قطارباز: تفاوت میان نسخهها
محمد ایذجی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
محمد ایذجی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
احسان نوروزی توانست از یک موضوع شاید خشک و بی روح که اغلب نویسندگان به سمتش نمی روند، اثری دارای شخصیت و درخور توجه ایجاد کند ، به راستی که علاقه و عشق می تواند به هر چیزی روح ببخشد ، علایقی که گاهی برای دیگران مسخره به نظر می رسد ، اما ملالی نیست زیرا علایق و اعتقادات ما نیازی به تایید دیگران ندارد.<ref name="سفر">{{یادکرد وب|نشانی=https://snn.ir/fa/news/808396/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%90-%D8%A2%D9%87%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%82%D8%B7%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84 |عنوان=سفر روی راهِ آهنی / بررسی «قطار باز» نامزد جایزه ادبی جلال}}</ref> | احسان نوروزی توانست از یک موضوع شاید خشک و بی روح که اغلب نویسندگان به سمتش نمی روند، اثری دارای شخصیت و درخور توجه ایجاد کند ، به راستی که علاقه و عشق می تواند به هر چیزی روح ببخشد ، علایقی که گاهی برای دیگران مسخره به نظر می رسد ، اما ملالی نیست زیرا علایق و اعتقادات ما نیازی به تایید دیگران ندارد.<ref name="سفر">{{یادکرد وب|نشانی=https://snn.ir/fa/news/808396/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%90-%D8%A2%D9%87%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%82%D8%B7%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84 |عنوان=سفر روی راهِ آهنی / بررسی «قطار باز» نامزد جایزه ادبی جلال}}</ref> | ||
===معرفی نویسنده=== | |||
احسان نوروزی در سال ۱۳۵۸ در تهران متولد شد. نوروزی دانشآموخته رشته ادبیات نمایشی است. او علاوه بر ترجمه چندین اثر، نویسنده رمان نیز است. | |||
===برشی از متن کتاب=== | ===برشی از متن کتاب=== |
نسخهٔ ۳۰ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۵۶
قطارباز | |
---|---|
نویسنده | احسان نوروزی |
ناشر | چشمه |
تاریخ نشر | ۱۳۹۷ |
نوع رسانه | کتاب |
کتاب قطارباز نوشته احسان نوروزی است. این کتاب ماجرای یک سفر ریلی است که اواسط شهریور ۱۳۹۵ از ایستگاه راهآهن تهران شروع شد، این سفر نوعی سفر از جنس سفرِ جستوجوگرانه است که نویسنده به دنبال جوابهایش؛ این سفر هم به نوعی از همان نقطهٔ ایستگاه راهآهن تهران شروع شده است. این کتاب ناداستان است و روایت سفری شخصی است که در آن نویسنده دنیای تازهای را تجربه میکند.[۱]
قطارباز؛ ماجرای یک خط، کتابی به نویسندگی احسان نوروزی است که در سال ۱۳۹۷ توسط نشر چشمه به زبان فارسی منشتر شد. این کتاب در زمینه مستندنگاری است. به عنوان اثر برگزیده برگزیدگان سی و هفتمین دوره معرفی شدهاست. همچنین به عنوان اثر شایسته تقدیر بخش مستندنگاری دوازدهمین دوره از جایزه ادبی جلال آلاحمد معرفی شد.
این کتاب ماجرای یک خط اثری در ژانر ناداستان دربارهٔ تاریخ راهآهن در ایران است. احسان نوروزی نیمه دهه نود خورشیدی سفری از ایستگاه راهآهن تهران را آغاز میکند. با به دست دادن سفرنامهای در شبکهٔ راهآهن ایران به مرور و بررسی تاریخ راهآهن در ایران میپردازد.
بخشهای مختلف کتاب عبارتند از «سرآغاز»، «قطارباز»، «یک رؤیا»، «جنگ اول قطار اول»، «زاهدان- هندوستان»، «خرسواری قطارسواری»، «سوت»، «غبار مرگ»، «سیاهنمایی»، «تونل مارکو»، «زایش یک خط»، «اسیران»، «رؤیای آشفته»، «بازگشت به شروع»، «ایستگاه آخر»، «سپاسها»، «منابع اصلی».[۹] نویسنده در ابتدای کتاب، تاریخچه کوتاهی از چگونگی ساخت و ساز قطارها و شبکه ریلی در جهان گفته و سپس با بیان خاطرات کودکی و علاقهمندیهایش، سفر خود را با قطار در ایران آغاز میکند.[۲]
نوروزی در این کتاب تاریخ معاصر و تحولات اجتماعی ایران را از عینک راهآهن و قطار مطالعه میکند. از شکلگیری طبقهی کارگر در ایران، تلاشهای نافرجام اولیه برای شکلگیری خط آهن در عصر قاجار، حضور قوای روس و انگلیس و نقش آنها در گسترش راهآهن و ... . از اینکه اولین خط راهآهن بینشهری ایران جلفا-تبریز بوده، اینکه کاشفالسلطنهای که بارها به مزارش در لاهیجان رفتهایم در ستایش راهآهن هم کتاب نوشته بوده، اینکه دکتر مصدق یکی از مخالفان تراز اول احداث راهآهن در ایران بود و میگفت باید جادهی آسفالته بسازیم بهجای راهآهن و ... .[۳]
به تعبیر احسان نوروزی، برای خود اهالی راهآهن از همه مردم سختتر بوده که باور کنند کسی پیدا شده که این موضوع برایش جالب باشد. به هر حال، نوروزی در ابتدای کتاب، تاریخچه کوتاهی از چگونگی ساخت و ساز قطارها و شبکه ریلی در جهان گفته و سپس با بیان خاطرات کودکی و علاقهمندیهایش، سفر خود را با قطار در ایران آغاز میکند.[۴]
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
خلاصه کتاب
در کتاب قطار باز ، احسان نوروزی که یک " ریل کی شیدا" ( در اردو به معنی عاشق ریل و در فارسی همان خل مشنگ) است ، سفری را روی راهِ آهنی آغاز می کند که از تجریش آغاز می شود و تقریبا همه مسیر های اصلی ریلی ایران را بررسی می کند، از تبریز به جلفا سپس در جنوب شرق، زاهدان تا میرجاوه سپس در شمال بندر ترکمن تا ساری از نو جنوب از بندر امام خمینی تا اهواز و نهایتا ایستگاه پایانی تهران .
نویسنده علت شیدایی خودش را اینگونه بیان می کند : "شاید دلیلی ساده داشته باشد این علاقهی جنونآمیزم به قطار: امنیت. تا دوران نوجوانیام از سه سانحهی رانندگی جادهای جان سالم به در بردم و هنوز هم نمیتوانم در اتوبوس چشم بههم بگذارم… راهآهن اما انگار نظم و حریمی دارد مجهز به سازوکارهای تنظیمگر و نظارتی که کمتر جایی برای «تکروی دلبخواهی» میگذارد. عبورومرور ریلی زیر نظر بخش ترافیک و سپس مرکز کنترل انجام میشود و قطارهای مسافری تابع قوانین مضاعفاند"
در هر مسیر علاوه بر روایت سفر خود نویسنده ، نقبی هم به تاریخ آن خط و تاریخ معاصر ایران زده شده است ، یعنی دو خط روایی داریم یکی حال و دیگری گذشته ، نکته مهم درباره روایت پژوهشی کتاب این است که اطلاعات تاریخی معمولا جدید و کمتر شنیده شده اند و مخاطب از خواندن آنها خسته نمی شود ، خواننده با حقایق و واقعیت هایی مواجه میشود که یا از آنها بیخبر بوده یا تصوری نادرست از آنها داشته است از جمله ماجرای اعزام صادق هدایت به اروپا برای فراگیری دانش مهندسی راهآهن یا اینکه راه آهن تبریز به جلفا اولین راه آهن ایران است و ... .
سراسر کتاب مملو از جزئیات جذاب تاریخی است، از شکل گیری هسته اولیه حزب کومونیست در ایران تا لشکر کشی عثمانی به آذربایجان و ... تا چرایی قطار نامیده شدن این وسیله در ایران در زمان ساخت راه آهن میرجاوه – زهدان، "بعد از چندین دهه سردرگمی زبانی ایرانیان برای نامیدن این پدیده جدید که گاهی کالسکه بخار و گاهی ترن نامیده میشد، بالاخره کلمهای برای نامیدنش جاافتاده است که پیش از این برای شتر به کار میرفت: قطار؛ به معنی ردیف. مشخصا به صف شترهای کاروان اطلاق میشد و عمدتا به شکل قطار شتر و به معنی رشته شتر به کار میرفت."
علاوه بر تاریخ ، همه ژانر داستانی میتوان در کتاب پیدا کرد ، تراژدی ، کمدی ، درام و ... که البته کلیت تاریخ معاصر ایران خودش تراژدی است...
از محتوی کتاب که بگذریم ، قلم روان و خوب نویسنده هم باعث جذابیت شده است ، متن خشک و بی روح نیست و مخاطب با خواندش قطعا با آن ارتباط برقرار می کند ، نکته مهم این است که نویسنده ادای قطارباز ها را در نمی آورد و خود حقیقتا یک قطارباز است و متن و روایتش برخاسته از حس علاقه ای است که نسبت به این وسیله دارد و گفته اند که " آن چه از دل برآید بر دل نشیند"، خط روایی منسجم و داستان گونه هم از دیگر نقطه قوت های کتاب است.، قالب کتاب هم در ادبیات فارسی معدود و انگشت شمار است ، روایتِ تاریخ نه تاریخ صرف ... .
اما نقاط منفی هم در کتاب به چشم می خورد ، شاید اولین و واضح ترین نکته حشو در متن باشد که البته باعث آزار مخاطب نمی شود ، دیگر اینکه نقل و قول ها ناگهانی و بدون منبع است و هم چنین در متن مشخص نشده اند ، این ممکن است مخاطب غیر کتاب خوان را اندکی به دردسر بیندازد و مجبور شود چند مرتبه یک بخش را بخواند.
اگر نکات فنی را هم کنار بگذاریم ، شاید مهم ترین ویژگی کتاب ، بدون جهت نوشتن و غیرسفارشی بودن آن است ، در روایت های تاریخی کتاب جهت گیری چندانی وجود ندارد مشخص است کتاب صرفا به واسطه علاقه قلبی به قطار نوشته شده و لا غیر..
قطار باز را نه میتوان کتاب تاریخ دانست نه سفرنامه ، اگر میخواست به تنهایی هر کدام از اینها باشد ، کتاب جالبی از آب در نمی آمد ، این تنیدگی مشاهده حال و تاریخ گذشته است که متن را جذاب و قابل خواندن می کند ، قطارباز شاید یکی از بهترین نمونه های نادستان فارسی باشد ... احسان نوروزی توانست از یک موضوع شاید خشک و بی روح که اغلب نویسندگان به سمتش نمی روند، اثری دارای شخصیت و درخور توجه ایجاد کند ، به راستی که علاقه و عشق می تواند به هر چیزی روح ببخشد ، علایقی که گاهی برای دیگران مسخره به نظر می رسد ، اما ملالی نیست زیرا علایق و اعتقادات ما نیازی به تایید دیگران ندارد.[۵]
معرفی نویسنده
احسان نوروزی در سال ۱۳۵۸ در تهران متولد شد. نوروزی دانشآموخته رشته ادبیات نمایشی است. او علاوه بر ترجمه چندین اثر، نویسنده رمان نیز است.
برشی از متن کتاب
روزی که قرار بود منِ هشتساله را ببرند به پارک ارم، عزا و ماتم گرفتم. توصیفاتی که از همکلاسیهایم شنیده بودم خوفناک بود. چرخوفلک عظیم، ماشینهایی که بههم میکوبند، دستگاههایی که در هوا سروتهت میکنند یا بهسرعت در آسمان تکانت میدهند؛ آنقدر که فریاد بکشی و احتمالاً استفراغ کنی. وقتی رسیدیم آنجا، همهچیز مطابق انتظارم بود، با همان سرسام و جنون موعود. ترس از بدنامی و رودربایستی با والدین باعث شد به تمام آن دستگاههای لعنتی اجازه بدهم مرا اینبر و آنبر کنند، ولی بالاخره چیزی هم پیدا شد که برای اولینبار بالذت در صف انتظارش ایستادم. از همهٔ صفها طولانیتر بود و تا آنجا که به والدینم مربوط میشد به حد کافی سوار همهجور وسیلهای شده بودم و بهتر بود برمیگشتیم خانه، ولی پافشاری کردم و حاضر شدم انبوهی ضمانت بسپرم که پسر خوبی باشم و معدلم بیست باشد و با برادر کوچکم خوب تا کنم و در زفتورفت خانه کمکحال مادرم باشم؛ و حاضر بودم بیشتر از اینها کنم برای اینکه سوار آن قطار کوچکی شوم که قرار بود از داخل تونل وحشت رد شود. اگر از وجودش خبر داشتم، تمام روز بارها و بارها میایستادم در صفش و اینهمه وقت و پول را پای آن دستگاههای هیولایی دیگر هدر نمیدادم. تمام مدتی که سوار بر آن قطار باریک از داخل تونل رد شدیم، من به جای چیزهای مضحکی که قرار بود ترسناک باشند، به خود قطار نگاه میکردم و از سواری لذت میبردم.[۱]
نقد کتاب
نوروزی در این کتاب که نمونهای مثالزدنی از Non-fiction به زبان فارسی است، هم قصه عشق همیشگی خود به قطار را بازمیگوید، هم بهطور کاملا مستند تاریخ ورود قطار به ایران و روند تاریخی ساخت راهآهن در ایران دورههای گوناگون را روایت میکند و بر زوایههای تاریک و اغلب جذاب آن نور میاندازد و هم در لایه زیرین کتاب، تابلویی موجز از نحوه مواجهه بیمارگونه ایرانیان، از صدر تا ذیل، با مدرنیسم و مدرنسازی ترسیم میکند.
نقطهقوت کتاب "قطارباز" نه فقط جنبه پژوهشی آن که حضور مستقیم و جذاب راوی اولشخص در قامت یک مسافر سفرنامهنویس است که حدود یکپنجم کتاب را شامل میشود. در بخش پژوهشی این کتاب، خواننده با حقایق و وقایعی مواجه میشود که یا از آنها بیخبر بوده یا تصوری نادرست از آنها داشته است. از آن جمله است ماجرای اعزام صادق هدایت به اروپا برای فراگیری دانش مهندسی راهآهن یا اصلاح این تصور عمومی نادرست که راهآهن سراسری ایران حاصل کار آلمانیها بوده است، حال آن که بخش عمده خط سراسری را یک شرکت دانمارکی تأسیس میکند. و یا در دوره نزدیکتر، بخش بسیار خواندنی مربوط به ایستگاه "تلهزنگ" در زمان جنگ ایران و عراق و تلاش حیرتانگیز و ناگفته کارکنان راهآهن در حفاظت از این مسیر حیاتی بین اندیمشک و دورود. و یا اصلا چه شد که در زمان ساخت دومین خط آهن ایران (خط آهن زاهدان به میرجاوه به دست انگلیسیها) قطار در ایران قطار نامیده شد: "بعد از چندین دهه سردرگمی زبانی ایرانیان برای نامیدن این پدیده جدید که گاهی کالسکه بخار و گاهی ترن نامیده میشد، بالاخره کلمهای برای نامیدنش جاافتاده است که پیش از این برای شتر به کار میرفت: قطار؛ به معنی ردیف. مشخصا به صف شترهای کاروان اطلاق میشد و عمدتا به شکل قطار شتر و به معنی رشته شتر به کار میرفت."[۶]
بازخوردها
کتاب قطارباز؛ ماجرای یک خط مورد توجه و نقد و بررسی برخی از رسانهها قرار گرفتهاست.
خبرگزاری مهر در معرفی اثر نوشتهاست؛
نویسنده کتاب میگوید در خیلی از زبانها و فرهنگها برای آدمی همچو من اسم مشخصی دارند. انگلیسیها صدایشان میزنند قطاریاب. آمریکاییها میگویند "train buff"، فرانسویها از پسوند پاتوس به معنی بیماری استفاده میکنند و این جماعت را مریض آهن مینامند. در زبان اردو بهشان میگویند "ریلکی شیدایی" یا همان شیدای ریل. اما وقتی اینجا از قصدم برای این سفر باخبر شدند، مودبترینشان "خلمشنگ" خطابم کرد. به تعبیر احسان نوروزی، برای خود اهالی راهآهن از همه مردم سختتر بوده که باور کنند کسی پیدا شده که این موضوع برایش جالب باشد.[۲]
نقد منتشر شده در روزنامه شرق:
مسیری که نویسنده شرحش را میدهد، و در هر نقطهاش تاریخِ ریلیاش را بهیاری متون مینویسد، کمابیش به این ترتیب است: از ایستگاه متروی تجریش تا راهآهن تهران با قطار زیرزمینی، از تهران به تبریز، نقطهٔ شروع اول راهآهن واقعی در ایران که به جلفا میرسید. سپس در جنوب، از زاهدان تا میرجاوه در جنوب شرق. دوباره بازگشت به شمال، از بندرترکمن تا ساری. ازنو در جنوب، از بندر امامخمینی تا اهواز. این چهار مسیر تطابقی روایی با تاریخ معاصر ایران هم دارند، از آغاز دولت مدرن در ایران تا جنگ ایران و عراق و نقش راهآهن جنوب غربی در آن. بعد مسیر اراک تا تهران و پل سفید در شمال، سپس از تهران تا زنجان، و سرآخر سیاحتی در ساختمان ایستگاه راهآهن تهران. این ایستگاه آخر ختم میشود به یادداشتهایی دربارهٔ سیاست معاصر راهآهن در ایران و شکافی که موج خصوصیسازی از اوایل دههٔ ۱۳۸۰ در کار در راهآهن انداخت.[۲]
در نقد منتشر شده در بیبیسی فارسی
نویسنده در این کتاب - از نمونههای مثالزدنی Non-fiction به زبان فارسی - هم قصه عشق همیشگی خود به قطار را بازمیگوید، هم بهطور کاملاً مستند تاریخ ورود قطار به ایران و روند تاریخی ساخت راهآهن در ایران دورههای گوناگون را روایت میکند و بر زوایههای تاریک و اغلب جذاب آن نور میاندازد و هم در لایه زیرین کتاب، تابلویی موجز از نحوه مواجهه بیمارگونه ایرانیان، از صدر تا ذیل، با مدرنیسم و مدرنسازی ترسیم میکند. نقطهقوت کتاب «قطارباز» نه فقط جنبه پژوهشی آن که حضور مستقیم و جذاب راوی اولشخص در قامت یک مسافر سفرنامهنویس است که حدود یکپنجم کتاب را شامل میشود.<ref name="ماجرا">
جوایز
برگزیده برگزیدگان سی و هفتمین دوره کتاب سال ایران انتخاب شد.
اثر شایسته تقدیر بخش مستندنگاری دوازدهمین دوره از جایزه ادبی جلال آلاحمد معرفی شد.[۲]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ «دانلود و خرید کتاب قطارباز».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ «قطارباز: ماجرای یک خط - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد».
- ↑ «کتاب قطارباز؛ سفر به تاریخ راهآهن و قطارها > باغ کتاب تهران».
- ↑ «بررسی تاریخ ریل و قطار در ایران در قالب کتاب - خبرگزاری مهر».
- ↑ «سفر روی راهِ آهنی / بررسی «قطار باز» نامزد جایزه ادبی جلال».
- ↑ «قطارباز ناداستانی درباره تاریخ راهآهن ایران».