زخم شیر: تفاوت میان نسخهها
ایجاد صفحه خالی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
|عنوان = زخم شیر | |||
|تصویر = Zakhm shir.jpg | |||
|اندازه تصویر = 180px | |||
|زیرنویس تصویر = | |||
|نویسنده = صمد طاهری | |||
|تصویرگر = | |||
|طراح جلد = یاسمین حشدری | |||
|زبان = فارسی | |||
|مجموعه = | |||
|موضوع = داستان فارسی | |||
|سبک = واقعگرای مدرن | |||
|ناشر = نیماژ | |||
|ناشر فارسی = | |||
|محل انتشارات = تهران | |||
|تاریخ نشر = | |||
|تاریخ نشر فارسی=چاپ اول، ١٣٩٨ | |||
|محل ناشر فارسی = | |||
|نوع رسانه = کتاب | |||
|صفحه = ١۶٧ صفحه | |||
|شابک =٩٧٨-۶٠٠-٣۶٧-١٨۵-٠ | |||
|پس از = | |||
|پیش از = | |||
}} | |||
[[پرونده:Zakhm shir jeld no.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''داستانهایی در اقلیم جنوب'''</center>]] | |||
[[پرونده:Samad taheri.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''شایستهٔ تقدیر در یازدهمین دورهٔ{{سخ}}[[جایزه ادبی جلال آلاحمد]]<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://jalal.adabiatirani.com/1397/09/18/%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%8C-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF/|عنوان= برندهٔ یازدهمین دورهٔ جلال}}</ref>'''</center>]] | |||
[[پرونده:Zakhm shir jaeeze ahmad mahmood.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود|جایزهٔ احمد محمود]]<ref name=''محمود''/>'''</center>]] | |||
'''زخم شیر''' مجموعهای از ١١ داستان کوتاه بهروایت صمد طاهری، در ژانری واقعگرایانه است که شایستهٔ تقدیر در یازدهمین دورهٔ [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]] و برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود|جایزهٔ احمد محمود]] شده است.<ref name =''نقد کتاب''>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahraranews.ir/fa/publication/content/1025/9961|عنوان= نقد کتاب}}</ref>زخم شیر نخستین بار در سال ١٣٩٨ منتشر شد و تاکنون در شش نوبت و با بیش از ۶۶٠٠ نسخه، به چاپ رسیده است.<ref name =''تیراژ''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=2478862|عنوان= تیراژ زخم شیر}}</ref> | |||
<center>* * * * *</center> | |||
مجموعهداستانی «زخم شیر» گردهمایی داستانهایی با نامهای «مردی که کبوترهای باغی را با سنگ میکشت»، «موش خرما»، «خروس»، «مهمانی»، «در دام مانده مرغی»، «نیزن»، «سفر سوم»، «زخم شیر»، «نام آن پرنده چه بود؟»، «چیز و فلان و بهمان و اینا» و «سگ ولگرد»است که بین مهرماه ۹۰ تا مردادماه ۹۵ نوشته شدهاند. جغرافیای بیشتر داستانها، شهرها و روستاهای جنوب کشور و مرگ عنصری اصلی داستانها است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.iranto.ir/%D8%AF%D8%B1-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D9%8A%D8%B1-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7-%D8%B4%D9%83%D9%88%D9%81%D8%A7-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/|عنوان= ویژگیهای زخم شیر}}</ref>شخصیتها، مردم عادی هستند و گاه در موقعیتهای عجیب و غریب و گاه روزمره گرفتار میشوند و سرانجام داستانها بهدور از کلیشههای معمول است و گاه به قدری عجیب و غریب است که خواننده را غافلگیر میکند. داستانها دغدغههای اجتماعی و موضوعات متنوعی دارند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://netnevesht.com/zakhm-shir-samad-taheri/|عنوان= مشخصههای زخم شیر}}</ref> | |||
زخم شیر از اِلِمانهای ناتورالیستی استفاده میکند و در عینحال در گردابِ ناتورالیسم نمیافتد و بر مرز باریک رئالیسم و ناتورالیسم حرکت میکند. داستانها نوعی ادایدین به موج نویسندگان واقعگرا بهخصوص [[غلامحسین ساعدی|ساعدی]] میباشد. طاهری در یکی از داستانهای این مجموعه به نام «سفر سوم» به داستان «خاکسترنشینها» و داستان «گدا»ی ساعدی اشاره میکند.<ref name =''نشست''>{{یادکرد وب|نشانی= http://khaneshmagazine.com/1398/07/zakhmeshir/|عنوان= نشست زخم شیر}}</ref> | |||
==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== | |||
مجموعه داستانِ «زخم شیر»، چشمانداز یازده داستان کوتاه است که صبغهٔ جنوبی دارند هر چند اکثر آنها در محدودهٔ جغرافیایی فارس و خورموج میگذرند.<ref name =''زخمهای جنوبی''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/note/268790/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8%DB%8C|عنوان= زخمهای جنوبی}}</ref> | |||
===دلیل نامگذاری=== | |||
[[صمد طاهری]] دربارهٔ علت نامگذاری زخم شیر گفته است: «شیر تلویحی به شیر بیشه اشاره دارد. بیشهای که میهن زخمی ماست و زخمزننده نیز هست. کما این که در وهلهٔ نخست هر کس با شنیدن عنوان «زخم شیر»، زخمی که شیر به کسی زده به ذهنش متبادر میشود و من از این امکان زبان فارسی استفاده کردم و اسمی را برای داستان برگزیدم که چندپهلو است.» | |||
نامگذاری داستان «زخم شیر» دو لایه دارد. یکی همان لایهٔ نخست داستان است و تصویر درخشان زخمشدن پستان گاوها که در اثر دوشیدهنشدن شیرشان پدید آمده است و لایهٔ دوم شیر است که از دیرباز نماد کشور ایران بوده است؛ هم در افسانهها هم در نمادهای دورههای تاریخی ایران. از سویی زیستگاه شیر ایران بیشتر در دو منطقهٔ دشتارژن شیراز و بخشهایی از خوزستان بوده است که به بستر داستان نزدیک است. خوزستانی که حالا درگیر جنگ است و زخمی است. ایرانی که چون نماد تاریخیاش؛ یعنی شیر مقاومت میکند و زخمخورده است.<ref name =''نامگذاری''>{{یادکرد وب|نشانی=http://peyrang.org/articles/91/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C|عنوان= نامگذاری زخم شیر}}</ref> | |||
===چرا باید این کتاب را خواند=== | |||
بهعقیدهٔ منتقدان '''زخم شیر''' میتواند تداوم سنت ادبی باشند و هم از آن گذار داشته باشد و عناصر بسیاری را به ساخت داستانهای شبهناتورالیستی اضافه کند. یکی از وجوه ناتورالیسم توجه به حیوانات است. در ساخت داستان فارسی معمولاً حرکت به نوعی انسانانگاری حیوان بود. یعنی حیوان خودش سوژه نشده بود. مثلاً در «انتری که لوطیاش مرده بود» اثر [[صادق چوبک]]، عملاً بُعدهای انسانانگارانهای که به انتر داده میشود اثر را جلو میبرد. از ویژگیهای دیگری که این اثر را خواندنی کرده است نثر صیقلخورده، قصهگویی و نگاه نو به مقولات تیرهٔ زندگی همچون جنگ است.<ref name=''نقد کتاب''/> | |||
==برای کسانی که کتاب را خواندهاند== | |||
===سالشمار کتاب=== | |||
* '''١٣٩۶''': نخستین بار توسط «نشر نیماژ» چاپ شد.{{سخ}} | |||
* '''١٣٩٧''': در آذرماه، در آيين اختتاميهٔ یازدهمين دورهٔ [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|جايزه جلال آلاحمد]] بهعنوان اثر شایستهٔ تقدیر بخش داستان کوتاه معرفی شد و معادل ۱۰ سکه جایزه گرفت.<ref name =''جلال''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/tolidi/268340/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%AA%D9%82%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84|عنوان= جایزهٔ جلال آلاحمد}}</ref>{{سخ}} | |||
* '''١٣٩٧''': در اسفندماه، اثر برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود]] شد و تندیس طلایی احمد محمود و مبلغ یک میلیون تومان به آن تعلق گرفت.<ref name =''محمود''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/tolidi/270094/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF|عنوان= جایزهٔ احمد محمود}}</ref> | |||
===خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند=== | |||
مجموعه داستان «زخم شیر» انعکاس زخمهای روحی است، زخمهایی که خوب نمیشوند و هر چند وقت یکبار سر باز میکنند. نویسنده از تنهایی ملموس انسانها سخن میگوید و به دردهای طبقه فرودست جامعه میپردازد.<ref name =''زبان''>{{یادکرد وب|نشانی=http://nashrenimaj.com/%da%af%d9%81%d8%aa%e2%80%8c%d9%88%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%b5%d9%85%d8%af-%d8%b7%d8%a7%d9%87%d8%b1%db%8c-%d9%86%d9%88%db%8c%d8%b3%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%b2%d8%ae%d9%85-%d8%b4%db%8c%d8%b1-%d9%86/|عنوان= زبان زخم شیر}}</ref>ردپای مفاهیم فقدان، غیاب و روند فقدان در داستانها آشکار است؛ آدمها چیزی را یا از دست دادهاند یا در حال از دستدادن هستند. دلایل فقدان، چه خشونت محیط باشد، چه جبر سیاسی جغرافیا، چه شکست آرمانها باشد یا در پارهای موارد، فقر به نسبت آن اِلِمانی که از دست میرود، برسازندۀ معنای کلیِ داستانها هستند. | |||
====زخم شیر==== | |||
«زخم شیر» منسجمترین داستان این مجموعه دانست. داستان خانوادهای جنگزده که بین ماندن در خاک خود و رفتن به جایی دیگر ماندهاند و در این میان، «بز حنایی»، که تمام سالهای قد کشیدن بچههایی که پدرشان روزگاری رهایشان کرده و رفته، با دست و دل بازی شیرِ فرنی و شیربرنجهایشان را مهیا کرده و از گرسنگی نجاتشان داده، چالش بزرگی شده و حالا چارهای ندارند جز پشتسر گذاشتنش در شهری که دیگر هیچ همسایهای در آن نیست.<ref name =''زاویه دید''>{{یادکرد وب|نشانی=https://vinesh.ir/%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%AE%D9%85%D9%90-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86/|عنوان= زاویه دید}}</ref>«خیجو» دختر خانواده، مظهر عواطفی فوق انسانی است. در جایی که جنگ همه را فراری داده است، او دو تا کَهره بز را به بغل دارد تا آنها را از مرگ نجات دهد. در این داستان تمام ایدهآلها و ارزشهای زندگی، بر اثر جنگ، بیارزش میشوند. گاوها، که زمانی برای صاحبانشان شأن و منزلتی اسطورهای داشتند، در میان نخلها به امان خدا رها میشوند. آنها از زور شیری که در سینههاشان جمع شده است، ماغ میکشند. خداحافظی مادر با برداشتن قسمتی از خاک و بوییدن و بوسیدن آن، دلبستگی نوستالژیک انسان را به خاک سرزمینش نشان میدهد. معمع بزی که بچههایش را از او جدا کردهاند، گاوهایی که سینههاشان ورم کرده و زخم شده است، لنج یکه از ساحل دور میشود، اینها تصاویر و سکانسهایی از فیلمی نئورئالیزم هستند که هرگز اکران نمیشوند مگر در ذهن کسانی که جنگ را با پوست و گوشت و استخوان لمس کرده باشند.<ref name=''زخمهای جنوبی''/> | |||
====در دام مانده مرغی==== | |||
داستانِ «در دام مانده مرغی» داستانی است فاکنری، با درونمایهای از گناه و شرارت و آدمکشی و عذابوجدان، و در نهایت فداکردن همه آنها. داستان، داستانِ یک مهاجرت است. مهاجرت از نوع جان اشتاینبکیاش که از نظر موضوع و پیرنگ به «خوشههای خشم» و «محصول طوفانی» نزدیک میشود. در داستان بارها به داسی که شخصیت اصلی و سرکش داستان، اکبر، در دست دارد اشاره میشود. او با داس صورت خود را پاره میکند. داس، در این داستان، ندای وجدان است و نقش یک موتیف تکرارشونده را دارد که ذهن شخصیت داستان را مدام به خود مشغول میکند. در این داستان قتلی اتفاق افتاده است و شخصیت اصلی داستان، بین گناه و شرارت و غیرت و رسم و رسومهای متعارف گیر میکند. او که در این داستان، مرتکب گناهی مضاعف میشود، مجبور میشود برای خواهر شانزدهسالهاش که اندامی زنانه دارد و در معرض تجاوز قرار میگیرد، یک نفر را بکشد و از مهلکه بگریزد و در شهری دیگر مجبور میشود او را که وبال گردنش است، به عقد پیرمردی هفتادساله در بیاورد تا بتواند بیدغدغه به کارش ادامه دهد. چون به قول خودش پیری دارد از راه میرسد و باید قدر جوانی را دانست. اما عذابوجدان و گناه او را رها نمیکند. هر بار که به یاد خواهرش میافتد با لبهٔ داس صورت خود را پاره میکند.<ref name=''زخمهای جنوبی''/> | |||
====نام آن پرنده چه بود==== | |||
داستان از اواسط رویداد شروع میشود. شخصیت اصلی یک دانشجوی احساساتی و آرمانگراست که کورکورانه در راه عشق و آرمانهای خود جان میبازد. زنِ داستان که مادری زجرکشیده است، جنازهٔ پسرش را که در راه عشق و آرمانهای انقلابیاش جان باخته است با یک نعشکش به چغاچوبین میبرد.<ref name=''زخمهای جنوبی''/>راوی اول شخصِ غیرقابلاعتماد است و داستان با این جمله شروع میشود: «من بودم که دوستم را لو دادم و کشتم و …»<ref name=''نشست''/> | |||
====نیزن==== | |||
داستانِ «نیزن» پیرنگ و کشمکش درونی شخصیت داستان، با ذهنیت و خاطراتش، او را به سکته میکشاند.<ref name=''زخمهای جنوبی''/>نیزنی به نام کَرَم در عروسیها آهنگ شاد و عامهپسند مینوازد و همه او را به این صفت میشناسند. وقتی راوی آهنگهایی از او میشنود که خلاف شناختی است که از او دارد، تصمیم میگیرد او را مطرح کند. مسئولان با گرفتن تستی از او، در جشنوارهای به او وقت میدهند. مهمانان خارجی با شنیدن نیجفتی کَرَم تحتتأثیر قرار میگیرند. کَرَم نمادی از هنرمند بهطور عام است. هنرمندی که هم توانایی جذب عام را دارد و هم حرفی برای علاقمندان هنر خاص، با این حال ارزش و جایگاهی برای مسئولان ندارد.<ref name =''نیزن''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/15475-2019-01-24-19-03-45.html/|عنوان= نقد داستان}}</ref> | |||
====مردی که کبوترهای یاغی را با سنگ می کشت==== | |||
راوی آموزگار جوانی در شیراز مردی را میبیند که در مناطق جنگی همسایهاش بود. مرد از او میخواهد که به ملاقات پسرش که معلول جنگی و دوست قدیم راوی است، بیاید. راوی در ملاقات با او متوجه میشود که سلیمه، دختری که هر دو آنها از قدیم میشناختند، همسر معلول جنگی است. کشمکش داستان از جایی آغاز میشود که سلیمه وارد متن میشود. شاید بتوان گفت راوی بعد از این که میفهمد سلیمه همسر ثامر شده است، بدون تغییر لحن، کینهتوز میشود و این کینهتوزی را تنها با یادآوری گذشتههای دور خود، سلیمه و راوی به میزبان و مخاطب منتقل میکند.<ref name=''نیزن''/> | |||
====خروس==== | |||
داستان با شرحی از زیبایی خروس آغاز میشود و دربارهٔ فردی صحبت میکند که حیوان را بهعنوان دوست انتخاب کرده است. نویسنده به ورطهٔ ناتورال نمیافتد تا حیوانیت را محور قرار بدهد. اتفاقاً درد از انسانیتی است که دیگر یافت نشده و حالا در قالب یک حیوان بروز کرده است. از یک طرف، سویه و نگاه کنشگر و در مجموع پلشتیهای جامعه آشکار میشود، ولی جبر مطلق تبلیغ نمیشود و بشر کاملاً بیاختیار نیست تا محیط و جنگ بر او غلبه داشته باشد.<ref name=''نشست''/> | |||
====موش خرما==== | |||
داستان راوی سومشخص نمایشی و در یکیدو جمله به دانایکل محدود میشود. یک کشاورز موشخرمایی را با داس به زمین میدوزد و در ادامه نوزاد پسرش را هم به آب میسپارد. او فرزندش را بدون امید به رستگاری به آب میسپارد. داستان سمبولیک است و این پرسش را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که آیا این به آبسپاری پسران نوعی سنت قربانیکردن اسماعیلهااست؟<ref name=''نیزن''/> | |||
====سفر سوم==== | |||
شخصیتهای اصلی داستان «سفر سوم» که هر دو معلم و داستاننویس هستند، در بخشهایی از داستان، روایتگر نوستالژی روشنفکر جامعهٔ داستان هستند. روشنفکرانی که به قول برشت: «به تصادف زندهاند و اگر بخت از آنها روی برگرداند، از کف رفتهاند.» زنِ داستان «سفرِ سوم»، که بهطور ضمنی داستانش در داستان شکل میگیرد، با دسته پَنگ نخل، توسط شوهر بیمارش ازالهٔ بکارت میشود و بهعلت خونریزی میمیرد.<ref name=''زخمهای جنوبی''/> | |||
====چیزو فلان و بهمان و اینا==== | |||
داستان زنی زخمخورده است که در عشق و ایدهآلهای اجتماعی شکست خورده و با آن که خرج شوهر معتادش را میدهد، باید از دست او کتک بخورد و لیچارهای گرگمنشانهٔ آدمهای اطرافش را تحمل کند و گاه خودش نیز با آنان همساز شود.<ref name=''زخمهای جنوبی''/> | |||
====مهمانی==== | |||
در داستان «مهمانی»، مخاطب با دنیای واقعی آدمهایی در محلههای ترسناک آشنا میشود و وقتی به آنها نزدیک میشود در مییابد خیلی هم ترسناک نیستند.دخترِ داستانِ «مهمانی» که نامش پروانه است، با آنکه در داستان حضور ندارد، اما از ورای خاطرات راوی در داستان نمود پیدا میکند و در جایی بیسیرت شده است.<ref name=''زخمهای جنوبی''/> | |||
====سگ ولگرد==== | |||
در این داستان، روای، به این سبب که نمیتواند خودش را با مظاهر زندگی بهظاهر مدرنی که مجبور است نگهبان پولدارهایش باشد، همگون کند، خودش مثل سگ نگهبان میبیند. اسم داستان به شکل کنایهآمیزی «سگ ولگرد» است.<ref name=''نشست''/> | |||
===سبک کتاب=== | |||
ژانر داستانها واقعگرای مدرن است و این دوآلیته (اینکه شخصیت اصلی داستان،چیزی را بهسبب چیزی از دست میدهد) سیاقی کلاسیک است و در واقع روند سنتی داستاننویسی محسوب میشود. برای قهرمان داستان مشکلی پیش میآید به دلیلی او روندی در پیش میگیرد، مشکل حل نمیشود و در نتیجه اتفاقاتی برایش میافتد.<ref name=''نشست''/> | |||
=== نثر کتاب=== | |||
زبان در داستانهای «زخم شیر» عنصر قدرتمندی است و درعین حال که مملو از تشبیهات و استعارات است اما نمیتوان گفت که شاعرانه است. «لیف نخل»، «دانههای درشت عرق»، «پر کاه»، «تاق بلوطها»، «کپکپ تلمبهها»، «چِق، چِق، چِقِ چاقوی ضامندار»، «باران ریز و پلاچ و گند»، «شیون گِزها»، «دریاپری» و... اینها کلمات آشنای جغرافیای صمد طاهری هستند. طاهری دربارهٔ زبان داستانها میگوید:«زبان داستان من شاعرانه نیست و زبان سرراستی است. اما رگههایی شاعرانه دارد و گاهی این رگهها که رنگ نوستالژی به خود میگیرد این حس را به وجود میآورد که با یک زبان شاعرانه طرف هستیم.»<ref name=''زبان''/> | |||
«زخم شیر» با ساختار زبانی ساده، خشونت و تنهایی جهان انسانها و اتفاقات هولناکی که بر شخصیتها فرود میآید را نشان میدهدو با جملات پرتشبیه و پر از صناعات ادبی اتفاقی هولناک را نشان نمیدهد بلکه با بیانی ساده و نشاندادن تصاویر، خوب یا بدبودن آدمها و اتفاقات را بازگو میکند. همانند داستان «چیز و فلان و بهمان و اینا» که تصویر شکستن دو دندان جلویی و خونی که از دهان زن بیرون میریخت تا آخر داستان از جلوی دید خواننده و شخصیت مرد قصه کنار نمیرود.<ref name =''ساختار''>{{یادکرد وب|نشانی=http://sazandeginews.com/News/1555|عنوان= نثر زخم شیر}}</ref> | |||
===فضاسازی=== | |||
داستانها تنها در فضای بسته آپارتمانها و خیابانهای تهران نمیگذرد بلکه در فضاهای بکر مثل اسکلهای متروک، اتاقک نگهبانی، نخلستانهای سوختهٔ بعد از جنگ، شهرهای کوچک و کمجمعیت جنوب و کپرهای بیابان می گذرد. روایتهایی که در آنها فاجعه یا اتفاقی قبلاً رخ داده و تن و روح آدمها را زخمی کرده است.<ref name=''ساختار''/> | |||
===تعلیق=== | |||
[[صمد طاهری|طاهری]] در هر کدام از یازده داستان این مجموعه تعلیقی را بهطور نامحسوس در لایهای از داستان گذاشته و درست سر بزنگاه لحظهای که داستان به سراشیبی نزدیک میشود، تعلیق را گرهگشایی میکند و تا رسیدن به نقطهٔ پایان آن را ادامه میدهد. مثل کشتن نوزاد توسط پدرش یا شنیدن بوی خون توسط دو برادر که خواهرشان را جا گذاشتند یا سگ نگهبانی که پارس نمیکند یا قصهٔ سفر دو دوستی که سر از عروسی پسری عقیم درمیآورند یا داستان زندگی زن پرستار و روابط خصوصیاش با همسرش. و بعد از تعلیق اضطراب را به جان خواننده میاندازد.<ref name=''ساختار''/> | |||
===زاویه دید=== | |||
راوی، اول شخص است و تقریباً در تمامی داستانها، فردی است تحصیلکرده یا مشغول تحصیل و گویی خود صمد طاهری است که داستان را روایت میکند.<ref name=''زاویه دید''/> | |||
===شخصیتپردازی=== | |||
بنا به عقیده منتقدان شخصیتها پویایی دارند. یعنی شخصیتها کنشگر هستند نه اینکه فقط تحتکنش قرار بگیرید و انفعال در آنان رد میشود. شاید اینجا بتوان گفت نوعی دیدگاه همینگویای هم در اثر وارد می شود و چنین القا میکند که شخصیتها به هر قیمتی باید تحت این شرایط، کنش داشته باشند. البته گاهی نویسنده از حلقهٔ [[غلامحسین ساعدی|ساعدی]] یا [[محمود دولتآبادی|دولتآبادی]] یا [[بزرگ علوی]] خارج نشده و یک قدم فراتر برنداشته است، اما به هر حال تأکید خوبی روی کنشگری دارد که وقتی خواننده آن را میخواند، در انتها میبیند همهٔ این آدمها چیزی را انتخاب کردهاند، نه اینکه صددرصد حق انتخاب نداشته باشند و حالا بابت آن، بهایش را با کنش بپردازند.<ref name=''نشست''/> | |||
===ویژگیهای مهم کتاب=== | |||
* تقریباً در همهٔ داستانها حیوانات و پرندگان حضور پررنگی دارند. در داستان «زخمشیر»، بز مادر یکی از شخصیتهای کلیدی است. یا موتیف تکرارشوندهٔ سوسک در داستان «سفر سوم» و نیز موش و سگ و خروس و بلبل و غیره در دیگر داستانها. طاهری عقیده دارد یکی از وظایف روشنفکری دریافتن حقوق از دسترفتهٔ طبیعت و حیوانات است.<ref name=''نامگذاری''/> | |||
* در اکثر داستانها، عناصر کلاسیک ساختمان داستان بهچشم میخورد و آن چیزی که در این میان، به عناصر دیگر داستان برتری دارد، فضاسازی و شخصیتپردازی و کشمکشهای درونی و بیرونی بین شخصیتهااست.<ref name=''زخمهای جنوبی''/> | |||
===زخم شیر و خوشههای خشم=== | |||
بهعنوان نمونه در «خوشههای خشم» جان اشتینبک جماعتی هستند که روستایشان دچار خشکسالی شده است و دیگر هیچ چیزی نیست. بنابراین مجبورند بروند و کار پیدا کنند. کاری که موجود است چه کاریست؟ به عنوان فعله در روستاها و مزارع دیگر مشغول کار شوند. دقیقاً مشابه این صحنهها در داستانهای صمد طاهری هم وجود دارد. پایانهای شوکآوری که در واقع کمی اغراق رمانتیک هم در آن وجود دارد اما بهنحوی با دل و روح بازی میکند. رنج فیزیکی در داستانهای ناتورالیسم آمریکایی بسیار پررنگ بوده و جک لندن نمونه بارز آن است: قطب شمال، برف، سرما، یخ زدن، بیغذایی، مردن سگهای سورتمه، گیرکردن و گمشدن. تمام این رنجهای فیزیکی و اقلیمی وجود دارد و در عین حال خود بازسازیکنندهٔ خشونت محیط است؛ خشونتی که عارض شده و آدمها به آن عادت دارند و از دست این اتفاقات در داستان «خروس» و «مهمانی» دیده میشود.<ref name=''نشست''/> | |||
===الهام از شخصیتها=== | |||
در داستان «نیزن» عروس نُهساله شاید نمادی است از همان دختری که با نیزن زندگی میکند. داستان، در قسمتی یادآورد داستان «خواهران» ''جویس'' در دوبلینیهاست و آهنگِ «دختر اوگرینی» که فضای داستان را تسخیر میکند. هر چند نمونههای نزدیکتری به این داستان وجود دارد. مثل داستان «ویولنزن» از ''هانری بردوی فرانسوی'' که مردی مجبور میشود در شبی که همسرش مرده است در یک عروسی روستایی ویولن بزند.<ref name=''نشست''/> | |||
===گزارشی از فروش کتاب=== | |||
بهاستناد خانهٔ کتاب مجموع تیراژ این کتاب نزدیک به ۶۶٠٠ جلد رسیده است. چاپ نخست این کتاب در سال ١٣٩۶ و با ١١٠٠ جلد روانهٔ بازار کتاب شد و در همان سال با ١١٠٠ نسخهٔ دیگر به چاپ دوم رسید. در سال ١٣٩٧ به چاپ سوم و چاپ چهارم و در سال ١٣٩٨ به چاپ پنجم و سرانجام در سال ١٣٩٩ به چاپ ششم رسید.<ref name=''تیراژ''/> | |||
[[پرونده:Mosahebeh ba etemad.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مصاحبه با روزنامهٔ اعتماد<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/print/135579|عنوان= مصاحبه با روزنامهٔ اعتماد}}</ref>'''</center>]] | |||
====جلسات نقد و بررسی==== | |||
{{بلی}} جلسهٔ نقد و بررسی زخم شیر ٨ تیرماه سال ١٣٩۶ در کافه کتاب شیراز طبقهٔ فوقانی تالار حافظ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس برگزار شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.honaronline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7-10/100852-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%AF-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%B3-%D8%A2%D8%A8-%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%88%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C|عنوان= نشست در شیراز}}</ref>{{سخ}} | |||
{{بلی}} نقد و بررسی «زخم شیر» ۱۴ مهرماه سال ١٣٩٨ با حضور علی مسعودینیا و نیلوفر صادقی در موسسهٔ خوانش برگزار شد.<ref name=''نشست''/>{{سخ}} | |||
{{بلی}} نشست ادبی «زخم شیر» ٣٠ خردادماه سال ١٣٩٨ با حضور [[علی خدایی]] و [[سیاوش گلشیری]] در شهر کتاب اصفهان برگزار شد.<ref name =''نشست اصفهان''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ibna.ir/fa/report/277161/%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85|عنوان= نشست اصفهان}}</ref> | |||
===اظهارنظرها=== | |||
====[[علی خدایی]]==== | |||
{{گفتاورد تزیینی|صمد طاهری یکی از موفقترین نویسندگان معاصر ما در به کاربردن کلماتی است که فضا ایجاد میکنند. حتماً «زخم شیر»، «مهمانی»، «خروس» و «کبوتر» را دو بار و سه بار بخوانید تا ببینید صمد طاهری با کلمات چه میکند.<ref name=''نشست اصفهان''/>}} | |||
====[[ابوتراب خسروی]]==== | |||
{{گفتاورد تزیینی|داستانهای طاهری بسیار معمولی هستند؛ معمولی نه به این معنی که پیش پا افتادهاند بلکه از این منظر که نویسنده با دقت و ریزنگاریِ هرچه تمامتر به موضوعاتی اشاره میکند که ممکن است مخاطب همیشه با آن مواجه شده، ولی کمتر به آنها توجهای کرده باشد. نویسنده بدون ادعای نگارش داستانهای روشنفکرانه، موضوعات روزمره را در قالب داستانی روایت کرده است. همین موضوع موجب شده است داستانهای زخم شیر خواندنی شود؛ البته گاهی نفرتی که در داستانها وجود دارد مثل داستان «موش خرما» مخاطب را اذیت میکند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ibna.ir/fa/report/271409|عنوان= نظر ابوتراب خسروی دربارهٔ زخم شیر }}</ref>}} | |||
====[[احمد ابوالفتحی]]==== | |||
{{گفتاورد تزیینی|کاری که در «زخم شیر» شده است نوعی برقراری تعادل بین شأن انسان و شأن حیوان است. در داستان «موش خرما» یا «خروس» میتوانیم این مسئله را ببینیم. ویژگی دیگر پیچ روایی انتهای داستانها است. در هر یک از این داستانها با وضعیتی روبهرو میشویم که اصلاً انتظارش را نداریم. طاهری نسبت شاخصی با ویژگیها و وجوه سنت داستاننویسی مکتب جنوب دارد. نثر روان و زبان داستانی بسیار درخشان و در عین حال گریزان از خودنمایی از دیگر ویژگیهای کارهای طاهری است، همچنین اتکا به موقعیت داستانی و اینکه سعی میکند از همان ابتدای کار وارد موقعیت شود. داستانهای طاهری حاصل تجربهٔ زیستهٔ غنی است.<ref name=''نقد کتاب''/>}} | |||
====حسین عباسزاده==== | |||
{{گفتاورد تزیینی|طاهری به موضوعات از زاویهای نگاه کرده که تاکنون کمتر به آنها نگاه شده است، بهویژه به موضوع جنگ. در این کتاب تجربه جدیدی از جنگ را دیدم، مثلاً در داستان «زخم شیر». بعد از خواندن کتاب متوجه شدم نویسنده تجربهٔ زیستهٔ خوبی داشته، خوب دیده و درک و حس کرده و خوب توانسته است این تجربهها را در داستانهایش منتقل کند و این به نظرم از نقاط قوت کتاب است که آن را متمایز کرده است. پایانههای داستانها از نقاط قوت دیگر این مجموعه است. نمیگویم غافلگیر میکند، اما به گونهای است که ذهن مخاطب را پس از خواندن آن درگیر خودش میکند.<ref name=''نقد کتاب''/>}} | |||
====اسدی جوزانی==== | |||
{{گفتاورد تزیینی|«در دام مانده مرغی» درخشانترین داستان کتاب «زخم شیر» است؛ اما در این داستان راوی در جایگاه یک گزارشگر نشسته است و فضای داستانی ساخته نمیشود، اما نثر و لحن راوی و حرکات و اعمالی که در این داستان انجام میشود خیلی خوشساخت است. من با اندیشهٔ قضا و قدری در دو داستان «مردی که کبوترهای باغی را با سنگ میکشت» و «موش خرما» کنار نیامدم که به عقیدهٔ من این اندیشه با فضای داستانی همخوانی ندارد. با این حال «زخم شیر» کتابی خوشخوان و نثر آن پذیرفتنی است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.shiraznovinnews.ir/news-details/8292-%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%DB%8C-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF|عنوان= نظر اسدی جوزانی دربارهٔ زخم شیر }}</ref>}} | |||
====علی مسعودینیا==== | |||
{{گفتاورد تزیینی|پیرنگ سالم و قابلتشخیص، شخصیتپردازی کامل و انرژی بسیار زیادی که برای فضاسازی صرف شده است. گویی مهمترین المان موجود در هر داستان، فضاهای آن است. با آنکه در جاهایی، شخصیت نامتعارفی هم دارد که به نظر میرسد قرار است روی آن سرمایهگذاری کند ولی عمدهٔ تلاش نویسنده روی ساختن فضا و پررنگکردن اقلیم میگذرد. | |||
نکتهٔ مهمی که در واقع در کار [[صمد طاهری]] باید آموخت این است که بسیار صحنهنویس خوبی است. یعنی هر صحنه به شکل بسیار آشکار متشکل است از سهچهار صحنه؛ مانند صحنههای سینمایی، زبان چرب و نرم برای توصیف، انتخاب زاویهدید مناسب.<ref name=''نشست''/>}} | |||
====[[سیاوش گلشیری]]==== | |||
{{گفتاورد تزیینی|زخم شیر دقتنظر زیادی در جزئیات دارد که در داستانهایش مشخص است. از ویژگیهای داستان مکتب جنوب پرداختن به جزئیات است. پرداختن به طبیعت و جزئیات و کشمکش انسان و طبیعت در تمام داستانها مشاهده میشود.<ref name=''نشست اصفهان''/>}} | |||
====طاهری از زخم شیر میگوید==== | |||
{{گفتاورد تزیینی|من تنها خواستم روایتگر رنجی باشم که بر زنان سرزمینم وارد شده و میشود و در واقع فقط روایتگری بودم که از مظلومیت زن در «زخم شیر» صحبت کردم که از فضای مردسالار برمیآید.<ref name=''نشست اصفهان''/>}} | |||
[[پرونده:Zakhm shir jalal.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''در یازدهمین دورهٔ{{سخ}}[[جایزه ادبی جلال آلاحمد]]'''</center>]] | |||
====نظر طاهری دربارهٔ جوایزی که زخم شیر کسب کرد==== | |||
{{گفتاورد تزیینی|گمان میكنم وجه قصهگویی داستانها و تأكيد هميشگی من بر نشاندادن عمق عواطف انسانی و انگشتنهادن بر زخمهایی كه ريشه در اين عواطف دارند موجب شده است که «زخم شیر» هم برندهٔ [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]] و هم شایستهٔ تقدیر جایزهٔ احمد محمود باشد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.etemadnewspaper.ir/fa/Main/Detail/135579|عنوان= نظر طاهری دربارهٔ کتاب}}</ref>}} | |||
{{گفتاورد تزیینی|بزرگترین حسن این جایزهها این است که کتاب را به مخاطب و جامعه کتابخوان معرفی میکنند و همین باعث میشود تا کتابهای آن نویسنده بیشتر خوانده و حتی تجدیدچاپ شود. جایزهها در جهت معرفی کتابها خیلی مؤثرند. هر سال صدها مجموعه داستان و رمان منتشر میشوند اما هیچ خوانندهای نمیتواند همه این کتابها را بخواند پس قطعاً پیگیر است بداند کدام یک از آنها بهترند تا از بین آنها تعدادی را انتخاب کند و جوایزی همانند [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|«جلال»]] این راهنمایی را به او میکنند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://fars.farhang.gov.ir/fa/news/381616/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A3%D8%B3%D9%81-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87|عنوان= نظر طاهری دربارهٔ جایزهٔ جلال}}</ref>}} | |||
====جملههای ماندگار کتاب==== | |||
====جوایز کتاب==== | |||
{{بلی}} شایستهٔ تقدیر یازدهمین دورهٔ [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]]<ref name=''جلال''/>{{سخ}} | |||
{{بلی}} برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود|جایزهٔ احمد محمود]]<ref name=''محمود''/> | |||
==مشخصات کتابشناختی== | |||
'''زخم شیر''' توسط «نشر نیماژ» و با طراحی جلد، توسط یاسمین حشدری، در شش نوبت بهچاپ رسید که مجموع تیراژ آن طبق آمار خانهٔ کتاب نزدیک به ۶۶٠٠ جلد رسیده است.<ref name=''نقد کتاب''/> | |||
==نوا، نما و نگاه== | |||
===تصویر از صفحات کتاب=== | |||
==جستارهای وابسته== | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس|۲}} | |||
==منابع== | |||
==پیوند به بیرون== | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://jalal.adabiatirani.com/1397/09/18/%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%8C-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF/|عنوان= | |||
یازدهمین جایزهٔ ادبی جلال آل احمد، برندگان خود را شناخت|ناشر= جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد|تاریخ انتشار= ١٨آذر۱۳۹٧|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/tolidi/270094/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF|عنوان= | |||
«زخم شیر» اثر برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزهٔ احمد محمود شد|ناشر= ایبنا|تاریخ انتشار= ۱۳دی۱۳۹۷|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=https://shahraranews.ir/fa/publication/content/1025/9961|عنوان= زیستن در دل فاجعه|ناشر= شهرآرا نیوز|تاریخ انتشار= ۱۹بهمن۱۳۹۸|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=2478862|عنوان= مشخصات کتابشناختی زخم شیر|ناشر= خانه کتاب|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.iranto.ir/%D8%AF%D8%B1-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D9%8A%D8%B1-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7-%D8%B4%D9%83%D9%88%D9%81%D8%A7-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/|عنوان= گفتوگو با صمد طاهری: در چند دههٔ اخير ادبيات ما شكوفا شده است|ناشر= پایگاه تحلیلی خبری سازمان معلمان ایران|تاریخ انتشار= ۶اردیبهشت۱۳۹۸|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=https://netnevesht.com/zakhm-shir-samad-taheri/|عنوان= زخم شیر؛ جنگ، نخلستانها و آدمها|ناشر= نتنوشت|تاریخ انتشار= ۲آذر۱۳۹۸|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/note/268790/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8%DB%8C|عنوان= یادداشت داریوش احمدی بر مجموعه داستان شایسته تقدیر جایزه جلال|ناشر= ایبنا|تاریخ انتشار= ۱۸آذر۱۳۹۷|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://peyrang.org/articles/91/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C|عنوان= گفتوگوی با صمد طاهری؛ ادبیات کاری را که باید بکند، میکند|ناشر= گروه ادبی پیرنگ|تاریخ انتشار= ۲۲بهمن۱۳۹۸|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://peyrang.org/articles/91/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C|عنوان= «زخم شیر» مجموعه داستان شایسته تقدیر در یازدهمین جایزه ادبی جلال شد|ناشر= ایبنا|تاریخ انتشار= ۱۷آذر۱۳۹۷|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://nashrenimaj.com/%da%af%d9%81%d8%aa%e2%80%8c%d9%88%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%b5%d9%85%d8%af-%d8%b7%d8%a7%d9%87%d8%b1%db%8c-%d9%86%d9%88%db%8c%d8%b3%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%b2%d8%ae%d9%85-%d8%b4%db%8c%d8%b1-%d9%86/|عنوان= گفتوگو با صمد طاهری نویسنده زخم شیر نامزد جایزه بخش مجموعه داستان احمد محمود|ناشر= نشر نیماژ|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=https://vinesh.ir/%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%AE%D9%85%D9%90-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86/|عنوان= از زخمِ نوشتن|ناشر= وینش|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/15475-2019-01-24-19-03-45.html/|عنوان= نگاهی به ساختمان داستانی زخم شیر|ناشر= کانون فرهنگی چوک|تاریخ انتشار= ١٣بهمن١٣٩٧|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://sazandeginews.com/News/1555|عنوان= روح تنهایی در زخم شیر|ناشر= روزنامهٔ سازندگی|تاریخ انتشار= ۲۷دی۱۳۹۷|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/print/135579|عنوان= مصاحبه صمد طاهری با روزنامه اعتماد|ناشر= روزنامهٔ اعتماد|تاریخ انتشار= ۴آبان۱۳۹٨|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.honaronline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7-10/100852-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%AF-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%B3-%D8%A2%D8%A8-%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%88%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C|عنوان= نقد و بررسی زخم شیر|ناشر= هنرآنلاین|تاریخ انتشار= ۴تیر۱۳۹۶|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/report/277161/%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85|عنوان= صمد طاهری: به نامگذاریهایی مثل «مکتب ادبی جنوب» اعتقادی ندارم|ناشر= ایبنا|تاریخ انتشار= ۱تير۱۳۹۸|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/report/271409|عنوان= صمد طاهری؛ ماهی که پشت ابر نماند|ناشر= ایبنا|تاریخ انتشار= ۱۴بهمن۱۳۹۷|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.shiraznovinnews.ir/news-details/8292-%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%DB%8C-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF|عنوان= نثر «زخم شیر» خوب از آب درآمده است|ناشر= شیراز نوین|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=https://fars.farhang.gov.ir/fa/news/381616/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A3%D8%B3%D9%81-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87|عنوان= ابراز تأسف برنده جایزه ادبی « جلال » از بیتوجهی به داستان کوتاه|ناشر= اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس|تاریخ انتشار=۱۸آذر۱۳۹۷|تاریخ بازدید= ٢٣شهریور۱۳۹۹}} |
نسخهٔ ۲۷ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۱۳
زخم شیر | |
---|---|
نویسنده | صمد طاهری |
ناشر | نیماژ |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | تاریخ نشر فارسی: چاپ اول، ١٣٩٨ |
شابک | ٩٧٨-۶٠٠-٣۶٧-١٨۵-٠ |
تعداد صفحات | ١۶٧ صفحه |
موضوع | داستان فارسی |
سبک | واقعگرای مدرن |
زبان | فارسی |
نوع رسانه | کتاب |
طراح جلد | یاسمین حشدری |
زخم شیر مجموعهای از ١١ داستان کوتاه بهروایت صمد طاهری، در ژانری واقعگرایانه است که شایستهٔ تقدیر در یازدهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد و برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزهٔ احمد محمود شده است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهزخم شیر نخستین بار در سال ١٣٩٨ منتشر شد و تاکنون در شش نوبت و با بیش از ۶۶٠٠ نسخه، به چاپ رسیده است.[۲]
مجموعهداستانی «زخم شیر» گردهمایی داستانهایی با نامهای «مردی که کبوترهای باغی را با سنگ میکشت»، «موش خرما»، «خروس»، «مهمانی»، «در دام مانده مرغی»، «نیزن»، «سفر سوم»، «زخم شیر»، «نام آن پرنده چه بود؟»، «چیز و فلان و بهمان و اینا» و «سگ ولگرد»است که بین مهرماه ۹۰ تا مردادماه ۹۵ نوشته شدهاند. جغرافیای بیشتر داستانها، شهرها و روستاهای جنوب کشور و مرگ عنصری اصلی داستانها است.[۳]شخصیتها، مردم عادی هستند و گاه در موقعیتهای عجیب و غریب و گاه روزمره گرفتار میشوند و سرانجام داستانها بهدور از کلیشههای معمول است و گاه به قدری عجیب و غریب است که خواننده را غافلگیر میکند. داستانها دغدغههای اجتماعی و موضوعات متنوعی دارند.[۴] زخم شیر از اِلِمانهای ناتورالیستی استفاده میکند و در عینحال در گردابِ ناتورالیسم نمیافتد و بر مرز باریک رئالیسم و ناتورالیسم حرکت میکند. داستانها نوعی ادایدین به موج نویسندگان واقعگرا بهخصوص ساعدی میباشد. طاهری در یکی از داستانهای این مجموعه به نام «سفر سوم» به داستان «خاکسترنشینها» و داستان «گدا»ی ساعدی اشاره میکند.[۵]
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
مجموعه داستانِ «زخم شیر»، چشمانداز یازده داستان کوتاه است که صبغهٔ جنوبی دارند هر چند اکثر آنها در محدودهٔ جغرافیایی فارس و خورموج میگذرند.[۶]
دلیل نامگذاری
صمد طاهری دربارهٔ علت نامگذاری زخم شیر گفته است: «شیر تلویحی به شیر بیشه اشاره دارد. بیشهای که میهن زخمی ماست و زخمزننده نیز هست. کما این که در وهلهٔ نخست هر کس با شنیدن عنوان «زخم شیر»، زخمی که شیر به کسی زده به ذهنش متبادر میشود و من از این امکان زبان فارسی استفاده کردم و اسمی را برای داستان برگزیدم که چندپهلو است.» نامگذاری داستان «زخم شیر» دو لایه دارد. یکی همان لایهٔ نخست داستان است و تصویر درخشان زخمشدن پستان گاوها که در اثر دوشیدهنشدن شیرشان پدید آمده است و لایهٔ دوم شیر است که از دیرباز نماد کشور ایران بوده است؛ هم در افسانهها هم در نمادهای دورههای تاریخی ایران. از سویی زیستگاه شیر ایران بیشتر در دو منطقهٔ دشتارژن شیراز و بخشهایی از خوزستان بوده است که به بستر داستان نزدیک است. خوزستانی که حالا درگیر جنگ است و زخمی است. ایرانی که چون نماد تاریخیاش؛ یعنی شیر مقاومت میکند و زخمخورده است.[۷]
چرا باید این کتاب را خواند
بهعقیدهٔ منتقدان زخم شیر میتواند تداوم سنت ادبی باشند و هم از آن گذار داشته باشد و عناصر بسیاری را به ساخت داستانهای شبهناتورالیستی اضافه کند. یکی از وجوه ناتورالیسم توجه به حیوانات است. در ساخت داستان فارسی معمولاً حرکت به نوعی انسانانگاری حیوان بود. یعنی حیوان خودش سوژه نشده بود. مثلاً در «انتری که لوطیاش مرده بود» اثر صادق چوبک، عملاً بُعدهای انسانانگارانهای که به انتر داده میشود اثر را جلو میبرد. از ویژگیهای دیگری که این اثر را خواندنی کرده است نثر صیقلخورده، قصهگویی و نگاه نو به مقولات تیرهٔ زندگی همچون جنگ است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
سالشمار کتاب
- ١٣٩۶: نخستین بار توسط «نشر نیماژ» چاپ شد.
- ١٣٩٧: در آذرماه، در آيين اختتاميهٔ یازدهمين دورهٔ جايزه جلال آلاحمد بهعنوان اثر شایستهٔ تقدیر بخش داستان کوتاه معرفی شد و معادل ۱۰ سکه جایزه گرفت.[۸]
- ١٣٩٧: در اسفندماه، اثر برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزه احمد محمود شد و تندیس طلایی احمد محمود و مبلغ یک میلیون تومان به آن تعلق گرفت.[۹]
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
مجموعه داستان «زخم شیر» انعکاس زخمهای روحی است، زخمهایی که خوب نمیشوند و هر چند وقت یکبار سر باز میکنند. نویسنده از تنهایی ملموس انسانها سخن میگوید و به دردهای طبقه فرودست جامعه میپردازد.[۱۰]ردپای مفاهیم فقدان، غیاب و روند فقدان در داستانها آشکار است؛ آدمها چیزی را یا از دست دادهاند یا در حال از دستدادن هستند. دلایل فقدان، چه خشونت محیط باشد، چه جبر سیاسی جغرافیا، چه شکست آرمانها باشد یا در پارهای موارد، فقر به نسبت آن اِلِمانی که از دست میرود، برسازندۀ معنای کلیِ داستانها هستند.
زخم شیر
«زخم شیر» منسجمترین داستان این مجموعه دانست. داستان خانوادهای جنگزده که بین ماندن در خاک خود و رفتن به جایی دیگر ماندهاند و در این میان، «بز حنایی»، که تمام سالهای قد کشیدن بچههایی که پدرشان روزگاری رهایشان کرده و رفته، با دست و دل بازی شیرِ فرنی و شیربرنجهایشان را مهیا کرده و از گرسنگی نجاتشان داده، چالش بزرگی شده و حالا چارهای ندارند جز پشتسر گذاشتنش در شهری که دیگر هیچ همسایهای در آن نیست.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه«خیجو» دختر خانواده، مظهر عواطفی فوق انسانی است. در جایی که جنگ همه را فراری داده است، او دو تا کَهره بز را به بغل دارد تا آنها را از مرگ نجات دهد. در این داستان تمام ایدهآلها و ارزشهای زندگی، بر اثر جنگ، بیارزش میشوند. گاوها، که زمانی برای صاحبانشان شأن و منزلتی اسطورهای داشتند، در میان نخلها به امان خدا رها میشوند. آنها از زور شیری که در سینههاشان جمع شده است، ماغ میکشند. خداحافظی مادر با برداشتن قسمتی از خاک و بوییدن و بوسیدن آن، دلبستگی نوستالژیک انسان را به خاک سرزمینش نشان میدهد. معمع بزی که بچههایش را از او جدا کردهاند، گاوهایی که سینههاشان ورم کرده و زخم شده است، لنج یکه از ساحل دور میشود، اینها تصاویر و سکانسهایی از فیلمی نئورئالیزم هستند که هرگز اکران نمیشوند مگر در ذهن کسانی که جنگ را با پوست و گوشت و استخوان لمس کرده باشند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در دام مانده مرغی
داستانِ «در دام مانده مرغی» داستانی است فاکنری، با درونمایهای از گناه و شرارت و آدمکشی و عذابوجدان، و در نهایت فداکردن همه آنها. داستان، داستانِ یک مهاجرت است. مهاجرت از نوع جان اشتاینبکیاش که از نظر موضوع و پیرنگ به «خوشههای خشم» و «محصول طوفانی» نزدیک میشود. در داستان بارها به داسی که شخصیت اصلی و سرکش داستان، اکبر، در دست دارد اشاره میشود. او با داس صورت خود را پاره میکند. داس، در این داستان، ندای وجدان است و نقش یک موتیف تکرارشونده را دارد که ذهن شخصیت داستان را مدام به خود مشغول میکند. در این داستان قتلی اتفاق افتاده است و شخصیت اصلی داستان، بین گناه و شرارت و غیرت و رسم و رسومهای متعارف گیر میکند. او که در این داستان، مرتکب گناهی مضاعف میشود، مجبور میشود برای خواهر شانزدهسالهاش که اندامی زنانه دارد و در معرض تجاوز قرار میگیرد، یک نفر را بکشد و از مهلکه بگریزد و در شهری دیگر مجبور میشود او را که وبال گردنش است، به عقد پیرمردی هفتادساله در بیاورد تا بتواند بیدغدغه به کارش ادامه دهد. چون به قول خودش پیری دارد از راه میرسد و باید قدر جوانی را دانست. اما عذابوجدان و گناه او را رها نمیکند. هر بار که به یاد خواهرش میافتد با لبهٔ داس صورت خود را پاره میکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نام آن پرنده چه بود
داستان از اواسط رویداد شروع میشود. شخصیت اصلی یک دانشجوی احساساتی و آرمانگراست که کورکورانه در راه عشق و آرمانهای خود جان میبازد. زنِ داستان که مادری زجرکشیده است، جنازهٔ پسرش را که در راه عشق و آرمانهای انقلابیاش جان باخته است با یک نعشکش به چغاچوبین میبرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی داردراوی اول شخصِ غیرقابلاعتماد است و داستان با این جمله شروع میشود: «من بودم که دوستم را لو دادم و کشتم و …»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نیزن
داستانِ «نیزن» پیرنگ و کشمکش درونی شخصیت داستان، با ذهنیت و خاطراتش، او را به سکته میکشاند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی داردنیزنی به نام کَرَم در عروسیها آهنگ شاد و عامهپسند مینوازد و همه او را به این صفت میشناسند. وقتی راوی آهنگهایی از او میشنود که خلاف شناختی است که از او دارد، تصمیم میگیرد او را مطرح کند. مسئولان با گرفتن تستی از او، در جشنوارهای به او وقت میدهند. مهمانان خارجی با شنیدن نیجفتی کَرَم تحتتأثیر قرار میگیرند. کَرَم نمادی از هنرمند بهطور عام است. هنرمندی که هم توانایی جذب عام را دارد و هم حرفی برای علاقمندان هنر خاص، با این حال ارزش و جایگاهی برای مسئولان ندارد.[۱۱]
مردی که کبوترهای یاغی را با سنگ می کشت
راوی آموزگار جوانی در شیراز مردی را میبیند که در مناطق جنگی همسایهاش بود. مرد از او میخواهد که به ملاقات پسرش که معلول جنگی و دوست قدیم راوی است، بیاید. راوی در ملاقات با او متوجه میشود که سلیمه، دختری که هر دو آنها از قدیم میشناختند، همسر معلول جنگی است. کشمکش داستان از جایی آغاز میشود که سلیمه وارد متن میشود. شاید بتوان گفت راوی بعد از این که میفهمد سلیمه همسر ثامر شده است، بدون تغییر لحن، کینهتوز میشود و این کینهتوزی را تنها با یادآوری گذشتههای دور خود، سلیمه و راوی به میزبان و مخاطب منتقل میکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
خروس
داستان با شرحی از زیبایی خروس آغاز میشود و دربارهٔ فردی صحبت میکند که حیوان را بهعنوان دوست انتخاب کرده است. نویسنده به ورطهٔ ناتورال نمیافتد تا حیوانیت را محور قرار بدهد. اتفاقاً درد از انسانیتی است که دیگر یافت نشده و حالا در قالب یک حیوان بروز کرده است. از یک طرف، سویه و نگاه کنشگر و در مجموع پلشتیهای جامعه آشکار میشود، ولی جبر مطلق تبلیغ نمیشود و بشر کاملاً بیاختیار نیست تا محیط و جنگ بر او غلبه داشته باشد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
موش خرما
داستان راوی سومشخص نمایشی و در یکیدو جمله به دانایکل محدود میشود. یک کشاورز موشخرمایی را با داس به زمین میدوزد و در ادامه نوزاد پسرش را هم به آب میسپارد. او فرزندش را بدون امید به رستگاری به آب میسپارد. داستان سمبولیک است و این پرسش را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که آیا این به آبسپاری پسران نوعی سنت قربانیکردن اسماعیلهااست؟خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سفر سوم
شخصیتهای اصلی داستان «سفر سوم» که هر دو معلم و داستاننویس هستند، در بخشهایی از داستان، روایتگر نوستالژی روشنفکر جامعهٔ داستان هستند. روشنفکرانی که به قول برشت: «به تصادف زندهاند و اگر بخت از آنها روی برگرداند، از کف رفتهاند.» زنِ داستان «سفرِ سوم»، که بهطور ضمنی داستانش در داستان شکل میگیرد، با دسته پَنگ نخل، توسط شوهر بیمارش ازالهٔ بکارت میشود و بهعلت خونریزی میمیرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
چیزو فلان و بهمان و اینا
داستان زنی زخمخورده است که در عشق و ایدهآلهای اجتماعی شکست خورده و با آن که خرج شوهر معتادش را میدهد، باید از دست او کتک بخورد و لیچارهای گرگمنشانهٔ آدمهای اطرافش را تحمل کند و گاه خودش نیز با آنان همساز شود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مهمانی
در داستان «مهمانی»، مخاطب با دنیای واقعی آدمهایی در محلههای ترسناک آشنا میشود و وقتی به آنها نزدیک میشود در مییابد خیلی هم ترسناک نیستند.دخترِ داستانِ «مهمانی» که نامش پروانه است، با آنکه در داستان حضور ندارد، اما از ورای خاطرات راوی در داستان نمود پیدا میکند و در جایی بیسیرت شده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سگ ولگرد
در این داستان، روای، به این سبب که نمیتواند خودش را با مظاهر زندگی بهظاهر مدرنی که مجبور است نگهبان پولدارهایش باشد، همگون کند، خودش مثل سگ نگهبان میبیند. اسم داستان به شکل کنایهآمیزی «سگ ولگرد» است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سبک کتاب
ژانر داستانها واقعگرای مدرن است و این دوآلیته (اینکه شخصیت اصلی داستان،چیزی را بهسبب چیزی از دست میدهد) سیاقی کلاسیک است و در واقع روند سنتی داستاننویسی محسوب میشود. برای قهرمان داستان مشکلی پیش میآید به دلیلی او روندی در پیش میگیرد، مشکل حل نمیشود و در نتیجه اتفاقاتی برایش میافتد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نثر کتاب
زبان در داستانهای «زخم شیر» عنصر قدرتمندی است و درعین حال که مملو از تشبیهات و استعارات است اما نمیتوان گفت که شاعرانه است. «لیف نخل»، «دانههای درشت عرق»، «پر کاه»، «تاق بلوطها»، «کپکپ تلمبهها»، «چِق، چِق، چِقِ چاقوی ضامندار»، «باران ریز و پلاچ و گند»، «شیون گِزها»، «دریاپری» و... اینها کلمات آشنای جغرافیای صمد طاهری هستند. طاهری دربارهٔ زبان داستانها میگوید:«زبان داستان من شاعرانه نیست و زبان سرراستی است. اما رگههایی شاعرانه دارد و گاهی این رگهها که رنگ نوستالژی به خود میگیرد این حس را به وجود میآورد که با یک زبان شاعرانه طرف هستیم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
«زخم شیر» با ساختار زبانی ساده، خشونت و تنهایی جهان انسانها و اتفاقات هولناکی که بر شخصیتها فرود میآید را نشان میدهدو با جملات پرتشبیه و پر از صناعات ادبی اتفاقی هولناک را نشان نمیدهد بلکه با بیانی ساده و نشاندادن تصاویر، خوب یا بدبودن آدمها و اتفاقات را بازگو میکند. همانند داستان «چیز و فلان و بهمان و اینا» که تصویر شکستن دو دندان جلویی و خونی که از دهان زن بیرون میریخت تا آخر داستان از جلوی دید خواننده و شخصیت مرد قصه کنار نمیرود.[۱۲]
فضاسازی
داستانها تنها در فضای بسته آپارتمانها و خیابانهای تهران نمیگذرد بلکه در فضاهای بکر مثل اسکلهای متروک، اتاقک نگهبانی، نخلستانهای سوختهٔ بعد از جنگ، شهرهای کوچک و کمجمعیت جنوب و کپرهای بیابان می گذرد. روایتهایی که در آنها فاجعه یا اتفاقی قبلاً رخ داده و تن و روح آدمها را زخمی کرده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تعلیق
طاهری در هر کدام از یازده داستان این مجموعه تعلیقی را بهطور نامحسوس در لایهای از داستان گذاشته و درست سر بزنگاه لحظهای که داستان به سراشیبی نزدیک میشود، تعلیق را گرهگشایی میکند و تا رسیدن به نقطهٔ پایان آن را ادامه میدهد. مثل کشتن نوزاد توسط پدرش یا شنیدن بوی خون توسط دو برادر که خواهرشان را جا گذاشتند یا سگ نگهبانی که پارس نمیکند یا قصهٔ سفر دو دوستی که سر از عروسی پسری عقیم درمیآورند یا داستان زندگی زن پرستار و روابط خصوصیاش با همسرش. و بعد از تعلیق اضطراب را به جان خواننده میاندازد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
زاویه دید
راوی، اول شخص است و تقریباً در تمامی داستانها، فردی است تحصیلکرده یا مشغول تحصیل و گویی خود صمد طاهری است که داستان را روایت میکند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
شخصیتپردازی
بنا به عقیده منتقدان شخصیتها پویایی دارند. یعنی شخصیتها کنشگر هستند نه اینکه فقط تحتکنش قرار بگیرید و انفعال در آنان رد میشود. شاید اینجا بتوان گفت نوعی دیدگاه همینگویای هم در اثر وارد می شود و چنین القا میکند که شخصیتها به هر قیمتی باید تحت این شرایط، کنش داشته باشند. البته گاهی نویسنده از حلقهٔ ساعدی یا دولتآبادی یا بزرگ علوی خارج نشده و یک قدم فراتر برنداشته است، اما به هر حال تأکید خوبی روی کنشگری دارد که وقتی خواننده آن را میخواند، در انتها میبیند همهٔ این آدمها چیزی را انتخاب کردهاند، نه اینکه صددرصد حق انتخاب نداشته باشند و حالا بابت آن، بهایش را با کنش بپردازند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ویژگیهای مهم کتاب
- تقریباً در همهٔ داستانها حیوانات و پرندگان حضور پررنگی دارند. در داستان «زخمشیر»، بز مادر یکی از شخصیتهای کلیدی است. یا موتیف تکرارشوندهٔ سوسک در داستان «سفر سوم» و نیز موش و سگ و خروس و بلبل و غیره در دیگر داستانها. طاهری عقیده دارد یکی از وظایف روشنفکری دریافتن حقوق از دسترفتهٔ طبیعت و حیوانات است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در اکثر داستانها، عناصر کلاسیک ساختمان داستان بهچشم میخورد و آن چیزی که در این میان، به عناصر دیگر داستان برتری دارد، فضاسازی و شخصیتپردازی و کشمکشهای درونی و بیرونی بین شخصیتهااست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
زخم شیر و خوشههای خشم
بهعنوان نمونه در «خوشههای خشم» جان اشتینبک جماعتی هستند که روستایشان دچار خشکسالی شده است و دیگر هیچ چیزی نیست. بنابراین مجبورند بروند و کار پیدا کنند. کاری که موجود است چه کاریست؟ به عنوان فعله در روستاها و مزارع دیگر مشغول کار شوند. دقیقاً مشابه این صحنهها در داستانهای صمد طاهری هم وجود دارد. پایانهای شوکآوری که در واقع کمی اغراق رمانتیک هم در آن وجود دارد اما بهنحوی با دل و روح بازی میکند. رنج فیزیکی در داستانهای ناتورالیسم آمریکایی بسیار پررنگ بوده و جک لندن نمونه بارز آن است: قطب شمال، برف، سرما، یخ زدن، بیغذایی، مردن سگهای سورتمه، گیرکردن و گمشدن. تمام این رنجهای فیزیکی و اقلیمی وجود دارد و در عین حال خود بازسازیکنندهٔ خشونت محیط است؛ خشونتی که عارض شده و آدمها به آن عادت دارند و از دست این اتفاقات در داستان «خروس» و «مهمانی» دیده میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
الهام از شخصیتها
در داستان «نیزن» عروس نُهساله شاید نمادی است از همان دختری که با نیزن زندگی میکند. داستان، در قسمتی یادآورد داستان «خواهران» جویس در دوبلینیهاست و آهنگِ «دختر اوگرینی» که فضای داستان را تسخیر میکند. هر چند نمونههای نزدیکتری به این داستان وجود دارد. مثل داستان «ویولنزن» از هانری بردوی فرانسوی که مردی مجبور میشود در شبی که همسرش مرده است در یک عروسی روستایی ویولن بزند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
گزارشی از فروش کتاب
بهاستناد خانهٔ کتاب مجموع تیراژ این کتاب نزدیک به ۶۶٠٠ جلد رسیده است. چاپ نخست این کتاب در سال ١٣٩۶ و با ١١٠٠ جلد روانهٔ بازار کتاب شد و در همان سال با ١١٠٠ نسخهٔ دیگر به چاپ دوم رسید. در سال ١٣٩٧ به چاپ سوم و چاپ چهارم و در سال ١٣٩٨ به چاپ پنجم و سرانجام در سال ١٣٩٩ به چاپ ششم رسید.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
جلسات نقد و بررسی
جلسهٔ نقد و بررسی زخم شیر ٨ تیرماه سال ١٣٩۶ در کافه کتاب شیراز طبقهٔ فوقانی تالار حافظ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس برگزار شد.[۱۴]
نقد و بررسی «زخم شیر» ۱۴ مهرماه سال ١٣٩٨ با حضور علی مسعودینیا و نیلوفر صادقی در موسسهٔ خوانش برگزار شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نشست ادبی «زخم شیر» ٣٠ خردادماه سال ١٣٩٨ با حضور علی خدایی و سیاوش گلشیری در شهر کتاب اصفهان برگزار شد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
اظهارنظرها
علی خدایی
« | صمد طاهری یکی از موفقترین نویسندگان معاصر ما در به کاربردن کلماتی است که فضا ایجاد میکنند. حتماً «زخم شیر»، «مهمانی»، «خروس» و «کبوتر» را دو بار و سه بار بخوانید تا ببینید صمد طاهری با کلمات چه میکند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
ابوتراب خسروی
« | داستانهای طاهری بسیار معمولی هستند؛ معمولی نه به این معنی که پیش پا افتادهاند بلکه از این منظر که نویسنده با دقت و ریزنگاریِ هرچه تمامتر به موضوعاتی اشاره میکند که ممکن است مخاطب همیشه با آن مواجه شده، ولی کمتر به آنها توجهای کرده باشد. نویسنده بدون ادعای نگارش داستانهای روشنفکرانه، موضوعات روزمره را در قالب داستانی روایت کرده است. همین موضوع موجب شده است داستانهای زخم شیر خواندنی شود؛ البته گاهی نفرتی که در داستانها وجود دارد مثل داستان «موش خرما» مخاطب را اذیت میکند.[۱۵] | » |
احمد ابوالفتحی
« | کاری که در «زخم شیر» شده است نوعی برقراری تعادل بین شأن انسان و شأن حیوان است. در داستان «موش خرما» یا «خروس» میتوانیم این مسئله را ببینیم. ویژگی دیگر پیچ روایی انتهای داستانها است. در هر یک از این داستانها با وضعیتی روبهرو میشویم که اصلاً انتظارش را نداریم. طاهری نسبت شاخصی با ویژگیها و وجوه سنت داستاننویسی مکتب جنوب دارد. نثر روان و زبان داستانی بسیار درخشان و در عین حال گریزان از خودنمایی از دیگر ویژگیهای کارهای طاهری است، همچنین اتکا به موقعیت داستانی و اینکه سعی میکند از همان ابتدای کار وارد موقعیت شود. داستانهای طاهری حاصل تجربهٔ زیستهٔ غنی است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
حسین عباسزاده
« | طاهری به موضوعات از زاویهای نگاه کرده که تاکنون کمتر به آنها نگاه شده است، بهویژه به موضوع جنگ. در این کتاب تجربه جدیدی از جنگ را دیدم، مثلاً در داستان «زخم شیر». بعد از خواندن کتاب متوجه شدم نویسنده تجربهٔ زیستهٔ خوبی داشته، خوب دیده و درک و حس کرده و خوب توانسته است این تجربهها را در داستانهایش منتقل کند و این به نظرم از نقاط قوت کتاب است که آن را متمایز کرده است. پایانههای داستانها از نقاط قوت دیگر این مجموعه است. نمیگویم غافلگیر میکند، اما به گونهای است که ذهن مخاطب را پس از خواندن آن درگیر خودش میکند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
اسدی جوزانی
« | «در دام مانده مرغی» درخشانترین داستان کتاب «زخم شیر» است؛ اما در این داستان راوی در جایگاه یک گزارشگر نشسته است و فضای داستانی ساخته نمیشود، اما نثر و لحن راوی و حرکات و اعمالی که در این داستان انجام میشود خیلی خوشساخت است. من با اندیشهٔ قضا و قدری در دو داستان «مردی که کبوترهای باغی را با سنگ میکشت» و «موش خرما» کنار نیامدم که به عقیدهٔ من این اندیشه با فضای داستانی همخوانی ندارد. با این حال «زخم شیر» کتابی خوشخوان و نثر آن پذیرفتنی است.[۱۶] | » |
علی مسعودینیا
« | پیرنگ سالم و قابلتشخیص، شخصیتپردازی کامل و انرژی بسیار زیادی که برای فضاسازی صرف شده است. گویی مهمترین المان موجود در هر داستان، فضاهای آن است. با آنکه در جاهایی، شخصیت نامتعارفی هم دارد که به نظر میرسد قرار است روی آن سرمایهگذاری کند ولی عمدهٔ تلاش نویسنده روی ساختن فضا و پررنگکردن اقلیم میگذرد.
نکتهٔ مهمی که در واقع در کار صمد طاهری باید آموخت این است که بسیار صحنهنویس خوبی است. یعنی هر صحنه به شکل بسیار آشکار متشکل است از سهچهار صحنه؛ مانند صحنههای سینمایی، زبان چرب و نرم برای توصیف، انتخاب زاویهدید مناسب.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ |
» |
سیاوش گلشیری
« | زخم شیر دقتنظر زیادی در جزئیات دارد که در داستانهایش مشخص است. از ویژگیهای داستان مکتب جنوب پرداختن به جزئیات است. پرداختن به طبیعت و جزئیات و کشمکش انسان و طبیعت در تمام داستانها مشاهده میشود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
طاهری از زخم شیر میگوید
« | من تنها خواستم روایتگر رنجی باشم که بر زنان سرزمینم وارد شده و میشود و در واقع فقط روایتگری بودم که از مظلومیت زن در «زخم شیر» صحبت کردم که از فضای مردسالار برمیآید.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
نظر طاهری دربارهٔ جوایزی که زخم شیر کسب کرد
« | گمان میكنم وجه قصهگویی داستانها و تأكيد هميشگی من بر نشاندادن عمق عواطف انسانی و انگشتنهادن بر زخمهایی كه ريشه در اين عواطف دارند موجب شده است که «زخم شیر» هم برندهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد و هم شایستهٔ تقدیر جایزهٔ احمد محمود باشد.[۱۷] | » |
« | بزرگترین حسن این جایزهها این است که کتاب را به مخاطب و جامعه کتابخوان معرفی میکنند و همین باعث میشود تا کتابهای آن نویسنده بیشتر خوانده و حتی تجدیدچاپ شود. جایزهها در جهت معرفی کتابها خیلی مؤثرند. هر سال صدها مجموعه داستان و رمان منتشر میشوند اما هیچ خوانندهای نمیتواند همه این کتابها را بخواند پس قطعاً پیگیر است بداند کدام یک از آنها بهترند تا از بین آنها تعدادی را انتخاب کند و جوایزی همانند «جلال» این راهنمایی را به او میکنند.[۱۸] | » |
جملههای ماندگار کتاب
جوایز کتاب
شایستهٔ تقدیر یازدهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمدخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزهٔ احمد محمودخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مشخصات کتابشناختی
زخم شیر توسط «نشر نیماژ» و با طراحی جلد، توسط یاسمین حشدری، در شش نوبت بهچاپ رسید که مجموع تیراژ آن طبق آمار خانهٔ کتاب نزدیک به ۶۶٠٠ جلد رسیده است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ «برندهٔ یازدهمین دورهٔ جلال».
- ↑ «تیراژ زخم شیر».
- ↑ «ویژگیهای زخم شیر».
- ↑ «مشخصههای زخم شیر».
- ↑ «نشست زخم شیر».
- ↑ «زخمهای جنوبی».
- ↑ «نامگذاری زخم شیر».
- ↑ «جایزهٔ جلال آلاحمد».
- ↑ «جایزهٔ احمد محمود».
- ↑ «زبان زخم شیر».
- ↑ «نقد داستان».
- ↑ «نثر زخم شیر».
- ↑ «مصاحبه با روزنامهٔ اعتماد».
- ↑ «نشست در شیراز».
- ↑ «نظر ابوتراب خسروی دربارهٔ زخم شیر».
- ↑ «نظر اسدی جوزانی دربارهٔ زخم شیر».
- ↑ «نظر طاهری دربارهٔ کتاب».
- ↑ «نظر طاهری دربارهٔ جایزهٔ جلال».
منابع
پیوند به بیرون
- «یازدهمین جایزهٔ ادبی جلال آل احمد، برندگان خود را شناخت». جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد، ١٨آذر۱۳۹٧. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- ««زخم شیر» اثر برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزهٔ احمد محمود شد». ایبنا، ۱۳دی۱۳۹۷. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «زیستن در دل فاجعه». شهرآرا نیوز، ۱۹بهمن۱۳۹۸. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «مشخصات کتابشناختی زخم شیر». خانه کتاب. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «گفتوگو با صمد طاهری: در چند دههٔ اخير ادبيات ما شكوفا شده است». پایگاه تحلیلی خبری سازمان معلمان ایران، ۶اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «زخم شیر؛ جنگ، نخلستانها و آدمها». نتنوشت، ۲آذر۱۳۹۸. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «یادداشت داریوش احمدی بر مجموعه داستان شایسته تقدیر جایزه جلال». ایبنا، ۱۸آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «گفتوگوی با صمد طاهری؛ ادبیات کاری را که باید بکند، میکند». گروه ادبی پیرنگ، ۲۲بهمن۱۳۹۸. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- ««زخم شیر» مجموعه داستان شایسته تقدیر در یازدهمین جایزه ادبی جلال شد». ایبنا، ۱۷آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «گفتوگو با صمد طاهری نویسنده زخم شیر نامزد جایزه بخش مجموعه داستان احمد محمود». نشر نیماژ. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «از زخمِ نوشتن». وینش. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «نگاهی به ساختمان داستانی زخم شیر». کانون فرهنگی چوک، ١٣بهمن١٣٩٧. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «روح تنهایی در زخم شیر». روزنامهٔ سازندگی، ۲۷دی۱۳۹۷. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «مصاحبه صمد طاهری با روزنامه اعتماد». روزنامهٔ اعتماد، ۴آبان۱۳۹٨. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «نقد و بررسی زخم شیر». هنرآنلاین، ۴تیر۱۳۹۶. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «صمد طاهری: به نامگذاریهایی مثل «مکتب ادبی جنوب» اعتقادی ندارم». ایبنا، ۱تير۱۳۹۸. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «صمد طاهری؛ ماهی که پشت ابر نماند». ایبنا، ۱۴بهمن۱۳۹۷. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «نثر «زخم شیر» خوب از آب درآمده است». شیراز نوین. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.
- «ابراز تأسف برنده جایزه ادبی « جلال » از بیتوجهی به داستان کوتاه». اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، ۱۸آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ٢٣شهریور۱۳۹۹.