منصور علیمرادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
محمد ایذجی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
محمد ایذجی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}
'''منصور علیمرادی''' نویسنده، شاعر، پژوهشگر فرهنگ عامه و روزنامه‌نگار ایرانی است.<ref name="">{{یادکرد وب|نشانی= |عنوان= }}</ref>
'''منصور علیمرادی''' نویسنده، شاعر، پژوهشگر فرهنگ عامه و روزنامه‌نگار ایرانی است.<ref name="منصور علیمرادی">{{یادکرد وب|نشانی= https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C|عنوان= منصور علیمرادی}}</ref>
 
<center>* * * * *</center>
<center>* * * * *</center>
در سال ۱۳۵۶ در روستای کغارکی در جنوب استان کرمان به دنیا آمد. او از سنین نوجوانی به سرودن شعر و نوشتن داستان پرداخت و پس از آن، به فعالیت در حوزهٔ فرهنگ و ادب شفاهی جنوب استان کرمان روی آورد.
در سال ۱۳۵۶ در روستای کغارکی در جنوب استان کرمان به دنیا آمد. او از سنین نوجوانی به سرودن شعر و نوشتن داستان پرداخت و پس از آن، به فعالیت در حوزهٔ فرهنگ و ادب شفاهی جنوب استان کرمان روی آورد.
او برای رمان [[تاریک ماه]] برگزیده هفت اقلیم و همچنین نامزد جایزه چهل و جایزه ادبی بوشهر شده ‌است. همچنین برای کتاب [[اشعار و ترانه‌های شفاهی مردمان حوزه هلیل‌رود]] برگزیده جایزه باستانی پاریزی شد. او با رمان [[اوراد نیمروز]] به عنوان اثر شایسته تقدیر در [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]] معرفی شده‌است.
او برای رمان [[تاریک ماه]] برگزیده هفت اقلیم و همچنین نامزد جایزه چهل و جایزه ادبی بوشهر شده ‌است. همچنین برای کتاب [[اشعار و ترانه‌های شفاهی مردمان حوزه هلیل‌رود]] برگزیده جایزه باستانی پاریزی شد. او با رمان [[اوراد نیمروز]] به عنوان اثر شایسته تقدیر در [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]] معرفی شده‌است.<ref name="منصور علیمرادی"/>
==آیینه‌ای از منصور علیمرادی==
==آیینه‌ای از منصور علیمرادی==
==زندگی و یادگار==
==زندگی و یادگار==
===منصور علیمرادی از نگاه دیگران===
{{بلی}} [[سیروس نفیسی]]، منتقد ادبی دربارهٔ رمان تاریک ماه گفته‌است:{{سخ}}
«از برجسته‌ترین شاخصه‌هایی رمان تاریک ماه زبان و لحن آن است. همچنین مسئله اقلیم و فرهنگ جنوب کرمان در این روایت مهم و پررنگ است. نویسنده توانسته از آداب و رسوم، سنن و فرهنگ عامیانه مردم جنوب برای خلق روایت بهره خوبی ببرد.»
{{بلی}} [[بلقیس سلیمانی]] نیز دربارهٔ این نویسنده نوشت:{{سخ}}
«علیمرادی از غنای فرهنگی زادگاهش جنوب کرمان برای تولید آثارش به خوبی بهره گرفته‌است و به غنای زبانی داستان معاصر ایران کمک کرده‌است. همچنین او با روایت‌هایش شخصیت‌ها و آدم‌هایی را به سرزمین ادبیات داستانی ایران ارائه کرده که تاکنون اصلاً نشانی از این شخصیت‌ها و فرهنگ‌ها در داستان فارسی نبود. اقلیم شگفت داستان‌های منصور علیمرادی نیز هدیه ویژه او به خوانندگان ایرانی است.»
{{بلی}} [[رسول آبادیان]] روزنامه‌نگار و منتقد ادبی در بررسی سیاق نویسندگی، منصور علیمرادی نوشت:{{سخ}}
«نویسنده‌ای جستجوگر که موفق شده با تلفیق باورهای بومی و زندگی شهری، شیوه‌ای نو از نوشتن را تجربه کند.»
{{بلی}} [[حسن زعفرانی]]دربارهٔ داستان‌نویسی منصور علیمرادی در روزنامه اعتماد نوشت:{{سخ}}
«علیمرادی با تجربه زیستی متفاوت و خلق فضای متنوع و بکر جنوب کرمان، آدم‌هایی را به عرصه داستان می‌آورد که یکسره، رنگ و بوی دیگر دارند؛ با پیشه و پوشاک و زبان و رفتار غریب، گویی از جهانی دیگر آمده‌اند. صدایی تازه از حنجره ای زخمی که آوازشان در برهوتی خوفناک با ساز علیمرادی، به درستی کوک شده‌است. به اختصار به دو ویژگی عمده در آثار علیمرادی اشاره می‌کنم: ۱- مکان و فضا در داستان‌های علیمرادی جایگاه ویژه دارد. این مکان که در بیشتر آثار بیابان‌ها و کوهستان‌های جنوب کرمان است، چنان در سرشت و رفتار شخصیت‌های داستان تنیده می‌شود که خود به کاراکتری مستقل و باهویت تبدیل می‌شود و ساختار داستان‌ها را بی آنکه به چشم بیاید به اثری مدرن مبدل می‌کند. در واقع مکان نه تنها بستری برای رویدادهای داستان، که خود عنصری کنش مند است و در شکل‌گیری حوادث نقش اثرگذار دارد.»[۶۱][۶۲]
سروش مظفر مقدم نیز در روزنامه شرق نوشت: «مجموعه داستان نام دیگرش باد است سینیور اثری متفاوت است. غنای زبانی، استحکام نثر و ریتم تند و قابل توجه داستان‌ها، این کتاب را خواندنی می‌کند.»
{{بلی}} همچنین در یادداشتی منتشر شده در روزنامه شرق آمده‌است:{{سخ}}
«داستان‌ها اغلب حال و هوایی وهم گونه دارند و به لحاظ جغرافیایی و تا حدودی به لحاظ زبانی به داستان‌های موسوم به داستان اقلیمی شبیه هستند. هراس، خشونت، فضاهای وهمناک و تاریک، روایت ذهنی و ابهام آفرینی و ایجاد تعلیق از راه شیوه روایت و شیوه دادن اطلاعات به خواننده، ازجمله ویژگی‌های بسیاری از قصه‌های منصور علیمرادی در مجموعه نام دیگرش باد است؛ سینیور هستند.»
{{بلی}} [[علی عبداللهی]] شاعر و مترجم در روزنامه اعتماد نوشت:{{سخ}}
«شخصیت داستان‌های منصور علیمرادی خاکستری اند و در مرز خودآگاهی و ناخودآگاهی، در مرز میان جبر و اختیار مدام به این سو و آن سو می‌غلتند ولی همیشه و در همه احوال خودشان هستند و همین ویژگی است که آنها را باورپذیر و ملموس می‌کند. اتخاذ همه این تمهیدات از سوی نویسنده باعث نمی‌شود که تعلیق داستان از میان برود.»<ref name="منصور علیمرادی"/>
===جوایز و افتخارات===
{{بلی}} برگزیده چهارمین دوره هفت اقلیم برای رمان [[تاریک ماه]].{{سخ}}
{{بلی}} نامزد رقابت ادبی بوشهر برای رمان [[شب جاهلان]].{{سخ}}
{{بلی}} نامزد دومین دوره هفت اقلیم برای مجموعه داستان [[زیبای هلیل]].{{سخ}}
{{بلی}} نامزد نخستین دوره جایزه ادبی چهل.{{سخ}}
{{بلی}} برگزیده چهارمین دوره جشنواره ادبی ماه و مهر.{{سخ}}
{{بلی}} برگزیده دومین جشنواره رقابت طنز خارستان.{{سخ}}
{{بلی}} برگزیده بخش فرهنگ شفاهی جایزه باستانی پاریزی برای کتاب [[اشعار و ترانه‌های شفاهی مردمان حوزهٔ هلیل رود]].{{سخ}}
{{بلی}} برنده [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]] در سال 1399 برای رمان [[اوراد نیمروز]].{{سخ}}<ref name="منصور علیمرادی"/>
==آثار و کتاب‌شناسی==
==آثار و کتاب‌شناسی==
===پژوهش فرهنگ عامه===
===پژوهش فرهنگ عامه===
خط ۱۱۵: خط ۱۴۸:
<center>روزنه</center>
<center>روزنه</center>
|
|
<center>تصاویر این کتاب را کوروش رنجبر عکاسی کرده‌است. نویسنده در این اثر به روایت از ماسوله و تاریخ و مردم و آداب و فرهنگ آن پرداخته‌است.</center>
<center>تصاویر این کتاب را کوروش رنجبر عکاسی کرده‌است. نویسنده در این اثر به روایت از ماسوله و تاریخ و مردم و آداب و فرهنگ آن پرداخته‌است.<ref name="منصور علیمرادی"/></center>
|-----
|-----
|}
|}
خط ۱۹۶: خط ۲۲۹:
<center>داستان جمعه</center>
<center>داستان جمعه</center>
|
|
<center>رمان «جن‌های برج کبوترخانه» ماجرای چهار نوجوان به‌نام‌های مسعود خالی‌بند (علاقه‌مند به مکانیکی)، عسکر لنگ‌دراز (عاشق فوتبال)، نعیم (دوستدار سینما) و بهزاد (شیفته رمان) است که در یک شهر کوچک تاریخی فرضی در دل کویر زندگی می‌کنند. در وسط این شهر تپه‌ای واقع شده که این نوجوان‌ها اغلب برای گپ زدن و قدم زدن به آن‌جا می‌روند.</center>
<center>رمان «جن‌های برج کبوترخانه» ماجرای چهار نوجوان به‌نام‌های مسعود خالی‌بند (علاقه‌مند به مکانیکی)، عسکر لنگ‌دراز (عاشق فوتبال)، نعیم (دوستدار سینما) و بهزاد (شیفته رمان) است که در یک شهر کوچک تاریخی فرضی در دل کویر زندگی می‌کنند. در وسط این شهر تپه‌ای واقع شده که این نوجوان‌ها اغلب برای گپ زدن و قدم زدن به آن‌جا می‌روند.<ref name="منصور علیمرادی"/></center>
|-----
|-----
|}
|}
خط ۲۱۴: خط ۲۴۷:
<center>فرهنگ عامه</center>
<center>فرهنگ عامه</center>
|
|
<center>مجموعه شعری است که در شصت و دو صفحه و در قالب هجده شعر به رشته تحریر درآمده. «قضیه واگنر»، «چاهیدر»، «بام‌های قیراندود»، «ایلیاتی»، «مزارع کلمبیا»، «همین که زاده‌ای از بطن بادها کافی‌ست…»، «بلوچ» و «شب از چشم زنان عنبرآباد، آفریقاتر» برخی عناوین شعرهای این کتاب است. شعرهایی به فارسی که کم و بیش با لهجه محلی اقلیم جنوب استان کرمان درآمیخته است.</center>
<center>مجموعه شعری است که در شصت و دو صفحه و در قالب هجده شعر به رشته تحریر درآمده. «قضیه واگنر»، «چاهیدر»، «بام‌های قیراندود»، «ایلیاتی»، «مزارع کلمبیا»، «همین که زاده‌ای از بطن بادها کافی‌ست…»، «بلوچ» و «شب از چشم زنان عنبرآباد، آفریقاتر» برخی عناوین شعرهای این کتاب است. شعرهایی به فارسی که کم و بیش با لهجه محلی اقلیم جنوب استان کرمان درآمیخته است.<ref name="منصور علیمرادی"/></center>
|-----
|-----
|}
==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۲۲ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۲۴

منصور علیمرادی
پیشه نویسنده

منصور علیمرادی نویسنده، شاعر، پژوهشگر فرهنگ عامه و روزنامه‌نگار ایرانی است.[۱]

* * * * *

در سال ۱۳۵۶ در روستای کغارکی در جنوب استان کرمان به دنیا آمد. او از سنین نوجوانی به سرودن شعر و نوشتن داستان پرداخت و پس از آن، به فعالیت در حوزهٔ فرهنگ و ادب شفاهی جنوب استان کرمان روی آورد. او برای رمان تاریک ماه برگزیده هفت اقلیم و همچنین نامزد جایزه چهل و جایزه ادبی بوشهر شده ‌است. همچنین برای کتاب اشعار و ترانه‌های شفاهی مردمان حوزه هلیل‌رود برگزیده جایزه باستانی پاریزی شد. او با رمان اوراد نیمروز به عنوان اثر شایسته تقدیر در جایزه ادبی جلال آل‌احمد معرفی شده‌است.[۱]

آیینه‌ای از منصور علیمرادی

زندگی و یادگار

منصور علیمرادی از نگاه دیگران

YesY سیروس نفیسی، منتقد ادبی دربارهٔ رمان تاریک ماه گفته‌است:
«از برجسته‌ترین شاخصه‌هایی رمان تاریک ماه زبان و لحن آن است. همچنین مسئله اقلیم و فرهنگ جنوب کرمان در این روایت مهم و پررنگ است. نویسنده توانسته از آداب و رسوم، سنن و فرهنگ عامیانه مردم جنوب برای خلق روایت بهره خوبی ببرد.»

YesY بلقیس سلیمانی نیز دربارهٔ این نویسنده نوشت:
«علیمرادی از غنای فرهنگی زادگاهش جنوب کرمان برای تولید آثارش به خوبی بهره گرفته‌است و به غنای زبانی داستان معاصر ایران کمک کرده‌است. همچنین او با روایت‌هایش شخصیت‌ها و آدم‌هایی را به سرزمین ادبیات داستانی ایران ارائه کرده که تاکنون اصلاً نشانی از این شخصیت‌ها و فرهنگ‌ها در داستان فارسی نبود. اقلیم شگفت داستان‌های منصور علیمرادی نیز هدیه ویژه او به خوانندگان ایرانی است.»

YesY رسول آبادیان روزنامه‌نگار و منتقد ادبی در بررسی سیاق نویسندگی، منصور علیمرادی نوشت:
«نویسنده‌ای جستجوگر که موفق شده با تلفیق باورهای بومی و زندگی شهری، شیوه‌ای نو از نوشتن را تجربه کند.»

YesY حسن زعفرانیدربارهٔ داستان‌نویسی منصور علیمرادی در روزنامه اعتماد نوشت:
«علیمرادی با تجربه زیستی متفاوت و خلق فضای متنوع و بکر جنوب کرمان، آدم‌هایی را به عرصه داستان می‌آورد که یکسره، رنگ و بوی دیگر دارند؛ با پیشه و پوشاک و زبان و رفتار غریب، گویی از جهانی دیگر آمده‌اند. صدایی تازه از حنجره ای زخمی که آوازشان در برهوتی خوفناک با ساز علیمرادی، به درستی کوک شده‌است. به اختصار به دو ویژگی عمده در آثار علیمرادی اشاره می‌کنم: ۱- مکان و فضا در داستان‌های علیمرادی جایگاه ویژه دارد. این مکان که در بیشتر آثار بیابان‌ها و کوهستان‌های جنوب کرمان است، چنان در سرشت و رفتار شخصیت‌های داستان تنیده می‌شود که خود به کاراکتری مستقل و باهویت تبدیل می‌شود و ساختار داستان‌ها را بی آنکه به چشم بیاید به اثری مدرن مبدل می‌کند. در واقع مکان نه تنها بستری برای رویدادهای داستان، که خود عنصری کنش مند است و در شکل‌گیری حوادث نقش اثرگذار دارد.»[۶۱][۶۲] سروش مظفر مقدم نیز در روزنامه شرق نوشت: «مجموعه داستان نام دیگرش باد است سینیور اثری متفاوت است. غنای زبانی، استحکام نثر و ریتم تند و قابل توجه داستان‌ها، این کتاب را خواندنی می‌کند.»

YesY همچنین در یادداشتی منتشر شده در روزنامه شرق آمده‌است:
«داستان‌ها اغلب حال و هوایی وهم گونه دارند و به لحاظ جغرافیایی و تا حدودی به لحاظ زبانی به داستان‌های موسوم به داستان اقلیمی شبیه هستند. هراس، خشونت، فضاهای وهمناک و تاریک، روایت ذهنی و ابهام آفرینی و ایجاد تعلیق از راه شیوه روایت و شیوه دادن اطلاعات به خواننده، ازجمله ویژگی‌های بسیاری از قصه‌های منصور علیمرادی در مجموعه نام دیگرش باد است؛ سینیور هستند.»

YesY علی عبداللهی شاعر و مترجم در روزنامه اعتماد نوشت:
«شخصیت داستان‌های منصور علیمرادی خاکستری اند و در مرز خودآگاهی و ناخودآگاهی، در مرز میان جبر و اختیار مدام به این سو و آن سو می‌غلتند ولی همیشه و در همه احوال خودشان هستند و همین ویژگی است که آنها را باورپذیر و ملموس می‌کند. اتخاذ همه این تمهیدات از سوی نویسنده باعث نمی‌شود که تعلیق داستان از میان برود.»[۱]

جوایز و افتخارات

YesY برگزیده چهارمین دوره هفت اقلیم برای رمان تاریک ماه.
YesY نامزد رقابت ادبی بوشهر برای رمان شب جاهلان.
YesY نامزد دومین دوره هفت اقلیم برای مجموعه داستان زیبای هلیل.
YesY نامزد نخستین دوره جایزه ادبی چهل.
YesY برگزیده چهارمین دوره جشنواره ادبی ماه و مهر.
YesY برگزیده دومین جشنواره رقابت طنز خارستان.
YesY برگزیده بخش فرهنگ شفاهی جایزه باستانی پاریزی برای کتاب اشعار و ترانه‌های شفاهی مردمان حوزهٔ هلیل رود.
YesY برنده جایزه ادبی جلال آل‌احمد در سال 1399 برای رمان اوراد نیمروز.
[۱]

آثار و کتاب‌شناسی

پژوهش فرهنگ عامه

نام کتاب سال انتشار نام انتشارات توضیحات
شروگ ماه
۱۳۸۹
آموت
در این مجموعه سروده پانزده شاعر محلی به همراه برگردان شعرها و توضیحی دربارهٔ زبان و نوع گویش خاص شعری هر منطقه گرد آمده‌است.
لیکوهای رودباری
۱۳۹۴
نون
از لیکو به عنوان یکی از کوتاه‌ترین سروده‌های شفاهی یاد می‌شود که به صورت آوازی از قدیم تا روزگار معاصر نسل به نسل در رودبار و بلوچستان در زندگی روزمره مردم جریان داشته و دارد. لیکو نوعی شعر چهار کلمه‌ای موزون و مقفا است که در ان از زندگی و هستی سخن به میان می‌آید. لیکو برگرفته از نام پرنده‌ای کوچک هم‌اندازه گنجشک است که آواز خوشی دارد. از این نوع شعری به عنوان بازمانده شعر شفاهی ایران باستان یاد می‌شود.
مرد رودباری و دختر بازرگان
۱۳۹۳
فرهنگ نامه
دربرگیرنده افسانه‌های مردمان کرانه‌های رود هلیل است.
اشعار و ترانه‌های شفاهی مردمان حوزهٔ هلیل‌رود
۱۳۹۵
فرهنگ عامه
مجلد نخست این کتاب دربرگیرنده دوبیتی‌ها، لالایی‌ها، لیکوها، اشعار دوران خدمت سربازی، شاعران بی‌سواد مرد، شاعران بی‌سواد زن، تک بیت‌ها و… از هفت شهرستان جیرفت، عتبرآباد، رودبار جنوب، کهنوج، فاریاب، منوجان و قلعه گنج است. همچنین جلد دوم این اثر شامل ترانه‌های شادمانی، اشعار حماسی، اشعار سوگ و عزا، مویه‌ها، نوحه‌های قدیمی و … است.
فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های حوزهٔ هلیل‌رود
۱۳۹۵
فرهنگ عامه
مجلد نخست این فرهنگ از حرف (الف) تا (را) در بر می‌گیرد.
دیدنی‌های ماسوله
۱۳۹۸
روزنه
تصاویر این کتاب را کوروش رنجبر عکاسی کرده‌است. نویسنده در این اثر به روایت از ماسوله و تاریخ و مردم و آداب و فرهنگ آن پرداخته‌است.[۱]

ادبیات داستانی

نام کتاب سال انتشار نام انتشارات توضیحات
زیبای هلیل
۱۳۹۰
نون
مجموعه هفت داستان کوتاه با روایت‌های مستقل است که مبتنی بر موضوع‌های بومی و شیوه زندگی، آداب و رسوم مردم مناطق جنوب کرمان نوشته شده‌است. «برگه امتحانی»، «سرزمین مادری» و «آهو» عنوان برخی از داستان‌های این کتاب هستند. این اثر در هفت اقلیم نامزد بخش داستان کوتاه شده‌است
تاریک ماه
۱۳۹۲
روزنه
روایت تمی حماسی دارد و زندگی مردی است که ناگزیر به کوه و بیابان سر نهاده و برای مردی دیگر بازگو می‌شود. تاریک ماه برگزیده چهارمین دوره هفت اقلیم شد.
نام دیگرش باد است؛ سینیور
۱۳۹۴
نون
مجموعه داستان شامل هفت داستان کوتاه است. فضای روایت‌های مجموعه بیشتر عشایری است و رویدادها در نواحی عشایرنشین جنوب کرمان اتفاق می‌افتد.
ساندویچ برای حیدر نعمت‌زاده
۱۳۹۶
هوپا
روایت طنز دو نوجوان جنوبی است که با پسر شر هم‌کلاسی درگیری و کشمکش دارند.
شب جاهلان
۱۳۹۷
نون
«شب جاهلان» رمانی عاشقانه است که بر بستری تاریخی روایت می‌شود. شب جاهلان نامزد سومین دوره جایزه ادبی بوشهر شد.
قلعهٔ سموران
۱۳۹۶
نون
بازآفرینی یک افسانهٔ کهن برای نوجوان هاست. «قلعه سموران» اثر داستانی‌ست که برپایه یک افسانه بومی شکل گرفته و در هشت فصل نوشته شده‌است.
اوراد نیمروز
۱۳۹۸
نیماژ
رمان دو روایت درهم‌تنیده را از سفر شخصیت اصلی‌اش به اعماق کویر لوت و زندگی عاشقانه‌اش با یک هنرمند تئاتر در تهران را شامل می‌شود. سفر او به کویر لوت، یک سفر جادویی است… اوراد نیمروز رمان شایسته تقدیر در سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمدمعرفی شده‌است.
جن‌های برج کبوترخانه
۱۳۹۸
داستان جمعه
رمان «جن‌های برج کبوترخانه» ماجرای چهار نوجوان به‌نام‌های مسعود خالی‌بند (علاقه‌مند به مکانیکی)، عسکر لنگ‌دراز (عاشق فوتبال)، نعیم (دوستدار سینما) و بهزاد (شیفته رمان) است که در یک شهر کوچک تاریخی فرضی در دل کویر زندگی می‌کنند. در وسط این شهر تپه‌ای واقع شده که این نوجوان‌ها اغلب برای گپ زدن و قدم زدن به آن‌جا می‌روند.[۱]

شعر

نام کتاب سال انتشار نام انتشارات توضیحات
آوازهای عقیم
۱۳۹۱
فرهنگ عامه
مجموعه شعری است که در شصت و دو صفحه و در قالب هجده شعر به رشته تحریر درآمده. «قضیه واگنر»، «چاهیدر»، «بام‌های قیراندود»، «ایلیاتی»، «مزارع کلمبیا»، «همین که زاده‌ای از بطن بادها کافی‌ست…»، «بلوچ» و «شب از چشم زنان عنبرآباد، آفریقاتر» برخی عناوین شعرهای این کتاب است. شعرهایی به فارسی که کم و بیش با لهجه محلی اقلیم جنوب استان کرمان درآمیخته است.[۱]

پانویس