم تا توانستیم به دغدغهها و افکاری که در ذهنش میگذشت، برسیم و بعد در کتاب بیاوریم. این کار سفارشی نبود و خودم به بچههای جهادی گفتم که کتاب زندگی ایشان را من مینویسم. کار طولانی شد و ایشان دوستان زیادی داشت که باید با آنها مصاحبه میکردیم. همچنین، دامنۀ فعالیتهای جهادی ایشان خیلی گسترده بود؛ از خدماترسانی به روستاها و مدرسهسازی گرفته تا مدرسۀ کودکان کار و کورههای آجرپزی و... . چون فعالیتهای زیادی را انجام میداد، باید مصاحبههای زیادی میگرفتیم؛ اما چون به سالگرد اول نرسید و کار طولانی شد، از یکی از دوستانم، خانم مریم سادات علویان، کمک گرفتم و دو تایی باهم مصاحبه میگرفتیم و با هم مینوشتیم تا بار کاری کم شود. در این کار خیلی تأکید داشتم که به تکنیکی که متفاوت و متمایز باشد و از کار تکراری و کلیشهای فاصله بگیرم.<ref name="اژدری"/> | |||
===معرفی تعدادی از آثار=== | |||
====[[شمرون کناردون]]==== | |||
این کتاب داستان بخشی از زندگی امیرمحمد اژدری است که قائممقام مجتمع جهادی امام رضا(ع) بوده است. جوان ۲۵سالهای که بدون اغراق، از سیزدهچهاردهسالگی وارد فعالیتهای جهادی شد و کمکم کار برایش جدیتر شد؛ تا جایی که شبانهروز زندگیاش را وقف فعالیتهای جهادی و محرومین کرده بود؛ در حالی که وضعیت خانوادگیاش مرفه بود و میتوانست در رفاه زندگی کند؛ اما از همۀ آنها واقعاً کنده بود. فرصت زیادی را در خانه و در کنار خانواده نمیگذراند و خیلی از اوقاتش را در مناطق محروم صرف میکرد و در حال خدمترسانی به محرومین بود. او بهدنبال رفاه نبود و به آن افتخار نمیکرد و برایش جذاب نبود. ما اژدری را میشناختیم. | |||
فضای کتاب کاملاً داستانی و با اصول و چارچوبهای رمان است. داستان از مأموریت آخری که ایشان میرود، شروع میشود و به ماجراهای قبلی فلشبک میخورد. ویژگی منحصربهفرد کتاب این است که داستان از زبان خود امیرمحمد روایت میشود و زاویهدیدش اولشخص و از دید شهید و شخصیت اصلی است. دلیلش این است که نویسنده میدانست امیرمحمد درگیر مسائلی است. مانده بود که کار جهادی را انجام دهد یا بیاید و کار دیگری را انجام دهد. با این درگیریهای ذهنی که داشت، کار را قشنگتر میکرد. روایت این کتاب کاملاً واقعی است و خیالپردازی نیست. شاید توصیفات فضا داستانی باشد؛ ولی تمام اتفاقات کتاب کاملاً واقعی است.<ref name="اژدری">{{یادکرد وب|نشانی= https://www.mehrnews.com/news/5288120/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85-%D8%A7%DA%98%D8%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B4|عنوان=روایت داستانی زندگی مرحوم اژدری از زبان خودش - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency}}</ref> | |||
==پانویس== |
نسخهٔ ۲۳ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۶
سارا عرفانی | |
---|---|
زمینهٔ کاری | نویسنده |
زادروز | ۱۳۶۱ تهران |
ملیت | ایرانی |
دانشگاه | دانشگاه شاهد |
زندگی و یادگار
دیدگاه و اندیشه
اهمیت پرداختن به ادبیات پایداری
پرداختن به این حوزه بسیار حائز اهمیت است. این کتابها و شخصیتهای معرفیشده در آن میتوانند الگوهای مناسبی برای نسل جوان و نوجوان باشند؛ اما مسئلهای که مطرح است، این است که کتابهایی که نوشته میشود، آنقدر ضعیفاند که لااقل از این بخش غافل میمانند و نمیتوانند الگوسازی درستی انجام دهند و حیف میشوند. خیلی از کارهایی که دربارۀ شهدا نوشته میشود، واقعاً در شأن آن شهید نیست و اتفاقاً به آن شخصیت ضربه میزند.[۲]
سوگواره عاشورایی
با برگزاری چنین سوگواره و جشنوارههایی استعدادهای بسیار کشف میشود که سرمایههای باارزشی هستند که با هدایت، حمایت و راهبری میتوانند آینده روشنی را در حوزه فرهنگ و ادب رقم بزنند. سوگواره عاشورایی ده میزبان نویسندگانی است که با انگیزه و اعتقاد راسخ قدم در راه میگذارند و استعداد بسیاری نیز در این میان کشف میشود.[۳]
آثار و کتابشناسی
نظر نویسنده دربارهٔ آثارش
شمرون کناردون
امیرمحمد اژدری از دوستانمان بود و بچههای من او را عمو صدا میکردند. او را خیلی دوست داشتند و خیلی مهربان بود و او هم بچههای من را دوستشان داشت. ما از ایشان شناخت پیدا کرده بودیم و وقتی این اتفاق برایش افتاد و در یکی از مأموریتهای جهادیاش به رحمت خدا رفت، دوست داشتم در این فضا برای شناخت و معرفی او کاری کنم و قدمی بردارم. چون از قبل هم او را میشناختم، فکر کردم شاید بتوانم برایش بنویسم. نوشتن این کتاب تقریباً یک سال و نیم طول کشید. از دوستان ایشان مصاحبههای زیادی گرفتیم و کار کاملاً تاریخ شفاهی است؛ اما من دوست داشتم این کار به شکل داستانی نوشته شود. ما آنقدر با دوستانش صحبت کردیم تا توانستیم به دغدغهها و افکاری که در ذهنش میگذشت، برسیم و بعد در کتاب بیاوریم. این کار سفارشی نبود و خودم به بچههای جهادی گفتم که کتاب زندگی ایشان را من مینویسم. کار طولانی شد و ایشان دوستان زیادی داشت که باید با آنها مصاحبه میکردیم. همچنین، دامنۀ فعالیتهای جهادی ایشان خیلی گسترده بود؛ از خدماترسانی به روستاها و مدرسهسازی گرفته تا مدرسۀ کودکان کار و کورههای آجرپزی و... . چون فعالیتهای زیادی را انجام میداد، باید مصاحبههای زیادی میگرفتیم؛ اما چون به سالگرد اول نرسید و کار طولانی شد، از یکی از دوستانم، خانم مریم سادات علویان، کمک گرفتم و دو تایی باهم مصاحبه میگرفتیم و با هم مینوشتیم تا بار کاری کم شود. در این کار خیلی تأکید داشتم که به تکنیکی که متفاوت و متمایز باشد و از کار تکراری و کلیشهای فاصله بگیرم.[۲]
معرفی تعدادی از آثار
شمرون کناردون
این کتاب داستان بخشی از زندگی امیرمحمد اژدری است که قائممقام مجتمع جهادی امام رضا(ع) بوده است. جوان ۲۵سالهای که بدون اغراق، از سیزدهچهاردهسالگی وارد فعالیتهای جهادی شد و کمکم کار برایش جدیتر شد؛ تا جایی که شبانهروز زندگیاش را وقف فعالیتهای جهادی و محرومین کرده بود؛ در حالی که وضعیت خانوادگیاش مرفه بود و میتوانست در رفاه زندگی کند؛ اما از همۀ آنها واقعاً کنده بود. فرصت زیادی را در خانه و در کنار خانواده نمیگذراند و خیلی از اوقاتش را در مناطق محروم صرف میکرد و در حال خدمترسانی به محرومین بود. او بهدنبال رفاه نبود و به آن افتخار نمیکرد و برایش جذاب نبود. ما اژدری را میشناختیم. فضای کتاب کاملاً داستانی و با اصول و چارچوبهای رمان است. داستان از مأموریت آخری که ایشان میرود، شروع میشود و به ماجراهای قبلی فلشبک میخورد. ویژگی منحصربهفرد کتاب این است که داستان از زبان خود امیرمحمد روایت میشود و زاویهدیدش اولشخص و از دید شهید و شخصیت اصلی است. دلیلش این است که نویسنده میدانست امیرمحمد درگیر مسائلی است. مانده بود که کار جهادی را انجام دهد یا بیاید و کار دیگری را انجام دهد. با این درگیریهای ذهنی که داشت، کار را قشنگتر میکرد. روایت این کتاب کاملاً واقعی است و خیالپردازی نیست. شاید توصیفات فضا داستانی باشد؛ ولی تمام اتفاقات کتاب کاملاً واقعی است.[۲]