فریدون مشیری: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
===ماجراهای انتشار=== | ===ماجراهای انتشار=== | ||
===ماجرای عشق=== | ===ماجرای عشق=== | ||
===ماجرای استاد=== | ===ماجرای استاد=== | ||
===ماجرای شاگرد=== | ===ماجرای شاگرد=== | ||
===ماجرای مردم=== | ===ماجرای مردم=== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
==زندگی و یادگار== | ==زندگی و یادگار== | ||
===کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری=== | ===کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری=== | ||
فریون مشیری در روزهای آخرِ آخرین ماه از تابستان در تهران به دنیا آمد. تا هفت سالگی در تهران زندگی کرد اما | فریون مشیری در روزهای آخرِ آخرین ماه از تابستان در تهران به دنیا آمد. تا هفت سالگی در تهران زندگی کرد اما بعد، به واسطه شغل پدر و مأموریتی که داشت، راهیِ مشهد شدند. تا کلاس دهم در آنجا درس خواند. پس از بمباران آن شهر توسط روسها، که هر یک از اهالی شهر را به گوشهای فراری داده بود، به زادگاهش بازگشت و ادامه دبیرستان را در همین شهر گذراند. بلافاصله بعد از اخذ دیپلم موفق به قبولی در رشته ادبیاتِ دانشگاه تهران شد، همزمان رشته روزنامهنگاری را هم ادامه داد. او در خانوادهای اهل کتاب پرورش یافته بود؛ پدر و مادر هر دو به شعر علاقه داشتند. همین بود که پسر کوچک به سراغ کتابهایی که والدین میخوانند رفت و از سنین هفت هشت سالگی حافظ و سعدی را حفظ کرد. چنان که اشاره کرده است: | ||
:با کمال تعجب بگویم، من حافظ را در هفت هشت سالگی آنقدر خوانده بودم که در کلاس سوم وقتی معلم از ما خواست انشاء بنویسیم من آن را به زبان شعر گفته بودم. و از همان بچگی فردوسی، سعدی، حافظ، عارف قزوینی، ایرج میرزا، خسرو و شیرین نظامی و بقیه آثار نظامی را میخواندم و بسیاری را حفظ بودم.<ref name= شاعر/> | |||
===شخصیت و اندیشه=== | ===شخصیت و اندیشه=== | ||
===زمینه فعالیت=== | ===زمینه فعالیت=== |
نسخهٔ ۱۴ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۳۸
فریدون مشیری | |
---|---|
نام اصلی | فریدون مشیری |
زمینهٔ کاری | شاعر و نویسنده |
زادروز | ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ [۱] تهران [۱] |
مرگ | ۳ آبان ۱۳۷۹ تهران |
ملیت | ایرانی |
پیشه | شاعر |
مدرک تحصیلی | زبان و ادبیات فارسی |
دانشگاه | دانشگاه تهران |
از میان یادها
ماجراهای انتشار
ماجرای عشق
ماجرای استاد
ماجرای شاگرد
ماجرای مردم
بین ده تا بیست مطلب برگرفته از مجلات دوره خود
ماجراهای دشمنی
ماجراهای دوستی
ماجراهای قهرها
ماجراهای آشتیها
ماجراهای نگرفتن جوایز
ماجراهای حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
مذهب و ارتباط با خدا
ماجراهای عصبانیت، ترک مجالس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
ماجراهای نحوه مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
ماجراهای دارایی
ماجراهای زندگی شخصی
ماجرای برخی خالهزنکیهای شیرین
ماجرای شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
ماجراهای مشهور ممیزی
ماجراهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون
عکس سنگ قبر و ماجرایی از تشییع جنازه و جزئیات آن
ماجراهای دیگر
زندگی و یادگار
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
فریون مشیری در روزهای آخرِ آخرین ماه از تابستان در تهران به دنیا آمد. تا هفت سالگی در تهران زندگی کرد اما بعد، به واسطه شغل پدر و مأموریتی که داشت، راهیِ مشهد شدند. تا کلاس دهم در آنجا درس خواند. پس از بمباران آن شهر توسط روسها، که هر یک از اهالی شهر را به گوشهای فراری داده بود، به زادگاهش بازگشت و ادامه دبیرستان را در همین شهر گذراند. بلافاصله بعد از اخذ دیپلم موفق به قبولی در رشته ادبیاتِ دانشگاه تهران شد، همزمان رشته روزنامهنگاری را هم ادامه داد. او در خانوادهای اهل کتاب پرورش یافته بود؛ پدر و مادر هر دو به شعر علاقه داشتند. همین بود که پسر کوچک به سراغ کتابهایی که والدین میخوانند رفت و از سنین هفت هشت سالگی حافظ و سعدی را حفظ کرد. چنان که اشاره کرده است:
- با کمال تعجب بگویم، من حافظ را در هفت هشت سالگی آنقدر خوانده بودم که در کلاس سوم وقتی معلم از ما خواست انشاء بنویسیم من آن را به زبان شعر گفته بودم. و از همان بچگی فردوسی، سعدی، حافظ، عارف قزوینی، ایرج میرزا، خسرو و شیرین نظامی و بقیه آثار نظامی را میخواندم و بسیاری را حفظ بودم.[۱]