قربان ولیئی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
==زندگی و یادگار== | ==زندگی و یادگار== | ||
===دیدگاه و اندیشه=== | |||
====تجلی بهار در شعر مولوی=== | |||
اساسا شاعران عارف با دو دیدگاه به جهان مینگرند . یکی دیدگاه آفاقی است و دیگری دیدگاه انفسی. عارف در دیدگاه آفاقی یا در تجربه آفاقی خداوند، وجود مطلق خداوند را در هستی میبیند. گویی هر پدیدهای آیینه ای است در برابر زیبایی خداوند و هستی بیکران او. به همین سبب است که در عرفان شاعران شاخص ادبیات پارسی مثل مولوی ما شاهد کثرت و فراوانی چشمگیر حضور طبیعت در اشعار هستیم. به عبارت دیگر مولوی دگرگونی آنات را، دگرگونی لحظات را، دگرگونی چشم اندازهای طبیعت را، تغییر فصول را، آیینهای میبیند که در آن آیینه خداوند را شهود میکند. این طبیعت گرایی عارفانه نه تنها در شعر مولوی بلکه در شعر حافظ و شعر سعدی هم به چشم میخورد. مثلا وقتی سعدی میگوید:{{سخ}} | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkgreen}} | |||
{{ب|'''به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست'''|'''عاشق بر همه عالم که همه عالم از اوست'''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
این همین آیینهٔ هستی را نشان میدهد که جمال خداوند را باز میتابانند. حقیقتا اگر در شعر فارسی بخواهیم بهار و تجلی های بهار را در شعر بررسی کنیم یکی از بارزترین مصداقهایش شعر مولوی است و بهار مولوی به تعبیری صرفا یک توصیف از زیبا شدن جهان در بهار نیست. بلکه آن رابطهای را نشان میدهد که این زیباییها، با زیبای مطلق یعنی خداوند برقرار میکند و آنچه جمیل خداوند است و قیامت آسا بودن بهار را مولوی خیلی از جاها بیان میکند. یعنی بهار را حشر طبیعت و رستاخیز طبیعت میبیند و به آن به عنوان جلوهای از رستاخیز نهایی جهان نگاه میکند و از این بابت بهار در دیدگاه مولوی فصل دگرگون شدن و فصل رستاخیز روان و حشر آفاقی است.<ref name="بهار">{{یادکرد وب|نشانی= https://www.bultannews.com/fa/news/341776|عنوان=مولوی بهار را رستاخیز طبیعت میبیند}}</ref> | |||
===قربان ولیئی از نگاه دیگران=== | |||
====دکتر[[اسمعیل امینی]]، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه شعر و ادبیات==== | |||
داعیه شعر در روزگار جدید این بود که میخواست از ذهنیت خارج شود و عینیت بیاید. ولی به اندوه و یاس و عشق دروغین رسید و بی آنکه عینیتی یابد، تزویر و دروغ در آن موج میزند و اصلا کار به جایی رسیده که امروز برخی گمان میکنند هرچه غم و یاس بیشتر باشد، شعر عمیق میشود! ولی شعر ولیئی هیچ نشانی از سخاتگی بودن ندارد و از یاس و اندوه دروغینی که از قضا رواج دارد هم خالی است. | |||
در شعر ولیئی با جهانی روشن روبرو میشویم که پویایی دارد و بانشاط است. گاهی شعرای هم روزگار ما چنان به زبان ساده روی میآورند که گویی به ادبیاتی سست منتج میشود و از طرفی هم گاهی میبینیم شعرای جوان چنان از ادبیات شکوهمند و فخیم بهره میجویند که گویی شاعری ۶۰ ساله در قرون میانی هستند! ولی شعر ولیئی تناسبی میان این دو ساحت است و پیوستگی میان این دو ادبیات را دارد و رعایت این پیوستگی کار سختی است که ولیئی از عهده آن برآمده. <ref name="چهره"/> | |||
====[[سید اکبر میرجعفری]]==== | |||
قربان ولیئی «شش دانگ طرفدار خدا است، در روزگاری که طرفداری از خدا کم شده!» و مهم نیست که نام این طرفداری را عرفان یا هر چیز دیگری بگذارند، مهم این است که این ویژگی مهم ولیئی است.<ref name="چهره"/> | |||
====[[مبین اردستانی]]==== | |||
شعر قربان ولیئی دعوت به خیر و خوبی است در اشعار ولیئی، شاعر و کلماتش در طواف زیبایی هستند.<ref name="چهره"/> | |||
====[[زهیر توکلی]]==== | |||
توصیفاتی از عرفا میشنویم که از ایشان شخصیتهای دستیابی ناپذیری ترسیم کرده اند. حال آنکه اینچنین نیست. عرفا انسان هایی بودند شبیه به ما و این خود یکی از ویژگیهای مهم ایشان بوده؛ و نخستین مواجهه من با ولیئی، ترسیم وجهه مسالمتآمیز عرفان در شعرش است. شعر او شعری است که به تعمق و تأمل مخاطب را دعوت میکند. طبیعت در آثار ولیئی جایگزین زلف و خط و خال شده که توحیدیتر است. برخی اشعار معرفتمحورند، برخی تجربهمحور و برخی راهمحور؛ شعر ولیئی طیفی از این سه نوع؛ ولی بیشتر از تبار شعر مولوی است.<ref name="چهره"/> | |||
====[[علی محمد مودب]]==== | |||
ولیئی چهره منحصر به فرد شعر توحیدی و عرفانی در زمانه امروز است. این که در روزگار ما و بعد از انقلاب اسلامی شاعری در فضای توحید و عرفان وارد شود اتفاق بدیعی است که ولیئی چنین کرده؛ و از این بابت است که حضور او برای همه ما مغتنم است.<ref name="چهره">{{یادکرد وب|نشانی=http://hvasl.ir/news/34435 |عنوان=مودب: ولیئی چهره منحصر به فرد شعر توحیدی و عرفانی در زمانه امروز است}}</ref> | |||
===نظر نویسنده دربارهٔ اثارش=== | ===نظر نویسنده دربارهٔ اثارش=== | ||
====[[ضربان ذات]]؛ منظومهای که به گفته شاعر هنوز کارش تموم نشده است==== | ====[[ضربان ذات]]؛ منظومهای که به گفته شاعر هنوز کارش تموم نشده است==== | ||
خط ۹۴: | خط ۱۱۹: | ||
عنوان فرعی این منظومه «عطش نامه» است؛ از یک سو در بخشی از ابیات به ماجرای تشنگی امام حسین (ع) و اصحابش اشاره شده و از سوی دیگر به نوعی عطش معرفتی مدنظرم است. در حقیقت به نوعی از دوگانگی معنایی استفاده کردهام. اینکه انسان معاصر تشنه معرفت و حقیقت و در پی سیراب شدن از چشمه معرفت است. به عبارت دیگر محبان و دوستداران امام حسین (ع) این عطش را دارند که از معرفت وی سیراب شوند.<ref name="ضربان"/> | عنوان فرعی این منظومه «عطش نامه» است؛ از یک سو در بخشی از ابیات به ماجرای تشنگی امام حسین (ع) و اصحابش اشاره شده و از سوی دیگر به نوعی عطش معرفتی مدنظرم است. در حقیقت به نوعی از دوگانگی معنایی استفاده کردهام. اینکه انسان معاصر تشنه معرفت و حقیقت و در پی سیراب شدن از چشمه معرفت است. به عبارت دیگر محبان و دوستداران امام حسین (ع) این عطش را دارند که از معرفت وی سیراب شوند.<ref name="ضربان"/> | ||
===بزرگداشت=== | |||
سی و نهمین شب شاعر پاسداشت دکتر قربان ولیئی در نخلستان سازمان هنری رسانهای اوج برگزار شد. | |||
در این مراسم که عصر دیروز سه شنبه ۷ آذر ماه در نخلستان سازمان اوج و با حضور فرهیختگان فرهنگی و هنری کشور برگار شد، از مقام علمی و ادبی دکتر قربان ولیئی تقدیر و تجلیل بعمل آمد. در این مراسم حجت الاسلام و المسلمین پژمانفر نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، سید علی موسوی گرمارودی، محمد مهدی سیار، کامران شرفشاهی، علی محمد مودب و تنی چند از چهرههای سرشناس فرهنگی و ادبی کشور حضور داشتند. در پایان این مراسم نیز قربان ولیئی بخشی از یک مثنوی را به سید علی موسوی گرمارودی تقدیم کرد.<ref name="چهره"/> | |||
===فعالیتها=== | ===فعالیتها=== | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۶۱: | ||
در نگاه عارفانه شاعر به واقعه کربلا و عاشورا در ابتدا نسبت خود با هستی را مشخص کرده و سپس از آن منظر به بیان رویداد عاشورا می پردازد. باید گفت قربان ولیئی نیز از همین منظر به سرایش اشعار این کتاب پرداخته است. هرچند به کار بردن مضامین عرفانی در اشعار آیینی پیشینه طولانی دارد و یکی از شاخصترین اشعار عاشورایی ادبیات فارسی، «گنجینه اسرار» [[عمان سامانی]] است، ولی منظومه قربان ولیئی به سبب قرار گرفتن در دوره زمانی معاصر اثری بدیع و تازه به شمار میرود. | در نگاه عارفانه شاعر به واقعه کربلا و عاشورا در ابتدا نسبت خود با هستی را مشخص کرده و سپس از آن منظر به بیان رویداد عاشورا می پردازد. باید گفت قربان ولیئی نیز از همین منظر به سرایش اشعار این کتاب پرداخته است. هرچند به کار بردن مضامین عرفانی در اشعار آیینی پیشینه طولانی دارد و یکی از شاخصترین اشعار عاشورایی ادبیات فارسی، «گنجینه اسرار» [[عمان سامانی]] است، ولی منظومه قربان ولیئی به سبب قرار گرفتن در دوره زمانی معاصر اثری بدیع و تازه به شمار میرود. | ||
تفاوت عمده این کتاب با کتاب عمان سامانی در این است که عمان در گنجینه اسرار به نوعی مقتل گویی نیز انجام داده است، اما مخاطب در اشعار قربان ولیئی جزییاتی از واقعه عاشورا مشاهده نمی کند. شاید به زبان سادهتر بتوان گفت، قربان ولیئی در اشعار این مجموعه با سیری در آیات به تجلی اسماء الهی رسیده است. | تفاوت عمده این کتاب با کتاب عمان سامانی در این است که عمان در گنجینه اسرار به نوعی مقتل گویی نیز انجام داده است، اما مخاطب در اشعار قربان ولیئی جزییاتی از واقعه عاشورا مشاهده نمی کند. شاید به زبان سادهتر بتوان گفت، قربان ولیئی در اشعار این مجموعه با سیری در آیات به تجلی اسماء الهی رسیده است. | ||
کتاب شامل یک مثنوی بلند است که در سه قسمت، تبدیل به غزل میشود. این غزل ـ مثنوی کاملاً ساختارمند پیش رفته و با آنکه روانیاش نشانگر جوششی بودنش است، ساختارمندیاش از نظم ذهنی شاعر حکایت میکند. دغدغه اصلی ولیئی در این کتاب «خودآگاهی» است. خودآگاهی که از نظاره در آینه کربلا به دست میآید. | |||
طراحی این کتاب که در قطع نیم وزیری منتشر شده نیز از دیگر ویژگیهایش است، تمام صفحات طراحی منحصر به فرد دارند. اغلب صفحات با نقاشیهایی به سبک شمایلنگاری کتب چاپ سنگی تزئین شدهاند. <ref name="آیینه">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400/03/10/2512859|عنوان=شاعری که خود را در آیینه کربلا دید}}</ref> | |||
منظومه ضربان ذات با عنوان فرعی عطش نامه اینچنین آغاز میشود:{{سخ}} | منظومه ضربان ذات با عنوان فرعی عطش نامه اینچنین آغاز میشود:{{سخ}} | ||
نسخهٔ ۲۷ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۴۶
قربان ولیئی | |
---|---|
زادروز | مهرماه۱۳۴۹خورشیدی شهر صحنه از توابع کرمانشاه |
پدر و مادر | گلعلی ولیئی |
کتابها | «گزیده ادبیات معاصر شماره ٨٣»، «گفتم به لحظه نام تو را، جاودانه شد»، «ترنم داوودی سکوت»، «باید نوشت نام تو را با پرندهها»، «با دو چشم دچار یکتایی»، «جوان شدن جاودانگی»، «ضربات ذات» |
مدرک تحصیلی | کارشناس و کارشناس ارشد و دکترای زبان و ادبیات فارسی |
دانشگاه | تربیت مدرس |
قربان ولیئی شاعر معاصر ایرانی است.[۱]
[۲] در مهر ماه ١٣٤٩ هجری خورشیدی در شهر صحنه از توابع کرمانشاه به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا دیپلم تجربی در زادگاهش گذراند. آنگاه در رشته برق فوق دیپلم گرفت اما کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته زبان و ادبیات فارسی پی گرفت و سپس تحصیلات خود را در همان رشته تا سطح دکترا در دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد و درحالحاضر مدیریت گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان را برعهده دارد. ایشان علاوه بر تدریس در دانشگاه در فرهنگسراهای مختلف تهران به تدریس غزلیات حافظ و شرح مثنوی مولوی پرداخته است. قربان ولیئی به سبب مطالعات خود در حوزه ادبیات به خصوص ادبیات عرفانی از معدود شاعرانی است که از مضامین عرفانی به صورت گسترده در شعر خود بهره میبرد، به گونهای که بسیاری کارشناسان ولیئی را تنها شاعر عرفانیگوی معاصر میدانند.[۳]
از او که سابقه دریافت جایزه کتاب سال و کتاب فصل را نیز در کارنامه خود دارد آثاری، چون «موسیقی نواحی جان»، «ترنم داوودی سکوت»، «با دو چشم دچار یکتایی»، «زیارتنامه روح» و «جوان شدن جاودانگی» منتشر شده است. جهانبینی عاشقانه و عارفانه ولیئی حس و حالی بدیع به اشعارش بخشیده است. قربان ولیئی در زمره شاعرانی است که چه در مقام سرایش و چه تدریس و پژوهش، نگاهی ویژه به موضوع عرفان داشته است و این مساله بخش مهمی از دغدغه و فعالیتهای فکری و ادبی او را شامل شده است.[۴] دو کتاب «ترنم داوودی سکوت» و «باید نوشت نام تو را با پرندهها»، به ترتیب جایزه کتاب سال قلم زرین و کتاب فصل در سال ١٣٨٨ ه. ش شدند.[۵][۱]
تویی که میدمی از عرش هر پگاه، علی | منوّرند به نور تو مهر و ماه، علی | |
زمان بدون تو مثل کلافِ سردرگم | زمین بدون تو یک تودۀ سیاه، علی | |
چه حاجت است به برهان؟ حقیقت تابان! | که خود تویی به کمالات خود گواه، علی | |
یکی شبیه تو کو در عوالم امکان؟ | چگونه عقل نیفتد به اشتباه، علی؟ | |
کجا کسی به حریم تو راه خواهد یافت؟ | هنوز محرم تو نیست غیر چاه، علی.. | |
بدون جنگ، جهان را به صلح خواهی برد | که عشق، فتح قلوب است بیسپاه، علی | |
مگر اشارۀ تو صبح را بتاباند | دعای نیمهشب و ورد صبحگاه، علی.. | |
چقدر این در و آن در زدن، کریم تویی | مرا گدای در این و آن مخواه، علی | |
به جدّ و جهد میسّر نمیشود دیدار | مگر مرا برسانی به یک نگاه، علی | |
از آستان تو سائل نمیرود محروم | فقیرم و به تو آوردهام پناه، علی | |
به دلشکسته نظر میکنند اهل وصال | شکستهایم و گواه است اشک و آه، علی | |
جواب پرسش دشوار «ماالحقیقه» تویی | درآمدی و رسیدم به صبحگاه، علی |
آیینهای از قربان ولیئی
- «خاموشی انواع مختلف دارد. یکی از آنها خاموشی زبان است. در شریعت بسیاری از گناهان گناه زبانی هستند. بنابراین همین کمسخن راهی است برای پرهیز از گناهان زبانی. باید این را بگویم که تمامی گناهانی که در شریعتهای مختلف ذکر شدهاند، یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که نزاع ایجاد میکنند و این نزاع هم میتواند درونی باشد و هم بیرونی. خاموشی در این سطح هم در اخلاق مطرح است و هم در شریعت. در عرفان بدین نحو مطرح است که خاموشی زبان زمینه را برای رسیدن به خاموشی باطن آماده میکند.»[۴]
زندگی و یادگار
دیدگاه و اندیشه
=تجلی بهار در شعر مولوی
اساسا شاعران عارف با دو دیدگاه به جهان مینگرند . یکی دیدگاه آفاقی است و دیگری دیدگاه انفسی. عارف در دیدگاه آفاقی یا در تجربه آفاقی خداوند، وجود مطلق خداوند را در هستی میبیند. گویی هر پدیدهای آیینه ای است در برابر زیبایی خداوند و هستی بیکران او. به همین سبب است که در عرفان شاعران شاخص ادبیات پارسی مثل مولوی ما شاهد کثرت و فراوانی چشمگیر حضور طبیعت در اشعار هستیم. به عبارت دیگر مولوی دگرگونی آنات را، دگرگونی لحظات را، دگرگونی چشم اندازهای طبیعت را، تغییر فصول را، آیینهای میبیند که در آن آیینه خداوند را شهود میکند. این طبیعت گرایی عارفانه نه تنها در شعر مولوی بلکه در شعر حافظ و شعر سعدی هم به چشم میخورد. مثلا وقتی سعدی میگوید:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست | عاشق بر همه عالم که همه عالم از اوست |
این همین آیینهٔ هستی را نشان میدهد که جمال خداوند را باز میتابانند. حقیقتا اگر در شعر فارسی بخواهیم بهار و تجلی های بهار را در شعر بررسی کنیم یکی از بارزترین مصداقهایش شعر مولوی است و بهار مولوی به تعبیری صرفا یک توصیف از زیبا شدن جهان در بهار نیست. بلکه آن رابطهای را نشان میدهد که این زیباییها، با زیبای مطلق یعنی خداوند برقرار میکند و آنچه جمیل خداوند است و قیامت آسا بودن بهار را مولوی خیلی از جاها بیان میکند. یعنی بهار را حشر طبیعت و رستاخیز طبیعت میبیند و به آن به عنوان جلوهای از رستاخیز نهایی جهان نگاه میکند و از این بابت بهار در دیدگاه مولوی فصل دگرگون شدن و فصل رستاخیز روان و حشر آفاقی است.[۶]
قربان ولیئی از نگاه دیگران
دکتراسمعیل امینی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه شعر و ادبیات
داعیه شعر در روزگار جدید این بود که میخواست از ذهنیت خارج شود و عینیت بیاید. ولی به اندوه و یاس و عشق دروغین رسید و بی آنکه عینیتی یابد، تزویر و دروغ در آن موج میزند و اصلا کار به جایی رسیده که امروز برخی گمان میکنند هرچه غم و یاس بیشتر باشد، شعر عمیق میشود! ولی شعر ولیئی هیچ نشانی از سخاتگی بودن ندارد و از یاس و اندوه دروغینی که از قضا رواج دارد هم خالی است.
در شعر ولیئی با جهانی روشن روبرو میشویم که پویایی دارد و بانشاط است. گاهی شعرای هم روزگار ما چنان به زبان ساده روی میآورند که گویی به ادبیاتی سست منتج میشود و از طرفی هم گاهی میبینیم شعرای جوان چنان از ادبیات شکوهمند و فخیم بهره میجویند که گویی شاعری ۶۰ ساله در قرون میانی هستند! ولی شعر ولیئی تناسبی میان این دو ساحت است و پیوستگی میان این دو ادبیات را دارد و رعایت این پیوستگی کار سختی است که ولیئی از عهده آن برآمده. [۷]
سید اکبر میرجعفری
قربان ولیئی «شش دانگ طرفدار خدا است، در روزگاری که طرفداری از خدا کم شده!» و مهم نیست که نام این طرفداری را عرفان یا هر چیز دیگری بگذارند، مهم این است که این ویژگی مهم ولیئی است.[۷]
مبین اردستانی
شعر قربان ولیئی دعوت به خیر و خوبی است در اشعار ولیئی، شاعر و کلماتش در طواف زیبایی هستند.[۷]
زهیر توکلی
توصیفاتی از عرفا میشنویم که از ایشان شخصیتهای دستیابی ناپذیری ترسیم کرده اند. حال آنکه اینچنین نیست. عرفا انسان هایی بودند شبیه به ما و این خود یکی از ویژگیهای مهم ایشان بوده؛ و نخستین مواجهه من با ولیئی، ترسیم وجهه مسالمتآمیز عرفان در شعرش است. شعر او شعری است که به تعمق و تأمل مخاطب را دعوت میکند. طبیعت در آثار ولیئی جایگزین زلف و خط و خال شده که توحیدیتر است. برخی اشعار معرفتمحورند، برخی تجربهمحور و برخی راهمحور؛ شعر ولیئی طیفی از این سه نوع؛ ولی بیشتر از تبار شعر مولوی است.[۷]
علی محمد مودب
ولیئی چهره منحصر به فرد شعر توحیدی و عرفانی در زمانه امروز است. این که در روزگار ما و بعد از انقلاب اسلامی شاعری در فضای توحید و عرفان وارد شود اتفاق بدیعی است که ولیئی چنین کرده؛ و از این بابت است که حضور او برای همه ما مغتنم است.[۷]
نظر نویسنده دربارهٔ اثارش
ضربان ذات؛ منظومهای که به گفته شاعر هنوز کارش تموم نشده است
این اثر در حقیقت یک منظومه بلند عاشورایی در قالب غزلمثنوی است که آنرا در دهه نخست محرم سال ۱۳۹۰ سرودهام. در ذهن من تمامی ابعاد واقعه عاشورا یعنی سوگ، حماسه و عرفان بوده است و این سه عنصر در منظومه بازتاب پیدا کردهاند، اما در ظاهر غلبه با وجه یا رویکرد عرفانی واقعه عاشورا است. عنوان فرعی این منظومه «عطش نامه» است؛ از یک سو در بخشی از ابیات به ماجرای تشنگی امام حسین (ع) و اصحابش اشاره شده و از سوی دیگر به نوعی عطش معرفتی مدنظرم است. در حقیقت به نوعی از دوگانگی معنایی استفاده کردهام. اینکه انسان معاصر تشنه معرفت و حقیقت و در پی سیراب شدن از چشمه معرفت است. به عبارت دیگر محبان و دوستداران امام حسین (ع) این عطش را دارند که از معرفت وی سیراب شوند.[۳]
بزرگداشت
سی و نهمین شب شاعر پاسداشت دکتر قربان ولیئی در نخلستان سازمان هنری رسانهای اوج برگزار شد. در این مراسم که عصر دیروز سه شنبه ۷ آذر ماه در نخلستان سازمان اوج و با حضور فرهیختگان فرهنگی و هنری کشور برگار شد، از مقام علمی و ادبی دکتر قربان ولیئی تقدیر و تجلیل بعمل آمد. در این مراسم حجت الاسلام و المسلمین پژمانفر نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، سید علی موسوی گرمارودی، محمد مهدی سیار، کامران شرفشاهی، علی محمد مودب و تنی چند از چهرههای سرشناس فرهنگی و ادبی کشور حضور داشتند. در پایان این مراسم نیز قربان ولیئی بخشی از یک مثنوی را به سید علی موسوی گرمارودی تقدیم کرد.[۷]
فعالیتها
- دبیرعلمی شانزدهمین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر[۵]
چشمه چشمه تشنگی، زائران! بیاورید | نام آب آب را بر زبان بیاورید | |
مهر و سبحه خاکی است، ای مجاوران غم! | تشنگی از آن حرم ارمغان بیاورید | |
تشنگی بیاورید، زندگی بیاورید | زائران کعبهاید، جانِ جان بیاورید | |
زیر گنبد کبود، قصهای چنین نبود | کربلا زمین نبود، آسمان بیاورید | |
سبز سبز سبز سبز، سرخ سرخ سرخ سرخ | سرو را نهفته در ارغوان بیاورید | |
طبعتان اگر شکفت، آشکار و در نهفت | شاعران از او سخن در میان بیاورید | |
اذن پرکشیدن است، حا و سین و یا و نون | چار رکن عشق را در اذان بیاورید |
آثار و کتابشناسی
- «گزیده ادبیات معاصر شماره ٨٣»
- «گفتم به لحظه نام تو را، جاودانه شد»
- «ترنم داوودی سکوت»
- «باید نوشت نام تو را با پرندهها»
- «با دو چشم دچار یکتایی»
- «جوان شدن جاودانگی»
- «ضربات ذات»[۱]
معرفی تعدادی از آثار
درنگی در سکوت عرفانی
این کتاب که حاصل پژوهش قربان ولیئی در دوره دکتری بوده است، به موضوع سکوت و خاموشی در ادبیات و عرفان ایرانی اسلامی، با نگاهی به برخی از مهمترین آثار ادبی عرفانی ایران از جمله کشف المحجوب، رساله قشیریه، مرصادالعباد، مصباح الهدایه، مقالات شمس، فیهمافیه و برخی دیگر از متون عرفانی تالیف شده است و در چند بخش انواع خاموشی، بررسی و تحلیل چرایی خاموشی، خاموشی و دیگر منازل سلوک عرفانی و چرایی سخن گفتن عارفان به بررسی این موضوع میپردازد. ولیئی در این کتاب انواع خاموشی در عرفان اسلامی، تحلیل محتوای چرایی خاموشی عرفانی، خاموشی در منازل سلوک عرفانی و فلسفه سکوت و خاموشی و سخن گفتن در فلسفه و عرفان ایرانی اسلامی را مورد توجه قرار داده است. ولیئی در بخشی از مقدمه خود بر این اثر می نویسد: در میان مجموعه اعمالی که در سلوک عرفانی وجود دارد، برخی جایگاهی ویژه دارند و در زبان اهل عرفان به «اصول» معروفند. بسیاری از عارفان خاموشی را از اصول دانستهاند؛ زیرا خاموشی در منظر عارفان، در رساندن سالک به معرفت شهودی از طریق فنای در حضرت حق، نقشی بنیادی دارد. تأکید بر خاموشی زبان، از عناصر کلیدی در اخلاق عرفانی است . چنان که میدانیم، در تقسیمبندی معروف مراحل عرفان به شریعت، طریقت و حقیقت، دو مرحله اوّل در واقع بخش عملی سلوک عرفانی را تشکیل میدهند. همین بخش است که مشتمل بر اوامر و نواهی یا همان اخلاق عرفانی است. رویکرد بنیادی این پژوهش، تبیین چیستی و چرایی خاموشی به مثابه مدار و محور اخلاق عرفانی و کشف ارتباط آن با دیگر منازل و مراحل نظام سلوک عرفانی است.[۴]
ضربان ذات؛ نگاهی عرفانی به واقعه عاشورا و شخصیت امام حسین(ع)
«ضربان ذات» ذیل عنوان «عطش نامه» هفتمین دفتر شعر قربان ولیئی است که توسط نشر نیستان منتشر شده است. این اثر شامل منظومهای بلند در قالب غزلمثنوی است که با نگاهی عرفانی به واقعه عاشورا و شخصیت امام حسین (ع) سروده شده است و در برخی از بخشها با تصاویری از واقعه عاشورا همراه است. سرودن این شعرها در دو مرحله انجام گرفته است؛ شاعر در ابتدا در سال ۱۳۸۹ حدود ۴۰ بیت از آن را سروده و بعد از یک وقفه در محرم سال ۹۰ مابقی آن را سروده شده است. پرونده این شعر هنوز هم نزد شاعر بسته نشده است و وی هر از گاهی ناگفتههایش را به این منظومه اضافه می کند.
در نگاه عارفانه شاعر به واقعه کربلا و عاشورا در ابتدا نسبت خود با هستی را مشخص کرده و سپس از آن منظر به بیان رویداد عاشورا می پردازد. باید گفت قربان ولیئی نیز از همین منظر به سرایش اشعار این کتاب پرداخته است. هرچند به کار بردن مضامین عرفانی در اشعار آیینی پیشینه طولانی دارد و یکی از شاخصترین اشعار عاشورایی ادبیات فارسی، «گنجینه اسرار» عمان سامانی است، ولی منظومه قربان ولیئی به سبب قرار گرفتن در دوره زمانی معاصر اثری بدیع و تازه به شمار میرود. تفاوت عمده این کتاب با کتاب عمان سامانی در این است که عمان در گنجینه اسرار به نوعی مقتل گویی نیز انجام داده است، اما مخاطب در اشعار قربان ولیئی جزییاتی از واقعه عاشورا مشاهده نمی کند. شاید به زبان سادهتر بتوان گفت، قربان ولیئی در اشعار این مجموعه با سیری در آیات به تجلی اسماء الهی رسیده است. کتاب شامل یک مثنوی بلند است که در سه قسمت، تبدیل به غزل میشود. این غزل ـ مثنوی کاملاً ساختارمند پیش رفته و با آنکه روانیاش نشانگر جوششی بودنش است، ساختارمندیاش از نظم ذهنی شاعر حکایت میکند. دغدغه اصلی ولیئی در این کتاب «خودآگاهی» است. خودآگاهی که از نظاره در آینه کربلا به دست میآید. طراحی این کتاب که در قطع نیم وزیری منتشر شده نیز از دیگر ویژگیهایش است، تمام صفحات طراحی منحصر به فرد دارند. اغلب صفحات با نقاشیهایی به سبک شمایلنگاری کتب چاپ سنگی تزئین شدهاند. [۸]
منظومه ضربان ذات با عنوان فرعی عطش نامه اینچنین آغاز میشود:
گوش کن بانگ آسمانی را | بنگر آفاق بیکرانی را | |
از کران تا به بیکران نور است | بنگر این ظاهری که مستور است |
منبعشناسی
پانویس
- ↑ پرش به بالا به: ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «قربان ولیئی، ویکی حسین».
- ↑ .
- ↑ پرش به بالا به: ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ «ضربان ذات؛ سوگ سرودهای از تشنگی کربلاییان تا عطش معرفتی عاشقان».
- ↑ پرش به بالا به: ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ «مولانا نظریهپرداز سکوت عارفانه است».
- ↑ پرش به بالا به: ۵٫۰ ۵٫۱ «قربان ولیئی دبیر جشنواره بینالمللی فجر شد».
- ↑ «مولوی بهار را رستاخیز طبیعت میبیند».
- ↑ پرش به بالا به: ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ ۷٫۵ «مودب: ولیئی چهره منحصر به فرد شعر توحیدی و عرفانی در زمانه امروز است».
- ↑ «شاعری که خود را در آیینه کربلا دید».